مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شرق تهران

مرکز مشاوره شرق تهران

چگونه بهترین مشاور خانواده در تهران را پیدا کنم؟

حتما پیش آمده است که به مشکلی برخورد کردید وبا مشورت بایک بزرگتر ویا والدین خودکه از تجربه بالایی برخوردار هستند بهترین راه حل را انتخاب کرده و مشکل خود را حل نمایید. اینگونه مشورت ها بصورت سطحی ودر بحث های غیر تخصصی ومشکلات روزمره ما مفید و قابل اطمینان میباشد، اما میدانیم که جامعه ما شکل بزرگتری ازیک خانواده است و خوب بطبع مشکلات بسیار پیچیده تر وتخصصی تر میشود وبرای مشاوره وگرفتن مشورت نیاز به فردی باتجربه تر و متخصص در همه امور خواهیم داشت. چالشهایی از قبیل ازدواج و طلاق ، شیوه زندگی ، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی همه و همه نیاز به مشورتی قوی دارد. مرکز مشاوره تهران با در اختیار گذاشتن آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران در شرق  با رویکردی تخصصی و برای کمک به مردم عزیز تهرانی با کمک بهترین مشاور خانواده در تهران  و متشکل از قوی ترین مشاوران در زمینه های مختلف آماده ارائه خدمات می باشد. این مرکز با بخش بندی به مراکز کوچیکتر آماده خدمت رسانی بهتر می باشد.

مرکز مشاوره شرق تهران به پشتوانه سال ها تجربه و تحقیق مشاوران خود در مشاوره خانواده تهران و بهترین مشاور خانواده در تهران و برای بالا بردن سطح فرهنگی خانواده و جوانان تاسیس شده و بر آن است تا بتواند هدفی که دارد را دنبال کرده و به موفقیت برسد.

خیلی از دوستان من هنگامی که با مشکل روبرو میشوند نیاز به آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران و یا شهرستان ها دارند  و میتوان با مراجعه به یک مرکز مشاوره خوب که مشاوره خانواده تهران مشکلات و چالش های زندگی آنان را حل نمود. در سال ۱۳۹۶ یکی از دوستانم این مرکز را به من معرفی کرد و من اکنون به منظور ارتقا فرهنگ مشاره با آنان همکاری دارم.

تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد

سلام خسته نباشید من۲۶ سالمه و تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد نامزدم میگه باید بریم پیش مشاور تا درباره ادامه زندگیمون تصمیم بگیره ازتون ادرس ی مشاوره خوب تو شرق تهران رو میخوام ممنون

پاسخ

تصمیم خیلی خوبیه چون قطعا شناختتون برای ورود به زندگی بیشتر خواهد شد .

و ای کاش توضیحی در این ارتباط داده بودید که چه مساله ای بعد از یک سال و نیم باعث شک ایشون شده است .
ولی امیدوارم با مراجعه درست ترین تصمیم گرفته شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

درمان اضطراب و افسردگى شدید

براى درمان بیش از حده اضطراب و افسردگى بهترِ به مشاوره مراجعه کنم یا روانکاو و روانشناس؟!
تو محدوده شرق جایی رو معرفى میکنید؟

پاسخ

با سلام بهتره برای درمان به روانشناس بالینی مراجعه کنید البته دکتری بالینی که تخصصش در زمینه درمان افسردگی و اضطراب باشد .

البته اگر نیاز به دارو داشته باشید با روانپزشک هماهنگ می شود و باید دارو مصرف شود.

در هد حال امروزه برای درمان این دو اختلال درمان های روانشناسی بسیار خوبی وجود دارد که جواب گو بوده اند.و با شماره تماس اعلام شده تماس بگیرید و ور محدوده شرق مراجعه کنید امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

شوهرم همش خیانت میکنه

سلام من عقدم شوهرم همش خیانت میکنه من حضوری مشاورمیخوام توروخداکمکم کنید.سمت تهرانپارسم

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
شما رو راهنمایی خواهند کرد ضمن اینکه یادتون نره اگر در دوران عقد این روابط در مورد ایشون وجود داره ظاهرا باید تصمیم جدی تری برای ادامه زندگی گرفته شود و باید دلیل این خیانت ها هم مشخص شود ضمن اینکه نمی شود یک طرفه قضاوت کرد
موفق باشید

همچنان درگیر خواستگار قبلی خودم هستم

من بیستویک سالمه حدود یک هفتست که عقدکردم ولی همچنان فکرم درگیره پسری ک یک سالونیم باهاش بودم هست ما خیلی بهم عادت کرده بودیم و علاقه داشتیم ولی بعده خواستگاریس خونوادم جواب رد دادن ولی اصلا راضی به ازدواج مون نشدن اونم فقط به دلیل غریبه بودن و عدم شناخت قبول نکردن هم گفتن چون خیلی لاغره شایدمریض باشه شاید معتاد باشه با این حرفا منو منصرف کردن و من با یکی از اقوام مون اونم به اصرار بزرگترای فامیل و خونوادم بود
با اینکه نامزدم از نظر اخلاقی و ظاهری بهتر از دوس پسرم هست ولی من بازم نمیتونم فراموشش کنم و همش یادخاطره هامون میوفتم بغض میکنمو از زندگی سردمیشم و نامزدم از رفتارم فهمیده هنوز فکرم پیش دوست پسر قبلیمه
من واقعا نمیدونم چیکارکنم هیچکس درست راهنماییم نمیکنه احساس میکنم افسرده شدم و هیچ ذوق و خوشحالی از ازدواجم ندارم .الان من بایدچیکارکنم به کدوم مشاوره مراجعه کنم که بتونه واقعا کمکم کنه ممنون میشم از راهنماییتون

پاسخ

به هر مرکزی می توانید مراجعه کنید و اینکه این تصمیم رو دارید بسیار درست است .

فقط ای کاش قبل از ازدواج اون قضیه رو رفع می کردید تا راحت تر همسرتون و ویژگی های مثبت رو ببینید از بودن کنارش لذت ببرید و بتونید بهش عشق بورزید .
.زندگی به هر حال تلاطم ها و درگیری هایی دارد مهم اینکه به فهم درست قضیه برسید و دلیل اون دوست داشتن بررسی بشه و اینکه شما تازه عقد کردید با توجه مثبت نسبت به همسرتون و بالعکس مطمئن باشید اون رابطه کم کم فراموش خواهد شد و جای نگرانی نیست فقط با فکر کردن به اون ادم به مساله پرو بال ندهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سر مسائل مالی رابطمون به هم خورد

من تقریبا حدود ۴ سالی هست که با دختری آشنا شدمو با هم دوست شدیم، ی دوستی عمیق و هدفمند که به ازدواجمون برسه، از لحاظ مالی و سطح فرهنگو آداب میشه گفت نزدیک به هم هستیم، اعتماد و وفاداری هم بین هردومون بوده، تا اینکه بحث چون به مسایل مالی پیش از ازدواج رسید، و یسری بگو مگوها بینمون پیش اومد(مهریه و نشون و خونه و …) یجورایی ایشون فکر میکنه من میخوام براش کم بزارم تا اینکه ی روز بحث جدیتر شد وقرار شد ی مدت از هم دور باشیم تا شاید کمتر دعوا کنیم.
بعد از دوهفته من رفتم جلو ولی کلا عوض شده بود، ک من نمیخوام دوست باشم نمیخوام با کسی ازدواج کنمو از همه پسرا بدم میادو …
میگه تمام کل کل هایی ک باهام کردی تمام اذیتات جلو چشمه فقطو نمیتونم خوب بشم.
دسته خودم نیست واقعا نمیدونم چکار کنم میخوام تنها باشم فقط.
حالا دقیقا این مشکل زمانی درس شد که من ایشونو به خانوادم معرفی کردمو همه چی مهیا بود برای رسمی شدن رابطمون.
ایشون ۲۵ سالشه و من ۲۸
چه مرکز مشاوره ای بریم ؟
پیشنهادتون چیه ؟
قبول نمیکرد که مشاوره بیاد ولی راضیش کردم
اگه شرق تهران معرفی کنید ممنون میشم.
ترجیها از مشاوره های با تجربه و خبره، چون خیلی برام مهمه
ممنون

پاسخ

بهتره به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید
مسائل مالی رو باید حل کنید با توافق هر دو نفر و جای بحث نداره چون به هر حال اگر تفاهم باشه این مسائل حل میشه منتهی مسائل شخصیتی و رفتاری و اخلاق فردی رو نمی شه عوض کرد.

و اگر هنوز که ازدواج نکردید و اینقدر بحث می کنید خب شاید در زندگی به مشکل بربخورید و این نگران کننده است.

مدیریت روابط در هر دوره ای اهمیت ویزه ای دارد هر دو نفر باید کمی انعطاف داشته باشید.

چون هیچ فردی کامل نیست.

و باید گاهی از بعضی ویزگی هایی که دوست نداریم بگذریم و تلاش کنیم برای رشد و تعالی یکدیگر و این رمز موفقیت است.
امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه

سلام من مشاوره تحصیلی میخوام برای دختر۱۳ ساله ام . خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه، به نظر شما میتونه با مشاوره تحصیلی در درسها پیشرفت بهتری داشته باشه و اگه شماره یه مشاوره خوب رو دارین بفرمایین . ممنونم

پاسخ

با سلام بله حتما با برنامه ریزی درست پیشرفت خواهد کرد و اصلا جای نگرانی نیست منتهی نه برنامه از پیش نوشته شده بلکه برنامه ای که منطبق با روحیات و شخصیت او باشد .امیدوارم مساله تحصیلش مرتفع شود ولی شما هم باید نهایت همکاری را داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
موفق باشید

اگر برای شما رفت و امد و روابط اجتماعی اهمیت دارد ولی برای ایشون این طور نیست خب ادامه دادن و برگشت دوباره مشکل ساز می شود ضمن اینکه می فرمایید ایشون عصبی هم هستند اگر می توانند انعطافی داشته باشند یک سری مسائل رو رفع کنند شاید بشود به ادمه فکر کرد و این در صورتی است که شما هم در قبلا ایشون در جوانبلی کوتاه بیایید و شرایط و روحیات رو درک کنید ولی اگر ایشون قبول ندارند که رفتارهایی دارند که مشکل ساز است خب ادامه دادن جالب نیست ..البته تصمیم گیرنده شما هستید ولی خیلی از مسائل در زندگی زناشویی پررنگ تر از قبل می شود و شاید امروزه به ان توجه نشود بحث تفاوت های شخصیتی و رفتاری اهمیت ویژه ای دارد .در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و همه ملاک ها و شرایطتتون رو در نظر داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

پسرم علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست

با سلام .پسر من حدودا ۹ سال داره، از ۶ سالگی چند ساعت در روز رو با مادرم میگذرونه بدلیل اینکه من کارمندم، علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست .

امیدوار بودیم با بزرگتر شدنش این قضیه حل بشه و متاسفانه بدتر هم شده ،مادرم خیلی از نظر تغذیه رسیدگی میکنند ولی از نظر بازی و سرگرمی همدم خوبی برای بچه ها نیستند و مدام مشکلات ارتباطی با هم دارندو باعث ایجاد تنش میشوند.

بطوری که کلا از نظر رفتاری با من و پدرش نیز اکثرا مشکل پیدا میکنه. خواهش میکنم یک مشاور خوب بهم معرفی کنید. سپاسگزارم.

پاسخ

دوست گرامی این مساله و دغدغه شما برای اکثر خانم های کارمند وجود دارد و وقتی کودکان در معرض تربیت های افراد مختلف قرار می گیرند .
دچار سردرگمی می شوند .و این طبیعی است وقت گذاشتن برای فرزندتون در ساعات حضور اهمیت ویزه ای دارد و اگر مادرتون حرف فرزند شما رو نمی فهمند و درگیری های حتی لفظی با هم دارند بهتره دیگه ایشون اونجا نره و راه حل دیگری رو تعبیه کنید .

و روانشناس کودک گزینه مناسبی می تواند باشد و ضمن اینکه ساعاتی که در منزل است برای او وقت بگذارید مخصوصا همسر شما و او را مواخذه نکنید بابت رفتارهایی که از نظر شما مناسب نیست .

امیدوارم به زودی مساله رفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوخواستگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی یکی داره ویکی بیکاره

سلام.من درحال حاضردوخواسنگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی ازنظرکاریکی داره ویکی نداره(دانشجوهستن) ولی کسی که کار نداره من انتخاب خودش بودم وکسی که کارداره روواسطه معرفی کرده.به نظرشماچگونه بهترین تصمیموبگیرم؟لطفاراهنمایی بفرمایید.ممنون

پاسخ

با سلام مهم با واسطه و بی واسطه بودن فرد نیست اتفاقا فردی که با واسطه اقدام کرده اصولی تر پیش رفته است مهم داشتن ملاک ها و ایده ال های خود شماست .

شما از زندگی چه می خواهید داشتن شرایط کاری برای تامین معیشت مساله مهمی است شاید اینکه انتخاب خود فرد باشید به عنوان یک خانم و به لحاظ عاطفی برای شما ارزشمند باشد ولی توجه داشته باشید نمی توان صرف این مساله اقدام کرد .

و بهتره منطقی شرایط هر دو نفر رو در نظر بگیرید .

به هر حال تصمیم نهایی با خود شماست ولی همه امروزه دنبال استقلال مالی هستند و این مساله مهم و ارزشمندی است امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد

من با همسرم مشکل دارم مشکلمون از دوران نامزدی شروع شد چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد بمن می گفت نمیخوامتو دوست ندارم خلاصه با واسطه و کوتاه اومدن من مشکل حل شد.
بعد از ازدواج یبار دیه اون مشکل پیش اومد اما من کوتاه اومدم هیچکسم خبردار نشد

اما الان دوباره تکرار شده موندم چه غلطی بکنم دوباره حرفا دوسال پیششو داره میزنه که من دوست ندارمو نمیخوامتو…..

اگه کمکی میتونید بکنید…
و یه مشاور تو شرق تهران میخوام با تشکر

پاسخ

شاید همون ابتدا که با حرف ایشون باز گذشت کردید اشتباه بوده چون فرد رفتی یک روزی ترک می کنه شما رو حالا هر موقعی که شرایطش باشه والبته باید دانست مساله چه بوده اگر بحث خیانت بوده و چند بار دیدید و ایشون به جای توجیه و کتمان شما رو مقصر دانستند

شاید بهتر باشه درست و منطقی شرایط رو بررسی کنید .به هر حال اگر قرار باشد مدام با استرس و ترس از دست دادن زندگی کنید که شرایط خوشایندی نخواهد بود .
البته نظر طرف مقابل هم مهم است و باید حرف های ایشون هم باید شنید ه شود .و نمی شود یک طرفه قضاوت کرد امیدوارم به زودی در جهتی که صلاح شماست مساله حل شود .

حال این روزهای شما قابل درک است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه  کمک کرد؟

سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه و نمیدونه چی میخواد از زندگی کمک کرد؟

پاسخ

بخشی که مسئول واکنشهای ناخودآگاه و شهودی در وجود شماست، طی میلیونها سال تکامل به وضعیت فعلی رسیده است تا بتواند در لحظات سرنوشت ساز و حیاتی، به سرعت عمل کرده و زندگی شما را حفظ کند. فرض کنید درحال رانندگی هستید و به یکباره یک سگ در وسط جاده ظاهر میشود.

در اینصورت اگر قرار باشد بصورت خودآگاه عمل کرده و ابتدا پس از دیدن موجود در وسط جاده، و سپس انجام محاسبات ریاضی، تصمیمات لازم را داشته باشید، تصادف شما قطعی است ! اما در این لحظات، ضمیر ناخودآگاه وارد عمل شده و به سرعت واکنش نشان میدهد.

درواقع وقتی ضمیر خودآگاه عاجز میشود، ضمیر ناخودآگاه میتواند با توان بینهایت خود، واکنشهای لازم را به نمایش بگذارد.
افرادی که فقط از منطق بهره میبرند، درصد بسیار کمی از ذهن خود را مورد استفاده قرار داده اند. درواقع بخش منطقی و نقشه کشیدن در ذهن شما، به سادگی میتواند گیج و سر درگم شود زیرا مسیر زندگی بعضا پیچیدگی زیادی پیدا میکند که عملا امکان نقشه کشیدن را از شما میگیرد. سیم کشی های عصبی منطقی در ذهن انسان ده ها برابر ضعیفتر از احساسات و سایر بخشهای ذهن شما هستند.
اگر بخواهم این مساله را دقیقا برای شما شرح دهم، بد نیست به این مثال دقت کنید :
فرض کنید میخواهم به شما آموزش دهم که چطور در برابر یک فرد غریبه، اعتماد به نفس کافی را داشته باشید و تاثیر خوبی بگذارید. بدین منظور، اگر قرار باشد تک تک نکات را به شما گوشزد کنم، خواهید دید که لیستی بزرگ برای شما ساخته میشود که اجرای آنها در لحظه مذکور، بسیار سخت خواهد بود و معمولا از یاد میرود.
حال فرض کنید به جای این مساله، با استفاده از هیپنوتیزم یا ابزار دیگر، دقیقا احساس اعتماد به نفس درون شما ایجاد شود. بصورت ناخودآگاه، همه جزییات بدن شما، از زاویه سر گرفته تا صاف بودن کمر و لحن و تن صدا، بصورت اتوماتیک کنترل میگردد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما کنترل آنرا بدست گرفته است. دقیقا به همین علت است که مثلا، کسی که از نظر مالی یا شغلی جایگاه خوبی بدست می آورد، بصورت اتوماتیک در همه ابعاد بهتر میشود. زیرا حس خوب درونی او باعث میشود ضمیر ناخودآگاهش، زبان بدن و همه جزییات وجودی او را به بهترین شکل مدیریت کند.

به فکر کردن پایان دهید و سریع عمل کنید و روی احساسات خود نظارت بیشتری داشته باشید. در بسیاری از اوقات، فکر کردن خود به نوعی اعتیاد تبدیل میشود.

وقتی منطق نمیتواند مشکلات فعلی زندگی شما را حل کند و با نقشه و استراتژی ریختن، فقط سردرگم میشوید، شاید وقت آن رسیده است که از بخشهای عمیق تری از وجود خود، یعنی شهود، احساسات و ضمیر ناخودآگاهتان بهره ببرید. به جای اینکه فکر کنید، از صدای راهنمای درونی خود بهره گیرید زیرا شما فقط همین بدن نیستید.

میلیونها سال تکامل شما را به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته تبدیل کرده است که همه علم بشر تا به امروز، فقط توانسته است بخشهای کوچکی از آنرا آن هم به صورت سطحی توصیف کند.

بنابراین به جای اینکه فقط از بخشهای کوچکی از وجود خود بهره ببرید، وقت آن است که دو نیمکره مغز خود را فعال کرده و از حس شهود و بخشهای عمیق تر ذهن خود بهره گیرید.

دقت کنید که منظور ما، احساسات زودگذر و سطحی نیست، بلکه حس عمیق شهودی که از درون دریافت میکنید، منظور ماست که میتوان آنرا پرورش داد.

ضمیر ناخودآگاه شما میتواند میلیونها محاسبات را انجام داده و نتیجه آنرا بصورت یک حس در درون شما قرار دهد. این، چیزی است که از فکر کردن هم بهتر است.
فکر نکن، احساس کن.

همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد.
بیماری، امری ناخوشایند برای تمام انسان‏هاست؛ امّا برای پی‏بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذت‌بخش از تندرستی و قدردانی و سپاس‌گزاری از آفریننده همه زیبایی‏ها، تذکر بسیار مهمی برای انسان است و به عبارت دیگر، برای پی‏بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار و مناسب‏ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‏های الهی است. بنابراین، بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‏گونه باشد، به طور کلی، همه چیز عوض خواهد شد و فشارهای روحی و افسردگی‏ها، تبدیل به نشاط و شادابی می‏شوند.
همه ما گاهی غمگینی، دل‌مردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد
مشکل اساسی و محور همه پریشانی‏هایی که بر زندگی شما سایه‏ افکنده است و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‏بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهم‌تر از همه، نسبت به «خود» است.

شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و منفی‏نگری‏های خود قرار داده‏اید و طبیعی است که نتیجه این، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‏کنید؟

چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‏کنید؟ چرا خود را سردرگم و گرفتار پیچ و خم‏های زندگی می‏کنید؟ چرا خود را در بن‏بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‏خوانید؟

رفع بی حوصلگی

همه این سردرگمی‏ها، بن‏بست‏ها، ناامیدی‏ها، خستگی‏های روحی و بالاخره افسردگی‏ها، ناشی از همین منفی‏بافی‏هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه، به دام آن گرفتار شده‏اید!
اگر روشهای زیر را انجام دهید کسالت دیگر در شما معنا نخواهد داشت. امتحان کردن روش های زیر نه تنها ضرری ندارد بلکه بسیار هم مفید است. پس زمان را از دست ندهید و امتحان کنید.
برای این که به زندگی احساس بهتری ببخشید و حسی جدید داشته باشید باید روش هایی را در زندگی به کار ببندید. این روشها عبارتند از:
– اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید. البته ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که از افرادی که مدام نق می زنند و شاکی هستند یا این که شما را درگیر مشکلات شخصی خود می کنند، حذر کنید. بیشتر وقت خود را با افرادی سپری کنید که به شما از خودتان احساس خوبی بدهند یا این که به طریقی شما را احیا کنند و نیروی تازه ای ببخشند. به عبارتی دیگر با افرادی معاشرت کنید که موج مثبت تولید می کنند
– با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آوردند، به هر صورت ممکن، خود را از چنبره آنها نجات دهید؛ برای مثال، خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
– به جنبه‏های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در برگه‏ای به صورت فهرست‌وار بنویسید.
– به جای این که به کمبودها، عیب‏ها و ناکامی‏های خود بیندیشید، به موفقیت‏ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند هستید، فکر کنید . به عبارت دیگر، امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه نیمه خالی را نخورید. فرصت‏های زندگی را مغتنم بشمارید و از آن چه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.
– با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت‏نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می‏شوید از زندگی شکایت می‏کنند، دوری گزینید.
– ورزش را جزء ضروری‏ترین فعالیت‏های خود قرار داده، روزی حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.
رهایی
– هر چه می‏توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‏بیت‏علیهم السلام، بهره بگیرید؛ البته سعی کنید قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
– از بیکاری و بی‏برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
– برای برنامه‏ریزی اوقات شبانه‏روزی، حتماً با یک مشاور گفت ‌و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.
– به تغذیه خود – به ویژه صبحانه – اهمیت بدهید و هیچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.
– هر وقت احساس دلتنگی می‏کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان، شنا کنید.
– به مسائل معنوی – به ویژه نماز اول وقت – اهمیت فوق‏العاده بدهید.
– با توسل به اهل‏بیت‏ علیهم السلام از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید.
اگر از جمله افرادی هستید که دچار مشکل بزرگ کسالت شده‌اید و دائما احساس بیهودگی می‌کنید سریعا برای درمان خود اقدام نمایید، اما این بار نیازی نیست که به پزشک و مشاور مراجعه کنید چرا که با رعایت همین اصول ساده و در دسترس می‌توان بر این معضل فردی و اجتماعی غلبه نمود.

به دلیل سن کم بدون اطلاع من همه خواستگارام رو خانواده رد میکردن

من یه دختر ۱۸ساله هستم که از سن ۱۳/۱۴سالگی خواستگارداشتم ولی به دلیل سن کم بدون اطلاع منهمه رو خانواده رد میکردن
توی تبریزه به دنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
امسال کنکورداشتم و قبول نشدم و قصد دارم دوباره کنکور بدم چون درس خوندن رو خیلی دوست دارم
و اصلا به ازدواج کردن فکرنمیکردم حالا چند وقتی هست که یه خواستگاردارم که از تبریزه و ازنظر خانوادگی و سطح مالی و فکری موردتایید خانواده ام هستن و خودمم حس میکنم ادم با شخصیتی هست و مشکلی با ادامه تحصیلاتم ندارن
ولی من چون اصلا امادگی ازدواج و شروع زندگی مشترک رونداشتم شوکه شدم
سنشون ۱۰سال ازم بیشتره و
تنها دو جلسه باهم حضوری صحبت کردیم به دلیل اینکه ما تهرانیم و اونا تبریزن بقیه اش تلفنی یا پیام تلگرام بوده و از لحاظ فکری میشه گفت تاحدود زیادی بهم نزدیکیم اما اصلا درست و حسابی رفتاراشو ندیدم
فقط اینکه من فارسی حرف میزنم و ایشون ترکی ولی کاملا حرف هم رومیفهمیم و ارتباط راحت برقرارمیکنیم
و اینکه اگر جوابم مثبت باشه باید از تهران ک خانوادم هستن برم تبریز زندگی کنم
و اینکه مشکل دیگه ای ک هست من ظاهر و صدای همسر ایندم رو چیزه دیگه ای تصورمیکردمولی ایشون چیزه دیگه ای هستن
دوستداشتم بلند و هیکلی باشن ولی ایشون هم هیکل من شایدم یکم لاغرتر و قدشون فقط چندسانت ازم بلندتره و اینکه صداشون دوست داشتم کلفت باشه ولی معمولیه
و این ک من دیشب فهمیدم پدر ایشون اعتیاد دارن ینی خودشون بهم گفتن وگفتم چرا زودتر نگفتید گفت میخواستم اول منو بشناسید شخصیتمو بعد بهتون بگم
وقتی با خانوادم درمیون گذاشتم گفتن ک اوناهام میدونستن این قضیه رو ولی پسره کلا با پدرش فرق داره و اینکه با تحقیقاتی ک کردن فهمیدن این اقا کلا با پدرش فرق داره وراهش جداست و اینکه من رویام این بوده عاشق شم بعد ازدواج کنم ولی این ازدواج سنتیه
لطفا بگید چیکارکنم راهنمایی نیاز دارم ؟!

پاسخ

با سلام دوست عزیز در مورد اینکه سنتون کم است و هر مسئله دیگر اگر پختگی به عهده گرفتن یک زندگی رو در خودتون می بیندادامه بدهید ازدواج امروزه خیلی دران سن مطرح نیست چون مهم درک و شعور طرفین است .در مورد ادامه تحصیلم بهتر است بدانید همیشه برای درس خوانده وقت دارید و افرادی که ازدواج موفق دازند و همراه مناسبی دارند در درس هم موفق می شوند چون همراهی طرف مقابل و ازدواج که تصمیم بزرگی است بخش بزرگی از دغدغه های را کاهش می دهد.

الیته تاکید می کنم ازدواجی که درست و اصولی باشد همه شرایط سنجیده شود طرف مقابل با ملاک ها و انتظارات معقول شما هم خوانی داشته باشد ..

و حتی بحث دوری و مسافت برای شما مشکلی نداشته باشد و اینکه ابتدا عاشق شوید و ملاک هایی مد نظر داشتید خب اکثرا ذهنیت سازی در مورد همسر اینده دارند که درست نیست چون باعث مقایسه می شود و وقتی خواستگاران با ان شرایط ذهنی هم خوانی ندارند تایید نمی شوند و در نهایت خود فرد با مشکل مواجه می شود .
اگر واقعا فکر می کنید شرایط ایشون رو نمی پذیرید و یا هنوز امادگی در بحث ازدواج و مسئولیت پذیری ندارید بهتر است تصمیم درستی بگیرید و در مورد اعتیاد پدر ایشون گناه پدر به پای فرزند نوشته نخواهد شد و اتفاقا شاید خود ایشون که شاهد سختی های این بیماری بوده است هیچ وقت دچار چنین خطایی نشود و تجربه ارزشمندی باشد در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و موفق باشید مشاوره پیش از ازدواج هم می تواند کمک کننده باشد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید

سلام خسته نباشید…من و یک آقایی قصد ازدواج باهم داریم و خیلی هم همدیگرو دوس داریم اما ایشون فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید ک حتی حقیقت رو هم خودم بهش بازگو کردم..اما ایشون قبل ازاین دروغم سختگیر بودن بمن و بااین کارم بدتر شد.نسبت ب همه چیز حساس هست و سریع بی ادبی میکنه…حالا.چیکارکنم ک مثل سابق اروم و خوب بشه؟

پاسخ

دوست عزیز شما امروز با شخصیت ایشون آشنا شدید و میدونید در آینده با چه کسی قراره ازدواج کنید
پس حدود و شرایط ایشون رو خوب درک کنید و از چنین رفتارهایی دوری کنید

رفتار با همسر حساس

اولین روزی که همسرتان را می بینید در مراسم خواستگاری و یا مراسمی که برای آشنایی شما فراهم شده است خیلی دقت کنید و در واقع شش دانگ حواس تان را جمع کنید و اگر تفاوت های اساسی بین خودتان و همسر آینده تان می بینید، همانجا خداحافظی کنید. همه این تفاوت ها بعدها می تواند مثل چماق هر روز بر سر شما بخورد.

دخترها همیشه روحیات حساس تری نسبت به پسرها دارند. زودتر می رنجند و آسیب پذیرتر به نظر می رسند. اما زندگی با دختری که همیشه چیزی برای دلخور شدن پیدا می کند، زود گریه اش می گیرد، زود می رنجد و قهر می کند واقعا کار ساده ای نیست. اگر زره پوشیده اید و می خواهید همسر چنین زنی شوید، باید طرز رفتار با او را یاد بگیرید.آدم های حساس، به همه چیز حساسند. آنها بسیار شکننده به نظر می رسند و حتی اگر رفتار مودبانه و محترمانه ای داشته باشند یا خویشتن دار باشند و دلخوری شان را نشان ندهند، باز هم ممکن است حساسیت آنها باعث دردسر در روابط شود.

وقتی نامزدتان در طول روز چندین بار آزرده می شود و حتی چیزهای کوچک هم ناراحتش می کند؛ وقتی که از انتقاد کردن ناراحت می شود، می توانید حدس بزنید که او یک فرد حساس و زودرنج است.

همسران حساس چطورند؟

خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند.

آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و…

این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند.

جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است.

این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند.

در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.

شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند.

حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود.

اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید.

با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.

هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم

من مشکل اصلی م با خودمه
هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم
بعضی اوقات خوبم ولی بعضی وقتا نه
همش منتظر شنیدن خبر بد هستم
نمیتونم از ته دل خوشحال باشم
همش دارم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و میگم اونا از من بهترن در حالی که یکی از دلالیل همسرم برای ازدواج با من توانایی هایی بود که اون تو وجود من دید
یه مشکل دیگه ای هم که دارم تو لحظه واکنش نشون دادنه
یعنی به محض اینکه ناراحت میشم عکس العمل نشون میدم و این باعث دلخوری و بعضا ایجاد مشکل تو زندگی م شده
الان ۳۰ سالمه ولی نمیدونم چه کاری خوشحالم میکنه و نمیدونم چی از زندگی م میخوام فقط مثل آدم آهنی میرم سرکار و میام و کلاسایی که انگار بهم تکلیف شده رو میرم
ممنون میشم کمکم کنین

رازهای شاد زیستن را بشناسید

در روان‌شناسی شاد زیستن برخلاف بسیاری از مقوله‌های روان‌شناسی به اختلال‌های روانی توجه نمی‌شود بلکه تمرکز بر شادی و لذت از زندگی است اما به راستی چگونه می‌توان با شادی زندگی کرد و از زندگی لذت برد؟ این پرسشی است که روان‌شناسی شاد زیستن به آن این‌گونه پاسخ می‌دهد و در ادامه به برخی از این عوامل اشاره می‌کنیم.

۱- مسئولیت‌پذیری:

مسئولیت‌پذیری باعث افزایش درجه خوشحالی می‌شود. هر چقدر انسان مسئولیت‌پذیرتر باشد به همان اندازه شادتر هم خواهد بود. البته به شرطی که بیشتر از توان خود مسئولیت قبول نکند پس اصلا فکر نکنید با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌هایتان شادتر خواهید بود!

۲- باورهای انسان:

باورهای فرد در شکل‌گیری برداشت های او از اتفاقات اطرافش بسیار تأثیرگذار و مهم است و باعث می شود احساس فرد به سمت مثبت یا منفی گرایش پیدا کند. در نتیجه فردی که همیشه ترشرو و عبوس است به‌طور حتم کمتر شاد خواهد بود و کمتر از زندگی لذت می‌برد در حالی که یک فرد سرزنده و خوش‌خلق، شادی بیشتری را تجربه می‌کند. پس عوض شدن افکارمان می تواند شادی مان را بیشتر کند.

۳- برخورد با دیگران:

شاید گمان کنید نوع برخورد شما با دیگران تنها در روحیه فرد مقابل تاثیر دارد اما اصلا چنین نیست چون نه‌تنها طرف مقابل از نوع برخورد شما تاثیر می‌گیرد بلکه نوع برخورد شما با دیگران در حس شادی خودتان هم موثر خواهد بود. کسانی که با گشاده‌رویی با دیگران تعامل برقرار می‌کنند شادتر خواهند بود.

۴- داشتن دوستان خوب:

به نظر شما داشتن یک دوست خوب بهتر است یا داشتن ثروت بیشتر؟ به اعتقادتان کدام یک می‌تواند شما را شادتر کند؟

جالب است بدانید یک دوست خوب می‌تواند به راحتی جای ثروت اضافه را بگیرد و در شادی شما بیشتر از ثروت اضافه موثر باشد. توجه کنید که ما گفتیم پول و ثروت اضافه! منظور از ثروت اضافه، در واقع مازاد ثروت و درآمد است یعنی درآمد و ثروتی بیشتر از نیاز فرد، وگرنه هیچ‌کس منکر این نیست که زندگی در فقر هم می‌تواند روی کیفیت زندگی تاثیر منفی بگذارد.

تحقیقی که در انگلستان انجام شد، نشان داد هر دوست خوب با ۵۰ پوند انگلیسی برابر است و نداشتن هر دوست خوب می‌تواند چیزی در همین حدود به شادکامی شما ضربه بزند. پس تا می‌توانید قدر دوستان خوبتان را بدانید.

۵- شکرگزاری:

درجه شکرگزار بودن هم یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند باعث احساس شادی در افراد شود. شکرگزار بودن تنها به مفهوم معنوی آن ختم نمی‌شود بلکه وقتی تشکر می‌کنیم در واقع حس رضایتمندی خود را نشان می‌دهیم و از خودمان هم تشکر می‌کنیم.

شکرگزار بودن هم می‌تواند شکرگزاری از پروردگار متعال باشد و هم حتی تشکر ما از فردی دیگر یا حتی خودمان، همه اینها در احساس شادی ما موثر خواهند بود.

اگر بتوانید هر شب یا چند شب در هفته فقط چند دقیقه به اتفاق‌های خوبی که در طول روز یا هفته داشته‌اید فکر کنید و بابت این خوبی‌ها شکرگزار باشید، به‌طور حتم به مرور زمان به انسان شادتری تبدیل خواهید شد.

۶- شریک کردن دیگران در شادمانی‌هایمان:

هنگامی که فردی دیگران را در شادی خود شریک می‌کند، شادی خودش هم بیشتر می‌شود بنابراین اگر می‌خواهید شادی‌تان را بیشتر کنید تا می‌توانید دیگران را در شادی‌تان سهیم کنید و هرگز تنهایی جشن نگیرید و از در میان گذاشتن خوشحالی‌تان با کسانی که دوستشان دارید دریغ نکنید.

۷- تفکر مثبت:

منظور از تفکر مثبت این است که فرد از هر اتفاقی بتواند جنبه خوبش را ببیند و به قول معروف به نیمه پر لیوان توجه کند.

به‌طور مثال وقتی برف می‌بارد ما می‌توانیم از زیبایی‌های برف و زمستان لذت ببریم یا اینکه برعکس مدام غر بزنیم که هوا سرد است، خیس شده‌ایم، کفشمان گلی شده…

به‌طور حتم گزینه اولی باعث می‌شود روز شادتری را تجربه کنیم. حالا انتخاب با شماست؛ ترجیح می‌دهید مثبت‌نگر باشید و از زندگی‌تان لذت ببرید یا برعکس منفی‌نگر باشید. جالب است بدانید نه‌تنها تفکر مثبت می‌تواند باعث شادی بیشتر افراد شود بلکه هر دوی آنها طول عمر را هم افزایش می‌دهند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

با نامزدم یک سره بحث میکنیم

با سلام و خسته نباشید با نامزدم یک سره بحث میکنیم طوریکه ایشان بحث را به خاواده ها کشیده و خانواده ها را هم در گیر بحث خودمان میکند نمیدانم چه طوری با این مشکل کنار بیام

پاسخ

با سلام دوست عزیز شما اکنون نامزد هستید و وارد زندگی مشترک نشدید و به اصلاح خودتون بحث می کنید در شرایطی که طبیعتا می توانستید این دوران براتون دوره ای به یاد ماندنی باشد باید حضورا مراجعه کنید تا قبل از ورود به مشکلات زندگی مسائلی حل شود .

سن شما را نمی دانم ولی برخی موارد شاید به دلیل سن پایین و شاید بلوغ فکری پایین تر در یکی از طرفین و هر دو است چون کشیدن بحث ها به خانواده ها و دخالت انها شرایط را سخت می کند و توان تصمیم گیری از شما گرفته می شود و خب هر فردی به خودش حق می دهد بعدا هم در زندگی شما دخالتی داشته باشد که اصلا این مساله درست نیست .

در هر صورت باید مشخص شود بحث ها سر چه موضوعاتی هستند چقدر قابل اجتناب و گذشت و انعطاف از سوی یکی از طرفین است و چقدر مسائل بر سر اختلافات اصلی و ریشه دار است که خوب تا در این دوران هستید باید برای ادامه تصمیم درستی بگیرید.

گاهی هم واقعا افراد زبان مشترکی ندارند و منظورشان را درست انتقال نمی دهند و برای طرف مقابل سو تفاهم می شود که طبیعتا باید بررسی شود و به مساله رسیدگی شود .امیدوارم با مراجعه به رفع مساله و اتخاذ تصمیم درست کمک شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰

موفق باشید

توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست

با سلام. دختری هستم از یک شهر کوچیک که الان تهران به تنهایی مشغول کار هستم.شرایط کاری بدی ندارم و ۲۸ سالمه.خانوادم خیلی مصر هستن ازدواج کنم.الان یه خواستگار دارم از شهر خودمون ولی تهران مشغول به کار هست.توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد!!!

اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست. بدلیل اصرارهای خانواده و خود پسره ۲ بار دیگه هم دیدمش اما بازم تغییری ایجاد نشد توی حسم.حتی حرفای عاشقانه میزنه من عصبی میشم.

واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی پسره شرایطش خوبه خونه ماشین و کار مشخص داره.اما من ظاهرش به دلم ننشسته الان اینقد خانوادم اصرار میکنن قبول کنم ذله شدم.ممنون میشم بهم مشاوره بدید.

پاسخ

دوست عزیز ببینید بهتره به ایشون فرصت بدید و از طرفی به خودتون بهتره با هم به روانشناس مراعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج و اینکه طبیعتا خیلی مهمه در دید اول ظاهر افراد به دل هم بشینه.

مخصوصا اینکه زیبایی مد نظر نیست منتهی در حدی که دو طرف هم رو بتونند بپذیرند و بخواهند کنار هم زندگی کنند چون اگر ظاهر هم رو نپذیرند ممکنه بعدا در روابط زناشویی هم تاثیر منفی بگذارید.

از طرفی برخی از افراد شخصیت هایی دارند که وقتی فردی از شون دوره براشون جذاب تره ..و مثلا همین مورد شما چون به قول خودتون جلسه اول عاشق شده و بعد ابراز می کنه برای شما پذیرشش سخت شده به هر حال چون در سن ازدواج هم هستید بهتره سریع تصمیم نگیرید.

به هر حال همیشه برای واب منفی دادن وقت هست و اصلا جای استرس وجود ندارد منتهی وقتی دلیل مخکمی داشته باشید که بعدا منر به پشیمانی شما نشود که چرا پاسخ منفی دادید
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید متطقی به مساله نگاه کنید و همه جانب را در نظر بگیرید
خوشبخت و موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چهره مهم است و از اون مهمتر جذابیت جنسی ( ترکیبی از جذابیت ظاهری و تیپ و رفتار و شخصیت ) شریک است.

این جذابیت باید حداقل در حد متوسط باشد و لازم نیست وسواسی شویم.

همیشه بهتر از انتخاب ما و همسر ما در زندگیمان پیدا خواهد شد و دلیل نمیشود خود را به توهم یافتن جذاب ترین و…معطل کنیم.

بهترین انتخاب را هم که بکنید ، بهتری وجود دارد هم از شما هم از همسرتان.

گر چهره کسی به دلتون نمینشیند و تصور در آغوش چنین مردی رفتن موجب هیجان شما نمیشود نه تنها نباید به خودتون این اجحاف را بکنید بلکه حق ایشون هم هست که همسری داشته باشد مطلوب که دوستش داشته باشد.

این نوع مسائل بعدا با ازدواج بهتر نخواهد شد که بدتر میشود.
یکی از راه های محبوب کردن یک شخص اینه که براش وقت بذارید و بهش محبت کنید .

اشتباهی که الان شما دارید می کنید اینه که منتظر نشستید تا اون یه کارهایی بکنه که توی دلش شما جا باز کنه .

همین الان یه چیز بی ارزش و یا حتی زشت رو بردارید . یک هفته مراقبش باشید . تمیزش کنید ، جای خوبی براش در نظر بگیرید ، بوسش کنید ، روش دست بکشید و … !

بهتون قول میدم یک هفته ی دیگه نمی تونید اون رو به راحتی دور بندازید ! چرا ؟ چون احساس تون رو خرجش کردید ، مراقبش بودید ، براش وقت گذاشتید و … .

اونایی که بعد از ازدواج ، عاشق تر میشن به خاطر محبت های طرف مقابل نیست ! اشتباه نکنید . نمیگم بی تاثیره ولی عامل اصلی محبت ها ، توجه ها ، احساس ها و … هستش که نثار طرف مقابل میشه .

خانم میاد میگه که من عاشق شوهرم هستم ولی نمی دونم چرا اون عاشق من نیست ! باید گفت ، شما عاشقش هستید چون بهش محبت می کنید !

اون عاشق شما نیست چون براتون وقت نمیذاره ، مراقب احساس شما نیست . اون هم اگه به شما محبت می کرد ، عاشق شما میشد .

بنابراین برای این که یه یک آدم علاقمند بشید براش وقت بذارید .

منتظر نباشید از اون چیزی به شما برسه !

اونایی که طرفدار فلان بازیگر هستند و خودشون رو به خاطرش هلاک می کنن !

چیزی از اون بازیگر بهشون رسیده ؟! اکثر مواقع حتی اون رو از نزدیک ندیدن ! زیاد مهم نیست که اون بازیگر زیبا باشه یا نباشه ، مهم اینه که چقدر برای اون بازیگر وقت ، انرژی و احساس مصرف شده باشه .

پیشنهاد بنده به شما خانم محترم اینه که وقت بیشتری براش بذارید . به چهره اش نگاه کنید و بگید این شوهرمه ، سالمه ، منو دوست داره ، منم باید دوستش داشته باشم .

از چهره اش فرار نکنید . شما تا حالا به خودتون تلقین کردید که از چهره اش خوشم نمیاد ، انتظار معجزه نداشته باشید که یهویی ! عاشق بشید .

یک هفته به این پیشنهاد عمل کنید مطمئن باشید نظر شما حداقل کمی تغییر خواهد کرد و با ادامه ی اون اوضاع زیر و رو خواهد شد .

به طور خلاصه برای یک هفته :

۱ – وقتی به دیدن تون میاد ، براش چای ببرید ، آب ببرید و …

۲ – روبروش بشینید و به چهره اش زل بزنید و بگید اون منو دوست داره و …

۳ – بهش زنگ بزنید ، پیام بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

378 نظرات

  • سحر , ژوئن 10, 2015 @ 9:53 ق.ظ

    سلام دختری هستم ۲۴ ساله یک ماهه عقد کردم بهترین روزهارو با همسرم داشتم طوریکه همه حسادت کردن ی سفر به ترکیه داشتیم یکم مداخله داشتیم تو اون سفر چون متولد شهریوره یکم سرد برخورد میکنه خلاصه بعد اون سفر یدفعه شوهرم ب من گفت بهت علاقه ای ندارم و ازاین ب بعدهم بوجود نمیاد من دارم دیونه میشم چیکار کنم راهنماییم کنین خواهشا

    • Anonymous , ژوئن 10, 2015 @ 5:26 ب.ظ

      دوست عزیز در این مواقع باید با قاطعیت با ایشون صحبت کنید تا در دوران عقد هستید تکلیف این حرفشون رو روشن کنید
      چون اگر واقعا” چنین تفکری حاکم باشه چشم انداز خوبی در پس این حرفشون نیست

  • نسیم , ژوئن 13, 2015 @ 11:14 ب.ظ

    با سلام
    من یک پسر ۵ ساله دارم که خصوصیات اخلاقی مثبت زیاد داره. از ۱۷ ماهگی در مهد بوده ولی از عید ترجیح دادم به جای کار در کنارش باشم ولی الان مشکلی دارم این هست که پسرم اکثر اوقات احساس خستگی داره کلاس زبان و اسکیت میره اما اکثرا غر میزنه و در کل خیلی وقتها چهره اخم کردهای داره و این من رو خیلی نگران میکنه و خیلی وقتها برای این حالت دعواش کردم خیلی وقتها باهااش به نرمی صحبت کردم اما باز هم اون حالت ادامه داره لطفا من رو راهنمایی کنید

    • Anonymous , ژوئن 14, 2015 @ 12:07 ب.ظ

      دوست عزیز به نوع رفتارهایی که در این مدت با فرزندتون شده باید توجه کنید … به نوع رفتاری که شما و همسرتون در خانه دارید هم باید دقت کنید چون میتونه روی رفتار ایشون موثر باشه …
      امیدوارم کلاسهایی که ایشون رو میفرستید از روی جبر و فشار نباشه چون ممکنه این اخم کردن به نوعی رفتار دفاعی ایشون در برابر اجبار شما باشه … به همین خاطر توصیه میشه با توجه به نوع شخصیت فرزندتون با مشاوران کودک مشورت کنید تا راهکاری عملی در این مشاوره حضوری بدست بیاد
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      چند نکته در رفتار با کودکان ۵ ساله

      ۱.کودکتان آینه شماست هر رفتاری که انجام دهید او با الگو گیری از شما همان عمل را تکرار خواهد کرد پس اگر می خواهید کودکتان صدایش رابلند نکند خودتان نیز در عمل صدایتان را در حد معقول نگه دارید.

      ۲٫احساس دست داده از رفتار او به خودتان را صادقانه به او نشان بدهید مثلا اگر با کاری ناراحتتان کرد این ناراحتی را پنهان نکنید بلکه به او نشان دهید که ناراحت شده اید.

      ۳٫فرزندتان را تشویق کنید،برای مثال اگر فرزند شما تکالیف خود را که قبلا به موقع انجام نمی داد اکنون درست و به موقع انجام داده به او بگوئید من از داشتن فرزندی مثل تو که تکالیفش را به وقت انجام میدهد افتخار می کنم.

      ۴٫به آسانی جلوی کودکتان زانو زده و مقابل او بنشینید بگذارید به واسطه حرفایتان توجه او به شما جلب شود نه اینکه به زور او را وادار به این امر کنید.این عمل یکی از مثبت ترین راههای ارتباطی با کودک است.

      ۵٫به سخنان او گوش دهید ،نقش یک شنونده خوب را برایش ایفا کنید با گفتن کلماتی همچون من درکت می کنم به او آرامش را هدیه بدهید.

      ۶٫به قولی که به کودکتان می دهید بیش از هر قولی پایبند باشید،چون باعث شده او به شما اطمینان کند و با شما راحتتر کنار بیاید.برای مثال اگر قول داده اید بعد از تمیز کردن اطاقش او را به پارک ببرید سر قولتان باشید و این کارا انجام دهید.

      ۷٫وسایل با ارزشی که کودکتان برا بازی به آنها توجه دارد برای آنکه به آنها صدمه ای نرسد از دسترس او دور کنید در این صورت هم خودتان در آرامشیدو هم او خرابکاری نمی کند.

      ۸٫حد و مرزی برای روابطتان با فرزند خود قائل شوید مثلا در هر کار شخصی او دخالت نکنید. دستورالعملها ،درخواستها و پاسخهای منفی را تا حد امکان کم کنید تا او دچار ناهنجاری فکری و ذهنی نشود.

      ۹٫با او بفهمانید که با داد و فریاد کاری از پیش نمی برد اگر شما به داد و فریاد او برای در خواست چیزی توجه کنید او تصور می کند که به این شیوه به آنچه می خواهد می رسد پس تمام خواست های نا معقول خود را اینگونه بیان می کند.

      ۱۰٫خواست هایتان را راحت و صریح و با ملایمت به گونه ای مثبت با او در میان بگزارید مطمئن باشید حتما انجام خواهد داد برای مثال به جای گفتن در را باز نگذار به او بگوئید عزیزم لطفا در راببند!

      ۱۱٫بگذارید مسئولیت کارهایش را خود به گردن بگیرد،به این ترتیب به او کمک کرده اید تا در مقابل بر خورد با مشکلات خود تصمیم بهتری بگیرد و در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت پذیر باشد.

      ۱۲٫زیاد انتقاد نکنید چون نتیجه ای جزخستگی خود را به دست نمی آورید .خواسته های خود را در قالب یک بازی ساده به او بگوئید تا او نیز حین انجام بازی به خواسته شما عمل کند.

      ۱۳٫به او ارزش دهید و به او نشان دهید که او نیز برای شما اهمیت دارد.او را در کارهائی که از پس آنها بر میاد سهیم کنید به این صورت هم اعتماد به نفس او را به کار انداخته اید هم به شما کمک کرده و هم مسئولیت پذیری در او پرورش می یابد.

      ۱۴٫موقعیت را فراهم کنید تا او خود از حقوقش دفاع کند چون شما همیشه کنار او نیستید که حق اور را بگیرید او باید خود قادر به این کار باشد.

      ۱۵٫لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید با او شوخی کنید با او بازی کنید و در بازی باعث خنده وی شوید.با یک شوخی ساده می توانید خنده را برای او به ارمغان بیاورید.

      • نازیلا , ژوئن 23, 2015 @ 11:55 ق.ظ

        سلام
        من دختری ۲۴ ساله هستم که حدود ۴ ماه است ازدواج کرده ام اما ۵ سال با همسرم دوست بودم
        مشکلم این است که خانه مادرم سیدخندان و خانه پدری همسرم نارمک است و بنا به دلایلی به خانه همسرم که ددر تهرانپارس است آمدیم و من تنها هستم و مادرم نیز در اینجا جز من کسی را ندارد و همسرم هم از ۸ صبح میرو و ۷ غروب برمیگردد از این رو زمانی بهش میگویم میخواهم به خانه پدرم برود لج میکند و میگوید من اینجا چه کاره هستم و نمیشود بروی البته من تاکنون کار خودم را کردم ولی بحث و دعوا بالا گرفته و میگوید هروقت میخواهی بروی باید از من بپرسی یکی دو بار این کار را کردم و گفت نمیشود بروی به خاطر همین من دیگر نمیپرسم و میگوید من اگر صلاح بدانم میگم برو و میخواهد باهم شبها به خانه مادرم برویم مشکل من تنهایی در طول روز است میگویم حداقل هفته ای سه بار بروم میگوید برای من قانون نزار
        این در حالی است که خون خواهرای خودش که ۳ تا هستن چسبیده به مادرشوهرم و هر روز از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر گاها تا ۹ شب آنجا هستند و یک ساع هم در خانه تنها نمیمانند وقتی هم که آنها را میگویم میگوید هرکس یک طور است را هم درک نمیکند از صبح تا شب تنها هستم
        باید چکار کنم لطفا کمکم کنید؟

        • Anonymous , ژوئن 24, 2015 @ 1:26 ق.ظ

          دوست عزیز میدونم براتون شرایط سخته چون تازه از خانواده جدا شدید ولی اگر خواهان داشتن زندگی موفق و آرامی هستید بهتره با شرایط حاضر سازگاری ایجاد کنید … و در طول روز خودتون رو با کارهایی از جمله ورزش و یا یادگیری هنرهایی سرگرم کنید … هر چقدر زود بتونید با این تنهایی و دوری کنار بیایت زودتر میتونید مدیریت در زندگی و رسیدن به ارامش رو تجربه کنید … در ضمن هیچ وقت کارهای دیگران رو برای خودتون توجیحی قرار ندید … همیشه همراه شوهرتون باشید چون در نهایت شما و ایشون باید تا اخر عمر در کنار هم زندگی کنید پس صبور باشید

  • sarab , جولای 5, 2015 @ 2:29 ق.ظ

    سلام خسته نباشید… من ۱ سال و نیم ازدواج کردم.. یه ازدواج اشتباه چون همسرم منو دوست نداشت به خاطر خونواده هامون به هم نزدیم ولی الان حس میکنم دیگه علاقه ای بهش ندارم. با یکس دسگه رابطه دارم حس مسکنم باهاش خوشبخت میشم اما به دلیل سنتی بودن خونواده هامون و پدرم نمیزارن طلاق بگیرم.. اگه باهاش برم یه کشور دیگه زندگی کنم اشتباهه؟

    • Anonymous , جولای 5, 2015 @ 2:33 ب.ظ

      دوست عزیز اینکه کارتون اشتباهه یا نه … بهتره لحظه ای خودتون رو جای ایشون قرار بدید واقعا” دوست داشتید چنین رفتاری با شما هم صورت میگرفت ؟ بهتره این مورد رو از طریق فردی قابل اعتماد در خانواده پیش ببرید … تا بتونه در اینکه نمیتونید با ایشون زندگی کنید با خانواده شما صحبت کنه … در ضمن اگر بتونید همسرتون رو مجاب به این جدایی کنید طلاق توافقی بهترین گزینه و بی دردسرترین روش برای جدایی از همسرتون هست
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سوگند , جولای 6, 2015 @ 12:36 ب.ظ

    سلام من دختری ۲۶ ساله هستم
    که یه مشکل بزرگی پیش اومده برام بحث تهدید و ناموس هست زندگی من شده استرس جهنم بعضی وقتها به مرگم فکر میکنم .

    • Anonymous , جولای 6, 2015 @ 7:36 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره در این مورد بیشتر توضیح بدید یا با این شماره ها تماس بگیرید

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • گل كاغذي , جولای 7, 2015 @ 8:47 ق.ظ

    سلام،
    من ١۴سال پیش کاملا سنتی ازدواج کردم و بر خلاف نظراتی که میگن عشق بعد از ازدواج خیلی بهتره،نه تنها عشقی بوجود نیومد، بلکه بشدت از همسرم متنفر شدم. متاسفانه شاید چون زیادی حساسم. اما از همون ماهای اول احساس میکردم خونه برای ایشون نقش هتل داره. بعد از کار، ساعتها بیرونه. دیدن خانواده، برادراش و خواهراش، دوستان. دیر وقت برای استراحت و صرف شام میاد خونه و کاملا دستوری از من شام یا چای می خواد. تو این چند سال حتی یکبار هم بهم محبت یا ابراز علاقه نکرده. اوایل به خیال اینکه چون تو خانوادهاشون این چیزا مرسوم نبوده، ناراحت نمیشدم و من دائماً محبت میکردم. اما فقط پر توقع تَر شد. بشدت تحت تأثیر خانواده اش قرار داره و در باره مسائل زندگیمون فقط با اونا مشورت میکنه . من از خیلی از کاراش بی خبرم و باید از طریق خواهر برادراش از مسائل با خبر بشم. همیشه تو این زندگی احساس تنهایی و در ماندگی میکنم.فقط به خاطر بچه ١٠ سالم دارم به سختی تحمل میکنم.

    • ◄Responder► , جولای 8, 2015 @ 1:11 ق.ظ

      دوست عزیز وقتی ۱۴ سال تحمل کردید پس بهتره ادامه بدید مگر اینکه تصمیم دیگه ای داشته باشید که راه و روشش کاملا” مشخصه

  • ندا , جولای 9, 2015 @ 12:09 ب.ظ

    سلام
    من نزدیک ۲ سالی با یه خانواده آشنا شدم که کار اون مرد که ۶۰ سال داشت و تو کار دعا و فال و سرکتاب بود که من هم برای بخت و آینده ام رفته بودم خیلی دوست داشتم درباره آینده بدونم روز اول با دوستم رفتم و ترسیدم ولی بعد دیگه عادت کرده بودم به اون خونه و آدماش اون مرد به من گفت به خاطر اینکه بختت باز شه باید یه کارای کنی به قول خودشون ننگی بود که از بدنتون باید خارج شه که باید با پسری که دوست دختر نداره باشی منم گفتم پیدا نمیشه و بعد اون خودشو پیشنهاد داد تا ۳ روز من فکر میکردم و میترسیدم تا قبول کردم گفتم توکل به خدا میرم کی ای کاش نمیرفتم خودش گفت ۲ روز طول میکشه منم رفتم اولش انقد بهم عادت نکرده بودیم و کار خاصی نکرد و خانوادش هم خوب بودن ولی عروسش نه چشه دیدن منو نداشت بعد هر روز بهم دعا میداد آب به خوردم میداد که معلوم نبود دعا خوانده بود توش از اطرافیانم و دوستانم بعد میگفت همه رو از چشمه من انداخت من انقد قبولش داشتم که هر چی میگفت قبول میکردم جادوم کرده بود بعد یواش یواش با شیوه و نقشه های خودش از من سوء استفاده کرد چند ماه زمان برد تا گول خوردم من نمیدونم چی شد این اتفاق افتاد مثل یه شیطان رفت تو جلدم من یه دختری بودم که از این موضوع همیشه ترس داشتم دوست پسر داشتم ولی هیچ وقت نمیذاشتم کاری کنه چون ما یه خانواده با آبرو و سنتی هستیم و خانواده از کارمن بی خبر بود کسی خبر نداشت تا یه بعد ازاین همه مدت که منم عادت کرده بودم و اون مرد هم منو ول نمیکرد میگفت هر روز بیا حتی بعضی وقتها خانومش زنگ میزد میگفت بیا یه روز زنگ زدم بهش گفتم چیزی شده گفت نه ولی من بهش گفتم یه چیزی شده و خندید گفت زنم فهمیده که با یکی هستم ولی نمیدونه تویی چون اونجا خیلی دختر میرفت و از من راحتر و حتی شب هم میموندن بعد رفتم دیدم خانومش گریه کرده و شب زنش ز زد گفت نیا فردا صبحش ز زد تهدیدم کرد و من خیلی ترسیدم بعد چند ماهی گذشت عروسش اومد ازم اخازی کرد گفت باید پول بدی ازت فیلم دارم یه چند باری اومد در شرکتم و بچه ها ازم دفاع کردن و من هیچ پولی ندادم گفتم اگه باج بدم ولم نمیکنه و بد ناپدید شدن و الان تازگی ها خودش پیداش شده نمیدونم چی از جونم میخوان اونا میدونن من از خانوادم میترسم هر روز که از خونه میام بیرون استرس و تپش قلب دارم نمیدونم من اگه بخوام ازدواج کنم چه کار کنم خواهش میکنم کمکم کنید خیلی به کمکتون نیاز دارم ولی من فکر میکنم با عروسش دستش تو یه کاسه باشه من بعضی وقتها که بهم فشار میاد به فکر مرگم میوفتم .

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 1:20 ق.ظ

      دوست عزیز راستش باید به سادگی شما خندید …
      شما چطور انتظار دارید کسی که روزیش رو از خدا میگیره برای شما کارگشایی کنه …
      بله در گذشته با ریاضت به قدرت هایی میرسیدن که امروز چنین فردی روی کره خاکی دیگه نمیتونید پیدا کنید …اگر در برابرش قاطع بایستید نمیتونه کاری کنه چون کارو کاسبی خودش تخته میشه … متاسفانه اونقدر ادمای ساده لوح هستند که جای شمارو پر کنن و بعد از مدتی دست از سر شما برداره
      پس خواهشا” قدم اشتباهی برندارید و از این عبارت های خودکشی هم دور باشید چون باید بدونید هر کاری تبعاتی داره که باید تحملش کنید
      امیدوارم درس عبرت گرفته باشید و درگاه خداوند رو با هیچ در خانه ای عوض نکنید … اگر مقدر باشه شما ازدواج خوبی خواهید داشت

  • ندا , جولای 11, 2015 @ 11:00 ق.ظ

    مرسی از راهنمایتون ولی یه سوال دارم اگه اومد جلو راهم قرار گرفت و رو در رو شدیم چه کار کنم و نمیخوام شکایت کنم میترسم خانوادم بفهمن اگه شکایت کنم و مطمئنم که این مرد هم از پلیس میترسه و مدرکی که میگه دارم رو فقط برای ترسم میگه اینکه چکار کنم استرسم کم شه خیلی به کمکتون نیاز دارم .

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:43 ق.ظ

      دوست عزیز بهتره در این مورد پیشگویی نکنید چون واقعا” لذت زندگی رو از دست خواهید داد … باید به جای ترس با قدرت رفتار کنید … اگر متوجه ترس شما در این مورد بشه مسلما” ازش برعلیه شما استفاده خواهد کرد
      پس قوی باشید و نگرانی به خودتون راه ندید …

  • ناشناس , جولای 11, 2015 @ 6:19 ب.ظ

    سلام وخسته نباشید من زنی هستم چهل ساله دو بچه ی دبیرستانی دارم شوهرم دوتا لیسانس داره وکیله ولی انگار زندگی کارگری داریم شاید بدتر طوری که بخدا به نون شب محتاجیم یبار نامزد شورای اسلامی شد وکلی قرض بالا آورد عاشق قرض گرفتنه ولی از اونجایی که پول ماهیانه نداریم کلی بدهی بانکها اجاره دفتر هزینه ی مدرسه بچه ها رو دوشمان سنگینی میکنه پدرم درآمده از طرفی بخاطر شغل شوهرم هیچ کس باورش نمی شه که ماداریم زجر میکشیم ازطرفیم نمی تونیم کار کارگری واز این جور کار انجام بدیم شوهرم اصلا بلد نیس کنترل مالی کنه بخدا نه ماشین داریم نه هیچی لطفا لطفا کمکم کنید راهنمایی که ثمر بخش باشه ممنون شوهرم عاشقه بچهاشه ولی اصلا به فکر اونها نیس خیلی خوش خیاله وهمیشه منتظر یک معجزه است ومن نفرت دارم از انتظار

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 2:17 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد باید با ایشون قاطع رفتار کنید ولی اینو بدونید بیدار کردن کسی که خوابه راحت تر از کسیه که خودش رو به خواب زده
      به همین خاطر باید با ایشون صریح و قاطع رفتار کنید و ازش برنامه و هدف بخوایت … چون هر هدفی نیاز به زمان و برنامه ریزی داره
      وقتی هدفش رو مشخص کرد باید برنامه ریزیش رو روی یک کاغذ بیارید تا همیشه جلوی چشمش باشه …
      این عادت و ساختار باید شکسته بشه و شما باید در این مورد قوی با ایشون برخورد کنید
      اول از همه اینکه باید بفهمید که این فرد چطور فکر می کند. اگر فکر کند که همه چیز را می داند احتمالاً سعی می کند آنرا با برخی واقعیات یا اطلاعاتی که دارد ثابت کند. اکثر افرادی که احساس می کنند همه چیز را می دانند معمولاً در خانواده هایی بزرگ شده اند که از کودکی مسئولیت بسیار سنگینی بر دوششان بوده است. وقتی می خواهید نظرتان را به چنین افرادی بفهمانید بهترین راه این است که درست به همان روشی که او حرفش را به شما ثابت می کند، شما هم حرفتان را به او ثابت کنید. بعنوان مثال، اگر سعی دارید که به کسی نشان دهید که بیشتر از یک روش برای پیدا کردن راه حل برای یک مشکل خاص وجود دارد می توانید به آنها بگویید که یک راه بهتر برای اینکار وجود دارد. باید به او نشان دهید که چطور می توانید با استفاده از یک روش متفاوت به همان راه حل برسید. اصولاً باید بتوانید گفته های خودتان را با واقعیت پشتیبانی کنید.

      ● چند ایده و توصیه برای برخورد با آنها که فکر می کنند همه چیز را می دانند

      بهتر است در ابتدای گفتگویتان، سعی نکنید به آنها بگویید که حرفشان غلط است. اینکار باعث می شود که فوراً حالت دفاعی بگیرند و دیگر به حرفهایتان گوش ندهند. اینجاست که داد و بیدادها شروع می شود. اگر نمی توانید در همان لحظه نشان دهید که نظرتان چیست، بحث نکنید، زمانی دیگر را برای اثبات نظرتان در نظر بگیرید. آنهایی که احساس می کنند همه چیز را می دانند افرادی بسیار خودخواه هستند. یادتان باشد که با آنها وارد جار و جنجال شدن فقط باعث خوشحالی آنها می شود نه شما. معمولاً آخر کار بسیار خسته می شوید. رمز کار این است که مواجهه با چنین افراد یک راه درست دارد و یک راه غلط. دوری کردن از آنها کمک نمی کند که بفهمند همه چیز را نمی دانند. درعوض می توانید این را به آنها ثابت کنید.

      انواع کمی از آدمهای دیگر هستند که به این اندازه دیگران را عصبانی می کنند. این افراد باعث می شوند فکر کنیم افرادی نالایق هستیم و هیچ قدرتی نداریم به همین خاطر خیلی بد واکنش می دهیم و تایید می کنیم که روی ما سلطه دارند. اما اگر آرامش خودتان را حفظ کنید و کمی بیشتر فکر کنید می توانید یاد بگیرید که چطور با ایندسته افراد برخورد کنید.

      ● چرا اینکار را می کنند؟

      اگر سعی کنید از دیدگاه خود آنها مسئله را ببینید خیلی راحت تر می توانید با این افراد برخورد کنید. این افراد معمولاً فاقد اعتماد به نفس هستند به همین خاطر سعی می کنند باید آنچه را که می دانند را نشان بقیه دهند و کاری کنند که بقیه احساس کنند زیردست آنها هستند. شاید هیچوقت نتوانید دلیل این رفتار خودخواهانه آنها را بفهمید اما با درک اینکه مسئله ای باعث شده است که این فرد چنین شخصیتی داشته باشد، می توانید درک خودتان را بالاتر برده و راحت تر با رفتار او کنار بیایید.

      ● ارزش خودتان را گوشزد کنید

      اصلاً اینطور نیست که شما پایین تر از این فرد باشید یا کمتر از او بدانید. این آنها هستند که می خواهند چنین حسی را به شما منتقل کنند. اگر به آنها اجازه بدهید احساستان نسبت به خودتان را تغییر می دهند. پس به جای اینکه همه حرفهایی که می زنند را تایید کنید، به همه کارهای مثبتی که قادرید انجام دهید فکر کنید. ارزش شما بسیار بالاست و هیچکس حق خدشه وارد کردن به آن را ندارد.

      ● به حرفهای او گوش دهید

      گاهی اوقات چنین رفتاری به این علت از فرد سر می زند که او فکر می کند کسی نیست که به حرفهایش گوش دهد. شما می توانید با گوش دادن به حرفهایشان بدون اینکه نظراتتان را مطرح کنید، ترسهای آنها را از بین ببرید. با این روش، دیگر شما را تهدیدی برای خود قلمداد نمی کنند.

      به آنها نشان دهید که بعضی از نظراتشان را قبول دارید و خواهید دید که احساس می کنند که به آنها ارزش و اعتبار داده اید.

      وقتی باعث شدید که احساس اعتماد به نفس و راحتی بیشتری کنار شما بکنند، می توانید برای تغییر بعضی از نگرش های آنها وارد عمل شوید. اما باید اینکار را خیلی زیرکانه انجام دهید. اگر مستقیماً آنها را به چالش بکشید یا خشن برخورد کنید، باعث می شود که همان رفتار دفاعی قبلیشان را پیشه کنند.

      درعوض باید نگرششان را به خودشان انعکاس دهید. بااین روش به آنها نشان داده اید که به حرفهایشان گوش کرده اید و از ایده هایشان تقدیر می کنید و احساس خوشحالی خواهند کرد. از اینجا به بعد می توانید به آرامی بعضی از ایده هایشان که غیرقابل قبول به نظر می رسد را انتخاب کرده و اطلاعات لازم برای تکذیب آنها را مطرح کنید. به جای اینکه ایده هایشان را رد یا مسخره کنید، خیلی ساده شواهد متنقض آنرا به آنها نشان دهید. بعد از آنها نظرشان را جویا شوید.

      اما در اکثر موارد این افراد از تغییر دیدگاهشان خودداری می کنند. در چنین صورتی، با بررسی دیدگاه آنها در سایه اعتقادات خودتان، باید سعی کنید با بی اعتنایی از آنها بگذرید. مطمئناً این افراد با باور یک چیز اشتباه صدمه ای به شما نمی زنند پس لازم نیست که نگران چیزی باشید.

      ● اگر این مشکل خیلی آزارتان داد می توانید دیگر آن فرد را نبینید.

      پس بااینکه برخورد و مواجهه با کسانی که فکر می کنند همه چیز را می دانند زمان و انرژی زیادی از شما می برد اما می توانید تاثیری که بر شما دارند را محدود کنید. اعتقادات و باورهای خودتان را بررسی کنی تا از قدرت آنها مطمئن شوید. بااینکار اعتماد به نفستان در برخورد با این افراد بالا خواهد بود. اکر فردی حساس و شکننده هستید، شاید بتوانید کاری کنید که باورشان را عوض کنند اما اگر نتوانستید می توانید از آنها دوری کنید فقط کافی است که همیشه از آنچه هستید شاد و راضی باشید.

  • مژگان , جولای 20, 2015 @ 9:50 ق.ظ

    سلام
    من حدود ۱ سال و ۱ ماه هست در شرکتی کار میکنم و نزدیک ۵ ماه هست که برای ما یه مدیر منابع انسانی اومده یه خانم که فوق العاده انرژی منفی و موجی هستش حتی به من و دوستم که یکی از همکارام بود حسادت میکرد کل بچه های شرکت ازش متنفرن و ماهم به زور داریم تحملش میکنیم خیلی زخم زبون میزنه با حرفاش نیشر میزنه واز اون موقع که این خانم اومده ما خیلی اخراجی داریم ما شرکتمون خیلی آروم بود از اون موقع که این خانم اومده انقلاب کرده تنها کسی که میخوادش مدیر عامل هستش چون اخلاقشون بهم میخوره تا آخرش دوستم تحملش تمام شد و استعفا داد و من هستم و با من هم الان خوب نیست منو میخواد عصبی کنه که استعفا بدم و الان یکی از دوستهای خودشو اورده هدفش اینه که تمام نیروهای قدیمی خودشو بیاره چون از هیچ کس خوشش نمیاد من چکار کنم به نظرتون اصلا انرژی ندارم که صبحا بیام اینجا مرخصی هم بهم نمیده مخصوصا الان که دوستم نیست اصلا خوشم نمیاد از اینجا دیگه و یکی از مسائل شخصیم هم فهمیده اصلا دوستش ندارم لطفا کمکم کنید .

    • ◄Responder► , جولای 21, 2015 @ 1:57 ب.ظ

      دوست عزیز شما که قصد استعفا دارید پس در این مورد با مدیرعامل صحبت کنید برای شما در این حالت فرقی نمیکنه
      و اگر هم بخوایت ادامه بدید باید بتونید راهی برای نزدیک شدن به ایشون و جلب اعتمادش پیدا کنید
      در این مواقع کار خاصی نمیشه کرد جز توکل بخدا

  • ندا , جولای 22, 2015 @ 11:11 ق.ظ

    سلام
    من مشکلی که براتون گفتم با اون مرد ۶۰ ساله دعانویس و سادگی کردم و گول خوردم و کم کم به من نزدیک شد واز من سواستفاده کرد و من تا به حال دکتر نرفته بودم و نوع پردمو نمیدونستم همیشه از این موضوع ترس داشتم بعد از این اتفاقات که پیش اومد من رفتم دکتر زنان جسارتن الان هم به بیشتر دکتر زنان نمیشه اعتماد کرد الان همه دنبال پول هستن مخصوصا ببین دختری با ترس رفته برای دوخت حتی اگر پردشون نوع دیگری باشد و نیاز برای دوخت نداشته باشه الکی میگن ۲ میلیون بده انجام بدیم که آیا خوب بشه یا نه یا طرفت نفهمه تا من یه دکتر خوب که خداشناسه پیدا کردم و من راستشو برای دکتر تعریف کردم و دید گفت تو ارتجاعی هستی من به تو برگه میدم بدوزی بدتر میشه و الان دوست دارم ازدواج کنم و نگران این موضع هستم و یه دکتر دیگری رفتم نوع پرده رو همین گفت ولی گفت من برگه نمیدم به نظرتون من چکار کنم حتی دکترم گفت برای همسرت توضیحم میدم که بفهمه سالمی حالا من بعد از عقد چه جوری ببرم همسرمواین دکتر چه کار کنم استرسم کم شه لطفا کمکم کنید بدوزم یا ندوزم .

    • ◄Responder► , جولای 23, 2015 @ 11:43 ق.ظ

      دوست عزیز بهترین مرجع پزشکی قانونیه
      شمارو معاینه میکنن و از شما هم سوالی نخواهند پرسید و نظرشون برای شما ملاک عمله
      اگر پرده شما حلقوی/ارتجاعی باشه اصلا” به یک بار نزدیکی نمیشه تشخیص داد
      به همین خاطر وقتی مراجعه میکنید در مورد گذشته حرفی نزنید و فقط بگید چون میدونید پرده شما از این نوع هست و قصد ازدواج دارید نگران هستید شوهرتون متوجه این نوع پرده نباشه و سوئ تفاهم براش پیش بیاد … دقت کنید در مورد گذشته هیچ حرفی نمیزنید …

  • مريم , جولای 23, 2015 @ 6:25 ب.ظ

    سلام
    بعد از ۱۴ سال زندگی مشترک با شوهرم دیگه تحمل رفتارهاش برام سخت شده .
    شوهرم مرد بسیار خوب و مهربانیه تا وقتی که کوچکترین مخالفتی با نظرات و عقایدش نداشته باشی . به محض اینکه با یکی از حرفاش مخالفت کنی روی دیگه ی سکه رو خواهی دید . به شدت عصبی به شدت تند مزاج و خشمگین میشه بطوری که من به خاطر وشحت پسر ۱۰ ساله ام زود سکوت میکنم و یا در مواقعی به خاطر اظهار نظرم .
    حساسیت غیر منطقی به خانواده اش داره و ۹۰ درصد اختلاف های ما به خاطر دلخوری من از خانواده شه .
    اگه به اونها بگم هیچ حمایتی از من نمیکنه . اگه به خودش بگ م که از فلان رفتار یا حرف مامانت ناراحت شدم، به شدت برخورد میکنه که جمله ی اول به دوم کشیده نشده . و حرف در نطفه خفه شه .
    دیگه بعد از چهار ده سال خسته شدم از خود سانسوری . دوست دارم بتونم در مورد مشکلاتم باهاش دیالوگ داشته باشم . به یک جمع بندی و توافق برسیم .
    اما همیشه بحث ها ما به بدترین شکل ممکن تموم میشه .
    خواهش میکنم منو راهنمایی کنید و در صورت امکان یک وقت حضوری برام در نظر بگیرید به اتفاق ایشون بیام برای حل مشکلمون .

    • ◄Responder► , جولای 25, 2015 @ 6:54 ب.ظ

      دوست عزیز این اخلاق همسر شماست و باید بدونید نمیتونید تغییرش بدید
      ن ابتدای سخن را با روایتی نورانی و گرانمایه از پیامبر گرامی اسلام آغاز می نمایم که فرمود:« سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنها برمی دارد و با فاطمه دختر محمد محشور می گرداند. زنانی که در برابر بد اخلاقی شوهر شکیبایی می کند».( کتاب تحکیم خانواده روایت ۳۵۴) تجربه نشان داده است که زوج های جوان در دوران عقد یا آغاز زندگی مشترک‌شان به خاطر عدم آشنایی با روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه‎ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می‎شوند. کمال‎خواهی، مطلق‎نگری و ایده‎آل گرایی آنها اگر به همراه حلم و بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی دوران نامزدی را به تلخی تبدیل می‎کنند. البته اختلاف و تنش در ابتدای زندگی برای دختر و پسری که از خانواده‎های مختلف و روحیات متفاوت برخوردارند زیاد دور از انتظار نیست و مشکل مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی یا مکرر نشود. زیرا ازدواج چون نهال نو پایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیری‎‎ها قرار گیرد. امکان شکسته شدن دارد. پس باید هوشیار باشند و اجازه ندهند مسائل جزئی و سطحی خللی در زندگی آنها ایجاد کند. این را بدانید که پرخاشگری همسر شما ممکن است علت‌های مختلفی داشته باشد. یکی از این علل می‌تواند مشکلات اقتصادی باشد یا مشکل عاطفی یا مشکلات دیگر. وظیفه شما به عنوان همسر ایشان این است که به کمک ایشان بروید و تا جایی که ممکن است در حل مشکلات، ایشان را یاری کنید. چرا که اگر همسر شما غرق در مشکلاتش باشد نهایتا آسیب‌های آن باز به شما برمی‌گردد و اگر ایشان خیالی راحت و آسوده داشته باشند در نتیجه، این آرامش به شما بازمی‌گردد. پس این شمائید که می‌توانید با همدلی و ایجاد فضایی آرام و محبت‌آمیز در خانه به کمک ایشان بروید و زندگی خود را از عطر خوشبوی محبت آکنده نمایید. ناراحتی ایشان دلیلی بر دوست نداشتن شما نیست ممکن است علتهای مختلفی داشته باشد که شما از آن آگاه نیستید. اگر دقیقتر فکر کنید خود شما هم ممکن است در طول این زندگی مشترکتان ناراحتی و پرخاشگری داشته‌اید، آیا ناراحتی و پرخاشگری شما به این دلیل بوده که همسرتان را دوست نداشته‌اید؟ مسلما این طور نبوده، بلکه به خاطر عواملی دیگر بوده است. پس زیاد سخت نگیرید و محبت و دوستی را با این مسائل اشتباه نکنید. روانشناسان شناختی می گویند که بسیاری از مشکلات بین زوجین به خاطر سوء فهم ها از رفتار یکدیگر است مثلا شوهر بخاطر اینکه اضافه کاریش در اداره قطع شده ناراحت به خانه می آید و حتی جواب سلام زنش را نمی دهد و به مستقیم به اتاق خوابش می رود و زن به جای اینکه مقداری او را تحمل کند و علت این امر را از او جویا شود با خود می‌گوید حتما زیر سرش بلند شده و یا حتما دیگر مرا دوست ندارد و یا حتما مادرش زیر پایش نشسته و با این تحلیل در مقابل شوهر خود موضع می گیرد و شوهر هم که کلافه است در جواب این برخورد او برخورد شدید تری می کند و در نتیجه یک مشکل بزرگ و لاینحل در خانواده درست می شود که امکان دارد این خانواده را تا سراشیب فروپاشی پیش ببرد. این روانشناسان معتقدند که مشکلات زناشویی در ابتدا همانند یک گلوله برفی هستند که با مقداری تحمل و گرمی محبت آب می شوند. اما اگر حرکت کنند در مسیر خود تبدیل به بهمنی ویرانگر می شوند.
      زندگی کردن یک هنر است و این هنر را باید به تدریج آموخت و مهارت‎های لازم را باید از افراد با تجربه یاد گرفت و الا در برخورد با افراد به وِیژه کسانی که در حاشیه زندگی مشترک قرار دارند و گاهی اوقات ممکن است وارد متن زندگی شوند، دچار مشکل می‎شویم. در این میان هر چه ما کم تجربه و ضعیف باشیم راه‎های نفوذ برای دیگران خصوصا خانواده های اصلی مانند مادر شوهر، پدر شوهر یا مادر زن و پدر زن و سایر اقوام بیشتر می‎شود و چه بسا این افراد از روی دلسوزی دخالت‎هایی نیز در زندگی ما بکنند و این باعث می‎شود که احیانا زندگی ما با مشکل مواجه شود. بنابراین برای پیشگیری از اینگونه مشکلات باید هنر زندگی کردن را آموخت. باید نحوه برخورد با همسر، را در مواقع گوناگون یاد گرفت. لازمه این کار این است که ویژگی‎های شخصیتی همسر را بشناسیم همچنان که باید اقوام و خویشاوندان همسر را شناخت و نحوه تعامل با آنها را نیز آموخت.
      برای حفظ استحکام خانواده و محبت هرچه بیشتر بین شما و همسرتان لازم است نکاتی را بیان کنیم تا انشاءالله با بکارگیری آنها بتوانید نقش‌تان را زندگی هر چه بیشتر پُر رنگتر احساس نمایید:
      ۱٫ به شوهرتان احترام بگذارید و کم کم او نیز تحت تاثیر این برخورد شما خواهد آموخت که به شما احترام بگذارد.
      حفظ حرمت و شخصیت ما در گرو احترامی است که به شخصیت دیگران می‌گذاریم. رعایت این مسأله به‌ ویژه از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند، باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان می‌شود. در این میان زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیک‌شان، بیش از همه موظف به پاسداری از شأن و منزلت یکدیگر هستند. احترام گذاشتن به همسرتان یکی از مهم‌ترین راه‌های ابراز محبت به اوست.
      ۳- به خانواده های اصلی خودتان بصورت محترمانه اجازه دخالت در زندگی خود را ندهید. خانواده همانند ساعت یک سیستم است که اگر کسی بیرون از آن بخواهد نقشی در آن اعمال کند به هم می ریزد و کار کرد آن دچار اختلال می شود. لذا با احترام کامل و بطور غیر مستقیم به خانواده های اصلی که پدر و مادر زن و شوهر هستند اجازه دخالت در زندگی خود را ندهید. مثلا وقتی مادر شوهر به شوهر زنگ می زند و می گوید فردا برای نهار به خانه ما بیایید شوهر شما باید بگوید اجازه بدهید من از منیژه جان بپرسم که برای فردا قرار دیگری دارد یا نه، این برخورد به مادر شوهر می فهماند که رابطه زن و شوهری در خانواده شما بسیار محکم است و کم کم یاد می گیرد که به خود اجازه ندهد که در امور شما دخالت نماید. شما نیز باید با مادر و پدر خود همین رفتار را داشته باشید تا سیستم خانواده شما پابرجا باقی بماند. زن و شوهر باید به این نکته توجه داشته باشند که بله گفتن درجلسه عقد به معنی خداحافظی با پدر و مادر و وارد شدن به سیستمی جدید است که روابط حاکم قبلی بهم ریخته و روابط جدیدی بنا می شود. که در صورت دخالت خارجی بهم می ریزد. البته گرفتن مشورت از افراد با تجربه منافاتی با سیستم خانواده ندارد و دخالت محسوب نمی شود.
      ۲٫ شوهرتان را تحسین کنید.
      به عنوان یک زن، شما آرزو دارید که مورد عشق و علاقه همسرتان باشید. در مقابل، شوهر شما هم به عنوان یک مرد آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید. این نخستین نیاز او در خانه است. او با شما ازدواج کرد چون می‌اندیشید شما بهترین همسر دنیا هستید. او به حمایت و تمجید شما نیاز دارد؛ برای آن‌که همیشه با شور و نشاط باشد، وگرنه به خانواده‌اش بی‌رغبت می‌شود. از همین حالا تصمیم بگیرید که وجود شوهر را در منزل جدی بگیرید. هنگامی که صحبت می‌کند تحسین‌اش کنید. به چیزی که می‌گوید توجه کنید. اجازه دهید که احساس کند شما خیلی به او اهمیت می‌دهید. همه مردها صفات قابل تحسینی دارند. همچنین می‌توانید از هوش و عقل و درایتش، از اخلاق خوبش، از وقت‌شناس بودنش و… تعریف و تمجید کنید.
      ۳٫ خود را برای شوهرتان بیارایید.
      یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که از نظر جسمانی برای او جذاب باشید. سر و وضع آراسته همان چیزی است که شوهرتان از شما می‌خواهد. او می‌خواهد وقتی به خانه می‌آید همسرش با تمام لطافت‌های زنانگی منتظر او باشد. اگر لباس شما بد و کهنه بوده و خسته به نظر برسید، او را از آمدن به خانه متأسف خواهید کرد. به خاطر بسپارید که مردها طرز تفکری متفاوت از زنان دارند. یک مرد بیش از آن که به شخصیت زن توجه کند، ابتدا سر وضع ظاهری او را می‌بیند. بنابراین، سر و وضع شما پیش از ورود شوهرتان به خانه باید خیلی مرتب و منظم باشد. طبیعی است که وقتی هنگام ورود به خانه می‌بیند که از قیافه و ظاهر شما، زیبایی و شادمانی می‌بارد از بودن در خانه احساس سرزندگی و شادمانی می‌کند. شوهر شما دوست دارد خود را برای او بیارایید و به خاطر این که می‌خواهید او را خوشحال کنید، شما را دوست خواهد داشت. هنگامی که نیاز او به داشتن یک زن جذاب و زیبا برآورده شد، او نیز سپاس‌گزار شما خواهد بود و خواسته‌های شما را با کمال میل برآورده خواهد کرد.
      ۴٫ به شوهرتان توجه کنید.
      مردها مایلند از سوی همسرشان مورد توجه قرار گیرند. آن‌ها را مهم‌ترین شخص زندگی خود بدانند. اگر خسته‌اند اسباب استراحت آنان را فراهم کنند، اگر گرسنه یا تشنه‌اند نیازشان را برطرف سازند، و اگر بیمارند، پرستاری‌شان کنند. گوش دادن به درد‌دل و حرف‌های شوهر، بدون آن‌که اظهارنظر یا اندرزی به او داده شود، روشی ساده برای محبت کردن به مرد است. پس
      اولاً، هیچ‌گاه غر نزنید و مطمئن باشید غر زدن برای چیزهای بی‌اهمیت فقط او را از محیط خانه بیزار می‌کند.
      ثانیاً، هرگز او را با مرد دیگری مقایسه نکنید. مردهای دیگر را به رخ شوهرتان نکشید. این کار به او احساس ناشایستگی می‌دهد و اعتماد به نفس او را می‌گیرد. به او اجازه دهید همان مرد شایسته‌ای باشد که هست.
      ۵٫ به تمایلات جنسی شوهرتان با رغبت پاسخ دهید.
      یکی از راه‌های ابراز محبت به مردان از سوی همسرشان این است که نیازهای جنسی آنان را برآورده سازند. تحقیقات نشان می‌دهد که مردان لذت‌بخش‌ترین لحظه‌های زندگی مشترک را این وقت دانسته‌اند. این مسأله به مردان اطمینان می‌دهد که با همسرشان رابطه‌ای نزدیک دارند و خانمشان آنها را دوست دارد؛ البته، مرد نیاز دارد که احساس کند دوستش دارند، نه آن‌که تحملش می‌کنند. بعضی از زنان عمل آمیزش را طوری انجام می‌دهند که گویی دین خود را می‌پردازند و یا انجام وظیفه می‌کنند. برای این که شوهرتان از لحاظ احساسی و عاطفی خودش را وقف شما کند لازم است افزون بر برآوردن نیاز جنسی او بداند که از لحاظ جسمی به وی تمایل دارید. برای بیشتر مردان، روابط جنسی مهم‌ترین گواه آن است که شما دوستش دارید و نیز تأیید ارزش شخصی وی به‌شمار می‌آید. اگر شوهرتان در روابط جنسی احساس رضایت کند، حاضر است که به نیازهای عاطفی شما پاسخ گوید.
      ۶٫ شوهرتان را همان‌گونه که هست بپذیرید.
      یک مرد نیاز دارد همان‌گونه که هست، پذیرفته شود، دقیقاً همان‌طوری که هست. (با همه عادات خوب یا بدی که دارد) همسر شما نیاز دارد که احساس کند از اهمیت برخوردار است، دوستش ‌دارید و او را می‌پذیرید. اگر شما ویژگی‌های فردی او را نپذیرید پس چه کسی باید پذیرای آن‌ها شود؟ یک زن شایسته، به علایق خاص شوهرش توجه می‌کند، خواه این علاقه‌ها یک غذای خاص، روابط جنسی، یا کوهنوردی با دوستان باشد. به این نکته توجه داشته باشید که اگر شما بتوانید قلب همسرتان را تسخیر کنید او نیز محبت خود را از شما دریغ نخواهد کرد و زندگی گرم و با محبتی خواهید داشت.
      و اما در مورد رابطه‌تان با مادر شوهر و خانواده ایشان یک سری نکات را بیان می‌کنیم انشاءالله که با عمل به آنها زندگی بهتری داشته باشید.
      یکى از راه‏های کاهش تنش میان دو خانواده این است که شما با رفتارهاى منطقى و دلسوزانه بدون این که در مقابل آنها موضع‏گیرى کنید اعتماد آنها را به خود جلب کنید به گونه‏اى که احساس کنند شما فردی امین، راستگو و دلسوز هستید. بیشتر تنش‎های موجود بین خانواده‎ها ریشه در عدم اعتماد دارد. یعنی شما به مادر شوهر خود اعتماد ندارید و او را غیر از مادرتان می‎بینید و او نیز همین طور به شما اعتماد ندارد و شما را همانند دختر خود نمی‎داند. اگر به همدیگراعتماد داشته باشیم حرف یکدیگر را دخالت تلقی نمی‎کنیم و او را ناصح خیرخواه می‎دانیم.
      پس در اولین گام باید اعتماد کرده و زمینه اعتمادسازی را نیز فراهم نمود. در مسیر اعتمادسازی باید ابتدا خودتان به او اعتماد کنید تا کم کم او نیز اعتماد نمایید و یا در برابر سخنان او واکنش شدید نشان ندهید و یا به رد و طرد صریح حرف‎های او نپردازید و…. بعد از این که اعتمادسازى کردید، نوبت مرحله دوم کار می‎رسد:
      مرحله دوم را ارتباط سازی و حسن تعامل می‎نامیم. منظور این است که هر وقت شما فرصت پیدا کردید سعى کنید با بیان این که مثلاً فلان فرد از خانواده شوهرم اتفاقا از شما تعریف مى‏کرد و مى‏گفت که: مادر شما یا خواهر شما فرد منظم یا آدم متین و خوبى است و متقابلاً وقتى که کنار خانواده خودتان قرار گرفتید مثلاً بگویید مادر شوهر من و پدر شوهرم شما را آدم‏هاى با شخصیتى مى‏دانند و از شما تعریف مى‏کنند و…. این نوع رفتارها موجب حس خوش‎بینی در خانواده‎ها شده و راه پذیرش حرف‎های منفی را سد می‎کند. البته خود می‎دانید که یکى از جاهایى که اسلام اجازه داده انسان دروغ بگوید، آن جایی است که این عمل موجب اصلاح بین افراد می‎شود. این کار اگر چه با واقعیت همراه نباشد. ولی در زدودن کینه‏‎ها و برطرف کردن سوء ظن نسبت به یکدیگر بسیار موثر است و در تلطیف روابط میان آنها مى‏توانید مفید واقع شوید. البته انتظار نداشته باشید که با یک بار برخورد این ‏چنینى، همه خصومت‏ها و سوءظن‏ها برطرف شود. بلکه این کار نیاز به زمان دارد و شما باید گام‏ به گام و با صبر و حوصله زمینه بدگویى خانواده‏ها را نسبت به یکدیگر و همچنین سوء ظن آنها را نسبت به یکدیگر کاهش دهید. توجه داشته باشید براى موفقیت در این کار باید به هر دو خانواده احترام بگذارد و هیچ‏گونه رفتار پرخاشگرانه نسبت به آنها نداشته باشید و اشتباهات آنها را به رخ آنها نکشید.
      مرحله سوم تحکیم روابط مثبت است. در صورت موفقیت در مراحل قبل سعى کنید نقاط مثبت دو خانواده را شناسایى کنید و آنها را در یک دفترچه‏اى یادداشت کنید و هر وقت در کنار یکى از آنها قرار گرفتید و صحبت طرف مقابل به میان آمد شما به این جنبه‏هاى مثبت اشاره کنید و بگویید همه آدم‏ها یک ویژگى‏هاى مثبت دارند و در کنار آن جنبه‏هاى مثبت ممکن است نقایصى نیز داشته باشند ولى ما براى استحکام روابط خودمان با دیگران باید جنبه‏هاى مثبت آنها را در نظر بگیریم و فقط به جنبه‏هاى منفى نگاه نکنیم.
      یکى از مهمترین عوامل سوءظن به دیگران همین منفى‏نگرى است و بهترین راه براى از بین بردن سوء ظن توجه به جنبه‏هاى مثبت دیگران است و شما مى‏توانید با طرح این جنبه‏هاى مثبت، نگرش دو خانواده را نسبت به یکدیگر عوض کنید. اگر بتوانید نگرش منفى آنها تغییر دهید بزرگترین اقدام براى اصلاح بین دو خانواده انجام داده‏اید.
      اگر در این سه مرحله توانستید موفق شوید نوبت مى‏رسد به مرحله بعد؛
      در این مرحله مى‏توانید زمینه میهمانى و ایجاد رابطه مثبت را میان دو خانواده طراحى کنید و هر از چند گاهى به مناسبت عید یا تولد یکى از ائمه زمینه را براى این که خانواده شما از خانواده شوهرتان میهمانى کند فراهم کنید یا بالعکس مطمئن باشید. اگر شما بتوانید این مراحلى که بیان شد با صبر و حوصله به خوبى انجام دهید تا حدود زیادى مى‏توانید سوء ظن و سوء تفاهم‏های موجود را به حداقل برسانید و روابط میان آنها را در حد قابل قبولى اصلاح کنید.
      البته به این نکته باید توجه داشته باشید انجام چنین کارى هم صبر و حوصله کافى نیاز دارد و هم همکارى خانواده‏ها را مى‏طلبد. لذا باید از شتابزدگى اجتناب کنید و در صورت امکان اگر افراد دیگرى مى‏توانند در این زمینه با شما همکارى کنند و مورد اطمینان هستند از آنها نیز کمک بگیرید تا بهتر بتوانید این مسؤولیت خطیر را انجام دهید به هر میزانى که بتوانید در این کار موفق شوید می‎توانید جلوى بدگویى و غیبت‏ها را نیز بگیرد و از این که دائما بگویید غیبت نکن معلوم نیست حرف شما اثر داشته باشد. ولى اگر نگرش آنها را نسبت به یکدیگر تغییر دهید غیبت هم که نتیجه سوء ظن است از بین مى‏رود.
      در اینجا لازم می دانیم نکاتی اساسی و راهکارهایی را که بنظر مفید می‎آید خدمت شما ارائه کنیم تا انشاءا… بتدریج مهارت‎ها و آگاهی‎های لازم را کسب کنید و مهار زندگی را به دست گیرید و با بصیرت زندگی خود را به سوی کمال و تعالی سوق دهید:
      ۱- اهل گذشت باشید و به حرف دیگران واکنش نشان ندهید به ویژه واکنش کلامی و سریع.
      ۲- صبر و حوصله را از کف ندهید و بدانید صبر و گذشت زمان یکی از راه‎های موثر در حل مشکلات است.
      ۳- در برخورد با دیگران سعی کنید با منطق و قوی برخورد کنید. در حین حال که فردی منطقی هستید سعی کنید انعطاف‎پذیر نیز باشید.
      ۴- به خویشاوندان همسرتان با احترام و تکریم برخورد کنید به ویژه احترام مادر شوهر و پدر شوهر را نگه دارید. این احترام موجب جلب تمایل او و ایجاد بینش مثبت می‎شود. لذا با برخوردهای صمیمی اعتماد مادر شوهر و سایر اقوام نزدیک شوهر را به خود جلب کنید.
      ۵- در برخورد با آنها صادق باشید، ولی در عین حال ساده لوح و سطحی نباشید. بلکه عقل و منطق را خط کش و معیار برخورد با دیگران قرار دهید.
      ۶- مسائل زندگی خود را طبقه‎بندی کنید و برخی از مسائل که اشکالی ندارد و آسیبی به زندگی زناشویی شما وارد نمی‎کند با مادر شوهر در میان بگذارید یعنی در مسائل جزئی و پیش افتاده مخفی کاری نکنید تا حساسیت او را برانگیزید و او را کنجکاو کنید تا بخواهد از همه چیز سر در بیاورد.
      ۷- در برخی مسائل زندگی با او مشورت کنید.
      ۸- همان‎گونه که بر خورداری اززندگی سالم اقتضا می‎کند باید شما با شوهرتان همچون دو عاشق و معشوق باشید مبادا بین شما اختلاف نظر باشد که این امر آسیب‎پذیری شما را افزایش می‎دهد. لذا در همه امور با هم به توافق برسید و سپس تدابیر هماهنگ کننده را بکار بگیرید و از تدابیر علاجی در برخورد با مادر شوهر حرف بزنید.
      ۹- با همسرتان هماهنگ شوید و در اوقاتی که با ایشان تنها هستید با هم قرار بگذارید که چه چیزهایی را به عنوان اسرار زندگی باید بین خود نگه دارید و در چه اموری حساسیت نشان ندهید و اگر مادر شوهر نیز کنجکاوی می‎کند او را در جریان بگذارید منظور مان این است که این طور نباشد که مطالبی را شما از مادر شوهر مخفی کنید در حالی که همسرتان آن را برای او بازگو می‎کند این باعث می‎شود بین شما و همسرتان هماهنگی نباشد و مرزهای خصوصی زندگی شما شکسته نشود و از سوی دیگر برای افرادی که به شما نزدیک هستند مثل مادر شوهر یا پدر شوهر سوء تفاهم پیش بیاید و اعتبار شما نزد آنها از بین برود.
      ۱۰- هیچ گاه نزد شوهرتان از مادر شوهر بدگویی نکنید. او را تحقیر نکنید، همواره به ایشان احترام بگذارید و از او تعریف نمایید. این امر باعث می‎شود، دید مادر شوهرتان نسبت به شما تغییر کرده و از جانب دیگر همسرتان به شما اعتماد کند و در مسائل زندگی با شما هماهنگ گردد. هماهنگی بین زن و شوهر جلوی بسیاری از مداخلات بیجای دیگران را می‎گیرد و باعث می‎شود آنها حساب کار خودشان را بکنند و به خود حق ندهند که در زندگی شما دخالت کنند.
      ۱۱- سوء ظن به مادر شوهر نداشته باشید (البته در مورد دیگران نیز باید این‎گونه بود) و نگرش مثبتی به ایشان داشته باشید. مثبت‎نگری نسبت به او باعث می‎شود او نیز متقابلا توجه مثبتی نسبت به شما پیدا کند و شما را دوست بدارد و از دخالت‎های بیجا در زندگی شما اجتناب کند.
      امیدواریم که باتکیه بر خدا و عمل به راهکارهای ذکر شده و دور اندیشی زنانه خود، بتوانید بر مشکلاتی که سایه تهدید بر زندگی مشترک شما افکنده است فائق آیید.
      مطالعه این سه کتاب می تواند یاریگز شما و همسرتان در زندگی زناشویی باشد.
      ۱- کتاب «مدیریت روابط زناشویی» که توسط دکتر یونسی نوشته شده بسیار مفید است چه آنکه ایشان تجارب بالینی بسیار ارزشمندی در امر مناقشات بین زوجی و خانوادگی دارد و از این تجارب در امر نگارش کتاب فوق کمک گرفته است.
      ۲- کتاب «تحکیم خانواده» که شامل آیات و روایات بسیار زیبا و کاربردی در مورد تحکیم خانواده است، این مجموعه توسط آیت الله ری شهری گردآوری شده و انتشارات علمی و فرهنگی دارالحدیث و دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها آن را به چاپ رسانده است.
      ۳- کتاب «رضایت مندی از زندگی» که توسط دکتر پسندیده تالیف شده و انتشارات علمی و فرهنگی دارالحدیث آن را به چاپ رسانده است.
      موفق باشید.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • مژگان , آگوست 1, 2015 @ 12:45 ب.ظ

    سلام، من ۲۹ ساله هستم مدت ۴ سال باپسری دوست هستم اون پسرقبل من بازنی رابطه داشته وقتی بامن دوست شدهمه چیزوبهم گفت وگفت که واسه همیشه ازش جداشدم الان فهمیدم که هم بااون رابطه داشته هم بامن البته اون یه زن شوهرداره آنوقتی فهمیدم انگاردنیاروسرم خراب شده خیلی سراین موضوع باهم دعواکردیم ولی اون میگه دیگه همه چیزبینمون تموم شده ولی من باورنمیکنم همش میگه توبجای اینکه همش دعواکنی یه کاربایدمیکردی من از کاری که کردم شرمنده بشم خیلی اعصابم خورددیگه درست یاغلط بودن چیزی رونمیدونم یه همچین خیانتی برام خیلی سخته اون هم بامن رابطه جنسی داشته هم بااون خواهش میکنم راهنماییم کنید همش بهم میگه منوبادنیاعوض نمیکنه نمیدونم چیکارکنم

    درضمن ماباهم میخوایم ازدواج کنیم یه کم بخاطرشرایط مالی که اینهمه دوستیمون طول کشیده الان میخواد بیادخواستگاری ولی من واقعا نمیدونم اعتمادکنم یانه؟

    • ◄Responder► , آگوست 2, 2015 @ 12:38 ق.ظ

      دوست عزیز شما وارد رابطه رسمی و قانونی نشدید پس نباید انتظار داشته باشید
      اگر در یک رابطه قانونی مثل ازدواج بودید میتونستید گله و شکایت کنید ولی در دوستی نمیتونید کار خاصی بکنید
      هر چند ایشون از کارش پشیمون شده و شاید ارزش داشته باشه یک بار بهش فرصت بدید تاجبران کنه
      ولی از این رابطه های دوستی چیزی بیشتر از این عاید شما نمیشود
      پس اگر میخواد جبران کنه میتونید از خواستگاری ایشون شروع کنید و تلاشی که برای فراهم کردن شرایط ازدواج و رسیدن به شما

  • سمانه , آگوست 5, 2015 @ 11:25 ق.ظ

    سلام
    من نزدیک یکسال با پسری دوست بودم که رابطه هم زیاد داشتم الان میخوام ازدواج کنم قبل از رابطه دکتر نرفته بودم ولی الان که چند تا دکتر رفتم همشون گفتن پرده ارتجاعی ولی یکی از دکترها گفته من بهت برگه میدم وسالمی و برای همسرت توضیحم میدم خیالت راحت من خانوادم خیلی سنتی هستن خواهش میکنم راهنمایم کنید به نظرتون من بعد از اینکه عقد کردم برم پیش دکتری که بهم برگه میده چه جوری همسرمو ببرم و به خانوادمم باید بگم یکی از دوستانم یه دکتر معرفی کرده میخوام برم اونجا خیلی استرس دارم خیلی نگرانم خواهش میکنم کمکم کنید .

    • ◄Responder► , آگوست 6, 2015 @ 11:43 ق.ظ

      دوست عزیز نمیدونم علت نگرانی شما چی هست ؟
      نوع پرده بکارت شما حلقوی ارتجاعیه و این طبیعت شماست و برعکس پرده های دیگه پارگی به اون شرایط نداره
      و این نگرانی و مشکلی نداره … بهتره سطح اگاهی و اطلاعات خودتون رو بالا ببرید تا اینطوری دچار نگرانی و استرس نباشید

  • شادی , آگوست 9, 2015 @ 2:20 ب.ظ

    با سلام،دو ساله با پسری که عاشقشم ازدواج کردم،برای زندگی از هیچ تلاشی دریغ نکرد ولی متاسفانه به دلیل سادگی زیاد ورشکست شد،با بدهی زیاد پشتش وایستادمو باهم کار میکنیم ولی چون زیاد هواشو داشتم احساس میکنم پرو شده و وظیفه من شده خیلی از کارها.پدر مادرشم هیچ حمایتی از ما نمیکنن،شوهرم خیلی مغروره و هیچ وقت عذرخواهی و تشکر نمیکنه.به نظر شما بهترین رفتار من تو این شرایط چی میتونه باشه؟برای اولین بار هم بعد دوسال ۱۴ روز قهر کردم باهاش و خونه مامانم بودم.

    • ◄Responder► , آگوست 11, 2015 @ 10:45 ق.ظ

      دوست عزیز بهتره اگر کمکی میکنید حدود و مرزهای مشخصی داشته باشه چون مردان زود در این موارد تنبل میشن …
      بهتره برای اینکه زندگی خودتون رو دوباره بسازید از افراد قابل اعتمادی که بتونن بین شما واساطت کنن استفاده کنید تا باب صحبت بین شما باز بشه و در وهله نخست با مشاوری مجرب مشورت کنید
      به هر حال وجود فردی بی طرف و آگاه برای شنیدن صحبت های شما لازمه

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      زنهایی که اعتماد به نفس پایین دارند مرد ها را فراری می دهند. مرد ها جذب زنهایی که مشکلات زیادی دارند نمی شوند. مرد ها علاقه دارند در اطراف زنهایی باشند که کمترین دردسر را درست می کنند. مردها دوست ندارند در کنار کسی باشند که مدام در حال گریه کردن است. همچنین متنفرند در کنار زنانی باشند که مدام دیگران را برای اشتباهات سرزنش می کنند به جای آنکه در صدد رفع آن مشکل بر می آیند.
      کنترل کردن
      مردها زنهایی را که می خواهند مرد را کنترل کنند دوست ندارند. زنهایی که آنها را یاد غر غر کردن های مادرشان می اندازد. زنهای کنترل کننده تاثیری بر روی مردان ندارند. مردهایی که کنترل می شوند پشت سر زنانشان دروغ می گویند و دزدکی همه کاری انجام می دهند.

      این امکان را به او می دهید تا زمان کمتری را با شما بگذراند. زن های کنترل کننده مسئله عدم امنیت و اخبار های نا درستی را برای مردان ایجاد می کنند. مرد ها هرگز با زنانی که آنها را کنترل می کنند نمی مانند اهمیتی ندارد که شما چقدر خوب و خوشگل هستید. زنها نباید مرد ها را به مانند بچه ها بزرگ کنند.
      آویزان بودن
      هیچکس دوست ندارد در اطراف زنی باشد که مثل چسب به او چسبیده است، هیچکس دوست ندارد با کسی قرار بگذارد که او را یاد بچه ها می اندازد. مردها دوست ندارند اطراف زنی باشند که نیاز به توجه دارد. چسبیدن به مردها کاملا آنها را دفع می کند. مردها دوست دارند که هر چند گاهی با دوستانشان بیرون بروند بدون اینکه زنی مزاحم آنها باشد.
      بیکار
      مرد ها دوست ندارند اطراف زنان بیکار بچرخند. مردها زنانی که پولشان را به باد می دهند دوست ندارند. مردها زنانی را می خواهند که بتوانند از پس خودشان بر بیایند. که پیشینه شغلی خوبی داشته باشند. زنی که از این شغل به آن شغل می پرد جذابیتی برای هیچ مردی ندارد. زنی که نمی تواند شغل خود را نگه دارد چگونه می تواند مرد خود را نگه دارد. از مرد ها هیچ وقت پول نخواهید و راجع به مشکلات مالیتان با انها صحبت نکنید چون این مسئله او نیست پس به آن اهمیتی نمی دهد.
      فرار کردن به خانه مادرتان
      مردها از زنهایی که در شرایط سخت به مادرشان رجوع می کنند تا مشکلشان را برایشان حل کند، فرار می کنند
      پنج راه برای جذب آقایون
      آیا می خواهید برای مرد خود جذاب تر شوید؟ چیزهای جدید در زندگی برای هر کسی جالب است، سعی کنید علائق او را بشناسید و با رعایت این ۵ راهکار، همواره در نگاه وی جذاّب تر، جدید و دوست داشتنی تر باشید.
      ۱- در هیجانات و علائق ورزشی، او را همراهی کنید
      طرفدار تیم ورزشی مورد علاقه وی باشید، این کار مردها را به وجد می آورد، اگر خانه دار هستید، در حین انجام امور خانه، می توانید از نتیجه و مراحل بازی سوال کنید، بعضی از مردها عاشق ورزش مورد علاقه اشان هستند. با این کار خود را به وی نزدیک تر کرده و روابط خود را مستحکم تر می کنید. در این صورت، شما برای وی، حکم رفیقی را دارید که او را در تمام مراحل و هیجانات بازی همراهی می کند.
      ۲- برای او جشن و میهمانی بگیرید
      بیشتر مردها به تاریخ تولّد و میهمانی برای خود حتّی فکر نمی کنند، این شما هستید که با گرفتن یک میهمانی، دعوت دوستانش، تدارک غذا و پذیرایی جالب و جدید، می توانید او را خوشحال و غافلگیر کنید. این کار تأثیری عاشقانه در ذهن او خواهد داشت. متأسفانه در حال حاضر بیشتر همسران به این کارها و خوشحالی شوهرشان اهمیّتی نمی دهند.
      ۳- او را در روابط با دوست های پسرش راحت بگذارید
      این مسئله از قدیم تا کنون باعث اختلافات بین زن و شوهر بوده، بدون شک هر مردی دوست دارد اوقاتی را با همجنس خود و دوستانش بگذراند، مردها افکاری دارند که تنها خود جنس مرد می فهمد، این طبیعیست، باور کنید! آنها نیاز دارند که حتیّ برای چند ساعت، آزاد از مسئولیّت های زندگی، با دوستان خود تفریح کنند، بنابراین تحمّل داشته باشید، با غر زدن و شکایت، تنها اوضاع را بدتر می کنید. در صورت ملایمت، او نیز متقابلاً خوشحال می شود که شما نیز با دوست های دخترتان رفت و آمد کنید.
      ۴- با او فیلم ببینید و لذّت ببرید
      حقیقت این است که بیشتر مردها اوقات فراغت خود را دوست دارند جلوی تلویزیون بنشینند و استراحت کنند، شما نیز در دیدن فیلم و برنامه های دلخواه وی، او را همراهی کنید. در صحنه های هیجان انگیز یا خنده دار، از خود عکس العمل نشان دهید و او را به هیجان بیاورید. برای این کار وقت بگذارید و سعی کنید طی فیلم پشت سر هم از جای خود تکان نخورید.
      ۵- با غذای دلخواه وی، او را غافلگیر کنید.
      درست است که خانمها همیشه باید غذا درست کنند، امّا گاهی وقتها، با درست کردن غذای دلخواه وی و چیدن میزی رویایی و دو نفره، او را غافلگیر کنید. این کار نه تنها او را خوشحال می کند، بلکه می فهمد که برای او ارزش زیادی قائلید.
      اینها فقط نمونه های کوچکی از راههای جذّابیت می باشد. بطور خلاصه، برای تحت تأثیر قراردادن مرد خود، بهترین راه، درک متقابل است. سعی کنید همواره با نشاط باشید.

      شاید باورتان نشود، ولی خیلی از مردها، زن ها و دخترهایی که گاهی اوقات رفتاری مردمنش و قوی دارند را بیشتر دوست دارند تا زنانی ضعیف و بی اراده.
      با رعایت این نکات، رابطه ی شما هر روز قوی تر شده و خود او نیز مشتاق خواهد بود تا ساعاتی بیشتری را در کنارتان باشد.
      رمزهای شوهرتان را باز کنید!
      حتی اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده می‌توانید او را بیشتر بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریب‌تان واقعا حرف‌ها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما می‌تواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانه‌تان را در مورد مردها و رفتارهای‌شان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از شوهرتان قدم بردارید.
      پیش‌داوری ممنوع!
      پیش‌فرض‌های بی‌معنا را کنار بگذارید. هیچ‌وقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچ‌چیز نمی‌فهمند» و… شما نمی‌توانید به‌خاطر تفاوت‌هایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهای‌تان و حتی شیوه تصمیم‌گیری‌تان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانه‌ای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید.

      اگر به او یک شاخه گل می‌دهید و بازخوردی نمی‌گیرید به جای تکرار این حرف‌ها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز می‌کند. آیا حمایت‌کردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب می‌کند؟
      تفاوت‌ها را بپذیرید
      مردها و زن‌ها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است. برای مثال مردها زیاد در مورد احساسات‌شان حرف نمی‌زنند و حتی اغلب‌اوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواه‌تان را نمی‌گیرید یا اینکه مردها ترجیح می‌دهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقه‌ای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوت‌ها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوت‌ها قضاوت کنید.
      جرقه‌ها را بزنید
      ارتباط‌تان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشن‌کردن چراغ ارتباط نیستند. این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدم‌ها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوت‌هایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید.

      اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقه‌اش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش می‌رود. کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.
      او همین چیزی است که هست
      آسان‌ترین راه برای شناخت مردها واژه‌های‌شان است. درحالی‌که زنان‌گاهی یک واژه ساده را به کار می‌برند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمی‌روند؛ آنها چیزی را می‌گویند که واقعا می‌خواهند بگویند. اگر می‌گوید خسته است پس خسته است.

      اگر می‌گوید دوست‌تان دارد پس دوست‌تان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کد‌گذاری پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی می‌گوید که متوجهش نمی‌شوید به جای تلاش برای رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با توضیحات بیشتر همه ابهامات‌تان را برطرف خواهد کرد.
      پیش‌بینی کنید
      سعی کنید واکنش‌های همسرتان به رفتارهای‌تان و همین‌طور مسائلی که در زندگی پیش می‌آید را بشناسید. چه رفتاری او را از کوره در می‌برد و چه حرفی می‌تواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان می‌برد اما اگر با دقت واکنش‌های همسرتان را بررسی کنید می‌توانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگی‌تان را جوری پیش ببرید که او روزبه‌روز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشق‌تان شود.
      به جای او حرف نزنید
      بگذارید که خودش را آن‌طور که می‌خواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبت‌کردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کامل‌کردن جمله‌اش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف می‌زند نمی‌افتد بلکه شما می‌توانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت می‌کند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.
      رویا بافی نکنید
      ممکن است شما به انتظار این‌که همسرتان روزی تغییر می‌کند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعده‌هایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قول‌هایش نمی‌شود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز می‌شود .

      از خود می‌پرسید چرا او با وجود این‌که نمی‌تواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آینده‌ای متفاوت را می‌دهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا این‌که ازدواج کرده‌اید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگی‌های اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمی‌توانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.
      او اعتراف نمی‌کند
      همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آن‌ها از اعتراف به اشتباهات و شکست‌شان می‌ترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی می‌شود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از این‌که قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند می‌ترسد.

      سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار می‌شود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده می‌تواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنش‌ها را بیشتر نکنید.
      مردها ریزبین نیستند
      به اطلاعاتی که در مورد آدم‌ها به شما می‌دهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمی‌توانند به اندازه زنان ریز‌بین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برای‌شان بی‌اهمیت بوده و از گفتن‌شان خودداری ‌کنند.

      سعی کنید این توصیف او در مورد آدم‌ها و موقعیت‌ها را تنها به‌عنوان یک پیش‌زمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبه‌رو نشده‌اید در موردشان قضاوت نکنید.
      نمی‌گوییم که آن‌ها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آن‌ها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آن‌ها ظاهر ماجرا همه ماجراست.

  • خلفی , آگوست 11, 2015 @ 10:31 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید. دو مورد داشتم ممنون می شوم راهنمائی فرمائید:
    خانم بنده در حدود یک سال پیش که خانواده من به منزل بنده برای مهمانی آمده بودن با پدرو مادرم جدال لفظی اتفاق افتادو بنده با توجه به اینکه به خانواده بنده بی احترامی شده بود آن روز و روزهای بعدی با خانمم دعوایم شد که حتی تهدید به طلاق نمودم که بعد از آن این موضوع اختلاف به سمت خواهرهای بنده نیز کشیده شدو حالا بعد ازاین مدت تقریبا جو آرام شده ولی هیچ گون رفت آمدی وجود نداره و همیشه من تنها با پسرم به نزد خانواده ام می روم و ایشان هیچ گونه علاقه ای برای رفت آمد نشان نمی دهد ولی من تو این مدت علاقه خودم رو به ایشان و خانوادشون نشان دادم. نمی دانم دیگر چیکار کنم لطفا راهنمائی فرمائید.
    مورد دوم مربوط به پسرم می باشد که ۹ سالشه و چند وقتی است کهنافرمان شده است و به حرفهای به خصوص مادرش کمترعکس العمل نشان می دهد. مواردی نظیر بیرون نرفتن از خونه و تمیز نگه داشتن اتاقش و …البته همسر من در صورت نافرمانی بچه از الفاظ زشتی مثل بیشور و کودن استفاده می کند. خواهشمند است راهنمائی فرمائید

    • ◄Responder► , آگوست 13, 2015 @ 12:47 ب.ظ

      دوست عزیز در این شرایط بهترین کار اینه که روابط رو در این سطح نگه دارید
      چون ممکنه هر ارتباطی باعث ایجاد تنش بشه و این مسایل نیاز به گذشت زمان داره تا از تب و تابش کاسته بشه
      در مورد تربییت کودکان در ۹ سالگی میتونید موارد زیرو در نظر بگیرید ولی اجازه ندید اختلاف بین شما و همسرتون باعث جبهه گیری ایشون بشه

      با ثبات عمل کنید

      ثبات داشتن در رابطه با کودک یکی از اصول مهم فرزندداری است معهذا ممکن است در پیروی از آن در موقعیت های روزانه با مشکل مواجه شوید. اگر هنگامی که کودک کاری را انجام می دهد به او لبخند بزنید لکن در زمان دیگری همان کار یا شبیه آن را انجام دهد به او سخت بگیرید کودک به شدت دچار سردرگمی می شود. چرا این عمل در یک زمان خطای بزرگی بود و در زمان دیگر خنده آور؟ هنگامی که اجازه می دهید حالات خلقی شما عکس العمل هایتان را نسبت به کودک تحت تاثیر قرار دهد، قرار گرفتن در این بی ثباتی آسان می شود. پس مواظب باشید کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشویق نمایید و به علت رفتار منفی تنبیه نمایید نه اینکه ملاک تشویق یا تنبیه شما حالات خلقی شما باشد. روزی شاد و پر حوصله و روز دیگر به دلایل گوناگون خسته و بی حوصله.

      هماهنگ باشید

      بعنوان پدر و مادر لازم است اصول یکسانی داشته باشیم حداقل در جلوی کودکان وانمود کنیم که در تربیت آنان هماهنگیم. اگر رفتاری را پدر تائیید می کند و مادر رد، باعث تعارض کودک می شود پس بهتر است به عنوان والدین قبلا با یکدیگر هماهنگ باشیم و حداقل در جلوی کودکان عدم هماهنگیمان را بروز ندهیم.
      در مورد فرزند خود مودب باشید. صحبت مودبانه درهنگام خشم و ناراحتی، معلم خوبی برای کودک و نوجوان است که حتی در هنگام خشم به طور صحیحی رفتار کنند.زمانی خاص برای توجه بدون قید و شرط به بچه ها اختصاص می دهید
      منظور از توجه بدون قید و شرط، یعنی بدون توجه به رفتار کودک زمان خاصی را با وی صحبت می کنیم، درد دل می کنیم، درد دل او را گوش میدهیم و یا بازی می کنیم، بستگی به سن فرزندان دارد. وی باید احساس کند زمانی خاص را به وی اختصاص داده ایم. می توانیم هر روز چند دقیقه و در آخر هفته یک ساعت این کار را انجام دهیم.

      رابطه ای سالم با کودکتان برقرار کنید

      برای ایجاد رابطه ای سالم از شیوه گوش دادن فعال استفاده کنید. وقتی فرزندتان چیزی می گوید به خوبی به سخنانش گوش دهید، حتی اگر با کودک موافق نیستید، اجازه دهید صحبتهایش تمام شود، تماس چشمی مناسب و انجام ندادن کاری دیگر در هنگام صحبت با کودک، به وی می فهماند که برای حرف زدن وی ارزش قائلید و عقاید او برای شما مهم است. لحن صحبت شما در هنگام امر کردن به وی باید مودبانه باشد و حتی الامکان دستوری نباشد. به همان اندازه که نسبت به بهترین دوست خود مودب هستید در مورد فرزند خود مودب باشید. صحبت مودبانه به کودک یاد می دهد که حتی در هنگام خشم به طور صحیحی رفتار کنند. اگر خیلی هم از دست فرزند خود ناراحتید بگویید تو فلان کار را انجام دادی و من به این علت عصبانیم ولی توهین نکنید. وعظ کردن و بحث اخلاقی را در حداقل خود بکار برید، زیرا آنها در بازنگهداشتن ارتباط، مفید نمی باشد.

      تربیت کودک

      الگوی مناسبی باشید

      هر چه امر می کنید، بهتر است در ابتدا خودتان آن کار را انجام دهید و از هر چه فرزندتان را باز می دارید خودتان هم انجام ندهید. بچه ها بیشتر از آنکه از کلام ما آموزش ببینند، از رفتار ما آموزش می بینند. پس ابتدا از خود شروع کنیم.

      آزادی و محدودیت زیاد ایجاد نکنید

      کودک نباید زیاد آزاد باشد و نه زیاد محدود. محدودیتهایی که ایجاد می شود باید پایدار و منطقی باشد. اگر می گویید شب باید در منزل خودتان بخوابد و منزل کس دیگری نباشد، دلیل آن را توضیح دهید و در برابر اصرار کودک و دیگران کوتاه نیایید. اگر محدودیتها منطقی باشد، چانه بردار نیست و برای آینده کودک بهتر است.

      درموقع مناسب به کودک دستور دهید

      اگر دستوری که به کودک می دهید درحد توانایی اش نیست یا اینکه فعلا سرگرم کار دیگری است و دستورش را اجرا نمی کند، به هیچ وجه به وی دستور ندهید زیرا این کار وی را نافرمان بار می آورد.

      لازم نیست همه خواسته های کودک برآورده شود

      در این مورد منطقی عمل کنید و بلافاصله بعد از این که کودک چیزی خواست برایش تهیه نکنید. ضمن اینکه باید زیاد او را ناکام نگذارید ولی عمل کردن به همه خواسته های او باعث می شود در آینده از کنترل شما خارج شود.
      مواظب باشید کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشویق نمایید و به علت رفتار منفی تنبیه نمایید نه اینکه ملاک تشویق یا تنبیه شما حالات خلقی شما باشد. متناسب سن کودک به او کار و مسئولیت محول کنید
      لازم نیست همه کارهای فرزندتان را شما انجام دهید و کودک در منزل فقط مصرف کننده باشد. همچنانکه کودک رشد می کند می تواند بسیاری از کارهای خود و خانه را انجام دهد. چنین استقلالی را به کودک بدهید. در غیر این صورت کاملا متکی به دیگران تربیت می شود.

      در مورد موفقیتها و شکستهای کودکان منطقی عمل کنید

      برخورد منطقی با شکستها و موفقیتها باعث می شود انگیزه برای کارهای بعدی در کودک از بین نرود. بزرگ کردن موفقیت و زیاد منفی جلوه دادن شکست هیچ کدام صحیح نیست. اگر فرزندتان در یک مسابقه ورزشی مدال می آورد، آن را زیاده از حد بزرگ و با اهمیت جلوه ندهید، زیرا اگر دوباره نتوانست مدال بیاورد شدیدا احساس بی ارزشی می کند و اگر هم شکست خورد آن را زیاد مهم تلقی نکنید تا بتواند باز تلاش خود را از سر گیرد. در این مورد، شکست و موفقیت در تحصیل حائز اهمیت ویژه ای است.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • آزاده , آگوست 15, 2015 @ 3:49 ب.ظ

    سلام
    من دختر ۲۷ ساله هستم خواستگار دارم و زنگ هم میزنن ولی تا میفهمن ما ۷ تا بچه هستیم دیگه زنگ نمیزنن بچه هامون همشون ازدواج کردن منو برادرم موندیم همشون دستشون به دهنشون میرسه من و مامانم خیلی ناراحتیم از این موضوع به نظرتون چکار کنم لطفا راهنمایم کنید .

    • ◄Responder► , آگوست 16, 2015 @ 12:15 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره به این مسایل اهمیت ندید همون بهتر که چنین افراد کج خیالی به خواستگاری شما نیان… به خدا توکل کنید و به جای نگرانی کمی ارتباط خودتون رو قوی کنید چون فقط خداونده که میتونه زندگی آرامی رو برای شما مهیا کنه

  • محسن , آگوست 17, 2015 @ 6:59 ب.ظ

    باسلام و احترام، حدودوونیم سال پیش باهمسرم به اختلاف برخوردیم و علیرغم میانجیگریهایی که شد نتونستیم آشتی کنیم و درنهایت مجبور شدیم از هم جدا بشیم و من به شخصه حاضرم با همون زندگی رو ادامه بدم ولی نمیدونم چیکارکنم، لطفاً راهنمابی کنید

    • ◄Responder► , آگوست 18, 2015 @ 6:53 ب.ظ

      در این مواقع باید از افراد قابل اعتمادی برای وساطت استفاده کنید
      و یا اینکه خودتون مستقیما” با ایشون در این مورد صحبت کنید

  • هستي , آگوست 18, 2015 @ 1:11 ب.ظ

    سلام
    به این خانم هایی خیر که برای همسریابی هستن تو اینترنت میشه اطمینان کرد برای ازدواج یا نه چون من دختری هستم که دوست پسر ندارم و دوست دارم ازدواج کنم و با غریبه ها هم در ارتباط نیستم به نظرتون میشه اطمینان کرد و شماره داد به این خانم ها خواهش می کنم راهنمایم کنید .

    • ◄Responder► , آگوست 18, 2015 @ 5:59 ب.ظ

      دوست عزیز هیچکدوم از این سایت ها قابل اطمینان نیستن
      چون شما نمیدونید چه کسی پشت اون صفحه قرار داره

  • آرزو , آگوست 18, 2015 @ 1:20 ب.ظ

    سلام
    دختری هستم ۲۷ ساله که یه مدتی با پسری دوست بودم و رابطه داشتیم به مدت زیاد من قبل از رابطه دکتر نرفته بودم ولی الان که رفتم دکتر معاینه کرد و پرده را ارتجاعی تشخیص داد و گفت برگه گواهی میدم و باز دکتر دیگری رفتم و این دکتر هم ارتجاعی تشخیص داد ولی گفت برگه نمیدم و الان میخوام ازدواج کنم و یه خانواده سنتی دارم خیلی نگرانم و استرس دارم خواهش میکنم کمکم کنید من برای گواهی برم پیش دکتری که بهم برگه میده چون گفته خیالت راحت من برای همسرت هم توضیح میدم اگه میشه بگید برم پیشه همین دکتر که گواهی میده یا نه آره یا نه

    • ◄Responder► , آگوست 20, 2015 @ 8:22 ق.ظ

      دوست عزیز خیالتون راحت باشه … حتی شما میتونید گواهی رو از پزشکی قانونی دریافت کنید
      اگر در این مورد کسی ناراحتی داشت میتونه از خداوند سوال کنه که شمارو با این نوع خلق کرده

  • خلفی , آگوست 19, 2015 @ 7:49 ق.ظ

    خیلی سپاسگزارم از پاسختان
    یک عرضی داشتم و اونم اینکه بنده به دلیل شغلم که هر ۱۲ روز در شهرستان هستم و ۴ روز در تهران ،این خلاء به کودک و تربیتش آیا ضربه می زند وچه باید کرد.ومادرش هم دائم به خاطر نافرمانی کودک ۹ ساله به من زنگ و شکایت می کند .لطفا راهنمائی فرمائید.

    • ◄Responder► , آگوست 20, 2015 @ 8:36 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد باید مادرفرزند با مشاوران کودک در ارتباط باشه تا بتونه در این مورد تجربیاتی کسب کنه
      تماس گرفتن ایشون با شما در مقابل کودک ۹ ساله ضعف بزرگی برای یک مادر به حساب میاد و ربطی به کار شما نداره
      چون شرایط زندگی شما طوریه که باید از خانه مدتی دور باشید و به امور شغلیتون برسید …
      پس در این مورد با همسرتون صحبت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *