مرکز مشاوره

مرکز مشاوره کرمانشاه

مرکز مشاوره کرمانشاه

روبه رویی با مشکلات و مرکز مشاوره خوب

مسائل و مشکلات بسیاری هستند که محور اصلی زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند از جمله روابط فردی و اجتماعی ، احساسات درونی و نگرش نسبت به موضوعات متفاوت.گاهی ممکن است مشکلاتی در روابط ما به وجود بیایند که آرامش ما ار در زندگی برهم زنند مانند کم رنگ تر شدن روابط  و رفت و آمدها ، عدم اعتماد به اطرافیان و نزدیکان و از بین رفتن صمیمیت ها. ممکن است در اثر فشار های بیش از حد این مشکلات آدمی خسته و نا امید شود و در پی آن دچار مشکلات جدی از جمله افسردگی ، گوشه نشینی ، و رو آوردن به تنهایی میشوند.

شماره های تماس 01

مشاوره کرمانشاه

شما تنها با مراجعه به مرکز مشاوره کرمانشاه ، به بهترین روانشناسان و سرشناسترین مشاوران ایران در مرکز مشاوره وحدت، مرکز مشاوره بلوار ارشاد ، مرکز مشاوره فیض آباد و مرکز مشاوره دانشجو معرفی خواهید شد.

مشاوره خانواده وحدت ، مشاوره خانواده بلوار ارشاد ، مشاوره ازدواج وحدت ، مشاوره خانواده فیض آباد ، مشاوره ازدواج فیض آباد و سایر نمایندگی های مرکز مشاوره کرمانشاه آماده ارائه خدمات مشاوره ای در همه زمینه ها میباشند.

همسرم در زمان طلاق در دوران عادت ماهیانه بود

من چند سال پیش زنم را طلاق دادم و اون در زمان طلاق در دوران عادت ماهیانه بود و من چون عصبانی بودم گوش نکردم و طلاقش دادم.

آیا طلاق باطل است؟

باید چیکار کنیم ؟

اگر ازدواج دوم برای او و من صورت بگیرد تکلیف چیست؟

پاسخ

بله دوست گرامی طلاق باطل است و شرعا ازدواج دوم درست نیست .

اینکه شما گوش ندادید که خب مقصر بودید و باید اکنون زودتر مراجعه کنید به دفتر مربوط به طلاق و مساله را عنوان کنید تا به شما کمک شود چون ازدواج دوم هم کاملا اشتباه است و شرعا درست نیست برای هیچ کدام از شما دو نفر
به هر حال ریسک بزرگی انجام داده اید امیدوارم مساله حل شود و مشکلی پیش نیاید ولی بهتره حتما دقت نظر داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

طلاق در دوران عادت ماهیانه

با سلام اگر طلاق در دوران عادت ماهیانه خوانده شود باطل است؟

اگر طلاق در این دوران باطل است چیکار باید کرد ؟

ازدواج دوم در این صورت اشکالی ندارد؟

پاسخ

بله باطل است اصلا کسی که خطبه طلاق را بخواهد جاری کند در این رابطه سوال خواهد کرد که ابا مدت عده خانم گذشته یا خیر و اگر دروغی گفته شود و طلاق جاری شود خب شرعا طلاق باطل و این دو محرم هستند و خب ازدواج دوم منوط به رضایت همسر قانونی اول است.

مگر صرفا صیغه محرمیت باشد.

به هر حال این مسائل و مباحث شرعی اهمیت زیادی دارد که باید دقت داشته باشید و نباید نادیده بگیرید .به هر صورت امیدوارم این طور که می فرمایید نبوده باشد.

باز هم حتما از طرف مقابل سوال کنید اگر اطمینان خاطر ندارید و اگر واقعا در دوران عادت ماهانه بود نراجعه کنید برای ثبت و قرائت خطبه طلاق
به هر حال موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

مسأله ۲۱۳۷ـ زن باید هنگام طلاق از خون حیض و نفاس پاک باشد و نیز شوهرش در آن پاکى با او نزدیکى نکرده باشد و اگر درحال حیض و نفاس که پیش از این پاک بوده با او نزدیکى نموده باشد بنابراحتیاط، طلاق کافى نیست، بلکه باید دوباره عادت شود و پاک گردد (شرح این دو شرط در مسائل آینده خواهد آمد).
مسأله ۲۱۳۸ـ طلاق دادن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است:
۱ـ شوهر بعد از ازدواج مطلقاً با او نزدیکى نکرده باشد. ۲ـ باردار باشد. ۳ـ زن غایب باشد و مرد نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد.
مسأله ۲۱۳۹ـ هرگاه زن را از خون حیض پاک مى دانسته و طلاقش داده، بعد معلوم شود که هنگام طلاق در حال حیض بوده طلاق او باطل است و بعکس اگر او را در حال حیض بداند و طلاق دهد، بعد معلوم شود پاک بوده، طلاق او صحیح است.
مسأله ۲۱۴۰ـ هرگاه کسى مى داند همسرش در حال حیض یا نفاس بوده اگر غایب شود، مثلاً مسافرت کند و بخواهد او را طلاق دهد و نتواند از حالش باخبر شود باید تا مدّتى که معمولاً از حیض یا نفاس پاک مى شود صبر کند.
مسأله ۲۱۴۱ـ هرگاه با همسرش نزدیکى کرده و بخواهد طلاقش دهد باید صبر کند حیض ببیند و پاک شود، ولى اگر باردار باشد مى تواند بعد از نزدیکى کردن بلافاصله او را طلاق دهد، همچنین اگر یائسه باشد یعنى بیشتر از پنجاه سال داشته باشد.
مسأله ۲۱۴۲ـ هرگاه با همسرش که از حیض و نفاس پاک بوده نزدیکى کند سپس مسافرت نماید و راهى براى تحقیق از حال زن نباشد چنانچه بخواهد او را طلاق دهد احتیاط واجب آن است که حدّاقل یک ماه صبر کند و بعد طلاق دهد.
=====

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

طلاق بدون حضور طرفین

سؤال:سر دفتری طلاق های متعددی را جمع کرده تا پیش شاهد عادل بخواند. مستدعی است در موارد ذیل حکم را بفرمایید:
الف) وکیل حین خواندن طلاق نمی داند شرط طلاق در مطلقه موجود است یا نه چون حضور ندارد و چندین روز گذشته ولو قبلاً از زن سؤال شده.
ب) طلاق در جمع علما خوانده می شود. بر فرض شهادت آیا می توانند آقایان شهادت دهند با اینکه طرفین را ندیده و نمی شناسند و به علاوه تعداد طلاق زیاد است؟
پاسخ:آن چه که شرط صحّت طلاق می باشد، اجرای آن در حضور دو شاهد عادل است ولی لزومی ندارد که شاهدها دو طرف (زوجین) را بشناسند، بله مجری صیغه طلاق باید در فرض غیبت زوجه، نام او را نزد شهود و در مجلس هنگام خواندن صیغه طلاق ببرد. و زیاد یا کم بودن تعداد طلاق تغییری در حکم مذکور ایجاد نمی کند.
اجرای صیغه طلاق بدون رضایت قلبی طرفین

سؤال:آیا طلاق بدون رضایت قلبی طرفین و تنها با احراز رضایت زبانی، علی رغم وجود شواهد کافی بر عدم رضایت صحیح است یا خیر؟
پاسخ:طلاق اکراهی صحیح نیست ولی اگر بدون اکراه و اجبار با اراده و با اختیار و مراعات شرایط انجام بگیرد، صحیح است.اجرای طلاق در طهر مواقعه
سؤال:یکی از نزدیکان اینجانب اخیراً طلاق خلع گرفته و وقوع طلاق در زمان پاکی زن بوده است اما روز قبل از وقوع طلاق و جاری شدن صیغه، این زن و شوهر نزدیکی داشته اند. امروز مطلع شدم که طلاق باطل است و بعد از پاکی، نباید نزدیکی صورت گیرد. لطفاً وضعیت این زن و مرد و تکلیف آنها را بیان بفرمایید.
پاسخ:در فرض مذکور طلاق باطل است و زوجیّت تا طلاق با شرایط آن صورت نگرفته، باقی است.
اجرای صیغه ی طلاق از طرف حاکم شرع

سؤال:در بعضی از کشورهای خارجی طلاق محلی بانوان مسلمان انجام گرفته ولی به علت مفقودالاثر بودن شوهر امکان ثبت شرعی و قانونی آن نیست و زن در بلاتکلیفی بسر می برد که بر اثر این بلاتکلیفی زوجه در عسر و حرج قرار گرفته و فرزندان حاصل از این ازدواج نیز به دلیل عدم حضور پدر از داشتن هرگونه مدرک هویتی کشورشان محروم گردیده اند. آیا حاکم شرع می تواند صیغه طلاق را در چنین شرایطی با مراجعه زوجه و تظلم او جاری نماید؟
پاسخ:وکیل حاکم شرع می تواند در اینگونه موارد، صیغه طلاق را اجرا کند.

امام خمینی(ره):

– زنی که نه سالش تمام نشده و نیز زن یائسه عدّه ندارد، یعنی اگر چه شوهرش با او نزدیکی کرده باشد، بعد از طلاق می‎تواند فوراً شوهر کند.
– زنی که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، و شوهرش با او نزدیکی کند اگر طلاقش دهد، بعد از طلاق باید عدّه نگهدارد، یعنی بعد از آن که در پاکی طلاقش داد، و مقداری هر چند کم باشد بعد از طلاق پاک بود، به قدری صبر کند که دو بار حیض ببیند و پاک شود، و همین که حیض سوم را دید عدّه او تمام می‎شود و می‎تواند شوهر کند، ولی اگر بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشد و طلاقش بدهد عدّه ندارد، یعنی می‎تواند بعد از طلاق فوراً شوهر کند.
– زنی که حیض نمی‎بیند، اگر در سن زنانی باشد که حیض می‎بینند، چنان چه شوهرش او را طلاق دهد، باید بعد از طلاق سه ماه عدّه نگهدارد.

– زنی که عدّه او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند، باید سه ماه هلالی، یعنی از موقعی که ماه دیده می‎شود تا سه ماه عده نگهدارد، و اگر در بین ماه طلاقش بدهند، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن، و نیز کسری ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلاً اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند، و آن ماه بیست و نه روز باشد، باید نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عده نگهدارد، و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عده نگهدارد، تا با مقداری که از ماه اول عدّه نگهداشته سی روز شود.

– اگر زن آبستن را که حملش از شوهرش است طلاق دهند، عدّه‎اش تا دنیا آمدن، یا سقط شدن بچه او است. بنابراین اگر مثلاً یک ساعت بعد از طلاق بچه او به دنیا بیاید، عدّه‎اش تمام می‎شود، و اگر حمل از شوهرش نباشد؛ خواه از زنا باشد یا از شبهه، به وضع حمل عدّه طلاق تمام نمی‎شود. بلی، عدّه وطی به شبهه به وضع حمل تمام می‎شود، و زنا عدّه ندارد.
– زنی که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، اگر متعه شود مثلاً یک ماهه یا یک ساله شوهر کند، چنان چه شوهرش با او نزدیکی نماید، و مدت آن زن تمام شود، یا شوهر مدت را به او ببخشد، باید عدّه نگهدارد. پس اگر حیض می‎بیند، واجب است به مقدار دو حیض عدّه نگهدارد، و اگر حیض نمی‎بیند، باید چهل و پنج روز از شوهرکردن خودداری نماید.

– ابدای عدّه طلاق از موقعی است که خواندن صیغه طلاق تمام می‎شود؛ چه زن بداند طلاقش داده‎اند یا نداند. پس اگر بعد از تمام شدن عدّه بفهمد که او را طلاق داده‎اند، لازم نیست دوباره عدّه نگهدارد.
– زنی که شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگهدارد، یعنی از شوهر کردن خودداری نماید، اگر چه یائسه یا متعه باشد، یا شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد؛ و اگر آبستن باشد، باید تا موقع وضع حمل عدّه نگهدارد، ولی اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچه‎اش به دنیا بیاید، باید تا چهار ماه و ده روز پس از مرگ شوهرش صبر کند، و این عدّه را عدّه وفات می‎گویند.
– زنی که در عدّه وفات می‎باشد، حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بکشد، و هم چنین کارهای دیگری که زینت حساب شود، بر او حرام می‎باشد.

– اگر زن یقین کند که شوهرش مرده، و بعد از تمام شدن عده وفات شوهر کند، چنان چه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود، و در صورتی که آبستن باشد به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، یعنی تا موقع زاییدن برای شوهر دوم عدّه طلاق، و بعد برای شوهر اول عدّه وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد، و ابتدای عدّه وفات را از موقعی که خبر صحیح وفات شوهر به او رسیده قرار دهد.
– ابتدای عدّه وفات از موقعی است، که زن از مرگ شوهر مطلع شود.
– اگر زن بگوید عدّه‎ام تمام شده، با دو شرط از او قبول می‎شود:
اول ـ آن که مورد تهمت نباشد. دوم ـ آن که از طلاق یا مردن شوهر به قدری گذشته باشد که در آن مدت تمام شدن عدّه ممکن باشد.

آیت الله مکارم شیرازی:

– ابتدای شروع عدّه طلاق از آن موقعی است که صیغه طلاق خوانده می شود، خواه زن بداند یا نداند، حتّی اگر بعد از تمام شدن مدّت عدّه بفهمد او را طلاق داده اند لازم نیست دوباره عدّه نگه دارد.
– زنی که از شوهرش طلاق گرفته باید عدّه نگه دارد، مگر این که شوهر با او اصلاً نزدیکی نکرده باشد، یا زن یائسه باشد، در این دو صورت بعد از طلاق می تواند بلافاصله شوهر کند.
– مقدار عدّه در مورد زنانی که عادت می شوند احتیاط آن است که بقدری صبر کند که دوبار حیض ببیند و پاک شود هنگامی که حیض سوم را دید عدّه او تمام است.
– زنی که عادت ماهانه نمی بیند اگر در سنّ زنانی باشد که عادت می بینند چنانچه شوهرش بعد از نزدیکی کردن او را طلاق دهد باید بعد از طلاق سه ماه عدّه نگه دارد و منظور از سه ماه آن است که اگر اوّل ماه است سه ماه تمام هلالی و اگر روز دیگری از ماه است مانند پنجم یا دهم هنگامی که پنجم یا دهم ماه چهارم شود عدّه او تمام است، مثلاً اگر پنجم ماه رجب او را طلاق گفته، پنجم ماه شوّال عدّه او تمام است.
– پایان عدّه زن باردار، متولّد شدن فرزند یا ساقط شدن آن است، حتّی اگر یک ساعت بعد از طلاق بچّه به دنیا آید، عدّه او تمام می شود و می تواند شوهر کند.
– عدّه ازدواج موقّت بعد از تمام شدن مدّت، در صورتی که عادت ماهانه می بیند، به مقدار دوحیض کامل است و اگر عادت نمی بیند چهل وپنج روز تمام است.

آیت الله سبحانی:

پرسش:زنی به جهت جلوگیری از حاملگی از آمپول استفاده کرده و دیگر حیض نمی بیند و به عقد موقت درآمده، شوهر پس از دو ماه مابقی مدت عقد را بخشیده، عده این خانم چه مقدار است؟
پاسخ:باید از آمپول استفاده نکند و مقدار عده مورد نظر چهل و پنج روز است.

پرسش:بر فرض صحت تغییر جنسیّت زن و مرد در صورت طلاق یا فسخ یا فوت همسر عده چه مقدار است؟
پاسخ:هرگاه تغییر جنسیت قبل از طلاق باشد عقد باطل می شود و اگر بعد از طلاق باشد عده باطل می شود.

پرسش:اگر به زن شوهرداری تجاوز به عنف شود آیا این زن باید نسبت به شوهر خودش عده نگه دارد؟
پاسخ:باید آن قدر از هم دور شوند که معلوم شود که رحم پاک و نطفه ای در آن نیست.

پرسش:زوجه با بذل مهریه اش خواستار طلاق شده است و زوج نیز قبول بذل نموده و وی را طلاق داده از آنجا که نزدیکی صورت نگرفته طلاق خلع و غیر مدخوله و بدون عده اعلام شده است ولی پس از دو ماه از اجرای طلاق، زن اعلام داشته که حمل ۶ ماهه دارد که ممکن است در اثر ملاعبه باردار شده باشد آیا عده لازم است و آیا مرد می تواند به زن رجوع کند؟
پاسخ:در فرض سؤال چون زن حامله است و ولد هم از نظر حکم شرعی متعلق به شوهر است باید تا وضع حمل عده نگه دارد ولی مرد حق رجوع به زن را ندارد .

پرسش:اگر خانمی از قرص تأخیر عادت ماهانه استفاده کند آیا در نگه داشتن زمان عده شبیه زنانی است که عادت ماهانه نمی بینند؟
پاسخ:جزو زنانی نیست که در حد حیض اند ولی حیض نمی بینند و باید در عقد موقت دو حیض و در عقد دائم سه حیض عدّه نگه دارد و در نتیجه باید از خوردن قرص خود داری کند.

آیت الله سیستانی:

پرسش:آیا بدون نردیکی کردن باز هم باید زن عده نگه دارد؟
پاسخ:لازم نیست .

پرسش:زمان نگه داشتن عده در ازدواج موقت چقدر است؟
پاسخ:دو حیض است و به احتیاط واجب یک حیض کفایت نمی کند .

پرسش:اگر مرد و زنی مدت زیادی از هم جدا زندگی کنند و بعد از سه سال طلاق صورت بگیرد عده لازم است؟
پاسخ:باید عده نگه دارد .

پرسش:آیا مردی که خانمی را به صیغه خود درآورده و مدت تمام شده باید مراقب او باشد که در مدت عده با مرد دیگر ازدواج نکند یا خیر؟
پاسخ:لازم نیست .

پرسش:عده وفات چقدر است و آیا می توا ن با مرد نامحرم صحبت کند و حکم خروج او از منزل چیست و مخارج آن بعهده کیست ؟
پاسخ:چهار ماه و ده روز یعنی ازدواج نکند و خود را آرایش ننماید و ارتباط با نامحرم در حدی که همیشه مجاز بوده است مانند صحبتهای معمولی اشکال ندارد. مانعی ندارد از منزل خارج شود ولی مکروه است در دوران عده شب جای دیگری بخوابد یا برای غیر ضرورت یا کاری یا انجام وظیفه ای یا اداء حقی خارج شود و رعایت این امور بهتر است ولی واجب نیست و مخارج او با خودش می باشد .

پرسش:آیا به زنان بدکاره و فاحشه عده تعلق می گیرد؟
پاسخ:زنا عده ندارد .

پرسش:آیا نگه داشتن عده برای زنان اهل کتاب واجب است ؟ اگر مطمئن باشید که عده نگه نمی دارد چطور؟
پاسخ:در مواردی که ازدواج با اهل کتاب جایز است، عده لازم نیست.

پرسش:آیا نگاه داشتن عده بر زنی که لوله های رحم او بسته شده لازم است ؟
پاسخ:لازم است .

پرسش:اگر مردی با زنی صیغه عقد موقت جاری ساخته باشند و مجامعت نیز واقع شده باشد چنانچه به منظور تبدیل عقد مؤقت به دائم (میان همان مرد و زن) صیغه موقت را فسخ نمایند آیا قبل از جاری ساختن عقد دائم زن می بایستی عده نگه دارد؟ به بیان دیگر آیا برای تبدیل عقد موقت به دائم میان یک زن و مرد واحد نیز می بایستی توسط زن مدت عده رعایت شود؟
پاسخ:عده لازم نیست ولی عقد را نمی توان فسخ کرد بلکه اگر وقت باقی است باید مرد باقیمانده را ببخشد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

اگه طلاق به هر دلیلی باطل باشه ازدواج مجدد زن مشکل شرعی دارد یا مرد

سلام خسته نباشد خواستم ببینم اگه طلاق به هر دلیلی باطل باشه ازدواج مجدد زن مشکل شرعی دارد یا ازدواج مجدد مرد؟

پاسخ

وقتی طلاق باطل باشه به دلیل شرعی یهنی این دو زن و شوهر محسوب می شوند.

پس ازدواج مجدد باطل و اون فرد جدید بر اونها حرام است نکته ای که باید دقت داشته باشید.
البته باز در مورد این مساله می توانید از مراجع شرعی سوال کنید ولی به هر حال حکم این است مگر تبصره و شرایطی داشته باشد مثل بی اطلاعی مرد از حائض بودن زن در هنگام طلاق که خودش مساله مهمی است که باید در نظر گرفته شود.
به هر صورت امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

446 نظرات

  • سعید , می 9, 2015 @ 12:22 ق.ظ

    سلام با تشکر از زحمات شما
    من در کودکی دوران پر از استرسی داشتم و تو خانواده همیشه دعوا بوده الانم پدر و مادرم از هم جدا شدن الان هم تو زندگی متاهلی با مشکل مواجه شدم خیلی زود از کوره در میرم هر چیزی دستم میاد پرت میکنم بعد از چند دقیقه آروم میشم اصلا در این مواقع کنترلم دست خودم نیست مغزم هنگ میکنه ضربان قلبم میره بالا دوس دارم داد بزنم
    خواهش میکنم جوابمو بدین لطفا

    • Anonymous , می 9, 2015 @ 12:11 ب.ظ

      ۱- وقفه ایجاد کنید

      شمردن تا ۱۰ تنها برای کودکان و بچه ها نیست! هنگامی که در شرایطی قرار میگیرید که از چیزی عصبانی میشوید با شمردن آهسته از یک تا ده وقفه زمانی ایجاد کنید. اینکار باعث میشود تا احساس خشم اولیه تاحدودی فروکش کند. بعد از این وقفه اگر لازم بود موقعیت یا فردی که شما را عصبانی کرده است ترک کنید تا بر اعصاب خود مسلط شوید.

      ۲- دلیل عصبانیت خود را بیان کنید

      هنگامی که به آرامش رسیدید و میتوانستید درست فکر کنید، دلیل عصبانیت خود را توضیح دهید. اگر فردی کاری کرده است که باعث عصبانیت شما شده، به صورت مستقیم و رک ولی بدون بی احترامی یا لحن تند، به وی بگویید که چه کاری باعث عصبانیت شما شده است. سعی نکنید دیگران را تحت کنترل خود در آورید.

      چطور میتوان بر احساس عصبانیت غلبه کرد؟

      ۳- کمی ورزش کنید

      در برخی شرایط که نمیتوانید عصبانیت خود را کنترل کنید و اصطلاحا جوش آورده اید میتوانید کمی ورزش کنید. چند حرکت ساده ورزشی باعث فعال شدن زنجیره فرآیندهای شیمیایی در بدن شما خواهد شد و همین امر به شما کمک میکند تا از شرایط تنش زا دور شوید و کنترل اعصاب خود را در دست بگیرید. ورزش کردن میتواند حتی یک پیاده روی و قدم زدن ساده باشد، ولی نتیجه آن بسیار برای شما مفید خواهد بود.

      ۴- قبل از هر عکس العملی، فکر کنید

      در شرایط عصبانیت ممکن است هر حرفی را بزنید یا حرکتی را انجام دهید که در شان شخصیت شما نباشد و موجبات پشیمانی شما را بوجود آورد. قبل از هرگونه صحبت کردن و یا نشان دادن عکس العمل چند ثانیه فکر کنید، این مدت را میتوانید با شمردن برای خود فراهم کنید. مزیت دیگر این کار این است که به طرف دیگر نیز فرصت میدهید تا حرف یا اشتباه و یا حرکت خود را جبران کند و یا طرف سوم برای آرام کردن محیط کمک کند.

      ۵- در پی راه چاره باشید

      به جای اینکه بر روی عاملی که شما را عصبانی کرده است تمرکز کنید، بر روی راه حل آن اندیشه کنید. آیا فرزند شما اتاق خود را تمیز نگاه نمیدارد و این مساله شما را عصبانی میکند؟ خیلی راحت در اتاق را ببندید و سر فرصت و با آرامش با او صحبت کنید. آیا شریک زندگی شما شب برای شام دیر میکند؟ میتوانید ساعت شام خوردن را تغییر دهید و یا اینکه چند شب در هفته را تنها غذا بخورید. به خاطر داشته باشید که عصبانیت اگر چیزی را بدتر نکند، بهتر نخواهد کرد، پس سعی کنید منطقی باشید.

      ۶- در بیان احساس خود از واژه ی “من” استفاده کنید

      برای جلوگیری از بیشتر شدن تنش، در مورد مشکلی که دارید صحبت کنید و مؤدب باشید و احترام طرف مقابل را حفظ کنید. در بیان دلیل عصبانیت خود از واژه ی “من” استفاده کنید. به عنوان مثال بجای عبارت ” تو هیچوقت در کارهای منزل کمک نمیکنی ” بگویید ” من از اینکه سفره ترک کردی بدون اینکه برای جمع کردن آن کمک کنی عصبانی شدم”.

      ۷- کینه به دل نگیرید

      بخشودن شاید از قدرتمندترین ابزارهایی باشد که در اختیار بشر قرار داده شده است. اگر به احساس عصبانیت اجازه دهید تا در درون شما رشد کند و تبدیل به احساس کینه شود، بیشترین کسی که آسیب خواهد دید خود شما خواهید بود. با بخشیدن کسی که باعث عصبانیت شما شده است هر دو نفر شما از موقعیت بوجود آمده درس خواهید گرفت. بسیار غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم همه، در تمام شرایط طبق خواسته های ما عمل کنند.

      ۸- احساس شوخ طبعی را در خود تقویت کنید

      افرادی که طبع شوخ دارند حتی در شرایط عصبانیت نیز با یک جمله طنزآمیز شرایط را تغییر میدهند. البته طنزآمیز بودن را نباید با تمسخر کردن و یا نیشخند زدن اشتباه بگیرید، تمسخر کردن تنها اوضاع را بدتر خواهد کرد و صفتی زشت و زننده است.

      ۹- از تکنیکهای آرامش بخش استفاده کنید

      هنگامی که آتش غضب در وجود شما شعله ور شده است، میتوانید با استفاده از تکنیک های آرام بخش این احساس را کنترل کنید. تکنیکهایی مانند عمیق نفس کشیدن، تصور یک تصویر آرامبخش و یا تکنیکهایی که در مطالب قبلی با شما در میان گذاشته بودیم. میتوانید به مطلبی با عنوان “ ۱۰ تکنیک برای کاهش استرس ” مراجعه کنید.

      ۱۰- از اطرافیان خود درخواست کمک کنید

      مساله عصبانیت برای تمام افراد یک چالش بزرگ است. اگر احساس میکنید که بیش از حد عصبانی میشوید و یا اینکه کنترل خود را از دست میدهید از اطرافیان، خانواده و یا دوستان خود بخواهید در این شرایط به شما کمک کنند تا بتوانید زمان لازم برای تغییر رفتار خود را داشته باشید. از کلاسهای روانشناسی مدیریت عصبانیت و کاهش استرس استفاده کنید. ورزش کنید و تلاش کنید بر روی اعصاب خود مسلط شوید، این کار تنها به تمرین و صبر نیاز دارد…

      و با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • شیوا , می 15, 2015 @ 11:58 ق.ظ

    من خانومی ۲۷ساله هستم نزدیک چهارساله ازدواج کردم یه پسرده ماهه دارم.این بارششم شوهرم منوازخونه بیرون میکنه نمیدونم مشکل اصلیش چیه؟الانم بازم برگشتم خونه ی پدرم بدون دادن بچم بهم.الانم کارمون افتاده قانون.من وکیل گرفتم گفته که دیگه نمیتونم باهات زندگی کنم وطلاقت میدم .هیشکی ازاعضای خونوادشم دنبالم نیومدن ونمیان.من زندگیموخیلی دوس دارم

    • Anonymous , می 16, 2015 @ 12:14 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد از افراد معتمد و یا بزرگان فامیل کمک بگیرید … چون میتونن بین شما وساطت کنن
      وگرنه همونطور که میدونید اگر قصدشون طلاق باشه چون این حق رو دارن میتونن با دادن تمام حق و حقوق شما اینکارو عملی کنن

  • بهار , ژوئن 1, 2015 @ 10:32 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    خانم ۲۵ساله هستم
    من یه مشکل دارم ک اولا خیلی خیلی بیش از حد زود رنج هستم ،بخاطر یه حرف کوچیک مدتها بهش فکر میکنمو اذیت میشم ،یا وقتی با کسی بحث یا مجادله لفظی میکنم چه توی فضای مجازی چه روو در رو کلی ناراحت میشم و حرص میخورم ک چرا این جوابو ندادم چرا اینو نگفتم و سعی میکنم ک توی بحث هم کم نیارم ولی هرکاری میکنم نمیتونم قضیه رو فراموش کنمو مدام ناراحت میشم و بهش فکر میکنم،گاهی حواس خودمو پرت میکنم اما بازم فکرش دست از سرم برنمیداره حتی واسه چیزای بی ارزش و پیش پا افتاده
    وقتیم با کسی بحث یا کل کل میکنم تمام بدنم میلرزه وقتی عصبی میشم اصلا دست خودم نیست لطفا راهنماییم کنید،

    • Anonymous , ژوئن 3, 2015 @ 2:36 ب.ظ

      دوست عزیز برای رهایی از این افکار بنویسید تا ذهنتون از آشفتگی رها بشه … در اون نوشته تمام اون حرفهایی که قرار بوده بزنید و نزدید رو بنویسید تا به نوعی ذهنتون ارام بشه …
      جر و بحث های کلامی را به راحتی پایان دهید:
      به جای این که با جر و بحث در مورد امور جزئی، شانس کامیابی خود را از دست بدهید، بر خشم خود غلبه کنید. جر و بحث، هرگز منطقی نیست زیرا شما را حتی در عین پیروزی، مغلوب جلوه می دهد ، به جای بگو مگو از کلمه هایی استفاده کنید که به غرور طرف مقابل آسیب نرسانده و جذاب و گیرا باشد.

      هرگز تحت تأثیر احساسات قرار نگیرید:
      در عین این که دارای احساسات هستید ، از فشارهای احساسی دوری جویید. در این صورت است که هیچ گاه به جر و بحث های بیهوده، گرفتار نمی شوید. در ضمن، برای شعله ور کردن خشم دیگران، سوخت فراهم نسازید!!

      چنان چه نسبت به شما بی حرمتی شده است ، آن را نادیده انگارید:
      توهین دیگران را با تبسمی، بی اثر سازید. وقتی شما جر و بحث راه نیندازید ، آنان ساکت می شوند.

      اظهار نظرهایی را که مانند شمشیر به دیگران ، جراحت وارد می کنند ، از یاد ببرید:
      همه ی واژه های طعنه آلود ، انتقادی و دلسرد کننده را از فرهنگ واژه ای تان بزدایید ، مهربان، دلسوز و همدل باشید. به فرد خشمگین، اجازه دهید فکر کند که حق با اوست تا برنده ی این نزاع لفظی شود.

      به سادگی ، انتقاد پذیر باشید:
      او را به خاطر ابراز نظر هوشمندانه اش بستایید و بگویید که به طور کامل، درست می گوید.
      به جای حاضر جوابی های انتقام جویانه، با تمجید، او را شگفت زده کنید.

      در حضور فرد غضبناک، به نرمی سخن بگویید:
      هر چه با او آهسته تر حرف بزنید به طوری که به سختی کلام شما را بشنود ، سریع تر می توانید جلوی خشمش را بگیرید و به ناچار مجبور خواهد شد آهنگ صدایش را پایین آورد .

      چهره ی خویشتن را با تبسم، مزین کنید و گرم و محکم با او دست بدهید:
      برای لبخند، تنها ۱۲ عضله ی شما به کار می افتد ولی برای اخم کردن ۴۶ عضله به زحمت می افتد. بنابر این، از اخم کردن بپرهیزید و انرژی کمتری هدر بدهید.

      در همه حال ، آرام نمایان شوید:
      هیچ گاه صدای تان را بالا نبرید. دیگران هم در برابر آرامش شما می کوشند هم چون شما آرام باشند و آن گاه عصبانیت از بین می رود.
      در لحن صدای تان، خوش بینی و خشنودی را حفظ کنید.

      راز مقابله، تنها این است که با کنترل خود سعی کنید ضمن درک مشکلات و حالات روحی دیگران، خود و زندگی تان را عمیقا” تحت تأثیر آن قرار ندهید.

      “شناخت نقاط تاریک خودتان همیشه بهترین راه برای درک نقاط تاریک دیگران است”
      حتی بعضی از مشاورین

      که خود نیز از این مشکل حساس بودن رنج می بردند، در حین برخورد و بررسی در مورد افرادی که درگیر این مشکل بودند، به راه حل های مناسب برای رفع این حالات در خود و مراجعین، دست یافتند.

      بیشتر مراجعه کنندگان شرح حالهای متفاوتی داشتند ولی با یک نقطه ی مشترک: یعنی “حساس بودن ” ( HSP:Hypersensitive pepole). در اینجا به نکاتی برای رفع این مشکل از دیدگاه محققین و مشاورین، اشاره می کنیم :

      بله! افراد حساس، در حالتی ناخودآگاه در مشکلات عاطفی دیگران غرق می شوند.
      حتی والدین فرزندان حساس (HSP) که از ابتدا با این حالت بسر می برند، هیچ کمکی در رفع این مشکل نمی توانند بکنند، چرا که خود والدین همواره تحت ناملایمات زندگی، دارای فشار روحی هستند!

      در واقع این کودکان، به دلیل نتیجه ی یک باروری، تحت فشارهای عاطفی بوده اند، به مرور زمان سعی می کنند با رفتاری مهربانانه پدر و مادر خود را خوشحال کنند و یا آنها را آشتی دهند و حالت عصبی آنها را کاهش دهند، تصور این فرزندان این است که در این حالت، خود نیز به آرامش و امنیت خاطر می رسند، ولی دریغ از این که تمامی این فشارات احساسی موجود در محیط خانه و خانواده در خود این فرزندان رفته رفته جمع می شود و نهایتا” در آینده به یک فرد حساس تبدیل می شوند.

      و در این حال است که آنها همواره مثل یک “رادار” مراقب امواج اطراف خود هستند تا مبادا امنیت خاطر آنها در خانواده تحت خطر قرار گیرد.

      این افراد حساس در بزرگسالی نیز خیلی زود متوجه موقعیت های ناخوشایندی همچون، عصبانیت، خشم و … می شوند و متأسفانه تا زمانی که بزرگ شوند این رادار آنها برای تشخیص سریع این حالات در محیط و خانواده به فعالیت خود ادامه می دهد! بنابراین آنها یک عمر به جای اینکه زندگی کنند در حالت نجات دادن اطرافیان خود هستند.

      اگر فکر می کنید که شما هم حساس هستید بهتر است به این علائم توجه کنید:

      * شما همیشه فکر می کنید که مسئول خوشحال بودن دیگران هستید، مخصوصا” در مورد کسانی که دوستشان دارید.
      * بعد از اینکه در یک جمع قرار می گیرد، همیشه احساس رنجش و ناراحتی می کنید.
      * وقتی که کسی از دوستان یا خانواده شما مشکل عاطفی دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او می کنید تا آنها را آرام کنید، این در حالی است که بعد از آن خود دچار افسردگی می شوید.
      * حتی در مواقع دردهای جسمی آنها، مثل سردرد، کمر درد و… ناخودآگاه شاید خود نیز این دردها را در خود احساس کنید!

      در تحقیقاتی که به روی کودکان حساس و بسیار عاطفی انجام شده است، به این نتیجه رسیده اند که این کودکان در گذشته و آینده همواره سعی می کنند خود را در احساسات دیگران و ناراحتی هایشان شریک بدانند و با این حس رشد کرده اند. بیشتر مشاورین وقتی این مطلب را به مراجعین می گویند، آنها اظهار می کنند که “تا حالا به این موضوع فکر نکرده اند! ”

      اما آیا براستی می دانید که چطور باید با این مشکل کنار بیایید ؟ خیلی پیچیده نیست، تنها بدانید که :

      به دلیل اینکه می توانید مشکلات عاطفی دیگران را درک کنید، مجبور نیستید که بار فکری آنها را نیز با خود به دوش بکشید و مسئول این مشکلات شما نیستید!

      با تکرار این جمله و تمرکز بر آن دقیقا” به عمق آن پی می برید .

      مادامی که احساس دیگران را درک می کنید و به دردهای آنها گوش فرا می دهید و متعاقبا” در مورد ناراحتی هایشان نگران می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید:” این که من آنها را درک می کنم درست است، ولی مجبور نیستم که همراه با مشکلات آنها خود نیز غرق شوم. نفسی عمیق بکشید ، با این نفس است که مشکلات آنها را نیز با نفستان بیرون داده اید و در ادامه ،حل این مشکل را به دست خدا بسپارید و دنبال این قضیه را در مغز خود نگیرید.

      شما در جایگاهی مناسب نیستید که بتوانید اساسا” مشکلات آنها را رفع کنید. در حقیقت باید این طور به قضیه نگاه کنید که هر کس در زندگی درگیر این مشکلات می شود و با تلاش و غلبه کردن بر این موانع می تواند به تکامل روحی برسد.

      حال می دانید که با حساس بودن بیش از حد خود خیلی کمکی به دیگران نخواهید کرد، به یاد فرزندی باشید که برای ایجاد امنیت خاطر برای خود، همواره برای ایجاد صلح بین پدر و مادرش در تکاپو است.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      • بهار , ژوئن 8, 2015 @ 7:59 ق.ظ

        واقعاا ممنونم از پاسخ و راهنمایی هاتون
        موفق باشید

  • ایمان , ژوئن 5, 2015 @ 10:34 ب.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید
    من سی سال دارم به تازگی با دختری آشنا شدم که هم سن خودم هست
    در رابطه با ایشان با مادرم صحبت کردم و ماردم یک بار حضورا اون دختر رو دیده
    و پس ملاقات به نظرم نسبتا نظرش منفی است. بخصوص اینکه میگفت از نظر اخلاق و نجابت خیلی خوبه ولی قیافه ای خوبی نداره. بنظرم از نظر خودم هم ظاهر این دختر متوسط به پایین هست
    اما مادرم به خاطر من موافقت کرد و حاضر به خواستگاری رفتن شده است
    در چند بار ملاقات های بعدی این خانم به من گفت که دارای بیماری روماتیسم هست و حدودا پنج سال پیش به علت تشخیص اشتباه دچار بیهوشی و چند روز بستری در بخش ای سی یو شده است. از صداقت این خانم خیلی خوشحالم. و ایشان الان پزشک عمومی هستند و بگفته خودش بیمارش کاملا تحت کنترله و مشکلی نداره. و پنح ساله دارو مصرف میکنه.
    تو اینترنت خوندم که این داروها عوارض دارن و ممکنه بعدا خطر آفرین بشن
    سوالی که ازشما دارم اینه که : ما هنوز ازدواج نکردیم و در مرحله تصمیم گیری هستیم
    به نظر شما من با شرایط گفته شده چه تصمیمی بگیرم بهتر خواهد بود؟
    این خانم از نظر اخلاق و نجابت و فهمیده بودن کاملا مورد تایید من است
    از نظر ظاهر چندان زیبا نیست و میشه گفت متوسط یا حتی پایینتره
    این موضوع بیماری هم چند روزی هست که ذهنمو درگیر کرده مخصوصا که چند باره بهم میگه با بیماری من مشکلی نداری!!!!!! و ازم قول گرفته که از بیماریش به خانوادم نگم و من هم نگفتم
    نمیدونم چی کار کنم مخصوص اینکه احساس میکنم خانوادم و مخصوصا مادرم رضایت کامل ندارن. اما دوستش دارم و اون هم منو دوست داره.
    خیلی ممنون میشم و راهنماییم کنید

    • Anonymous , ژوئن 6, 2015 @ 11:41 ق.ظ

      دوست عزیز حرفهای شما نشون میده که شما و خانواده در انتخاب به قطعیت نرسیدید و اشتباهی که شما داشتید اینه که از همون اول میدونستید قیافه ایشون متوسط به پایینه ولی ادامه دادید و این اشتباه بزرگی بود … تا وقتی کسی به دلتون نتونسته بشینه نباید باهاش وارد رابطه عاطفی بشید … به همین خاطر الان دچار شک و تردید و شاید هم عذاب وجدان شده باشید
      با خودتون و خانواده فکر و مشورت کنید تا تکلیفتون کاملا” مشخص بشه … توصیه میکنم با مشاوری مجرب در شهرتون مشورت کنید تا بهتر بتونید انتخاب کرده باشید

  • امید , جولای 12, 2015 @ 3:54 ب.ظ

    با سلام
    میخواستم ازتون وقت مشاوره بگیرم
    باید به کجا مراجعه کنم من ساکن کرمانشاه هستم
    یه برادر دارم که به زودی خدمت سربازیش تموم میشه
    هدفی تو زندگیش نداره
    توی خانواده با مشکلات زیادی رو برو هست
    با هیچکس صحبت نمیکنه.خیلی تو خودشه.
    شبها تا دیروقت بیرون از خونه هست و وقتی ازش سوال میپرسم که چرا شبها دیر میاد خونه
    جواب میده که بیام چیکار وقتی همیشه دعوا تو خونه هست.
    خیلی ناراحتم براش و فکر میکنم که داره روزهای خوب جوونیش تباه میشه
    دوست دارو کمکش کنم
    ممنون میشم کمکم کنید

    • ◄Responder► , جولای 14, 2015 @ 1:38 ق.ظ

      برای مشاوره در شهرتون با اداره کل بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی تماس بگیرید
      در ضمن مشاوران روانشناس با تابلوهایی به رنگ زرد و سبز از دیگر تابلو ها مجزا شدن
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • mohana , جولای 23, 2015 @ 10:25 ق.ظ

    سلام من دو برادر ۴٫۵ و ۲٫۵ ساله دارم
    پدر و مادرم درشرف رفتن ب سفر حج تمتع هستن
    میخواستم بدونم ک بهترین راه برای امادگی بچه ها در تحمل این ۳۰ روز جدایی چیه؟؟چطوری میشه کاری کرد ک راحت بپذیرن و خیلی سختشون نشه این مدت
    خیییلی ممنون میشم اگه راهنمایی کنید.

    • ◄Responder► , جولای 23, 2015 @ 12:31 ب.ظ

      دوست عزیز اول مشاوره با مشاوران کودک و دوم اینکه به هر حال بهانه پدر و مادر رو خواهند گرفت ولی معمولا” خانه مادربزرگشون میتونه براشون راحت باشه
      و در این مدت باید با دور کردنشون از خود بتونن شرایط رو برای کودکان تداعی کنن
      *****

      اضطراب دوری از والدین در کودکان

      بسیاری از خانواده‌ها تصمیم می‌گیرند برنامه‌های آموزشی برای کودکانشان ترتیب دهند. حتی اگر فرزندان آنها به سن مدرسه نرسیده باشند از کلاس‌های گروهی تشکیل شده در مهد‌ها و نظایر آن و حتی کانون‌های آموزشی چند ساعته برای فرزندان استفاده می‌کنند. در این میان بسیاری از کودکان که برای نخستین بار وارد گروه‌های ناآشنا می‌شوند، تمایلی به دوری از خانواده و مادر ندارند و احساس ناراحتی می‌کنند.
      بعضی ممکن است خود را در کمد، دستشویی و… مخفی کنند. برخی دیگر گریه می‌کنند و گروهی نیز با مقاومت و لجبازی واکنش نشان می‌دهند.
      این موارد همگی علائم اضطراب جدایی از محیط خانواده به‌ویژه مادر است. بسیار دیده شده که حتی در سنین دبستان کودکان به دلیل این اضطراب صبح‌ها دچار دل درد و تهوع می‌شوند، اما ظهر که از مدرسه برمی‌گردند مشکلی ندارند.
      این موارد طبیعی هستند و جای نگرانی نیست، زیرا واکنش‌هایی نسبت به احساس تنهایی در شرایط جدید هستند. وقتی فرزندی نمی‌خواهد از والدین دور شود به معنی وجود مهر و محبتی است که با والدین بخصوص مادر احساس می‌کند. او در واقع با واکنش‌های منفی خود نسبت به این موضوع می‌خواهد بگوید «دوستت دارم و نمی‌خواهم منوتنها بذارین.»
      یکی از شیوه‌هایی که می‌توانید از طریق ان به آرامش بیشتر کودکتان کمک کنید این است که به وی توجه کنید و از او بخواهید در مورد احساسات و نیازهایش با شما صحبت کند و به بیان دیگر احساساتش را برایتان بیان کند.
      بگذارید او بداند که متوجه ناراحتی او هستید. ناراحتی و نگرانی‌هایش را انکار نکنید. به او نگویید بیخود ناراحت هستی. در عوض بگویید «می‌فهمم که احساس خوبی نداری.»
      یکی از نکاتی که بسیار اهمیت دارد این است که به فرزندتان اطمینان خاطر بدهید مربی او را دوست دارد. اما به دلیل این‌که تعداد کودکان در کلاس زیاد است شاید نتواند تمام مدت به فرزند شما توجه کند. در این صورت او نباید ناراحت شود، زیرا دوستانش هم نیاز به کمک و راهنمایی و توجه مربی دارند.
      بدین ترتیب او احساس بهتری پیدا می‌کند و می‌تواند با اعتماد بیشتری به سوی شما و این‌که متوجه نیازها و عواطفش هستید، حرکت کند و این جدایی می‌تواند به بازسازی روابط کمک کند.
      نکاتی نیز وجود دارد که خداحافظی میان والدین و کودکان را ساده تر می‌کند:
      در راه با فرزندتان صحبت کنید تا او با وجود بی میلی بداند، شما او را درک می‌کنید و در کنارش هستید.
      اما این صحبت چنانچه حالت آمرانه و نصیحتی داشته باشد فقط بر اضطراب او می‌افزاید.
      خداحافظی کوتاه و شیرینی با او داشته باشید. طول کشیدن این خداحافظی فقط نگرانی‌هایش را تشدید می‌کند.
      نکته دیگر این‌که کودکتان را از قبل آماده جدایی کنید. برخی والدین تا روز اول مدرسه لحظه‌ای از فرزندشان جدا نمی‌شوند و انتظار دارند او جدایی را بخوبی تحمل کند. در صورتی که کودکان کارهایی را که قبلا انجام داده‌اند و آمادگی آن را دارند بسیار بهتر انجام می‌دهند.
      می‌توانید کودکتان را از سنین کمتر برای مدت نیم ساعت یا یک ساعت بدون حضور خود در محیط‌های آشنا قرار دهید. برای مثال نزد مادر بزرگ و پدر بزرگ یا خاله و عمه بگذارید.
      در ضمن می‌توانید کتاب‌هایی در مورد این‌که کودکان مواقعی تنها هستند و بخوبی از پس تنهایی خود بر می‌آیند، برایش بخوانید.
      در ضمن رنگ امیزی تصاویر جالب از کودکانی که به مدرسه یا مهد کودک می‌روند نیز مفید خواهد بود و او را آماده خواهد کرد.
      حتی نگه داشتن عکسی از شما یا هر چیزی در کنارش که به نوعی احساس امنیت بیشتری بدهد نیز می‌تواند به کاهش اضطراب‌های کودک کمک کند.
      در ضمن استفاده از القابی که قراردادی بین شما و کودکتان است و او آنها را دوست دارد، هنگام خداحافظی جالب خواهد بود، برای مثال «خداحافظ مرد قوی.» لازم است بدانید کودکان بسیارسریع‌تر از آنچه شما فکر می‌کنید با محیط‌های جدید آشنا می‌شوند و مطمئن باشید حتی در صورت ناراحتی از جدایی از شما در مهد کودک یا هر مجتمع دیگر در مدت چندین دقیقه اضطراب‌ها فروکش می‌کنند و بتدریج هماهنگی بیشتری با محیط پیدا می‌کنند.
      در ضمن پیام‌های روشنی به کودکتان بدهید. وقتی او احساس کند با کمی ناآرامی و مقاومت و حتی گریه می‌تواند از زیر رفتن به محیط مورد نظر شانه خالی کند، این کار را ادامه خواهد داد. باید رفتار شما به گونه‌ای باشد که او بداند او را بسیار دوست دارید اما این کاری است که باید انجام دهد.
      بدین ترتیب بتدریج مقاومت کمتری خواهد کرد و روز به روز بهتر می‌شود.
      آمادگی والدین
      نکته قابل ملاحظه دیگر این است که لازم نیست ما فقط کودکانمان را آماده تحمل جدایی از خود کنیم، بلکه باید خودمان را نیز آماده این موضوع کنیم و رفتارهای کنترل شده‌ای در چنین مواقع از خود بروز دهیم.
      یکی از راه‌های ساده این است، به فردی که قرار است کودکمان را برای مدت زمانی خاص به او بسپاریم، اطمینان و اعتماد کامل داشته باشیم و از شایستگی وی مطمئن باشیم.
      بسیاری از نگرانی‌های والدین از طریق تحقیق و بررسی مراکز گوناگون آموزشی و نیز گفتگوی والدین با مربیان و مسوولان و حتی حضور آنها در میان جمع کارکنان کاهش می‌یابد و می‌توانند راحت‌تر تصمیم بگیرند.
      در ضمن دقت به رفتارها و ارزش‌های مهم برای مربی فرزندتان نیز از اهمیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است. چنانچه او را از هر جهت تایید کردید فرزندتان را به وی بسپارید.
      شرکت در انجمن‌های والدین و جلساتی که در طول دوران آموزش و نگهداری از فرزندتان برگزار می‌شود، به دلیل تبادل نظرات با دیگر والدین نیز حائز اهمیت است.
      بسیاری از والدین نگران هستند، آیا مربی مربوط از نیازهای کودکشان اطلاع دارد یا خیر. به همین دلیل مرتب رفتارها، علایق و عادات فرزندانشان را به او گوشزد می‌کنند. مطمئن باشید مربی کارآزموده خود می‌داند که در برخورد با سنین خاصی از کودکان چه نکاتی بیشتر برای این قشر مهم است و موجب جذابیت بیشتر برای انها می‌شود.
      در ضمن اگر فرزندتان برای نخستین بار وارد محیطی ناآشنا و آموزشی می‌شود هفته‌ای ۲ بار برایش بهتر از هفته‌ای ۳ بار یا یک روز در میان است. تا بتدریج با محیط جدید آشنا شود.
      در برخی موارد، والدین به‌خصوص مادران شاغل از این‌که مجبورند به دلیل ساعات کاری خود فرزندشان را به مهد یا مکان‌های مشابه بسپارند، احساس گناه می‌کنند.
      در چنین مواردی شما می‌توانید کیفیت زمان‌هایی را که در منزل و در کنار فرزندتان هستید، بهبود بخشید و تعامل موثرتری با او داشته باشید و در ضمن با فرستادن او به چنین محیط‌هایی، اجتماعی شدن و هیجانات هنگام بازی را به او هدیه می‌دهید. پس جای نگرانی و احساس گناه نیست.
      البته بهتر است تعداد ساعاتی که فرزندتان از شما دور است خیلی زیاد نباشد و چندین ساعت در روز کافی است. برخی والدین نیز نگران روزی هستند که فرزندشان کس دیگری را از برخی جهات بهتر از آنها بداند. برای مثال به خانه بیاید و بگوید «خانم… بهتر از شما برایم کتاب می‌خواند.»
      این کاملا طبیعی است و به تفاوت‌های مهارتی میان افراد مربوط می‌شود. مطمئن باشید هرگز کسی جای شما را برای کودکتان نمی‌گیرد.
      پس بهتر است به جای نگرانی، به انجام فعالیت‌ها و کارهای جدید با فرزندتان بپردازید تا هم او خوشحالتر شود و هم شما از این زمان لذت بیشتری ببرید.

  • Donyaa , جولای 23, 2015 @ 10:52 ب.ظ

    سلام من ساکن کرمانشاه هستم و ۱۸ سال دارم
    ب تازگی رابطه ی اینترنتی اشتباه با جنس مخالف داشتم و مهم ترین سال های زندگی من یعنی سال کنکور ب همین دلیل خراب شد و من شدیدا احساس سرخوردگی دارم
    امروز این رابطه را ب دلیل دروغ های زیاد طرف مقابل قطع کرده ام ولی احساس بسیار بدی دارم و میترسم ک دوباره ب این رابطه ی اشتباه برگردم.(چون قبلا هم این اتفاق افتاده است)
    الان زمان انتخاب رشته ی دانشگاه من است و در شرایط سخت روحی و فشار های زیادی قرار دارم.لطفا ب من کمک کنید خواهشمندم هر چ زودتر ب من پاسخ دهید و اگر نیاز ب مشاوره دارم مشاوری را ب من معرفی کنید.سپاسگزارم

    • ◄Responder► , جولای 25, 2015 @ 7:21 ب.ظ

      دوست عزیز حالا که رابطه رو کات کردید و به قول خودتون پی به اشتباه بردید پس با فکر کردن به اون باعث رشدش در فکر و ذهنتون نشید و خیلی ساده از کنارش رد بشید
      شما هدف بزرگی دارید پس بیخودی خودتون رو به خاطر چنین اتفاقاتی دستخوش نگرانی و اضطراب نکنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • میلاد , جولای 28, 2015 @ 1:14 ب.ظ

    با سلام من دانشجوی رشته مهندسی مکانیک هستم در دانشگاه دولتی از دختری از ترم بالایی های رشته خودمون خیلی خوشم میاد. ولی نمیدونم چه جوری بهش بگم چند روز پیش هم که موضوع رو با یکی از پسر های هم کلاسی هایی خودش گفتم . گفت اون خانم با یکی از پسر های کلاس دوست بوده . خودش هم دیده. بعد گفت صحبت هایی شده که اون دختر نامزد کرده ولی معلوم نیست راسته یا دروغ. حالا من واقعا دارم دیونه میشم. نمیذونم پی کار کنم. لطفا کمک کمکم کنید. اصلا هم اهل دوستدختر و …. نیستم تا حالاهم نداشتم.

    • ◄Responder► , جولای 30, 2015 @ 11:44 ق.ظ

      خب چه انتظاری دارید ؟ فکر میکنید اگر اینطور دست روی دست بذارید کارها اتوماتیک درست میشه ؟
      دوست عزیز شما باید از راه هایی متوجه بشید ایشون واقعا” نامزد کرده یا نه ؟
      یا خودتون مستقیما” با ایشون صحبت کنید که مسلما” چون سن ایشون از شما بیشتر مخالفت خواهد کرد مگر اینکه بتونید رابطه ای عاطفی برقرار کنید که بستگی به موقعیت شما داره برای اینکه این رابطه رو به ازدواج ختم کنید

  • بهارک , جولای 31, 2015 @ 1:21 ب.ظ

    سلام من خانمی هستم۲۹ساله پنج ساله ازدواج کردم همسرم خانوادشو به من ترجیح میده هر روز باید بره به خانوادش سر بزنه ولی خانوادش به اون آسیب میرسونن وباعث اعتیاد اون شدن چون من بهش اجازه نمیدم این کارو انجام بده به همین دلیل از من دور شده و به اونا نزدیک شده میخوام هرجوری شده از شر خانوادش راحت شم

    • ◄Responder► , آگوست 1, 2015 @ 9:05 ب.ظ

      دوست عزیز تا خودش نخواد نمیتونید کاری برای ایشون انجام بدید و هر مخالفتی با خانواده ایشون بشدت موضع گیری میشه
      بهتره در این مورد با افراد قابل اعتمادی که در خانواده و فامیل هستند صحبت کنید تا بتونید با مشورت کم به راهکاری برای دور کردن ایشون از اعتیاد داشته باشید

  • Aila , آگوست 27, 2015 @ 7:28 ب.ظ

    سلام دختری هستم ۲۳ساله .بایکی از همکلاسی هام آشنا شدم و همدیگرو به شدت دوست داریم با خانوادش اومدن خاستگاری و نامزد کردیم خونوادش هم کامل راضی بودن ولی الان شنیدم که مادرش میگه دختره قدش از تو کوتاه تر وهمش دعوا راه مینداره ومیگه یه دختر دیگه واست پسندیدم اونو بگیر.نامزدم میگه گوش نده مهم منم که اهمیت نمیدم به حرفاش و من به عشق و خوبی نامزدم ایمان دارم
    ولی واقعا نمیتونم این رفتار مادرشو تحمل کنم داره عذابم میده نمیدونم باید چی کار کنم
    خواهشا راهنماییم کنیین

    • ◄Responder► , آگوست 29, 2015 @ 10:20 ق.ظ

      دوست عزیز شما در دوران طلایی شناخت و نامزدی هستید پس بهتره در این مورد خوب ببینید و تا بتونید درست انتخاب کنید
      در زندگی مشترک ممکنه هر حرفی زده بشه مهم این شما هستید که باید تحت تاثیر قرار نگرفته و زندگی مشترکتون رو ادامه بدید
      پس در مقابل چنین حرفهایی واکنش نشون ندید و نادیده بگیرید …شما فرصت زیادی دارید تا بیشتر با این خانواده آشنا بشید و شناختتون رو کامل کنید پس عجله نکنید

  • رهاشده , سپتامبر 1, 2015 @ 4:09 ق.ظ

    سلامن پسری۳۳ساله هستم ۷ماه پیش با دختری آشنا شدم.فاصله مکانی۷۰۰کیلومتر.نحوه آشنایی دنیای مجازی…وقتی همدیگر رو دیدیم بسیار به دل هم نشستیم وتفکرات نزدیکی داشتی.رابطه قبلی اون ۲سال تموم شده بود و مال من درحال اتمام….تماس های رابطه قبلی من افت رابطه .شد.درطول این۷ماه حدود۲۰۰۰۰ کیلومتر باهم مسافرت رفتیم.خوش و خرم هدف های اینده مون رو چیدیم.تا اینکه یکوهفته پیش من بی تاک رو نصب همون روز باخانمی اشنا شدم و شب همان روز ز زدم ولی حرفی ن دم باهاش.خانمم متوجه شد و من حقیقت رو گفتم .و از اینکارم ابراز پشیمانی کردم اما اون نظرش کاملا برگشت و تمام خصوصیات من تبدیل به تنفرشد.اون دیگه حاظر به ادامه نیست. خواهش میکنم راهنمایی کنید چطور میتونم اونو به رابطه برگردونم.اصلا برمیگرده؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 1, 2015 @ 12:24 ب.ظ

      دوست عزیز شما در یک رابطه غیررسمی هستید و درواقع فقط دو دوست بودید و به همین خاطر ایشون میتونه انتخاب ازادانه داشته باشه …
      بهتره در این مورد صبور باشید تا ناراحتیش از تب تاب بیفته و بعد سعی کنید ایشون رو از ناراحتی بیرون بیارید

  • مریم , سپتامبر 2, 2015 @ 1:23 ب.ظ

    سلام من ۲۷سالمه.۶ساله ازدواج کردم.اول عاشق هم بودیم خیلی.ولی شوهرم پول نداشت خونه بگیره منو برد خونه پدرش.اونهاهم اعتیاد داشتن.یعنی پدر مادر برادر داماد!همه هم با هم زندگی میکردن.ما ی اتاق داستیم تا اینکه بعداز یکسال خونه گرفتیم و جدا شدیم.اما تو اون مدت من از بوی تریاک و فرهنگشون و توقع خیلی بیش از حدی که از همسرم داشتن از لحاظ روحی اسیب شدید دیدم وبدتر اینکه همسرم فقط سکوت میکرد.من انقدر عصبی میشدم از این همه فشار ک باعث شد ب همسرم فوش بدم و تو گوشش بزنم ن یک بار بلکه خیلی!اون بجای اینکه مشکل و حل کنه فقط سکوت میکرد.الانم ک میگه اون بیچاره ها چیکارت کردن!من خیلی بهشون احترام میذاشتم ولی اونا طوری رفتار میکردن ک انگار وظیفه ام بوده ولی خودشون دریا از یذره جبران!سقط کردم بهم حتی سر نزدن !ولی من تا صبح دست و پای مادرشوهر تلقینی و معتادمو ماساژ میدادم.الان کاملا من پسرفت کردم حتی نمیتونم حرف عادیمو بزنم!از زندگی خستم.شوهرم میگه نمیخام بات زندگی کنم!تقصیرها رو همش میندازه گردن من!برادرش بهم فوش داد وقتی خمار بود دیدم شوهرم هیچی نمیگه جوابش دادم میگه چرا جواب دادی!وای خستم نمیدونم چی بگم!منم از اونا الان بدتر شدم البته تو زندگی خودم همش فوش و جروبحث.کمک کمک کمک.ممنون

  • بووووووق , سپتامبر 25, 2015 @ 11:25 ب.ظ

    سلام من خیلی وقته هرروز خود ارضایی میکنم لطفا راهنمایی کنید واسه ترک؟؟؟؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 26, 2015 @ 3:45 ب.ظ

      هر وقت بتونید خودتون رو از تجریک شدن دور نگه دارید پس میتونید ترکش کنید
      وقتی در شرایط تحریک قرار گرفتید باید موقعیت خودتون رو تغییر بدید و خودتون رو مشغول کنید تا بتونید از این فکر و احساس دور بشید
      ورزش کنید و انرژی خودتون رو در مسیر درست مصرف کنید
      و اینو بدونید این یک سیکا طبیعی بدنه که باید با کم کردن تعداد دفعات به مرز ترک نزدیکش کنید
      و بدونید که اگر به این کار ادامه بدید از نظر ذهنی بهش اعتیاد پیدا کرده و نمیتونید با همسرتون اوج لذت رو درک کنید

  • fateme , اکتبر 1, 2015 @ 12:01 ق.ظ

    سلام. خسته نباشید
    من ی برادر ۱۷ ساله دارم ک متاسفانه خیلی دروغ میگه و بعضی اوقات بدون اجازه از مولهای خانوادم بر میداره. همش پنهان کاری و دروغ و برداشتن پول. و یا بدون اجازه خرید میکنه و پولشو نمیده. ماهم بعد میفهمیم. طوری نیست ک بگم پدرم بهش خرجی نمیده یا کمبودی براش میذاریم. ن اصلا. شاید گاهی پدرم برای دادن پول بهش غر بزنه ولی بلخره بهش میده. میترسیم از اینکه جایی تنها بره و ازشون چیزی بردا. خلاصه دروغاش و اینکارش ما رو خیلی نگران کرده. میشه راهنماییمون کنید. بنظر شما ببریم پیش مشاور یا راه حل دیگه ای بهمون بدین. ممنون

    • ◄Responder► , اکتبر 3, 2015 @ 12:50 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      بچه ها در هر سنی ، از پیش دبستانی تا نوجوان ، ممکن است به دلایل مختلف وسوسه شوند که دزدی بکنند.

      بچه های خیلی کوچک بدون آنکه درک کنند بعضی چیزها هزینه بردار هستند و برداشتن آنها بدون پرداخت پول اشتباه است، ممکن است گاهی چیزهایی را بردارند و بدزدند.

      بچه های مدرسه ای معمولاً می دانند که نباید بدون پرداخت پول چیزی آن را بردارند ، ولی این کار را می کنند زیرا خویشتنداری و خودداری کافی ندارند.

      بچه های بزرگتر و نوجوانان می دانند که نباید دزدی کنند ، ولی ممکن است بخاطر جالب بودن و هیجان این کار، یا بخاطر اینکه دوستانشان این کار را می کنند ، دست به دزدی بزنند. بعضی از آنها فکر می کنند که دستشان رو نمی شود. زیرا به آنها کنترل بیشتری بر زندگی شان داده شده است ، و بعضی از نوجوانان از سر شورش و یاغیگری این کار را می کنند.البته دلایل پیچیده دیگری هم ممکن است در این مورد نقش داشته باشند.

      ممکن است بچه ها عصبانی باشند یا دنبال جلب توجه باشند. رفتار آنها انعکاسی از استرس در خانه ، مدرسه یا در کنار دوستان است . بعضی از آنها بخاطر خشونت فیزیکی و روانی که بر آنها وارد می شود ، دزدی می کنند و در واقع این عمل آنها فریاد درخواست کمک است.

      در موارد دیگر، کودکان و نوجوانان دزدی می کنند زیرا پول کافی برای خرید آنچه می خواهند یا نیاز دارند را در اختیار ندارند . برای مثال ممکن است اشیا یا اسباب بازی های گران قیمتی را بدزدند که پول خریدش را ندارند. در بعضی موارد نیز آنها دزدی می کنند تا هزینه های اعتیاد خود را بپردازند. دلیل دزدی هرچه باشد ، والدین باید ریشه این رفتار را بیابند و مشکلات را از پایه حل کنند.

      چه باید کرد:

      قدم اول: زمانی که والدین پی بردند که بچه چیزی را برداشته است، به هیچ عنوان نباید واکنش شدید نشان دهند. در آن لحظه باید رفتاری مناسب و سنجیده از خود نشان دهند. باید بکوشند آرامش خود را حفظ کرده و روشی منطقی اتخاذ کنند ، در غیر این‌صورت باعث احساس گناه و دلخوری در خود والدین می‌‌شود و از طرف دیگر عزت نفس کودک را نیز به مخاطره می‌‌اندازد. اعتراف خواستن از کودک و تهمت زدن به او در نزد دیگران، عملی بسیار غیر عاقلانه و ناصحیح است.

      زیرا با این‌گونه روش‌ها به ندرت می‌توان به ریشه اصلی و علت بنیادی مشکل پی برد. این عمل غالبا به دروغگویی کودک یا ریختن آبروی او برای عملی که ممکن است هرگز تکرار نشود منتهی خواهد شد. پس باید توجه داشته باشیم که وقتی پاسخ سوالی را می‌‌دانیم، نباید بخواهیم از کودک تحت فشار پاسخ مثبت بگیریم. این کار مشکل دروغ گفتن را بر مشکل قبلی می‌‌افزاید.

      قدم دوم: همان موقع باید رفتارش را به درستی نامگذاری کنید. برای مثال نباید برداشتن بی‌اجازه چیزی که متعلق به او نیست را امانت گرفتن بنامید، بنابراین به بچه‌هایی که مفهوم مالکیت را درک می‌‌کنند بگویید که برداشتن بی‌اجازه متعلقات دیگران کاری خلاف قانون است.

      قدم سوم: بلافاصله رفتارش را اصلاح کنید (اصلاح کردن یعنی ایجاد نوعی جبران .) برای مثال کودکی که از مغازه کیک برداشته ، باید به آنجا برگردد و کیک را به جایی که برداشته بگذارد (البته اگر دست خورده نشده است) یا اگر مغازه دار آن را پس نگیرد، پول آن را پرداخت کند. در این گونه از موارد از بزرگ‌ترهایی که کودک از آنها چیزی را بر داشته است بخواهید، از طرف کودک قول ندهند و عذرخواهی نکنند و نگویند که این کار برای بچه‌ها طبیعی است.

      اگر بچه پولی برای پرداخت آنچه که برداشته است، نداشت؛ والدین می‌‌توانند به او قرض دهند و بعدا از پول ماهیانه او کم کنند یا باید کاری در خانه (مثل شستن ظروف برای دو روز) انجام دهد تا پولی برای پرداخت آن به دست آورد. همچنین از فردی که از او چیزی دزدیده است عذرخواهی کند. این نکته اهمیت دارد که کودک مسؤولیت رفتار نادرست‌اش را به عهده بگیرد.

      قدم چهارم: برای اصلاح رفتار، می‌‌توان از پیامد‌های طبیعی استفاده کرد . مثلا به کودکی که طی دوره بیماری سرماخوردگی ، بدون اجازه شکلات برداشته، اجازه ندهید دو روز شیرینی بخورد .

      والدین باید بدانند بچه‌هایشان در چه وضعیتی هستند اما نباید به صورت مداوم کیف و وسایل شخصی کودک مورد جستجو قرار گیرد . این کار احساس عدم اعتماد در کودکان ایجاد می‌کند.

      اگر می‌‌خواهیم کودک‌مان برای دست زدن به کیف ما، از ما اجازه بگیرد، در ابتدا ما باید برای بررسی کیف کودک از او اجازه بگیریم. با این کار می‌توان احساس مثبت داشتن حریم شخصی را به کودک انتقال داد. پس داشتن الگوی مناسب رفتاری ، می‌‌تواند موجب ایجاد رفتارهای مثبت در کودک شود . بچه‌هایی که مورد نظارت نزدیک والدین قرار ندارند با احتمال بیشتری به سوی دزدی و دیگر مشکلات رفتاری کشیده می‌‌شوند .

      قدم پنجم: از خودتان بپرسید چرا؟ علت انجام این کار را نباید از کودک سوال کرد چون به احتمال زیاد پاسخی که والدین به آن نیاز دارند را به دست نمی‌آورند . گاه برخورد نامناسب و شدید اولیه با چنین رفتاری در کودکان خردسال موجب تداوم و حتی تشدید رفتار می‌‌شود . کودکان به دلایل گوناگون وسایل دیگران را برمی‌‌دارند ، به همین دلیل تعیین علت این رفتار مهم است.
      شاید بهتر باشد که پدر و مادر شرایط زندگی کودک را مورد بررسی قرار دهند و در مواردی از کمک متخصصان استفاده کنند. قدر مسلم ، پس از روشن شدن علت ، می‌‌توان کمک بهتری به کودک ارایه کرد. بعضا دیده می‌‌شود که وقتی درگیری و اختلافات زناشویی زیادی در خانه وجود دارد، کودکان سعی می‌‌کنند با بروز مشکلات رفتاری ، از میزان درگیری والدین بکاهند و در واقع خود را کانون اصلی توجه قرار دهند.

      اگر بچه ای به دزدی ادامه داد چه کنیم:

      اگر فرزند شما بیش از یک بار اقدام به دزدی کرد ، باید از کارشناسان کمک بگیرید. تکرار این کار مشکلات بزرگتری برای شما ایجاد می کند . یک سوم بچه هایی که حین دزدی از فروشگاه دستگیر شده اند می گویند که ترک این کار برایشان سخت است. پس باید به آنها کمک شود تا بفهمند که دزدی اشتباه است و اگر به این کار ادامه دهند ، عواقب سختی در انتظار آنهاست.
      افراد دیگری که می توانند در این مورد به شما و فرزندتان کمک کنند عبارتند از: مشاور خانواده
      ، پزشک خانواده ، مشاور مدرسه

      گروه های حمایتی و غیره

      با آنکه بیشتر دزدی های معمولی عمدی هستند ، ولی بعضی از افرادی که دزدی می کنند ممکن است جنون سرقت (کلپتومانیا) داشته باشند. دراین اختلال نادر که بخش کوچکی از افرادی که دزدی می کنند را تشکیل می دهد ، فرد قبل از دزدی حس تنش و اضطراب فراوانی می کند ، ولی بعد از عمل دزدی احساس آرامش و رضایت خاطر می کند . این فرد بعد از دزدی احساس گناه می کند و اغلب اشیای دزدی را دور می اندازد . این گونه افراد اختلال های دیگری همچون اختلال غذایی یا وسواس نیز دارند.

      دلیل اصلی دزدی هرچه باشد، اگر دزدی تبدیل به عادت کودک یا نوجوانتان شده است، حتماً با پزشک یا روان شناس مشاوره کنید و دلیل این رفتار را بیابید. بر رفتار فرزندتان نظارت داشته باشید و او را از موقعیت هایی که برای دزدی وسوسه ایجاد می کنند ، دور کنید. برای او عواقب سخت سنگین دزدی را مشخص کنید.

  • shadmehr , اکتبر 1, 2015 @ 11:30 ق.ظ

    سلام
    من چندوقت واردرابطه نامزدی شدم قبلشم باهم دوست بودیم ولی متوجه شدم که نامزدم قبلا کسی رو دوسداشته وخیلی براش سخت بودفراموشش کنه منتهی دیگه نمیخواست باهاش باشه اونموقع منم دیگه بهش علاقه داشتم سعی کردم کمکش کنم تودوران نامزدی خوب بود ولی الان بعدگذشت ۲ماه که قرارعقدم گذاشتیم میگه میخواد نامزدی بهم بزنه م فکرمیکنم هنوزم فکرش درگیره اون رابطس بنظرشما من چیکارکنم

    • ◄Responder► , اکتبر 3, 2015 @ 1:03 ب.ظ

      خب مشخصه که هنوزم درگیر مسایل گذشته است
      پس اگر اینطوره و نمیتونه تصمیم گیری کنه بهتره رابطه رو کات کنید و حتما” اگر کات کردید بطور کامل باشه و اگر دوباره به سمت شما برگشت دیگه درخواستش رو قبول نکنید چون این افراد با سرگردانی خودشون هم زندگی خودشون و هم زندگی دیگران رو نابود میکنن

  • علیرضا , اکتبر 31, 2015 @ 12:51 ق.ظ

    لطفا اس ام اس بدید من شدیدا نیاز به مشاوره دارم

    • ◄Responder► , اکتبر 31, 2015 @ 12:58 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • ساناز , نوامبر 12, 2015 @ 8:43 ق.ظ

    سلام من زنی ۳۳ساله هستم درسن ۲۰سالگی ازدواج کردموزمانی ک باردار بودم شوهرم تصادف کرد و قطع نخاع شد ی مدت باهم زندگی کردیم اما دخالت های بیش از حد خونوادش باعث شد من جدا شم البته خودش هم راضی بود بچه ب طور قانونی با من موند تا هفت سالگی از هفت سالگی این اقا و خونوادش شروع ب اذیت کردند و بچه هر بار گریه میکرد وناراحتی داشتیمدتا نه سالگی فرزندم تصمیم گرفتم ب خاطر بچه برگردم و باهاش زندگی کنم البته این هم بگم ک این اقا کلا ب خانوادش وابستس و حرف اونا براش سنده الان هفت ماهه برگشتم نه تنها اوضاع خوب نیست بد ترم شده من تمام سعی خودمو کردم خودش و خانوادش ب هیچ صراطی مستقیم نیستند از طرفی اضطراب اینو داریم ک منو بچه رو از هم جدا کنند چه کار کنم لطفا راهنمایی کنید

  • محمد , نوامبر 13, 2015 @ 9:12 ب.ظ

    ببخشید مشاوره حضوری هم دارید؟

  • مهگل , نوامبر 18, 2015 @ 2:07 ب.ظ

    با سلام ازتون یه راهنمایی میخوام من پسر خالم چندین ساله ک خواستگارمه و منو میخواد منم دوسش دارم الانم منتظر جواب ما هستن ولی والدینم راضی نیستن ازشونم پرسیدم میگن یه حرفی پشت سرشه منم ب والدینم میگم یعنی شما مطمئنید یعنی شما دیدید میگن وقتی مردم بگن منظورشونم ز مردم یه قشر خاصیه فقط خدا میدونه اون حرف راسته یا دروغ یا اینکه مردم الکی و همینجوری زدن فقط خدا میدونه حالا رو این حساب والدینم میگن درسته پسر خوبیه ولی اگه این حرف نبود ما موافق بودیم من ۲۴سالمه و پسرخالم۲۷سالشه واقعا خیلی خودم راضیم ولی این سنگ اندازی والدینم خیلی اعصابمو تحت فشار قرار داده طوری ک فک میکنم افسردگی گرفتم چون خودم منی ک قبلا انقد شاد و سرحال بودم .ک همه هض میکردن ولی الان خیلی کلافه و گوشه گیر و تو همم خواهش میکنم جوابمو بدیدن و من راهنمای کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟با تشکرمنتظر جوابتو هستم

    • ◄Responder► , نوامبر 18, 2015 @ 10:08 ب.ظ

      پس صبر کنید و سعی کنید بدونید واقعا” چه حرفیه … چون ممکنه فقط یک تصور باشه و یا واقعا” درست باشه
      پس بهتره در این مورد زیاد عجله نکنید

      چون با این گوشه گیری کاری از پیش نمیره … نگران نباشید ازدواج میکنید ولی بهتره این ازدواج به آرامش ختم بشه و رضایت خانواده رو هم داشته باشید

  • مهگل , نوامبر 19, 2015 @ 1:15 ق.ظ

    ببخشید میشه اسمتونو بگید و ادرس مطبتون ؟؟؟؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.