مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تلفنی

مراکز مشاوره را فراموش نکنید!

مشاوره شاید شما جزء آن دسته از افرادی باشید که زمان کمی را برای رسیدگی به امور خانه و خانواده داشته و به قدری درگیر هستید که مشکلات زندگی را ندیده و یا راه حلی برای آن ندارید. بنابراین ما به شما مرکز مشاوره تلفنی را پیشنهاد می کنیم. به منظور ذخیره زمان و استفاده بهینه از آن و همچنین با هدف کمک به خانواده های ایرانی، مرکز مشاوره و مرکز مشاوره خانواده  با راه اندازی مرکز مشاوره تلفنی و مشاور تلفنی خانواده و مشاور تلفنی ازدواج، سعی در کمک به شما توسط مشاوره تلفنی و مشاور تلفنی را دارد تا با سهولت هرچه بیشتر اقدام به برقراری ارتباط با مشاوران ما و مشاور تلفنی کرده و از رهنمود های آنان بهره ببرید.

شماره های تماس 01

دوست پسرم قبلا مواد می کشیده. ایا دوباره میره سمت این چیزا؟

سلام من یه دختر ۲۶ ساله ام ، با دوست پسرم چند ساله که باهمیم ، اما خوب شرایط ازدواج نداریم ، یه مدت بعد از اشناییمون بهم گفت که من قبلا مواد مصرف کردم ، گفت که تریاک ، شیشه ، گل کشیدم قبلا، و گفت که شیشه چند بار ، گل چند ماه ، تریاک هم چند کشیدم…

و گفت که به جایی نرسیده بودم که لزوما نیاز داشته باشه بدنم ، تفننی اینکار میکردم تا اینکه یکی دیدم که همه زندگیش به خاطر مواد از دست داده بود تصمیم گرفتم دیگه نکشم و دیگه هیچوقت نکشیدم !

اما سوال من اینجاست کسی که قبلا این مواد کشیدهممکنه که دوباره بره سمتش ??
یه چیز دیگه اینکه قسمت پایینی دندوناش زرده ، چند بارم جرم گیری کرده فرقی نکرده ، میگه واسه موادی بوده که قبلا کشیدم ??

مصرف مواد چندماهه دندون به این اندازه میتونه زرد کنه ??,یا اینکه به من دروغ میگه و مدت زیادی مصرف میکرده ??
من شنیدم مصرف شیشه یا گل حتی یکبارشم ممکنه روی مغز تاثیر بذاره ، حتی یه سری از دوستام نظرشون اینه که رابطم تموم کنم چون استدلالشون اینه که کسی که قبلا مواد کشیده بازم اینکار میکنه .

من خیلی راجع به این مسئله نگرانم ، میشه هم راهنماییم کنید و هم اینکه یکم بهم اطلاعات بدید .

پاسخ

تمام تصورات شما کاملا درسته و ممکنه ایشون به شما در مصرف مواد دروغ گفته باشه
بهتره کمی از این روابط عاشق و معشوقی بی نتیجه دور بشید و بهتر ایشون رو در نظر بگیرید
چون معمولا کسی که چندین نوع مواد رو برای مدت طولانی مصرف کرده میتونه دوباره به روال سابق خودش برگرده

دوست گرامی خب حدس درستی زدید در مورد دندان ها باید فرد مصرف طولانی مدت داشته باشند تا چنین تغییری ایجاد شود .

ضمن اینکه وقتی فردی انواع مواد مخدر را به صورت تفننی استفاده می کند که همه معتادان اینچنین شرایطی داشتند و اصلا فکر نمی کردند روزی معتاد شوند .

خب طبیعی است که بعدا در شرایط استرس و در معرض اسیب و مشکلات زندگی که قرار بگیرند به این سمت بروند چون این افراد فرقی که با دیگران و یا بهتر بگویم با افراد سالم دارند این است که یک قدرت نه گفتن ندارند و دو مهارت حل مساله درستی را ندارند و فکر می کنند با پناه بردن به مواد می توانند برای لحظاتی از مشکلات دور باشند و غافل از اینکه هر بار باید دوز بیشتری برای تجربه سطح لذت ثابت را تجربه کنند .

بهتره با ایشون ادامه ندهید .حالت منطقی این است مگر اینکه با مراجعه این فرد به پزشک و گرفتن ازمایش از پاک بودن مطلع شوید حداقل پاک بودن چند ساله گرچه تضمین قطعی نیست ولی خب نشان می دهد فرد در حال مبارزه است و بدنش در حال مقاومت است .

ولی تنوع مواد مصرفی بالاست ضمن اینکه طول مدت استفاده هم اهمیت دارد که شما مطلع نیستید به هر حال بهتره ایندتون رو به چنین فردی نسپارید وقتی خودتون می تونید مشکلات رو در اینده پیش بینی کنید .

بحث تغییرات مغزی هم کاملا درست است شیشه باعث ایجاد تغییر در ساختارهای مغزی می شود و به مرور فرد را ناتوان می کند .در نهایت امیدوارم تصمیم درستی بیگرید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بیشتر اوقات روی رفتارم کنترل درستی حدارم

سلا خسته نباشید من یه زن متاهل۲۸ساله هستم.

که خداروشکر با همسرم مشکلی ندارم من مشکل رفتار خودم هست که بیشتر اوقات روی رفتارم کنترل درستی حدارم درمقابل سوهخیدهای هپسرم زود ناراحت میشم درمقابل انتقادهایی وکه به من نشون.

میده زود نازاحت میشم حساس و زودرنج هستم ودرمقابل خیلی از رفتار ها خیلی زود عکس العمل نشون.میدم ..و تا جواب ندم راحت نمیشم …

اصلا زن آرومی.نیستم که زود فو کش کنم متاسفانه کینه ای هستم و رفتار های چسال های قبل رو هم به یادم.میمونه و بعضی وقتا ها با خودم تداعی میکنم و اعصابم.

بیشتر خوزد میشه….همسرم کارش زیاده و وقت أنچنان ناز کشیدن و محبت زیاد رو نداره و من خیلی ازش توقع دارم …خیلی دوست دارم زن آروم و متینی باشم ولی خودم به تنهایی نمیتونم کل کل کردن من و همسرم بیش از حده و من نمیتونم.خودمو کنترل کنم.

اون شوخی شوخی حرفاشو میزنه و به من فسار میاد وقتی هم.ناراحت مبگیشم.بهم.میگه تو جنبه شوخی نداری حالا نمیدونم.من نفکراتم بده یا اون واقعا حرفاشو میزنه لطفا کمکم.کنین که ظرفیتم رو بالا ببرم چون.اد کم.

ظرفیتی هستم و فک میکنم حرف زدن بامن یعنی توهین و شوخی های بیجا

زودرنجی شدید و حسایات های رفتاری بالا منجر

زودرنجی شدید و حسایات های رفتاری بالا منجر به کمبود اعتماد به نفس و به نوعی خود آزاری احساسی می شود.

کودکان و حتی بزرگترهایی که از این مشکل رنج می برند خیلی راحت نمی شود با آنها صحبت کرد؛ چون یا در همان لحظه اول از حرف ها و نحوه گفتارتان ناراحت می شود یا پس از ساعت ها فکر کردن به تک تک کلمات و جملات مکالمه کوتاهی که فقط چند دقیقه ادامه داشته است. زودرنجی شدید

کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت می شوند، معمولا تمام حرف ها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت می دهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت می کنند.

برای همین، معمولا ترجیح می دهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر می پسندند.

غافل از این که تنها ماندن و گوشه گیری، حساسیت شان را تشدید و احساسات منفی شان را بیشتر می کند.

روان شناسان و متخصصان به این افراد توصیه می کنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیت های جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.

می گویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بوده اند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند.

بعضی ها هم درست برعکس فکر می کنند و باور دارند کمبود محبت و بی توجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچه ها می شود.

علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی که کودک در آن قرار می گیرد و رشد می کند و ده ها عامل دیگر می تواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.

اما باید بدانید که حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگی هایی است که در اختلال های شخصیت مختلف و طی بیماری های روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماری ها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد.

از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم می آید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.

این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی می کنند.

بر همین اساس هم می گویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانه های وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری می تواند به این شکل خود را نشان دهد.

در کنار این افراد، خیلی ها هم هستند که مشکل شان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج می برند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کم توجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که می تواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.

افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد.

به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.

دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود.

تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند.

غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود.

البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند.

همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.

کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند.

گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد.

در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.

بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.

اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید.

بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد.

وی ادامه می دهد:افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند.

برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.

کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

 نوع رفتار هر فردی متناسب با شخصیتش هست .ه

مسر شما همین که به قول خودتون حتی با شوخی حرفاش رو میزنه خب خودش خیلی موثره .در اینکه فر د تنش کمتری را تجربه می کند .

و اینکه شما خودتون می فرمایید مشکل از شما است خوب مذیر این ه مشکلی وجود دار فرد را در تلاش برای رفع ان اماده می کند ولی در نظر داشته باشید در چهارچوب ارتباطی هر دو نفر می توانند مقصر باشند .

و شاید الگوی رفتاری و چرخه تعاملی نادرست است بهتره حتما مراجعه داسته باشید و بدونید اگر بخواهید هر کدام تغییر کنید زمان دارید و فقط باید صبور باشید تا برخی رفتارها اصلاح شود.

برخی موارد هم خانوادگی است که خب بسته به تربیت کودکی و نحوه تعاملات است که زمان بیشتری برای مرتفع کردن حداقلی می برد امیدوارم مساله رفع شود.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از اول قصد مون ازدواج بود اما من با شرایطی ک پیش اومده نظرم عوض شده

من ۴ سالی هست ک با ی پسری در ارتباطم و از اول هم قصد مون ازدواج بوده اما من با شرایطی ک پیش اومده نظرم عوض شده .هنوز هم ب اون پسر خب حسی دارم
ولی میبینم ک تو بیشتر موقعیت ها نشون میده ک منو نمیفهمه .

و در واقع درکم نمیکنه .ومشکل دیگه هم اینه ک اون اقا بی تفاوت و خونسرد ب نظر میرسه اما ادعا میکنه هنوز هم من رو دوست داره .و هر دو خانواده هم مخالفن من تنها امیدم ب بودن خودش بود ک وقتی یک ماه یک ماه هم خبری ازش نمیشه و وقای هم برگشت بهم گفت ک اشتباه کردم ک برات ارزش قائل شدم .

و عیب خوده من هم اینه ک فوق العاده لجبازم ‌ نمیدونم باید چیکار کنم بااین ک بازم برگشته وادعا میکنه ولم نکرده ..خب من سر این اتفاق ها افسرده شدم و چشمام هم ضعیف شدن ‌.ممنون میشم ک نظرتون رو بعم بگین مرسی

پاسخ

دوست گرامی شما ۴ سال ارتباط دارید و خب مدت کمی نیست .

اینکه شما ازایشون دلیرد شدید فکر می کنید درکتون نمی کنند و ضمن اینکه خانواده ه ا هم مخالفن .خوب اینکه می فرمایید تنها امیدتون به خو ایشون بوده ابتدا باید بدونید در ازدواج داشتن رضایت خانواده مساله بسیار مهمی است که ظاهرا کمتر دقت کرده اید ؟

نوع رفتار ایشونم ظاهرا اون چیزی نیس که شما به عنوان خانم که شرایط عاطفی دارید بپذیرید مخصوصا که می فرمایید وقتی برگشتند گفتند نباید ارزش قائل می شدند و همین حرف به تنهایی خودش باعث دلسردی می شود و اصلا نیازی به گفتن نیست .

در مور مساله لجبازی هم خوب قطعا درتعاملات هر دو نفر مقصر هستند منتهی سهم هر کس نسبتی در این مساله دارد .

اگر شما هنوز ایشون رو برای ازدواج می خواهید و می توانید خانواده را متقاعد کنید بهتره به روانشناس برای مشاوره پیش از ازواج مراجعه کنید و اگر هم اصلا تمایلی ندارید و خوب به این نتیجع رسیدید که وقتی اکنون این همه تفاوت دارید اینده ای هم با هم ندارید بهتره ایشون رو هم بلاتکلیف نگذارید و در نهایت مساله را تمام کنید و بدانی عضقی که فقط قلبی باشد و مصادیق بیرونی نداشته باشد برای خانم ها بسیار با پذیرش سختی روبه رو می شود در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

یک ساله ازدواج کردم و چند ماهه دچار عمل ناشایست خود ارضایی شدم

سلام من یک ساله ازدواج کردم و متعسفانه چند ماه دچار عمل ناشایست خود انزالی شدم ، شوهرم برام کم نمیزاره ولی من نمیتونم باهاش راحت باشم و خواستمو بهش بگم واز این موضوع خیلی عذاب میکشم میخوام بدونم که چگونه باید این عمل رو ترک کنم؟

پاسخ

اگر منظورتون اینه که دچار خودارضایی شدید باید همه شرایطی که این مساله رو ایجاد کرده دقیقا بررسی شود حالا اعم از دیدن فیلم و ماهواره خودارضایی ها در قبل از ازدواج استرس های محیطی عدم رضایت از همسر در ارتباط جنسی چون صرفا مساله رفع مسائل عاطفی مطرح نیست وطبیعتا زنان در زمینه مسائل جنسی هم تمایلاتی دارند که خوب براورده نشود ممکنه به این رفتار روی بیاورند.

و حتما این رفتار علل محیطی فردی درونی دارند که بهتره حتما به روانشناس حضورا مراجعه کنید تا شرایط را بررسی کند در صورت تداوم عادتی می شود که خوب صدماتی به زندگی و رابطه زناشویی وارد می کند و اساسا افرادی که دارای خودارضایی هستند.

کم کم ار رابطه دخول که برای مردان بسیار اهمیت دارد لذت نمی برند و خوب بعدا دچار مشکلات و اختلافات زناشویی خواهند شد در هر صورت امیدوارم به زودی مساله رفع شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مدتی هست که از همسر سابقم جدا شدم و هیچ امید وانگیزه ای ندارم

سلام..من الان خانمی هستم ۳۱سالمه و مدتی هست که از همسر سابقم جدا شدم. مدرک فوق لیسانس دارم. هیچ امید وانگیزه ای ندارم.

اخه کار هم گیرم نیومده.

خانوادم رفتارشون باهام زیاد جالب نیست.

خلاصه تنها هستم.می خوام شروع به یه کاری چیزی کنم ولی اصلا نمی دونم از کجا

زندگی جدید بعد از طلاق

دوست عزیز شما فعلا جدا شدید.
پس به خودتون زمان بدید تا شرایط برای شما آرام بشه.
به حرف دیگران توجه نکنید.
حتما پیاده روی – مسافرت و ورزشو در دستور کارتون قرار بدید.
میتونید رشته تحصیلی یا هنری و یا موسیقی که علاقه دارید شروع کنید.
ولی اصلا اجازه ندید گذشته امروز و آینده شمارو سیاه و کدر کنه

پاسخ

دوست عزیز در این مورد قبلا پاسخگویی شده .
چون مدت کوتاهی جدا شدید باید صبور باشید .
تا اتفاقات و تنشهای رخ داده در زندگیتون در خاطر شما آرام بگیرند.
سن خودتون رو اهرم فشار به خودتون قرار ندید.
میتونید ادامه تحصیل بدید .ورزش کنید.
و یا در هر رشته ای که علاقه داشتید شرکت کنید.
سعی کنید در گروه های جمعی پیاده روی و گردشگری ثبت نام کنید.
چون هم از انزوای شما جلوگیری میکنه و هم میتونید فضای خودتون رو تغییر بدید.

شما درسته که از همسرتون جدا شدید و خب شرایط سخت و قابل درکی دارید ولی انقدر فرد توانمندی بودید که تا مقطع ارشد تحصیل کردید و له هر حال ممکنه به خاطر حساسیتی که خود افراد بعد ار دوره طلاق نسبت به برخوردها و رفتارها دارند برخی رفتارها سو تعبیر شود.

در صورتی که اصلا چنین قصدی در کار نبوده است و مطمئن باشید خانواده شما هم نگران شما هستند حالا برخی برخوردها توسط انها درست مدیریت نمی شود و مشکلاتی را ایجاد کرده است .

در مورد کار متاسفانه در جامعه امروزی افراد زیادی هستند که در زمینه کاری با مشکل مواجه هستند منتهی متناسب با رشته خود می توانید خلاقیت هایی در زمینه کاری داشته باشید و یا حتی خود شما کارافرین باشید ..موسسات مربوط به کارافرینی می توانند کمک خوبی برای شما باشند.

در هر صورت امیدوارم خوشبخت و موفق باشید و با انگیزه بیشتر تلاش کنید برای اینده ای بهتر

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

 چند درس زندگی پس از یک طلاق سخت

 برخی مسائل را باید نادیده گرفت

وقتی به جنگ فراخوانده می‌شدم نباید می‌پذیرفتم. این که دگمه‌ عصبانیت من فشرده و اضطرابم تشدید می‌شد دلیل موجهی برای عکس‌العمل نبود. حالا از خودم می‌پرسم: چه اهمیتی داشت؟ آیا این جارو جنجال‌ها کاری از پیش برد؟ فقط باعث شد در پایان خشمگین باشم و از رابطه ای که داشتم خسته شوم. بنابراین هر زمان که همسرم من را به دعوا و مرافعه تحریک می‌کرد باید بحث را به موضوع دیگری می‌کشاندم و از آن می‌گذشتم.

به کاری که به من ربط ندارد دخالت نمی‌کنم

تو در خانهٔ خودت هستی و همسر سابقت در خانهٔ خودش! چه دوست داشته باشی و چه نه پس از طلاق به تو ربطی ندارد که در خانهٔ او چه می‌گذرد!

اگر مسئله ای برای رفتن به دادگاه و شکایت وجود ندارد (خشونت، بی توجهی…) پس باید بی خیال شوی.

بچه‌ات شب‌ها دیر می‌خوابد و فست فود زیادی می‌خورد. بگذار رد شود. مهم نیست.

آن وقت‌ها که هنوز مشغول کوبیدن سرم به دیوار آجری بودم همواره به همسرم گوشزد می‌کردم که به کارها و تکالیف بچه رسیدگی کند. سال‌ها با هم جنگیدیم و بحث کردیم اما آیا چیزی تغییر کرد!؟ نه!

حالا زمانی که بچه نزد من است به تکالیفش رسیدگی می‌کنم، سر ساعت او را به رختخواب می‌فرستم و مراقب خورد و خوراکش هستم. بگذار تو به شیوهٔ خودت فرزندت را تربیت کنی و او هم به شیوهٔ خودش.

درست است که بسیاری از ایده‌ها و رفتارهایش با تو متفاوت است اما مطمئن باش که او هم فرزندش را دوست دارد.

من نه قاضی هستم و نه در جایگاه هیئت‌منصفه ام

اکثر ما همواره در حال قضاوت هستیم حتی اگر خودمان نخواهیم.

طبیعت انسان به این گونه است. با این کار احساس بهتری در مورد خودمان و زندگی‌مان بدست می‌آوریم. ولی در خلال فرایند طلاق دیدم که همان کارهایی را می‌کنم که زمانی دیگران را به خاطر انجامش نکوهش می‌کردم.

این داستان به من آموخت که ما نمی‌توانیم بفهمیم دیگران در چه موقعیت و شرایطی هستند مگر آن که خودمان در شرایطی مشابه قرار بگیریم.

فکر می‌کنیم هیچ وقت این کارها را انجام نمی‌دهیم! هرگز!

هیچ وقت نمی‌شود کارهای دیگران را درک کرد شاید فکر کنی این کار را انجام نخواهی داد ولی حقیقت آن است که هیچ کس از آینده خبر ندارد.

پس از تجسس در کار دیگران خودداری کن و بدان هرکسی در هر شرایطی بهترین کار ممکن را انجام می‌دهد.

آن چه دیگران درباره‌ی من فکر می‌کنند به خودشان مربوط است

قضاوت همیشه دو طرفه است! همان طور که درباره دیگران قضاوت می‌کنی دربارهٔ تو هم قضاوت می‌شود و پشت سرت حرف می‌زنند. طوری زندگی کن که انگار اصلاً برایت مهم نیست.

بسیار سخت است اما باید عادت کنی.

تنها کسی که نظرش دربارهٔ تو مهم است خودت هستی. خودت را در درجه دوم اهمیت قرار نده، پنهان نشو و برای آن چه هستی و شیوهٔ زندگی دلخواهت از کسی عذرخواهی نکن.

وقتی طلاق گرفتم آن چنان از حرف‌های دیگران می‌ترسیدم که همسر سابقم با استفاده از این نقطه ضعفم توانست به بیشتر خواسته‌هایش برسد.اما الآن می‌گویم که محال است دیگر تکرار شود.

 به دنبال بهترین ها باش

هر کسی ویژگی‌های خوبی هم دارد.

حتی همسر سابقت! شاید به یاد آوردن آن‌ها وقت گیر باشد اما او هم خوبی‌هایی داشته است. آن‌ها را به یاد بیاور و به بچه‌هایت بگو.

بگذار بچه‌هایت ببینند که پس از طلاق نیز گاهب از او به خوبی یاد می‌کنی. نه تنها برای آن‌ها خوشایند است بلکه به تو کمک می‌کند خشمت را کنترل کنی.

بهترین اخلاق همسرم؟ او برای کمک به دیگران در هر زمانی هر کاری می‌کرد! گاهی وقتی از دست خودش و کارهایش عصبانی می‌شوم این ویژگی‌اش را به یاد می‌آورم و این کمک می‌کند که آرام شوم.

صبور باش

صبوری نه تنها یک ارزش است بلکه به سلامتت کمک شایانی می‌کند.

دفعهٔ بعدی که از چیزی ناراحت و خشمگین می‌شوی سعی کن بین خشم و عکس‌العملت فاصله ای بیاندازی.وقتی احساس کردی باید جواب همسر سابق یا هر کس دیگری را بدهی عجله نکن.

۲۴ ساعت صبر کن. اگر هنوز عصبی هستی و فکر می‌کنی باید کاری انجام دهی اقدام کن. با این کار حتی اگر بخواهی جوابش را بدهی آرام‌تر خواهی بود و مکالمهٔ بهتری خواهی داشت.

حتی می‌توانی بیشتر صبر کنی. اگر در موقعیتی استرس زا گیر افتاده ای یک ماه یا حتی ۶ ماه صبر کن و سپس سعی کن آن را تغییر دهی. علامتی روی تقویم بگذار و از آن چشم پوشی کن تا موعد مقرر فرا برسد.

وقتی آن زمان فرا رسید موقعیت را بازیابی کن.

همهٔ آن اگر این طور… اگر آن طور… ها تبدیل به اتفاقاتی شده است که هرگز اتفاق نیفتاده است. حالا به آرامی از کنارشان رد شو…

سخن آخر
همهٔ ما با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنیم. در شرایط سخت گیر می‌کنیم.

توانایی‌مان در درس گرفتن از آن‌ها و قوی‌تر شدنمان است که نشان می‌ دهد در اینده چگونه خواهیم بود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

من حدود دو سال پیش ازدواج کردیم و از دو فرهنگ مختلف

متاسفانه با اینکه همدیگر خیلی دوس داریم متاسفانه همسرم گاها از رفتار خانواده من بشدت عصبانی میشن و بینمون دعوا میشه مثلا الان میگن نباید دیگه با کسی رفت و آمد کنبم.

بخاطر فرهنگهای متفاوتمون از رفتارها سو برداشت میکنن

پاسخ

دوست عزیز دقت داشته باشید که که درسته که می فرمایید فرهنگ ها به هر حال تفاوت هایی باهم دارند ولی این دلیل نمیشه که شما با هم درگیری داشته باشید اینکه وقتی دو نفر از دو فرهنگ متفاوت هتند بتوانند با هم صحبت کنند و تمام موارد را در زندگی در نظر بگیرند.

شما بهتره در مواردی که منجر به سو برداشت می شود با ایون صحبت کنید و منظور ی که در پس رفتارهاست رو بهشون بگید چون می فرمایید اتفاقا به هم علاقه هم دارید پس راحت تر می توانید با مسائل کنار بیایید و مشکلات رو با کمک هم حل کنید.

به هر حال هر فردی در زندگی ممکنه با مشکلانی رو به رو شود و یکی خب طبیعتا تفاوت های فرهنگی است ولی واقعا راه حل و راهکار این نیست که دو نفر یکدیگر را از دیدار خانواده ها منع کنند امیدوارم مراجعه داشته باشید و مساله به زودی حل شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳

موفق باشید

پرده بکارت دختر ۴ ساله

سلام دختر ۴ ساله دارم موقع شستن خودش تو دستشویی شلنگ آب رو از نزدیک با فشار گرفته به خودش .بین پاشو نگاه کردم ولی چیزی شبیه پرده ندیدم .

ممکنه اتفاقی براش افتاده باشه.

در اینصورت امکان ترمیمش هست؟ لطفا جواب بدید خیلی نگرانم.

پاسخ

دوست گرامی پرده بکارت که به این وضوح نیست و باید پیش متخصص رفت ضمن اینکه در دوران بلوغ به بعد چون الان حساسه و ممکنه با معاینه اسیب ببینه .

به هر حال نگران نباشید و حساسیت به خرج ندهید به هر حال بهتره روشی که میره دستشویی اصلاح بشه که بعدا مشکلی ایجاد نشودولی این طور نیست که فکر کنید صرف گرفتن شیر اب ممکنه پرده رو اسیب بزنه و فرد رو دچار مشکل کنه ..
گاهی اوقات حساسیت مادرها باعث میشه چکاپ های غیر ضروری که خودش ضرر می زند انجام شود حتی توسط خود مادرها به خاطر نگرانی که دارند
به هر حال بهتره اگر خیلی نگران شدید به متخصص مراجعه کنید و هیچ وقت خودتون نخواهید که معاینه فیزیکی انجام دهید چون حتی ممکنه باعث بشه دختر شما بعدا خودش کنجکاو بشه نسبت به ناحیه شرمگاهی و این کنجکاوی سراغازی برای خودارضایی باشد که متاسفانه در بسباری از کودکان وجود دارد
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

292 نظرات

  • roya , اکتبر 17, 2016 @ 12:45 ق.ظ

    سلام من یه دختر ۲۰ساله ام که حدودیه ساله عروسی کردم ولی جدیداباشوهرم اختلاف پیداکردم شوهرم شغلش ازاده و شریکه بابرادرش و از یه طرفم دخالتای پدرش پدرمنو دراورده و شوهرمم فقط ب حرفای اون گوش میده و این زندگی که واسم ساخته دلبخواهم نیس از من حرف شنوی نداره و مانمیتونیم بدون پدرش واس زندگی خودمون تصمیم بگیریم بخدا خسته شدم

    • فروزان عسگریان , نوامبر 28, 2016 @ 12:45 ب.ظ

      مشکل من با این است که ایا جوان ۵ ساله دختر من اجازه داره با دوست ش بره شام بیرون

  • نازنين , اکتبر 29, 2016 @ 8:38 ق.ظ

    با سلام، دخترم دو سال و چهار ماهش بود که بچه دومم بدنیا اومد، در حالی که ٣ ماه بود من از پوشک گرفته بودمش و کاملا دستشوییش رو می گفت، ولی از روزی که دختر دومم بدنیا اومد دیگه همیشه مدفوعش رو تو شلوارش می کنه و نمی گه و الان ٧ ماهه که منتظرم خوب بشه ولی نشد، هم راههای تشویقی و هم راههای تنبیهی رو امتحان کردم، از هیچ کدوم جواب نگرفتم، ممکنه راهنماییم کنین چی کار کنم؟

    • راهنما , نوامبر 1, 2016 @ 1:16 ب.ظ

      مسائل دفعی کودکان یکی از مهمترین مسائل دوران کودکی و از عمده ترین نگرانیهای احتمالی خانواده ها به شمار می رود. اختلالات دفعی در کودکان انواع مختلف دارد که ما در این مبحث به نگهداری مدفوع و خودداری از اجابت مزاج در کودکان می پردازیم.

      اختلال در دفع مدفوع می تواند دلایل متعددی داشته باشد :

      یبوست ، اهمال در آموزش توالت رفتن ، واکنش جویی های کودک و مشکلات عضوی گوناگون می تواند عوامل سبب ساز این اختلال باشد.

      این کودکان اغلب شکمهای باد کرده دارند و ممکن است از دردهای شکمی نیز رنج ببرند ، اکثر این کودکان دچار یبوست هستند و یا گاهی بدون هیچ دلیل عضوی از رفتن به توالت و دفع مدفوع امتناع می ورزند.

      در کودکانی که دچار یبوست هستند ، به علت درد ناشی از عبور و تخلیه مدفوع به دلیل کوچک بودن مخرج انتهایی ، کودک از توالت رفتن وحشت دارد و با جلوگیری از انجام عمل دفع ، یبوست سخت تری را موجب می شود. ، هنگامی که کودک تجربه نا خوشایندی از رفتن به توالت داشته باشد ، ترس و تنفر از آن مکان برایش به وجود می آید و در نهایت باعث می شود که مدفوع خود را نگه دارد.

      و در کودکانی که دچار یبوست نیستند و بدون هیچ دلیل عضوی ، از توالت رفتن امتناع می ورزند، بروز چنین رفتاری در این کودکان می تواند دلایل گوناگونی داشته باشد که از مهمترین آنها مخالفت با والدین و مبارزه برای دستیابی و کسب قدرت و به دست آوردن توجه والدین که از این شرایط ناراحت می شوند و یا گاهی این کودکان از کثیف کردن خود در توالت می ترسند ، زیرا در گذشته به این علت تنبیه شده اند و در نتیجه سعی می کنند مدفوعشان را در خود نگه دارند تا از این طریق نظم را رعایت کرده باشند.

      بعضی از والدین انتظارات خیلی زیاد از پاکیزگی و تطابق کودکان دارند و همچنین گاهی تعاملات غلط و منفی بین کودک و خانواده می تواند سبب بروز این مشکل شود.

      سبب شناسی

      در بروز این اختلال نظریات مختلفی وجود دارد که ما به دو نظریه بزرگ که در این زمینه وجود دارد می پردازیم که اولین آن فرضیه از دیدگاه روانکاوی است که فروید بنیانگذار آن است: از نظر روانکاوان ، کودک خردسال می تواند از این راه پدر و مادرش را راضی نماید و توجه آ نها را جلب نماید و همچنین گاهی با حفظ مدفوع می خواهد لذت جسمانی ببرد و یا کودک از طریق دفع مدفوع احساس ترس از دست دادن چیزی را دارد که در نهایت این گونه کودکان در بزرگسالی خویی صرفه جو و لجوج و منظم پیدا می کنند.

      و فرضیه دوم که رویکرد رفتاری می باشد ، افراد این گروه معتقد هستند که کودک آموزش استفاده از توالت را نیاموخته و یا غلط آموخته و یا این امر را وسیله ای برای بر انگیختن واکنش حتی منفی والدین می داند و همچنین ممکن است نتیجه رفتارهای اجتنابی مانند ترس از توالت رفتن مانند درد هنگام یبوست و غیره باشد.

      درمان

      به طور کل در درمان این اختلال ، مطالعات پژوهشهای مختلف بیانگر آن هستند که درمانهای رفتاری وسیله مطمئنی برای درمان این اختلال به شمار می آیند:

      در کودکانی که دچار یبوست هستند باید با روشهای مختلف سعی در از بین بردن یبوست کرد ، می توان برای از بین بردن یبوست حبوبات ، غلات و انواع سوپ و سبزیجات و میوه های تازه را در برنامه غذایی کودک افزایش داد تا یک اجابت مزاج خوب به وجود آید ، تجارب مکرر بدون ناراحتی از دفع می تواند به کودکی که تجارب دردناکی را در گذشته تجربه کرده ، کمک کند.

      و حال کودکی که به علل اختلال عاطفی و بدون هیچ علت عضوی ، حالت قبض مدفوع دارد ، در درمان این کودکان ابتدا می بایستد شرح حال دقیقی از وضعیت آنها به دست آورد تا بتوان علت حبس مدفوع را مشخص کرد و در صورت وجود تنشهای خانوادگی و تعامل منفی والدین و کودک و یا وجود استرس و ترس آنها را از بین برد.

      پژوهشهایی که عمدتا از بررسی مربوط به آموزش کنترل مدفوع تشکیل می شود قویا مبین آن است که آموزش توام با سختگیری و تنبیه منجر به ایجاد خصومت در کودکان می شود که در این مرحله باید علل لجاجت و خصومت کودک با والدین مشخص شود تا بتوان آنها را از بین برد.

      همچنین عده ای از کودکان وجود دارند که مدفوع را جزئی از وجود خود می دانند که در این صورت باید والدین برای کودک بدنش را به شکل خیلی ابتدایی تشریح کنند و در مورد چگونگی به وجود آمدن و خروج مدفوع را برایش توضیح دهند تا کودک بداند که مدفوع جزئی از بدن او نیست و نیاز به خروج دارد.

      و یا کودکانی هستند که از محیط توالت می ترسند و به این علت از رفتن به آنجا امتناع می ورزند که باید در این صورت ترس کودک را شناخت ، با او به توالت رفت محل قرار گرفتن ادرار و مدفوع را به او نشان داد یا اگر از صدای سیفون می ترسد باید به همراه او سیفون را کشید و برایش توضیح داد که چه عملی را انجام می دهد و بی خطر می باشد ، کودک را برای صحبت کردن در مورد ترسهایش تشویق کنید ، کودک را بطور آزمایشی بر روی توالت بنشانید تا متوجه شود که به درون آن نمی افتد ، یک اسباب بازی مخصوص که که کودک دوست دارد در توالت بگذارید که کودک تشویق شود و برایش محیط مطبوعی به وجود آید.

      یکی دیگر از عواملی که باعث می شود کودک از رفتن به توالت خودداری کند ممکن است به این علت باشد که برخی از والدین از مکان توالت برای تنبیه کودک استفاده می کنند که اینکار موجب نا امن شدن محل توالت برای کودک شده و او در آنجا احساس ترس می کند ،در نهایت والدین باید سعی کنند به دقت کودک خود را بشناسند تا از این طریق بتوانند او را درک کنند و مسائل او را حل نمایند.

  • مریم , نوامبر 2, 2016 @ 7:49 ق.ظ

    سلام من ۲۲ سالم هستم ۲ سال هست که ازدواج کردم ۲ سال بود مه عقد بودم الانم ۵ ماهست که عروس کردم شوهرم دسته بزن داره سره چیزای بیخود منو میگیره میزنه مقاتددیشب داداش بهش زنگ زد گفت بیا بریم؟ تا جایی و بیایم من گفتم نرو من تنها میترسم که اون منو به قصد کشت گرفت تا جون در بدن داشت زد ترو خدا کمکم کنید من چیکار کنم با این مرد

    • راهنما , نوامبر 6, 2016 @ 11:54 ق.ظ

      شما دوسال فرصت برای شناخت ایشون داشتید
      پس انتخاب شما آگاهانه بوده و باید بدونید چنین رفتارهایی در آینده هم تکرار خواهد شد
      پس با خانواده و سپس با مشاوری مجرب مشورت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • معصومه , نوامبر 5, 2016 @ 4:02 ب.ظ

    با سلام من خیلی وقته به همسرم شک دارم تو رفت و آمدهاش زیاد خونه نمی مونه هر وقت هم میگم چرا همش بیرونی میگه خونه حوصلهام سرمیره رفتارهای غیر عادی ازش میبینم که نکنه به سمت اعتیاد رفته باشه اما خودش انکار میکنه تا جایی که گفتم بریم تست اعتیاد بده میگه میام اما اگه منفی برد باید بری خونه بابات:-(

    • راهنما , نوامبر 5, 2016 @ 10:16 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      علایم‌ و نشانه‌های‌ فیزیکی‌ و جسمی‌ سوءمصرف‌ مواد :
      ۱) سرخ‌ شدن‌ چشمها
      ۲) نگاه‌های‌ مات‌ به‌ مدت‌ طولانی‌
      ۳) نامفهوم‌ و جویده‌ شدن‌ طرز صحبت‌
      ۴) عدم‌ تعادل‌ در حرکات‌
      ۵) کم‌ شدن‌ توجه‌ به‌ نظافت‌
      ۶) محلهای‌ متعدد تزریق‌ سرنگ‌ در بدن‌
      ۷) غیبت‌های‌ مکرر از کلاس‌ درس‌ و کاهش‌ علاقه‌ به‌ تحصیل‌
      ۸)- بی‌ قراری‌ شدید
      ۹) تغییرات‌ ناگهانی‌ خُلق‌
      ۱۰) به‌ مشام‌ رسیدن‌ بوهای‌ غیر عادی‌ از دهان‌ یا لباس‌
      ۱۱) وجود سوزنها و سنجاقهای‌ سیاه‌ شده‌، قاشق‌ خمیده‌ و دود گرفته‌ و ورق آلومینیومی‌
      ۱۲) لوله‌های‌ خالی‌ خودکار، کبریت‌ نیم‌ سوخته‌ در محل‌های‌ غیر معمول‌
      ۱۳) طولانی‌ شدن‌ زمان‌ ماندن‌ در دستشویی‌ و حمام‌
      ۱۴) ناپدید شدن‌ بعضی‌ اشیاء در خانه‌
      ۱۵) خواب‌ آلودگی‌
      ۱۶) تغییر دوستان‌
      ۱۷) تأخیر در حرکات‌ و کند شدن‌ رفتارها

  • زهرا , نوامبر 7, 2016 @ 1:01 ب.ظ

    با سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه ی شما عزیزان
    مدتهاست مسئله ای ذهن منو درگیر کرده و خیلی نیاز به راهنمایی شما عزیزان دارم. فرزند پسری دارم که چهار سالش تمام شده و مدتی است که وارد پنج سالگی شده.. وقتی سه ماهش بود بین من و پدرش اختلافات شدید خانوادگی اتفاق افتاد تا جاییکه من و همسرم از هم جدا شدیم ایشون ازدواج مجدد نمودند و هرگز برای ملاقات فرزند مشترکمان هیچ اقدامی نکردند با وجود اینکه ساعات ملاقات نیز براشون تعیین شده بود ولی متاسفانه وقتی پسرمان سه سالش بود برای ملاقات در دادگاه حاضر شدیم از رفتن پیش پدر ممانعت کرد و نتیجه این ممانعت برخورد شدید پدر تا حتی به ضرب و شتم منجر شد که همسر سابق من محکوم به ضرب و شتم عمد شد . از اون روز به بعد پسر من همواره از پدر خودش رو ادم بد خطاب می کنه و هر بار که با این بچه صحبت می کنم که این آقا پدر ته هرگز متقاعد نمی شه و ابراز نفرت می کنه از سوی دیگه حضانت این بچه تا هفت سالگی با منه و بعد از اون طبق قانون بها پدرش خواهد بود اما نفرتی که این بچه از پدر خودش داره خیلی من رو نگران کرده نا گفته نماند قلبا منهم حاضر نیستم که پسرم بعد از فت سالگی پیش پدرش بره چون اولا این پدر هیچ گونه شناختی از خصوصیات خرد و کلان پسر خود ندارد علایق- سلیقه – هیچ سناختی نسبت به این بچه ندارد چون از سن سه ماهگی از من و فرزندش فاصله گرفتن و با خانم دیگری ازدواج کردن … مورد بعدی که مرا بیشتر نگران می کند حضور این خانم در زندگی همسر سابق بنده است…ایشان راننده ای تاکسی هستند البته کارنمی تواند ماهیت شخصیتی هر فرد را تعیین کند ولی با شناخت خودم از این خانم متاسفانه به میزان نگرانی آینده پسرم می افزاید حال از شما اساتید مجرب تقاضا دارم مرا راهنمایی بفرمایید نسبت به وضعیت و آیندهپسرم با توه به آیتمهای که خدمت شما عرض کردم چگونه نگران نباشم.

    • راهنما , نوامبر 7, 2016 @ 11:28 ب.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • م پ , نوامبر 9, 2016 @ 10:01 ق.ظ

    با عرض سلام
    دختری ۷ ساله دارم امسال رفته مدرسه و داخل مدرسه هر زنگ خودش و به زمین میندازه و به درساش اصلن دقت نداره

    • راهنما , نوامبر 9, 2016 @ 3:25 ب.ظ

      با سلام
      بچه ها باید بدانند که درس خواندن وظیفه آنهاست

      دلایل درس نخواندن بچه ها زیاد است اما نکته حایزاهمیتی که اغلب ما آن را به فراموشی سپرده ایم این است که مهم نیست بچه ها از انجام تکالیف مدرسه یا درس خواندن بدشان می آید یا آن را دوست دارند بلکه باید این موضوع را بدانند که این کار یک وظیفه هر روزه برای آنهاست که باید انجامش دهند. اما در کنار این نکته اساسی ما به عنوان والدین، باید طوری رفتار کنیم که بچه ها درس خواندن و انجام تکالیف را به مرور یک عمل مثبت، مفید و حتی دوست داشتنی بدانند و باور کنند این وظیفه ای که برعهده دارند اتفاقا خیلی هم لذت آور و شیرین است.

      اگر می خواهید برای همیشه از جر و بحث درس نخواندن بچه ها خلاص شوید کافی است دو عامل مهم را که باعث بی انگیزگی بچه ها در درس خواندن است بشناسید و آنها را رفع کنید تا قضیه حل شود. اولین عامل یا بهتر بگویم اولین مقصر اصلی، خود شما هستید. بله، شما والدین به دو دلیل باعث شده اید فرزندانتان انگیزه و تلاش کافی برای درس خواندن را از دست بدهند.

      دلیل اول این است که با تامین بی قید و شرط خواسته های بچه ها، انگیزه تلاش را در آنها از بین برده اید. شما با این کار نه تنها امروز انگیزه درس خواندن را از آنها می گیرید و به آنها می آموزید بدون تلاش هر آنچه بخواهند برایشان مهیاست بلکه به آنها می فهمانید در زندگی همه راه ها هموار و بدون فراز و نشیب است. زندگی بالا و پایین ندارد و قرار نیست هیچ ناکامی و شکستی رخ دهد. پس اگر دوست دارید فرزندتان نه فقط در تحصیل بلکه در زندگی هم موفق باشد، باید این روند اشتباه را کنار بگذارید. هر چقدر هم تمکن مالی دارید نباید بدون مناسبت برای فرزندتان هدیه بگیرید یا خواسته او را اجابت کنید. او باید برای کسب آنچه می خواهد تلاش کند. اگر امروز به او رشوه می دهید تا وظیفه اش را که همان درس خواندن است را انجام دهد، فردا که بزرگ تر شد لابد می خواهید باج بدهید تا شب زودتر به خانه برگردد و لطف کند و به شما و مادرش احترام بگذارد. درست همین جاست که عنان والد بودن را از کف می دهید!

      هدایای شما باید در قالب پاداش هایی باشد که او در ازای آنها زحمت کشیده است. به عنوان نمونه اگر ۵ کارت امتیاز داشته باشد، می تواند از شما بخواهد سی دی مورد علاقه اش را بخرید. در ضمن برای دریافت هر کارت امتیاز لازم است نمرات بالای ۱۶ یا ۱۷ کسب کند. او شاید مدت ها تلاش کند تا مجموع کارت هایش را به ۱۰ برساند تا دوچرخه مورد علاقه اش را به دست آورد. در این راه می آموزد که هدف و انگیزه چقدر شیرین است و باید در مقابل ناکامی ها که اتفاقا جزو زندگی هستند تسلیم نشد. البته در این راه نظارت ها و ترفندهای مختلفی لازم است که در ادامه به شما والدین آموزش می دهیم.

      اشتباه دوم شما که دلیل بی انگیزه شدن بچه هاست، مطالبی است که به صورت ضمنی در جمع خانواده یا دوستان عنوان می کنید. به طور نمونه می گویید: «من که این همه سال درس خواندم و دکتر یا مهندس شدم درآمدم از اصغر آقا مکانیکی یا فلانی که در بازار است کمتر است. فلانی بی سواد است ولی پول ماشینش با کل دارایی من برابری می کند.»

      شما با بیان این حرف ها در جمع بزرگ ترها که بچه ها هم می شنوند به آنها نگرش منفی نسبت به درس و ادامه تحصیل می دهید. به جای اینکه اگر فرزندتان هم چنین صحبت هایی کرد به او بگویید «عزیزم موقعیت اجتماعی و شعور و آگاهی و شخصیت آدم ها با درس خواندن بالا می رود و چنین و چنان می شود» خودتان از او می خواهید تلاش بیهوده برای درس خواندن نکند.

      دلیل دیگر بی انگیزه شدن بعضی از بچه ها، تلنبار شدن درس هایشان است. ناراحت نشوید ولی این بار هم مقصر والدین هستند! اگر شما به نحوه درس خواندن و انجام تکالیفشان نظارت داشتید آنها دچار این بی نظمی و بی برنامگی نمی شدند. حساب کنید این بچه ها تا چه حد رها شده بودند که حالا حس می کنند این کوه درس های تلنبار شده بر سرشان آوار خواهد شد.

      توصیه های عمل گرایانه زیر می توانند کمکتان کنند:

      ۱) به نحوه درس خواندن بچه ها نظارت منظمی داشته باشید

      اگر متوجه می شوید که فرزند شما وقتی در اتاقش تنهاست، تکالیفش را انجام نمی دهد و درس نمی خواند، برنامه ای بریزید که از فلان ساعت که شما بعد از عصرانه مشغول مطالعه مجله هستید یا وسایل شام را آماده می کنید، روی میز اتاق نشمین یا نزدیک آشپزخانه تمرینات ریاضی اش را حل کند. به هیچ وجه از برنامه ای که بر اساس توانایی و مناسب سن او تنظیم می کنید و نظرات او را هم موقع برنامه ریزی می پرسید (اگر بزرگ تر است)، تخطی نکنید.

      ۲) برنامه های فرزندتان را سنگین نکنید

      متاسفانه امروزه با والدینی مواجه هستیم که بسیار ایده آل گرا هستید و گاهی فراموش می کنند وظیفه بچه ها تا قبل از ورود به مدرسه، بازی و تفریح بوده و حالا هم نیازمند آن برای تخلیه انرژی خود هستند. گاهی آنقدر برنامه کودک را خسته کننده و فشرده تنظیم می کنند و او را مجبور می کنند به انواع کلاس های هنری و ورزشی و زبان برود که او از غیر مهیج ترین آن یعنی درس و مدرسه بیزار می شود و مترصد زمانی است تا کمی تفریح و بازی کند. گاهی اوقات برای یک درس ساده علوم او را مجبور می کنید چند مرجع خارج از کتاب را مطالعه کند تا به جای ۱۸، ۲۰ بگیرد. واقعا این همه سخت گیری خسته کننده نیست؟

      ۳) در کنار درس، بازی و تفریح هم جزو برنامه باشد

      برای بچه ها تماشای تلویزیون و کارتون می تواند به عنوان تشویق در نظر گرفته شود. «اگر تا ساعت ۵ تمرین هایت را حل کنی می توانی علاوه بر کارتون، سی دی مورد علاقه ات را هم ببینی» برای بزرگ ترها که نوجوان محسوب می شوند این تشویق می تواند در قالب یک ساعت پارک رفتن با دوستانشان باشد. اگر بچه ها بدانند راس ساعت ۷ بعد از ظهر برنامه خاصی دارند، حتما درس ها را با لذت تا آن موقع تمام می کنند.

      ۴) اول از تشویق استفاده کنید بعد از پیامد منفی

      قرار شد اول موفقیت های هر چند کوچک بچه ها را ببینیم و تشویق کنیم. از تشویق و تحسین کلامی و بوسیدن آنها تا ارایه کارت امتیاز و بقیه موارد، اما اگر نتیجه مطلوب را از تشویق ها نمی گیرید، می توانید از پیامد منفی استفاده کنید، یعنی محرومیت از تماشای تلویزیون یا اجازه ندادن برای بازی با بچه های کوچه در آن روز خاص. یادتان باشد پیامد منفی باید بلافاصله پس از کار نادرست اجرا شود و نباید مدت تحریم طولانی باشد. برای بزرگ ترها هم همین طور. اگر پسر نوجوان تان که قرار بود راس ساعت ۶ بعدازظهر از پارک برگردد، در حالی به خانه آمده که ساعت ۵/۶ یا ۷ است باید بداند قطعا در تعطیلی آخر هفته باید خانه بماند. بچه ها باید بدانند در ازای خارج شدن از روال برنامه چه تنبیهی در انتظارشان است. نظارت بر موبایل یا گشت و گذار فرزندتان در اینترنت، حق شماست و او باید بداند این حق برای شما تعریف شده است. گمان نکنید چون او به مدرسه راهنمایی رفته دیگر باید هر چه خواست بکند. از اجرای قوانین کوتاه نیایید. گاهی نوجوان ها به دلیل آشنایی با جنس مخالف و دل مشغولی های خاص، دل به درس خواندن نمی دهند. نظارت قاطع و برنامه منسجم شما می تواند به راحتی او را از این بحران درآورد.

      ۵) انتظارات واقع بینانه داشته باشید

      گاهی اوقات می بینیم والدین بچه هایی را که بهره هوشی یا IQ کمی دارند، بی جهت تحت فشار قرار می دهند. اگر شما زیر نظر یک کارشناس نمره آزمون بهره هوشی او را سنجیده اید به جای آزار دادنش و تماشای در جا زدن در درس هایی که در آنها ضعف دارد، کمکش کنید و توانایی هایش را بشناسید تا به سمتی هدایت شود که توانمند است. چه بسا استعداد او در موسیقی یا یک هنر خاص چنان موفقیتی را برایش رقم بزند که سال ها درس و دانشگاه نتواند چنین کاری کند. اگر هم متوجه شده اید فرزند شما در یک یا دو درس خاص به شدت ضعف دارد و به عنوان نمونه هنگام دیکته نوشتن خیلی کم توجه است یا به طور واضح کند عمل می کند، خوب است با یک روان پزشک یا روان شناس مشورت کنید تا از نظر اختلال یادگیری، مشکلات کم توجهی یا مشکلات بیش فعالی بررسی شود. مشکلات بیش فعالی و دیگر اختلال های همراه از دیگر علت هایی هستند که بچه ها را از خواندن یک درس خاص متنفر می کنند که البته به راحتی و با گرفتن مشاوره و درمان مناسب قابل رفع است.

      ● نگاه دوم

      دکتر محمدرضا خدایی/ روان پزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

      پدر، مادر، مراقب حرف زدنتان باشید!

      عبور همه ما انسان ها از دوران کودکی به نوجوانی، جوانی و میانسالی در واقع نموداری از مراحل رشدی ما را نشان می دهد. این مراحل رشدی فقط جسمی نیست بلکه شامل رشد روانی، اجتماعی و جنسی هم می شود. پس همه ما در هر دوره ای از رشد برخی خصوصیات خواهیم داشت. به عنوان نمونه کودکان تا سن ۷ تا ۸ سالگی هیجاناتشان غالب بر منطق شان است. در نتیجه در این سن قدرت تصمیم گیری برای آینده شان را ندارند. گاهی این غلبه هیجانات بر منطق تا سنین بالاتر، یعنی نوجوانی هم وجود دارد و تفکر جامعی از فرد انتظار نداریم. هر چه سن بالاتر می رود، رشد روانی، اجتماعی و جسمی کامل تر شده و شخص می تواند خود را با نیازهای آینده اش متناسب کند و از منطق و درک بهتری برخوردار شود. از توضیحات مختصری که ارایه شد حتما متوجه شدید که تصمیم به ترک تحصیل و اجازه بیان چنین درخواستی، کاملا غیرمنطقی است. بچه ها در این سن کاملا هیجانی تصمیم می گیرند وگاهی به خاطر دلخوری از معلم یا دعوا کردن با همکلاسی از مدرسه رفتن زده می شوند. شاید از یک بچه کلاس سوم یا چهارمی خود بشنوید که از درس بدش می آید و با پرس وجوی ساده متوجه شوید که این حرفش در پی رفتار ساده معلمش یا بسیاری مسایل دیگر در مدرسه است. اینجاست که رفتار درست و آگاهانه شما به عنوان والد می تواند راهنمای او باشد.

      نکته مهم دیگری که متاسفانه میان مراجعان شاهد آن هستم و به طرز چشمگیری در خانواده ها شایع شده است، گپ وگفت وگوهایی است که بزرگ ترها در حالات روحی و هیجانی مختلف در حضور بچه ها انجام می دهند. شما باید دقت کنید که در حضور بچه ها چه حرفی می زنید. بچه ها را گوش هایی بسیار حساس و بزرگ ببینید که قدرت تحلیل و درک آنچه می شنوند را با همه ظرافت هایش ندارند. متاسفانه پدر و مادرها حس می کنند بچه هایشان موجوداتی هستند درست مانند آنها، با همان قدرت تحلیل و درک، منتها با قامتی کوتاه تر و جثه کوچک تر! نتیجه این تلقی غلط و دید ناصحیح نسبت به بچه ها این است که در حضور آنها هر آنچه دل تنگتان می خواهد می گویید. خسته و دلخور از محیط کار یا همکاران به خانه می رسید و به همسر یا بزرگ ترهای دیگر جمع می گویید:

      «ای بابا این همه سال درس خواندیم و شدیم مهندس، فلانی دو کلاس سواد ندارد اوضاع زندگی اش صدپله از ما بهتر است.» شما در این حالت هیجانی خاص مرغ همسایه را غاز می بینید و بدون درک و تحلیل درست از شرایط و آنهایی که مخاطبان کوچولوی شما هستند، مطالبی می گویید که نتیجه اش بی انگیزگی آنها می شود. بچه ها در این سن همه چیز را غلوشده می بینند و صحبت های شما را مساوی با این می دانند که درس بد است. این روزها مقیاس سنجش همه چیز پول است. برخی از ما تحصیل کرده ها به عنوان والدین اعتبار و وجهه اجتماعی و حس خوشایند حاصل از دانایی و تسلط بر یک علم را درون خود داریم اما هرگز به زبان نمی آوریم ولی در عوض مرتب از این می گوییم که فلانی چقدر پول دارد و چه مدل ماشینی، در حالی که بی سواد یا کم سواد است. دقت کنیم بچه ها چه حرف هایی از ما می شنوند.

      به نظر من، به عنوان یک قاعده کلی لازم است خانواده ها به بچه ها تفهیم کنند تا مقطع دیپلم باید بدون چون و چرا درس بخواند و وقتی به سن جوانی رسید (۱۸ سالگی) می تواند بر اساس علاقه و توانمندی ای که در خود می بیند به دنبال تحصیل خاص یا فن و مهارتی که به آن علاقه دارد برود، پس به غیر از گروه ناچیزی از بچه ها که به دلیل اختلالات خاص قادر به درک مفاد درسی نیستند بقیه باید درس بخوانند (این گروه باید پس از تشخیص قطعی اختلال از جانب معلم، مشاور و روان پزشک، توانمندسازی شوند و در زمینه ای که توانمند هستند تقویت شوند تا از دیگر بچه ها عقب نمانند).

      تاکید می کنم خانواده هایی مانند خانواده پویا که بچه هایشان در سن دبستان و راهنمایی هستند به هیچ وجه مجاز نیستند که به بچه ها اجازه دهند در مورد ترک تحصیل تصمیم بگیرند. یادتان باشد مقصود ما از به مدرسه فرستادن بچه ها فقط تعلیم درس های علوم و ریاضی و تاریخ نیست. بچه های ما در مدرسه اجتماعی می شوند و مهارت های مهم زندگی را یاد می گیرند. آنها در تعامل با بچه های دیگر جرات ابراز وجود، مهارت حل مساله، مفهوم احترام به قوانین، نظم و برنامه ریزی و بسیاری مهارت های لازم دیگر برای زندگی اجتماعی را می آموزند که برای آنها ضروری است. حتی اگر لازم باشد باید با قاطعیت تمام و رفتارهای محکم (البته نه با خشونت و تنبیه فیزیکی) مقابل بچه ایستاد و به او نشان داد که چنین درخواستی را به هیچ وجه مطرح نکند چون از پایه و اساس غیرمنطقی است. در این راه اگر حس می کنید برای ارایه یک رفتار منطقی، قاطع و صریح نیاز به مشاوره دارید، لازم است به اتفاق همسرتان با یک کارشناس مشاوره کنید. شاید لازم باشد رفتارهای شما به عنوان پدر و مادر پویا مورد بررسی قرار گیرد. اگر از ابتدا چارچوب درستی برای تربیت یک بچه در نظر گرفته شود بروز چنین رفتارهایی یا چنین درخواست های غیرمنطقی ای بعید خواهد بود. شاید نیاز باشد در رفتارهای تان بازبینی کنید و قاطع و در عین حال منطقی عمل کنید تا او بفهمد وظیفه اش به عنوان فرزند شما درس خواندن است.

  • هما , نوامبر 10, 2016 @ 1:35 ق.ظ

    سلام،خسته نباشین، من ۲۰ سالمه و سه ماهه که عقد کردم،با همسرم اختلاف اقتصادی داریم اما مسائل مادی اصلا برام ملاک اول نبود برای همین از اینکه وضع مادی ایشون با توجه به این که تک پسر هستن و پدرشون فوت کرده مسئله ی حادی نبوده الان هم نیست اما سنگ اندازی های خانواده ی ایشون کلافه ام کرده نه از طریق مالی کمکی می کنن نه میگذارند همسرم طبق برنامه ریزی هاشون پیش برن از طرفی چیزی که بیشتر آزارم میده اینه که همسرم هنوز نسبت به اینکه با مشکلات بنده همراهی داشته باشند توجهی نمی کنن لطفا راهنماییم کنین، ممنونم

    • راهنما , نوامبر 10, 2016 @ 3:27 ب.ظ

      سلام
      چون همسر شما تک پسر هستند و پدر ندارند حساسیت خانواده طبیعی است و شاید فکر می کنند این طور بهتر می توانند ایشان را اهنمایی کنند ولی اگر همسر شما در مورد رفع مشکلات مادی ایده مناسب تری دارد با ید بتواند محترمانه مسائل را خودش حل کند .در مورد توجه به مشکلات شما گاهی ما نوع برقراری رابطه مناسب کلامی و بیان مسائل را با توجه به شخصیت طرف مقابل نداریم .
      گاهی از صحبت ها برداشت غلط می می کنیم و نکته اینکه شیوه ارتباط خانم ها و آقایان با هم متفاوت است .اگر احساس می کنید این مسائل در اینده مشکل ساز خواهد شد بهتر است به روانشناس حضوری مراجعه کنید .یادتان نرود با توجه به شناختی که از همسر خود دارید سیاست رفتاری خود را اعمال کنید .
      موفق باشید

      • هما , نوامبر 14, 2016 @ 2:05 ق.ظ

        سلام، ممنونم از راهنمائیتون، ممکنه راه های ابراز مشکلات رو به من یاد بدید
        چون گاهی حس می کنم باید همسرم مشکلم رو بدونه اما اینکه باهاش صحبت کنم برام سخته

        • راهنما , نوامبر 14, 2016 @ 11:07 ب.ظ

          با سلام

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر قیطریه:
          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

          راهکارهای زیر ممکن است در ارتباط بهتر موثر باشد

          بنظرم اولا خود خانم ها باید عامل باشند تا شوهر جان آنها هم عامل باشه. مثلا وقتی همسر شما میگه بریم خونه مادرم شما باید بگی چشم تا فردا اگر شما گفتی بریم فلان جا همسر شما هم بگه چشم. متاسفانه خیلی جاها ما دوست داریم فقط خواسته های خودمون عملی بشه و به گوش کردن که میرسه با دعوا و غرر میخوایم عمل نکنیم.

          دوم بدونیم چه زمانی خواسته خودمون رو مطرح کنیم. مثلا آخرای ماه خانم گیر میدند که فلان لباس یا وسیله رو باید بخری! یا تازه از سرکار اومده خسته و خوابش میاد میگه پاشو بریم بازار یا خونه مادرمممممم و … خب چرا شرایط رو درک نکنیم و طبق اون درخواست نکنیم؟

          سوم چیزی نخواید که در توقع شوهرجان شما نباشه مثلا هنوز پول خرید خونه نداره و شما هر روز غرر بزنی که من خونه مستقل میخوام یا خونه بزرگ و … سعی کنید زمینه های خرید رو ایجاد کنید بعد کمک کنید برای خریدن.

          چهار داشتن زیان نرم و مهربان گونه. وقتی چیزی میخوایید بگید شوهر جان کاش پول داشتی و برام فلان چیز رو میخریدی. حتی شده یک ماه هم صبر میکنم تا تو سختی نیفتی. آخه همه خریدند منم دوست دارم داشته باشم ولی بازم دوست دارم تو نظرت رو بدی و ….

          متاسفانه خیلی از موارد خانم ها فقط با زور و گریه و غرر بلدند کار پبیش ببرند. بلدید.

          تو درخواست هاتون لجبازی نکنید و بهتره با محبت و نرمی که گفتم مطرح کنید و به توافق برسید. هر موقعه چیزی خواستید و گوش کرد و خرید تشویقش کنید و فراموش نکنید خوبیش رو.

          چندتا نکته مهم و اساسی هم هدیه به همه شما خوبان:

          ۱٫ شوهر خود را همانطور که هست ، بپذیرید دنبال تغیر زورکی نباشید که کار بیخ پیدا میکنددددد.

          ۲٫ از شوهر به هیچ عنوان ایراد نگیرید

          ۳٫ با جملات وکلماتی محبت آمیز اونو تشویق کنید نه تحقیرررر.

          ۴٫ همیشه شوهر رو تأیید کنید طوری که تصور کنه بهترین شوهر دنیا است
          ۶٫ موقع سر کار رفتن با کلماتی مثبت و عاطفی این شوهررو بدرقه کنید)

          ۷٫ پیش دیگران ازش تعریف کنید وشایستگی هاش رو به رخ دیگران بکشید .

          ۸٫ در کارهای اداری و یا بازار تشویقش کنید ،و در مشکلات به شوهر روحیه بدهید نه که بدتر نا امید کنید و بگید من میدونستم تو نمیتونی و کار بلد نیستی
          موفق باشید

  • نسیم , نوامبر 11, 2016 @ 9:57 ق.ظ

    سلام من ۲۸ سالمه ۴ ساله ازدواج کردم دوران عقد با شوهرم مشکل داشتم اصلا نمی اومد منا ببینه باید به زور دعوتش میکردم خونمون چند ماه بعد از عقدمون برام پیام فرستادن که توافقی جدا بشیم بعد یک ماه دعوا و وساطت دوستاش و خانواده هامون از حرفش منصرف شد و عروسی گرفتیم ولی بعد عروسی هم باهام سرده الان که ۴ ساله باهم ازدواج کردیم من از این مرد محبت یا توجه ندیدم مثل یه هم خونه باهم زندگی میکنیم رابطه ای باهم نداریم اصلا طرفم نمیاد حتی نمیتونم کنارش بشینم همش یهم میگه فاصلتا حفظ کن نمیتونم بهش دست بزنم راهنماییم کنید تو شهرمون مشاوره نداریم که ازشون کمک بخوام

    • راهنما , نوامبر 11, 2016 @ 5:29 ب.ظ

      با سلام
      سرد مزاجی جنسی و مشکلات عاطفی مسائل روحی یه وجود می اورد و گاها مشکلات عصبی اینکه ۴ سال است و به روانشناس مراجعه نکردید حتما دلیل منطقی داشتید ولی بنده پیشنهاد می دهم حتما مراجعه داشته باشید .در حال حاضر ما در شهرستان های کوچک هم مشاور داریم .با این شرایط توصیف شده همسر شما بیشتر به روانشناس نیاز دارد و به نظرم رضایت ایشان را جلب کنید حتی اگر در شهر شما چنین امکانی فراهم نست مرکز شهرستان رفتن ارزش دارد برای یک عمر زندگی .
      موفق باشید

  • شادی , نوامبر 14, 2016 @ 2:47 ب.ظ

    باسلام، من ۱سال پیش با همسرم آشنا شدم و الان دوماهه عقد کردیم. با حساسیت زیاد و غیرت شدیدی که داشت و منم دختر راحتی بودم خیلی بحث داشتیم ولی انقد همو دوس داشتیم کناراومدیم. من خیلی عوض شدم و حرف گوش کن. بدون اطلاع و خبرش حتی حمام نمیرم که نگران نشه از جواب ندادن تلفن. اون یه ازدواج ناموق داشته و به دلیل خیانت همسرش جدا شده و منم با یه شخصی دوست بودم ولی به ازدواج نرسیدیم.ظاهرا تمام مشکل ما اینه که من قبلا با کسی بودم. و الان هروقت عصبی میشه و کاراش به هم میریزه قهر و بحثمون شروع میشه و میگه جدا شیم و بهت اعتماد ندارم. الان همه چیو میدونه و به پاکی من شک نداره. ولی وقتی قاطی میکنه دیگه حالیش نیس چی میگه. بعده آشتی هم خوب میشه، دوباره همه چی مث قبل میشه و میمیریم برا هم! اما این بحثا و توهینا فیلو از پا درمیاره. میفهمم زخم خورده منم خیلی رعایت میکنم اما این بحثا امونمو بریده. توروخدا بگین چیکار کنم. حق من نیست وقتی همه شرایطم عالیه و انقدم محبت میکنم اینجوری زجر بکشم
    از اینکه انقد سر به راهم و توهین و تهمت بشنوم عذاب میکشم. از اینکه گذشته ربطی به الان نداره و منم بیگناهم ولی مدام تو سرم خرابه دیوونه شدم

    • راهنما , نوامبر 14, 2016 @ 10:25 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز لطفا با همسرتان در این رابطه صحبت کنید و اینکه اگر شما قبلا این مشاله را داشتید ایشون هم ازدواج ناموفق داشتن قرار نیست نقطه ضعف ها را به رخ بکشیم .ضمن اینکه در رابه زناشویی دوست داشتن بیش از حد نباید مانع تفهیم اشتبا طرف مقابل شود وقتی بعد از توهین همسر شما عذر خواهی می کند راحت نپذیرید .دلایل خود را بیان کنید و احساس بدی که د ران لحظه دارید و به نظرم حتما به روانشناس هر دو نفر مراجعه کنید .این رفتارها کم کم برا ی زندگی حالت فرسایشی پیدا می کند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • شادی , نوامبر 14, 2016 @ 2:50 ب.ظ

    دیگه گاهی وقتا فکر میکنم روانیه
    ولی چرا درمان نمیشه

    اگه بدون اون میتونستم زندگی کنم هرگز این وضعو تحمل نمیکردم.
    توروخدا کمک کنین حالشو خوب کنم

  • کاترینا , نوامبر 14, 2016 @ 5:36 ب.ظ

    سلام دوستان من ۱۵ سالمه پسرا خیلی بهم شماره میدن تا دلتون بخواد شماره میدن تو شهرک چادگان اصفهان زندگی میکنم تا دلتون بخواد شلوغه و پر پسر کل شهرک بهم شماره دادان یه دوس دارم به اسم نیلوفر دوس پسر داره با دوسپسرش حرفای نیلوفرو میرسونم دوسپسرش برام عین داداشه داداشش بهم درخواست داده هی میخوام باهاش دوسشم اما اینجوری باعث میشه دیه بابا و مامان و داداشم بهم اعتماد نکن اما حسه دیگه یه حوسه خودمم میدونم اما نمیتونم خودمو کنترل کنم لطفااااا کمکم کنین

    • راهنما , نوامبر 14, 2016 @ 9:57 ب.ظ

      با سلام
      اینکه بیان می کنید همه به شما شماره می دهند آیا برای بقیه این طور نیست ؟اگر پاسخ شما منفی است پی نگاهی به ظاهر ور فتارهای خود داشته باشید .اینکه نمی خواهید حس اعتماد خانواده به شما کم شود خودتان باید تلاش کنید
      ارتباط با جنس مخالف در هر شرایطی اسیب های خاص خودش رادارد حتی اگر براساس حس کنجکاوی باشد و یا کم نداشتن از باقی دوستان .لطفا متوجه باشید شما قرار نیست در این سن بمانید و قطعا در اینده زندگی را تشکیل خواهید داد.ارتباط اینچنینی آفت و منشا اضطراب برای زندگی آیندس
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • ترانه , نوامبر 23, 2016 @ 1:21 ب.ظ

    سلام ۲۷ سالمه بیماری روماتیسم دارم.میتونم با قانون جذب بهش غلبه کنم؟

    • dr-salary , نوامبر 23, 2016 @ 10:47 ب.ظ

      با سلام
      درمان پزشکی و پذیرش توصیه ها و اجرای انها در کنار ان داشتن امید و روحیه قوی شرط موفقیت در هر بیماری است .قانون جذب اشتباه نیست ولی قرار نیست راه حل باشد
      موفق باشید

  • ندا هستم , دسامبر 11, 2016 @ 2:15 ق.ظ

    باسلام وخسته نباشید دختری دارم ۱۶سالهبا اینکه خیلی مورد توجه و محبت من و پدر هست ولی بازم کارهایی میکنه که مورد توجه قراربگیره الان چند روزی هست که دائم میگه من از تاریکی و تنهایی میترسم وحرفهایی که میزنه استرس و شرایط روحی منم خراب کرده خودمم ۳۹ ساله هستم

    • dr-salary , دسامبر 11, 2016 @ 2:50 ب.ظ

      با سلام
      میشه بگید چه رفنارهایی رو شما دال بر جلب توجه می دانید و اینکه در سن ایشون که دوران نوجوانی است یک سری ترس ها و اضطراب ها طبیعی است و به خاطر کنار امدن با مسائل این دوره است .ضمن اینکه توجه بیش از حد پدر و مادر همیشه تضمینی برای تربیت فرزندی با روان
      آرام و ایده ال نیست و به نظرم حتما به روانشناس به صورت حضوری در ارتباط باشید
      موفق باشید

  • سارااا , دسامبر 16, 2016 @ 11:46 ق.ظ

    سلام
    من یه دختر سه ساله دارم از وقتی هفت هشت ماهه بود وقتی وارد یک جمع می شدیم شروع می کرد به جیغ زدن الان هم هر کسی باهاش شروع به صحبت می کنه شروع به بد رفتاری می کنه. و واقعا از وارد شدن به یک جمع همه واکنش نشون می دن و می گن که بچه نرمال نیست . علاوه بد این بسیار بد بین هستش و فکر می کنه هر کسی که می خواد باهاش بازی کنه و یا شوخی می خواد اذیتش کنه . و بسیار کینه ای هستش و خاطرات بد رو ماهها بعد بیاد داره و اگر از شخصی کینه بگیره مدام تکرار می کنه و با هم سن و سال های خودش تو مهد مدام دعوا داره و می گه که نمی خواد با هیچ کس دوست باشه . واقعا از رفتارهاش خسته شدم لطفا اگر مشاوره و رفتار درمانی لازم داره بهم بگید .

    • راهنما , دسامبر 18, 2016 @ 12:04 ب.ظ

      والدین زیادی هستند که به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از مهارت فرزندپروری، نداشتن احساس مسوولیت در مورد آینده فرزندان، نداشتن صبر و حوصله، برخوردهای هیجانی و احساسی و… به‌راحتی به درخواست‌های غیرمنطقی آنها عمل می‌کنند.

      در مقابل درخواست‌های غیرمنطقی این بچه‌ها باید چه رفتاری انجام داد؟

      برای رسیدن به پاسخ این سوال، با دکتر پیمان هاشمیان، روان‌پزشک، فوق‌تخصص کودک و نوجوان و استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

      • در مقابل کودکی که می‌خواهد هر چیزی را به زور و با جیغ و فریاد به‌دست آورد، باید چه رفتاری داشت؟

      – نباید به جیغ‌های آنها اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغ‌زدن یا پرخاشگری به خواسته‌های خود می‌رسد چون از این رفتار خود امتیاز و پاداش می‌گیرد و برایش لذت‌بخش است، بنابراین می‌آموزد که این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جیغ‌‌زدن فرزندان خود توجه کنند، این رفتار را در او تقویت می‌کنند.

      • چه راهکاری برای جلوگیری از این رفتارها پیشنهاد می‌کنید؟
      در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد. یعنی وقتی یک کودک تلاش می‌کند فراتر از قوانین و مقرراتی که برایش وضع شده، امتیازی بگیرد ما باید از تکنیک نادیده گرفتن استفاده کنیم. یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه می‌کنیم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول می‌کنیم بدون این‌که با او ارتباط برقرار کنیم. این طوری کودک متوجه می‌شود بدون ارتباط با پدر و مادر، هیچ لذتی برایش وجود نخواهد داشت. اگر این کار را ادامه دهیم رفتار ناپسندش را ترک می‌کند.

      • این رفتار آینده کودک را تهدید نمی‌کند؟
      اگر اجازه دهیم کودک با پرخاشگری به اهداف خود برسد بعد از این‌که این رفتار در او ثابت شد ممکن است اشتباه دیگری نیز انجام دهد. یعنی بعد از مدتی ما یک بچه خوب را به بچه‌ای تبدیل می‌کنیم که مجموعه‌ای از مشکلات رفتاری مانند دزدی، دروغ‌گویی، مردم‌آزاری و…را دارد.

      معمولا بچه‌هایی که سرشت سخت دارند بدرفتار هستند و سعی می‌کنند با پافشاری و جیغ‌زدن‌های بیش از اندازه به آن‌چه می‌خواهند برسند.
      از ویژگی‌های یک بچه‌ با سرشت سخت، تسلیم کردن والدین است، یعنی آن‌قدر جیغ می‌زنند که پدر و مادر احساس می‌کنند اگر به بچه توجه نکنند ممکن است از دست برود در حالی‌ که این طور نیست.

      وقتی به‌عنوان پدر و مادر، سرشت فرزند خود را شناختیم، دیگر باید به جیغ‌هایش بی‌اعتنایی کنیم. وقتی چنین کاری انجام دهیم کودک یاد می‌گیرد یا از کنار آن مساله رد شود یا روش درست‌‌تری را در پیش بگیرد.

      در این حالت کودک حس می‌کند هنگام جیغ ‌‌زدن، نمی‌تواند با پدر و مادر ارتباط خوبی برقرار کند. باید حتما کاری انجام دهیم که کودک حس کند دو روش وجود دارد. در روش خوب، طبق قانون می‌تواند امتیاز گرفته و مورد توجه پدر و مادر قرار بگیرد و در روش بد، با جیغ‌‌ زدن مورد توجه پدر و مادر قرار نگیرد.

      از طرفی در صورتی که جیغ ‌زدن تقویت شود، ممکن است به جروبحث هم برسد. بچه‌هایی که معمولا از طریق جیغ ‌زدن‌ به خواسته‌های خود می‌رسند در سنین بالاتر با پدر و مادر خود جروبحث می کنند و زمینه برای پرخاشگری و زورگویی کودک تقویت می‌شود.

      بچه‌هایی که جیغ می‌زنند معمولا نسبت به دیگران واکنش‌های عاطفی پرخاشگرانه‌ای نشان می‌دهند و سعی می‌کنند با رفتار پرخاشگرانه، به آرامش برسند. حالا اگر ما به جیغ‌های کودک اعتنا کنیم این رفتار پرخاشگرانه در او تقویت شده و گاهی اوقات به رفتارهای کلامی تبدیل می‌شود.

      • در کنار نادیده گرفتن او، دیگر از چه شیوه‌ای استفاده کنیم تا به نتیجه بهتری برسیم؟
      در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود. اگر فقط نادیده ‌گرفتن انجام گیرد و به تقویت رفتارهای مثبت کودک توجه نکنیم، پس از مدتی بچه ناراحت‌تر می‌شود و آن‌قدر گریه می‌کند تا از پدر و مادرش امتیاز بیشتری بگیرد. باید کاری کنیم که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند به احساس ترس و اضطراب جدایی‌ خود پیروز شود و با داد و فریاد به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد.

      • مراحل جلوگیری از جیغ ‌زدن کودک را می‌گویید؟
      در مرحله نخست باید مراقب باشیم جیغ‌ زدن مورد تقویت قرار نگیرد و در مرحله بعد باید بفهمیم که چرا کودک جیغ می‌زند. آیا جیغ‌ زدن به خاطر سرشت بد بچه است یا کودک وابستگی ناامن دارد و…

      • گاهی هدف کودک از پرخاشگری، رسیدن به یک خواسته‌ یا مورد توجه واقع شدن است، گاهی هم هدفش پرخاشگری به شکل کلامی یا غیرکلامی و برخورد فیزیکی است، در این‌گونه موارد باید چه رفتاری داشته باشیم؟
      قبل از هر چیز باید چگونگی رعایت مقررات را برای کودک توضیح دهیم. کودک باید بداند اگر رفتار درستی داشته باشد امتیاز دارد و در غیر این‌صورت ممکن است تنبیه شود. اما اگر هدفش از پرخاشگری، مورد توجه قرار گرفتن یا رسیدن به خواسته‌ای است، باید بی‌اعتنایی کرده و قانون را رعایت کنیم ولی اگر معنی این جیغ‌زدن‌ها پرخاشگری است باید از تکنیک‌های درمان رفتارهای خشن استفاده کرده و بچه را مجازات کرد.

      • با کودک چگونه برخورد کنیم که اصلا جیغ نزند؟
      باید همه چیز طبق قانون و مقررات باشد تا بچه لجبازی نکرده و جیغ نزند. او باید بیاموزد خارج از قوانین عمل نکند. ما در شماره‌های پیش در مقاله “لجبازی در کودکان طبیعی است” به‌طور مفصل به چگونگی اجرای قانون پرداخته‌ایم، اما به‌طور خلاصه، لجبازی بین دو تا پنج سالگی طبیعی است و کودک بین این سنین به دلیل خودمختاری لجاجت می‌کند و دوست ندارد به حرف والدین خود گوش دهد، بنابراین تنها راهش این است که ما از یک سوم شخص به‌ نام قانون کمک بگیریم.

      برای نمونه می‌توانیم بگوییم دخترم، قانون بچه‌ها می‌گه شما باید در این ساعت به رختخواب بروید، بنابراین از آن‌جا که کودک احساس می‌کند این حرف را فرد دیگری به جز پدر و مادرش گفته و مستقیما از پدر و مادر دستور نگرفته، لجبازی نمی‌کند و به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

      • با کودک زیر دو سال چگونه رفتار کنیم؟
      از شش ماهگی به بعد می‌توانیم از تکنیک‌های نادیده ‌گرفتن استفاده کنیم. نسبت به گریه‌ها و جیغ‌زدن‌های زیاد و بی‌دلیل کودک واکنش نشان نمی‌دهیم، بغلش می‌کنیم، نازش می‌کنیم زیرا بچه زیر دو سال ناراحت می‌شود اما، نه نگاهش می‌کنیم و نه با او حرف می‌زنیم، گریه‌ بچه که تمام شد بعد با او ارتباط برقرار می‌کنیم.

      • بچه‌های بیشتر از دو سال چطور، آنها را هم باید بغل کرد؟
      او را بلند نمی‌کنیم. فقط نازش می‌کنیم. در این حالت کودک احساس می‌کند کنار پدر و مادر هست اما نه با او حرف می‌زند و نه نگاهش می‌کند زیرا بیشترین بار هیجانی را حرف زدن و نگاه کردن دارد. بنابراین از آن‌جا که هیچ لذتی برای او ایجاد نمی‌شود و امتیازی هم نمی‌گیرد، این رفتار را کنار می‌گذارد.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • parisa , دسامبر 20, 2016 @ 12:56 ب.ظ

    سلام
    من خیلی خیلی حالم بده احساس افسردگی و سردرگمی خیلی زیادی میکنم ، با اینکه کلاس یوگا و ورزش میرم بازم خیلی احساس پوچ و خالی بودن از زندگی دارم و بدون هدف بدون امید روز و شب میکنم و شب رو روز میکنم ، من مشکل دیگه ای که دارم کار هست و از این بیکاری و بی برنامگی حسابی خسته شدم همه شرکت ها هم برای استخدام میگن سابقه کاری و من ندارم و اصلا خیلی گیج و بی چاره موندم…

    • dr-salary , دسامبر 20, 2016 @ 10:36 ب.ظ

      باسلام با وجو این حس ها باید بررسی شودایا ملاک های تشخیصی افسردگی رو دارید مثلا احساس عدم لذت و ناامیدی و مشکلات خواب و تغذیه .اگر ملاک ها وجوددارد بایدحضوری به روانپزشک مراجعه کنید.موفق باشید

  • احمدرضا , دسامبر 26, 2016 @ 2:11 ق.ظ

    سلام عرض ادب احترام من پیامکی برای شما ارسال کردم اما متاسفانه جواب داده نشد من متاسفانه آلت تناسلی من خیلی کوچک می خواستم بدانم اسا مشکل هست یا نه بزرگ نمیشه ممنون میشم جواب بدید

    • راهنما , دسامبر 26, 2016 @ 11:45 ق.ظ

      دوست عزیز برای نژاد ایرانی حداقل ۹ و سه دهم سانت استانداره و اگر در این حد باشه شما مشکلی ندارید
      ولی میتونید با متخصص ارولوژیست مشورت کنید چون گاها میتونن با جراحی ساده پرده بین آلت و کیسه بیضه به طول آلت اضافه کنن

  • الینا , ژانویه 13, 2017 @ 10:01 ق.ظ

    من دختری هستم ۱۴ ساله به دلیل مشکلاتی که در کودکی درمن به وجود اهده شدیدا احساس نیاز جنسی می کنم به همین دلیل عاشق هم جنس های خودم میشوم واین موجب به وجود امدن افسردگی و ناراحتی بسیار شدیدی شده ودوست دارمبا خشونت کارمو پیشببرم فکر خودکشی هم تو سرم است لطفا کمکم کنید

    • مشاور , ژانویه 13, 2017 @ 2:35 ب.ظ

      با سلام
      همانطور که می دانید، راهکار اصلی و اساسی اسلام برای پاسخ به نیاز و غریزه جنسی ازدواج است چه موقت و چه دایم آن، در غیر اینصورت راه های مذهب برای کنترل شهوت و احساسات جنسی عبارتند از:

      ۱- سعى کنید همیشه پیش از خواب مثانه خود را تخلیه کنید و شب‏هاى به خصوص غذایى سبک میل کنید.
      ۲- هرگز شکم خود را بیش از حد معمول پر نکنید بلکه تا چند لقمه دیگر که جاى دارید دست بکشید.
      ۳- از پوشیدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب ورزید.
      ۴- هرگز فکر گناه را به ذهن خود راه ندهید و از تصور و تخیل امور جنسى و شهوانى سخت پرهیز کنید.
      ۵- از خواندن، شنیدن، نگاه کردن به امور و تصاویر شهوت‏ آفرین دورى کنید.
      ۶- از خوردن مواد غذایى محرک مانند: خرما، پیاز، فلفل، تخم‏ مرغ و غذاهاى چرب اجتناب و یا به حداقل اکتفا نمایید.
      ۷- از نگاه کردن و دست‏ورزى به اندام جنسى خود پرهیز کنید.
      ۸- هرگز به رو نخوابید.
      ۹- هیچ‏گاه تنها در یک مکان نباشید تا فرصت و زمینه گناه از بین برود.
      ۱۰- براى تخلیه انرژى زاید بدن به طور منظم و زیاد ورزش کنید.
      ۱۱- هیچ‏گاه بیکار نباشید و همیشه براى مشغول ساختن خود به فعالیتى مطلوب و مثبت برنامه داشته باشید.
      ۱۲- روزه مستحبى بگیرید و اگر قادر نیستید، روزه تربیتى بگیرید یعنى به کمترین مقدار غذا و کم ‏حجم ‏ترین نوع غذاها اکتفا کنید و وعده غذایى خود را کم کنید.
      ۱۳- هرگز به نامحرم نگاه نکنید، حتى اگر به ارتباط کلامى با آنها مجبور باشید.
      ۱۴- با جنس مخالف رفتار متکبرانه داشته باشید، هرگز با روى باز و نرمى با آنها برخورد نکنید.
      ۱۵- هرگاه افکار جنسى به ذهن شما وارد شد خود را تنبیه کنید. مثلاً با بستن یک کش به مچ دست خود و کشیدن و رها کردن آن به خود هشدار دهید.
      ۱۶- به بدى گناه و عواقب آن بیاندیشید و تا زمانى که به گناه آلوده نشده ‏اید بیشتر در فکر زیان‏هاى خطرات، آبروریزى و عقاب آن باشید.
      ۱۷- هرگز از رحمت خدا مأیوس نباشید.
      ۱۸- به محض لغزش فوراً توبه کنید و سعى کنید که دیگر تکرار نشود.
      ۱۹- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زیارت، عبادت و عیادت از نزدیکان و… پر کنید.
      ۲۰- ذکر لاحول ولا قوه الا باللَّه را زیاد برزبان جارى سازید.
      موفق باشید

  • الینا , ژانویه 13, 2017 @ 4:28 ب.ظ

    من تا اون حدی که شما میگین نیستم فقط احساس شدید به محبت دیدن دارم وبه همین دلیل به هم جنس و غیر هم جنس زود علاقه مند میشم وچون ادم اجتمایی نیستم نمی تونم احساس خودمو بروز بدهم به همین دلیل دچار افسردگی و ناراحتی شدم

    • مشاور , ژانویه 13, 2017 @ 11:03 ب.ظ

      با سلام شما در پیام از نیاز جنسی صحبت کردید ولی اگر بحثتون کمبود محبتی است که منجر به علاقه مندی به افراد میشه باید بدونید چون ممکنه این مساله آسیب زا باشد که زود علاقه مند می شوید بهتر است به روانشناس مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • مهدیه , ژانویه 13, 2017 @ 11:58 ب.ظ

    با سلام، بنده نه ماه است که پسرم بادختری عقد کرده. که این دختر خانم دوست دوست دختر پسر کوچکترم بوده وپسر بزرگم با دیدن عکس این خانم کنار دوست دختر برادرش از او خوشش اومدالان با توجه به رفتارهایی که از عروسم میبینم بسیار نگرانم وپسر بزرگم بسیارحساس شده وناراحت است چون بخاطر آشنایی قبلی پسر کوچکترم باعروسم رفتار آنها خیلی صمیمانه است دیشب که تولد عروسک بود شوهرش براش یک زنجیر طلا خرید اوون یه تشکر خیلی سردی از اون کرد وپسر کوچکم که همسن عروسک هست یک ادکلن خریده بود اونقدر تعریف وتشکر کردکه هم من همسرم خیلی ناراحت شدیم حالا همسرم از من میخواد با مادر عروسم صحبت کنم نمیدونم کار درستیه یا نه لطفا راهنمایی بفرمائید زندگی پسرم در خطره کمکم کنید.ممنون از شما

    • راهنما , ژانویه 15, 2017 @ 1:51 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مینا , ژانویه 16, 2017 @ 7:31 ب.ظ

    سلام لطفا چندتا راه حل بدید که افسرده به نظر نرسم چون به یک مهمونی دعوتم خواهش می کنم

    • مشاور , ژانویه 19, 2017 @ 7:15 ب.ظ

      با سلام
      اگر شما فکر می کنید مشکلی دارید بهتر است در پی رفع اون باشید حتی اگر موقتی ایجاد شده باشه و سعی نکنید صورت مساله رو پاک کنید .مهمانی یا هر جای دیگری به هر حال حالات روحی هر چند بخواهید وانمود کنید خودش ور جایی نشون خواهد داد
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.