مرکز مشاوره

مرکز مشاوره جوان

تست روانشناسی

مرکز مشاوره جوان

جوانان امروزی در این جامعه همواره با مشکلات و معضلاتی روبرو میشوند که گاه در حل این مسائل عاجز و ناتوان میشوند.امروزه  در بین جوانان کمتر کسی پیدا میشود که مشکلی نداشته باشد، این مشکلات جوانان میتوانند در زمینه مشکلات خانوادگی ، مشکلات کاری ، مشکلات ازدواج ، مشکلات تحصیلی و بسیاری دیگر باشند ، گاهی این مشکلات چنان شدید و طاقت فرسا هستند که جوان را نا امید و خسته از زندگی میکند.

اما این وظیفه بزرگتر هاست که در این شرایط آنها را تنها نگذارند و با دادن امید آنها را دلگرم کنند. مشاورین ما نیز در مرکز مشاوره جوان با در نظر گرفتن این اهداف سعی بر حل مشکلات شما جوانان و آینده سازان کشور دارد ، شما میتوانید با مراجعه به مرکز مشاوره جوان  انگیزه از دست رفته خود را برای  زندگی به دست آورید.

شماره های تماس 01

به یک هم دانشگاهی علاقه مند شده ام

دختری هستم ۲۵ ساله. فارغ التحصیل مهندسی برق هستم و به علت علاقه زیاد دوباره کنکور دادم و امسال پزشکی قبول شدم.

مدت ها پیش که درباره این رشته تحقیق می کردم در فضای مجازی آقایی را پیدا کردم که ایشون هم دانشجوی همین رشته بودند و با اینکه منو نمیشناختند بشون علاقه مند شدم.

گذشت تا اینکه منم امسال قبول شدم و از قضا همون شهر! البته کاملا تصادفی این اتفاق افتاد. با اینکه ۲ سال ازین حس میگذره اما با ورود به دانشگاه دلم میخواست حتی اگه شده تصادفی ایشونو ببینم و در دومین روز دانشگاه این اتفاق افتاد! حالا این حس شدیدتر شده و داره عذابم میده.

مشکل اینجاست که ایشون درسشون تموم شده و دیگه دانشکده نمیان و اصن منو نمیشناسن. تا حالا چنین حسی نسبت به کسی نداشتم و مطمئنم اگه از این شانسم استفاده نکنم بعا پشیمون میشم.

چیکار کنم به نظرتون؟

پاسخ

با سلام دوست عزیز یعنی در حال حاضر اصلا ایشون نمی دونند شما چه کسی هستسد و اون موقع که اشنا شدید هیچ ارتباطی نبود و صرفا در فضای مجازی عاشق ایشون شدید ؟

خب وقتی طرف مقابل مطلع نیست و داره از دانشگاه فارغ التحصیل میشه شرابط روحی برای شما قابل درک است ولی وقتی اصلا نمیشناسند این عشق یک طرفه عذاب اور خواهد بود که باید دقت داشته باشید.

به هر حال به نظرم از مرکز مشاوره دانشجویی استفاده کنید به لحاظ قیمت و مسافت چون اینکه راهکار داده شود که شما خودتون رو به ایشون معرفی کنید و نظر ایشونم راجب خودتون بدونید درست نیست اصلا .

و باید بتونید این قضیه رو به جای انکار و فراموشی حل کنید امیدوارم مساله به زودی حل شود.

سخت تر است .امیدوارم در هر حال خوشبخت باشید . در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

به نظر من برو و خودتو نشون بده یک کاری کن و بیکار نشین نمیگم برو از علاقت بگو اما یک جوری دور و برش باش اینکه نشناستت خیلی بده چون تا نشناستت علاقه ی هم صورت نمیگیره پس باید بشناسنتون و بعد اگه واقعا قسمت هم بودیم به هم میرسیناگرم که نشد هیچ وقت افسوس نمیخورین که هیچ تلاشی نکردین

۶ راه حل برای عشق یک طرفه!

عشق، مثل قلب است. وقتی زندگی می آفریند که همزمان هر دو بطن آن بتپند. تپش یک بطنِ تنها فایده ای ندارد. عشق یک طرفه مثل تپش تک بطن است، یک تلاش عبث.

اما خیلی از آدم ها این تلاش عبث را تجربه می کنند. آیا این تلاش بیهوده سرنوشت یک فرد است؟ چگونه می توان این تجربه محتوم به شکست را مدیریت کرد؟

عشق های یک طرفه کدامند؟

تکلیف عشق های دو طرفه که معلوم است؛ وقتی دو نفر به صورت متقابل همدیگر را دوست دارند، بیشتر از هر چیز برای همدیگر اهمیت قائلند و تا پای جان از هم حمایت می کنند می گوییم که آنها عاشق همدیگر هستند. اما عشق یک طرفه چیست؟

عشق یک طرفه، همان طور که از اسمش معلوم است به معنی این است که یک طرف ماجرا طرف دیگر را دوست دارد در حالی که طرف دوم هیچ علاقه ای به او ندارد. این قبیل عاشق ها دو دسته اند:

دسته اول، گروهی هستند که به صورت ذهنی عاشق کسی هستند و با اینکه در واقعیت نشانه ای از علاقه متقابل نمی بینند اما سفت و سخت معتقدند که طرف دیگر هم به آنها فکر می کند و به آنها علاقه دارد هر چند که هیچ کدام هرگز چیزی به زبان نیاورند.

دسته دوم، عشق شان را به زبان می آورند اما با اینکه از طرف مقابل جواب رد می گیرند، حاضر به قبول واقعیت نمی شوند و با نسبت دادن علت رد شدن درخواستشان به عوامل دیگری مثل دخالت خانواده آن فرد و یا حضور رقیب عشقی تا مدت ها برای رفع موانع دست و پای بیهوده می زنند.

همان طور که می بینید، عشق یک طرفه بیشتر از اینکه «عشق» تلقی بشود نوعی تفکر و رفتار بیمارگونه به نظر می آید که جز دردسرهای روانی و عاطفی نتیجه دیگری ندارد.

دردسرهای عشق یک طرفه کدامند؟

مدت ها قبل، کسی را می شناختم که دوازده سال به صورت ذهنی با عشق پسر عمویش زندگی می کرد و وقتی پسر عمو با فرد دیگری ازدواج کرد، او به حدی افسرده شد که چاره ای به جز مصرف دارو نداشت.

متأسفانه اغلب کسانی که یک طرفه عاشق هستند همین سرنوشت را پیدا می کنند.

البته این را هم باید اضافه کنم که افسردگی قسمت خوب ماجرا است چون نشانه آن است که فرد در حال نزدیک شدن به مرحله پذیرش واقعیت است.

اغلب این افراد فرآیند سوگ را تجربه می کنند که به دلیل اینکه نسبتاً طولانی است مشکلاتی را در کار و تحصیل و روابط اجتماعی برای آنها ایجاد می کند و اصطلاحاً آنها را برای مدتی از زندگی عقب می اندازد.

چگونه در دام عشق یک طرفه نیفتیم؟

با توجه به مشکلات عشق یک طرفه که درباره آنها صحبت کردیم، بهتر است از قبل برای نیفتادن در این ورطه چاره ای بیندیشیم.

شاید بگویید که عشق، یک اتفاق است و دست خود آدم نیست و در نتیجه نمی توان جلوی آن را گرفت.

با اینکه تا حدودی با شما موافقم آن هم از این جهت که احساسات و هیجانات اغلب خارج از آگاهی ما شکل می گیرند و به غلیان می افتند، اما لازم می دانم این نکته را هم اضافه کنم که چون ما صاحب آن احساسات و هیجانات هستیم، پس می توانیم آنها را مدیریت هم بکنیم.

بنابراین اگر احساس علاقه نسبت به کسی در شما ایجاد شد در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر علاقه متقابل برای آن ندیدید، با راهکارهایی که در ادامه مطرح می شوند، خودتان را مدیریت کنید تا دچار آسیب نشوید:

از احساساتتان آگاه باشید

یکی از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات این است که ما نسبت به آنها آگاه نیستیم. اگر دلبسته کسی شده اید که علاقه ای به شما ندارد و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، با تمرکز کردن آگاهانه روی احساساتتان شروع کنید و جنس آنها را بشناسید.

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

هر چقدر از کسی که به او علاقه دارید دورتر باشید راحت تر می توانید از دام عشق یک طرفه تان بیرون بیایید. اگر دور شدن فیزیکی برایتان ممکن نیست، سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید

تا جایی که می توانید با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند سر خودتان را گرم نگه دارید. ورزش منظم را هم از قلم نیندازید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

به کارهایی که قبل از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید.

آنها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست به کار بشوید.

خودتان را باز تعریف کنید

گاهی اوقات ما نیاز پیدا می کنیم که دوباره خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید.

اگر تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، سعی کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید.

تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید

با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق یک طرفه، شما را نسبت به آینده تان بدبین کند. در یک کلام اینکه جاده زندگی تان را برای ورود افراد جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

پاسخ
پسری ۲۰ ساله هستم راستش به یک مشکل بزرگ برخوردم که خیلی فکرمو مشغول کرده اونم این هست که من از یکی از دخترای همکلاسیم خوشم میاد و واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم باید چطور بهش پیشنهاد بدم یا حرف بزنم باهاش البته بگم قبلا توی یکی از این شبکه های فضای مجازی باهاش حرف زدم و اونم همیشه به پست هایی که اونجا میذارم توجه میکنه خودم فکر میکنم احتمالا جوابش بهم مثبت باشه ولی ته دلم یکم شک دارم و شاید همین جلوگیری میکنه از اینکه من برم جلو البته اونم از دخترایی هست که با پسری حرف نمیزنه و همیشه هم با دوستاش هست.
لطفا راهنمایی کنید بنده رو باتشکر

پاسخ

روشهای زیادی وجود داره و لی من به شما توصیه میکنم در کلاسهای دفاع شخصی ثبت نام کنید .

اول از اینکه در گروه قرار میگیرید و دوم اینکه با یاد گیری مهارتهایی اعتماد به نفس در شما تقویت خواهد شد.
قرار نیست از این مهارت ها استفاده خاصی کنید ولی این حس قدرت در شما ایجاد کننده اعتماد به نفس در شماست.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشقی

نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.

به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.

آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!

“فیلیپ رایس”، روان‌شناس معاصر، با استناد به بررسی‌های بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶،‌ هدف‌های زیر را برای قرارهای عاشقانه برمی‌شمارد: – تفریح و سرگرمی : یکی از عمده‌ترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است.قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم می‌سازد که به خودی خود می‌تواند هدف باشد.

همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج

هم‌نشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزه‌های رابطه عاشقانه است.تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبه‌های طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.

افزایش منزلت اجتماعی

کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به این‌‌گونه رابطه‌ها کشیده می‌شوند ، به علاوه عضویت در دار و دسته‌های خاص است که باعث می‌شود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.

تعیین و انتخاب همسر

قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج می‌انجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.

اینکه رابطه‌های عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربه‌های فرد بستگی دارد.

همه ارتباط‌ها، به ازدواج‌های عاقلانه منتهی نمی‌شوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.

بعضی از زوج‌هایِ عاشق، خودخواهی، رقابت‌جویی، بی‌ثباتی و دیگر عادت‌های ناپسند را در طول دوران خاطرخواهی‌شان بروز می‌دهند که زمینه ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین می‌برد.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشق یپیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالفدر کنار فوایدی که روان‌شناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دوره نوجوانی برشمرده‌اند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کرده‌اند.

در کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روان‌شناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کرده‌اند، آثار منفی زیادی را به این دوستی‌ها نسبت داده‌اند، که موارد زیر از جمله مهم‌ترین آنها می باشند.

پنهان کردن و تحریف هویت؛* بروز حسادت؛* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛* افزایش تصادف‌های رانندگی؛* تشدید درگیری‌های خانوادگی؛* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛* وادارشدن به ازدواج‌های زودهنگام؛* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.

این یک راه حل است

شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.

اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است.

از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟

والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.

اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.

والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

خانواده ام  قید و بند های زیادی دارد و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد می کند

سلام اقای دکتر . میخوام باهاتون روراس باشم چون احساس میکنم تنها کسی هستین که میتونه کمکم کنه و رنج روحی من رو کاهش بده شمایید
اقای دکتر من ١٧ سالمه و کلاس سوم دبیرستانم . ( دارم میرم سال سوم ) من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که قیدوبند های زیادی داشتم و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد میشه . من متاسفانه سیگار میکشم .

و لذت میبرم ازش . اما نمیدونم چجوری این موضوع رو با هاشون درمیون بزارم . البته فقط با مادرم میخوام این موضوع رو در میون بزارم چون پدرم آدمی خیلی عصبانی هستش و اگه موضوع رو بفهمه عاقب خوبی پیش نمیاد من حدود یک سال پیش پدر و مادرم موضوع سیگار کشیدن من رو فهمیدند و یه شری پیش اومد که اصلا غیر قابل تعریفه .

و من ناچاراً سیگار رو موقتی کنار گذاشتمن توی این یک سال و خورده ای خیلی سعی کردم که ذهنم رو منحرف کنم ازش ولی نتونستم .

من ازش لذت میبرم از نظر من خیلی موضوع عادی و پیش پا افتاده ای هست و دلم میخواد مادرم این موضوع رو بدونه که دوباره مثل اون دفعه شر به پا نشه چون اون دفعه هم مادرم یه چیزایی فهمیده بود و وقتی به پدرم گفت پدرم کلی تحقیق کرد و اخرش فهمیدن که بله من سیگار میکشیدم ولی خب اون موقع سنم کمتر بود و حق با اونا بود طبیعتاً سیگار کشیدن یه بچه ١۵ ساله خیلی بدتر از کشیدن سیگار یه نوجون ١۶ یا ١٨ ساله هست .

این موضوع سیگار کشیدن من رو نمیشه کارش کرد چون حتی اگه الان هم نکشم بعد ها یه جای دیگه از زندگیم که میتونه دوران دانشجویی باشه یا سربازی یا هرچیز دیگه ای…. چرا ؟

چون خودم به اون نتیجه که نباید بکشم نرسیدم من وقتی. میگم سیگار کشیدن به این منضور نیست که داماً به صورت حرفه ای سیگار بکشم نه من میگم گاهی اوقات .

حالا میتونه هفته ای یه بار باشه میتونه ماهی یک بار حالا اگه با چند نفر جمع شدیم یه نخ سیگارم کشیدیم اشکالی نداشته باشه
اگه میشه کمکم کنید که چجوری با مادرم حرف بزنم تا با این موضوع کنار بیاد .

درضمن من اگر هم سیگار میکشم واقعا کسی نمیفهمه چرا چون من پدرم خیلی آبرو داهست و تقریبا اکثر مردم تو شهرستان پدر من رو میشناسن که البته ما دو تهران سکونت داریم برای همین میگم که میخوام فقط با مادرم حرف بزنم تا اون با این موضوع کنار بیاد
ممنونتون میشم آگه کمکم کنید

پاسخ

ببینید دقت داشته باشید که یک مساله بسیار مهم این است که بدانید این مساله درسته برای شما درگیری ایجاد کرده و درست هم میگید که ممکنه بعدا در دوره دیگری از زندگی رفتارها تکرار شود.

ولی کمی فکر کنید چرا خانواده اینقدر حساسیت دارند ایا واقعا اگر شما از این سن درگیر سیگار شوید صرفا سیگاری بافی می مانید یا مایل هستید چیزهای دیگری را هم تجربه کنید چون می فرمایید خانواده شما قید و بند زیاد داشتند.

اصلا ممکن است به خاطر همین قید و بندها باشد که باعث شده باشد که شما بیشت حالت لجباری داشته باشدی و حتی اگر از ابتدا تمایل خاصی هم نداشتید باز دنبال چنین مسائلی بروید به هر صورت دقت کنید که مساله مهم این است که شما با خودتون اول کنار بیایید به جای اینکه بخواهید خانواده رو قانع کنید که این رفتار رو داشته باشید
همیشه که خانواده با شما نیستند اکنون به واسطه سنتونه که خب طبیعتا بیشتر مراقب هستند بعدا به قول خود شما در سربازی و …

خب شرایطی ایجاد می شود که دیگر به شما توجهی نخواهند داشت و ازادی عمل دارید ولی خودتون فکر کنید وقتی دغدغه فردی در این سن که در اوج شور و هیجان و برنامه ریزی بای اهداف اینده است مساله مطرح کردن سیگار کشیدن است و اصلا به عواقب ان فکر نمی کند در اینده چه خواهد شد به هر حال اینده بسیار غیر قابل پیش بینی خواهد شد و شما هم توجهی به این مساله طبیعتا نخواهید داشت پس دقت داشته باشید که باید حتما مراجعه حضوری داشته باشید و امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

مکمل میخورم و بدنسازی میرم اما خانوادم مخالفن

پسری ۱۸ ساله هستم و ۱سالو ۳ماهه بدنسازی کار میکنم. تو این مدت با دردسر (البته پدر راضی بود) چن مکمل استفاده کردم و حالا یکی دیگه نیاز دارم تا بدنم تکمیل بشه ولی هرچی میگم اونا میگن ضرر داره و تو کلیه رسوب میکنه. پولش هم از خودمه ولی میخوام راضی باشن.

کلی کتاب هم خریدم درس میخونم برا کنکور که. حدود ۱ هفته سر فکرشون کار کردم ولی اصلا راضی نمیشن . این آخرین مکملیه که میخوام استفاده کنم .

نمیدونم چرا تو این مدت مضر نبود ولی حالا بد شدن😶. لطفا یکی کمک کنه

پاسخ

ببینید شما که در سنی هستید که به هر حال ورزش مناسب و داشتن تغذیه مناسب کمک می کند که شرایز بدنی مناسبی داشته باشید .

پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد ضمن اینکه این نکته را هم بدانید که اگر امسال قرار است کنکور بدهید پس بی خودی ذهنتون رو با مسائل اینچنینی درگیر نکنید که چه کنید و چطور مسائل را مدیریت کنید .
به هر حال سلامت جسم اهمیت دارد و درست۶ تا کنون اتفاقی نیفتاده ولی خب اگر تداوم داشته باشد مطمئن باشید مساله به حدی گسترده خواهد شده مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث دردسر هایی شود.
و حتما قرار نیست همه چیز را تجربه کنید که متوجه یک مساله شوید به هر حال مشکلات زیادی وجود دارد

مخصوصا برای شما که کنکوری هستید خب این بسیار مهم است که بدانید باید بتوانید در شرایط فعلی اهم و مهم کنید حالا که تا اینجا خانواده با شما همکاری داشتند خب نباید از این به بعد نگرانی هایی داشته باشید .
به هر حال تا اینجا پیش رفتید پس برای جلب اطمینان خانواده هم که شده بهتره دیگه بیشتر از این پیش نروید و بدانید که بهتره درسرو در اولویت قرار بدهید چون واقعا با اینده شما سر و کار دارد و بعد از ان در اینده هم می تواتید پیگیر درزش بدنسازی باشید این طور اعتماد خانوادهدهم جلب شده و خوشحال می شوند از اینکه هنراهی مناسبی با شرایط داشته باشید.
امیدوارم موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مدتی است که شب ها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده

سلام و خسته نباشید، پسر ۲۲ساله ای دارم .

مدتی است که شبها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده نمیدونم چیز دیگه ای هم مصرف میکنه یا نه چطور بفهمم و چکارکنم.

دارم دیوونه میشم

پاسخ

ببینید کاملا قابل درکه که نگران باشید و براتون شرایط سختی باشه که بخواهید بپذیرید که مشکل وجود داره . منتهی یک نکته رو در نظر داشته باشید و ان هم این مساله است که بدانید چون فرزند شما در سن حساسی قرار دارد خب این مساله باعث می شود که اگر برخور کنید شرایط بدتر سود و به نوعی فکر کند واقعا قصد دخالت در کارهای او را دارید.
بهتره حتما ابتدا حضورا در مورد شرایط زندگی و فرزندتون مشورتی داشته باشید و بعد تلاش کنید که نحوه تعامل مناسب با ایشون رو پیدا کنید.
چون به هر حال اینها نکات بسیار مهمی هستند که باید در نظر گرفته شود ..
ضمن اینکه بهتره پدر ایشون در جریان باشن و دوستان را کنترل کنند و در فضای دوستانه و صمیمی در مور عواقب این مساله توضیح بدهید که ممکنه چه شرایطی را برای فرد ایجاد کند ..
به هر صورت امیدوارم مساله حل شود ولی نظارت دقیق صحبت در مورد اینکه مطلع شدید دقیقا مساله کجاست و چه شرایطی وجوو دارد .
همه و همه مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید
به هر حال نوع برخورد با توجه به شناخت از شخصیت پسر تون هست که باید با دقت در نظر گرفته شود .
منتهی جای نگرانی نیست .اگر درست مدیریت کنید مساله حل می شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

382 نظرات

  • مریم , سپتامبر 27, 2016 @ 10:34 ق.ظ

    با سلام
    یکی از نزدیکانم دختر ۱۵ ساله ای است از بچه گی بسیار بچه خوب و با ایمانی بود ولی سه سال پیش به طور ناگهانی شخصیتش تغییر کرد در ابتدا به مدت بکشب خانه نیامد و پس از جستجوی فراوان در یکی از محله ها همراه با چند پسر پیدایش کردیم
    از اون روز به بعد کلا یه آدم دیگه ای شد به شدت پرخاشگر و بی ادب و عصبانی و مرتب در حال دعوا و داد زدن و بیشتر وقت ها بیرون رفتن های شبانه و …. لطفا راهنمایی کنید.

    • راهنما , سپتامبر 27, 2016 @ 11:21 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      • یه بی نشون , دسامبر 23, 2016 @ 11:55 ب.ظ

        سلام من یه پسر ۱۵ سالم که از وقتی باورم شروع شده کلی مشکل غیر قابل تحمل پیش اومده ولی روم نمیشه به کسی بگم . مشکلاتی که اولش خیلی ساده به نظر می‌رسید و الان واسم شده یه چیز عذاب آور و زجر دهنده .
        من به همشون عادت کردم به جز یه دوستون . و اون ، لکنت زبون بود اولش از هر صد جمله ای که می گفتم تو یه دوست زبون می گرفت ولی الان از هر صد جمله ای که میگم تو ده تاش زبون نمی گیره . اونقدر اعتماد به نفسم اومده پایین که نمیتونم تو جمع یا مهمونی میترسم صحبت کنم این خیلی برای یه نوجوون بده. تنها کاری که من توی یه جمع میکنم تماشا کردن حرکات دهن سمیه که داره حرف میزنه ، که شاید بفهمم بقیه چه کاری میکنم که ناقد روون حرف میزنن . خواهش میکنم یکی بگه باید چیکار کنم . من دارم عذاب می کشم

        • راهنما , دسامبر 26, 2016 @ 11:51 ق.ظ

          آیا لکنت زبان درمان پذیر است؟ برای درمان آن چه راهی وجود دارد؟

          بله لکنت زبان درمان پذیر است و روشهای مؤثری برای درمان وجود دارد که مهمترین آنها گفتاردرمانی است و توسط کارشناسان این رشته انجام می شود. با این حال آنچه در درمان لکنت زبان اهمیت دارد این است که والدین بدانند (یا اطرافیان بیمار و خود فرد مبتلا) که درمانهای لکنت زبان معمولاً طولانی است و برای تمام سنین (کودکان، نوجوانان و بزرگسالان) کاربرد دارد، به شرط آنکه بپذیریم لکنت زبان هم مثل بسیاری اختلالات دیگر درمان سریع و معجزه آسایی ندارد. بد نیست بدانید که “چرچیل” نخست وزیر موفق انگلیس و سیاستمدار معروف جهانی و بسیاری از اشخاص معروف و موفق دیگر دچار لکنت بوده اند و خللی در زندگیشان ایجاد نشده، بنابراین والدین در صورت لکنت زبان کودکشان نباید نگران باشند که شاید باعث عدم موفقیت وی در تحصیل و زندگی گردد.

          نقش والدین در درمان لکنت زبان کودک چیست و اطرافیان فرد مبتلا چه باید بکنند؟

          ٭ در برخورد با فردی که دچار لکنت زبان است (کودک یا بزرگسال فرقی نمی کند) از بیان عباراتی مثل “سعی کن آهسته تر صحبت کنی” “نفس عمیق بکش” و “آرام باش” خودداری کنید در ضمن هرگز جمله فرد دچار لکنت را کامل نکنید. ارتباط چشمی طبیعی را با فرد دچار لکنت حفظ کنید …
          ٭ سعی کنید خسته به نظر نرسید، فقط آرام و بطور طبیعی تحمل کنید تا جمله تمام شود. همواره با او ملایم صحبت کنید، ولی نه خیلی آرام که غیر طبیعی به نظر برسد.
          ٭ همچنین با رفتار و بیان خود به او نشان دهید که شما گوش می کنید که چه می گوید نه چگونه می گوید. اگر با او تلفنی صحبت می کنید، به یاد داشته باشید که او در صحبت کردن با تلفن مشکل دارد بنابراین تحمل کنید و اگر گوشی را برداشتید و صدایی نشنیدید قبل از قطع کردن مطمئن شوید که در آن سوی تلفن فردی که دچار لکنت است و سعی می کند صحبت را شروع کند نیست.
          شخصی که دچار لکنت است چه باید بکند؟
          چند راهکــــار در این زمینه وجود دارد، از جمله اینکــــه:
          ٭ فردی که دچار لکنت است علاوه بر درمان باید همیشه سعی کند آهسته و آزاد صحبت کند و حروف صدادار را بکشد.
          ٭ با حرکات شل و سبک لبها از روی کلمات بگذرد.
          ٭ از جایگزینی کلمات خودداری کند. فرار از برخی کلمات فقط ترس از تلفظ آنها را بیشتر می کند.
          ٭ در صحبت رو به جلو برود. تکرار کلماتی که بیان شده کمکی نمی کند.
          ٭ ارتباط چشمی طبیعی را با مخاطب حفظ کند.
          ٭ گهگاه در صحبت لکنت عمدی ایجاد کند! با قطع و تکرار عمدی می توان احساس کنترل بهتری را بر روی تکلم در لحظه های حساس پیدا کرد.
          ٭ در جستجوی کارها و مسائلی باشد که موقع لکنت مشکل را بیشتر می کند. هر چه فرد خودش لکنتش را تجزیه و تحلیل کند بهتر می تواند هماهنگی دستگاه تکلم را برقرار کند.
          ٭ به یاد داشته باشد که هدفش تکلم سلیس تر و بهتر است نه تکلم بی عیب و نقص و ایده آل. حتی کسانی که هیچ لکنتی ندارند گاهی در صحبت کردن دچارمشکل می شوند.
          ٭ به مخاطب خود بگویند که لکنت دارند و هرگز لکنت خود را پنهان نکنند بلکه با آن مواجه شوند.
          ٭ اگر موقع صحبت دچار اضطراب و تنش می شوند، آن را طبیعی تلقی کنند و از آن خجالت نکشند، چون عمداً دچار لکنت نشده اند.
          ٭ زمانهایی که دچار لکنت بیشتر می شوند فراموش کنند و مواقعی را که در صحبت کردن موفق هستند بخاطر بسپارند.

          روش‌هـــای درمانــــی

          دکتر برائتی روش‌های درمانی این عارضه، ابتدا رفتار درمانی و در درجه بعد گفتار درمانی را عنوان کرد و به ایسنا گفت: با توجه به این که فرد دچار لکنت زبان، به مرور زمان دچار مشکلاتی از قبیل عصبانیت و پرخاشگری، گوشه‌گیری و منزوی شدن، عدم اعتماد به نفس در صحبت کردن و همچنین افت تحصیلی در مدرسه می‌شوند، در جهت درمان ابتدا بایست مشکلات رفتاری و روحی حاصل از این عارضه رفع شود و در درجه بعد به فرد دارای لکنت تمریناتی داده شود تا بتواند شمرده شمرده صحبت کند. دکتر برائتی از دیگر روش‌های درمانی لکنت زبان را دادن مشاوره به فرد و خانواده وی در راستای افزایش اعتماد به نفس فرد و کاهش لکنت بیان نمود و ‌یادآور شد: استفاده از دستگاه لکنت شکن و تمرینات فرد برای شمردگی در صحبت کردن نیز از روش‌های درمانی مؤثرند.
          وی با بیان این که بهترین سن برای درمان لکنت زبان قبل از ۷ سالگی است، به خانواده‌های دارای چنین فرزندانی توصیه کرد: در صورت داشتن کودکی با لکنت زبان، هر چه زودتر در زمینه درمان عارضه وی به پزشک معالج مراجعه کنید، چرا که بعضاً تاخیر در شروع درمان و شدت یافتن فشارهای محیطی می‌تواند منجر به بروز صدمات روحی و جسمی در آینده کودک گردد. دکتر برائتی در پایان همچنین خانواده‌ها را از دادن تذکر و فشار آوردن به کودک برای صحیح حرف زدن باز داشت و گفت: خانواده‌ها از کمک به فرزند دارای لکنت خویش در گفتن کلمات خودداری نمایند و سعی کنند با تشویق کودک به صحبت کردن در جمع، اعتماد به نفس وی را بالا ببرند.
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • مرجان , سپتامبر 28, 2016 @ 6:41 ب.ظ

    پسر یکی از اقوام نزدیک که در امریکا ساکن هستند مناسفانه از سن ۱۵ سالگی درگیر مواد مخدر شده و با کارهای خلافش به مدت ۵ سال در زندان بوده و حالا بعد از ۱۴ ماه که از زندان آزاد شده با یک زن متاهل که دو فرزند هم دارد و شدیدا مواد و الکل مصرف میکند دوست شده و به هیچ راهی با پدر و مادر خود کنار نمیاید و اینها هم دلشان نمیاد که از خانه بیرونش کنند بهترین و گرانترین دکتر روانشناس اینجا هفته ایی یکبار میرود اما به او هم دروغ میگوید.لطفا من را راهنمایی بفرمایی تا به این پدر و مادر در مانده کمک کنم که ثواب بزرگی میشه اگه این پسر ۲۷ ساله را اصلاح کنیم.قبلا از شما ممنون و متشکرو

    • راهنما , سپتامبر 30, 2016 @ 6:16 ب.ظ

      دوست عزیز بهترین متخصصین هم که باشند تا فرد تمایلی به تغییر نداشته باشه هیچ کاری به نتیجه نمیرسه
      و تمام تلاشهای شما هم بی فایده است … مگر دوستی هم سن و سال که ارتباط کلامی و خوبی هم با ایشون داره واسطه بشه و بتونه اونو تحت تاثیر قرار بده
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مرجان , اکتبر 1, 2016 @ 5:14 ق.ظ

    با سپاس از راهنمایی شما

  • ناصر , اکتبر 24, 2016 @ 9:30 ق.ظ

    باسلام وعرض ادب دختری دارم ۱۸ ساله محیط بسیار گرم وصمیمی در خانواده داریم متاسفانه چند روز پیش فردی برروی تلگرام عکس هایی از دخترم بهمراه پسری د یک رستوران برایم فرستاد که برایم تعجب برانگیز بود برخورد شدیدی با فرزندم نداشتم وسعی کردم بسیار با تدبیر واز راه دوستانه با فرزندم این مساله را حل کنم ولی با سن کم اوگوشه گیر شده واز تمایلش در ازدواج با آن جوان صحبت میکند که بسیار خانواده را نگران وپریشان ساخته است از شما در این رابطه کمک می خواهم.با تشکر

    • راهنما , اکتبر 25, 2016 @ 12:00 ق.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • راهنما , نوامبر 10, 2016 @ 11:57 ب.ظ

    اکثر افرادی که مبتلا به OCD می‌شوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را به‌طور خفیف تجربه می‌کنند و می‌توان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آن‌که به‌طور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ روان‌درمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به OCD کمک می‌کند تا در بازه‌های زمانی طولانی و طولانی‌تری از رویارویی با شرایط استرس‌زایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را می‌کند که استرس و اضطراب او را از بین می‌برد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر می‌شود و هرچه‌قدر که زمان می‌گذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز می‌کند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی می‌کند تا مرحله‌ای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.

    نمونهٔ جالبی از درمان Exposure and response prevention درمورد بیماری اتفاق افتاد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیله‌ای به رنگ قرمز نگهداری نمی‌کرد و به هیچ وسیلهٔ قرمزرنگی هم دست نمی‌زد. پزشک روانشناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمزرنگش را بردارد و برای مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری می‌کرد. در مرحلهٔ بعد و وقتی با اجبار پزشک روبه‌رو شد، دست خود را به‌سمت گوشی برد، اما نتوانست آن را لمس کند. پزشک در یک برخوردِ تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار چشمان خود را بست و به گوشی قرمزرنگ دست زد. در مرحلهٔ بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمتِ فراوان برداشت و پس از لحظه‌ای دوباره روی میز گذاشت، اما براثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، به‌مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه داشت. با گذشت زمان، بیمار کم‌کم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمزرنگ عادت کرد و یاد گرفت که چشمان خود را هم باز کند و گوشی قرمزرنگ را بنگرد. این فرایند به‌مدت ۳۰ دقیقه به‌طول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد، و البته با توجه به اینکه مدتی نیز تحت دارودرمانی بود، تا حدود زیادی بهبود یافت.

    به گفتهٔ پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای اتفاق می‌افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می‌کند، حداکثر ۹۰ دقیقه به‌طول می‌انجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتی‌که بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده‌است.

    درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از داروهایی در گروه Selective Serotonin Reuptake Inhibitor (SSRI) استفاده می‌شود. این داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین می‌نامیم، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش می‌دهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح می‌شود و یا مقدار ترشح شده توسط عصب‌های پیش سیناپس جذب و نابود می‌شود.

    این داروها همان‌طور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری می‌کنند. این دفع در محل سیناپس‌ها اتفاق می‌افتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپس‌ها منتقل می‌کند.

    از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده می‌شود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپس‌ها را افزایش می‌دهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل می‌کند انجام می‌دهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.

    از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز می‌شوند و در گروه SSRIها جای می‌گیرند، می‌توان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از دارویی‌هایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده می‌شود.

    این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری می‌دهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کم‌خوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
    که حتما” باید تحت نظر متخصص این داروها تجویز بشه
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • arman , نوامبر 13, 2016 @ 1:23 ق.ظ

    سلام من ۲۲سالمه و احساس نیاز شدیدی با رابطه با جنس مخالف دارم از طرفی هم شرایط ازدواج ندارم و نمیتونم باکسی دوست شم لطفا راهنماییم کنید؟؟

    • راهنما , نوامبر 13, 2016 @ 5:10 ب.ظ

      با سلام

      از دیدن فیلم و عکس های تحریک کننده خودداری کنید

      ورزش کنید
      در خانه تنها نمانید
      دوش اب سرد بگیرید
      با معده پر نخوابید
      لباس های چسب و تنگ نپوشید
      سعی کنید مطالب جنسی مطالعه نکنید
      مطالعه کتب مورد علاقه را در برنامه بگنجاند
      و به کاری خود را سرگرم کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • ناشناس , نوامبر 13, 2016 @ 10:51 ق.ظ

    سلام،
    دختر ۱۵ ساله ام انگیزه ای برای درس خواندن ندارد. کلاس زبانش را هم کنار گذاشته و تنها به مبایلش چسبیده. چند بار موبایلش را توقیف کردم ولی بدتر شد. بتازگی هم با پسری دوست شده.
    لطفا راهنمایی کنید.
    ممنون

    • راهنما , نوامبر 13, 2016 @ 4:51 ب.ظ

      با سلام

      آشنایی نوجوان با فضای مجازی مشکلاتی را به همراه دارد که برای مدیریت ان گرفتن گوشی و منع کار مناسبی نیست
      اشنایی در این سن با جنس مخالف خودش عامل کاهش انگیزه است اگر فرزند شما با شما رابطه راحتی ندارد و بیشتر حالت بحث پیدا می کند لطفا به مشاور مراجعه کنید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • سارا , نوامبر 30, 2016 @ 10:29 ب.ظ

    با سلام
    دختر ۱۷ ساله ای دارم چند وقت هست که متوجه شدم سیگار مصرف میکنه نمیدونم چطور باهاش برخورد کنم نسبت به درس و مدرسه خیلی بی علاقه شده و بیشتر وقتش و با دوستاش میگذرونه لطفا راهنماییم کنید

    • راهنما , دسامبر 3, 2016 @ 12:53 ق.ظ

      یکی از دلایل اصلی روی آوری نوجوانان به سیگار، کنجکاوی در امتحان کردن آن است که اغلب ازطریق دوستان و همسالان تبلیغ می شود و آرام آرام برای ادامه این تجربه ، بهانه های دیگری نیز فراهم می شود . برخی از نوجوانان برای مخالفت با خانواده و رفع حقارتها به این کار دست می زنند و می خواهند از این طریق اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند . رقابت با گروه همسالان از طریق خود نمایی ، بزرگترین دلیل شایع برای آغاز کشیدن سیگار است .
      بسیاری از پسران نوجوان سیگاری ، عقیده دارند که با هر پکی که به سیگارمی زنند ، احساس مردانگی می کنند و این شیوه به زودی جزئی از شخصیت آنها می شود . تقلید از پدر و مادر و اطرافیان نیز تاثیر زیادی در سیگاری شدن نوجوان دارد .
      اضطراب ، تنش ، محرکهای شدید روانی و ناراحتی های خانوادگی عوامل عمده زمینه ساز برای روی آوردن به سیگار هستند .
      مسأله تاسف بار این است که نوجوان سیگاری که ازطریق سیگار به آرامش کاذب دست می یابد و با پنهان کردن مشکل خود از خانواده هر روز بیش از پیش به دوستان هم دردش روی می آورد ، بهترین طعمه عاملان پخش مواد مخدر نیز خواهد شد. در این میان خانواده ها بیش از دیگر گروههای اجتماعی در پیشگیری از سیگاری شدن نوجوانان نقش دارند .

      نقش خانواده در مراقبت از نوجوانان
      دوره نوجوانی ، دوره ای حساس و شگرف و حد فاصل کودکی و جوانی است . خانواده های هوشیار باید با آگاهی از شرایط ویژه این دوره ، همواره مراقب فرزندان نوجوان خود باشند . موقعیت حساسشان را درک کنند و هرچه بیشتر آنها را در پناه خود بگیرند . وقتی که مشکلات نوجوان در محیط خانه و در جمع صمیمی خانواده بدون ترس از تنبیه و شماتت مطرح شود ، و از طریق راه حلهای منطقی والدین رفع گردد ، دیگر نیازی به حضور و دخالت دوستان و همسالان نیست . نقش تربیتی خانه و خانواده به عنوان محیطی که فرزندان بیشترین وقت خود را در آن می گذرانند تا جایی مهم است که به جرأت می توان گفت ، منشاء تمام موفقیتها و شکستها را باید در شیوه تربیتی خانواده ها جستجو کرد .
      والدین باید هوشیار باشند و ارتباطات ، رفتار و آمد و شدهای نوجوان خویش را تحت نظر بگیرند ، و اگر احساس کردند بلای مهلک سیگار ، گریبان فرزندانشان را گرفته با سعه صدر و بدون فوت وقت این نطفه شوم را خفه کنند .
      آموزش قبل از سن ۱۵ سالگی ، تلاش برای کاستن فشارهای روانی ، تشویق و تقویت به موقع موفقیتها ، فراهم کردن تفریحات سالم و سازنده و درونی کردن ارزشها در پیشگری از روی آوردن نوجوان به سیگار تاثیر زیادی دارد .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • azam , دسامبر 15, 2016 @ 1:18 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    من یه خواهر دارم با سه تا بچه . پدر بچه ها متاسفانه آدم شکاکی نسبت به همسر خود می باشد و در حضور بچه ها صحبت های نادرستی بیان می کند . بطوری که خصوصا بچه ها آرامش ندارند .در این بین دختر خواهرم حدودا ۱۷ سال سن داره و متاسفانه درگیر مسایلی هست که ذهنش رو به هم ریخته و به روانش داره آسیب وارد میکنه . طوری که حتی به سیگار پناه آورده برای رسیدن به آرامش . یه دختر دیگه هم داره که ۹ ساله ست و عصبی بودن رو میشه تو روان بچه مشاهده کرد . با وجودی که خیلی نگران اونها هستم ولی نمی دونم باید برای جلو گیری از فاجعه ای که در آینده ممکنه باهاش مواجه باشیم چه کاری انجام بدم . لطفا التماس میکنم راهنمایی کنید

    • dr-salary , دسامبر 15, 2016 @ 9:43 ب.ظ

      با سلام
      این خانواده با صحبت های شما به شدت آسیب دیده اند .اینکه در چند خط توصیه بنده بتونید کمک کنید شاید صحیح نباشد به نظرم حتما در ابتدا خواهر شما با مشاور حضوری صحبت کنند تا در ارتباط با همسرشون بتونن بهترین رفتارها رو به کار ببرند تا بچه ها اسیب کمتری ببینند ولی در مورد دختر خواهرتون بهتره اگر با شما ارتباط مناسبی داره ،راهنماییش کنید و لی جنبه نصیحت نداشته باشه وبهتره باهاش صحبت کنید و حرف هاش رو ببدون قضاوت بشنوید و اگر میتونه و شرایطش رو داره با رواشناس خانوم ترجیحا مشاروه ای داشته باشه
      موفق باشید

  • بیتا , دسامبر 18, 2016 @ 4:37 ب.ظ

    به خودم قول دادم که از این کارها نکنم وحتی اگر گذاشتن تنها برم بیرون از این کارها نمی کنم وفقط با دوستام

    • dr-salary , دسامبر 18, 2016 @ 10:43 ب.ظ

      با سلام
      در این سن حساسیت های ارتباطی وجود دارد و خانواده حق دارند نگرانی هایی داشته باشند ولی این به منزله نداشتن دوست صمیمی و تنها بودن نیست همیشه دوست خوب و متناسب با روحیات ادم ها وجود دارد .فقط باید در دوستی ها دقت داشته باشیم
      و همیشه داشتن دوست خوب باعث رشد و موفقیت ها می شود
      موفق باشید

      • بیتا , دسامبر 19, 2016 @ 2:00 ب.ظ

        درسته ولی همه مشاوره ها میگن که این تنبیه زیاده گوشیمو گرفت نداد الان یک ساله ولی خوب دارم راضیش می کنم بهم بده

  • zahra , دسامبر 29, 2016 @ 2:56 ب.ظ

    سلام میشه کمک کنید بهم راستش من امسال اصلا تمرکزندارم رودرسم وامتحانمم بااینکه سئوالاروبلدم امشک میکنم ک درسته یانه ک بعدش میبینم که اشتباه جواب دادم خیلی اعصابم خرده ک معدلم کم میشه امسال موندم چیکارکنم????????میشه راهنمایی کنیدمیخوام تمرکزم بیشترشه واینکه یه برنامه …بدین

    • dr-salary , دسامبر 29, 2016 @ 11:25 ب.ظ

      با سلام
      روش های تقویت تمرکز حواس
      تمرکز حواس در هنگام مطالعه، کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس، استفاده از روش هایی است که باعث تقویت و پرورش مهارت های لازم برای این کار است. بنابراین، بدون تمرکز حواس، ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد، ساعت ها وقت بگیرد؛ اما به خوبی فهمیده نشود و اثر مثبتی نداشته باشد. از این رو، کاربرد روش ها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا به هنگام مطالعه، فعال باشد، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز هنگام مطالعه، افزایش می دهد. این روش ها عبارتند از:

      ۱٫ طرح سؤال
      طرح سؤال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز، دقت کافی، انگیزه و علاقه، به مطالعه بپردازد. طرح سؤال هنگام مطالعه، یکی از روش هایی است که خواننده را فعال و به طور عمیق او را درگیر مطالعه می کند و سبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود. فرد برای یافتن پاسخ سؤالات خود، بایستی تمرکز حواس خود را حفظ کند؛ زیرا در هنگام مطالعه، نمی توان بدون تمرکز، پاسخ سؤالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطلب و با طرح سؤال، توان میزان فراگیری خود را ارزشیابی کرده، به نقاط قوت و ضعف خود پی می برید. طرح سؤال، سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود و موجب می شود تا خواننده در مطالعات بعدی، برای از بین بردن نقاط ضعف خود، با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کند.

      ۲٫ تندخوانی
      تندخوانی، باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه، باعث یادگیری بهتر می شود. فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد؛ ولی اگر سرعت مطالعه ما پایین باشد، ذهن، وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه و آن شاخه می پرد و در نتیجه، حواس پرتی ایجاد می شود. مطالعه سریع یا تندخوانی، فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.

      در زمینه تندخوانی، در پرسمان شماره ۴۷، راهنمایی های مفیدی را ارائه کرده ایم که می توانید به آن جا رجوع کنید.

      ۳٫ خواندن اجمالی
      روش خواندن اجمالی، مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات. در این روش، خواننده، مطالب را سازمان بندی می کند و آن گاه هدف از مطالعه خود را مشخص کرده، مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سؤال کردن، کنجکاوی، علاقه، دقت و تمرکز حواس خود را افزایش می دهد. برای اطلاع بیشتر از روش خواندن اجمالی به پرسمان شماره ۴۶ مراجعه کنید.

      ۴٫ جدیت در مطالعه
      به محض نشستن پشت میز مطالعه، خواندن را با جدیت شروع کنید؛ زیرا اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید، تمرکز حواس زود به دست می آید. این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که «فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند، با برداشتن قدم اول، امکان پذیر است». شک و تردید، موجب حواس پرتی یا ایجاد تخیلات واهی می شود. اجازه ندهید چیزی جز مطالعه، ذهن شما را مشغول کند. تصمیم بگیرید و مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید. در این زمان، از مطالعه دست نکشید و به مطالعه ادامه دهید؛ اما زمان مطالعه را طولانی نکنید. بیهوده وسواس به خرج ندهید و بهانه تراشی نکنید. به خود تلقین کنید که فرد بااراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه، دچار حواس پرتی نشوید.

      ۵٫ استفاده از راهنما به هنگام مطالعه
      یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک راهنما، چون انگشت سبابه، مداد و… به هنگام مطالعه است؛ زیرا استفاده از یک راهنما هنگام مطالعه، باعث تمرکز حواس بهتر، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت برای دوباره خواندن و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.

      ۶٫ خط کشیدن زیر مطالب مهم
      استفاده از این روش، یکی از شایع ترین روش هایی است که اغلب دانشجویان از آن استفاده می کنند. هنگام مطالعه، با استفاده از یک مداد، و مطالب مهم و اساسی را علامت گذاری کنید؛ زیرا برای مشخص نمودن مطالب مهم و اساسی، خط کشیدن زیر آنها لازم است.

      ۷٫ داشتن علاقه به مطالعه
      علاقه به مطالعه، یکی از شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس، هنگام مطالعه است. وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خودبه خود بر آن تمرکز می کند؛ بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعد هم خیلی راحت آن را به خاطر می آورد. سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن هدف هایی که برایتان مهم و جالب توجه است، نسبت به مطالعه، شوق و علاقه پیدا کنید. موقعیت هایی را که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید، تجزیه و تحلیل کنید؛ احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدایند که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند. افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید، به طور منطقی، تعبیر و تفسیر کنید.

      ۸٫ تعیین زمان و مکان مطالعه
      یکی از راه های برقراری تمرکز حواس، این است که مطالعه در ساعتی از روز انجام گیرد که برای فرد، مناسب تر است؛ اما تخمین مناسب ترین زمان برای مطالعه، کاری دشوار است و به عادات فرد بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه، با خیال راحت و آسوده مطالعه کنند؛ اما برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند و به مطالعه بپردازند. با این توصیف، تعیین زمان و مقدار مطالعه، باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه، برقراری تمرکز، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.

      ۹٫ یاد بگیر که بگویی نه
      زمانی که تصمیم گرفتید مطالعه کنید، اما دوستان یا هم اتاق های شما درخواست می کنند که دور هم جمع شوید، هنر گفتن نه را در خود تقویت کنید. اگر این اراده در شما ضعیف است، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید: لطفاً «مزاحم نشوید». اگر موفق نشدید، می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود.

      ۱۰٫ ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت
      مطالعه عمیق و یادگیری ثمربخش، وقتی حاصل می شود که فرد، تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند؛ زیرا اعتماد به خود، مهارت و نیرو را افزایش داده، مغز را سالم تر می کند. وقتی می خواهید کاری انجام دهید، از گفتن کلماتی مانند نمی خواهم، نمی دانم و نمی توانم، بپرهیزید و جمله «این کار محال است» را از دفتر زندگی خود خط بزنید. ترس، بدگمانی و بی ارادگی را از خود دور کنید و هرگز به خود اجازه ندهید تا هیجانات و افکار منفی، شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته با خود تکرار کنید که قادر به انجام هر کاری هستید و بدین طریق، تفکر مثبت را در خود پرورش دهید.

      قوی بودن اعتماد به نفس، احساس شعف و شادی را در شما به وجود می آورد و در حالت شادمانی، از تمرکز حواس خوبی برخوردار می شوید؛ بهتر فکر می کنید؛ بهتر مطالعه می کنید و نتیجه، کارتان بهتر می شود. «مارگات کوربت» می نویسد: «انسان در بحر اندیشه های خوشایند، حافظه ای بهتر پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود به وجود می آورد». از این رو، خودپنداری مثبت، مهم ترین کمک برای تمرکز و یادگیری است. اگر بتوانیم تصورات غلط و منفی را از خود دور و تصورات مثبت را جایگزین کنیم، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم.

      ۱۱٫ عدم هماهنگی اراده و تخیل خواننده، مانع تمرکز است
      اگر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمی تواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. در روان شناسی، ثابت شده است که در این تضاد، قدرت تخیل، قوی تر از قدرت اراده است. وقتی دانشجویی کتابی را باز می کند و به مطالعه آن اقدام می کند، پس از مدت کوتاهی، افکاری به ذهنش خطور می کند؛ مثلاً با دوستانش فوتبال بازی کند یا با هم به سینما بروند یا فلان فیلم را تماشا کنند. این تخیلات، باعث می شود تا خواننده، تمرکز خویش را از دست بدهد و سرانجام از خواندن کتاب منصرف شود. برای غلبه بر این مشکل، خواننده وقتی مایل به مطالعه درباره موضوعی خاص باشد، بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد؛ مثلاً اگر کتاب شعری می خواند، خود را در حال و هوای شاعر در هنگام سرودن یا خواندن آن شعر قرار دهد و اگر کتاب پزشکی می خواند، خود را در حال و هوای پزشک در هنگام معالجه بیمار قرار دهد تا از این طریق، خیال و اراده را با هم هماهنگ کند. تا زمانی که آهنگ تخیل و اراده هماهنگ باشند، تمرکز حواس حفظ می شود.

      ۱۲٫ کاستن حواس پرتی های ناشی از شرایط بدنی
      خواب نامنظم و فعالیت ها و عادات غذایی نادرست، می توانند از علائم و مشکلات مربوط به تمرکز باشند؛ به عنوان مثال، سنگینی معده و سیری بیش از حد، یکی از زمینه های عدم تمرکز به هنگام مطالعه است. شما باید از خوردن غذاهای پرحجم خودداری کنید؛ زیرا با سرازیر شدن خون به سمت دستگاه گوارش، از بنیه حسی و ذهنی شما کاسته می شود. همچنین باید بدانید که صبحانه کافی و مقوی، نقش مهمی در ایجاد و برقراری تمرکز حواس در طی روز خواهد داشت. در اولین غذای روز، همراه با کربوهیدرات، پروتئین نیز میل کنید؛ مثل تخم مرغ، ماهی، پنیر یا خشکبار. سعی کنید به این ضرب المثل عمل کنید: «صبحانه را مانند پادشاهان، ناهار را مانند شاهزاده ها و شام را مانند فقرا صرف کنید».

      ۱۳٫ یادداشت برداری هنگام مطالعه
      یادداشت برداری، نوعی تکرار درست است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطلب می شود. یادداشت برداری خوب، کاری جدی و فعال است که موجب اندیشیدن می شود. برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن، هماهنگی چشم و مغز (به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی) با عاملی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت کرده، فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش نباشید.

      ۱۴٫ برای تمرکز حواس، به دنبال سکوت مطلق نباشید
      یکی از باورهای بسیار نادرست برخی از شما این است که برای تمرکز حواس، باید در سکوت مطلق باشید. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را برای مطالعه انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد؛ اما به هیچ عنوان نباید در جست وجوی محیطی باشیم که سکوت مطلق بر آن حکم فرما باشد. بهترین مکان برای مطالعه، جایی است که سر و صدا در آن از بقیه جاهای موجود کمتر باشد؛ مثلاً اکنون می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است؛ مسلما این محیط، ایده آل نیست؛ اما شما در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت، شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید.

      مطالعه در جای کاملاً ساکت، غلط است؛ زیرا اگر شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت کنید، شرطی می شوید و فقط در چنین مکان هایی می توانید مطالعه کنید و آن وقت در محیط های دیگر، با کوچک ترین سر و صدایی، تمرکز حواس شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره، برایتان بسیار مشکل است.

      ۱۵٫ نظم مکانی، تمرکز حواس را تقویت می کند
      اخیرا ژاپنی ها تحقیقات جالبی را روی یک گروه هزار نفری انجام داده اند. در این تحقیق، کودکان ده ساله ای که از بهره هوشی، استعداد و توانایی ذهنی نسبتا یکسانی برخوردار بوده اند، هر کدام در محیط متفاوتی از دیگران قرار گرفتند. محیط مطالعه نفر اول، بسیار درهم ریخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم، آشفتگی نسبتا کمتری داشت و اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم، کمی منظم تر و با وسایل کمتری بود و به همین ترتیب تا نفر هزارم که اتاق بسیار منظم و مرتبی، با حداقل وسایل داشت؛ کتاب های یکسانی به همه دادند و به هر یک، فرصت مناسبی برای مطالعه در اتاق های مخصوص داده شد. بعد از پایان زمان تحقیق، نتیجه تحقیق این گونه بود:

      میزان مطالعه، بازدهی، میزان به خاطر سپاری و تمرکز، با میزان نظم و ترتیب اتاق ها، نسبت مستقیم داشت؛ یعنی هر فردی که در اتاقی با اسباب و وسایل کمتر، مرتب تر و منظم تری قرار گرفته بود، بازدهی کمّی و کیفی بیشتری را در مطالعه خود نشان می داد. «شاکتی کوالن» در کتاب بازتاب های نور، می نویسد: «هر وضعیت درونی، انعکاسی بیرونی و محیطی دارد و هر وضعیت محیطی، بازتابی درونی»؛ یعنی وضعیت منظم پیرامون شما، به نظم فکری و درونی شما کمک می کند. بنابراین، قبل از مطالعه، دو سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه خود بپردازید و این مسئله را جدی بگیرید.

      ۱۶٫ بهره برداری از تکنیک «حالا این جا باش»
      به احتمال زیاد، این فن ساده و فریبنده، بسیار مؤثر است؛ یعنی هر وقت متوجه می شوید که فکرتان از موضوع منحرف شده، به خودتان بگویید حالا این جا باش و به آرامی توجه تان را به جایی که می خواهید، برگردانید؛ برای مثال، شما در کلاس درس هستید و توجه تان از سخنان استاد به تکالیفی که دارید یا به قرار ملاقاتتان معطوف می شود. در این هنگام، به خودتان چنین بگویید: «حالا این جا باش» و دوباره حواستان را متمرکز کنید و تمرکزتان را به سخنان استاد برگردانید و تا جایی که ممکن است، این حالت را حفظ کنید. اگر شما فردی طبیعی باشید، چه بسا این کار را صد بار در هفته انجام دهید؛ اما پس از مدتی، درخواهید یافت که هر روز نسبت به قبل، فاصله زمانی بین منحرف شدن افکارتان بیشتر می شود. بنابراین، صبور باشید و آن را حفظ کنید و ببینید که پیشرفت خواهید کرد.

      ۱۷٫ تسلیم حواس پرتی های بیرونی نشوید
      وقتی در اتاقی نشسته اید، اگر شخصی در را محکم و با سر و صدا بست، رویتان را به سمت او برنگردانید؛ بلکه ذهنتان را به آن چیزی که مقابل شماست، متمرکز سازید. این کار را در موقعیت های متعدد، مانند موارد زیر تمرین کنید:

      در کلاس های درس بگذارید افراد بیایند و بروند و سرفه کنند؛ بدون این که کوچک ترین نگاهی به آنها بکنید؛ گویی آن جا نیستید. بین خودتان و استاد، تونل برقرار کنید. وقتی با کسی در حال گفت وگو هستید، توجهتان را به او معطوف کنید؛ به صورتش بنگرید و به گفته هایش توجه کنید و بقیه دنیا را از ذهنتان بیرون کنید.

      ۱۸٫ یادداشت عوامل حواس پرتی
      شما اگر حتی بهترین شیوه مطالعه را در پیش گرفته باشید، هیچ گاه عوامل حواس پرتی تان به صفر نمی رسد؛ زیرا ممکن است بعداز مدتی تمرین، حواس پرتی شما تا حد فوق العاده زیادی کم شده باشد؛ اما برخی از اوقات، افکار دیگری غیر از موضوع مطالعه، به سراغ ذهن شما می آید و حواستان را پرت می کند. بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقی مانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ و اختصاص دادن زمانی برای فکر کردن درباره این مسائل است. اگر شما در اوج مطالعه، ناگهان به خاطر می آورید که امشب حتما باید به دوست خود تلفن بزنید، از این لحظه به بعد، شما هر قدر هم که سعی کنید فکر خود را بر روی مطالعه متمرکز کنید، اندیشه تلفن کردن به دوستتان و این که «مبادا فراموش کنم»، ذهن شما را آشفته می کند و شما را آزار می دهد. در نتیجه، شما از همان لحظه، تمرکز حواس خود را از دست می دهید؛ اما اگر به محض آن که این اندیشه به ذهن شما راه یافت، آن را بر روی کاغذی بنویسید، دیگر خیالتان راحت می شود و می توانید به مطالعه متمرکز خود ادامه دهید. یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا می گیرید و ثبت می کنید، باید جایی تخلیه کنید. اگر ننویسید و بگویید باشد برای بعد، توانایی ذهنی خود را کم کرده اید. هر چیزی را که در حین مطالعه به خاطرتان می آید و عامل مزاحم تلقی می شود، گوشه ای یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید.

      ۱۹٫ کنترل صحبت با خود به هنگام مطالعه
      خیلی ها نمی دانند که ما به هنگام انجام تکالیف، به شکل خاموش، با خودمان صحبت می کنیم. صحبت با خود، می تواند فعالیت ها و رفتارهایی را در ما برانگیزد و ما را مورد تشویق قرار دهد و به سر و سامان دادن آن چه بعد انجام می دهیم، کمک کند. ما از طریق صحبت با خود، بر جریان پیشرفت خود نظارت می کنیم؛ اما اگر همین گفت وگوی با خویش، بیش از اندازه ارزش یابانه یا انتقادی صورت گیرد، بر تمرکز، اثر منفی می گذارد. آیا تا به حال تجربه نگارش یک مقاله را داشته اید که در همان سطر اول آن گیر کرده، ناکام شده باشید؟ در این کار، مقصر اصلی، یک ویراستار درونی بسیار سخت گیر بوده است. مقایسه توانایی خود با توانایی دیگران و انتظارات غلط در مورد مدت و کیفیت تمرکزی که باید داشته باشید، می تواند مسئول شکل گیری یک گفت وگوی منفی با خویش باشد. با کمی تمرین، شما می توانید هر قضیه مختل کننده درونی را اداره کنید.

      ۲۰٫ انتخاب زمان مناسب
      پس از استراحت، به ویژه صبحگاهان، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگی و کسالت، نامناسب ترین اوقات برای تمرکزند؛ البته هنگام صبح، لازم است قدری ورزش کنید تا بدن، آمادگی لازم را به دست آورد.
      موفق باشید

  • Yasmin , ژانویه 6, 2017 @ 7:07 ب.ظ

    سلام من ۲۳ سالمه و از بچگی تالاسمی ماژور دارم و از همون دوران دبستانم یادمه ک اطرافیانم ک صحبت میکردن میگفتن گناه داره تا هجده سالگی زنده نمیمونه ولی اینجوری نشد و ب قول معروف من حالا پنج ساله تو وقت اضافه دارم زندگی میکنم ولی خیلی ناراحتم ن بخاطر بیماریم با بیماریم هیچ مشکلی ندارم ناراحتیم از اینه ک میترسم همین فردا بمیرم ولی هیچ لذتی از زندگی نبرده باشم و ب هیچکدوم از ارزوهام نرسیده باشم خیلی میخوام بهشون برسم و مصمم هستم ولی خونوادم خیلی مانعن از نظر اونا من باس شبانه روز تو خونه باشم. سفر دوستانه نرم . کار نکنم دوست دارم سفر خارجی برم پولشو دارم ولی نمیزارن زره زره تو خونه دارم اب میشم . موقعیت ازدواج هم ندارم ک بگم ازدواج میکنم و و همسرم همه ارزو هامو براورده میکنه همسر کجا بود حتی دوست پسر هم ندارم میدونی چون ذاتم قبول نمیکنه من ادم خیلی مذهبی نیستم و عقایدم همینطوریه یکی بم بگه چکار کنم بدبختی حتی خودکوشی هم حرامه و قابل بخشش نیس وگرنه بجا اینهمه حرف زدن حالا پیش خدا بودم

    • مشاور , ژانویه 6, 2017 @ 7:32 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز تالاسمی یا هر بیماری دیگری نباید امید انسان رو از بین ببره و اجازه نده به ارزوهاش برسه .افرادی با داشتن سرطان بدخیم حالا ادم های معروفی شدند و هنوز زنده اند با امیدی که قانون پزشکی نمی تونه توصیفش کنه و افرادی که با بیماری های خاص الان تحت کنترل پزشک ازدواج کردن و حتی بچه دار شدن این همه یاس و ناامیدی می تونه البته به خاطر بازخورد اطرافیان هم باشه ولی دلیل نمی شه انسان از ادافش بمونه وسوال من از شما اینه آیا افرادی که از ۱۰۰ درصد سلامت برخودارند زمان مرگشون رو می دونند که شما نگران باشید .ممکن همون فرد یک دقیقه دیگر در دنیا نباشه حالا به هر دلیلی .مرگ و زندگی دست خداست .قرار نیست ما تحت تاثیر شرایط باشیم بلکه باید زندگیمون رو خودمون بسازیم و با امید به خدا .امیدوارم در این مسیر بهترین ها براتون اتفاق بیفته
      موفق باشید

  • sevda , ژانویه 10, 2017 @ 9:53 ب.ظ

    سلام.دختری ۱۸ساله هستم.یک ساله که مادروپدرم جدا شدن.و۲ برادر دارم.خیلی به مامانم وابسته هستم.ولی بابام حضانت منو داداش کوچیکمو نمیده به مامانم.پدرم اعتیاد داره و به وضعیت روحی ما فکرنمیکنه ولی از نظر مالی هیچی کم نمیذاره.وضع درسیم بد شده و از نظر روحی داغونم.همش به فکر فرار از خونم.چیکار کنم؟

    • راهنما , ژانویه 17, 2017 @ 9:25 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • سعیده , ژانویه 15, 2017 @ 1:23 ب.ظ

    سلام من دختری۲۸ ساله دانشجوی فوق لیسانس کشاورزی دانشگاه دولتی روزانه،بیکارهستم.نماز روزه حجاب و سایر اعمال مذهبی، انسانیت و محبت ، صداقت را رعایت می کنم ظاهر و تیپ ساده دارم.اهل تجمل و تحت فشار گذاشتن خانواده حتی مسائل اقتصادی نیستم. به ظاهر جامعه من قبول ندارد چون مادیات زیاد ندارم که امکانات، ماشین گران، لباس گران داشته باشم و قیافه و اندام خیلی زیبا ندارم. دوست دختر مهربان ندارم با ایشان وقت بگذرانم با هیچ مذکری دوست نبودم و نیستم. فامیل پدری جز مسخره کردن من حرفی ندارند چون فامیل هستن باید ساکت باشم. فامیل مادرم فقط در صورتی که برای آنها مفید باشم یعنی وظایف آنها را انجام بدهم و…شاید قابل احترام باشم و خیلی را مسخره و مورد قضاوت قرار می دهند. فامیل کلا از طریق خانواده اطلاعات دقیق با جزئیات من را بدست می آورد اما محال بگذارند من متوجه شوم که مثلا در دوره آموزشی شرکت کردند.اساتید دانشگاه اغلب با این که من اهل درس و مطالعه هستم اهمیتی به فعالیتم نمی دهند به خدا نمی دانم علت این رفتارها چیه؟ مادرم نیز وجود من را مایه بی آبرو و حیوان می داند و من را عامل همه مشکلات و تقصیر ها می داند حتی که دیگران بد رفتاری کردند. واقعا نمی دانم چرا همه با تمام معایب بزرگ و زشت خود که دیده نمی شوند از من برتری دارند؟ نمی دانم گناه یا اشکالم چیست؟ دیگران به راحتی می توانند نظر مادرم را نسبت به خودم تغییر دهند. اگر جای یک کتاب در خانه عوض شود به راحتی دعوا می کند و می گوید دعا کن مادرت… و تو راحت بشی . نمی دانم اگر من حرف مادرم را گوش نمی کردم بد حجاب، نماز نخوان دروغ و اذیت کن و… می شدم مادرم و خانواده به وجودم افتخار می کرد.

    • راهنما , ژانویه 17, 2017 @ 10:03 ب.ظ

      در یک کلمه به شما میگم تا وقتی چنین تصوری از خودتون و دیگران دارید پس باید منتظر چنین دیدگاهی باشید
      خود شما در ایجاد این شرایط بسیار تاثیر گذار هستید
      پس نیاز به مشاوره و مثبت اندیشی دارید
      پس برای از بین بردن افکار منفی و جایگزین کردن آنها با نگرشی مثبت‌تر چه باید بکنید؟ حتی اگر ذاتاً خوش‌بین نباشید، راه‌هایی هست که از طریق آن بتوانید مهارت‌های مثبت‌اندیشی را در خود تقویت کرده و از فواید آن بهره ببرید.

      وقتی روزتان خیلی پرمشغله باشد، خیلی راحت ممکن است به مسائل منفی توجه کنید. بخاطر کارها و مسئولیت‌های زیادتان ممکن است احساس خستگی، کلافگی و استرس زیادی داشته باشید. درنتیجه، افکار منفی به درون مغزتان راه باز می‌کنند. بااینکه می‌دانید مثبت فکر کردن برای وضعیت ذهنتان بهتر است اما اگر بگوییم که برای سلامتی‌تان هم می‌تواند مفید باشد، شاید تعجب کنید. تحقیقات نشان داده است که مثبت‌اندیشی می‌تواند فواید بسیار زیادی در بر داشته باشد از بالا بردن اعتمادبه‌نفس و سلامت روانی‌تان گرفته تا ارتقای سلامت فیزیکی‌تان.

      پس برای از بین بردن افکار منفی و جایگزین کردن آنها با نگرشی مثبت‌تر چه باید بکنید؟ حتی اگر ذاتاً خوش‌بین نباشید، راه‌هایی هست که از طریق آن بتوانید مهارت‌های مثبت‌اندیشی را در خود تقویت کرده و از فواید آن بهره ببرید.

      روی افکارتان تمرکز کنید
      برای اینکه مثبت‌اندیش باشید، باید یاد بگیرید که چطور به درستی افکارتان را تحلیل کنید تمرکز بر جریان سیال ذهن کار سختی است، مخصوصاً اگر خیلی اهل استنطاق کردن نباشید. وقتی با موقعیتی چالش‌انگیز روبه‌رو می‌شوید، سعی کنید بفهمید که چطور درمورد آن اتفاق فکر می‌کنید. آیا شروع به مکالمه منفی با خودتان می‌شوید؟ یا در ذهنتان از خودتان و دیگران انتقاد می‌کنید؟ این تفکر منفی یک مانع اصلی است اما شناسایی این افکار اولین قدم برای غلبه بر آنهاست.

      برخی از انواع متداول تفکر منفی شامل فقط تمرکز کردن بر جنبه‌های منفی یک مسئله می‌باشد. مثلاً تصور کنید که روز پرمشغله‌ای را سر کار داشته‌اید. یک سخنرانی داشته اید و کارهای مختلفی را جلوتر از برنامه به اتمام رسانده‌اید اما فراموش کردید یک تلفن مهم را انجام دهید. آن شب متوجه می‌شوید که با وجود موفقیت‌هایی که در آن روز کسب کرده اید، فقط به آن اشتباه کوچک فکر می‌کنید و نگران هستید که چه تاثیری بر کارتان خواهد داشت. به جای فکر کردن به مثبت‌ها و درک منفی، همه مثبت‌ها را نادیده گرفته و منفی کوچک را بسیار بزرگ کرده‌اید.

      مقصر دانستن خود یکی دیگر از شایع‌ترین نوع تفکر منفی است
      وقتی بخش شما در شرکت، به سهم فروش ماه خود نمی‌رسد، به جای اینکه به این فکر کنید که اقتصاد کند موجب فروش کلی کمتر شده است، مدام خودتان را مقصر می‌دانید. این نوع تفکر منفی می‌تواند برای سلامت روانی شما مخرب باشد. با مقصر کردن خود برای مسائلی که تقصیر شما نبوده یا در کنترل شما نیست، اعتمادبه‌نفستان دچار افول می‌شود.

      چطور مثبت‌اندیش شوید
      تغییر چرخه منفی فکر کار بسیار سختی است و فرایندی است که نیازمند زمان است. شایان‌ذکر است که تکرار کلیشه‌هایی که معمولاً توسط کتاب‌ها پیشنهاد می‌شود (مثل «من به اندازه کافی خوب هستم! من خیلی باهوشم! مردم من را دوست دارند!) در واقعیت می‌تواند تاثیری منفی بر تصور شما از خودتان داشته باشد. مثبت‌اندیشی این نیست که عینکی به چشم‌هایتان بزنید که همه جا را خوشرنگ نشان می‌دهد و همه چیزهای منفی که در زندگی با آنها روبه‌رو می‌شوید را نادیده بگیرید. این رویکرد به همان اندازه نادیده گرفتن‌ مثبت‌های زندگی ویرانگر است. تعادل، با مقدار سالمی واقع‌گرایی، رمز کار است.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • Mahya , فوریه 8, 2017 @ 9:44 ب.ظ

    سلام من یه دختر ۱۴ ساله هستم و تقریبا یک سال هست که از ایران به ترکیه امده ایم ر این یک سال من تقریبا هفتاد درصد زبان ترکی رو یاد گرفتم و امسال به مدرسه هم میروم من در خانه شخص بسیار شادی هستم یعنی با همه شوخی میکنم و اصلا یک جا بند نمیشم اما در مدرسه اصلا اینطور نیست شاید روزی دو یا سه کلمه بیشتر حرف نزنم هر چی هم تلاش میکنم که اونطور نباسم نمیشه انگار دو شخصیت دارم نمیدونم چی کار کنم واقعا بعضی وقت ها از مدرسه متنفر میشم لطفا راهنماییم کنید

    • مشاور , فوریه 9, 2017 @ 11:51 ق.ظ

      با سلام
      اصولا مهاجرت در برقرای ارتباط تاثیر می گذارد با اینکه زبان ترکی را اموخته اید ولی افراد باید ادبیات مشترکی برای صحبت داشته باشند به همین خاطر است که شما اکنون به مشکل برخوردید همیشه زبان فقط راه ارتباطی نیست بلکه داشتن مشترکات فرهنگی هم اهمیت دارد منتهی شما تازه یک سال مهارجت کردید و جای نگرانی نیست کم کم باید زمان بگذرد تا کاملا با فضای جدید و افراد جدید منطبق شوید و اگر در منزل شاد هستید چون همان افراد خانواده با همه تشابهات کنارتان هستند منتهی سازگاری با فضای جدید کمی طول می کشد بهتر است خودتان هم تلاش کنید تا این مساله زودتر اتفاق بیفتد و جو جدید را پذیرا باشید .و سعی کنید هر روز که به مدرسه می روید حتی در حد یک جمله نسبت به روز قبل بیشتر نظرات را بروز دهید و داشتن دوستی که
      متولد اون کشوره و با تمامی اداب و رسوم اشنایی دارد خیلی می تواند کمک کننده باشد
      موفق باشید

  • yasamin , مارس 7, 2017 @ 10:36 ب.ظ

    سلام
    من ۱۲ سال دارم.متآسفانه پدرم خیلی بد دهنه
    تا من کاری میکنم زود بهم فوش میده اونم جلو جمع.
    من ادم زود رنجی هستم البته همین امسال خیلی زود رنج شدم ولی وقتی بهم فوش میده گریم میگیره و سریع میرم تو اتاقم بعد هم میگه تو خیلی بیشتر از اونچه فکرش رو بکنی لوس و خود خواهی و همش میگه تو خیلی بی تربیتی والکی میگه از هر کی بپرسی بهت میگه چهقدر بی تربیتی و بعد میگه از دختر فلانی یاد بگیر ببین چه با ادبه و اصلا مثل تو لوس و خود خواه نیس.برای همین سعی میکنم وقتی میام خونه بیشتر تو اتاقم باشم ولی خوب مقتی میرم تو اتاقم خیلی گریه میکنم و تا مامانم میبینه میاد و میگه این لوس بازیا چیه راه انداختی بجای این کارا پاشو برو معذرت خواهی کن در حالی که کار اشتباهی نکردم.
    مادرمم همین طور.اصلا منو درک نمیکنه هیچ وقت نشده منو درک نکه یا دل داریم بده.اصلا براشون اهمیتی نداره که من گریه کنم یا ناراحت باشم.
    اگه هم بیاد و بخواد مثلا دلداریم بده مثلا فقط میاد و میگه تو باید خداشکر کنی که این همه چیز بهت داده الان کلی گشنه تو خیابونا هستنو……
    یا بین من و دو برادرم تبعیض بسیار شدیدی قاعل میشه از لحاظ خرید و این جور چیزا نه ولی از لحاظ عاطفی خیلی.پدر و مادرم خیلی حساسن و نمیزارن تولد هیچ کدام از دوستامو برم منم خیلی به مامانم اصرار کردم و اون گفت اره ما بد ترین پدر و مادر دنیاییم پاشو برو اون تولد ببینم به چی میرسی پروی خود خواه
    من نرفتم دیگه تولد بعد شبش که داشتم پیاز خورد میگردم هدفون گذاشته بودم تو گوشم و چیزی نمیشنفتم بعد مامانم یه دفعه ای از کنارم رد شدبا ارنج محکم زد تو پهلوم بعد هم پشت سر هم بهم فوش میداد شبش که بابام اومد از بیرون بهم گفت چرا این قدر بی تربیتی میکنی منم گفتم من هیچ کاری نکردم ایشون بودن که با ارنج محکم زدن تو پهلود من اون هم با لحن تهدید امیز گفت چی گفتی نشنیذم چی گفتی و از اون ورم مامانم همش به دوتا داداشم محبت میکنه و نازشونو میکشه
    و اطرف دیگه هم که خیلی رنجور میشم هم اینه که با این که تو مدرسه شاگرد زرنگم اما هر وقت نمراتمو نشونشون میدم هیچ شادی از خودشون نشون نمیدن که منم تشویق بشم یا فقط میگن افرین ولی این دیگه زیاده زیادهشه
    بخاطر اینا کلا دیگه خیلی گوشه گیر شدم از درس زده شدم ولی بخاطر معلم و دوستام و بخاطر خودم به زور هم که شده یکم درس میخوانم اما خوب نمراتم پایین امده و هم این که اصلا غذا نمیخورم شایه تو کل روز یه ساندویچ با همون کیک وابمیوه دیگه هیچی نمیخورم

    • راهنما , مارس 8, 2017 @ 9:57 ق.ظ

      شما به اقتضای سنتون کمی حساس و زودرنج شدید … تنها توصیه ای که میشه به شما کرد اینه که ببینید خانواده از چه چیزی خوشش میاد؟
      تا شما هم در اون مسیر حرکت کنید و بتونید در یک مسیر ارام ادامه تحصیل بدید
      وقتی قراره هدفون بزنید و اهنگ گوش بدید حتما قبلش به مادرتون این موضوع رو گوشزد کنید …
      هر وقت پدرتون شمارو نصیحت یا دلداری میده با خوشرویی تاییدش کنید
      این کارهای ساده میتونه اعتماد خانواده رو جلب کنه و شمارو از انزوا بیرون بیاره
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • nashenassss , مارس 10, 2017 @ 2:36 ق.ظ

    سلام من ۱۸ سال دارم و از وقتی که از مسائل ازدواج اگاه شده ام فکرم درگیر روابط بعد ازدواج شده و خودم کسی رودوست دارم و همچین طرف مقابلم به طور کامل عاشقم هست دوساله که بهش فرصت دادم و از پسش از هر لحاظی براومد واقعا چیزی کم نداره عقیده ایمان نماز و….منم که قبلاهیچوقت به هیچکس نگاه نکردم که شماره هم بگیرم از کسی چون من به خودم ارزش قائلم از بچگیم کلا افکارم مثبت هست و فردیکه علاقه دارم بهش از افراد نادر و کم یاب بین مردان هست که تمام ویژگی های لازم رو داره الان هم پزشکی میخونه از بچگی عاشقم بودو…و من هم کاملا عاشقش هستم.تا الان هم هیچوقت نه باهاش بیرون رفتم و..خودش همچین فردی نیس که بگه بیا بریم بیرون مثلا هیچوقتم نگفته و حتی خطاب به هم همیشه خانم و عاقا وشما میگیم و احترام خاصی هست بینمون ..من نمیدونم چرا از مسائل بعد ازدواج نفرت دارم و حالم بهم میخوره ولی ازدواج کردن در اینده با کسی که دوسش دارم و اینکه مادر هم بشم وهمیشه تو آغوش فرد مورد علاقم باشم و ببوسمش بغلش کنم ارزومه مثلا ازدواج توسن ۲۶،۲۷ ولی از رابطه دید بدی دارم همون که کارو خراب میکنه و حتی من حالم بهم میخوره که فک کنم بخوام هرچندروز یه بار …بدم و رابطه داشته باشم کلا به این کلمه حساسیت دارم وحتی کسی نیست دردم رو بگم وعصابم خورد میشه فوقش فوقششش شاهکار کنم دل به دریا بزنم سالی ۱ بار ..نمیدونم چرا برخلاف هم سن هام و همکلاسی هام اینجور حسی دارم و میترسم ازدواج کنم ولی ارزومه که با عشقم زندگی کنم و من مثلا قبلاها که بچه تر بودم و اگاهی نداشتم فک میکردم زندگی ینی اینکه نوازشت کنه تو بغلش بخوابی ولی واقعا یه چیزای چندش اوری هم وجود داره و هم اینکه همه دردو عذاب برای زن و لذت برای مرد لطفا زودتر بهم بفهمونین من چه مرگمه بهتره چطوری رفتار کنم اصلا هم دوست ندارم به این چیزا فکر کنم وحتی خیلی از خدا عذر میخوام که واقعا هی فکرمو درگیر میکنه ولی عین مو خوره افتاده تو عصابم وخیلی هم سعی میکنم که بعضی وقتا میگم ازدواج نکنم اگه با فرد مورد علاقم هم ازدواج نکنم باکس دیگه هیچوقت ازدواج نمیکنم و قصد دارم خودم تنهازندگی کنم وتنها زندگی کردن برامن خیلی هم راحته و راضی ام عشقم بره درد باکس دیگه بودنشو تحمل کنم تا اخر عمر دوستش داشته باشم ولی با کس دیگه ازدواج کنه چون هیچ پسری هم قبول نمیکنه که بعد ازدواج با همسرش رابطه نداشته باشه و یا تایه مدت طولانی مثلا که ادم راه بیاد نمیدونم واقعا میشه افرادی باشند که اصلا همچین توقعی از همسرشان نداشته باشند.خودم هم یه مدت بعد کنکور میدم و میشم پزشک اینده وهم رشتمو دوس دارم ولی همین رشتم باعث شد که بدونم این چیزارو وحالم بهم بخوره ..ولی خییلی روعصابمه این خلقت خدا از این چیزای چندش. واقعا موندم خدا بیکار بوده اومده ببین چه مسخره بازیاییرو سرمون دراورده …واقعا نمیدونم وانقدر نفرت دارم که ازین چیز نمیدونم ادمای دنیا ….شاید به اقتضای سنم هست ولی واقعا نمیدونم چرا من اینجوری ام ولی هم کلاسیای دیگم اصلا واکنشی ندارند و مثلا سر درس فوقش میخندن البته دوست صمیمی من هم تو شرایط من هست که دوتایی کلا تو یه شرایطیم وومن خودمم قیافم در حد عالی اندام قد هوش زکاوت و درس خوندن ،وضع مالی ادب اخلاق تربیت احترام پاکی و نماز ولی بگم متقاعدم نه من خودم تیپم میزنم ولی حد اینکه شخصیتمو والاتر از انچه که هستم نشون بده و،.. مثلا نه اینکه بگین حتما اعتماد به نفس نداری اینجوری فکر میکنی !دوباره هم میگم به این ربطی نداره که من حتما ای طرف مقابل خوشم نمیاد کاملا برعکس براهم میمیریم ولی من کاملا فکر شخصی ام از ازدواج ینی دردوعذاب شب زن و کیف و حال مرد وابنکه مجبور باشم همیشه اینکارو تکرار کنم خواهش میکنم راهنماییم کنین تو شرایط خیلی بدی هستم واقعا نمیدونم چطوری درک کنم یا چیکار کنم که از ذهنم گم شن

    • راهنما , مارس 10, 2017 @ 3:28 ب.ظ

      اگر حسی نسبت به رابطه جنسی ندارید از لحاظ سلامت روحی باید تحت درمان قرار بگیرید
      چون برای طرف مقابل همین مورد مهمه که وارد ازدواج میشه
      پس باید با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید
      هر چند ما تجربه ای در این مورد ندارید و باید به خودتون فرصت بدید
      افراد مبتلا به این اختلال از تماس تناسلی با شریک جنسی بیزاری شدید و مکرر دارند و از آن اجتناب می ورزند.
      قربانی خشونت قرار گرفتن، خاطرات بد دوران کودکی، سوءسابقه‌های استفاده جنسی در کودکی، دیدن فیلم‌ یا صحنه‌های نامناسب‌ و… در شکل‌گیری ذهنیت غلط درخصوص روابط جنسی نقش داشته باشند و تصورات و برداشت فرد را از رابطه جنسی تغییر دهد.
      می‌گوید هنوز ازدواج نکرده، از فکر کردن به رابطه جنسی بیزار است و واهمه دارد ولی عاشق بچه‌دار شدن است و با این تضاد فکری که دارد نمی‌داند چه کند! وقتی از او می‌پرسی چرا از این مساله بیزار است و دید منفی‌ای نسبت به آن دارد، دلیل خاصی برایش بیان نمی‌کند. از صحبت طفره می‌رود و بحث دیگری را باز می‌کند.
      فارغ از درست یا غلط بودن تصورش، با وجود عصر تکنولوژی حاضر، وقتی صحبت در مورد مسائل جنسی در جامعه تابو است، طبیعی است با نبود منابع و مراکز خاص برای آموزش، از طریق ماهواره و اینترنت یا دوستان و اطرافیان در جستجوی پاسخ سوالاتت در این زمینه باشی و شاید همین پاسخ‌ها دلیلی باشد که از فکر کردن به آن بیزاری…
      دکتر حامد محمدی‌کنگرانی، یک روان‌پزشک و مشاور خانواده و ازدواج، در گفت‌وگو با شفقنا زندگی، با اشاره به اینکه بحث‌های علمی و متعددی درخصوص روابط زناشویی و فواید آن مطرح است و از سوی دیگر، در کنار این بحث‌های علمی، بحث‌های سنتی و حتی گاهی خرافاتی هم در کشور رایج است که دید افراد را نسبت به رابطه جنسی تغییر می‌دهد، گفت: «بسیاری از دختران و پسران جوان ما اطلاعات کافی درخصوص این امر ندارند و گاهی به دلیل ریشه دواندن برخی باورهای غلط در ذهن آنها، دختران از برقراری رابطه، ترس و واهمه دارند و از آن بیزارند. حتی گاهی برخی از آنها از رابطه جنسی، به عنوان رابطه‌ای یاد می‌کنند که بیشتر موردعلاقه مردان است و زن مجبور به تن دادن به چنین رابطه‌ای است! زنان عموما فکر می‌کنند که مردان فقط یک چیز می‌خواهند، آن هم رابطه جنسی.»
      وی اظهار داشت: «از دیگر باورهای غلط ریشه‌دوانده در ذهن باز می‌توان به احساس درد هنگام برقراری رابطه اشاره کرد. درحالی که اگر هم دردی مربوط به برقراری رابطه زناشویی باشد می‌تواند به دلایل مختلف از جمله ترس و اضطراب از اولین برقراری روابط، تفاوت‌های فرهنگی بین زن و مرد درباره روابط جنسی، ترس از آسیب و صدمه شدید طی روابط، اطلاعات غلط و ناآگاهی درباره فعالیت جنسی یا احساس گناه در این مورد، دریافت اطلاعات غلط از والدین و همسالان درباره روابط، سابقه خشونت و سوءاستفاده جنسی، وجود عفونت، مشکلات آناتومیک در دستگاه تناسلی زنان و… باشد. در مواردی هم ممکن است بعدها برقراری رابطه زناشویی نادرست و خشن، باعث بروز درد حین برقراری رابطه شود.»
      رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد است
      وی با بیان اینکه رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد است و مسئله عجیب و غریبی نیست که خانواده‌ها نسبت به آن بی‌توجه باشند، گفت: «متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها در آموزش این مسئله به فرزندان خود کوتاهی می‌کنند. درحالی که نباید فراموش کنیم مقتضیات زندگی صنعتی موجب شده تا فاصله ازدواج و دوران بلوغ افزایش یابد و فرزندان علاوه بر اینکه در این فاصله در برابر انواع و اقسام محرک‌ها و منابع اطلاعاتی همچون تلویزیون، ماهواره و اینترنت قرار دارند، این فرصت را نیز دارند که آگاهانه این مسیر را طی کنند و برای ازدواج مهیا شوند. اما این فرصت تیغ دو دم است که در صورت ناآگاهی باعث می‌شود خطرات بسیاری پیش روی آنها قرار گیرد.»
      انتقال اطلاعات غلط می‌تواند تصورات فرد را تغییر دهد
      عضو کمیته روان‌درمانی و کمیته رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران در ادامه افزود: «انتقال اطلاعات غلط توسط اطرافیان در یک جمع خصوصی یا گفتگوی ۲ نفره یکی از مواردی است که تاثیر موثری در تصورات و برداشت فرد از این رابطه دارد. بارها شاهد هستیم فردی از تجربیات جنسی خود صحبت می‌کند. اگر این فرد از رابطه جنسی به عنوان رابطه‌ای دردآور و ناراحت‌کننده یاد کند، باعث ایجاد ترس و نگرانی در فرد شنونده خواهد شد. طبیعی است وقتی که فردی تا به حال تجربه برقراری رابطه را نداشته با شنیدن این حرف‌ها تصوراتش نسبت به این رابطه تغییر کند و برداشت نادرستی از آن در ذهنش نقش ببندد.»
      باورهای غلط باید اصلاح شود
      کنگرانی در ادامه با بیان باورهای غلط در مورد روابط جنسی باید اصلاح شود، افزود: «همان‌طور که قبلا اشاره شد گاهی ممکن است علاوه بر این مسائل، مواردی چون قربانی خشونت قرار گرفتن، خاطرات بد دوران کودکی، سوءسابقه‌های استفاده جنسی در کودکی، دیدن فیلم‌ یا صحنه‌های نامناسب‌ و… در شکل‌گیری ذهنیت غلط درخصوص روابط جنسی نقش داشته باشند و تصورات و برداشت فرد را از رابطه جنسی تغییر دهد. بنابراین لازم است باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که گاهی از بچگی و گاهی در بزرگسالی در ذهن نقش بسته با مطالب جدید علمی عوض کنیم.»
      رابطه جنسی به شدت با رابطه عاطفی در ارتباط است
      این مشاور خانواده و ازدواج با تاکید بر اینکه متاسفانه با وجود تمام مسائل هنوز آموزش علمی در خصوص روابط جنسی وجود ندارد و اولین تجربه می‌تواند در هر دو جنس دارای تاثیرات مثبت و منفی باشد، اظهار داشت: «به همین دلیل به جوانان توصیه می‌شود اطلاعات کافی از منابع و مراکز معتبر، به دست بیاورند و از نظر عاطفی همدیگر را حمایت کنند چراکه رابطه جنسی به شدت با رابطه عاطفی در ارتباط است.»
      کنگرانی در پایان خاطرنشان کرد: «امواج عشق می‌تواند در رابطه سیر زنولی و صعودی داشته باشد. با داشتن یک رابطه عاطفی قوی، زن می‌تواند احساس پذیرفته‌شدن، دوست داشته شدن، درک شدن و حمایت شدن را لمس کند. برعکس همین مساله نیز صدق می‌کند. امروزه عشق و لحظه‌های عاشقانه، اهمیت شایانی در زندگی زناشویی پیدا کرده‌اند. وقتی زنی علاقه‌مند به مرد باشد، با آنکه ممکن است از برقراری رابطه بیزار یا احساس ترس داشته باشد اما به دلیل وجود همین عشق و رابطه عاطفی خوبی که با او برقرار کرده است، ورای این ترس و واهمه، به راحتی می‌تواند با او رابطه جنسی برقرار کند. پس با زنده نگه داشتن عشق، تمرین مهارت‌های برقراری ارتباط و حفظ آن، دوام رابطه جنسی‌تان را تضمین کنید.»
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • nashenassss , مارس 10, 2017 @ 2:49 ق.ظ

    ممنون میشم پیام هایی که من درج کردم پاک کنین ازی بین نظرات (یکیش بالایی هست دیگری همین۲تا)واقعا حساسبهحتی دوس ندارم پیامم باشه بعد اینهمه باخودم کلنجار رقتم تونستم بیام پیام بزنم از کسی بپرسم.از شما راهنمایی میخوام فقط میخوام جوابشو بهم بدین اونم بگین مثلا پاسخ به nasheمیخوامواقعا ممنون میشم ازین مخمصه بتونم نجات پیدا کنم

    • راهنما , مارس 10, 2017 @ 3:28 ب.ظ

      آدرس تمام مطالبتون رو بفرستید تا حذف بشن

  • nashenassss , مارس 10, 2017 @ 5:21 ب.ظ

    وممنون بخاطر پاسختون حرفاتون حقیقت داره موافقم وهمیشه منفی نیستم و میگم خب خدا داده قبول میکنم که کار اشتباهی نیست وهمین چیز بی مفهوم باعث میشه یه نفر سوم به خونوادمون اضافه بشه که عشق بینمونو بیشتر کنه ولی نمیدونم هم آغوشی و هم خوابی رو دوست دارم تا اینکه بیام اینجور کاری رو هروز یا هرفهفته تکرار کنم و بعضی وقتا کاملا فک میکنم اره زندگی بیشترش تو همون خلاصه میشه شایدم درست فکر میکنم این مطالبی که خوندم کاملا مطابق افکارخودم هست که با کلمه س.ک.س هیچ فرق نداره همون رفتار و همون عمل هستن و تا اخر عمرت باید به یکی خوشگذرونی بدی که نره جذب خیلی ببخشید بوق دختر دیگه بشه …ازتون میشه یه خواهشی داشته باشم !یه حرف هم هس که تا الان با هیچکس نتونستم درمیون بزارم وچون اون موقع به هیچکس حتی مامانم نگفتم که کسی بهم بفهمونه من واقعا گناهی دارم که اینقد نمیتونم خودمو ببخشم وخداهم کمک نمیکنه از ذهنم دربیاد!واقعا خوشحال میشم اگه به حرفام گوش کنین و نظر بدین ولی اینجا نمیتونم بگم اگه امکانش هست تو ایمیل صحبت کنیم جی میلی که استفاده میکنم رو براتون.😟

    • مشاور , مارس 10, 2017 @ 6:24 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اولا شما هنوز ازدواج کردید و می فرمایید که با اون آفا رابطه کاملا رسمی دارید به هر حال اگر شما ازدواج کنید مهر
      و محبتی که به وجود میاید باعث میشه خیلی از روابط راحت تر از این مسئله که فکر کنید باشه
      و ضمن اینکه رابطه جنسی اصلا قرار نیست فقط برای مرد لذت بخش باشد به هر حال اگر این نیاز در زنان نباشد خیلی از مسائل اخلاقی در جامعه ما به وجود نمی اید با توجه به سن شما حدس می زنم این حس نفرت به خاطر خیال پردازی بیش از حد در مورد این مسائل است و ذهن شما را درگیر کرده است .و چون تجربه ندارید جنبه های منفی رابطه در ذهنتون مجسم میشه البته اطلاعات غلط ی که از دیگران می گیرید هم موثر است .بهتره شما اجازه بدید ازدواج کنید و شرایط به صورت رسمی پیش بره اگر باز هم مشکلی به وجود امد اونوقت مراجعه داشته باشید تا چیزی رو تجربه نکردید راجبش ذهنتون رو درگیر نکنید این نیازی طبیعی در زن و مرد است و هر دو مایل به برقراری رابطه هستند .
      نگران نباشید و ذهنتون رو درگیر نکنید و اگر خواستگارتون مورد خوبی است
      خب اجازه بدید رسمی شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • آراد , مارس 28, 2017 @ 8:01 ق.ظ

    با سلام
    پسری هستم ۲۵ ساله و دانشجو شهر دیگ هستم و تنها زندگی میکنم و به شدت احساس نیاز به رابطه جنسی با جنس مخالف دارم و هرکاری میکنم نمیتونم از سرم بیرونش کنم ، به نوعی مستقل هم بزرگ شدم ولی الان اصلا آمادگی ازدواج ندارم ، آیا ارتباط با جنس مخالف از طریق صیغه را با توجه به سنم و شرایطم میپسندین ؟ لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم

    • مشاور , مارس 28, 2017 @ 8:36 ق.ظ

      با سلام این سوالی که کردید تصمیم شخصی شماست .در جامعه امروزی خب مسائل جنسی ممکنه به هر فردی فشار وارد کنه و تقریبا از این حیث افراد مستثنی نیستند ولی عده ای تلاش می کنند تا فراهم امدن ازدواج با ایجاد شرایط دور از تحریک بودن و کنترل نگاه از این مسئله دوری کنند .سن شما برای ازدواج مناسب است اگر شرایط ندارید خب ازدواج ساده دانشجویی داشته باشید و زیاد سخت گیری نکنید به هر حال کسی که شرایط شما براش مقبول باشه پیدا خواهد شد .در ضمن چون در نهایت ازدواج خواهید کرد ارتباط با یک فرد در غالب صیغه به غیر از مسائل پزشکی که ممکنه ایجاد کنه چون به هر حال شما اولین پارتنر نخواهی بود .در ذهنیت شما هم تغییراتی ایجاد می کنه و ممکنه بعدا در ارتباط جنسی با همسرتون لذتی نبرید .در نهایت تصمیم با خود شماست .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.