مرکز مشاوره

مرکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره خوب رشت

مشکلات فردی و اجتماعی مشکلاتی هستند که شما به تنهایی نمی توانید از پس آنان بر آمده و آنها را حل نمایید در این راه قطعاً به یک راهنمای با تجربه که همانند نقشه شما را یاری نماید دارید همچنین باید این فرد قابل اعتماد باشد.

مشاوران کانون مشاوره ایران افرادی با تجربه و کاردان هستند که شما می توانید با آنها احساس صمیمیت کرده و بدون هیچ مشکلی مسائل خود را با آنان در میان بگذارید و پاسخ سوالات و راه حل مشکلات خود را به دست آورید.

لیست روانشناسان برتر و مشاوران خوب رشت .

مشاوران و روانشناسان ما در مرکز مشاوره در همه نقاط آماده پاسخگویی به شما هستند.

ما به ساکنین شهر رشت مرکز مشاوره رشت را که با کادری مجرب و کارآزموده در زمینه های مشاوره ازدواج تختی، مشاوره خانواده تختی ، مشاوره ازدواج بیستون و  مشاوره خانواده مطهری ، در خدمت مردم عزیز می باشد را معرفی میکنیم.

معرفی برخی مراکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره رشت دارای نمایندگی های متعدد از جمله مرکز مشاوره بیستون ، مرکز مشاوره مطهری ، مرکز مشاوره میدان شهرداری و مرکز مشاوره تختی همراه همیشگی شما در برابر مشکلاتتان خواهد بود.

مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مشاوره افسردگی در رشت

افسردگی در گذشته در شهر رشت اندک بوده است.

این ناشی از فرهنگ غنی این است .

اما متاسفانه افسردگی در این شهر در حال رشد است.

از دلایلی که نرخ افسردگی در این شهر کم تر از سایر شهرهای ایران است.

فرهنگ و طبیعت است.

طبیعت سبب افزایش شور و طرب در افراد می شود.

این اختلال روانی می تواند به وسیله استفاده از دارو و یا روش های غیر دارویی درمان شود.

روش غیردارویی برای اینکار روش نوروفیدبک است.

دستگاه نوروفیدبک در تهران وجود دارد.

مشاوره کودک و نوجوان 

کودکان در سنین مختلف رفتارهای مختلفی از خود نشان می دهند.

به طبع آن والدین نیز باید رفتارهای مختلفی بروز دهند.

مرکز مشاوره در این امر به شما کمک می کند.

پیش از آن که در مورد مرکز مشاوره خوب رشت سخن بگوییم.

باید به این نکته اشاره کنیم که در مشاوره کودک و نوجوان اختلاف سنی کم میان فرزندان و یا عدم وجود خواهر و برادر مشکل اصلی کودکان است.

در ازتباط میان خواهر و برادر آنان مسئولیت پذیری، فداکاری و رقابت مثبت را فرا می گیرند.

حال اگر با جانب گیری خانواده ها همراه شود. این رقابت منفی خواهد بود.

برای مثال مادر و پدر هر دو طرف یکی از فرزندان را بگیرند.

یا همواره یکی از فرزندان برنده باشد.

پدر همواره از دختر حمایت می کند و حق را به او می دهد.

روانشناسی درمان اختلالات روانی

اختلالات روحی و روانی سطوح مختلفی دارد.

این اختلالات معمولا ریشه در کودکی و یا نوجوانی فرد دارد.

اگر در زمان مناسب درمان شود مشکلات جانبی به همراه ندارد.

بی توجه به برخی اختلالات تا جایی بیش می رود که فرد به خودکشی و یا دیگرکشی دست می زند.

افسردگی و یا اضطراب در زمان های مختلف رخ می دهد.

مثل برای کنکور نوجوان اضطراب شدید دارد.

این نوع استرس موقتی است ولی اگر ادامه دار شود مشکل بیشتر می شود.

اضطراب های موقتی با روش های روانشناسی قابل درمان است.

ویژگی مرکز مشاوره خوب رشت

برای یافتن مرکز مشاوره خود با به یک شهر محدود نکنید.

به دنبال بهترین باشید.

اگر در شهرهای دیگر بود به روح و روان خود ارزش داده و به آنجا بروید.

معمولا مشاوره تلفنی نیز با مراکز مشاوره خوب در دسترس است.

  • برخی مواقع زندگی شما نیاز به زیباتر شدن دارد.
  • شما سردرگم شده اید و نیاز به کمک دارید.
  • برنامه مشخصی در زندگی خود ندارید.
  • انگیزه لازم برای اجرای برنامه های زندگی خود را ندارید.
  • نیاز به تحول دارید.
  • برای بهتر شدن زندگی زناشویی نیاز به آموزش های تخصصی دارید.

شماره های تماس 01

در جست و جوی موفقیت

موفقیت یک امر نسبی است.

این نکته مهمی است که خیلی ها فراموش می کنند.

موفقیت هنگامی رخ می دهد که شما یک احساس رضایت از مقایسه خود با دیگران و دستیابی به آرزو هایتان داشته باشید.

افراد موفق چه می کنند.

۱-برنامه ریزی انعطاف پذیر و کارآمدی دارند.

این افراد برای زمان خود برنامه ریزی می کنند.

برنامه ریزی سبب می شود. که بتوانید میان نیازهای اولیه و تفریح خانواده و کار تعادل برقرار کنید.

۲-رویارویی با مشکلات

افراد موفق با مشکلات و چالش ها روبرو می شودند.

مرکز مشاوره خوب رشت مراجعه کنید.

از چالش های جدید هراسی ندارند و آنان را حل می کنند.

چالش جدی را پله ای جدید برای دستیابی به موفق می دانند.

۳- تلاش کزدن یک امر اساسی است.

برخی موفق را ناشی از شانس می دانند.

اما هیچگاه به تلاش های شبانه روزی فرد نگاهی ندارند.

فوتبالیستی که از سنین کم تلاش کرده و تلاش سبب شکوفایی استعدادش در فوتبال می شود.

ادیسن که مخترع برق است، روزی ۳ ساعت می خوابید و هموره در تلاش بود.

او بیش از ۱۰۰ اختراع موثر دارد که زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است.

۴-تصمیم درست گرفتن و یک قدم از دیگران جلوتر بودن

شناسایی نیاز بازار و مردم می تواند یک گام دیگر باشد.

بدانید کی و چگونه باید حرکت کنید.

موسسان شرکت های موفق همیشه یک قدم از دیگران پیشتازتر هستند.

۵-موفقیت فقط کار نیست

موفقیت در کار در بیشتر مواقع سبب موفقیت اجتماعی و در خانواده می شود.

اما موفقیت وقتی رخ می دهد که شما در زندگی خو نیز موفق باشید.

از زندگی احساس رضایت کنید.

برخی ها در کارشان موفق هستند ولی هرگز احساس زندگی کردن را لمس نمی کنند.

همانطور که گفته شد برنامه ریزی کنید تا میان نیازهای خود تعادل برقرار کیند.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

519 نظرات

  • سارا , آوریل 14, 2015 @ 1:01 ب.ظ

    با سلام و وقت بخیر
    من دختری حدودا ۲۷ ساله هستم که اخیرا با پسری آشنا شدم و در این مدت به او علاقمند شدم ، ضمن اینکه در بسیاری موارد ایشون مطابق معیارهای من هستند .به تازگی در یک ارگان دولتی استخدام شده که از نظر موقعیت شغلی ، کار خوبی است ولی این ارگان محدودیت هایی برای فرد و همسرش اعلام کرده .از جمله اینکه همسر فرد باید چادر بگذارد و همه جا تحت کنترل هستند و…این موضوع من رو در یک دوراهی بسیار بزرگ قرار داده. از طرفی به این فرد علاقمندم و موقعیت خوبی دارد و از طرفی اهل چادر نیستم و نمیتونم آزادیم رو از دست بدم ، پذیرفتن کنترل شدن و شرایط این چنینی برای من بسیار سخت است.این که میگم آزادی ، منظورم این نیست که بخوام هرکاری کنم ، همین که آزادی انتخاب در پوشش داشته باشم و تحت کنترل نباشم این برایم ارزش بسیاری دارد. لطفا کمکم کنید .

    • Anonymous , آوریل 15, 2015 @ 12:29 ق.ظ

      دوست عزیز مسیر شما کاملا” مشخصه و نیاز به کمک ندارید … شما یا باید پای علاقه خودتون باشید و از آزادی پوشش دست بردارید و یا بر عکس اینکارو انجام بدید … که من فکر نمیکنم چادر برای شما محدودیت به وجود بیاره … فکر کنید و حتی با مشاور مشورت کنید تا بتونید از این دو گانگی افکار رها بشید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • مهتاب , آوریل 19, 2015 @ 1:10 ب.ظ

    سلام.من سه ماهه عقد کردم. من و شوهرم واقعا همدیگرو دوست داریم. تنها مشکلم با شوهرم اینه که شوهرم خیلی خیلی شوخ طبع.و گاهی وقتی دو نفری هستیم تو شوخیاش با من از الفاظ زشت و رکیک استفاده میکنه که از نظر من بی احترامیه. بارها باهاش حرفیدم اما میگه من از اول همین بودم و تو بهم بله گفتی.نمیدونم با این رفتارش چیکار واقعا اذیت میشم

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 1:50 ب.ظ

      فرد ذاتا ناسزاگو و بد دهان وجود ندارد؛ یعنی مشکل همسر شما یک مشکل اکتسابی است. البته افرادی که هیجان خشم و احساس تهدید را بیشتر تجربه می کنند، طبیعتا بیشتر در معرض اکتساب چنین رفتارهای اشتباهی هستند. اما فردی وجود ندارد که در مورد وی بتوان گفت بد دهان است و هیچ کاری هم نمی شود کرد! همسر شما این عادت را آموخته است. احتمالا در محیط خانه پدری او، در محیط تحصیلی و یا در بین دوستانش فرد یا افرادی وجود داشته اند که این عادت را به همسر شما منتقل کرده اند.نکته اول در زمینه بددهانی و ناسزاگویی، نتایج این رفتار است. فرد بددهان می تواند به راحتی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد و بترساند. وی گاه با بددهانی خود را محق جلوه می دهد و مزایایی کسب می کند. از سوی دیگر برخی افراد با بددهانی و دشنام دادن احساس بزرگ شدن و بلوغ می کنند. در برخی طبقات اجتماعی، مشاغل و گروه های خاص نیز استفاده از الفاظ زشت و بددهانی نشان دهنده عضویت فرد در آن گروه است و افرادی که در چنین گروه ها و طبقاتی عضویت دارند اگر از الفاظ زشت رایج درگروه استفاده نکنند کم کم طرد می‌شوند.راه های غلبه بر این عادت چنین است:

      ۱- قطع مزایای بددهانی: مسئولیت اجرای این امر به عهده شماست. شما باید از خودتان سوال کنید همسر من با بددهنی چه مزایایی کسب می کند؟ تخلیه خشم؟ تاثیر گذاشتن بر من و بچه ها تا به میل وی رفتار کنیم؟ ترساندن دیگران؟ انجام ندادن برخی وظایف؟ و یا اجبار دیگران به پذیرفتن عقاید خود؟ شما باید مزایای بددهانی همسرتان را شناسایی و تا حد امکان آن را قطع کنید.

      ۲- تقویت رفتارهای متضاد: همسر شما در لحظات خاصی بددهانی و ناسزاگویی می کند. حتما لحظاتی، هرچند کم، وجود دارد که او به هنجار سخن می گوید و از الفاظ زیبا استفاده می کند. عکس العمل شما در چنین لحظاتی بسیار مهم است. اگر در هر شرایطی همسر شما زیبا سخن گفت یا از الفاظ درست استفاده کرد باید به شیوه مثبت پاسخ دهید. باید به گونه ای عمل کنید که وی تشویق به ادامه این رفتارها شود. شما باید لحظاتی را که وی زیبا سخن می گوید به رسمیت بشناسید و او را تشویق کنید و از زخم زبان یا انتقام گرفتن در این لحظات بپرهیزید.

      ۳- قطع یا کم کردن رابطه با افراد بددهان: اگر همسر شما همکاران، دوستان و یا اقوام ناسزاگو و بددهانی دارد باید تلاش کنید رابطه و رفت و آمد با آن ها را کم کنید. در تمامی رفتارهای اجتماعی الگوبرداری و مشاهده نقش مهمی در یادگیری و تقلید دارد.

      ۴- در نهایت سعی کنید شما زیبا سخن بگویید. از خودتان بپرسید: آیا خودم موقع رانندگی، خستگی شدید بعد از کار یا تماشای فوتبال از الفاظ زشت استفاده نمی کنم؟ آیا هرگز با همسرم مقابله به مثل نمی کنم؟ اگر شما به عنوان همسر زیبایی کلام را حفظ کنید، به همسر و کودکان تان معیار مناسبی برای مقایسه رفتارها می دهید تا بتوانند انتخاب کنند.

  • مريم , آوریل 19, 2015 @ 10:15 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    من دختر ۲۲ ساله هستم که جدیدا خیلی عصبی شدم در حدی که سر کوجکترین جیز سر مادرم دادو بی داد میکنم ولی خیلی زود بشیمون میشم اما هر کاری میکنم نمی تونم خودمو کنترل کنم نمی دونم باید جیکار کنم جون کل زندکیمو این عصبانیتم تحت شعاع قرار داده

    • Anonymous , آوریل 20, 2015 @ 10:54 ق.ظ

      به محض اینکه خود را عصبانی یافتید سرگرم کاری شوید تا ذهن شما مشغول شود؛ این را بدانید راه‌های مختلفی وجود دارد تا بتوان خود را از عصبانیت و پشیمانی بعد از آن رها کرد.

      به آرامی یک لیوان آب بنوشید

      به نظر بسیار ساده می‌رسد، ولی علاوه بر سادگی روش بسیار مؤثری نیز است؛ بنابراین این بار اگر خشم بر شما غلبه کرد، یک لیوان آب برای خود بریزید و بسیار به آرامی بنوشید؛ روی هر جرعه آب تمرکز کنید، تصور کنید که چه طور آب از دهانتان به معده فرو می‌ریزد، به این صورت خود را آرام تر می‌یابید.

      فشار عصبانیت را خالی کنید

      یک بالش یا کوسن نرم به شما کمک می‌کند دوباره آرام شوید‌ تمام عصبانیت خود را به روی بالش خالی کنید، مشت محکمی به بالش بزنید و در چند دقیقه عصبانیت شما کم می‌شود!

      به چهره واقعا خنده‌داری فکر کنید

      چشمانتان را ببندید و چهره کسی که از دست او عصبانی هستید را به خاطر آورید، اکنون او را به خنده دارترین حالت ممکن تصور کنید مثلاً او را با یک شلوار گل‌دار بزرگ و یا یک کلاه شیپوری سبز و یا لباس عجیبی بر تنش تصور کنید که مانند دلقک ادا در می‌آورد؛ به محض اینکه او را در موقعیت‌های مضحک در نظر بگیرید، خودتان را درحالی که می‌خندید و عصبانیت خود را فراموش کرده‌اید می‌یابید.‌

      نفس عمیق بکشید

      خود را کناری بکشید، چشمانتان را ببندید و نفس عمیق بکشید، سعی کنید صدای تنفستان را در حال دم و بازدم بشنوید؛ ذهن خود را ببندید، اجازه ندهید هیچ صدای دیگری را غیر از تنفستان بشنوید؛ نفس‌های آرام و عمیق بکشید، ضربان قلبتان آرام‌تر می‌شود و عصبانیت فروکش می‌کند.

      خود را درگیر یک فعالیت ذهنی کنید

      به محض اینکه خود را عصبانی یافتید، سرگرم کاری شوید تا ذهن شما مشغول شود، برای مثال می‌توانید جدول سودوکو یا مسئله حل کنید، اگر چیزی را نیافتید، تنها چشمانتان را ببندید و شروع به شمارش اعداد برعکس از بزرگ به کوچک و یکی درمیان کنید؛ به این صورت، ۱۰۰، ۹۸ و ۹۶ به زودی درمی‌یابید که آنقدر مشغول فکر به این مسئله شدید که عصبانیت خود را فراموش کرده‌اید…

      بهترین راه ایجاد وقفه بین خشم و ابرازش هست که بسیار لازمه …

      عصبانیت بخشی طبیعی از حالات انسان است که کنار آمدن با آن همیشه هم آسان نیست. وقتی افراد نمی توانند آنرا کنترل کنند، آزار وآسیب هایی که می رسانند کاملاً مشهود است.

      خیلی افراد عصبانیت خود را پنهان می کنند. خیلی ها آن را با خشم و غضب بیرون می دهند. برای خیلی های دیگر هم، عصبانیت یک حالت مزمن و سخت است که عادت خشم و عصبانیت بطور مداوم نمود می کند.

      عصبانیت ۱۰ نوع مختلف دارد:

      اجتناب از عصبانیت:این افراد اصلاً از عصبانیت خوششان نمی آید. خیلی ها از عصبانیت خودشان یا دیگران واهمه دارند و می ترسند که کنترل خود را از دست بدهند. خیلی ها فکر می کنند عصبانی شدن کار زشتی است. این دسته از افراد تصور می کنند که باید همیشه مهربان و خوش خلق باشند تا احساس آرامش و امنیت کنند.

      البته اینها هم مشکلاتی دارند. عصبانیت می تواند به ما کمک کند وقتی اشکالی در کار وجود دارد آنرا برطرف کنیم. اما این دسته افراد، احساس گناه می کنند. به همین خاطر از خطاهای دیگران می گذرند.

      عصبانیت موزی: این افراد هیچوقت نمی گذارند که دیگران متوجه عصبانیت آنها بشوند. گاهی اوقات حتی خودشان هم نمی دانند که چقدر عصبانی هستند. اما این عصبانیت به شکل های مختلف نمود پیدا می کند مثل فراموش کردن مسائل یااینکه می گویند می خواهند کاری را انجام دهند اما هیچوقت دنبال آنرا نمی گیرند. گاهی هم فقط می نشینند و فکر دیگران را خراب می کنند. این افراد مظلوم و صدمه دیده به نظر می رسند و باعث می شود که مدام از آنها بپرسید، “چرا از دست من عصبانی هستی؟” وقتی با این رفتارهایشان فکر دیگران را خراب می کنند، روی زندگی خود کنترل پیدا می کنند. اما با همه این حرف ها نیازها و خواسته های خودشان را هم گاهی فراموش می کنند. نمی دانند باید با زندگی خود چه بکنند و این منجر به خستگی، بی حوصلگی و نارضایتی از روابطشان می شود.

      عصبانیت پارانویایی: این نوع عصبانیت زمانی اتفاق می افتد که کسی از طرف دیگران مورد تهدید غیرمنطقی قرار گرفته است. آنها همه جا دنبال خشونت هستند. مطمئن هستند که دیگران می خواهند متعلقاتشان را از آنها بگیرند. فکر می کنند که دیگران می خواهند به آنها آسیب فیزیکی یا کلامی بزنند. به خاطر همین تصورات بیشتر اوقات خود را با حسادت صرف گارد گرفتن و دفاع کردن از چیزهایی که فکر می کنند به آنها تعلق دارد می کنند—عشق همسرشان، پولشان، یا چیزهای باارزش دیگری که دارند. افرادیکه عصبانیت پارانویایی دارند عصبانیتشان را به این و آن هم می دهند. بدون اینکه متوجه عصبانیت خودشان باشند، فکر می کنند همه آدم های دیگر عصبانی هستند. آنها راهش را پیدا کرده اند که چطور بدون احساس گناه عصبانی شوند. هیچ امنیتی در زندگی خود احساس نمی کنند و به هیچکس هم اعتماد ندارند. قضاوت ضعیفی دارند چون عصبانیت و احساسات خودشان را با عصبانت بقیه اشتباه می گیرند. آنها عصبانیت خود را در کلمات و چشمان دوستان، همکاران و نزدیکان خود می بینند و همین باعث سرگشتگی آنها می شود.

      عصبانیت ناگهانی:افرادیکه عصبانیت ناگهانی دارند، مثل یک صاعقه ای در یک روز تابستانی منفجر می شوند.. از هیچ نقطه خاصی نشانه نمی گیرند، منفجر و بعد ناپدید می شوند. گاهی اوقات فقط رعد و برق است، و خیلی زود از بین می رود. اما معمولاً باعث آزاد و اذیت خیلی ها می شود. آنها که عصبانیت ناگهانی دارند، همه احساسات خود ر ا رها می کنند و بعد احساس خوبی به آنها دست می دهد و حس می کنند که رها شده اند. نداشتن کنترل مشکل اصلی این دسته افراد است. این عصبانیت ها می تواند برای خود فرد و دیگران خطر بزرگی محسوب شود. آنها معمولاً حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که بعداً از آن پشیمان می شود اما آنموقع دیگر خیلی دیر شده است و پشیمانی سودی ندارد.

      عصبانیت شرماگین: آنهایی که به توجه زیادی نیاز دارند یا خیلی به انتقاد حساس هستند معمولاً دچار این نوع عصبانیت می شوند. کوچکترین انتقادی احساس شرم و خجالت را در آنها زنده می کند و متاسفانه این افراد خودشان را خیلی دوست ندارند. احساس می کنند بی ارزش هستند، به اندازه کافی خوب نیستند، و کسی آنها را دوست ندارد. و وقتی کسی به آنها بی محلی می کند یا حرفی منفی درموردشان می زند، آن را نشانه این می دانند که آن فرد دوستشان ندارد. و این خیلی آنها را عصبانی می کند. با خودشان فکر می کنند، “تو باعث شدی من احساس بدی پیدا کنم به خاطر همین تلافی اش را سرت درمی آورم.” آنها با مقصر کردن، انتقاد کردن، و مسخره کردن دیگران این حس خجالت و شرم را از بین می برند. عصبانیت آنها به آنها کمک می کند از هر کسی که باعث شده آنها احساس شرم و خجالت کنند، انتقام بگیرند. اما این شیوه عصبانیت خیلی خوب عمل نمی کند. چون باعث می شود کسانی را که دوست دارند ناراحت کنند. عصبانیت و از دست دادن کنترل فقط باعث می شود که احساس بدتری نسبت به خودشان پیدا کنند.

      عصبانیت تعمدی: این عصبانیت برنامه ریزی شده است. کسانی که از این نوع عصبانیت استفاده می کنند معمولاً از کار خود آگاهند. واقعاً احساس عصبانیت نمی کنند، حداقل در ابتدای کار. دوست دارند دیگران را کنترل کنند و به نظرشان بهترین راه برای آن عصبانیت است و حتی گاهی اوقات خشونت. قدرت و کنترل چیزی است که از این عصبانیت به دنبال آن هستند. هدف آنها این است که به تهدید و ارعاب دیگران، به آنچه که می خواهند برسند. این روش تا وقتی موثر است اما در طولانی مدت بی اثر می شود. مردم بالاخره راهی برای خلاصی و فرار از این عصبانیت ها پیدا می کنند.

      عصبانیت اعتیادی:برخی افراد به آن احساسات قوی که همراه باعصبانیت می آید نیاز دارند. حتی اگر مشکلاتی که عصبانیتشان به وجودمی آورد را دوست نداشته باشند، شدت آنرا دوست دارند. عصبانیت آنها بیشتر نوعی عادت بد است که اشتیاق احساسی ایجاد میکند. جالب و سرگرم کننده نیست، اما قوی است. این افراد وقتی از عصبانیت منفجر می شوند، قدرت بسیار بالایی احساس می کنند. احساس می کنند زنده اند و سرشار از انرژی هستند. اما همه اعتیادها به نوعی مخرب است. این اعتیاد هم از قاعده مستثنی نیست. آنها نمی توانند راه های دیگری برای شاد شدن پیدا کنند و به خاطر همین به عصبانیت تکیه می کنند.

      عصبانیت عادتی: عصبانیت می تواند به یک عادت بد تبدیل شود. آنهایی که عادتاً افرادی عصبانی هستند، همیشه دچار عصبانیت می شوند که بیشتر مواقع سر مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده است.. در همه چیز و همه کس دنبال بدنترین نکته هستند. همیشه با احساس عصبانیت از چیزی به رختخواب می روند و حتی خواب هایی که می بینند هم با این عصبانیت دمخور است. افکار عصبانی آنها باعث می شود دعواها و مشاجرات بیشتر و بیشتری داشته باشند. حتی بااینکه خوشان هم از این وضعیت ناراضی هستند، اما نمی توانند دست از این عصبانیت ها بردارند. آنها نمی توانند به کسانی که دوستشان دارند نزدیک شوند چون عصبانیتشان بین آنها فاصله می اندازد.

      عصبانیت اخلاقی:بعضی افراد فکر می کنند حق دارند عصبانی شوند چون یکی قانونشکنی کرده است. این باعث می شود فردی که قانونشکن، بد، شریر، گناهکار و بدجنس است تنبیه شود. این افراد معمولاً به خاطر اشتباهات و کارهاینها کم بدی که دیگران انجام می دهند، عصبانی می شوند. می گویند که حق دارند از باورها و اعتقاداتشان دفاع کنند. حس برتری اخلاقی به آنها دست می دهد.. وقتی به خاطر این دلایل عصبانی می شوند به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند. حتی در عصبانیتشان هم خودشان را از دیگران برتر و والاتر می دانند. طرز فکر این افراد سیاه و سفید است و دنیا را خیلی ساده می بینند. نمی توانند کسانی را که با آنها تفاوت دارند را درک کنند. تفکرات آنها خشک و سختگیرانه است.

      نفرت: نفرت نوعی سخت از عصبانیت است. یک نوع زننده و بد از عصبانیت است که زمانی اتفاق می افتد که فرد به این نتیجه می رسد که آن فرد مقابل کاملاً بد است. بخشیدن آن فرد به نظر غیرممکن می آید و درعوض ترجیح می دهند که او را تحقیر کرده و از او متنفر شوند. نفرت با عصبانیتی شروع می شود که برطرف نمی شود. بعد به خشم و کینه مبدل می شود و بعد یک نفرت واقعی که ت ابدیت ادامه می یابد. این افراد معمولاً دنبال این هستند که چطور آن فردرا تنبیه کنند و معمولاً به آن فکرمی کنند. آنها تصور می کنند که خودشان قربانی هایی معصوم هستند. و دنیایی دشمن برای خودشان می سازند که باید با آنها جنگ کنند و با نفرت و کینه با آنها مقابله می کنند. اما این تنفر به مرور زمان آسیب ها و تخریب های زیادی ایجاد میکند. افراد متنفر نمی توانند با زندگی کنار بیایند.

      عصبانیت یک حس نیرنگ آمیز است که وقتی ندانید چطور باید از آن استفاده کنید، استفاده از آن برایتان دشوار خواهد بود. خیلی وقت ها می تواند کمک خوبی به شمار برسد البته به شرط اینکه در دام هیچکدام از عصبانیت هایی که توضیح دادیم نیفتید. آنهایی که خوب از عصبانیت استفاده می کنند روابط نرمال و سالمی با عصبانیت خود دارند. عصبانیت به نظر آنها این است:

      · عصبانیت بخشی عادی از زندگی است.

      · نشانه خوبی برای وجود مشکل در زندگی فرد می باشد.

      · اعمال توام با عصبانیت باید با دقت کنترل شوند. لزومی ندارد چون می توانید حتماً باید عصبانی شوید.

      · عصبانیت اگر در حد اعتدال باشد هیچوقت کنترل فرد از دست نمی رود.

      · هدف حل مشکل است نه فقط ابراز عصبانیت.

      · عصبانیت به طریقی نشان داده می شود که دیگران قادر به درک آن باشند.

      · عصبانیت موقتی و زودگذر است. وقتی مشکل حل شد، از بین می رود.

      وقتی مهارت های درست و صحیح برای عصبانی شدن را یاد بگیرید و تمرین کنید، هیچوقت از عصبانیتتان بعنوان یک بهانه استفاده نخواهید کرد. مسئولیت حرفهایی که می زنید و کارهایی که می کنید را گردن می گیرید حتی اگر از عصبانیت جنون پیدا کنید.

      هرچه بیشتر درمورد طریقه عصبانیت شخصی خود بدانید، کنترل بیشتری روی زندگیتان خواهید داشت. آنوقت می توانید عصبانیت و خشم اضافی و بیهوده را نادیده بگیرید.

  • میلاد , آوریل 25, 2015 @ 3:47 ب.ظ

    ایا اگر هر کدام از زوجین در دوران متاهلی با دوستان خود بیرون بروند و از همسر خود برای ساعتها جدا شوند تاثییر منفی روی زندگی می گذارد یا لازم هست گاهی این کار رو بکنن؟

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 10:42 ق.ظ

      در زندگی مشترک باید در حد معقول به فردیت هم توجه داشت …مثلا” خود آقایون دوست دارن در مواقع مشکلات تنها باشن و فکر کنن و این موضوع از طرف زنان طوری دیگه تعبیر میشود … بهتره در این مورد با همسرتون هماهنگ باشید و تفاوت های همدیگرو درک کنید
      وقتی بتونید دراین موارد درک درستی از موضوعات داشته باشید مسلما” هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد …
      و وقتی با دوستانتون بودید با نیاز و عشق بیشتری به سمت همسرتون برخواهید گشت

  • Milad , می 9, 2015 @ 10:10 ق.ظ

    با سلام
    من نمیتونم مشکلاتم رو بیان کنم
    اما تقریبا می دونم چرا اینقدر نمیتونم کاری برای خودم انجام بدم
    خیلی خسته شدم
    من حتی از خودم و لباس پوشیدنم و قد وقیافمم بدم اومده
    اصلا نمیتونم اعتماد به نفسم رو حفظ کنم شایدم اصلا اعتماد به نفس نداشته باشم
    حالم خیلی بده آخه ۲۹ سالمه
    حتی یه رفیق همراه ندارم
    نمیتونم شغلی برا خودم پیدا کنم
    آگر میرم سر کار زود بیرون می آم و البته جالبه که همون مدت کوتاه که سابقه دارم کلی چیزا یاد گرفتم و کلی به اطلاعات علمی و ارتباطیم افزوده شد.
    اما چیکار کنم نمیتونم زندگی خوبی فراهم کنم
    حتی نمیتونم راحت از خونه برم بیرون
    بد گیر کردم آخه دیگه ۲۹ سالم شده بازم مشکلات قدیمی, خیلی خستم.

    • Anonymous , می 9, 2015 @ 12:46 ب.ظ

      یکی از مهم‌ترین مفاهیمی که در هوش هیجانی مورد توجه قرار می‌گیرد، «برداشت از خود» یا «ادراک از خود» یا «Self-Perception» است. لغتهای «برداشت» یا «ادراک» از واژه‌های مهم در حوزه روانشناسی هستند. هر زمان از «ادراک» حرف می‌زنیم، به صورت ضمنی به این نکته تاکید داریم که: «دغدغه‌ی ما، چیزی به نام حقیقت یا واقعیت نیست، بلکه تصویر و برداشتی است که در ذهن شکل می‌گیرد».

      خودشناسی و عزت نفس و نقش آن در هوش هیجانی – متمم – محل توسعه مهارتهای مندر مدل EQ-i 2.0 «برداشت از خود» به کمک سه پارامتر مختلف سنجیده می‌شود: احترام به خود یا Self-Regard، خودآگاهی احساسی یا Emotional Self-Awareness و خود شکوفایی یا Self-Actualization.

      «احترام به خود»، بر اساس تعریفی که در این مدل ارائه می‌شود، ترکیبی از «عزت نفس» و «پذیرش خویشتن» است. شاید به جای تعریف علمی این اصطلاح، مرور چند مصداق آن، بتواند اثربخش‌تر باشد:

      آیا من، به اندازه‌ای که به دیگران، برای پیگیری خواسته‌ها و علاقه‌هایشان، حق می‌دهم، به خودم هم این حق را می‌دهم؟ آیا وقتی به همراه دوستان،‌ با چند ماشین راهی مسافرت جاده‌ای شده‌ایم و یکی از دوستان، به توقف در رستوران «الف» اصرار می‌کند، اگر ترجیح من رستوران «ب» باشد، حاضرم این ترجیح را مطرح کنم؟ (حتی اگر در نهایت به توقف در همان رستوران الف رضایت دهم).

      آیا همیشه این من هستم که برنامه‌ها و زمان و خواسته‌ها و اهدافم را با دیگران تطبیق می‌دهم؟ یا گاهی هم حاضرم برای تحقق خواسته‌های خودم با آنها گفتگو کنم؟

      آیا اساساً برای نظر خودم، به اندازه‌ی «یک نظر مانند دیگران و قطعاً نه به عنوان تنها نظر»، ارزش و احترام قائل هستم؟ اگر در یک گروه، از یک فرد یا یک فیلم یا طراحی یک لباس یا قدرت یک نویسنده، بحث می‌شود و من نظر متفاوتی دارم، آیا حاضرم مانند دیگران، نظراتم را مطرح کنم و از آن دفاع کنم؟

      آیا از خودم راضی هستم؟ از وضع فیزیکی و اندامم. از سطح زندگیم. از شغلم و از موقعیتی که دارم؟

      اگر شاخص «احترام به خود» در من پایین باشد، حاصل آن به شکل رفتارهای زیان‌بخش و پیچیده بروز می‌کند. برخی از این رفتارها را در اینجا مرور می‌کنیم:

      اعلام دائمی ناراضی از شرایط موجود: کافی است از من بپرسند شغل‌ات چیست؟ اگر «احترام به خود» در من کم باشد خواهم گفت: «من الان در فلان شعبه فلان بانک کار می‌کنم. البته، قرار است از ماه دیگر به شعبه مرکزی بروم!». در حالی که اصلاً طرف مقابل نپرسیده که قرار است من به کجا بروم. او شغل فعلی من را پرسیده. می‌پرسند: «رشته تحصیلی شما چیست؟». پاسخ می‌دهم: «من مهندسی … خوانده‌ام. البته رتبه‌ام خیلی خوب بود. بد انتخاب رشته کردم!». می‌بینی یک انسان بیست و نه ساله، هنوز در پاسخ یک پرسش ساده، به خاطرات و قصه‌های هجده‌سالگی خودش ارجاع می‌دهد!

      نقش عزت نفس و احترام به خود در هوش هیجانیدروغ‌گویی: چون فرد برای خودش ارزش و احترام قائل نیست و به عبارتی، خودش را شایسته‌ی احترام نمی‌داند، مجبور می‌شود در مورد اطلاعات شخصی خود دروغ بگوید. آیا شما هم کسانی را دیده‌اید که با مدرک تحصیلی دیپلم یا لیسانس، تدریس می‌کرده‌اند و ناگهان «دکتر» شده‌اند؟ جالب اینجاست که بسیاری از این خود‌-دکتر-خوانده‌ها، گاهی به حوزه‌های کاری خود مسلط هم هستند. زیاد می‌شنوی که دیگران می‌گویند: «عجیب است که راجع به مدرک تحصیلی‌اش دروغ می‌گوید. سواد خواندن و نوشتن هم نداشت، مهم نبود. حرف‌هایش مفید است».

      آیا کسانی را دیده‌اید که در مورد محل زندگی خود دروغ می‌گویند؟ در نقطه‌ی ضعیف‌تری از شهر زندگی می‌کند و محل زندگیش را جای دیگری اعلام می‌کند. حتی وقتی می‌گویی او را به منزل می‌رسانی، حاضر است با تو به جای دیگری بسیار دور از خانه‌اش برود و وقتی پیاده شد، خودش با اتوبوس به خانه برگردد!

      در برخی متن‌ها، این نوع دروغ‌ها را دروغ‌های خاکستری می‌نامند. چون هدف فرد،‌ آسیب زدن به دیگران نیست. بلکه از احساس حقارت شخصی یا کمبود «احترام به خود» ریشه می‌گیرد. (البته ممکن است فرد دیگری همین دروغ‌ها را با نیت و هدف کلاهبرداری بیان کند که در آن صورت، بحث احترام به خود و هوش هیجانی مطرح نیست!)

      پس در این مورد حتما با مشاوری مجرب که در شهر شما هم وجود داره مشورت کنید

  • Milad , می 10, 2015 @ 9:20 ق.ظ

    خیلی ممنونم
    درسته ولی کدوم مشاور واسه حال من خوبه
    با توجه به اینکه زمان من هم برای بهبودی کمه

    خب بعضی بیشتر مشاوره ها مدرکشون زیر دکتراست ,تعدادیشون هم دکترا دارند . تعدادی بالینیند و تعدادی نوشتند مشاور اینا چه معنی میدند کدومشون بدرد من میخورند.

    • Anonymous , می 10, 2015 @ 10:53 ق.ظ

      مشاوران بالینی که کارشناس ارشد هستند و یا مدرک دکترا دارن میتونن با رفتار درمانی به شما راه رو نشون بدن …
      ولی در نایت این خود شما هستید که باید راه رو طی کنید …
      چون نجات دهنده شما درون خودتون قرار داره … خیلی از جوانان این کشور به این موارد مبتلا هستند ولی زندگی شادی رو هم دارن …
      شما میتونید بیکار باشید و امیدوار و میتونید بیکار باشید و بی انگیزه
      در ماهیت تغییری نکرده ولی شما میتونید با حس مثبتی که دارید انرژی لازم برای زندگی کردن رو بدست بیارید
      در ضمن لازمه رابطه معنوی خودتون رو با خدای خودتون هم افزایش بدید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • Milad , می 10, 2015 @ 11:54 ق.ظ

    ممنونم از لطف و راهنماییهای مفیدتون* تشکر

  • ناشناس , می 11, 2015 @ 10:24 ق.ظ

    سلام.احساس میکنم برای حفظ زندگی ام نیاز به مشاوره دارم من متاهل هستم ویه دختره دوساله دارم.. اما از همسرم راضی نیستم.. گلوم پر از بغضه.. اگه ممکنه ادرس کامل دفتر تون رو برام ایمیل کنید که حضوری بیام..و لطفا بگید هزینه مشاوره به چه صورته بگید لطفا…

    • Anonymous , می 11, 2015 @ 12:07 ب.ظ

      دوست عزیز شما در مرکز مشاوره یزد مطلب خودتون رو گذاشتید پس اگر نیاز به مراجعه حضوری در شهر رشت رو دارید باید با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز مشاوره ای معتبر و دولتی رو دریافت کنید … اگر هم به ساختمان پزشکان نگاه کنید مشاوران روانشناس با تابلوهای سبز با کادری زرد رنگ مشخص شده ان
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • اناهیتا , می 14, 2015 @ 7:08 ب.ظ

    سلام من ۱۵سالمه و زندگیم خسته شدم من دلم میخواد برم پیش خدا پیش اون پدرم توی ی شهر دیگه مشغول ب کاره و ماهی ی هفته اینجاست و اگر اینجا باشه من باهاش اوکی هستم ب ظاهر اما توی دلم باهاش راحت نیستم در هر صورت تکیه گاه من دختر پیشم نیست مامانم فقط کافیه ی کلمه بگم تا سرزنشم اصلا ب احساسات و علایقه من اهمیت نمیده اصلا براش مهم نیست مامانم بروز نیست اوپن مایند نیست قدیمی فکر میکنه و من الان راهنمایی طوری با وضعیت درسیم رفتار میکنه ک انگار سوم دبیرستانم بعد من میام از خوبیای همکلاسی هام میگم مقایسه و سرزنش میکنه از بدیای همکلاسی هام میگم فکر میکنه مثل اونا هستم در حالی ک من حتی کوچک ترین کارمم شبیه اونا نیستت و خودشم بعضی اوقات از دهنش این موضوع در میره ک تو مثه اونا نیستی اما در حالت عادی فک میکنه مثه اونام و این موضوع ازارم میده و بهم بی اعتماد شده من از کلاس دوم ب دلیل اینکه مامان باید از داداش کوچیکم مراقبت میکرد و بابا سر کار بود کلاسامو تا ب امروز خودم رفتم وتاحالا هیچ کار خلافی نکردم ونمیکنم نمیدونم چرا بی اعتماده دارم دیووانه میشم من نیاز تفریح و شادابی دارم من نیاز دازم کاریی ک همه ی نوجونا انجام میدنو انجام بدم اما مامانم خوشش نمیاد و من فقط باید شاهد خوشی های نوجونای دیگه باشم چون مامانم مدام سرزنش میکنه نمیتونم باهاش دردودل کنم چی کار کنم داره لفسرده میشم میشه کمکم کنید

    من ی مشکل دیگه هم دارم من والیبال کار میکنم و دلم میخواد والیبال پیش مربی ک دوست دارم کار کنم و منو اون مربی همو خیلی دوست داریم ولی من ب خاطر علاقه نمیخوام برم پیش اون بخاطر اینکه اون یکی از بهترین مربی های استانه و اینکه جز بهترین بازکنای والیبال کشور ولی راه خونه ی ما یا باشگاه اون خیلی دوره و ی مشکل دیگه هم ک هست ما الان دوسال باهم اشنا شدیم و من پارسال ب مامانم گفتم ک خیلی این مربی دوسش دارم و اشتباه کردم چون فهمیدم مامانم از این موضوع بدش میاد اما امسال طوری جلوی مامانم رفتار کردم ک انگار علاقم بهش کم شده و من واقعا میخوام ک برم باشگاه این فرد اون فردم میخواد ک من برم باشگاش و داره طوری رفتار میکنه ک انگار از الان اسم من برای ثبت نام تابستون توی باشگاش نوشته من باید مامانمو چ طوی راضی کنم ک برم باشگاه اون
    من فقط میخوام تابستون برم باشگاش چه طوری مامانمو راضی کتم وضعیتم طورسه ک اگر نرم ی طوری اسرده میشم ک در اون ضورت باید بستری شم چ کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • Anonymous , می 16, 2015 @ 12:16 ب.ظ

      دوست عزیز وقتی بتونی شرایط و حساسیت های مادرتو درک کنی و کاری نکنی که نسبت به شما حساس بشه اون وقت میتونید به چیزایی که دوست دارید برسید … به هرحال شما در سنی هستید که دوست دارید مستقل رفتار کنید و در همین موقعیت هم مادرتون دوست نداره شما با خطرات موجود در جامعه روبرو بشید به همین خاطر نسبت به شما حساسه …
      پس به حساسیت هاش احترام بذارید تا خیالشون از جانب شما راحت باشه
      مسایل و هیجاناتی که در بیرون و مدرسه باهاش روبرو میشید رو در خونه بازگو نکنید تا حس ترس مادرانه رو تحریک نکده باشید
      وگرنه شما مشکل خاصی ندارید فقط نباید اینقدر حساس و زودرنج باشید

      • اناهیتا , می 16, 2015 @ 2:06 ب.ظ

        سلام موضوع باشگاه نظرتون چیه چه طوری راضیش کنم

        • Anonymous , می 16, 2015 @ 4:09 ب.ظ

          تا تابستون زمان زیادی دارید بهتره تا اون موقع استرس نداشته باشید و رفتارتون هم طوری نباشه که بهتون مشکوک بشه …
          مسلما” وقتی چیزی برای ناراحتی نباشه ، دلیلی هم برای نگرانی وجود نخواهد داشت و مخالفتی هم انجام نمیگیره

          • اناهیتا , می 16, 2015 @ 8:02 ب.ظ

            اخه میدونید راه خونمون خیلی دوره منم ب این فد قول دادم ک بایم باشگاش نظرتون چیه چه طوری باید مامانمو راضی کنم

          • Anonymous , می 16, 2015 @ 11:54 ب.ظ

            فکر نمیکنم با رفتن شما مخالفتی داشته باشن اگر شما در درس و امتحاناتتون موفق باشید
            اگر هم مخالفتی بود میتونید از پدرتون در این مورد کمک بگیرید … و یا کسی که حرفش روی مادرتون تاثیرگذار باشه
            پس بهتره نگران روزهایی که هنوز نیومده نباشید … چون در هر روزی یک معجزه اتفاق میفته

  • گلناز , می 19, 2015 @ 12:17 ب.ظ

    سلام دوستان.یک روانشناس خوب در رشت سراغ دارید؟؟ ممنون میشم کمک کنید

    • Anonymous , می 19, 2015 @ 2:45 ب.ظ

      دوست عزیز با اداره بهزیستی شهرتون تماس بگیرید و لیست مشاوران و مراکز مشاوره ای رو ازشون دریافت کنید

  • زهرا , می 23, 2015 @ 7:17 ب.ظ

    سلام من۲۵٫ سال دارم که ۲ ساله ازدواج کردم من آدم حساسی هستم ودوستندارم دل کسی رو بشکنم از طرفی دوستندام کسی از سادگی من سوءاستفاده. کنه وگرنه چی میخواد بهم بگه. شوهر من چند تا خاله داره که چون شوهرم دوستدارن هر شوخی باهاش میکنن. مخصوصا یکی از خاله هاشکه ناراحتی اعصاب داره وکسی بخاطر شوخی های که میکنه جوابشونو نمیدن ومیگن حالش بد میشه. من آدم حساسیم وهمون خالش زیاد شوخی میکنن.من از هر۵ تاشوخی جواب یکیشان میدم که هم به اونا برمیخوره هم به شوهرم.میشه نباید جوابشونو بدی تند برخورد کنی با من قهر میکنه.حق رو به من نمیده. من چکار کنم؟

    • Anonymous , می 24, 2015 @ 4:38 ب.ظ

      دوست عزیز شما میدونید که ایشون مشکل داره و حساس هستند پس دلیلی نداره خلاف اون رو رفتار کنید
      بهتره همون یکی رو هم جواب ندید تا این مشکلات پیش نیاد وگرنه شما نمیتونید رفتار ایشون رو بعد از سالها زندگی عوض کنید
      پس خودتون رو از این شرایط رها کنید

  • زهرا , می 24, 2015 @ 8:17 ب.ظ

    خودم مدیونم زیادی حسلسم وبعضی وقتا سر چیزی کوچک وجزیی باشوهرم بحث میکنم وچند روز باهم قهر میکنیم اخرشم هم من باید معذرت خواهی کنم تامنو ببخشه. بعضی وقتاانقده حرص میخورم که فشارم میوفته و باید برم سرم بزنم. الکی حرص میخورم واشر زیاد میریزم. من.شوهرم رو خیلی دوستدارم ونمیخوام ناراحتش کنم ولی حساسیتم نسبت به کسایی که بهم تیکه مندان زیاد است مخصوصا خانواده شوهرم.پاسخ همین تند میشم جوابشونومیدم. شوهرم بارفتن پیش یک مشاور مخالفه. به نظر شما من بدون اجازه از شوهرم برم پیش یک مشاور که حساسیتم کمتر شود؟
    در ضمن پدرم خیلی منو نصیحت میکنه که شوهر خیلی خوبی داری وسعی کن دلشو نشکنی وهر چیزی گفت گوش کنی تا پیشش عزیز بشی. بخدا خیلی وقتها همینطور رو میکنم ولی بعضی وقتاانقده با یک حرف کوچک آنقدر ناراحت میشم که برخورد تندی با طرف انجام میدم ودلشومیشکونم وبعد پشیمون میشم. چیکار کنم؟

    • Anonymous , می 25, 2015 @ 3:33 ب.ظ

      دوست عزیز اگر شوهرتون شمارو بتونه خوب بشناسه و حساسیت های شمارو درک کنه شما راحت تر میتونید در این مورد واکنش نشون بدید و خودتون رو از این وضعیت رها کنید …در ضمن شما باید مشاوره ای حضوری با مشاوری مجرب داشته باشید تا بتونید متناسب با نوع اخلاق و شخصییتون به راهکاری برسید …

      اگر فکر می کنید که شما هم حساس هستید بهتر است به این علائم توجه کنید:

      * شما همیشه فکر می کنید که مسئول خوشحال بودن دیگران هستید، مخصوصا” در مورد کسانی که دوستشان دارید.
      * بعد از اینکه در یک جمع قرار می گیرد، همیشه احساس رنجش و ناراحتی می کنید.
      * وقتی که کسی از دوستان یا خانواده شما مشکل عاطفی دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او می کنید تا آنها را آرام کنید، این در حالی است که بعد از آن خود دچار افسردگی می شوید.
      * حتی در مواقع دردهای جسمی آنها، مثل سردرد، کمر درد و… ناخودآگاه شاید خود نیز این دردها را در خود احساس کنید!

      در تحقیقاتی که به روی کودکان حساس و بسیار عاطفی انجام شده است، به این نتیجه رسیده اند که این کودکان در گذشته و آینده همواره سعی می کنند خود را در احساسات دیگران و ناراحتی هایشان شریک بدانند و با این حس رشد کرده اند. بیشتر مشاورین وقتی این مطلب را به مراجعین می گویند، آنها اظهار می کنند که “تا حالا به این موضوع فکر نکرده اند! ”

      اما آیا براستی می دانید که چطور باید با این مشکل کنار بیایید ؟ خیلی پیچیده نیست، تنها بدانید که :

      به دلیل اینکه می توانید مشکلات عاطفی دیگران را درک کنید، مجبور نیستید که بار فکری آنها را نیز با خود به دوش بکشید و مسئول این مشکلات شما نیستید!با تکرار این جمله و تمرکز بر آن دقیقا” به عمق آن پی می برید .

      مادامی که احساس دیگران را درک می کنید و به دردهای آنها گوش فرا می دهید و متعاقبا” در مورد ناراحتی هایشان نگران می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید:” این که من آنها را درک می کنم درست است، ولی مجبور نیستم که همراه با مشکلات آنها خود نیز غرق شوم. نفسی عمیق بکشید ، با این نفس است که مشکلات آنها را نیز با نفستان بیرون داده اید و در ادامه ،حل این مشکل را به دست خدا بسپارید و دنبال این قضیه را در مغز خود نگیرید.

      شما در جایگاهی مناسب نیستید که بتوانید اساسا” مشکلات آنها را رفع کنید. در حقیقت باید این طور به قضیه نگاه کنید که هر کس در زندگی درگیر این مشکلات می شود و با تلاش و غلبه کردن بر این موانع می تواند به تکامل روحی برسد.

      حال می دانید که با حساس بودن بیش از حد خود خیلی کمکی به دیگران نخواهید کرد، به یاد فرزندی باشید که برای ایجاد امنیت خاطر برای خود، همواره برای ایجاد صلح بین پدر و مادرش در تکاپو است.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • زهرا , می 25, 2015 @ 9:43 ق.ظ

    من همیشه برای کارهایی که کردم مدام خودمو سرزنش میکنم. که چرت جلوزبونم رو نگه نداشتم ویه حرفی زدم که دل کسی روشکوندم. بخدا چیزی تولدم نیست اما چون لحظه ای تند میشم چهره ام عوض میشه. صورتم سرخ میشه پاوند چیزی رو که نباید بگمارد رومیگم وخودموبدنام میکنم طاقت کوچکترین حرف وتیکه وشوخی رو ندارم

    • Anonymous , می 25, 2015 @ 4:20 ب.ظ

      مسلط شدن بر اعصاب کار سختی است. می‌توانید از این نکات استفاده کنید تا بتوانید عصبانیتتان را کنترل کنید.
      در تعریف غضب بیان شده است که حالت نفسانیه‎ای است که باعث حرکت روح حیوانى و از داخل به جانب خارج از براى غلبه و انتقام مى‏ شود و هرگاه شدت پیدا کند، باعث حرکت شدیدى مى‏ شود که از آن حرکت، حرارتى مفرط حاصل و از آن حرارت دود تیره‏اى بر مى‏خیزد و دماغ و رگ‌ها را چنان پر مى‏ سازد که نور عقل را مى‏ پوشاند و اثر قوه عاقله را ضعیف مى ‏کند.
      به همین جهت در صاحب غضب، موعظه و نصیحت اثر چندانی نمى‏ کند، بلکه پند و موعظه، درشتى و شدت را زیاد مى‏ کند، لذا راهکارهای سطحی و عمیق برای درمان غضب مطرح می‌باشد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود.
      راهکارهای سطحی درمان غضب
      ۱- پرهیز از موقعیت‌های خشم آور
      انسان در برخی شرایط مکانی یا زمانی، به عصبانی شدن نزدیک است، برای مثال می‌داند اگر در بعضی جلسات و نزد بعضی افراد بنشیند، اسباب عصبانیت او را فراهم می‌کنند یا هنگام ورزش که گردش خون و حرارت انسان بالا می‌رود، خیلی زود عصبانی و پرخاشگر می‌شود، همچنین موقع بحث با کسانی که آنها را کوچکتر و پایین‌تر از خود می‌داند، خیلی سریع عصبانی می‌شود.
      لازم است انسان به – قول مشهور- علاج واقعه را قبل از وقوع کند و تا حد امکان در موقعیت‌هایی که باعث تحریک خشم و غضب او می‌شود حضور نیابد، اگر از شرکت در این گونه موقعیت‌ها ناچار است، تمهیدات لازم را بیندیشد؛ دیر برود و زود برخیزد یا از قبل با خود تصمیم بگیرد که وارد بحث نشود، همچنین هنگام ورزش، حتماً مقداری استراحت کرده، آبی به صورت بزند تا حرارتش پایین بیاید.
      خیلی مواقع،‌ افراد به دلیل اینکه زمان و موقعیت خوبی را برای تبادل نظر با همسر یا دوست و همکارشان انتخاب نمی‌کنند، صحبتشان به عصبانیت و اختلاف منتهی می‌شود؛ در حالی که هر سخن، جایی و هر نکته مکانی دارد، هنگامی که طرف مقابل ما خسته و بی‌حوصله است زمان مناسب برای انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر نیست. بهتر است در این مواقع – چنانکه در روایات سفارش شده- سکوت کرده و بحث را آغاز نکنیم یا اگر طرف مقابل شروع به صحبت کرد، جواب او را ندهیم. چه بسا اگر همین موضوع، در یک جو آرام و صمیمی مطرح شود، تأثیر بیشتری خواهد داشت.
      ۲- مشغول کردن نفس
      هنگامی که در حال عصبانی شدن هستید، خود را مشغول کاری که برایتان جالب و دوست داشتنی است کنید، برای مثال، به یکی از دوستان زنگ بزنید، تا به این وسیله موضوعی را که شما را به خشم آورده است فراموش کنید، امام خمینی(ره) در این زمینه می‌فرمایند: اما (اقدام) عملی، پس عمده آن انصراف نفس در اول پیدایش آن است؛ چون این قوه مثل آتش، کم کم اشتعال پیدا می‌کند و رو به اشتداد می‌گذارد تا اینکه تنورش سوزان و نایره‌اش سخت فروزان شود و عنان را از دست انسان به کلی بگیرد و نور عقل و ایمان را خاموش کند و چراغ هدایت را یکسره منتفی کند و انسان را بیچاره و ذلیل کند. باید انسان ملتفت باشد تا اشتعال آن زیاد نشده و نایره آن شدت پیدا نکرده، خود را به وسایلی منصرف کند.
      ۳- ترک مجلس
      چنانچه احساس کردید زمینه عصبانیت شما در حال فراهم شدن است، مکان خود را ترک کنید و حتی برای چند دقیقه هم که شده بیرون رفته، قدم بزنید و نفس عمیق بکشید، اما اگر ناچار از حضور در آن مکان هستید، به سفارش‌های بعدی عمل کنید.
      ۴- تغییر وضعیت جسمی
      یکی از اموری که در روایات برای کنترل خشم به آن سفارش شده، تغییر دادن وضعیت جسمی است، برای مثال، اگر انسان ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته، بلند شود یا دراز بکشد. پیامبر خدا(ص) فرمودند: هر گاه یکی از شما خشمگین شد، اگر ایستاده است بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد.
      همچنین امام علی(ع) می‌فرمایند: هر کس خشمگین شود، اگر ایستاده است، بی‌درنگ بنشیند؛ زیرا این کار، وسوسه شیطان را از بین می‌برد.
      ۵- وضو گرفتن
      پیامبر خدا(ص) فرمودند: خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب، خاموش می‌شود. پس، هرگاه فردی از شما خشمگین شد، وضو بگیرد.
      آری؛ وضو، نور است و برکت وضو و همچنین سردی آب باعث می‌شود حرارت انسان فروکش کرده، در نتیجه بهتر بتواند خشم خود را کنترل کند.
      همچنین آشامیدن آب سرد یا غسل کردن با آب خنک در مواقعی که غضب انسان فوران کرده، مؤثر خواهد بود.
      ۶- تماس بدنی
      در برخی روایات توصیه شده که اگر از دست یکی از محارم نسبی خود- مانند خواهر یا برادر یا پدر و مادر – عصبانی شدید، برای کنترل عصبانیت خود با او تماس بدنی پیدا کنید؛ برای مثال دست او را در دست خود بگیرد، همین تماس بدنی، باعث خاموش شدن آتش غضب انسان می‌شود.
      ۷- خواندن دعاها و اذکار
      یکی از مواردی که در کنترل غضب بسیار مؤثر است، خواندن برخی اذکار و دعاها و یاد کردن حضرت حق و قدرت و تسلط او بر ما هست، هر چه انسان موقع خشم، عظمت الهی و کوچکی خود را بیشتر یاد کند، کنترل غضب برای او آسان‌تر خواهد بود. برای این منظور، اذکار و دعاهایی هم توسط اهل بیت(ع) سفارش شده که به برخی اشاره می‌کنیم.
      الف: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ»
      ب: «اعُوْذُ بِاْللَّهِ مِنَ اْلشَّیْطانِ اْلرَّجْیم»
      ج: «اللهم اغفر ذنوبی واذهب غیظ قلبی واجرنی من الشیطان الرجیم ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»
      د:«اللَّهُمَّ رَبَّ مُحَمَّد النَّبِیِّ اغْفِرْ لی ذَنْبِی وَأذْهِبْ غَیْظَی وَأجِرْنِی منْ مُضِلَّات الْفِتَنِ»
      ه: «اللهم اذهب عنی غیظ قلبی واغفر لی ذنبی واجرنی من مضلات الفتن، اسألک برضاک واعوذ بک من سخطک، اسألک جنتک واعوذ بک من نارک، اسألک الخیر کله، واعوذ بک من الشر کله، اللهم ثبتنی على الهدى والصواب، واجعلنی راضیاً مرضیاً، غیرضال ولا مضل»
      تذکر: درمان‌هایی که ذکر شد، برای کنترل عصبانیت و خشم انسان مؤثر و مفید خواهند بود؛ اما اگر خشم و عصبانیت، جزو شخصیت‌ انسان شده و به آنها عادت کرده باشد، نمی‌توان با این راهکارها آنها را بطور ریشه‌ای و اساسی، درمان کرد، از این رو این درمان‌ها را درمان‌های سطحی نامیدیم که در واقع برای جلوگیری از بروز عصبانیتی است که چه بسا جزئی از شاکله ما شده است؛ به همین سبب برای درمان اساسی غضب و خشم، درمان‌های عمیق‌تری نیاز است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
      راهکارهای عمیق و اصلی درمان غضب
      ۱- عبادت و ذکر
      عبادت و ذکر خدا به انسان آرامش می‌دهد. حضرت حق در قرآن می‌فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، آگاه باشید که یاد خدا، دل‌های شما را آرامش می‌بخشد.
      یاد و ذکر خدا، دارای مراتب و درجات متعددی است هر چه شخص در طول شبانه‌روز، بیشتر و عمیق‌تر به یاد خدا باشد، قلب و شخصیتش آرام‌تر خواهد بود. اهل ذکر از طمأنینه و آرامش باطنی عمیقی برخوردار هستند؛ به همین دلیل به سادگی، عصبانی و خشمگین نمی‌شوند. یاد خدا، بیماری‌های روحی و روانی آنها را شفا داده است؛ لذا با دیگران مهربان و صبور و اهل بزرگواری و بخشش هستند. تمام قوای ایشان از جمله قوه غضب، در اختیار عقل نورانی آنها است؛ لذا بجا و به اندازه عصبانی می‌شوند و موقع عصبانیت، حدود الهی را زیر پا نمی‌گذارند و چون خشمشان، به دستور عقل و شرع و برای رضای خداست، در باطن آرام هستند.
      برای اینکه بتوانیم اهل ذکر شویم، لازم است به نمازهای واجب و تعقیبات آنها و خواندن نوافل در حد ظرفیت، اهمیت ویژه بدهیم، همچنین از تلاوت قرآن همراه با توجه قلبی، کمک بگیریم. از اذکاری که اهل بیت(ع) دستور داده‌اند، مانند ذکر استغفار، صلوات و «لا اله الا الله» (روزی صد بار) بهره بگیریم، سعی کنیم در مسجد و جلسات منسوب به اهل بیت(ع) شرکت کرده، نورانیت باطنی بیابیم. همچنین با کتاب‌های اخلاقی و زندگینامه‌ علما، انس داشته باشیم.
      البته نباید توقع داشته باشیم در مدت کوتاهی و با انجام موارد فوق طی چند روز، به آرامش عمیق باطنی برسیم؛ بلکه توفیق ذکر قلبی و آرامش باطنی، کم کم و به تدریج برای افراد حاصل می‌شود. چه بسا انسان در روزهای اول ساعاتی را به عبادت بگذراند اما فقط چند دقیقه توجه باطنی به حضرت حق داشته، در بقیه دقایق، غرق در خیالات خود باشد؛ ولی اگر ادامه دهد و شرایط لازم عبادت را مراعات بکند مدت زمان توجه او افزوده می‌شود، تا اینکه مثل اولیای الهی پیوسته قلباً به یاد خدا باشد؛ هر چند در ظاهر مشغول کار و تلاش است.
      چه بسا لازم است چندین سال برای رسیدن به ذکر دائمی تلاش کرد؛ اما باید توجه داشت که ذکر دائم، یعنی اکسیر اعظم و درمان همه دردها و شاهراه وصال به حضرت حق. پس نباید آن را کم ارزش دانست و از دیر به دست آمدن آن، خسته شد.
      ۲- اصلاح مزاج
      چنانکه در روایات معصومان(ع) و بیان حکما نیز آمده است بدن هر انسانی مزاجی دارد؛ زیرا از چهار رکن تشکیل شده‌اند؛ رکن ناری(گرمی)،‌ رکن مائی(سردی)، رکن ارضی (خشکی) و رکن هوایی(تری).
      بدن انسان‌ها به اندازه مساوی از این ارکان برخوردار نیست، در برخی افراد، رطوبت و سردی بیشتر است که به آنها «بلغمی مزاج» می‌گویند، در برخی اشخاص، خشکی و سردی زیاد است که به آنها «سوداوی مزاج» می‌گویند. این دو دسته به دلیل اینکه مزاجشان سرد است، دیرتر عصبانی و غضبناک می‌شوند؛ زیرا غضب از حرارت است و این افراد به دلیل اینکه حرارتشان پایین است دیرتر عصبانی می‌شوند.
      برخی افراد، حرارت و رطوبت بدنشان زیاد است که اصطلاحاً به آنها «دموی مزاج» می‌گویند. دسته چهارم نیز کسانی هستند که حرارت و خشکی در آنها زیاد است که به آنها «صفراوی مزاج» گفته می‌شود، این دو دسته به دلیل اینکه حرارت زیاد دارند، به عصبانیت و خشم بسیار نزدیک هستند. با کمترین دلیل و به سرعت، عصبانی می‌شوند و خیلی هم دیر عصبانیت آنها فروکش می‌کند.این گونه افراد، مانند ظرفی از بنزین هستند که با جرقه‌‌ای آتش می‌گیرند؛ به همین دلیل با موعظه و تغییر موقعیت، وضو گرفتن، گفتن ذکر، به راحتی نمی‌توانند خشم خود را برطرف کنند.
      این افراد برای درمان مشکل عصبانیتشان، در درجه اول، باید مزاج خود را تعدیل کنند. اگر مزاجشان اصلاح نشود و حرارت آنها تعدیل نشد، به شدت مستعد عصبانیت هستند و راهکارهای دیگر، کمتر بر آنها تأثیرگذار است. لازم است این افراد، بیشتر غذاهای سرد بخورند و غذاها و نوشیدنی‌های گرم را کمتر استفاده کنند و محیط اطراف را خنک نگه دارند، همچنین لازم است برای شناخت مزاج و تعدیل آن به پزشک متخصص در زمینه طب قدیم مراجعه کنند.
      علاوه بر بحثی که درباره مزاج شد، گاهی علت برخی عصبانیت‌ها و تندخویی‌ها، مشکلات جسمی و خونی است؛ برای مثال، کم خونی یا فقر آهن یا پرکاری قوه تیروئید از اسباب تندخویی به شمار می‌روند؛ از این رو لازم است برای تشخیص این موارد به پزشک متخصص مراجعه کرد.
      ۳- اصلاح ریشه‌های روانی و اخلاقی عصبانیت
      عصبانیت افراد می‌تواند در خصوصیات روحی و اخلاقی آنها ریشه داشته باشد. از حضرت عیسی(ع) درباره ریشه غضب سؤال شد. در پاسخ فرمودند: «الکبر و التجبر و محقره الناس»؛ خود برتر بینی و زورگویی و حقیر شمردن مردم، برخی که خود را از دیگران بهتر و بالاتر می‌بینند، به دیگران به چشم حقارت نگاه می‌کنند و به زورگویی و دستور دادن به دیگران عادت کرده‌اند، این گونه افراد، خیلی زود از دیگران خشمگین و عصبانی می‌شوند. در نقطه مقابل، هر چه انسان برای دیگران احترام قائل باشد و در برابر دیگران تواضع کند، دیرتر هم از آنان خشمگین می‌شود.
      همچنین علاقه زیاد به نفس، یکی دیگر از ریشه‌های غضب و خشم است. حضرت امام خمینی(ره) در این باره می‌فرمایند: از معالجات اساسی غضب، قلع ماده آن است به برطرف کردن اسباب مهیجه آن و آن، امور بسیاری است که یکی از آنها حب نفس است که از آن حب مال و جاه و شرف و حب نفوذ اراده و بسط قدرت تولید شود و اینها نوعاً اسباب هیجان آتش غضب شود؛ زیرا که انسان دارای این محبت‌ها، به این امور خیلی اهمیت دهد و موقعیت اینها در قلبش بزرگ است.
      اگر فی‌ الجمله مزاحمتی در یکی از اینها برایش پیش آمد کند و یا احتمال مزاحمت دهد، بی‌موقع غضب کند و جوش و خروش کند و متملک نفس خود نشود و طمع و حرص و سایر مفسدات که از حب نفس و جاه در دل پیدا شده، عنان را از دست او بگیرد و کارهای نفس را از جاده عقل و شرع خارج کند؛ ولی اگر حب او شدید نباشد، به امور اهمیت کم دهد و سکونت نفس و طمأنینه حاصله از ترک حب جاه و شرف و سایر شعبات آن نگذارد، نفس برخلاف رویه و عدالت، قدمی گذارد و انسان، بی‌تکلف و زحمت در مقابل ناملایمات بردباری کند و عنان صبرش گسیخته نشود و بی‌موقع و بی‌اندازه غضب نکند و اگر حب دنیا از دلش بیخ کن شود و قلع این ماده فاسده به کلی شود، تمام مفاسد نیز از قلب هجرت کند و تمام محاسن اخلاقی در مملکت روح وارد گردد.
      به همین دلیل برای درمان ریشه‌ای غضب و عصبانیت، لازم است ریشه‌های اخلاقی آن مانند حب نفس کبر و غرور را درمان کرده، برای احترام گذاشتن به دیگران، تلاش علمی و عملی بیشتری به خرج دهیم.
      آنچه در درمان غضب مطرح شد، مواردی بود که جنبه عمومی داشت؛ اما در موارد خاص، مانند دلایل روانی و جسمی که برای عصبانیت اشاره شد، لازم است به متخصص روانشناس مراجعه کرد.

  • سمیرا , ژوئن 1, 2015 @ 7:27 ب.ظ

    سلام…
    من یه مشاور خوب(خانم)در رشت میخوام میشه اگه میشناسید معرفی کنید بهم
    (مشاوره قبل از ازدواج)
    ممنون میشم اگه زود راهنماییم کنید

    • Anonymous , ژوئن 3, 2015 @ 12:15 ب.ظ

      دوست عزیز با اداره کل بهزیستی شهرتون تماس بگیرید و لیست مراکز مشاوره ای رو دریافت کنید
      در تابلوهای مراکز پزشکی و یا در سطح شهر میتونید مطب های آزاد مشاوران روانشناس رو هم مشاهده کنید … به رنگ سبز و زرد

  • Armaghan , ژوئن 10, 2015 @ 11:11 ق.ظ

    سلام.وقت بخیر. من تازه عقد کردم ولی با همسرم ۱ ساله که اشنا شدم و خیلی همدیگرو دوست داریم و هیچ شکی هم تو علاقمون نداریم. اما من یه مدتی هست نگاا های همسرم رو کنترل میکنم. که مبادا به زنی نگاه کنه. چون اکثرا عادت داره ببینه مانتوهاشون کوتاهه یا بلند. و این ک من چشماشو میبینم بالا پایین میشه عذابم میده. هیز نیست اما این کارش ناراحتم میکنه. بارها باهاش حرف زدم اما به دعوا رسیده کارمون و همش میگه تو داری با حرفات بهم توهین میکنی. خب من چیکار کنم. انگار دلم میخواد نگاهش مخصوص من باشه

    • Anonymous , ژوئن 11, 2015 @ 12:54 ب.ظ

      دوست عزیز شما هرکاری هم کنید و حتی کارو به جدایی و طلاق بکشونید نمیتونید در ایشون تغییری ایجاد کرده و فقط مال خودتون کنید
      پس خواهشا” با فشارهای اینچنینی ایشون رو به آغوش های دیگر نفرستید و سعی کنید همراهش باشید تا اینکه مثل یک کارآگاه دایم زیر نظر داشته باشیدش چون مردان از این رفتار بشدت تنفر دارن

  • نگین , ژوئن 15, 2015 @ 11:51 ق.ظ

    سلام روزتون بخیر کسی مشاور خوب در رشت سراغ نداره؟ لطفا معرفی کنید اینکه وابسته به ارگان خاصی باشه مهم نیس فقط خوب باشه. مرسی از لطفتون

    • Anonymous , ژوئن 15, 2015 @ 2:55 ب.ظ

      دوست عزیز در این مورد با اداره کل بهزیستی شهررشت و یا دانشگاه علوم بهداشتی تماس بگیرید تا لیست مراکز معتبر مشاوره ای رو خدمت شما ارائه کنن

  • فرشته , ژوئن 24, 2015 @ 5:47 ب.ظ

    سلام،پسری است که به مدت سه سال مرا دوست میدارد و من هم اوایل به او علاقه داشتم اما الآن با پسره دیگه ای آشنا شدم که احساس میکنم علاقم بهش زیاده ونسبت به آن پسر دیگر علاقه ی کمی درمن وجود دارد حالا من نمیدانم چگونه باید آن پسر را از خود سرد کنم که ضربه نخورد لطفا راه حلی به غیراز گفتن مستقیم به آن بهم پیشنهادبدین ممنون.

    • Anonymous , ژوئن 24, 2015 @ 7:48 ب.ظ

      دوست عزیز شما تصمیمتون رو گرفتید پس بسیار محترمامه و قاطع رابطه رو کات کنید
      ولی در مورد رابطه جدید چیزی نگید تا حس رقابت ایجاد نشه و شما و ایشون بتونید به راحتی این رابطه رو فراموش کنید

  • فرشته , ژوئن 24, 2015 @ 9:14 ب.ظ

    آن پسر تهدید کرده است که خود را ازبین میبرد ومن ازاین مسئله میترسم بخاطره همین دوست دارم ازمن سرد شود

    • Anonymous , ژوئن 25, 2015 @ 1:22 ق.ظ

      دوست عزیز باید بدونید شما راه و روش زندگیتون مشخصه و ایشون هم باید اونقدر قدرت داشته باشه تا با واقعیت ها کنار بیاد
      در غیر اینصورت باید تا اخر عمر برای این حرف پسر مضطرب و نگران باشید

  • R , جولای 9, 2015 @ 1:44 ب.ظ

    سلام.
    من نیاز به یک مشاوره خوب قبل ازدواج دارم و خیلی سردرگم هستم.ولی جایی در رشت نمیشناسم.میشه منو راهنمایی کننید و جایی رو معرفی کنید.کسی که واقعا کمکم کنه

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 1:34 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد با اداره کل بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی رشت تماس بگیرید
      در ضمن مشاوران روانشناس با تابلوهای زرد و سبز از سایر تابلوهای متخصصین قابل تشخیص هستند

  • حامد , جولای 11, 2015 @ 5:34 ب.ظ

    سلام.من دنبال یک روانشناس خوب در رشت برای کنکورم هستم.پشت کنکوری هستم و فشار زیای بهم در کنکور قبل اومده و اراده و روحیه خوبی برای کنکور جدید ندارم.میخاستم برای آمادگی روانیم از یک روانشناس استفاده کنم.آیا خانوم فرنوش حقانی پور خوبه؟؟؟؟

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:22 ق.ظ

      دوست عزیز مشاور راهو به شما نشون میده و این شما هستید که باید بتونید از این فشارهای روحی خودتون رو رها کنید
      باید رابطه های اجتماعی خودتون رو تقویت کنید …باید وقتی رو برای پیاده روی و ورزش بذارید …
      کم آوردن در مسیر کنکور بارها و بارها برای داوطلبان کنکور پیش می آید و دایما کند و کندتر در مسیر کنکور حرکت می کنند؛بارها و بارها روحیه ی خود را از دست می دهند و حتی گاهی اطرافیان روحیه ی آن ها را به هم می ریزند.یکی از بزرگترین موانعی که کنکوری ها همواره از آن لطمه می خورند،از دست دادن روحیه و انگیزه می باشد اما چند موضوع را برای تقویت این روحیه در اختیار شما قرار می دهم.

      ۱٫به دیگران،هیچ ربطی ندارد؛ که شما برای زندگی خودتان، چه برنامه ایی دارید:

      تا چه زمانی قرار است که دیگران برای شما تعیین تکلیف کنند و خواسته های خود را، به شما تحمیل کنند؟ احترام سر جای خودش، اما یکی از مفاهیم انسانیت در کلمه ی اختیار خلاصه می شود.شما باید توانایی تصمیم برای زندگی خود را، داشته باشید و به هیچ کس ربطی ندارد که شما قرار است چگونه زندگی کنید.خودتان را محکم بگیرید و در مقابل کسانی که می خواهند به شما بگویند که از شما دلسوزترند، به شدت ایستادگی کنید.یادتان باشد امروز برای درس؛ و فردا برای نام کودکتان نیز جای شما فکرمی کنند.اولین کاری که می کنید؛ باید یاد بگیرید که با دیگران مشورت کنید ولی اگر قرار است کسی جای شما فکر کند خیلی محترمانه باید به او بگویید: به شما چه؟ بنابراین از همین حالا به دنبال راهی باشید که محترمانه به کسانی که ،جای شما فکر می کنند؛بگویید به شما ربطی ندارد.یادتان باشد با ادبیات محترمانه و نامحسوس باید با اطرافیان برخورد کنیم زیرا ما با شخصیت و با اخلاق هستیم.
      اگر خجالت می کشید و یا نمی توانید با احترام از دیگران بخواهید که جای شما تصمیم نگیرند،بهتر است که دیگران برایتان تصیمیم بگیرند زیرا هنوز بزرگ نشده اید.

      ۲٫تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید:

      بالاخره شما می خواهید با زندگی خود چه کنید؟ کدام دانشگاه؟ چه رشته ایی؟ اصلا قرار است دانشگاه بروید یا نه؟
      بعضی ها منتظر باد نشسته اند تا تکانشان دهد.بلند شوید یک بار برای خودتان، یک تصمیم بگیرید و هدف خود را تعیین کنید.هرج و مرج،دیگر بس است.همین حالا،به خودتان امر کنید که ،برخیزید.چقدر، فردا فردا کنیم؟ چقدر باید ببینیم که ،همه به خواسته هایشان می رسند و ما هنوز هم خود را گول می زنیم.

      ۳٫برای هدفتان بمیرید:

      همیشه این سوال مطرح است که چگونه به هدفمان برسیم؟یک درس از تاریخ گرفته ام و آن این است که هرکسی که برای هدفش حاضر است جان بدهد؛ حتما به آن میرسد و هرکس که فقط دلش می خواهد که به هدفش برسد فقط حسرت می کشد.همین امروز یاد بگیرید که عاشق و دیوانه ی خود باشید،عاشق هدف خود بشوید،از فراق هدفتان بسوزید و برای آن جان بدهید،بی تاب هدفتان باشید،بی قراری کنید،هدف خود را معشوق خود قرار دهید.بطوریکه وقتی به آن فکر می کنید دهانتان آب بیفتد و بی قرارترین عاشق کره ی خاکی شوید.من برای تمام هدف هایم می میرم.حاضرم یک لحظه زنده باشم اما به هدفم برسم.
      البته یادتان باشد،راه درست رسیدن به اهداف را نیز باید پیدا کنید.هر راهی شما را به هدفتان نمی رساند.باید ابزار و مسیر رسیدن به هدفتان را به درستی تعیین کنید.

      ۴٫همیشه به ده سال بعد توجه کنید:

      فعالیت امروز شما، ده سال بعد تتان را می سازد. اگر این موضوع را مد نظر خود قرار دهید، حتما پیشرفت می کنید.در غیر این صورت همیشه تنبلی گریبان شما را می گیرید.
      تجسم کنید که ده سال بعد، بخاطر تنبلی امروزتان، به آنچه که باید برسید؛ نمی رسید آیا خود را می بخشید؟

      ۵٫به این قانون فقط فکر کنید:

      یا با تلاش رو به سوی موفقیت برو یا در انتظار مرگ بشین.

      ۶٫شخصیت موفقیت را در خود باید بسازید:

      این امر تا حدود زیادی به مشاور شما بستگی دارد.اگر مشاور شما خود، شخصیت بزرگ و بسیار حرفه ایی را داشته باشد،قطعا شما نیز مانند او فکر خواهید کرد.سعی کنید در خود، شخصیت پیروزمندانه ایی را بر اساس واقعیات شکل دهید و روی خودتان خیلی کار کنید.

      بازی ها و به خصوص بازی های هیجانی کامپیوتری؛که کل کل و کری را دارند برای تقویت روحیه و حس اعتماد به نفس مفید هستند،حتی اگر در این بازی ها بازنده باشید.

      در اینجا بصورت تیتروار مزایای بازی ها در کنکور را می آورم:
      ۱٫تقویت روحیه ی مبارزه
      ۲٫تقویت روحیه برتری جویی
      ۳٫دفع انرژی های منفی
      ۴٫رفع خستگی های روحی
      ۵٫افزایش تمرکز
      ۶٫افزایش ظرفیت پذیرفتن شکست و تلاش برای تغییر وضعیت
      ۷٫توانمند سازی ضمیر ناخودآگاه
      ۸٫افزایش شادابی و تنوع در برنامه های روزانه
      ۹٫افزایش اعتماد به نفس
      ۱۰٫افزایش خلاقیت و قدرت حل مساله

      امتحانات و به ویژه کنکور،آزمون هایی هستند که علاوه بر سواد و آداب آزمون دادن،عامل مهم تری به نام روحیه در موفقیت موثر است،کنکور یک امتحان روحی و روانی است،هرکس روحیه و انگیزه و حس برتری جویی بالاتری را دارا باشد در سطح بهتری برای موفقیت در کنکور قرار می گیرد،در سر جلسه ی کنکور،یادآوری مطالب در زمان کوتاه و همچنین خلاقیت برای حل مساله؛عاملی است که سرعت و دقت شما را برای حل تست ها در کنکور به همراه دارد.برای دست یابی به این قدرت کافی است که به طور روزانه فقط چند دقیقه را بازی کنید.
      کل کل کردن و کری خواندن در بازی ها؛حس برتری جویی و قدرت مبارزه و ایمان به توانایی شما در بردن یک مسابقه و عبور از مراحل آن بازی را به ارمغان می آورد.
      حتی با کامپیوتر کل کل کنید؛در بازی ها؛ رقابت با کامپیوتر و اجرای مراحل مختلف بازی؛می تواند کل انرژی های منفی درونتان را خالی کند،هوش هیجانی شما را بالا ببرد و خستگی شما را از بین ببرد.
      بازی؛معجزه ای برای تقویت بزرگترین عامل موفقیت در کنکور؛یعنی روحیه ی قوی است.
      وقتی شما در یک بازی هستید و دایما در طول بازی با کامپیوتر کل کل می کنید و برای آن از حس قهرمانی خود می گویید؛ضمیر ناخودآگاه شما ورزیده می شود و شما از لحاظ شخصیتی رو به اوج توانمندی تبدیل می شوید.
      فرض کنید در یک بازی که دایما کری می خوانید بازنده شوید؛اما چون دوباره به سمت آن بازی می روید و همه چیز را از ابتدا طی می کنید؛در واقع ضمیر ناخود آگاه شما می آموزد که برای شما شکست هیچ معنایی ندارد و بعد از هر شکست باید برخاست و دوباره شروع کرد.
      همه ی انسان ها این قدرت ها را می خواهند و شما فقط با انجام بازی ها می توانید به آسانی و بدون هیچ هزینه ایی،به آن ها دست یابید
      فقط فراموش نکنید کری بخوانید و با تمام وجود در بازی از خودتان همت به خرج دهید.
      انجام باز ی در یک روز بیش از ۲۰ دقیقه نباید بشود؛قرار است که این بازی یک فاکتور برای موفقیت باشد و نه اینکه مانع موفقیت؛پس حتما این زمان استفاده از بازی را رعایت کنید

      در مورد روانشناس با اداره بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی رشت تماس بگیرید
      در مورد سوالتون قطعا” ایشون دوره های مشاوره رو طی کرده و میتونن برای شما مفید باشن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.