مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • شانا , آگوست 3, 2016 @ 2:53 ق.ظ

    سلام،مازوخیسم درمان داره؟با مشاوره مشکل حل میشه؟!

    • راهنما , آگوست 3, 2016 @ 9:43 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • فاطمه , آگوست 4, 2016 @ 11:10 ب.ظ

    سلام .خسته نباشید.خانومی هستم ۴۵ساله که یک سال و چند ماه هست که شوهر عزیزم رو از دست دادم و عاشق شوهرم بودم و هستم و دوست ندارم بعداز شوهرم با مرد دیگری ازدواج کنم.ولی متاسفانه بعداز این مدت میل جنسی بهم فشار اورده نمیدونم چیکار کنم ازدواج موقت رو هم دوست ندارم وحاظر نیستم با هیچ مردی همبستر بشم چون دیگه مثل شوهرم پیدا نمیشه در ضمن من خیاط هم هستم لطفا راهنمایی کنید ممنونم

    • راهنما , آگوست 7, 2016 @ 9:33 ق.ظ

      روانشناسان معتقدند که تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای خانم هایی که در استرس و ناامیدی بسرمی برند، به اضطراب و افسردگیشان منجر خواهد شد.در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود.

      ما ممکن است در گذشته اشتباهاتی کرده باشیم که باعث نگرانی و تنش ما در زمان حال باشد و این موضوع می تواند در آینده به نتایج منفی منجر شود. ما احتمالاً بیش از اندازه به تجزیه و تحلیل تجارب معمولی و تعاملاتمان می پردازیم و این در حالی است که بسیاری از مشغولیات ذهنی ما، حتی وجود خارجی هم ندارند. بسیاری از مواقع به محض این که اتفاق بدی رخ می دهد، ما آن را با اتفاقات بد گذشته پیوند می دهیم و شروع به احساس ناراحتی و غم می کنیم و شاید همین حالا در مورد بسیاری از مشکلات که احتمال می دهیم به نتایج منفی برسد، به خود سخت بگیریم و مضطرب باشیم.

      اگر شما بسیاری از مواقع خود را در چنین موقعیت هایی می یابید، به قول روانشناسان؛ “بیش از اندازه متفکر” هستید و این طرز فکر می تواند به سلامتی شما آسیب شدید برساند.

      روانشناسان معتقدند که تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای خانم هایی که در استرس و ناامیدی بسرمی برند، به اضطراب و افسردگیشان منجر خواهد شد.
      در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود.

      ۱- پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید

      نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.

      ۲- خود را ببخشید؛ مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد

      هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید: “مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. برای نمونه؛ عملکرد ضعیف شغلی شما باعث می شود که به یاد خاله تان که سال گذشته فوت کرده، بیافتید!”
      علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود. حال با دانستن این موضوع؛ هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید.

      ۳- بیشتر تنفس کنید

      اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟
      اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.

      ۴- کمتر صحبت کنید

      بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم کسی باشد که بیش از حد فکر می کند، در نتیجه شما تمامی وقت خود را به تجزیه و تحلیل و شکافتن جزییات هر مشکل منفی زندگی خود خواهید کرد. احتمالا در پایان صحبت نیز در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد.
      این نوع همکاری در نشخوار فکری که در آن هر دو نفر در مورد زندگی هایشان صحبت می کنند، می تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و استرس بکشاند. پژوهش ها نشان داده است که این نوع نشخوار فکری، در میان خانم ها باعث افزایش هورمون استرس (کورتیزول) می شود.
      اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد.

      ۵- مشغولیت فیزیکی برای خود ایجاد کنید

      شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.
      علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا موسیقی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.

      ۶- تمرین تمرکز حواس

      یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: “اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، درآینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید.” حال پرسش این است که چگونه می توانیم در زمان حال حاضر زندگی کنیم؟
      با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید. برای دست یابی به نتایج سودمند؛ بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یادگیری تکنیک های مراقبۀ فکری مانند مدیتیشن متعالی است ولی اگر انجام این کار برایتان مشکل است با متخصصانی که به شیوه های شناخت درمانی آشنایی دارند، مشورت کنید.

      ۷- به کائنات تسلیم شوید

      هنگامی که ما نگران هستیم، اساساً به کنترل جریان زندگی امید داریم زیرا به نتایج یک وضعیت اهمیت می دهیم و می خواهیم همه چیز بر وفق مرادمان باشد و در نتیجه از وقوع اشتباهات و تغییر نتایج وحشت داریم. در واقع ما بر وقایع زندگیمان کنترل زیادی نداریم.

      اگر از یک نقطه نظر آگاهانه به این موضوع نگاه کنیم؛ نگرانی های ما به نتایجی که مایلیم دست یابیم، اثری ندارد. حال می توانیم نگران باشیم و تحلیل رویم یا این که هر آنچه هست را بپذیریم و بگذاریم که بگذرد. کائنات از ما قدیمی تر و خردمندتر است، پس بجای وسواس های نگران کننده، کنترل را تا حدودی فراموش کرده و با عشق و اعتماد و تسلیم به جهان، بگذاریم که آرامش بیشتری داشته شود.
      تسلیم شدن به معنای واگذاری و عدم تلاش نیست بلکه این حالت بدان معناست که شما به جای ایستادگی و مبارزه در مقابل جریان کنونی زندگی با آن هماهنگ می شوید و به آن می پیوندید.

      تسلیم، شکلی از آزادی و آرامش است زیرا شما مایلید که به جریان زندگی اعتماد کنید و می دانید همه چیز در زمان، مکان و شرایط مناسب اتفاق خواهد افتاد و شما در جایی قرار دارید که باید باشید.
      حتی اگر مفهوم نگرانی “خوب” یا “بد” بودن نتایج باشد، این نشانه ای از دوگانگی و در نتیجه تنها یک توهم است. از نظر کائنات و جهان هستی؛ هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد. هر دو این ها، پشت و روی یک سکه هستند.

      ۸- به یاد داشته باشید؛ این افکار ماست که واقعیتمان را می سازد

      همان طور که در بالاتر ذکر شد ما هیچ گونه کنترلی بر آشکار شدن و چگونگی وقایع زندگی خود نداریم، حداقل بخشی از ذهن خودآگاه ما تنها توانایی دیکته کردن برخی وقایع را دارد و این افکار ماست که با شکل دادن انرژی برای ما ایجاد واقعیت می کند. بنا به قانون جذب؛ ما هر بیشتر در مورد چیزی نگران باشیم، همان نتایج نگران کننده را به سوی خودمان جذب می کنیم.
      ما باید نسبت به افکار خود آگاهی بیشتری داشته باشیم زیرا که افکار ما دارای قدرت بیش از اندازه ای است که حتی بتوانید فکرش را بکنید. اگر نگران از دست دادن شغلتان باشید، با این نگرانی؛ احتمال اخراج خود را بیشتر می کنید.

      اگر نگران مبتلا شدن به بیمارهای مهلک باشید، به وسیلۀ انرژی ای که به آن سو ارسال می کنید، ندانسته بدن خود را در وضعیت ابتلا به آن بیماری ها آماده می سازید.
      انرژی افکار و احساسات شما، خالق زندگی شماست و به همین دلیل برخی می گویند: “نگرانی، سوءاستفاده از انرژی تفکر خلاق است.”

      آیا می خواهید یک زندگی شاد، آرام و همراه با توجه و تمرکز به اکنون برای خود ایجاد کنید؟ اگر جوابتان مثبت است، شما تمامی ابزار مناسب برای ساخت واقعیت ذهنی و حضور در افکارتان را دارید. اگر به تفکر بیش از حد ادامه دهید، آنگاه با استفاده از همین ابزار، شما می توانید یک زندگی سرشار از نگرانی و اضطراب برای خود بوجود آورید. انتخاب با شماست.

      پس در این مورد باید با مشاوری مجرب مشورت کنید

      • Salman , آگوست 29, 2016 @ 11:32 ب.ظ

        سلام علیکم،

        ببخشید، من خارج زندگی میکونم و یک مسألی خونوادگی دارام بأهمسرم وکشیده شوده ب ٣ سال تاهالا. این مسأله مصیبت شوده وخیلی نگهرانم که زندگیمون بریزه بهم بعد از چاردهسال ازدواج ووجود دوتا بچه.
        خاهش میکونم اگر میتونین یک مشاور حرفی این مسأله ببینه شایت بتونه کماک بکونه قضیه حل بشه

        • راهنما , آگوست 30, 2016 @ 11:20 ق.ظ

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر قیطریه:
          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • Hamid , آگوست 9, 2016 @ 7:51 ق.ظ

    سلام.من پسری نامزدی هستم و۲۰ساله
    نامزدم۱۷ساله.من شدیدا روی پوشش وحجابش حساسم.قبلنا گوش میداد.آلان‌روز به روز پوشش اون به سمت منفی تر شدن میره وما کلا باهم‌گلاویزیم.دعوا.قهر.سروصدا.سردی…همشو داریم.ن اون کوتاه میاد ن‌من.چه کنم؟راهی هست که بهم گوش بده؟

    • راهنما , آگوست 9, 2016 @ 11:10 ق.ظ

      خب دوست عزیز از یک دختر ۱۷ ساله چه انتظاری دارید که شرایط ازدواج رو درک کنه … ایشون به اقتضای شرایط زندگی خانوادگی که داشته و روحیات دخترونه اش به این سمت گرایش داره و شما باید ایشون رو همینطوری که هست بپذیرید
      فقط ارامش و صحبت که بتونه به شما اعتماد کنه و در کنارتون ارامش داشته باشه میتونه به ارامی شرایط رو تغییر بده …نه با دعوا و گلاویز شدن …
      در ضمن شما در دوران نامزدی هستید و باید از هم شناخت بیشتری بدست بیارید تا بتونید انتخاب درستی انجام بدید …
      مشاوره حضوری رو حتما” با مشاورروانشناسی مجرب انجام بدید …یا تنهایی و یا دو نفره

  • محسن , آگوست 9, 2016 @ 9:33 ق.ظ

    ۱۰سال هست با همسرم زندگی میکنم یه پسر داریم ۶ساله به همسرم اعتماد کامل داشتم الان متوجه شدن با کسی رابطه داشته البته از حدودا شش ماه پیش .من نمیتونم تحمل کنم خواستار طلاقم لطفا راهنمایی کنید.خیلی داغونم‌.ممنون

    • راهنما , آگوست 10, 2016 @ 3:20 ب.ظ

      مشاوره حقوقی انجام بدید
      واحد ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری

  • Hamid , آگوست 9, 2016 @ 11:41 ق.ظ

    سلام.ببخشید آدرس دقیقتون کجاس؟مشاوره جلسه ایه یا دوره ای؟هزینش چجوره؟

    • راهنما , آگوست 9, 2016 @ 10:24 ب.ظ

      ادرسها مربوط به تهرانه ولی میتونید مشاوره تلفنی هم داشته باشید
      و گرنه در شهرتون به سازمان بهزیستی مراجعه کنید

  • میثم , آگوست 11, 2016 @ 2:32 ب.ظ

    سلام ادرس مرکز مشاوره در خیابان زند شیراز رو میشه بکید تا حضوری اونجا باهاشون مشورت کرد ممنون

    • راهنما , آگوست 13, 2016 @ 12:01 ق.ظ

      سازمان بهزیستی شیراز تماس بگیرید

  • s , آگوست 12, 2016 @ 8:37 ب.ظ

    با سلام. در زندگی زناشویی دجار مشکلاتی شدم و ساکن فسا هستم. میشه لطفا ادرس یا شماره تماس یک مشاور خوب که بتوانم به ایشان مرتجعه کنم به جیمیلم بفرستید

    • راهنما , آگوست 12, 2016 @ 11:58 ب.ظ

      با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • اروین , آگوست 15, 2016 @ 6:55 ق.ظ

    سلامـمن پسرسه سالهودارم که حیلی روون و صاف حرف میزد الان یه مدتی هسوقتی دچار استرس میشه یا اعصبانی میشه دچار لکنت میشه دکتر گفته شوک بهش واردشده الان نمیدونم کجا ببرمش که حالش خوب بشه و حرف زدنش طبیعی بشه کمکم کنید لطفا

    • راهنما , آگوست 15, 2016 @ 12:48 ب.ظ

      در این مورد نگران نباشید
      زیر ۷سال درمان با پدر و مادره
      این کارایی که میگم رو اگه انجام بدبد ۳تا هفت روز بهبودی به همراه داره
      ۱ بهش ترشیجات فلفلجات سردی جات اصلا نده(مثل ماست ماهی دوغ و ….
      ۲ اصلا نذار استرس یا اضطرابی از محیط به بچت منتقل بشه(جلوش دعوا نکنید نترسونیدش و ……
      ۳ بهش شیر موز و شیر عسل بده هفته ای ۳ یا ۴ بار
      ۴ به صورت کشیده و اروم باهاش صحبت کن و بین صحبت کردنت با بینی نفس بگیر(میتونی در قالب بازی این کارو انجام بدی تا یاد بگیره)

      اصلا بهش نگو درست حرف بزن یا اروم صحبت کن نباید بذاری بفهمه حرف زدنش با بقیه فرق میکونه چون حساس میبشه و بدتر میشه
      وقتی باهات حرف میزنه خوب به حرفاش گوش بده و صحبتشو قطع نکن یا کامل نکن

      و با مشاوران روانشناس در زمینه کودک و نوجوان مشورت کنید

  • parya , آگوست 15, 2016 @ 7:27 ب.ظ

    سلام من ۲۱ سال دارم من از ۱۲سالگی دچار افسردگی و خود کم بینی شدید بودم و عزت نفسم خیلی پایین اومده الان هم بعد ۹سال دچار مشکلات زیادی هستم ذهنم در مورد همه چیز منفی شده لطفا یه روانشناس یا روانپزشک خوب ب من معرفی کنید

    • راهنما , آگوست 16, 2016 @ 2:12 ب.ظ

      با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • بهار , آگوست 16, 2016 @ 10:22 ق.ظ

    سلام زنی ۳۵ساله هستم خیلی به شوهرم وابسته هستم ولی خانواده ایشون منتظرند که همسرم همهی کاراشون را بکنه بااینکه قبلا احترام زیادی براشون قایل بودم ولی الان ازشون نفرت دارم وازاین همه حساسیت شوهرم حالم بهم میخوره هرروز زندگی ما بازندگی اونها گره خورده انقدر بهم سخت میگذره که تاحالا چندبارقصدخودکوشی گرفته ام

    • راهنما , آگوست 16, 2016 @ 2:52 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , آگوست 19, 2016 @ 11:43 ق.ظ

    برای کمک گرفتن از یک مشاورخوب و دلسوز در شیراز در مورد حل مشکل مخالفت خانواده کسی که دوسش دارم نیاز به معرفی مشاور دارم
    واقعا مشکلمون فورس هست و تا حالا چندتا مشاور هم مراجعه کردم نتونستن بهم کمک کنن و کسی که ۴ سال دوسش دارم رو دارم جلو چشمام از دست میدم.لطفا کمکم کنید.سپاااس

    • راهنما , آگوست 20, 2016 @ 12:52 ب.ظ

      در شیراز اطلاعی نداریم …
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • یاسمن , آگوست 21, 2016 @ 1:32 ب.ظ

    سلام. ۲۷ ساله هستم و مبتلا بهms. علاقه شدیدی به بچه دارم و همسرم هم همینطور. اما حتی از اسم بارداری میترسم و نگرانم از پشش بر نیام. حتی ترس از حال و احوال بارداری باعث میشه نفس تنگی بگیرم!! باید چکار کنم تا آروم و خونسرد باشم. متشکرم از راهنماییتون.

    • راهنما , آگوست 22, 2016 @ 11:44 ق.ظ

      برای بارداری باید تحت نظر متخصص زنان مبادرت کنید پس مشورت کنید

  • Hazel , آگوست 27, 2016 @ 9:34 ب.ظ

    سلام من ۲۰ سالم هس.اخیرا ناخواسته بهترین دوستم رو رنجوندم با اینکه نیت بدی نداشتم اما همین اشتباه اعتمادش رو از بین برد و حتی تا مرز جدایی هم رفتیم.الان با اینکه با همیم ولی گاهی‌وقتا خیلی سرد میشه.واقعا از خودم بیزار میشم.خواهش میکنم کمکم کنین تا حالا تو این موقعیت نبودم و نمیدونم باید چیکار کنم

  • م , سپتامبر 4, 2016 @ 2:19 ب.ظ

    با سلام،

    سوال من در مورد پسری ۱۳ساله ست که پدر و مادرش در حال متارکه هستن. با توجه به اینکه مادر در حال حاضر با مادربزرگ زندگی می کند و فرد نزدیکی برای همدلی با این فرزند وجود ندارد، چطور می توان دورادور به او کمک کرد که آسیب کمتری ببیند؟ برادر ۲۱ساله و پدر مشغول زندگی روزمره ی خود هستند ولی پسر دوم تحت فشار شدید روحی ست بطوری که در دو ماه گذشته بدلایل مختلف مریض شده. آخرین مشکلش بی اشتهایی ست که دیروز با معده درد شدید به دکتر مراجعه کرده و سرم و دارو گرفته. بنظر من تنها دلیلش فشار روحی و عصبی ست…ممنون می شم اگه راهنماییم کنید.
    (نسبت من دختر خاله ست که با خانواده ام خارج از ایران زندگی می کنیم و تنها کاری که از دستمون ساخته ست اینه که تلفنی به حرفاش گوش کنیم.)

    • راهنما , سپتامبر 5, 2016 @ 10:06 ق.ظ

      اتفاقا” روش شما بسیار موثره
      چون در تخلیه ناراحتی های ایشون تاثیر زیادی داره
      پسر ۱۳ ساله میتونه بسیاری از موضوعات رو تجزیه و تحلیل کنه پس در این خصوص میتونید ایشون رو از نظر روحی اماده کنید
      بهتره از طریق وساطت ایشون پیش طرفی باشه که احساس امنیت بیشتری میکنه تا از نظر روحی آرامش داشته باشه

      دوره نوجوانی که آن را تولد دوباره نامیده‌اند، با طبیعت سرکش نوجوان، رفتار تکانشی، فشار همسالان، بی‌اعتنایی به قوانین و جدایی عاطفی از والدین مشخص می‌شود. شرایط روانی حاکم بر دوره نوجوانی بیانگر این است که نوجوان نیاز به آرامش روانی بیش‌تر و ارتباط صمیمانه و دوستانه دارد چون در واقع بیش‌تر این فرایند گذار از کودکی به جوانی با بحران همراه است. حتی نوجوانانی که در خانواده‌هایی با فضای گرم و پذیرنده و سازگار، همراه با تفاهم زندگی می‌کنند نیز این بحران‌ها را تجربه می‌کنند. ولی طلاق چیست و چه آثاری بر نوجوان می‌گذارد؟
      نوجوان
      طلاق
      طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن والدین از یکدیگر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. تقسیم‌بندی که از طلاق مصطلح شده است طلاق عاطفی (روانی) و طلاق رسمی می‌باشد.

      طلاق عاطفی یا روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دهد و زوجین با این‌که در یک مکان و فضا با هم زندگی می‌کنند اما از لحاظ ارتباط عاطفی، درک متقابل و داشتن فضایی نشاط‌آور در خانه و …. محروم می‌باشند.

      با این‌که زن و شوهر زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما کاری با هم ندارند و هر یک به دنبال زندگی خود هستند که در این‌گونه طلاق‌ها بسیاری از زوجین به خاطر حرف مردم، داشتن فرزند یا مرسوم نبودن طلاق در بین خانواده‌های خود از طلاق رسمی و قانونی خودداری می‌کنند. فرزندان دائماً در این فکر هستند که پدر و مادر آن‌ها چه زمانی از یکدیگر جدا می‌شوند. این در حالی است که هزینه‌های طلاق عاطفی برای خانواده و فرزندان بسیار بیش‌تر از طلاق رسمی است. اما زن و مرد برای فرار از پاسخ‌گویی به سوالات دیگران ترجیح می‌دهند، طلاق نگیرند. در این نوع طلاق که زمینه ایجاد طلاق قانونی می‌باشد زوجین برای هم جذابیت نداشته و نمی‌توانند علاقه و عشق خود را به هم ابراز داشته و رضایت از زندگی را در همدیگر ایجاد کنند. در طلاق رسمی زن و مرد و فرزندان تکلیف خود را می‌دانند در حال که در طلاق عاطفی اعضای خانواده در یک سردر گمی بسر برده و با صمیمیت فضای گرم خانواده مواجه نیستند.

      اما در این مقاله به بررسی آثار روانی منفی طلاق رسمی می‌پردازیم:
      چه پیامدی روی رفتار فرزندان دارد؟
      به طور کلی تحقیقات نشان داده فرزندانی که والدین‌شان طلاق گرفته‌اند نسبت به فرزندان خانواده‌های معمولی دارای مشکلات بیش‌تری در مدرسه نظیر مشکلات رفتاری، دیدگاه‌هایی منفی نسبت به خود، ناسازگاری با همسالان و والدین هستند. البته همه کودکان طلاق دچار این مشکلات نمی‌شوند ولی تعداد بالایی از آن‌ها با معضلاتی این‌چنینی درگیر می‌شوند. این کودکان احساس ناراحتی بیش‌تری می‌کنند و حتی چنین مشکلاتی تا پایان دوره نوجوانی با آن‌ها همراه خواهد بود.

      خشم همراه با بیزاری از والدین: خشم و پرخاشگری به عنوان یک رفتار نامطلوب و نابهنجاری است که در نوجوانانی که خود را قربانی جدایی و طلاق والدین خود می‌دانند نسب تا شایع است و در پسران بیش از دختران مشاهده می‌شود. کمبود توجه و فقدان مراقبت‌های عاطفی لازم، محرومیت‌های نامطلوب عاطفی، فقدان نظام تربیتی پایدار و تهاجم و تخاصم مشاهده شده در رفتار والدین و فضای لبریز از نفرت و خشم از مهم‌ترین علل اصلی پرخاشگری در این نوجوانان است. نوجوان ممکن است از یک یا هر دوی والدین عصبانی بوده و متنفر باشد. او ممکن است یکی از والدین را مسئول از هم پاشیدگی خانواده بداند. ممکن است این والد را به خاطر محروم کردن او از عشق والد دیگر سرزنش کند. اغلب اوقات، والدی که حضانت نوجوان را بر عهده گرفته، باید خشم او را نیز تحمل کند.

      وابستگی به دوستان: اگر نوجوان سپری کردن ساعت‌های طولانی در خارج از خانه با دوستان خود را آغاز نموده، حتما این موضوع را بررسی کنید. در حین دوره تغییر و تحول پس از طلاق، نوجوان به شدت به همسالان اعتماد می‌کند، گاهی اوقات حتی نسبت به کسانی که نمی‌شناسد. به خصوص این‌که نفوذ دوستانش بر او بسیار قوی است. حال اگر دوستانش انحرافات اخلاقی یا مشکلات رفتاری داشته باشند، احتمال این‌که او گام در مسیری اشتباه بگذارد، بسیار بالا خواهد بود.
      البته باید این مسئله را نیز در نظر داشته باشیم که گروهی از نوجوانان، از داشتن رابطه اجتماعی با همسالان خود اجتناب می‌کنند، چون می‌ترسند که دیگران به روابط آن‌ها در خانه پی ببرند و با برچسب منفی شناخته شوند، و از این بابت نگران و وحشت‌زده هستند.

      افسردگی و ناشادی: همه نوجوانان در زمان‌هایی احساس غم و ناراحتی می‌کنند.
      توجه داشته باشید اگر وقفه‌ای در فعالیت نوجوان ایجاد شود، می‌تواند اثرات افسردگی در آن‌ها داشته باشد. طلاق والدین و از دست دادن یکی از آن‌ها می‌تواند علت بروز افسردگی در نوجوانان باشد، البته تمام بچه‌های طلاق از افسردگی رنج نمی‌برند.

      تحقیقات بیان‌گر این بوده است که مصرف آزمایشی مواد مخدر با کمبود نیاز به محبت و تعلق خاطر رابطه دارد. کمبود محبت تمایل نوجوان را به مصرف مواد مخدر ولو آزمایشی، افزایش می‌دهد.

      سوءمصرف مواد مخدر: بسیاری از نوجوانان برای از بین بردن تعارضات درونی، اضطراب و افسردگی و سایر هیجانات منفی از مواد مخدر استفاده می‌کنند و کارشناسان یکی از نخستین علل گرایش به مواد مخدر، از مرحله تفریحی گرفته تا استعمال، را افسردگی و اضطراب می‌دانند.
      افراد سودجو، نوجوانان آسیب‌پذیر خانواده‌های از هم پاشیده را گول می‌زنند و آن‌ها را به انجام کارهایی وامی‌دارند که این نوجوانان به طور معمول انجام نمی‌دهند و به مصرف مواد مخدر وسوسه می‌شوند. در برخی شرایط، حتی ممکن است مرتکب جنایت نیز شوند.
      شواهد حاکی از آن است نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود در خانواده‌های دو والدی به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی، اقدام به فرار و قهر از خانه.

      فعالیت جنسی: نوجوانانی که عشق را در خانه پیدا نمی‌کنند، به دنبال آن در بیرون از خانه می‌گردند. خوش‌گذرانی به بخشی از زندگی آن‌ها تبدیل می‌شود. فرزندان خانواده‌های از هم پاشیده زودتر از فرزندان خانواده‌های سالم به بلوغ جنسی می‌رسند.

      بی‌مسئولیتی: نوجوان ممکن است برای خالی کردن خشم و سر خوردگی خود به بی‌پروا رفتار کردن روی بیاورد. سر کلاس‌ها حاضر نشود، قوانین مدرسه را زیر پا بگذارد، ساکنان محله را آزار دهد، در خانه نیز به خشونت گرایش داشته باشد و در کل، حاضر به انجام هر کاری باشد که مایه شرمساری و خجالت والد سرپرستش شود. او این کارها را برای تنبیه والد یا قرار دادن او در چنین وضعیت عذاب‌آوری انجام می‌دهد.
      چنین رفتارهای غیرعادی و نامتعادلی را با مشاوره صحیح و عشق والدین، می‌توان تحت کنترل در آورد. والدین نباید جلوی فرزندان از شریک زندگی خود انتقاد کنند. آن‌ها باید به درک فرزندان از این موضوع کمک کنند که وقتی یک ازدواج به بن‌بست می‌رسد، هیچ دلیلی برای کنار هم ماندن والدین وجود ندارد. آن‌ها باید توضیح دهند تصمیم به جدایی به‌خاطر او (آن‌ها) بوده و به عنوان آخرین گزینه مطرح شده است. در نهایت، کودک یا نوجوان خواهد فهمید جدا زندگی کردن بهتر از در کنار هم زندگی کردن با قلب‌های شکسته است. نتیجه مسئولیت‌ناپذیری احساس عدم‌امنیت و عدم‌تعلق و تعهد متقابل روابط انسانی است.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • لیلا , سپتامبر 25, 2016 @ 7:57 ق.ظ

    سلام. من ۲۱ ساله هستم و پدرم فوت کرده و مادرم هم ازدواج کرده و من پیش مادر بزرگم زندگی میکنم.ولی خانواده خیلی با من بدرفتاری میکنن. میخواستم ببینم اگه من بخوام جدا ازشون زندگی کنم قیمم میتونه نجبورم کنه برگردم؟ مستونه از طریق پلیس و شکایت پیگیری کنه؟

    • راهنما , سپتامبر 25, 2016 @ 10:45 ق.ظ

      با این شماره تماس بگیرید

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • لادن , سپتامبر 26, 2016 @ 10:23 ق.ظ

    سلام.من دختری ۲۷ ساله هستم ک نزدیک به ۴ ساله با یک نفر درارتباطم.رابطه ما فراتر از دوستی رفته و هردو خواهان ازدواج هستیم.و خانواده پسر مخالف هستن.این خودش یک مشکل جداست.اما چیزی ک باعث شده ب مشاوره نیاز پیدا کنم اینه ک مدتی هس ارتباطات طرف مقابلم رو با دخترای دیگه دیدم.یعنی دقیقا ۳ بار.یک بار سال گذشته ک خیلی کوتاه بود.یک بار ۶ماه پیش ک بایک نفراشناشد و من فهمیدم و بعد از یک قشقرق کاملا به هم زد.اما چون بهش شک دارم مدام گوشیش رو چک میکنم.تا امروز باز دیدم با یه دختر از طریق تلگرام دوست شده ک تاحالا همو ندیدن.به نظرتون چیکار کنم.اینقدر دوسش دارم ک نمیتونم قیدش رو بزنم.شرایط مالی درستی هم ندارم ک مدام ب مرکزمشاوره سر بزنم.لطفا راهنماییم کنید@@

    • راهنما , سپتامبر 27, 2016 @ 11:07 ق.ظ

      اگر اینقدر دوستش دارید که میتونید چشمتون رو روی بعضی حقایق ببندید پس نیازی به مشاوره ندارید
      ولی عواقب چنین دوست داشتن های کورکورانه ای رو میتونید در راهروهای دادگاه های خانواده ببینید
      پس کمی هم در این سن با چشم باز به موضوعات نگاه کنید

  • صبا , اکتبر 1, 2016 @ 9:14 ق.ظ

    سلام دخترم ۲۵ سالمه
    من ۶ سال پیش با پسری دوست شدم که ۵ سال از من بزرگتر بود و واقعا دوسش داشتم و با هم رابطه هم داشتیم
    ولی خیلی دروغ میگفت مثلا ی بار گفت که حالم بد هست تو بیمارستان بعد خیلی اتفاقی دیدم با دوستش تو خیابونن دنبال دو تا دختر
    ولی بعدش کلی توضیح داد که دوستم بوده و من کاری نکردم
    سه سال با هم دوست بودیم و ی بار زنگ زد خونه که بیاد خواستگاری ولی باز دعوامون شد، بیشتر دعوا میکردیم رومون تو روی هم دیگه باز شده بود و و ل کرد و رفت
    حالا نزدیک دو ماه هست برگشته البته تلفنی با هم حرف میزنیم هنوز همو ندیدیم میگه من نماز میخونم عوض شدم و میگه خونه خریدم دارم قسطشو میدم ، منتظرم تموم شه بیام خواستگاری
    ولی حالا ی خواستگار دیگه برام اومده که شرایط مناسب برای ی زندگی رو دارن
    الان من نگرانم از اینکه آیا ازدواج سنتی علاقه به وجود میاد ؟
    یا اینکه بشینم منتظر قبلیه و واقعا تغییر کرده و مثل گذشته نمیذاره بره ؟

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:08 ب.ظ

      ایشون در برابر شما امتحانشو پس داده پس نمیتونید بگید انتخاب ایشون از روی عشق و علاقه است
      در مورد خواستگار دوم هم اگر علاقه ای در بین نیست بهتره از همین حالا تکلیفتون رو روشن کنید
      و قرار نیست از بین این دو نفر یکی رو انتخاب کنید چون ملاک فقط و فقط انتخاب صحیح و درست در ازدواج هست پس عاقلانه تصمیم گیری کنید

  • پارسا , اکتبر 2, 2016 @ 10:37 ق.ظ

    سلام/اینجانب۱/۵سال پیش مبلغ ۱۰میلیون نیم به یک شخص و یک عدد لپ تاب دادم برای کسب وام به شخصی دادم این اقا منو به بانک های مختلف می فرستاد و خواستار انجام کار غیر قانونی بود و من هم به اینشون تذکر میدادم اینجانب از بی تجربگی از این اقا رسید نگرفتم و این اقا منو تحدید بهسوخت پول میکرد و میگفت که من باید این کار رو انجام بدم چون امتیاز فلان وام رو به شما دادم من هم که دستم جایی بند نبود پولم هم رفته بود مجبور به همکاری سدم /اینجانب به بانک هم مراجعه کردم و حتی حساب باز کردم مدارکی به بانک تحویل دادم از طریق جواز کسب اقدادم کردم جواز کسب اشخاصی که اون اقا به من میداد اما چون مدارک موجود کامل نبود و من کاسب نبودم به جایی نمیرسید / این اقا به من فشار های زیادی اورد که انجام بدم اما من مقاومت کردم و ادامه ندادم /پاییز پارسال با هم درگیر شدیم و من تحدید کردم که شکایت میکنم اگر پول من رو ندی این اقا منو تحدید هم میکرد دستم جایی بند نبود اشتباه کردم از بی تجربگی ????خواستم زندگیم درست بشه گرفتار شده بودم این اقا منو هی می دواند تا سال پیش که تونستم دو تا رسید بابت یک لبتاب و مبلغ فوق از ایشون بگیرم/این اقا رو با هر روشی که شده مجبور کردم که کاری بکنه من رو تا فروردین امسال کشوند و قول داد پولم رو کامل بپردازه ۲۶ فروردین یک عدد چک با مبلغ ۱۵ میلیون بابت پولم گرفتم و قرار داد برای ضمانت /قرار بود تا اخر وقت اداری پاس شود اما این اقا نه چکش پاس شد و نه همکاری کرد باهم درگیر شدیم و این اقا متواری شد /۲ ماه گذشت طرفای اردیبهشت خرداد چک رو بردم بانک برگشت کردم و بابت مورد دار بودن چک هم نبود تقارن در مبلغ به حروف و عدد و نداشتن موجودی برگشت کردم /این چک به اون شخص تعلق نداشت من مجبور شدم که برگشت کنم /اینجانب مشخصات صاحب چک را از بانک گرفته وبا صاحب چک تماس گرفته و موضوع را توضیح دادم که اقای فلانی من اینقدر پول از ایشون پول طلب دارم این اقا چک شمارو بهم داده با قرار داد فوق چکار کنم من الان /صاحب چک در کمال ناباوری به من گفتند که ۲ سال پیش این چک مفقود شده و این چک مورد دار هست من و من به دادگستری مراجعه کردم و از طریق اگاهی پیگیری میکنم /????من متحیر دنیا رویه سرم خرای شد گفتم چکار کنم من حالا گفت نباید برگشت میکردین گفتم من خبر نداشتم این اقا سرم کلاه گذاشته پولم رفته گفتن از این چک موارد دیگری هم به من مراجعه کردند /من هم همه چیز رو ول کردم و اقدامی نکردم تا ۳ ماه گذشت دیروز وکیل صاحب چک با من تماس گرفته و میگه اقای فلانی من می خوام اقدام کنم علیه شما گفتم چرا من چک رو از اقای فلانی دارم و بابتش رسید گرفتم من به هیچ وجه با اقای فلانی نه هم دست هستم و نه شرخر هستم منه بدبخت مال باخته هستم صحبت هیی کردیم گفت مواردی از این چک استان های دیگر پیدا شده من پیگیری میکنم و از فلان جا که اقدام کردم نامه میگیرم و میام سراغتون و چک رو تحویل میگیرم و شما به هیچ وجهه چک رو به اون شخص و هیچ کس دیگه پس ندید گفتم برای من مشکلی پیش نیاد من بدبخت شدم گرفتار شدم چکار کنم این اقا کلاهبرداری کرده /این اقا هم کفت من صداقت به کار بردم حتی مشخصات خودم و اون طرف رو دادم عکس از قرار داد و چک و رسید ها فرستادم براشون تا متوجه همه چیز باشن /دیروز با وکیله صحبت کردم گفتن که درست هست و متوجه هست من با شما تماس میگیرم و تا الان گیجم و اعصابم خورده ب

    بخدا من یه جوان ۲۴ ساله هستم گرفتار شدم راهنماییم کنید من تمام رسید ها رو مالی نوشتم و بابت طلب اما اسناد پرداخت به فلان حساب و فلان بانک رو ندارم چون این اقا به حساب اشخاص دیگه ای پرداخت کرده من تویه این هم موندم اقدام کنم به مشکل بر نمیخورم بپرسن من این پولا رو به کجا پرداخت کردم ????????????????????????????تو را به امام حسین بدادم برسین بدبخت شدم رفته /ممنون میشم راهنمایی کنید سپاس

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 8:53 ب.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , اکتبر 2, 2016 @ 11:17 ق.ظ

    سلام پسری هستم ۲۷ ساله ۱۲ ساله عاشقانه دختریکی از اقوام و دوس دارم اوایل ک ابراز علاقه کردم مشکلی نبود تا اینکه خانواده مخالفت کرد ولی با توجه ب اینکه همه خواسته هاشونو انجام دادم از خودم خونه ماشین و الانم سرکارم خانواده راضی شدن ولی طرف مقابلم سرد شده تاجایی ک بهم میگه بخاطر خانواده واصرار اونها تن ب این کار میدم وقتی هم ک دلیلشو میپرسم میگم پسر خوبی هستی دوست دارم ولی نمیدونم چرا دلم راضی نمیشه ب ازدواج و از این هم مطمعن هستم ک پای هیچ کس دیگه هم درمیون نیست الان نمیدونم چیکار باید انجام بدم. لطفا راهنمایی کنید .

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 8:58 ب.ظ

      پس بهتره قبل از هر اقدامی صبر کنید
      چون اگر ایشون احساسی به شما نداشته باشه زندگی شما در آینده روی خوشبختی و آرامش نخواهد دید
      مشاوره ای حضوری رو انجام بدید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سارا , اکتبر 6, 2016 @ 1:54 ب.ظ

    سلام.خسته نباشید،همسرم به من بی دلیل دروغ میگویددرصورتی که من بی محبتی وکم اهمیتی به ایشون نکردم آمادلیل این همه دروغ نمی دانم چیست حتی باخانواده اشم غیبتم کرده

    • راهنما , اکتبر 7, 2016 @ 12:46 ب.ظ

      خودتان را بی تقصیر ندانید

      علت دروغگویی همسرتان را پیدا کنید، چه بسا در بعضی موارد علت دروغگویی همسر، خود شما و نحوه برخورد شماست. بسنجید ببینید که دروغ های همسرتان تا چه حدی به عکس العمل های شما مربوط است.

      یکی از پیامدهای سختگیری های بی مورد، حساسیت بیجا و کنترل شدید، سرزنش ها و… توسل به دروغگویی است. در حقیقت همسر تان به خاطر بعضی از رفتارهای شما تبدیل به یک دروغگو شده است. مثلا ممکن است همسرتان به خاطر گفتن حقیقتی، از جانب شما مورد مواخذه قرار گرفته و کار به دعوا و تلخی رسیده است.

      در چنین شرایطی دروغ گفتن همسر، راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی است، چه بسا با خود می گوید: «اگر درباره کارهایم دروغ بگویم راحت ترم تا آن که بخواهم مورد توهین قرار بگیرم یا از انجام کاری که دوست دارم محروم شوم.»

      بنابراین بهترین راه حل برای این که همسرتان دروغ نگوید این است که به همسرتان احساس امنیت بدهید و شرایطی را فراهم کنید که او از راستگویی هراسی نداشته باشد.

      به جای این که نسبت به دروغ حساس باشید، به موضوعی حساسیت نشان دهید که سختگیری در مورد آن بیجاست و توجیه عقلی و شرعی و عرفی ندارد.

      تقویت رابطه عاطفی می تواند این هراس را از بین ببرد و امنیت لازم را به وجود آورد. اگر همدیگر را کمی آزاد بگذارید و اجازه دهید هر کدام آن طور که دوست دارید زندگی کنید، بی شک به مرور تبدیل به دو دوست خواهید شد که دیگر لزومی بر دروغ گفتن هم نیست.

      البته لازم است اگر خودتان نیز در مواردی بنا بر دلایلی دروغ گفته اید، آن را ترک کنید. از خودتان شروع کنید و با خود و همسرتان قول دهید تحت هیچ شرایطی دروغ نخواهید گفت.

      چشم بر بعضی دروغ ها ببندید

      گرچه دروغ، دروغ است و همیشه امری مذموم و ناپسند محسوب می شود، اما خواه یا ناخواه در زندگی با آن مواجه می شویم و از آنجا که مفری از آن نیست مجبور به پذیرش این حقیقت هستیم که دروغ وجود دارد و ما باید راه حلی برای مواجهه و مقابله با آن داشته باشیم.

      در نخستین گام مواجهه با دروغگویی، توجه به نوع دروغ است و این که با توجه به مدت زمان رابطه تان، چه مقدار دروغ شنیده اید؟

      گاهی زوجین، دروغ های کوچک و کم اهمیتی به یکدیگر می گویند که تاثیر چندانی در ادامه یا قطع رابطه ندارد، مثلا همسرتان به شما می گوید وقت پزشک دارد، اما به جای رفتن به مطب دکتر، به خانه یکی از دوستانش می رود، گرچه این رفتار شما را ناراحت و اذیت می کند.

      اما احتمالا مشکل خیلی بزرگ و جدی در زندگی تان ایجاد نمی کند. بهتر است همیشه این مساله را مدنظر داشته باشید که دروغگویی های همسرتان تا چه حد در زندگی و سرنوشت شما تاثیرگذار است، گاهی دروغ از اهمیت کمی برخوردار است و تاتیر چندانی در زندگی تان نداشته و نخواهد داشت، اینجاست که شما می توانید از آن چشم پوشی کنید.

      زن و شوهرها باید بپذیرند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ، می تواند تنش کمتری را در زندگی ایجاد کند، یعنی بعضی دروغ ها را می شود به قول معروف زیر سبیلی رد کرد، گرچه گاهی نیز دروغ های همسران آن قدر بزرگ است که یکی از طرفین طاقت شنیدن و تحمل آن را ندارد و به یک مشکل کاملا پیچیده منجر می شود.

      بی شک عدم صداقت در مسائلی چون درجه تحصیلی و شغلی، رابطه های پنهانی و… جزو دروغ های کوچک محسوب نمی شود. معمولا دروغ های بزرگ باعث می شود یکی از طرفین مدام در حال اثبات بی گناهی خود باشد یا در حال مچ گرفتن و پیدا کردن سرنخ هایی برای اطمینان از خطاهای دیگری باشد. این کش و قوس های بسیار، به رابطه زن و شوهر لطمه زده یا گاه آن را مختل می کند.

      نگاه تان را تغییر دهید

      دست خودتان است که مشخص کنید تا چه حد مجاز به دروغ گفتن یا دروغ شنیدن هستید. گاهی رفتار و کلام یکی از همسران به دروغگویی منجر می شود، این در حالی است که هیچ یک قصد چنین کاری نداشته اند.

      اما شرایط طوری رقم می خورد که شما یا همسرتان دروغگو شناخته شوید. مثلا همسر شما می گوید تا یک ساعت دیگر خانه است، اما این یک ساعت کجا و خانه رسیدن او کجا؟ در این مواقع، اگر چه همسرتان خود متوجه شده است که زمان به خانه آمدنش را خیلی هم درست نگفته، ولی متمایل است در همان زمانی که به شما گفته است به منزل آید.

      اما تلاش او برای عملی کردن حرفش چندان کافی نیست و در نتیجه حرف و عملش دو تا می شود و این تنها یک نمونه از اتفاقاتی است که در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش می آید.

      در این شرایط شما می توانید این مساله را از دو زاویه مورد توجه قرار دهید، از یک نظر می توانید این گونه فکر کنید که همسرتان توانایی چندانی در برنامه ریزی زمانی خود ندارد و نمی تواند کارهای خود را بدرستی تنظیم کند یا آن که علتی دیگر، برای تاخیر آمدنش پیدا کنید

      و از نظر دیگر آن که، این طور به موضوع نگاه کنید که همسرتان فردی دروغگو ست که هیچ اهمیتی برای شما قائل نیست. شما کدام یک از این نظرگاه ها را بیشتر می پسندید؟ به نظر شما کدام یک برخورد مناسب و پسندیده تری است؟ این امر بسیار مهم است که بدانید در به وجود آمدن چنین رفتاری ممکن است شما و همسرتان هر دو مقصر باشید.

      گفت وگو کنید

      اگر اعتمادتان را از دست داده اید و احساس می کنید دیگر نمی توانید با دروغگویی همسرتان کنار بیایید، بهتر است به دنبال یک راه حل برای مواجهه با دروغگویی همسرتان باشید، قطعا با انتخاب راه حلی مناسب، نه تنها می توانید رفتار مناسبی داشته باشید، بلکه خواهید دانست که چگونه احساس تان را مدیریت و آنها را ابراز کنید.

      گفت وگو یکی از راه حل هاست. پیش از آن که بخواهید درباره درغگویی همسرتان با او صحبت کنید، بهتر است حسابی فکر کنید و واکنش ها و جواب های او را پیش بینی کنید. به عبارت دیگر، پیش بینی کنید؛ بعد شروع به صحبت کنید.

      بی شک اگر به پاسخ های احتمالی نیندیشید، هرگز نمی توانید بدرستی با او حرف بزنید و گفت وگوی مفید و ثمربخشی داشته باشید. با حدس زدن واکنش ها و تمام جواب های احتمالی همسرتان می توانید کاملا مجهز شوید و با دستی پر پیش بروید. با این روش شما خواهید دانست اگر همسرتان فلان جواب را داد در مقابل آن پاسخ، چه عکس العملی نشان دهید.

      به دیگر سخن، شما با پیش بینی رفتارهای همسرتان، خیلی خوب می دانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم تان چیست. البته لازم است خودتان را آماده به شنیدن هر حقیقتی کنید ممکن است چیزهایی به شما بگوید که غافلگیر شوید یا دوست نداشته باشید، آنها را بشنوید.

      البته ممکن است بعضی از دلایلی که همسرتان را بیان می کند، شما را قانع کند، به طور کاملا روشن و صریح به او بگویید که حرف هایش را قبول دارید، اما دوست ندارید حتی به خاطر آن دلایل هم دروغ بشنوید ولو آن که به قیمت ناراحتی بسیارتان تمام شود.

      بهتر است در انتهای صحبت تان، خط قرمزها و حدها را برای هم مشخص کنید و به همسرتان بگویید در چه مواقعی جایز به دروغ گفتن نیست و شما او را بابت آنها، نخواهید بخشید. صبر داشته باشید و برای چند بار هم شده به او فرصت جبران بدهید تا بتواند خود را اصلاح کند.

      نزد روان شناس بروید

      اگر دروغگویی همسرتان تبدیل به یک عادت شده است او را نزد مشاور بروید تا در یک پروسه درمانی بتوانید این مشکل را حل کنید، چه بسا زندگی با فردی دروغگو، امنیت روانی شما را تهدید کند و باعث اضطراب و افسردگی تان شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *