مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • dr-salary , ژانویه 5, 2017 @ 4:30 ب.ظ

    با سلام با مشاور حقوقی مشورت کنید

  • Maryam , ژانویه 8, 2017 @ 2:49 ق.ظ

    سلام وقت بخیر من مریم هستم ۳۵ ساله..تقریبا دوسال پیش با شوهرم آشنا شدم البته ایشون ایران نبودن ودر کل این دوسال توی یه هفته جدا از هم ایشون را حظوری دیدم..هم من و هم شوهرم یه بار ازدواج نا موفق داشتیم منتها با این تفاوت که من بچه ندارم و ایشون سه تا بچه داره من کلی فکر کردم و چون خودشو دوس داشتم قبول کردم…الان من در آمریکا زندگی میکنم یه تا بچه ها هم با ما هستن..به تازگی بهمن گفته که دوتا پسر بزرگتر اینها هستن که از دوست دختری قبلیش داری و احتمال داره اونا هم با ما زندگی کنن.‌‌بخدا دارم دیوونه میشم نمیدونم چکار کنم…گاهی وقتها کلی بد و بیراه به خودم میگم که چرا با مرد بچه دار ازدواج کردم…بعد هم این قضیه بچه های جدیدش متاسفانه هنوز با خانم سابق و دوس دختری قدیمی به خاطر وجود بچه ها هنوز در ارتباطه..گاهی وقتا انگار من اصلا توی زندگیش وجود ندارم آنقدر که با بچه هاش در اما یه با من نیست غم غربت از یه طرف اذیتم میکنه مشکلات زندگیم هم از یه طرف.از نظر روحی خییییییلی داغونم نمیدونم باید چکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید چطور با این مشکلات کنار بیام

    • مشاور , ژانویه 8, 2017 @ 11:03 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز به هر حال شما شرایط ایشون رو پذیرفتد و عموما افرادی که در خارج از کشور زندگی می کنند شاید خیلی از حد و مرزهای ارتباطات در داخل ایران رو نداشته باشند .ولی اینکه اگر به ایشون علاقه دارید و متقابلا این حس هم وجود دارد .در مورد اضافه شدن فرزندان جدید و ارتباط با زن سابق و یا دوست دختر سابق ایشون بهتره باهاشون صحبت کنید و دلیل نگرانیهاتون رو هم بگید .اینکه افراد منتظر باشند تا دیگران با عکس العمل ها احساساتشون رو درک کنند درست نیست .به هر حال در گفت و گوی مشترک خیلی از مباحث مشخص و سوء تفاهامات احتمالی رفع می شود و اینکه باید دید شاید چون شما سه فرزندشون رو پذیرفتید تصور می کنند افراد جدید رو هم می پذیرید و مشکلی با این قضیه ندارید .به هر حال نظرات و دلایل ایشون رو بخواید تا بتونید برای ادامه زندگی تصمیم مناسبی بگیرید .و حتما با مشاور صحبت کنید که در اکثر کشورها مشاور فارسی زبان وجود دارد.
      موفق باشید

  • ناهید , ژانویه 8, 2017 @ 11:55 ب.ظ

    باسلام من دندان قروچه شدید دارم ۷-۸ساله باید چکار کنم؟؟

    • راهنما , ژانویه 9, 2017 @ 12:18 ب.ظ

      ۱٫ در نخستین اقدام برای معاینه ی دندان ها نزد دندان پزشک بروید.

      ۲٫ آرواره ها را با جویدن نوبتی قطعات نان یا کاهو با دندان های هرطرف ، ورزش دهید تا خسته شوند؛زیرا با خسته کردن ملایم ماهیچه های آرواره کمتر آن هارا به هم می فشارید و همچنین باعث استراحت شبانه ی آن ها می شوید.

      ۳٫ آرامش داشته باشید!چون دندان قروچه عمدتا عادت مقابله با تنش روانی است، با انجام ورزش و روش های آرامش بخشی ، اعصاب خود را آرام کنید.

      ۴٫ محافظ دندان بگذارید.استفاده از محافظ دندان که در برخی از ورزش ها کاربرد دارد،مانع دندان قروچه ی شبانه می شود.همچنین دندان پزشک می تواند محافظ مخصوصی در پشت دندان هایتان کار بگذارد که مانع به هم خوردن آن ها می شود و اگر بخواهید دندان قروچه کنید ، پلاستیک محافظ را گاز می زنید.

      ۵٫ مفصل را تصحیح کنید.در موارد شدید دندان قروچه ، دندان پزشک متخصص با کارگذاشتن وسایل مخصوص یا عمل جراحی مفصل جا به جا شده را که باعث گرفتگی ماهیچه ها شده است به جای خود برمی گرداند و ثابت می کند.

      ۶٫ اگر دندان قروچه به قدری شدید است که دندان هایتان را می ساید ، روکش دندان بگذارید.

      ۷٫ پرشدگی را تنظیم کنید.اگر پرشدگی دندانتان بلندتر از حد عادی ست ، دندان پزشک می تواند آن را کمی کوتاه و به اندازه کند.

  • ناهید , ژانویه 10, 2017 @ 7:24 ق.ظ

    خیلی از شما ممنون هستم.من تو این مدت خیلی زیاد دندانهام خراب شدن و داعم دندانپزشک میرفتم و نایت گارد هم استفاده میکنم.اما الان چن روزه صب که از خواب بیدار میشم فکم درد میکنه.عضلاتم سفت هستن وقت بیداری هم فکم رو نمتتونم شل بگیرم سفت و محکم میگیرمش ناخوداگاه.احساس میکنم به یه روانشناس نیاز دارم

    • مشاور , ژانویه 10, 2017 @ 9:43 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز نمی دانم در مورد دردهای مزمن و درمان انها چیزی شنیده اید یا خیر ؟ولی اصولا دردی که بیشتر از ۶ ماه عارض شود و البته علت فیزیکی و پزشکی ان را توجیه نکند و برای فرد مشکلات متعددی را به لحاظ عاطفی و هیجانی ایجاد کند درد مزمن می گویند .در تهران کلینیک مخصوی درد مزمن وجود دارد و بنده از شیراز اطلاعی ندارم و باید بگویم اصولا باید تکنیک های درمان روانشناسی مربوطه برای این افراد صورت پذیرد تا مشکل مرتفع شود و اصولا این نوع درد در تنش های مختلف شدت می یابد
      و مسائل عصبی باعث افزایش درد در ناحیه مربوطه می شود .به هر حال امیدوارم با مراجعه به موقع مسئله برطرف شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • ???? , ژانویه 12, 2017 @ 12:31 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    من پارسال نامزد بودم ب دلایلی بهم خورده حدودا ۵ماه با هم بودیم
    تازگیا باز نامزد کردم، مدتیه با هم سرد شدیم هم من هم اون چون نامزدم نمیتونه قبول کنه گذشتمو همو دوست داریم و جداشدنمونم خیلی سخته موندیم چیکار کنیم منم از سردی و بد اخلاقیایش واقعا موندم منم سرد شدم دست خودم نیست میشه راهنمایی کنید چیکار کنیم؟

    • مشاور , ژانویه 13, 2017 @ 4:07 ب.ظ

      با سلام
      آیا ایشون قبل از نامزدی این شرایط رو می دونستند و اقدام کردند؟اگر پاسخ مثبته پس رفتار اکنون ایشون
      غیر منطقی است چرا که با اگاهی جلو اومدند.منتهی نوع رفتارهای متقابل شما و عکس العمل شما نیز اهمیت دارد .علاقه ای بین شما هست قطعا باعث می شود که هر دو نفر برای رفع مسائل به روانشناس مراجعه کنید

      این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • الناز , ژانویه 13, 2017 @ 2:22 ب.ظ

    سلام
    دوسال پیش پسری به خواستگاری من اومد بصورت سنتی اما بخاطر اختلاف نظرات نتونستیم باهم کنار بیایم یه مدت ۶ ماهه از هم جدا شدیم و هر کدوم رفتیم سراغ کس دیگه ای اما پسره خیلی بهم علاقه داشت و باز اومد سراغم و حالا حدود دو سال هست که باهمیم و خیلی خیلی از مشکلات بینمون حل شد با شناخت تو این مدت. حالا بهم شدیدا علاقه مندیم اما چون تو این دوسال زیاد از هم جدا میشدیم توی دعواهای مختلف و گاها تصمیم میگرفتیم دیگه رابطه رو ادامه ندیم من هم میرفتم سراغ کسای دیگه و انتخابهای دیگه اما بعد از یه مدت دوباره آشتی میکردیم و بازهمه رو کنار میذاشتم اما این جدایی ها ایقندر زیاد شد که ذهنیت هر دومون نسبت به هم بهم ریخته س حالا دیوونه همیم اما انگار هیچ کدوم اعتماد نداریم که اگه تو زندگی قهری بشه اون یکی نره سراغ کس دیگه که البته بیشتر از لجبازی باهم بود.. من تونستم تقریبا این موضوع رو واسه خودم حل کنم اما اون پسر ذهنیتش خراب شده و بااینکه میدونه حالا بهش کاملا وفادارم اما بی اعتماد شده. حالا که اینقدر همو دوست داریم و تو خیلی زمینه ها به تفاهم رسیدیم نمیتونیم بفهمیم که این ذهنیت برامون دردسر ساز میشه یا نه. خیلی رفیق همیم و رابطه مون عالیه اما سر دوراهی موندیم … نمیدونیم راه درست چیه … نمیتونیم جدا شیم میترسیم ادامه بدیم.. لطفا راهنماییم کنین…ممنونم

    • راهنما , ژانویه 15, 2017 @ 2:04 ب.ظ

      خب دوست عزیز تمام این موارد به هر دوی شما بستگی داره
      اینکه به هم عادت کردید یا نه واقعا عاشق هم هستید ؟
      پس خوب در این مورد فکر کنید و مشاوره حضوری انجام بدید

      الف- عنصر شرافت:
      راستگویی و دستکاری اساس زندگی با شرافت است. وجود این عنصر در نزد هر شخص، سرمایه‌ای بسیار با ارزش محسوب می شود.
      ب- بلوغ
      ج- بلند نظری:
      بسیارند کسانی که زندگی را به شکل یک شیرینی فرض می کنند که اگر دیگری بخشی از آنرا بردارد، آنرا به منزله از دست رفتن سهم خود میی دانند. این، یک نگرش بر اساس محدودیت و تنگ نظری است. در مقابل این نگرش، بلند نظری مطرح است. در این نگرش، نعمات خداوند، بی انتها دیده می شود و برذاشت دیگران به معنای کاهش سهم خود تلقی نمی گردد.

      قابلیت از طرف دیگر در موارد زیر باید وجود داشته باشد:
      الف- تکنیکال و فنی: اگر راجع به موضوعی مایلیم که مورد اعتماد قرار گیریم، باید نسبت به موضوع دارای دانش و اطلاعات لازم باشیم. این موضوع بدیهی به نظر می آید.

      ب- مفهومی: با درگیر شدن در جزئیات، این قابلیت باید در نزد افراد باشد که از موضوع مهم غافل نگردند. پرداختن به موضوعات جزئی نباید باعث گردد که موضوع اصلی فراموش شود. این قابلیتی است که به انسان عمق دید می دهد.

      ج- وابستگی متقابل: قابلیتی است که باعث می شود یک نفر بتواند کار خود را به دیگری تفویض کند و در همین حال آمادگی داشته باشد که کار همکار خود را انجام دهد.

      می توانید وجود مشخصات فوق را در وجود خودتان چک کنید. قبل از اینکه سوال کنید چرا به ایده‌ها و گفته‌هایتان در سازمانتان بها داده نمی شود، شاید بهتر باشد که سوال کنید که آیا من فرد قابل اعتمادی هستم؟

  • Maryam , ژانویه 17, 2017 @ 10:39 ب.ظ

    با عرض سلام و تشکر بابت راهنماییتون…من الان در ایالت جورجیا آتلانتا هستم…در اینجا مشاور یا جایی را برای مشاوره می تونید بهم پیشنهاد بدید..؟ممنون میشم

    • مشاور , ژانویه 17, 2017 @ 11:00 ب.ظ

      با سلام
      برای مشاوره حضوری و راهنمایی در این زمینه می توانید با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
      ۴۴۰۳۴۴۹۰–۰۲۱

  • Maryam , ژانویه 18, 2017 @ 3:49 ق.ظ

    خیلی خیلی ممنونم

    • مشاور , ژانویه 19, 2017 @ 1:27 ب.ظ

      خواهش میکنم موفق باشید

  • فیروزه , ژانویه 18, 2017 @ 5:46 ق.ظ

    سلام من ۴ ساله که ازدواج کردم و الان یک فرزند دارم .ما از اول زندگیمون به خاطر اختلاف فرهنگی و مالی زیاد با شوهرم خیلی مشکل داشتیم حتی یک سال که ازدواجمون گذشته بود میخواستم طلاق بگیریم و چند ماه م جدا زندگی کردیم .بعد آشتی کردیم و خوب بود همه چیز .اما الان ۲ ماه هست که باز خیلی مشکل داریم یعنی شوهرم فوق العاده بی احساس و بیخیال شده نسبت به زندگی و زن و بچه .اصلا درست فکر کار نیست .همش فکر خواب و استراحت و به خودش رسیده .تا هم باهاش حرف میزنم و عیبها میخوام بگم داد و بیداد میکنه و یه جوابی داره.من واقعا خسته شدم از رفتارش و به خاطر بچه ۱۰ ماه ایی که دارم هیچی نمیتونم بگم .چه کار کنم واقعا به کمک احتیاج دارم

    • مشاور , ژانویه 19, 2017 @ 1:25 ب.ظ

      با سلام
      باید بررسی شود نوع ارتباطات و تعاملات شما و رفتارهای همسرتون .به هر باید با هر فردی به زبانی صحبت کرد که پذیرا باشد واینکه شما به خاطر کودکتون تحمل می کنید پسندیدش منتهی آسیب های روحی روی این بچه قطعا اثر گزار است پس بهتر است حضوری به روانشناس مراجعه کنید و پیگیر باشید تا کمی شرایط زندگیتون بهبود پیدا کند
      موفق باشید

  • فیروزه , ژانویه 18, 2017 @ 6:03 ق.ظ

    لطفا یه مرکز مشاوره خوب تو شیراز بهم معرفی کنید

    • راهنما , ژانویه 19, 2017 @ 2:35 ب.ظ

      با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • zahra , ژانویه 20, 2017 @ 3:58 ب.ظ

    با عرض سلام
    من یک پسره سه سالو نیمه دارم خیلی بازیگوشه و وقتی ازش میخوام یه کاری رو انجام بده یا نده توجهی نمیکنه میترسم که بیش فعال باشه و اینکه کودکان ۳ تا ۴ سال آیا با گفتن و حرف زدن باهاشون متوجه اشتباهشون میشن یا باید بصورت عملی بهشون آموزش داد اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

    • راهنما , ژانویه 21, 2017 @ 2:53 ب.ظ

      بازیگوشی فرزندتان میتونه دلایلی داشته باشه بطور مثال

      ۱- الگو های نامناسب ارتباطی پدر و مادر؛ بعنوان مثال وقتی پدر و مادر هنگام حضور فرزندشان ارتباط خوبی نداشته باشند و خواسته های همدیگر را با لجبازی رد کنند کودک کاملا این الگوی ارتباطی را ضبط کرده و ممکن است آن را در زمانهای خاصی اجرا کند و در بعضی مواقع به عنوان یادگیری نهفته سال ها بعد در رفتار کودک این الگو دیده میشود.
      ۲- عدم هماهنگی والدین با همدیگر نسبت به ایجاد ، تغییر و یا حذف یک رفتار از کودک خود باعث سوء استفاده های کودک از این اختلاف خواهد شد.
      ۳- احساس استقلال و اثبات اینکه می تواند قبول کند و یا رد کند در فرزندان پسر این وضعیت زیاد دیده می شود.
      ۴- فشار و امر نهی بسیار زیاد نسبت به رفتارهای و صحبتهای کنجکاوانه کودک که موجب سرخوردگی، کاهش خلاقیت و عدم اعتماد به نفس خواهد بود.

      شما مناسب است باتوجه به سن کودک خود که سه سال بیشتر ندارد و ممکن است به دلیل مخالفت های پیاپی دچار نوعی مخالفت و مقاومت در برابر خواسته های شما شده است سعی کنید مدتی فقط رفتارهای مثبت ایشان را پاداش دهید و واکنش بسیار محبت آمیز نسبت به فرزندتان که احتمالا پسر باشد انجام دهید ولی رفتارهای منفی ایشان را بدون توجه از کنار آن عبور کنید وقتی فرزند شما در مقابل یک سری کارها پاداش گرفت و احساس لذت را تجربه کرد آمار رفتارهای پاداش گرفته بیشتر خواهد شد. از طرفی شما سعی کنید به هیچ وجه در موضوعاتی مانند سلام کردن و یا سایر رفتارهای اخلاقی که در حد سن ایشان نیست خود داری کنید و سعی کنید با پرنگ کردن نقاط مثبت و خوبی های ایشان همچنین پادش دهی و عمل سریع به قول هایی که برای ایجاد رفتار مثبت به ایشان می دهید تا حدی از این وضعیت خلاص خواهید شد. از طرفی با قاطعیت و کوتاه نیامدن در محروم سازی از یک وسیله خوشایند به دلیل رفتار نامطلوب فرزندتان زمینه را برای هماهنگ شدن ایشان با شما نه شمابا ایشان فراهم کنید همچنین در بعضی از مواقع به خواسته ایشان در صورت نداشتن ضرر عمل کنید و به خودشان یادآوری کنید که به حرف شما گوش دادم و در بعضی از مواقع نیز باید از اختلافات آشکار با همسر پیش چشمان فرزندتان جلوگیری کنید و در ایجاد و یا حذف رفتار با هسرتان هماهنگ باشید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • حنانه , ژانویه 27, 2017 @ 8:15 ب.ظ

    سلام من یک خواستگار دارم یک بار ازدواج کرده و یک بچه داره که مامانش نگه میداره و گفته که نمیاره پیش خودمون نگه داریم الان من روی حرف ایشون حساب کنم؟ در ضمن من ازدواج اولمه

    • دکتر منصوره ناصحی , اکتبر 30, 2013 @ 12:18 ق.ظ

      سلام
      شا باید قبل از ازدواج به صورت کامل با هم صحبت کنید و این موضوع را با شاهد به عنوان قول و قرار بگذارید البته اگر واقعاً می خواهید اون بچه پیش شما نباشد

      • ناشناس , ژانویه 21, 2014 @ 6:56 ب.ظ

        این همه پسر مجرد چرا میخوای با کسی که بچه داره ازدواج کنی؟

    • راهنما , ژانویه 28, 2017 @ 1:19 ق.ظ

      شما باید قبل از ازدواج به صورت کامل با هم صحبت کنید و این موضوع را با شاهد به عنوان قول و قرار بگذارید البته اگر واقعاً می خواهید اون بچه پیش شما نباشد

      در مورد زندگی با یک مرد مطلقه شما حتما باید بدانید که از زندگی قبلی چه تعهداتی بر عهده او باقی مانده است. ممکن است که پرداخت مهریه به همسر سابق اش هنوز تمام نشده باشد و یا اینکه اگر او دارای فرزندی است چه مقدار هزینه، ماهانه صرف او می شود. همچنین از اینکه فرزند او با چه کسی زندگی خواهد کرد و دیدار با او چگونه و در چه زمان هایی صورت می گیرد، مطلع شوید. تمامی این موارد به شما برای اینکه تصور واقعی تری از زندگی مشترک تان داشته باشید کمک خواهد کرد.

      یک یا دو سال فاصله میان ازدواج قبلی و خواستگاری فعلی

      توجه داشته باشید که وقتی مرد مطلقه ای از شما خواستگاری می کند بهترین شرایط برای ازدواج با او این است که میان ازدواج قبلی او و خواستگاری فعلی اش از شما یک یا دو سال فاصله زمانی وجود داشته باشد. این فاصله زمانی برای کاسته شدن التهابات و درگیری های زندگی او لازم بوده و نشان دهنده این است که پرونده زندگی مشترک قبلی او بسته شده است.

      موضوع را با خانواده تان مطرح کنید

      اگر خواستگارتان موضوع خواستگاری و اظهار علاقه را فقط با شما در میان گذاشته، از او بخواهید که این مسئله را با خانواده تان مطرح کند و یا با تعیین محدوده زمانی برای وی به خواستگاری جنبه رسمی بدهید.

      عجله کار شیطان است

      قبل از اینکه به عقد دائم هم در بیایید و به خصوص در دوران نامزدی رابطه جنسی با او را شروع نکنید. اگر او برای شما در مورد رابطه جنسی شرط و شروط می گذارد باید محتاط تر عمل کنید.

      سرزنش نکنید، منت نگذارید

      به یاد داشته باشید که اگر تصمیم به ازدواج با مردی گرفتید که تجربه یک ازدواج ناموفق داشته هرگز نباید در دوران نامزدی یا زندگی مشترک با دیدن کوچکترین اشتباهی او را سرزنش و تحقیر کنید و به او یادآوری کنید که حتما دلیل جدایی از همسر قبلی اش همین بوده و یا اینکه طوری رفتار کنید که به خاطر ازدواج با او بر سرش منت گذاشته و به او لطف کرده اید. چنین رفتارهایی باعث ایجاد احساسات منفی در فرد مقابل می شود و در زندگی هایی که هیچ کدام از افراد تجربه تلخی را پشت سر نگذاشته اند توصیه نمی شود چه رسد به زندگی های مشترک این چنینی.

      مشاور، مشاور و مشاور

      در هر حال و با دانستن نکات مثبت و منفی این مسئله نیز شما نمی توانید به تنهایی برای این موضوع تصمیم بگیرید. پیشنهاد می شود حتما در چنین مواردی همراه با خواستگارتان به مشاور مراجعه کنید و از او کمک بخواهید. هرگز برای مشورت در مورد ازدواج با یک مرد مطلقه به همسر سابق وی مراجعه نکنید. اختلافات و درگیری های بین زوجین فرصت قضاوت منصفانه را از آنها می گیرد و هر کدام خود را حق به جانب می دانند. با نگاه به شرایط فعلی و مشورت با مشاور می توانید بهترین تصمیم را برای آینده خود بگیرید.

    • مشاور , ژانویه 28, 2017 @ 10:15 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز در این زمینه هر انچه براتون اهمیت داره بهتره راجبش صحبت کنید و زمان بگذارید .چرا که افرادی که ازدواج قبلی داشتند ممکن است نسبت به رابطه ها در ازدواج مجدد انتظاراتی داشته باشند که طرف مقابل نتواند اجرایی کند .در مورد فرزند باید قبول کنید به هر حال ایشون رابطه حسی با این کودک خواهند داشت و اون کودک هم نمی تونه از محبت پدرش دور باشه بنابراین هر چند ایشون بگویند قرار نیست با شما زندگی کند باید منطقی بررسی کنید که اولا مادر ایشون تا چه زمانی قادر به نگهداری خواهد بود ضمن اینکه الان شرایط طوری است که ایشون مسئولیت رو پذیرفتند و پسرشون زن نداره که بخواد از کودک نگهداری کند .و اینکه ایشون شاید کودک رو برای زندگی پیش خودشون
      نیارند ولی صحبت راجب اون فرزند و دیدارهایی در اینده باید بدونید اتفاق خواهد افتاد همه چیز بستگی به شما دارد اگر فکر می کنید این شرایط برای شما پذیرشش سخت نیست و با توجه به اینکه ممکنه در اینده شما فرزند خودتون رو به اون فر ترجیح بدید و از ابراز محبت همسرتون به فرزند قبلی شکایت داشته باشید .این ها همه مسائلی است که امکان دارد در مورد فردی با شرایط شما پیش اید پس صرفا نگران اینکه اون کودک با شما زندگی کند یا خیر نباشید بلکه آینده را ببینید و بررسی کنید که چثدر پذیرای به وجود امدن اتفاقات و مسائل مختلف اینده خواهید بود .اگر پذیرشی وجود دارد خوب راحت تر تصمیم بگیرید با توجه به شناختی که از خودتون دارید اگر فکر می کنید نمی تونید شرایط اینده رو مدیریت کنید و برای شما مشکل سز خواهد شد بهتر است با دقت بیشتری تصمیم بگیرید
      موفق باشید

  • محمود , ژانویه 27, 2017 @ 10:49 ب.ظ

    فرزند من عادت به بازی های کامپیوتری کرده و اصلاً تحرک ندارد چیکار کنم؟

    • دکتر منصوره ناصحی , اکتبر 30, 2013 @ 12:17 ق.ظ

      سلام شما باید بیشتر برای فرزندتان کلاس های ورزش بگذارید

    • ناشناس , دسامبر 28, 2013 @ 5:16 ب.ظ

      به چیزای دیگه سرگرمش کن که براش جذابترن

    • راهنما , ژانویه 28, 2017 @ 1:26 ق.ظ

      علائم هشداردهنده ی وابستگی به بازی های کامپیوتری چیست؟
      اگر فرزندتان (یا حتی خودتان) زیاد با کامپیوتر بازی می کنند و برخی یا همه ی علائم زیر در او دیده می شود، بدانید که مشکل از حد قابل کنترل گذشته و باید به فکر مداخله ی جدی در کنترل وابستگی به بازی باشید:
      ۱٫ صرف وقت زیاد (بیش از ۳ ساعت در روز) و یا این که هر بار نسبت به دفعه ی قبل وقت بیشتری بر سر این بازیها بگذارد.
      ۲٫ احساس هیجان و سرخوشی زیاد در حین انجام بازی کامپیوتری، و احساس بی قراری یا تحریک پذیری و یا افسردگی، زمانی که مشغول بازی نیست، به طوری که دوباره به سمت بازی برود.
      ۳٫ ناتوانی در دست کشیدن از بازی (به طوری که هر بار دیگران باید وارد عمل شوند).
      ۴٫ رها کردن فعالیت های ورزشی و اجتماعی به خاطر انجام بازی.
      ۵٫ فراموش کردن وظایف تحصیلی یا فعالیت های شغلی.
      ۶٫ اختلالات خواب ناشی از بازی (بیدار ماندن برای بازی که باعث به هم خوردن زمان خواب و بیداری شود).
      ۷٫ دروغ گفتن به دیگران درباره ی زمانِ صرف شده برای بازی.
      ۸٫ بروز خستگی و پرخونی چشم، سردرد، درد ناحیه ی مچ و ساعد، کمر درد.
      ۹٫ فراموش کردن بهداشت شخصی و یا وعده های غذایی.

      والدین در استفاده از بازی های کامپیوتری توسط فرزندان باید به چه نکاتی توجه کنند؟
      متأسفانه در کنار عدم نظارت طبی و بهداشتی بر بازار داغ این بازی ها در ایران، نظارتی مشخص و صحیح از جانب والدین نیز بر تهیه و استفاده از این بازی ها مشاهده نمی شود. بسیاری از ما، در بدو ورود یک پدیده ی امروزی، یا مقاومت و انکار می کنیم و یا حالت تسلیم و شیفتگی داریم (تفکر «همه یا هیچ») و توانایی نگاه نسبی و منتقدانه و توجه به فواید و معایب در کنار هم را نداریم. امروزه بسیاری از کشورهای سازنده ی این بازی ها، با آن که با محتوای این بازی ها ناهمخوانی تربیتی و فرهنگی نیز ندارند، نگاهی بس جدی و نگران به عوارض بالقوه ی این بازی ها دارند و برای رفع مشکلات، گام های عملی برمی دارند و والدین نیز فعالانه بر بازی کودکان کنترل و نظارت می کنند.
      ۱٫ به برچسب روی بازی ها که با حروف (RP.ESRB. EG,AO,T, E, M) مشخص می شوند، توجه کنید. این برچسب ها و حروف، طبقه بندی بازی ها را بر حسب محتوا و سن افراد نشان می دهد. مثلاً حرف AO نشانه ای این است که اطفال مطلقاً اجازه ی چنین بازی ای را ندارند و بازی مربوطه دارای درجات زیادی از خشونت و کشتار و یا صحنه های جنسی و یا الفاظ ناشایست و رکیک است (طبیعی است که این برچسب ها بر اساس فرهنگ کشور سازنده تهیه شده، اما در نبود کنترل و نظارت در جامعه ی ما در نبود کنترل و نظارت در جامعه ی ما، استفاده از همین سیستم طبقه بندی هم مفید و ارزشمند است).
      ۲٫ اگر به زبان خارجی و اینترنت آشنایی ندارید از فروشنده ی بازی درباره ی محتوا و کیفیت و نوع بازی اطلاعات لازم را کسب کنید. قبل از استفاده ی فرزندتان نیز محتوای بازی را مشاهده و ارزیابی کنید و ببینید با سن فرزندتان، روحیات او، نگرش تربیتی شما، و فرهنگ جامعه فاصله و مغایرت زیاد نداشته باشد.
      ۳٫ از تهیه ی بازی هایی با مضمون قتل و خون ریزی پرهیز کنید. ترجیحاً از بازی هایی استقبال کنید که روش حل مسائل را می آموزند، قدرت تصمیم گیری درباره ی مسائل اجتماعی می دهند و خلاقیت فرزندتان را تقویت می کنند (یعنی چیزهایی بیش از کشتن و زدن و گریختن دارند).
      ۴٫ درباره ی محتوای بازی ها با فرزندتان صحبت کنید و دلیل عدم موافقت خود را با فلان بازی به او توضیح دهید. توجه داشته باشید که فرزندان شما دائم در حال تبادل بازی ها با دوستان خود هستند و در خارج از منزل هم امکان بازی کامپیوتری دارند. امروزه در ایران نوجوانان بسیاری در کلوپ های بازی ازدحام می کنند (حتی در اوقات مورد انتظار برای درس و مطالعه مثل سَرِ صبح) که پدیده ای قابل تأمل است و آسیب شناسی و طبعاً مراقبت های خاص خود را دارد.
      ۵٫ زمان بازی را دقیقاً مشخص کنید (از ساعت….تا….)/ زمان بازی بیشتر از یک ساعت در روز نباشد.
      ۶٫ قبل از انجام بازی، الزاماً باید تکالیف درس و مسئولیت های دیگر انجام شده باشد.
      ۷٫ نشانه های هشدار وابستگی به بازی را (که قبلاً آمد) جستجو کنید. اگر بازی حالت وسواس و افراطی به خود گرفته، قبل از آن که همه چیز از کنترل خارج شود آن را متوقف کنید.
      ۸٫ ترجیحاً در اتاق فرزندان تان کامپیوتر و بازی ویدیویی نگذارید. کامپیوتر و بازی ویدیویی در جایی قرار گیرد که قابل نظارت باشد.
      ۹٫ قضاوت و نظر اطرافیان درباره ی بازی کامپیوتریِ فرزندتان، شاید کاملاً موافق شما نباشد؛ شما در این باره اصول و نظر خود را اعمال کنید.

    • مشاور , ژانویه 28, 2017 @ 10:29 ق.ظ

      با سلام
      بازی های کامپیوتری به خاطر جذابیت در طراحی امروزه برای خانواده ها دردسر ساز شده است منتهی الگویی است که خود خانواده ها با در اختباز قرار دادن کامپیوتر و تبلت و سایر ابزارها در کودک علاقه را ترغیب می کنند و گاهی این استدلال وجود دارد که ایگونه کودک کمتر مزاحمت ایجاد ی کند و صرفا یک جا نشسته است .بهتر است برای تغییر وضعیت کودک از تشویق کننده هایی که بسیار به انها علاقه دارد استفاده کنید مثلا به او بگویید اگر در روز ۲ ساعت کمتر از بازی های کامپوتری استفاده کند به ازای آن ستاره ای دریافت می کند و در پایان هفته بسته به تعداد ستاره ها از جایزه دلخواه خود بهره مند می شود .یا اگر استفاده از بازی های کامپیوتری باعث اضافه وزن او شده است برای ترغیب از همان روش استفاده کنید منتهی به ازای هر کیلو کاهش وزن و یا هر ساعت ورزش ستاره ای دریافت کند و در نهایت به هدیه مورد علاقه برسد .اینکه بخواهید با او دچار چالش وشد و از او بخواهید که رتفارش را تغییر دهد اثری نخواهد داشت .به جز اینکه با ایجاد حساسیت این عادت را در او تثویت می کنید .حتی المکان از خرید بازی های جدید خود داری کنید و سعی کنید بیشتر برایش زمان بگذارید .با او به بیرون بروید با هم ورزش کنید و بازی های جمعی را تجربه کند ووالدین می توانند بهترین الگو برای تغییر وضعیت رفتاری فرزندان خود باشند .هیچ وقت در مقابل او وقتی خودتان از معایب بازی ها می گویید از بازی های گوشی استفاده نکنید و در ساعاتی که با هم در منزل هستید از وسایل کامپیوتری استفاده نشود تا کم کم عادت فرد اصلاح شود و رفتارهای مناسب جایگزین شود
      موفق باشید

  • فرهاد , فوریه 5, 2017 @ 1:19 ب.ظ

    سلام
    من۳۲سال دارم والان میخوام ازدواج کنم یک دختر که همکلاسیم هست خوشم اومده والان میخوام بدونم شرایطم ازلحاظ روحی عاطفی ومالی چه طور باشه وچه طور ارتباط برقرار کنم از طریق دوستی یا مستقیم برم سرازدواج ظمنن من تنها زندگی میکنم والان ازطرفی هم میترسم که اقدام نکنم ودیگه این طور شخصی پیدا نشه واز طرفی هم میگم شاید هنوز بلوغ عاطفی رو ندارم وصبر کنم

    • مشاور , فوریه 5, 2017 @ 9:58 ب.ظ

      با سلام
      سن شما سن کمی نیست که نگران رسیدن به بلوغ عاطفی باشید همینکه حس کردید فردی مشابه شماست و می تونید باهاش زندگی کنید خیلی مساله مهمیه .اینکه قصد شما ازدواجه پس در مواجهه با این خانوم با پیشنهاد دوستی وارد نشوید و خیای صادقانه دلیل علاقه مندی خودتون رو بگید
      و از ویزگی های مثبت طرف مقابل بگید که باعث تمایل شما شده است .سعی نکیند به چیزی که نیستید وانمود کنید قط برای جلب توجه خیلی با اعتماد به نفس شرایطتتون رو توضیح بدید .خانم ها در زندگی دنبال یک پشتوانه محکم هستند بنابراین ،افراد مقتدر براشون جذابیت داره
      پس بهتره از قبل بدونید قراره چی بگید و چطور مطرح کنید .سعی کنید با شناختی که از طرف مقابل دارید
      متناسب با شخصیت ایشون رفتار کنید و اگر فکر می کنید از نوع برخوردی خوششون نمیاد طور دیگری رفتار کنید .به هر حال سن شما ایجاب می کند که بتونید خیلی منطقی و محترمانه از فردی که بهش علاثه دارید خواستگاری کنید و بدونید هر پاسخی بشنوید مهم اینکه تجربس و اصلا اضطراب نداشته باشید .و سعی کنید در محیطی که هر دو راحت ترید برای صحبت مخصوصا خود شما پیشنهاد مطرح شود .چون مساله مهمی است
      امیدوارم موفق باشید

      • فرهاد , فوریه 6, 2017 @ 7:16 ق.ظ

        سلام گفتید همینکه حس کردید فردی مشابه شماست ومیتوانید باهاش زندگی کنید… سوالم این هست که باید کاملن مشابه هم باشیم یا اینکه نه؟
        ممنونم ازشما

  • روناک , فوریه 7, 2017 @ 12:04 ق.ظ

    سلام،من یک دختر ۲۶ ساله هستم،در یک خانواده پرجمعیت ولی تحصیل کرده بدنیا اومدم،پدر و مادرم بی سواد هستن،متااسفانه ما بد سرپرست بوردیم و مادرم هم فقط در آشپز خانه خود را مشغول کرده،کیفیت زندگی ماخیلی پایین هست،نه مسافرتی نه تفریحی نه رفت آمد با آشنایان…گویی برای مردن آماده شده اند،هر روز که مشکلی را حل می کنیم مشکل جدید خود را نشان می دهد،طلاق ،بیماری، …،چون پدرم خودش رو کنار کشیدهمه بر دوش خودمان افتاده،
    از طرفی خودم هم از افسردگی سال هاست در عذابم خودم چون در شهرستان زندگی می کنم کاری برایم نیست (با وجود داشتن مهارت واینکه فارغ التحصیل دانشگاه ملی هستم)،در آزمون استخدامی شرکت می کنم خیلی مطالعه می کنم ولی بدلیل استرس و فشار بالا قبول نشدم،از یک طرف زندگی با پدر و مادر افسرده من را فرسوده کرده واز طرفی استقلال مالی هم ندارم تا از خانواده جدا شوم،گویی در یک سراشیپی افتادم،اخلاقم خیلی بد شده،نمی خواهم ناامید شوم از طرفی جایی برای امیدواری نمی بینم،دیگه حتی داخل آینه رو نگاهم نمی کنم
    فقط می دانم باید خودم را درمان کنم،ولی چگونه وقتی محیط خرابه

    • مشاور , فوریه 8, 2017 @ 5:01 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز من این سوال رو ازتون دارم که ایا همه کسانی که شرایطی مشابه و بدتر دارند محکوم به شکست و ناامید ی هستند ؟اینکه برخی از افراد از این موقعیت های سخت فرصتی برای رشد پیدا می کنند یعنی مهارت هایی را دارند که شما هم با مراجعه حضوری به روانشناس می توانید خودتون رو مجهز کنید و بدونید مه افکارمنفی ما اگر شدت پیدا کنند تبدیل به اعمال ما می شوند
      و شرایط را برای ما سخت می کنند .شما در تمامی جملات خود از مسائل منفی خانواده گفتید سعی کنید وارد مثبت را پیدا و به ان توجه کنید مثلا با همه سختی ها توانسته اید دانشگاه خوب درس بخوانید به هر حال سایه پدر و مادر بالای سرتان است هر چند دچار افسردگی یا هر چیزی .خودتان به خودتان کمک کنید و تلاش کنید بسته به رشته ای که خوندید نوآوری داشته باشید یا حیت کار هنری که ممکنه علاقه مند باشید و بتونه منبع درامد باشه .اکثر افراد مهم در کشور ما و چهره های علمی شرایط زندگی سختی رو گذروندند و همین سختی ها به رشدشون کمک کرده و اکنون می تونند موقعیت افراد ی با شرایط سخت رو درک کنند و برای جامعه مفید باشند .سعی نکنید وقتی تلاشی به نتیجه نرسید ناامید شوید قطعا خداوند صلاحی می دونسته و حکمتی در پس این مسائل و مشکلات بوده ..امیدوارانه تلاش کنید زندگی را برای خودتان از نو تعریف کنید .
      موفق باشید

  • علی , فوریه 8, 2017 @ 9:34 ب.ظ

    باسلام علی ۳۹ ساله از شیراز هستم کارمند با مدرک لیسانس مکانیک و حدود ۱۷ سال سابقه کار و در کنار شغلم مربی گری می کنم حدود ۸ ساله ازدواج کردم یک دختر ۱۹ ماه دارم با مشکلات زیر روبرو هستم
    ۱_ علاقه زیادی به ورزش حرفه ای و کار های بزرگ در هر عرصه ای دارم ولی امکانات مالی ضعیف از این رو کمتر در خدمت خانواده هستم
    ۲_ از زمان دوره زایمان همسرم رابطه جدی نداشتیم و این مساله من رو خیلی تحت فشار روانی گذشتم
    ۳_ همسرم با خانواده مادری بنده رابطه خوبی برقرار نمی کنه

    • مشاور , فوریه 9, 2017 @ 12:10 ب.ظ

      با سلام
      وقت گذاشتن برای خانواده باعث ارامش خاطر همسر میشه و اثرش دقیقا به خود شما بر می گرده و ارتباط عاطفی مناسب مخصوصا الان که فرزندی دارید که در سنی هست که مراقبت بیشتری می خواد ضروری است .و بنده متوجه نشدم عدم امکانات مالی چه تاثیری بر میزان وقت شما دارد برای اختصاص به خانواده .ولی در مورد دوم که مبتلا به خیلی از افراد است زنان بعد از زایمان به خاط تغییرات هورمونی و تغذیه کودک گاهی دچار ضعف جسمانی و روحی می شوند که همین مساله اجازه برقرای رابطه مناسب مثل قبل از بارداری را نمی دهد .منتهی با کمک پزشک تغذیه و تامین عاطفی از طرف شما فرد دوباره به ظرفیت های قبلی خود می رسد منتهی باید به لحاظ روحی تامین شوند و کمی صبر داشته باشید .در مورد ارتباط با خانواده شما نقش شما بسیار اهمیت داره که بررسی کنید چه چیزی باعث احیانا این کدورت شده است و سعی کنید با شناختی که از خانواده خود دارید این مساله را مدیریت کنید تا برطرف شود
      سعی نکنید با دوری بیشتر فاصله ها را بیشتر کنید بهتره با همسرتون صحبت کنید و وقت بیشتری بگذارید
      موفق باشید

  • ستاره , فوریه 14, 2017 @ 11:44 ق.ظ

    سلام من برای دانشگاه اومدم شیراز یکی از هم کلاسی هام(پسر هست) همشهریم هست و ما باهم دوست مشترک داریم اولین بار خودش پیام داد و ارتباط برقرار کرد به بهانه های مختلف پیام میداد وتو دانشگاه توجه میکرد ولی نه جوری که مطمعنا بگم علاقه ای است
    من کلا در رابطه ام با پسرا خیلی حد و مرز دارم طوری که دوستام میگفتن دارم بی محلی میکنم و اشتباهه برای همین نرم تر رفتار کردم ولی از وقتی که راحت تر رفتار میکنم باهاش دیگه اون سماجت و رفتارای قبل رو نداره و خیلی ضد و نقیض شده طوری که حس میکنم من دارم بهش نزدیک میشم و از ایجاد سو تفاهم بینمون میترسم ممنون میشم اگر راهنماییم کنید

    • راهنما , فوریه 14, 2017 @ 4:26 ب.ظ

      اگر واقعا حد و مرز دارید بهتره در دوران دانشجویی برای فرار از تنهایی و غربت وارد چنین روابط عاطفی نشید چون
      ارمغانی جز استرس و نگرانی برای شما نخواهد داشت و انرژی شمارو برای ادامه تحصیل سلب خواهد کرد
      پس اگر از سوء تفاهم میترسید بهتره همان حد و حدود رو دوباره رعایت کنید …

      خود کنترلی می تواند جوانان جویای رشد و کمال و عفت و پاکی همچون شما را در این فضای آلوده حفظ کند . با کنترل چشم، گوش و دیگر حواس و نیز کنترل افکاری که در این زمینه شکل می گیرد، می توان از تاثیر گذاری روابط ناسالم دیگران تا حدود زیادی جلوگیری کرد . مطمئنا هر چه بیش تر ذهن و حواس خود را در این زمینه مشغول سازیم، بیش تر تاثیرپذیر خواهیم بود . پس بهتراست اوقات فراغت خودرا با برنامه ریزی صحیح پرکنید و با پرهیز از بیکاری و تنهایی و توجه به این صحنه ها، به وظیفه اصلی و مهم دوران دانشجویی که همان تحصیل علم است، بپردازید .

      در پایان باید یادآور شد، برخی از عزیزان و جوانان از اشتباه بودن یا عدم مشروعیت بعضی ارتباطهای خود آگاهی ندارند . برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما می تواند به اصلاح و تغییر رفتار آن ها انجامد . قطعا حسن سلوک و رفتار شما در بیان این موضوع به آن ها نقشی تعیین کننده دارد .

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 12:17 ق.ظ

      با سلام
      دقیقا نکته ای رو که گفتید صحیح است اقایون بیشتر جذب شخصیت هایی می شوند که براشون ناشناخته است و شاید ایشون به همین دلیل به شما نزدیک شدند البته احتمالات دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد اگر فکر می کنید حسی به ایشون دارید بهتره مدتی کنار بکشید و بدونید اگر کسی مایل باشد خودش اقدام خواهد کرد چون وجهه خوشایندی نخواهد داشت که شما دنبال ایشون باشید .به ایشون زمان بدید تا خواستش رو بررسی کنه و تکلیف شما هم مشخص شود .
      موفق باشید

  • Setare , فوریه 17, 2017 @ 2:49 ق.ظ

    سلام.من الان ۵ ماهه ک عقد کردم منو شوهرمم خیلی همو دوست داریم و اینکه اوشون الان خارج از کشور هستن و من در شرف این هستم ک برم اونجا و یه زندگی مشترک رو باهم شروع کنیم.شوهرم ۲۶ سالشه و من ازش ۸ سال کوچک ترم. ولی اون اصلا معنی زندگی مشترک رک نمیفهمه.خیلی با طرز فکرش مخالفم.همش فکر مشورت هست با خانوادش و ادمی هست ک کاراشو طبق کارای خانوادش پیش میبره واصلا خواسته ی من براش اولویت نداره.و خیلی هم گوشی هستش. منی ک الان ۱۸ سالمه معنی زندگی مشترک شاید ن کامل ولی بالاخره خیلی میفهمم.تا اون ک هیچی نمیفهمه!!! و فکر میکنه تا ی موضوع میشه سریع باید بره ب خواهر و مادر و برادرش در میون بزاره. هر مسئله و برنامه ریزیمونو من باید اخر از همه بفهمم. خیلی عجیبه ها زندگی منو اونه ولی من باید اخر از همه بدونم.بعد از اینکه اون همه مشورتاشو کرده وطبق خواسته خانوادش رفته جلو.اون ب من همش میگه دارم اینجا برا خانوم گلم ی زندگی خوب میسازم تا بیاد. ولی باید از جاریم بشنوم ک شوهرم ب داداشش و جاریم گفته بیاید یه خونه بگیریم و ۴ تایی باهم زندگی کنیم!!!! اخه این اخلاقاشو تا قبل از ازدواج نشون نداده بود ب هیچ وجه. من فقط کارم شده تو فکر رفتن و اینکه غم تو غربت بودنم جدا غم این حرفای شوهرمم جدا. اون معنی یه زندگی مشترک و دونفره رو تشخیص نمیده.منم ادم نسازی نیستم ک بگم با جاریم یا کسه دیگه مشکل دارم ک بخام ب این دلیل با اونا زندگی نکنم. اصلااااا درستش نیست اینطوری. جاریمم ۲۸ سالشه من بخدا من نصف اونم ۱۸ سالمه. ولی اونم هم عقیدست با شوهرم میگه وای چه خوب زندگی ۴ نفره دیگه منم احساس غربت نمیکنم. ولی تورو خدا راهنماییم کنید اصلاااا درستش نیست. بنظر من زندگی دونفره حریم داره .در خونه ی من ی مرز داره ک هیچ کس نباید از شادی.غم.خنده.ناراحتی و و و….. زیر سقف خونه منو شوهرم بدونه و بخاد دخالت کنه و زندگی هرکس زندگیش جداست.و همه از دور تنها یه چیز منو باید ببینن اونم خوشبختی منو شوهرمه.وگرنه مسائل زندگی هر کس ک نباید بازندگی دوزوج دیگه درهم باشه.ولی شوهرم اینارو نمیفهمه و خیلی راحت بهم میگه عزیزم مگه چه اشکالی داره.دورهمی که خوبه.تورو خدا جملاتی بهم بگید ک من محترمانه و دوستانه شوهرمو توجیه کنم ک اقا فکرت اشتباست. اینم بگم ک خیلی خونوادش دخالت کن هستن و بطوری ک شاید باورتون نشه ک سر لباس و ارایشگاه عقد من بحث شد و میخاست همه چی بهم بخوره سر این موضوعات الکی ک هرچی ک اونا میگفتن من باید میپوشیدم و و و…..

    • مشاور , فوریه 17, 2017 @ 12:02 ب.ظ

      با سلام
      ببینید حرف شما منطقی است ولی باید بدونید کمی هم حساسیت تلقی می شود مخصوصا که تجربه تلخ دخالت داتشه منجر به بهم خوردن برنامه شما دو نفر می شده .هر فردی در خانواده ای با اداب ورسوم متفاوت و قاعدتا شخصیت متفاوت نه اینکه از عمد بخواهد پیرو نظرات باشد نه سیستم خانوادگی اسن طور اجازه می دهد که افراد بهم نزدیک باشند حالا زندگی چهار نفره هم برای این مورد بیان شده .اگر شما فرد فهیمی باشید که از صحبت هاتون کاملا مشخصه سعی می کنید در همین سیستم بدون کدورت کم کم مزرها را مشخص کنید .شما هنوز وارد زندگی مشترک نشدید و همسر شما هم فکر می کند همیشه شرایط به همین منوال است و قطعا بعدا اوهم تمایل یه داشتن حریم و مرز را دارد .اجازه بدهید زمان خیلی از مسائل را مشخص می کند اگر به هم علاقه دارید حساسیت نشان ندهید و سعی کنید خیلی غیر مستقیم خواسته ها را مطرح کنید .
      موفق باشید

  • سميرا , فوریه 18, 2017 @ 11:56 ق.ظ

    باسلام
    من ۴ سال هست که با یه مرد متأهل رابطه دارم این رابطه به خاطر کمبودهای عاطفی طرف مقابلم شروع شد وبه عشق سرانجامیده یعنی الان عاشق همیم و جدایی از همدیگه برامون غیرممکنه . از طرفی طرفم با خانومش هم مشکل زناشویی داره یعنی دوسال هست که هیچ ارتباطی باهم نداشتن . ما به صورت مخفیانه باهم بودیم و منتظر زمان مناسب که قضیه رو بازگو کنه و باهم ازدواج کنیم . حدود ۲ ماه هست که این قضیه رو به خانومش گفته ولی اوضاع خیلی بدتر شده و خانومش با وجود همه مشکلاتی که داره همش باهاش دعوا میکنه و چکش میکنه و گفته که باید منو فراموش کنه . اونم نمیتونه از من بگذره . از طرفی طرف مقابلم آدم فوق العاده حساسی هست
    واقعا موندیم که باید چکار کنیم .
    در ضمن خانومش از لحاظ اجتماعی آدمی هست که با کسی ارتباط نداره . دائم در حال غر زدن هست و خانه داری بلد نیست با وجود اینکه ۲۵ سال هست که خانه داره . فقط به فکر گشتن و خودش هست اصلا به شوهرش اهمیتی نمیده . و از لحاظ آشپزیم صفر هست . از لحاظ عاطفیم که باز مشکل داره
    من و طرف مقابلم می خوایم ازدواج کنیم
    ولی نمی دونیم از چه راهی بریم که برای اوناهم مشکلی پیش نیاد

    • راهنما , فوریه 18, 2017 @ 12:09 ب.ظ

      کار شما مصداقی جز نام خیانت نداره و شما با ماندن در این رابطه زندگی مشترک ایشون رو تهدید کردید … اینو بدونید هر رفتاری که امروز انجام میدید در آینده برای شما هم تکرار خواهد شد … اینکه ایشون خلاء عاطفی داره دلیلی برای خیانت نمیشه … و این نشانه ای خوب برای شما باید باشه
      اینکه همسرش چه رفتاری داره واقعا به شما ربطی پیدا نمیکنه و مسلما ماندن شما ایجاد مشکل خواهد کرد و با تجربه ای ما دیدیدم ارمغانش برای دختر رسوایی و عذاب وجدان بوده و اینکه فرصت های زندگی خودش رو سوزونده

      بسیاری از دختران جوان و زن ها دیده می شوند که علاقه بسیاری به دوستی و ایجاد رابطه های مختلف با یک مرد متاهل دارند.ولی حتی اندکی با خود فکر نمیکنند که این ارتباط چه اثرات مثبت و منفی در خودشان و حتی خانواده آنها باقی می گذارد.قطعا اینجور رابطه ها همراه مشکلات فراوانی است که باید قبل ازایجاد رابطه درباره آن فکر و تصمیم گیری شود.در واقع اکثرا اول کار به دنبال یک دوستی ساده هستند اما هرچقدر که جلوتر بروند دیگر خبری از دوستی ساده نیست…
      اگر به فکر این هستید که با یک مرد متاهل رابطه داشته باشید ، شاید بهتر باشد که مفهوم دوست شدن مرد و زن را دوباره برای خود تعریف کنید چون اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، فقط در شرایطی آن مرد واقعاً در رابطه با شماست که بتواند خود را متعهد کند یک دروغ عمدی بگوید که خودش هم کم کم باور کند.
      آنوقت تلاشی که باید برای بر هم نخوردن و تداخل پیدا نکردن برنامه‌های زندگیش بکند دوچندان می‌شود. شاید اول کار مشکلی نباشد اما کم کم متوجه می‌شوید که آن آزادی که بقیه افراد در دوستی‌های خود دارند شما ندارید، نمی‌توانید شب‌ها با هم بیرون بروید یا هروقت دوست داشتید به او تلفن کنید. از همان ابتدای کار هم این دوستی ارزش هدر کردن وقتتان را ندارد.
      شاید اول کار این رابطه به نظرتان جالب بیاید. این واقعیت که او برنامه‌های خاصی برای زندگی خود دارد، زمان فراغت بسیار طولانی را در اختیارتان قرار می‌دهد که می‌توانید هر طور که دوست داشتید آنرا بگذرانید بدون اینکه شکایتی به شما کند. زمان خیلی کمی می‌برد که متوجه بشوید یک جای کار در همه آن عشقبازی‌ها و محبت‌ها می‌لنگد و اگر خودتان موضوع را کشف نمی‌کردید شاید اصلاً او به روی خودش هم نمی‌آورد.
      یک حالت این دوستی‌ها اینطور است که از همان اول کار نمی‌خواستید که به طور جدی با او رابطه داشته باشید و در خیالبافی های خود همسری با او را تصویر کنید . مخصوصاً در مواردی که این رابطه از دوستی خیلی ساده و زیبایی که بین شما دو نفر بوده شکل گرفته باشد. وقتی کنار او هستید همه چیز خوب است اما این فقط در شرایطی است که فقط خودتان و خودش باشید، بدون اینکه کس دیگری از آن خبر داشته باشد.
      مکالماتی که قبلاً موقع ناهار یا در ایمیل‌ها داشتید دیگر آن مکالماتی نیست که در ماشین یا خانه تان دارید. کم کم حرفهایتان جنبه‌های شخصی تر و حتی جنسی تر به خود می‌گیرند. یا شما یا او سوال می‌پرسید و هر دو شما درگیر این هستید و نمی‌دانید که چرا دارید دزدکی این همه با هم وقت می‌گذرانید.
      حالت دیگر دوستی می‌تواند این باشد که او از همان ابتدای کار دل شما را برده است و دوستی از همان ابتدا جنبه جنسی هم داشته است ولی مشکل این است که او همیشه مجبور است زود برود، مدام در حال چک کردن تلفن همراهش است و شما نمی‌توانید هر کاری که می‌خواهید را در وقتی که می‌خواهید بکنید. احساساتتان سرکوب می‌شوند و کم کم متوجه می‌شوید که نمی‌توانید به همان سادگی که وارد این رابطه شدید، از آن خارج شوید. احساس گمگشتگی می‌کنید، گمگشتگی از این جهت که بین او و مشکلاتی که با همسرش دارد گیر افتاده اید.
      اما چرا او نمی‌تواند با همسرش هم به همان اندازه که با شما راحت است راحت باشد؟ شما زنش را دیده اید، زشت نیست و خیلی راحت می‌شود با او کنار آمد. حتی ممکن است خودتان هم با او رابطه داشته باشید و خیلی وقت‌ها دوست دارید که به او بگویید که چه بین شما و شوهرش می‌گذرد اما نمی‌توانید چون او زن خوبی است و حقش نیست که زندگی زناشوییش اینطوری خراب شود. اگر هم قرار باشد کسی اینکار را بکند خود آن مرد است. ممکن است مرد در ابتدای رابطه دیوی از زنش برای شما ساخته باشد اما وقتی خودتان با آن آشنا می‌شوید می‌فهمید که اینطور نیست.
      هیچکس نمی‌تواند به شما بگوید که با یک مرد زن دار رابطه داشته باشید یا نه. متنفر شدن از آن یکی زن کار ساده ای است اما برای خیانت همیشه دو نفر لازم است. خیلی جاها ممکن است فکر کنید که کسی هست که دوستتان دارد اما واقعیت این است که این مرد نمی‌تواند عشق و احترامی که شایسته شما باشد را در اختیارتان بگذارد. حتی ممکن است یک مرد زن باره باشد و هر چند وقت یکبار یکی مثل شما را بازیچه نفس خود کند. زمان و انرژی که با او هدر کرده اید را می‌توانستید خیلی جاهای دیگر استفاده کنید، حداقل با مردی که واقعاً لایق شما باشد.
      سوال خیلی ساده ای که می‌خواهم بپرسم این است که آیا برای خودتان ارزش و احترام قائل هستید و آیا واقعاً می‌دانید خیلی مردهای مجرد خوبی هم هستند که بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید پس چرا باید وقتتان را با دوست شدن با یک مرد زن دارد تلف کنید.
      آدم‌ها همیشه از اشتباهاتشان درس می‌گیرند و می‌توانند این درس‌ها را به همدیگر هم منتقل کنند. اما به خاطر یک رابطه کوتاه مدت عاشقانه، بااینکار همه زندگیتان را به خطر می‌اندازید. پس عاقل باشید و از این رابطه بیرون بیایید و دیگر هیچوقت هم پشت سرتان را نگاه نکنید.
      اگر می‌خواهید معنا و مفهوم عشق و زندگی را به خودتان یادآور شوید، فقط کافی است بدانید که در همچنین رابطه ای آن را پیدا نخواهید کرد.

    • مشاور , فوریه 18, 2017 @ 12:12 ب.ظ

      با سلام
      در ابتدا باید بدونید به هر حال اون خانم با همه ضعف هاش همسر قانونی این آقاست و حق داره نخواد زندگیش از بین بره و حساسیت نشون بده خودتون رو به جای اون بگذارید حاضرید همسرتون همچین کاری باش ما بکنه .شاید اشتباه از طرف شما بوده و اون آقا که ابراز کردند و الان پای شما مسط زندگی یک ادمه که اونم قطعا عواطف خودش رو داره .اون اقا باید اگر مایل به زندگی نبودند اول اجازه می دادند تا جدایی صورت بگیره بعد ازتباط با فرد دیگر .ضمن اینکه شما نباید یک طرفه قضاوت کنید الان چون عاشق اون مرد شدید حتما تمام حرف های ایشون رو تایید می کنید ولی ایا همه این بدی ها رو اون خانم داره و این اقا مبری هستند و هیچ مشکلی ندارند اینکه به بهانه ن اشتن رابطه زناشویی به همسرشون خیانت کنند درسته چه تضمینی وجود داره بعد از ازدواج با شما همین کار رو با شما نکنند .شما چقدر صحبت های اون خانم رو شنیدید و احتمالا رنج هایی که ایشون کشیدند .یک طرفه به قضاوت رفتن حتما یک فرد هم محکوم می شود .اون خانم اگر به همسرشون علاقه ای نداشته باشند و خسته شده باشند با طرح قضیه شما باید مثل خیلی از افراد دیگر تقاضای طلاق می دادند ولی این کا رور نکردند و مصر هستند شما رو از زندگیشون بیرون کنند .شما خانم هستید خواشه می کنم کمی منطقی و از منظر یک زن به این مساله توجه کنید .اون اقا ا
      گر واقعا از زندگیش خسته شده بنا به هر دلیلی خودش باید مسئله رو حل کنه و بعد در مورد شما اقدام کند نه اینکه شما بخواهید چاره ای پیش پای ایشون بگذارید .کمی با دقت به انتخاب ایندتون فکر کنید و اینکه دارید زندگی فرد دیگری رو نابود می کنید که فقط ازش شنیدید و برخوردی ظاهرا نداشتید .
      به نظرم حتما به صورت جضوری با اون آقا به روانشناس مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • سميرا , فوریه 18, 2017 @ 1:13 ب.ظ

    میتونم بگم که تمام چیزایی که درمورد اون زن گفته همش درسته ربطی به عاشق بودنم نداره .. چون کم و بیش اون خانوم رو میشناسم و اینکه صبح و شب بیرون از خونه هست رو خودم بارها دیدم . و وقتی که مسئله ما گفته شده اولین کاری که کرده گفته باید خونه و ماشین رو به نامم کنی که طرف من اینکارو کرده . چون نه برای اون مهم بود نه برای من . بعد هم گفته خب باهاش همین طوری رابطه داشته باش من خودم رو به خریت میزنم . بعد هم قضیه طلاق رو طرف من قبول نمیکنه چون اون زن بی کس و کار هست و جایی نداره که بره . و نمیتونه گلیم خودشو از آب بیرون بکشه . یه جورایی دلش براش میسوزه نمیخواد اونو به حال خودش رها کنه . ولی میخواد منو هم داشته باشه . در ضمن طرف من زنباره نیست که بخواد هر لحظه باکسی باشه . یه آدم متشخص هست .
    من نمیگم این مرد مشکلی نداره ولی تا اونجایی که من دیدم حتی مثل یه زن تو خونه کار میکنه . لباساشو خودش میشوره خودش اتو میکنه . و حتی لباسای اونو چون اون بلد نیست حتی لباس اتو کنه . بیشتر اوقات غذای بیرون و یا غذی مونده . شام که اصلا وجود نداره . کلا هیچ اهمیتی به همسرش نمیده . و این آقا چون زنش کسیو نداره هیچ وقت رو حرفش حرف نزده و همیشه باهاش راه اومده و هر چی خواسته مهیا کرده . بنابراین الانم فکر میکنه هر چی اون گفت باید بگه چشم .
    من اولین کسی نیستم که میخوام همسر دوم بشم و اخرین هم نیستم
    کار اشتباهی نمیخوام بکنم
    من از شما راه حل خواستم ک به نتیجه دلخواه برسم
    و قرار نیست تو این رابطه مشکلی برای اون بوجو د بیاد
    حتی مشکل مالی یا عاطفی
    لطفا یه کم منو هم درک کنید

    • مشاور , فوریه 18, 2017 @ 3:10 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز بله احساس شما قابل درک است وقطعا اولین نفری نیستید که می خواهید زن دوم بشید ولی این آقا اگر فکر می کنند اون زن دکسی رو نداره نهایتا براشون مستمری تعیین کنند چون به هر حال الانم فرقی با طلاق نداره وقتی تمامی احساس و عاطفشون با شماست و با این توصیفات شما اصلا حسی وجود نداره جز ترحم .خودشون باید موضوع رو با همسرشون حل کنند و باج دادن و خونه و اشین به نام ایشون کردن منطقی نیست وقتی می فرمایید تا این جد بی نظم و بی مسئولیت هستند .بنده اگر گفتم دقت کنید در انتخابتون به خاطر اینکه همه مسائل اون طوری که شما در نظر نمی گیرید نیست .چرا باید فردی از رابطه ای اذیت بشه و شخصی رو داتشه باشه که حاضره همه جوره کنارش باشه بعد بگه ترحم و دلسوزی به فرد سابق فدی که هیچ کدوم از وظایف زناشویی رو انجام نمیده بعد املاکی رو هم به نامش کنه چرا ؟؟؟؟؟؟بهتره برای راهکار گرفتن به روانشناس مراجعه کنید و بدونید با همه علاقه ایکه دارید بد نیست کمی فکر کنید .در آخر قطعا صلاح خودتون رو بهتر از هر شخص دیگری می دونید و امیدوارم در انتخابتون موفق باشید و اینده خوبی داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *