مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • سميرا , فوریه 19, 2017 @ 8:10 ق.ظ

    باسلام
    و تشکر از اینکه نوشته هامو میخونید و پاسخگو هستید
    این خانمه ترسیده بود فک کرده که من چشم به خونه و ماشینش دارم .
    شاید یکی از دلایلش اینه ایشون یه دختر دارن که ۲۲ سالشه
    البته دخترشم هم هیچ نوع رابطه ای باهاش نداره
    یعنی هیچ توجهی به پدرش نداره
    به قول طرف من حتی دخترش رو خودش بزرگ کرده چون خانومش اصلا بچه داری بلد نبوده
    و دلیل اینکه نمیخواد طلاقش بده به خاطر اینه که دخترش سایه پدر بالای سرش باشه
    دلیل باج دادنم اینه بخاطر این که غر غر نکنه همیشه همه چی تحت اختیارش قرار داده که غر غر نکنه
    البته خود خانمه پذیرفته که همیشه مشکل داشته تو هر زمینه ای
    ولی حتی تو این دوماه نخواسته یه کم خودشو اصلاح کنه
    در ضمن من تهران نیستم
    پیش مشاورم رفتیم نهایت هیچ کمکی بهمون نکرد
    گفت خودتون باید تصمیم بگیرید چکار کنید

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 9:50 ق.ظ

      با سلام
      دوست گرامی اینکه پیش چه مشاوری رفتید خب صادقانه بگم همه متخصص نیستند و بعید هم نیست که به خود شما واگذار کردند .
      به هر حال با همه اوصاف و با توجه به توضیحات مطرح شده ظاهرا شما خیلی بیشتر از اون آقا ایشون رو درک می کنید و از تمام جزئیات هم خبر دارید بنده بنا برتجربه گفتم کمی دقت داتشه باشید .بازهم میگم اگر دختر رو خودشون بزرگ کردن و الانم به سنی رسیده که مستقل باشه و اون خانم هم اموال رو گرفته و هیچ وظیفه ای رو انجام نمیده متارکه کنند و به ایشون خرجیشون رو بدند با این اوصاف اون خانم باید راضی باشه به این نحوهی زندگی الانم فرقی با اون موقع نداره و با شما زندگی رو رسما شروع کنند و بیش از این خودشون و شما رو معذب و معلق نگه ندارند اگر واقعا منطقی همه شرایط بررسی شده و اون اقا رو قبول دارید
      سلامت باشید و موفق

  • فریده , فوریه 19, 2017 @ 12:26 ب.ظ

    من۲۵سالمه با پسری هستم که یک بار به خواستگاریم اومدن اما چون مادرش مخالف بود با ی بحث کوچک بین من و پسرشون پاشون رو کنار کشیدن ومارو ب حال خود رهاکردن من چندین بار جدا شدم اما هربار با حرف پسره ک صبرکن همه چی درست میشه برگشتم اما قلبا ناراحتم و نمیتونم ی سری چیزا رو هضم کنم ک گاه باعث نفرتم از پسره میشه نمیدونم چیکار کنم ؟از ی طرف خواست پسره واسه موندنوصبر کردنم در جهت راضی کردن خانوادش از طرفی دل من و اصرار خانوادم واسه جدایی لطفا راهنماییم کنید

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 12:34 ب.ظ

      با سلام
      بهتره کمی با خودتون شرایط رو بررسی کنید ملاک ها و معیارهایی که دارید و اینده ای که برای خودتون در نظر گرفتید آیا فکر می کنید اون آقا شرایط رو دارند که شما مایل هستید و می تونید در کنارشون احیانا با کم و کاستی خها زندگی کنید و قبول کنید که زندگی مشترکی باهاشون داتشه باشید اگر پاسخ مثبته خب می تونی زمانی براشون تعیین کنید و تا اون موقع صبر کنید و ببنید که آیا می تونند خانواده را راضی کنند یا خیر منتهی زمان رو شما تعیین کنید که طولانی نشود و دچار سردرگمی نشید و در طی این مدت
      اگر موردهایی بودند که شایسته بودند رو از دست ندید .و=لی اگر هیچ تماسبی احساس نمی کنید و فکر می کنید نمی تونید با مادرشون یا خانوادشون کنار بیاید رسیک نکنید بهتره زودترتکلیفشون رو مشخص کنید چون بعدا که زندگیتون آغاز بشه ممکنه تمام این مشکلات فی ما بین خودش درد سر ساز بشه و باعث کدورت در زندگی شما بشه ..اصرار خانواده شما هم برای جدایی حتما دلیل منطقی داره .به هر حال بهتره با منطق پیش برید و اگر شرایط رو داشتید از مشاوره حضوری استفاده کنید تا راهکار مناسب برای شما تعیین شود و بهترین تصمیم رو برای ایندتون بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق و سلامت باشید

  • فریده , فوریه 19, 2017 @ 12:47 ب.ظ

    ازاون اتفاق ۶ماه میگذره اماهربار شکایت کردم یا مقصر شدم یا متهم ب عجول بودن بدجور سردرگم شدم:-(

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 9:31 ب.ظ

      با سلام
      باید بدونید وقتی کدورتی شکل می گیره کمی ذهن منفی بین می شود شاید به همین دلیل به شما برچسب عجول بودن می زنند ولی طرف مقایل شما اگر به شما علاقه داره و براتون ارزش قائله بهتره زودتر اقدام کنه اگر قراره با خانوادش صحبت کنه یا هر کار دیگه ای اکنون انجامش بده نه اینکه بزاره تا شرایطی پیش بیاد چون شما اکنون سردرگم هستید و این مستله به لحاظ روحی واقعا آزار دهنده است .
      ایشون باید شما رو درک کنند .و توضیح برای رفتارشون داشته باشند
      موفق باشید

  • فرهاد , فوریه 19, 2017 @ 4:41 ب.ظ

    کارگاه های گروهی آمادگی قبل از ازدواج مقدماتی در شیراز کدوم فرهنگسراها برگزار میشه؟ باتشکر

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 8:41 ب.ظ

      با سلام
      بهتره سرچ کنید و اگر متولی دانشگاه شیراز است از واحد مشاورش سوال بفرمایید
      موفق باشید

  • زهرا حسینی , فوریه 20, 2017 @ 11:58 ق.ظ

    فرزندم در کودکی پدرش رااز دست داده چطوری این موضوع را باید بهش بگویم. تاکنون سوالی نپرسیده اما اگر عکس تکی از پدرش میبینه میگه این سعید من هست و وقتی عکس ۲ نفره میبیند میگویداین سعید توهست میداند سعید پدرش هست ولی چون من نمیگوید بابا سعید او هم فقط کلمه سعید بکار میبرد

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 12:46 ق.ظ

      با سلام

      از دست دادن افرادی که برای کودک از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، تجربه سختی در زندگی او محسوب می شود. به طور کلی فشار ناشی از مرگ عزیزان در زمره دشوارترین و استرس زا ترین مسائلی است که یک انسان با آن مواجه می شود. اما زمانی که یک کودک، فقدان عزیزی را تجربه می کند این موقعیت چالش های بیشتری را ایجاد می کند زیرا کودک با محدودیت های شناختی فراوانی روبه رو است که درک موضوع مرگ را برای او دشوارتر و پیچیده تر می سازد. در ادامه ضمن ارائه پاسخ به سوال شما مخاطب گرامی، به سوالات متداول دیگر در این باره نیز پاسخ می دهیم:

      آیا باید کودک را مطلع کرد؟
      در پاسخ به این سوال که آیا کودک را در جریان مرگ عزیزانش قرار دهیم باید گفت: کودک در نهایت باید بداند که فردی را از دست داده است و آن شخص دیگر پیش او باز نخواهد گشت. بنابراین باید موضوع فوت شخص را به اطلاع او رساند؛ اما نحوه گفتن این واقعه اهمیت بسزایی دارد. بنابراین برای توضیح فوت یک فرد به او اطلاعات دقیق و درستی ارائه دهید اما در نظر داشته باشید که این اطلاعات باید در سطح درک او از واقعه باشد. مثلاً بیان این که مرگ از نظر پزشکی چگونه روی می دهد یا بر مبنای اعتقادات ارزشی ما مسلمانان، سرانجام فردی که فوت می کند چیست، می تواند در ایجاد درک صحیح این موضوع بسیار کمک کننده باشد. همچنین اهمیت بسزایی دارد که از گفتن دروغ و داستان های غیر واقعی در توضیح این موضوع پرهیز شود. از دادن وعده هایی مبنی بر بازگشت فرد، نیز حتماً اجتناب کنید. به عنوان مثال نباید گفت مادربزرگت به مسافرت رفته است، زیرا در چنین شرایطی کودک همواره به امید بازگشتن او از سفر خواهد بود.

      چه کسی این واقعه را به کودک بگوید؟
      برای گفتن ماجرا به کودک مهم است که شخصی مورد اعتماد و دوست داشتنی از نظر کودک که با او احساس راحتی دارد و در عین حال به او اطمینان دارد این خبر را به کودک بدهد. در خصوص زمان هایی که خود کودک نیز در فرآیند فوت شخص حضور داشته است مثلاً در موقعیت تصادف حتی می توان از کادر پزشکی برای توضیح موضوع به کودک کمک گرفت.

      آیا بردن کودک به مزار متوفی کار صحیحی است؟
      مسئله و موضوع چالش برانگیز دیگری که در این باره مطرح است، بردن کودک به مزار فرد متوفی است، این موضوع به سن کودک و نسبت او با فرد فوت شده بستگی دارد. با این حال بعد از ۹ سالگی زمان مناسب تری است که کودک بر مزار فرد فوت شده حاضر شود. اما با مراعات حال کودک، ایجاد جو حمایتی و آمادگی ارائه پاسخ های حقیقی و علمی به پرسش های کودک.

      آیا طبیعی است اگر کودک غمگین باشد گریه کند و یا به متوفی فکر کند؟
      کودکان نیز مانند بزرگسالان در مواجهه با فقدان عزیزان خود غمگین می شوند و برای سازگاری با این موقعیت جدید نیازمند درک و پذیرش فقدان هستند بنابراین آن ها به گذشت زمان احتیاج دارند. با این حال واکنش های کودکان با بزرگسالان اندکی متفاوت است. ممکن است آن ها در مواجهه با فقدان بلافاصله واکنشی بروز ندهند و عزاداری یا غمگینی آشکاری نداشته باشند. از این رو، نباید تصور شود که کودک غمگین نیست یا متوجه از دست دادن آن شخص نیست.

      همچنین کودک نیز می تواند مانند بزرگسالان در مراسم ترحیم شرکت کند، در کنار دیگران آیین های سوگواری را تجربه کند تا او نیز از این شیوه های تخلیه هیجانی بهره مند شود. خصوصاً اینکه کودک با مشاهده سوگواری و اشک ریختن دیگران می تواند درک کند که دیگران نیز برای آن فرد ارزش قائل هستند و برای او دلتنگ هستند هرچند که اگر این مراسم در کنار ارائه توضیحاتی به کودک باشد مناسب تر است تا بهتر درک کند که فرد را دوست داشتیم و داریم اما دیگر نمی توان او را دید و از این بابت غمگین هستیم. به علاوه اگر کودک خواست گریه کند نباید مانعش شویم بلکه بهتر است محیط امن و حمایت گرانه را برایش ایجاد کنیم تا از این لحاظ در آرامش باشد.

      با این حال شرکت در مراسمی که برخی افراد برای نشان دادن احساسات خود از رفتارهایی مانند شیون یا آسیب زدن به خود استفاده می کنند که موجب وحشت کودک می شود اصلاً توصیه نمی شود. همچنین طبیعی است که کودک بارها سوال هایی در این زمینه بپرسد و یا سوگواری خود را با تحریک پذیری یا گوشه گیری نشان دهد. به طور کلی در مواجهه با فقدان یک شخص، اغلب، مراحلی که برای همه عمومیت دارد طی می شود که شامل شوک، ناباوری، خشم، غمگینی و در نهایت سازگاری با واقعه است. این فرآیند احتمال دارد که بین ۶ماه تا ۲ سال به طول انجامد با این حال رفتارهای افراطی که کارکرد روزمره فرد را به شدت مختل سازد طبیعی نیست و باید برای ممانعت از آسیب های احتمالی در چنین شرایطی از راهنمایی یک روان شناس کمک گرفته شود.

      بایدها و نبایدهای رفتار با کودکان داغدار
      او را در فرصت های مناسب همراه با سکوت در آغوش بگیرید: این کار برای تقویت حس همدردی و همدلی موثر است. همراه با کودک نقاشی کنید: این که شما همراه با کودک داغدار مشغول نقاشی کردن شوید به دلیل بیان احساساتش درباره افرادی که تصویرشان را نقاشی می کند می تواند موثر باشد.

      همراه با او آلبوم عکس های خانوادگی و آلبوم خودش را مرور کنید: این کار باعث می شود خاطرات مربوط به فرد فوت شده را با هم مرور کنید. هرگز از او نخواهید که عزیز از دست رفته اش را فراموش کند: این کار ممکن است در او احساس گناه ایجاد کند.

      همدردی را به کودک بیاموزید: کودک باید بفهمد که او تنها کسی نیست که عزیزی را از دست داده است و افراد دیگری هم سوگوارند و او می تواند برای آن ها نقش حمایتی ایفا کند. به سوالات او پاسخ دهید: کودک درباره فرد از دست رفته سوال خواهد کرد. بهتر است به سوال هایش پاسخ داده شود. کودک می خواهد بداند چه اتفاقی افتاده است. از دادن جواب هایی با جمله های کوتاه بپرهیزید.

      نگویید: «مادربزرگت مرده و دیگه نیست.» فکر نکنید چون کودک است نمی فهمد. موقعیتی را برای صحبت با او فراهم کنید. برایش توضیح دهید فردی که فوت کرده، دیگر در کنار او نیست و نمی تواند برگردد و کسی هم نمی تواند در این باره کاری انجام بدهد.

      از جملات کلیشه ای استفاده نکنید: برخی با جمله های کلیشه ای سعی می کنند کودک را آرام کنند. مثلا می گویند «همیشه خدا اونایی که خیلی خوب هستند رو پیش خودش می بره.» گفتن چنین جمله ای، دنیایی از اضطراب را برای کودک به همراه خواهد داشت یعنی کسانی که الان هستند و نمرده اند خوب نیستند؟ یا افراد خوبی که هستند و او خیلی دوستشان دارد هم به زودی خواهند مرد؟ همچنین اگر کودک سن بسیار کمی دارد به او نگویید که مثلا: «خدا مادربزرگت را پیش خودش برده» چرا که ممکن است با این جمله این تصور اشتباه در کودک به وجود بیاید که خدا عزیزانش را به ناحق از او گرفته است.
      موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • زهرا حسینی , فوریه 22, 2017 @ 11:06 ق.ظ

    با سلام و تشکر از پاسخ
    احتراما باید به اطلاع برسانم فرزند من ۷ ماه بود که پدرش را از دست داد بنابراین آن زمان سوالی برایش پیش نیامد و تاکنون هم سوالی نپرسیده من او را سر خاک برده ام و گفته ام این سعید هست ولی سوالی نپرسیده ولی اگر پدری فرزندش را مهدکودک میآورد نگاه عمیقی به او میکند ولی خیلی خود دار است و چیزی نمیپرسد یکبار که از مهد میآمدتوی ماشین یکدفعه با عصبانیت گفت من بابا دارم بابا سعید /بعد من ازش پرسیدم چی شد ؟چی گفتی؟بلافاصله در جوابم گفت مامان نگاه کن این مغازه آسانسور داره یعنی کاملا حرف را برگرداند و من نیز ادامه ندادم الان که حرفی نمی زنه من قاب عکس و آلبوم عکس پدرش را جمع کردم و تا کنون از او حرفی نزدم امروز صبح نیز گفت به سعید بگو برامون گل نرگس بیاره من بهش گفتم مامان جان سعید دیگه نمییاد رفته یک جای دور گفت چتر بگیره روی سرش که سرش خیس نشه بیاد گفتم مامان جون دیگه نمی تونه چتر هم بگیره اصلا دیگه نمی یاد بعد از مکثی گفت خدا پس ۱ سعید جدید بهم بده یکی هم بده به مامان لطفا راهنمایی فرمایید

    • مشاور , فوریه 23, 2017 @ 1:37 ب.ظ

      با سلام
      سرکار خانم فرزند شما شاید حسی به پدرش نداشته باشد منظورم همسر فوت شده شماست به عنوان پدرش چون به هر حال در سن پایین او را ازدست داده ولی چون داره بزرگتر میشه و تفاوت ها رو حس می کنه و مسائل عاطفی براش پیش میاد اصرار داره فردی وجود داشته باشه که حامی او باشد برای همون از سعید به عنوان پدر نام می بره و اصرار داره برگرده و به دنبال جایگزین است به خاطر کمبودهایی که اکنون حس کرده این شرایط پیش امده بهتره اگر عمو یا دایی داره که می تونند این خلا رو پر کنند ارتباط قوی تری با اونها داشته باشه و سعی کنید اگر سوالی راجب پدرش پرسید کم کم با مفهوم مرگ او را اشنا کند چون بچه ها در سنین مختلف مفهوم خاصی از مرگ را در نظر دارد
      و اگر بشه حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا با استفاده از تکنیک های روانشناسی کودک این مساله رو براش حل کنه و اینکه با همه اینکه قطعا مساله ای که براتون طرح می کنم شاید پذیرشش دشوار باشه ولی اینکه اگر فردی بود که هم می تونست برای فرزندتون پدر مناسبی باشه و هم برای شما حامی باشد بپذیرد به هر حال فردی با همه خوبی ها و ….رفته و الان وجود خارجی نداره و بهتره اینده خودتون رو هم در نظر بگیرید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • Mahsa , فوریه 23, 2017 @ 2:12 ق.ظ

    سلام من باکسی دوست شدم چندمدت پیش ولی ازشرایط اصلی زندگیش باخبرنبودم زمانی ب من گفتن ک من دلبسته ووابسته شده بودم شرایطشونم این بود ک ایشون زن وبچه داشتن ولی بازنشون اختلافاتی داشتن وسرهمین لج ولجبازی بازنش زن دومی رو صیغه کرده بود ومیخاسن ازهم جداشن ک متوجه شده زنش حامله اس وبخاطربچه جدانشدن اماب هرحال بچه ک بزرگتر بشه جدامیشن مدتی ازهم جداشدیم ولی ب اصرار ایشون دوباره باهم برگشتیم توی رابطه متاسفانه مانزدیکی هم داشتیم ومن بکارتمو ازدست دادم واین موضوع واسم خیلی عذاب آور شده مث خوره داره روحمو میخوره ازطرفی نمیدونم اون واسه خواستگاری اومدن مصممه یانه ازم فرصت خاسته چون داره کارای طلاق زنشومیکنه واقعن نمیدونم باید چیکارکنم لطفن کمکم کنین

    • مشاور , فوریه 23, 2017 @ 11:12 ق.ظ

      با سلام
      نمی دونم بنده درست متوجه شدم با آقایی دوست شدید که زن و بچه دارن در حال حاضر و بعد به دلیل اختلافات با فرد دیگری وارد رابطه شدند و از ایشون هم بچه دار شدند .یا زن اول ایشون باردار شده و اکنون می خوان ازشون طلاق بگیرین ؟ورای این صحبت ها باید بگم اینکه به هر حال شما با هم نزدیکی داشتید و برای خانم ها داشتن ارتباط وابستگی عاطفی ایجاد می کند که شاید اصلا نتوانند منطقی فکر کنند .منتهی اگر ایشون واقعا مصمم به طلاق از همسرشون هستند بهتره شما زمان تعیین کنید تا تکلیفتون زودتر مشخص بشه منتهی صادقانه بگم که درسته رابطه شما منجر به از دست رفتن بکارت شما شده و ازار روحیش قابله درکه ولی این مساله نباید باعث بشه که سعی کنید حتما با این فرد وارد زندگی بشید چون گذشته اشفته و حال و اینکه خیلی سریع وارد رابطه و رابطه های بعدی شدن ممکنه غیر طبیعی باشه و اگر فردا در زندگی با شما این اتفاقات تکرار شود چه خواهد شد .به هر حال شرایط سختی است ولی بنده توصیه می کنم اگر ایشون اومدن خواستگاری به فرض طلاق همسرشون باید با هم به مشاور مراجعه کنید و احتمال شنیدن هر پاسخی رو بدید و اصرار بر درست شدن ازدواج نداشته باشید .به هر حال هر فردی گذشته ای دارند هر چند تلخ می شود ولی برای اینده اصلاح شود و دوباره شروع کند و قرار نیست همیشه در عذاب وجدان گذشته باقی بماند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • طوبی , فوریه 27, 2017 @ 6:03 ب.ظ

    سلام و عرض خسته نباشید
    من نوزاد ۱۸روزه ای دارم
    منزل من طبقه ی بالای خانواده ی همسرم هست،خانواده ی همسرم انتظار دارن بچه هرروز صبح و عصر هردفعه تقریبا ۱تا۲ساعت کنارشون باشه و این قضیه منو آزار میده.نمیتونم بیشتر از نیم ساعت تحمل کنم.
    وقتی باشوهرم درمیان میگذارم میگه حق دارن اوناهم میخوان ببیننش.
    بهش میگم خب نیم ساعت ببرن بعد بیارن اگه بیشتر میخوان ببینن بیان اینجا.
    ولی مشکل من اینه که پدر شوهرم نمیان بالا بچه رو ببینن و انتظار دارن بچه رو ببریم پایین پیششون.
    بفرمائید روش درست چیه؟
    حق واقعا چییه؟
    من باید چکار کنم؟

    • مشاور , فوریه 27, 2017 @ 10:57 ب.ظ

      با سلام

      دوست گرامی آیا اگر با بچه خودتون تشریف ببرید مشکلی پیش میاد .این حساسیت ها ی مادرانه قابل درک است ولی نباید
      به قیمت ایجاد کدورت ها پیش بره .اینکه اینقدر به فرزند شما دلبسته هستند که مایل به دیدن هستند این خیلی نقطه مثبت است
      و خیلی سخت گیری نداشته باشید و بدونید این ابتداست که براشون جذابیت داره و کم کم این رفتارها از شدتش کم میشه منتهی شما اونها رو حساس نکنید و بدونید اونقدر زمان با فرزندتون خواهید داشت که گاهی اوقات خودتون مایل هستید کمی استراحت کنید و بسپارید به اعضای خانواده .امیدوارم درک کنید که به هر حال اونها نوه دارشدن براشون لذت بخش است و با درایت خودتون این احساس رو ازشون نگیرید
      موفق باشید

  • سعيد , مارس 2, 2017 @ 1:55 ب.ظ

    با سلام و عرض خسته نباشید
    جوانی ٢۴ ساله هستم ک حدود ۵ ماهی میشه با یه زن بیوه رابطه دارم.
    اول رابطه با هم قرار گذاشته بودیم ک رابطه عاطفی نداشته باشیم و من هم قبول کردم،چون اون زن بهم گفته بود ک شخص دیگه ای تو زندگیش هست و اون رو خیلی دوست داره،در ضمن اون شخص محل زندگیش از محل زندگی من و این خانوم دور هست و این خانم هیچ رابطه ی حضوری با اون شخص نداره.
    تو این مدت که با این خانوم رابطه دارم چندین بار رابطه حضوری و جنسی داشتم و به گفته خودش من خیلی بهش ارامش میدم و منو فقط واسه سرگرمی و ارامش میخاد.
    اما من بشدت دل بسته این خانوم شدم جوری که اصلا نمیتونم بجز اون خانوم ب چیزی فکر کنم،حتی وقتایی ک سرکار هستم مدام ب اون زن فک میکنم.
    اون اقا از زن درخواست ازدواج کرده و به خواستگاریش اومده اما زن قصد ازدواج نداره و رابطه اونا نسبت به قبل سردتر شده.
    در ضمن زن پسر بچهه ٣ سالع هم داره.
    میخام کمکم کنید هرجور شده از این خانوم دل بکنم،ممنون میشم

    • مشاور , مارس 2, 2017 @ 2:09 ب.ظ

      با سلام
      این خانمی که شما فرمودید بچه دارند و قطعا از شما بزرگتر هستند و شما در سنی هستید که هر چند به ایشون گفتید رابطه عاطفی نباشه ولی در اوج هیجانات هستید و وقتی رابطه جنسی هم داشتید خب وابستگی بیشتر شده و اون خانم قبلا ازدواج کرده بچه داره حالا با شما وارد رابطه شده و در این حین فرد دیگری رو می خواهد که منظومه رفتارهای بیمارگون است .ایشون رو نمی خوام قضاوت کنم ولی نباید برای رابطه هاشون حد و مرزی قائل باشند و تونسته شما رو وابسته خودش کنه و البته در این بین شما هم دچار خطا شدید باید ببینید آیا قرار نیست ازدواج کنید خب این رابطه و این وابستگی در انتخاب های بعدی شما تاثیر منفی می گذارد و ممکنه شما رو دچار اشتباه کنه ضمن اینکه وارد رابطه جنسی با فردی شدید که قطعا به این رابطه کاملا واقف است و همین ممکنه باعش بشه وقتی با فردی در اینده زندگی کنید در رابطه به خاطر بی تجربگی احساس زدگی داشته باشید و رابطه قبلی رو یاداوری کنید و این یعنی طرف مقابل شما در اون زندگی اذیت خواهد شد .با همه این اوصاف برای فراموش کردن ایشون اگر واقعا مصمم هستید به فراموشی و قرار نیست دوباره بهشون رجوع کنید با روانشناس صحبت کنید اینکه در ذهن یک پسر ۲۴ ساله زنی بیوه انقدر ایجاد دلبستگی کرده باشد برمی گردد به کمبودها و شرایط زندگی و باید بررسی و تحلیل شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • مهرناز , مارس 6, 2017 @ 7:47 ق.ظ

    با سلام
    من دختر ٢۶ ساله هستم که ٩ ماه هست ازدواج کردم
    همسرم ٣٣ ساله هست وبه صورت ناخواسته باردار شدم
    حدود ۵ هفته از بارداریم میگذره
    هر چند از لحاظ موقعیتی و مالی هیچ مشکلی نداریم
    ولی همسرم اعتقاد داره که از لحاظ ذهنی آماده نیستیم و اصرار به سقط جنین داره
    ولی من خودم اصلا دلم راضی به این کار نمیشه
    و هروقت بهش فک میکنم میزنم زیر گریه
    حالا نمیدونم که باید چکار کنم

    • راهنما , مارس 6, 2017 @ 11:27 ق.ظ

      به هر حال تا در اوایل بارداری شماست باید تصمیم گیری کنید ولی اگر از نظر مالی و شرایط اقتصادی مشکلی ندارید اجازه تولد به ایشون رو بدید چون شما و همسرتون اونو به این دنیا دعوت کردید و باید روی همین دعوتتون هم بمونید ولی در نهایت هر تصمیمی هست باید دو طرفه و سریع باشه
      ولی بدونید چنین کاری در آینده برای سلامتی شما مضر خواهد بود
      سقط جنین واژه ایی است که امروزه بسیار شنیده می شود و علل بسیاری می تواند زمینه ساز سقط جنین در فرد باردار باشد به طور کلی سقط جنین به معنی از دست رفتن جنین یا رویان قبل از هفته ۲۰ بارداری می باشد و به معنی پایان یافتن بارداری در هر مرحله ای است که زندگی نوزاد در جریان است.
      سقط جنین به طور کلی در دو دسته قرار می گیرد دسته اول به سقط جنین غیر عمدی (ناخواسته) گفته می شود که به صورت خود به خود اتفاق می افتد و فرد هیچ دخالتی بر آن ندارد و اصطلاح سقط جنین در اصل در این مورد به کار می رود که فرد باردار هیچ دخالتی در روند رشد بچه ندارد. دسته دوم عمدی می باشد که با استفاده از دارو ، مواد و یا به صورت عمل جراحی توسط شخص باردار انجام می شود و به آن سقط جنین خودخواسته می گویند و در بیشتر موارد باعث خطر و مشکلاتی در بدن فرد باردار می شود در این مقاله از سایت کودک آکاایران ۱۲ خطر سقط جنین توسط شخص باردار را برای شما توضیح خواهیم داد و شما را با خطرات ناشی از این اتفاق آگاه کنیم.
      سقط جنین,سقط عمدی جنین,سقط عمدی جنین در ماه اول
      سقط جنین ناخواسته
      سقط خودبخودی جنین فرآیندی طبیعی است که در بارداری ناموفق پیش می آید. اما سقط عمدی جنین با استفاده از دارو یا دیگر مواد یا عمل جراحی که باقیمانده محتویات رحمی را پاک سازی می کند، اتفاق می افتد.
      سقط جنین اگر به طور غیر ارادی و خودبخود صورت گیرد، عارضه جسمی شدیدی به همراه ندارد، یعنی زنان باردار باید توجه داشته باشند که بروز هر گونه خونریزی رحمی در این افراد غیرطبیعی است و بایستی علت آن توسط پزشک متخصص زنان بررسی شود. البته باید گفت در اکثر موارد، خونریزی در سه ماهه اول حاملگی، نشان دهنده سقط جنین است.
      ولی سقط عمدی جنین خطراتی را برای سلامتی مادر به همراه دارد. در این مطلب تعدادی از عوارض مهم مرتبط با سقط عمدی جنین را برایتان می گوییم.
      ۱- مرگ: از جمله عللی که به مرگ مادر در اثر سقط جنین منجر می شوند، می توان به خونریزی، عفونت، آمبولی، بیهوشی و حاملگی خارج رحم اشاره کرد.
      ۲- سرطان پستان: با سقط جنین خطر سرطان پستان تقریبا دو برابر می شود.
      ۳- سرطان دهانه رحم، تخمدان و کبد: زنانی که یک بار سقط انجام داده اند در مقایسه با زنانی که سقط انجام نداده اند، بیشتر دچار سرطان دهانه رحم می شوند. افزایش خطر ابتلا به سرطان تخمدان و کبد نیز با سقط های منفرد یا متعدد گزارش شده است.
      افزایش ابتلا به سرطان به دنبال سقط، با تغییرات هورمونی غیرطبیعی که بارداری را خاتمه می بخشد و تخریب درمان نشده دهانه رحم مرتبط است.
      سقط جنین,سقط عمدی جنین,سقط عمدی جنین در ماه اول
      سقط جنین عمدی
      سقط جنین، خطر جفت سرراهی (پایین آمدن جفت در رحم مادر) در بارداری های بعدی را ۷ تا ۱۵ برابر بیشتر می کند
      ۴- سوراخ شدن رحم: ۲ تا ۳ درصد زنانی که سقط جنین می کنند، در معرض خطر سوراخ شدن رحم قرار دارند. بسیاری از این جراحات تشخیص داده نشده و درمان نمی شوند، مگر این که معاینه لاپاراسکوپی انجام شود.
      خطر سوراخ شدگی رحم برای زنانی که قبلا زایمان کرده اند، یا هنگام سقط بیهوشی عمومی داشته اند، افزایش می یابد.
      آسیب رحم ممکن است باعث بروز عوارضی در بارداری های بعدی گردد و حتی نیاز به هیسترکتومی (درآوردن رحم از بدن) شود که خود تعدادی از عوارض دیگر مانند پوکی استخوان را در بر دارد.
      ۵- پارگی دهانه رحم: پارگی های دهانه رحم که نیازمند بخیه زدن هستند، در حداقل یک درصد سقط های سه ماهه اول بارداری رخ می دهد. پارگی های کوچک تر نیز که درمان نمی شوند، در درازمدت به تخریب سیستم باروری منجر می شوند.
      آسیب دائمی دهانه رحم ممکن است به شل شدن دهانه رحم، زایمان زودرس و عوارض زایمان منجر شود.
      خطر تخریب دهانه رحم در سقط های سه ماهه دوم بارداری و در مواردی که از لامیناریا برای اتساع دهانه رحم استفاده نمی شود، بیشتر می گردد.
      سقط جنین,سقط عمدی جنین,سقط عمدی جنین در ماه اول
      سقط جنین ناخواسته
      ۶- جفت سر راهی: سقط جنین، خطر جفت سرراهی (پایین آمدن جفت در رحم مادر) در بارداری های بعدی را ۷ تا ۱۵ برابر بیشتر می کند که خود تهدیدکننده زندگی مادر است.
      ۷- تشکیل غیرطبیعی جفت به علت تخریب رحمی، خطر بروز بدشکلی های جنینی، مرگ قبل از زایمان و خونریزی بیش از حد طی زایمان را افزایش می دهد.
      ۸- نوزادان معلول در بارداری های بعدی: سقط جنین با تخریب رحم و دهانه رحم همراه است که خطر زایمان زودرس، عوارض زایمان و تشکیل غیر طبیعی جفت در بارداری های بعدی را افزایش دهد. این عوارض از جمله علل معلولیت نوزادان است.
      ۹- حاملگی خارج رحم: سقط به طور ویژه احتمال حاملگی های خارج رحم را افزایش می دهد. حاملگی های خارج رحم، خود تهدیدکننده زندگی مادر بوده و ممکن است منجر به نازایی گردد.
      ۱۰- بیماری های التهابی لگن : این بیماری ها ممکن است به افزایش خطر حاملگی نابجا و کاهش باروری منجر گردد. ۲۳ درصد از زنانی که در زمان سقط، عفونت کلامیدیا دارند، طی چهار هفته دچار بیماری های التهابی لگن می شوند.
      مطالعات نشان داده است که ۲۰ تا ۲۷ درصد متقاضیان سقط جنین دارای عفونت کلامیدیا هستند. تقریبا ۵ درصد بیمارانی که عفونت کلامیدیایی نداشته اند، طی چهار هفته پس از سقط سه ماهه اول، دچار بیماری های التهابی لگن می شوند. به همین دلیل، زنان باید قبل از سقط جنین، برای غربالگری و درمان چنین عفونت هایی به پزشک متخصص مراجعه کنند.
      سقط به طور ویژه با تغییرات رفتاری مانند هرزگی، سیگار کشیدن، مواد مخدر و اختلالات تغذیه ای ارتباط دارد که همگی تهدیدکننده سلامتی هستند
      ۱۱- اندومتریوز: اندومتریوز از خطرهای بعد از سقط برای همه زنان است. اندومتریوز بیماریی است که در آن، بافت داخل رحم که آندومتر خوانده می شود، به اشتباه در جایی خارج از رحم رشد می کند.
      زنان کم سن دو و نیم برابر زنان ۲۰ تا ۲۹ ساله مستعد ابتلا به اندومتریوز بعد از سقط هستند.
      ۱۲- التهاب و عفونت بافت رحم عارضه دیگری است که دارای علائمی مثل درد شکم، تب و افزایش خونریزی می باشد. در واقع انتظار می رود که این مسئله در حدود نیم درصد کورتاژ با ساکشن، علی رغم پیشگیری آنتی بیوتیکی اتفاق بیفتد.
      سقط جنین,سقط عمدی جنین,سقط عمدی جنین در ماه اول
      سقط جنین
      سه نکته
      ۱- به نقل از سایت آکاایران : اکثر مطالعات نشانگر وجود خطر برای زنانی است که تنها یک بار سقط انجام می دهند. اما همین مطالعات نشان می دهند زنانی که سقط های مکرر داشته اند، در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند. این نکته به ویژه از آنجا قابل تامل است که در بیشتر موارد، سقط ها مکرر می شوند.
      ۲- طی تحقیقی بر روی ۱۴۲۸ زن معلوم شد سقط عمدی جنین به طور مشخص با سطح پایین تر سلامتی بدن ارتباط دارد.
      ۳- سقط به طور ویژه با تغییرات رفتاری مانند هرزگی، سیگار کشیدن، مواد مخدر و اختلالات تغذیه ای ارتباط دارد که همگی تهدیدکننده سلامتی هستند.

    • مشاور , مارس 6, 2017 @ 2:52 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز حتما نفر سومی به عنوان روانشناس باید حس شما رو نسبت به او جنین برای همسرتون توضیح بده ضمن اینکه سقط امروزه ممکنه باعت ناباروری بشه و ایشون باید بدونند که برای داشتن فرزند امادگی ذهنی ایجاد خواهد شد .و الزامات مربوط به پدری و مادری ناخئاگاه شکل می گیرد و جای نگرانی نیست .باید شرایط رزوحی شما رو درک کنند و اینکه در به وجود اومدن فرزند کسی مقصر نیست و ایشون هم نقش داشتند به اندازه شما .
      امیدوارم با مراجعه حضوری پذیرش ایشون نسبت به فرزندتون بیشتر شود و در این دوران شرایط روحی مناسبی براتون فراهم کنند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • سميرا , مارس 6, 2017 @ 2:47 ب.ظ

    سلام
    لطفا یه مشاور خوب در شیراز به من معرفی کنید

    • مشاور , مارس 6, 2017 @ 10:14 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • azad , مارس 7, 2017 @ 10:05 ق.ظ

    سلام
    من مردی هستم ۵۰ ساله حدود ۲۷ سال پیش با دختری در دانشگاه آشناشدم که یک سال از من بزرگتر بود مدتی باهم بودیم فقط به عنوان دوست . بعد که خواستم رابطه را تمام کنم دختر منو تهدید به خودکشی کرد و من مجبور شدم باهاش ازدواج کنم البته هیچ رابطه جنسی باهم نداشتیم و من هم سن کمی داشتم و ازدواج کردم به مرور زمان فهمیدم که اون کسی که میخواستم نیست . اون کسی بود که به خانه داری هیچ علاقه ای نداشت از آشپزی بدش میومد ترجیح میداد بیشتر وقتش رو بیرون بگذرونه خیابانها رو پاساژها رو بگرده . آدم اجتماعی نبود باعث شد با همه دوستان و آشنایان قطع رابطه کنم . خودش رو بالاتر از بقیه میدونست . زندگی ما شده بود فقط چارچوب خونه . در ضمن از لحاظ زناشویی هم مشکل داشت و چند سال بود که یاِسه شده بود و منو نمی تونست که تأمین کنه و تمارض هم میکرد. و بیماریهای دیگری هم داره از جمله فشار خون و قلب و مشکل مفاصل .و دائم دارو مصرف میکنه . حاصل این ازدواج دختری بود که حتی بلد نبود بچه داری کنه و من خودم بزرگش کردم . از لحاظ عاطفی هم منو تأمین نمیکرد . در لحاظ زناشویی هم فقط اوایل ازدواج عادی بودو بعد از اون انگار یه آدم آهنی هیچ حسی نداشت . طی ۵-۶ سال اخیر هم از روابط زناشویی تمارض میکرد. کلا از هر لحاظ من افسرده و دپرس شده بودم و میلی به زندگی نداشتم و حتی فکر خودکشی به سرم زده بود. در ضمن هر وقت میخواستم ایراداتش رو بهش بگم فوری گریه و زاری میکرد و قهر میکرد و هیچوقت نتونستم که مشکلاتمون رو بازگو کنم . تا اینکه ۳سال و نیم پیش با دختری آشنا شدم که ۱۰ سال از من کوچکتر بود اول فقط من باب شیطنت بود ولی هر چی بیشتر باهاش صحبت میکردم نقطه مشترکای زیادتری پیدا میکردم . یعنی دقیقا اون کسی بود ک تو زندگی دنبالش میگشتم و تمام خلا های عاطفی منو پرمیکرد و باهم خیلی مچ بودیم . بعد از مدتی هم رابطمون باهم شروع شد و از لحاظ جنسی هم منو تأمین میکرد البته نه اینکه همیشه در دسترس باشه و بتونیم رابطه داشته باشیم . خلاصه گذشت و چشم بازکردیم دیدیم عاشق هم شدیم . چندین بار بخاطر مشکلات موجود ( چون اون دختر هدفش ازدواج بود) خواستیم از هم جدابشیم ولی بخاطر روابط عاطقی شدیدی که بینمون بود نتونستیم در ضمن من هم دلم میخواست که باهاش ازدواج کنم و همیشه میگفتم که چه دیر پیدات کردم ولی با همه این تفاسیر بهش امید میدادم که صبر کنه و بالاخره روزنه امیدی هست که بهم برسیم . من خودم یه آدم احساسی و عاطفی هستم و طاقت اینکه یکی باهام قهر کنه و جنگ اعصاب راه بندازه رو ندارم . هر وقت هم خواستگاری واسه این دختر میومد اعصابم میریخت بهم البته اون دختر هم خیلی منو دوست داره و به هیچ عنوان نمیخواست که با کسی دیگه ازدواج کنه از وقتی که با این خانم آشنا شدم زندگیم یه طور دیگه شد که احساس خوشحالی میکردم دیگه انگیزه برای زنده بودن پیدا کرده بودم و این شادی نصیب خانوادمم شده بود . چون تا قبل از اون به یه آدم افسرده تبدیل شده بودم ک هیچ کس توجهی به من نمیکرد . در طول این سه سال و نیم با وجود اینکه شب و نصفه شب از پیش همسرم بلند میشدم و میرفتم پیش اون دختر هیچ وقت خانمم نفهمید و متوجه رفتارای من نشد
    تا اینکه سه ماه پیش تصمیم گرفتیم که مسئله رو تو خونه بگم البته قبلش پیش مشاور رفتیم و مشاور گفت وقتی این همه مشکل داشتی بایدمیگفتی خلاصه قضیه ایندختر گفته شد و گفتم که میخوام باهاش ازدواج کنم . دقیقا تا گفتم منو مجبور کرد که خونه و ماشین رو به نامش کنم و اینکارو کردم . ولی از اون روز به بعد روزگار منو سیاه کرده و میگه به هیچ عنوان نمیذارم که با کسی ازدواج کنی و باید تااخر عمرت پایبند من باشی . من به هیچ عنوان در حق اونا کوتاهی نکردم و نخواهم کردم به اندازه هم دارم که بخوام خرج دوخانواده رو بدم در ضمن اینکه دختر مورد نظر من هم شاغل هست . من همیشه هواشون رو حتی بیشتر خواهم داشت . حالا از شما میخوام که بگید من چکار کنم از چه راهی برم که بتونم ازدواج کنم
    ممنون

    • مشاور , مارس 7, 2017 @ 11:04 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اولین اشتباه شما به نام کردن خونه و ماشین بوده که باعث افزایش توقعات شده دوم اینکه
      وقتی ایشون در زندگی کم می گذارند خب میشه با عنوان عدم تمکین طلاق گرفت اگر حق طلاق باخانم نباشد .
      و اینکه ایشون به هر حال شاید وقتی فهمیدند مثل هر خانم دیگری باعث افزایش حس حسادت شده منتهی از واسطه استفاده کنید که ایشون رو راضی کنند اگر مایل به طلاق نیستند شما ازدواج مجدد داشته باشید چون می فرمایید می تونید هر دو خانواده رو تامین کنید
      شما به خاطر کمبودهای منزل و برقراری رابطه جنسی وابسته شدید به این نکته هم توجه بفرمایید هر چند میگید خیلی با فرد جدید مشابهت دارید ولی دقت کنید که مجدد دچار اشتباه نشوید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • آزاد , مارس 7, 2017 @ 11:16 ق.ظ

    خب مسئله اینجاست که از چه روشی استفاده کنم که راضی بشن کوتاه بیاد و زندگی رو به کامم تلخ نکنه
    ممنون از راهنماییتون

    • مشاور , مارس 7, 2017 @ 12:21 ب.ظ

      با سلام
      بهتره یا مشاور با ایشون صحبت کنند تا راضی شوند و یا از یک واسطه استفاده شود البته اگر بتونید با مشاور حقوقی طلاق هم صحبت کنید می توانند کمک کنند
      موفق باشید

  • مهرشاد64 , مارس 7, 2017 @ 11:50 ق.ظ

    سلام وقت بخیر؛
    دختری ۶ساله دارم که الان در مقطع پیش دبستانی مشغول به تحصیل هست.از زمان رفتن به پیش دبستانی خیلی پرخاش گر وبهانه گیر شده ومدام از معلم وهمکلاسی هاش گلایه میکنه وناراضی هست.تو خونه هم لج باز وبهانه گیر هست.با مربی پیش دبستانیش هم صحبت کردم ایشان میگن که از لحاظ آموزشی خوبه،اما مدام سر کلاس بی توجهی میکنه وبا بچه های دیگه صحبت میکنه وحواسشون رو پرت میکنه وبه تذکرات مربی بی توجه هست.توی خونه هم با خواهر کوچکش که یکساله هست حسودی میکنه وبه بهانه های مختلف اذیتش میکنه ولج بازی میکنه.لطفا در این مورد راهنمایی کنید

    • مشاور , مارس 7, 2017 @ 12:30 ب.ظ

      با سلام
      اگر دختر شما با همه هوش سرشار بی حوصله می شود فعالیت زیادی دارد و هر چیز جدیدی مدت کوتاهی توجه او را جلب می کند و بعضی رفتارهایش ممکنه به خودش آسیب بزنه ولی براش اهمیت نداره و احیانا در بحث هایی که تمرکز بخواهد دقت و تمرکز کافی ندارد بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا بررسی کنند و علت رو ریشه یابی کنند .
      به هر حال یا ممکنه مشکل خاصی باشه یا صرفا سازگاری با محیط جدید است که مرتفع خواهد شد ولی ملزم پیگیری شما و مراجعه به روانشناس کودک است

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • علیرضا , مارس 9, 2017 @ 10:25 ق.ظ

    سلام
    اسم من علیزضا هست من با یک پسری دوست هستم و خیلی با هم صمیمی هستیم ولی به دلیل مشکلاتی که خانواده من با دوست بنده دارند قصد دارند منو از ادامه رابطه با دوستم باز دارند ولی خودم اصلا نمیخوام که از دوست جدا بشم.
    خواهشا راهنماییم کنید. ممنون

    • مشاور , مارس 9, 2017 @ 5:26 ب.ظ

      با سلام
      درسته شما دوستان خوبی هستید ولی باید دید خانواده چه ملاک هایی برای دوستان شما داشتند که از ادامه دوستی منصرف کردند و اجازه ندادند رابطه ادامه داشته باشه .ببینید گاهی ما د ر سنین خاص بیشترین افرادی که برامون جذابیت دارند دوستان هستند
      ولی در نظر نمی گیریم که این ها بعدا می تونند چه مسائلی برامون ایجاد کنند و حتی مسیر اینده ما عوض شود ولی خانواده ها با تجربه ای که دارند خب سعی می کنند راهنمایی مناسب را داشته باشند .البته باید دید ملاک های شما برای دوست یابی چقدر با خانواده منافات دارد و دلیل این قطع رابطه چیست ؟
      بهتره شما به روانشناس مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • amin , مارس 11, 2017 @ 3:44 ب.ظ

    با سلام. من حدود ی دو ماهی میشه که با یه دختر خانم نامزد کردم. قبلا با هم دوست بودیم.ایشون خواستگارای زیاداشتن وحتی پسر خالشون رو به خاطر کن رد کردن و همچنین خیلی هم زیبا هستن. ایشون قبل از من با دوستم دوست بودن. البته در حد دو یا یه روز و من از این رابطه با خبر بودم و واسم مهم نبود. ولی بعد از نامزدی رابذه قبلیش با دوستم داره اذیتم میکنه خیلی رو مخمه حتی گاهی اوقات دیوونم میکنه. دختره خودش خیلی خوبه. وخانوادشون هم عالی هستن. جچند روز دیگه هم عقدمون هست .لطفا راهنماییم کنید

    • راهنما , مارس 12, 2017 @ 12:41 ب.ظ

      دوست عزیز بهترین توصیه به شما اینه وقتی نمیتونید چنین رابطه ای که هیچ ربطی به شما هم نداشته رو فراموش کنید باید از این ارتباط خارج بشید
      و سد راه زندگی فرد دیگه ای نباشید چون در آینده همین موضوع زندگی شمارو به تنش خواهد کشاند
      پس خودتون رو گمراه نکنید و یا موضوع رو درک کنید و برای تمام عمرتون حل و فصلش کنید و یا راه دوم که کاملا مشخصه و اجرا کنید

    • مشاور , مارس 12, 2017 @ 2:13 ب.ظ

      با سلام
      اگر این مساله خیلی براتون ازاردهنده اس بهتره حتما مراجعه کنید تا افکار مزاحمی که در این مورد وجود دارد مرتفع شود
      به هر حال باقی بودن این افکار باعث میشه کم کم با همه شرایط خوب ایشون سرد بشید و حتی مدام دچار شک شوید با هر کار کوچک ایشون حتی ممکنه در مسائل جزئی زندگی این مسئله رو به ایشون یاداور شوید و همه این مسائل آزاردهنده خواهد بود
      بهتره حتما مسئله رو برای خودتون حل کنید و از عواقب جدی تر باقی موندن این مسائل پیشگیری کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • راحله , مارس 27, 2017 @ 8:27 ق.ظ

    با سلام
    ضمن تبریک سال نو، مشکل من اینه که حدود ۵ ماهی هست که خیلی عصبی میشم.
    این من رو آزار میده و صد در صد اطرافیانم رو هم ناراحت میکنه. من ۳۰ ساله – مجرد و شاغل هستم. راه های مقابله با عصبانیت رو می خواستم آشنا شم. البته باید بگم که تو این ۳۰ سال، زندگی تقریبا سختی داشتم. احساس می کنم آستانه تحملم تموم شده ….
    ممنونم

    • مشاور , مارس 27, 2017 @ 9:11 ق.ظ

      با سلام
      با این شرایط حتما باید مراجعه داشته باشید .البته بدونید در این سن شاید خود مجردی نوعی تنش ایجاد کند از طرفی وجود غرایز و از طرفی تجرد با هم ناهمخوانی دارند که باید بیشتر ورزش کنید .و حتما در برنامه روزانه وقتی برای تفریح هم قرار بدهید چون خستگی ذهن و روح هم مشکلات را تشدید می کند .البته مشکلاتی که می فرمایید و سختی هایی که داشتید قطعا موثر بوده ولی سعی کنید با دوستان صمیمی معاشرت کنید .زمان هایی را فقط به خودتان اختصاص دهید و تلاش کنید شرایط روحی را سرو سامان ببخشید
      .قبل از اموختن روش های مقابله با عصبانیت باید بتوانیم علت ها را بیابیم تا بتوانیم کلا پیشگیری کنیم .امیدوارم زودتر مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • پردیس , مارس 27, 2017 @ 4:19 ب.ظ

    با سلام ، آیا اگه دختر و پسر کم خونی مینور داشته باشن میتونن باهم ازدواج کنن و اگه میتونن برای اینکه فرزند آنها دچار تالاسمی نشود چیکار باید کرد؟

    • مشاور , مارس 28, 2017 @ 9:41 ق.ظ

      با سلام
      مشکل اصلی در مورد این بیماری آن است که برخی نمی‌دانند به نوع مینور یا خفیف تالاسمی مبتلا هستند و از آن بدتر تصمیم به ازدواج با فردی می‌گیرند که او نیز به تالاسمی مینور مبتلاست که در چنین شرایطی ۲۵‌درصد احتمال دارد چنین زوجی دارای فرزندی با تالاسمی نوع حاد یا ماژور شوند که زندگی‌اش را با مشکلات و عوارض زیادی روبه‌رو می‌کند.

      به چنین زوجی برای تصمیم‌گیری منطقی درباره ازدواج و تبعاتش در رابطه با این بیماری چه پیشنهاد منطقی می‌توان داشت؟

      یکی انجام آزمایشات ژنتیک در هر بارداری روی جنین در هفته‌های ۱۲ تا ۱۴ حاملگی و در صورت بیمار بودن جنین، ختم حاملگی و سقط براساس مجوز قانونی از سوی مراجع قضایی.

      روش دیگر استفاده از روش‌های جدید بارداری مانند PGD (تشخیص پیش از لانه‌گزینی جنین حاصل از لقاح آزمایشگاهی برای پیشگیری از تولد نوزادان مبتلا به بیماری‌هایی همچون تالاسمی، انواع عقب‌ماندگی‌های ذهنی، ناشنوایی، نابینایی و انواع سرطان‌ها) است که به واسطه آن می‌توان از تولد کودک بیمار جلوگیری کرد.

      مینور

      تالاسمی مینور به ناقلان صفت تالاسمی گفته می‌شود که معمولا هیچ گونه علامت بالینی خاصی ندارد و مبتلایان به این نوع تالاسمی، تفاوتی با افراد سالم ندارند و فقط هنگام انجام آزمایشات خون تشخیص داده می‌شوند.

      ماژور

      در حالی که تالاسمی شدید یا ماژور به افرادی که مبتلا به بیماری تالاسمی هستند گفته می‌شوند که دچار علایم بالینی چون کم‌خونی، رنگ‌پریدگی، ضعف و بی‌حالی، تپش قلب، اختلال رشد و کم‌وزنی هستند و به دریافت خون و داروهای ویژه این گروه نیاز دارند.

      بیماری کاملا ژنتیک

      تالاسمی یک بیماری صددرصد ژنتیک است و بر گرفته از پدر و مادر ناقل صفت و ژن تالاسمی خفیف یا مینور است که در هر بارداری در زوجینی که هر دو ناقل صفت و ژن تالاسمی خفیف یا مینور باشند، امکان دارد جنین ۵۰ درصد ناقل صفت تالاسمی مینور یا خفیف، ۲۵ درصد بدون ژن تالاسمی یا سالم و ۲۵ درصد مبتلا به تالاسمی شدید یا ماژور شود.

      در واقع در هر بارداری زوجین ناقل تالاسمی مینور یا خفیف ۷۵ درصد امکان دارد فرزند سالم متولد شود و ۲۵ درصد امکان دارد فرزند مبتلا به تالاسمی شدید یا ماژور متولد شود.

      البته موارد نادری هم به شکل جهش یا موتاسیون در دنیا گزارش شده که باعث تولد کودک مبتلا به تالاسمی شدید شده است.

      اگر هم یکی از والدین مبتلا به تالاسمی شدید و زوج دیگر این خانواده سالم باشد تمام فرزندان متولد شده ناقل تالاسمی مینور یا خفیف هستند و مشکل خاصی برای فرزند متولد شده ایجاد نمی‌شود و اگر یکی از والدین مبتلا به تالاسمی خفیف یا مینور و زوج دیگر این خانواده سالم باشد ۵۰ درصد فرزندان فاقد هرگونه ژن و ۵۰ درصد فرزندان متولد شده ناقل تالاسمی مینور یا خفیف هستند.

      آزمایش از هفته ۱۲ تا ۱۴ بارداری
      در صورت بیمار بودن جنین، پس از انجام آزمایشات از سوی آزمایشگاه‌های ژنتیک و تایید پزشک قانونی و ارایه مجوز از سوی قضات دادگستری، ختم حاملگی قبل از هفته ۱۷‌حاملگی قابل انجام است و در صورت گذشتن از این زمان ارایه مجوز قانونی برای ختم حاملگی دیگر میسر نیست.

      تغییر الگوهای زندگی

      افراد ناقل تالاسمی مینور یا خفیف به اقدامات درمانی و دارویی و توصیه تغذیه‌ای خاصی نیاز ندارند و فقط به آنها توصیه می‌شود هنگام ازدواج به انجام آزمایشات قبل از ازدواج توجه خاصی داشته باشند.

      اما در مورد فعالیت‌های بدنی بیماران تالاسمی دکتر آراسته می‌گوید: مبتلایان به تالاسمی شدید در فعالیت‌های بدنی باید به توصیه‌های پزشکان معالج خود توجه کرده و در صورت داشتن بیماری قلبی یا پوکی استخوان از فعالیت‌های شدید و ورزش‌های سنگین و طولانی‌مدت پرهیز کنند و به ورزش‌ها و فعالیت‌های سبک بپردازند.

      البته در صورت کنترل بودن بیماری، پایین بودن آهن بدن و نداشتن عوارض بیماری، محدودیت خاصی در انجام فعالیت‌های بدنی ندارند و در کنار مصرف داروهای تجویزی ویژه بیماری خود و با مصرف مایعات کافی نسبت به انجام فعالیت‌های بدنی اقدام کنند.

      تزریق به موقع خون

      نکته مهم دیگر، مصرف صحیح و منظم داروهای کاهنده آهن است که برای دفع آهن تجمعی در اعضا و ارگان‌های بدن باید استفاده شود؛ زیرا یکی از مهم‌ترین مشکلات بیماران تالاسمی، افزایش میزان آهن در بدن است که به دلیل تزریق خون‌های مکرر و افزایش جذب آهن گوارشی در بدن این بیماران تجمع می‌کند و به شرایط سمی برای سلول‌های بدن می‌رسد.

      عوارض افزایش آهن خون

      آهن اضافه روی قلب،کبد، غدد و پوست رسوب می‌کند که حاصل آن می‌تواند بروز طیف گسترده‌ای از اختلالات و بیماری‌ها ازجمله ایجاد بیماری‌های نارسایی قلبی، ایجاد افزایش فشار خون ریوی، اختلال شبکه هدایتی قلب، اختلال ضربان و ریتم قلب، نارسایی کبدی، اختلال عملکرد لوزالمعده، ایجاد بیماری دیابت، اختلال عملکرد غده پاراتیروئید، ایجاد اختلالات کلسیم و پوکی استخوان، اختلال عملکرد غده تیروئید و کم‌کاری آن، اختلال عملکرد غدد جنسی، اختلال در بلوغ و ایجاد وقفه در رشد قدی و جسمی باشد که براحتی می‌توان با مصرف داروهای دفع‌کننده آهن به شکل منظم و مداوم و زیر نظر پزشک، جلوی آن را گرفت.

      دگرگونی در زندگی مبتلایان به تالاسمی
      پیوند مغز استخوان یکی از راهکارهای مهم درمانی در این بیماران محسوب می‌شود که در صورت داشتن شرایط مناسب برای پیوند که توسط پزشکان معالج مشخص می‌شود و با یافتن سلول‌های مناسب از خواهر، برادر یا والدین بیمار یا ازخون بند ناف نگهداری شده یا از بانک‌های نگهدارنده سلول‌های بنیادی می‌توان شرایط درمانی مطلوب‌تری را برای بیمار مبتلا به تالاسمی ایجاد و پس از موفقیت در انجام پیوند عملا بیماری را در فرد کنترل و دگرگونی بزرگی در زندگی وی ایجاد کرد.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • افسانه , مارس 31, 2017 @ 2:21 ب.ظ

    باسلام و با عرض تبریک سال نو خدمت شما.دختری ۳۰ساله هستم ک با پسری ۳۴ ساله وارد دوران اشنایی شوم ایشون فعلا شغلی ندارند ولی پیگیر هستن چن جا رزومه دادن دلهره و دو دلی من همین نداشتن شغلشون هس از طرفی خونوادشونم خیلی عجولن ک زودتر عقد بگیریم میشه راهنماییم کنین ممنونم.

    • مشاور , آوریل 1, 2017 @ 8:38 ق.ظ

      با سلام .دوست عزیز اولویت های شما بسیار اهمیت دارد و ملاک های ازدواج اگر فکر می کنید مسئله شغلی خیلی مهمه و ایشون با سطح تحصیلات و توانایی هایی که دارند ممکنه شغلی پیدا کنند که حداقل های زندگی را فراهم کند خب اقدام کنید و الا اگر واقعا ایشون حداقل ها رو نمی توانند فراهم کنند و خانواده هم ممکنه حمایت نکنند .خب کمی صبر داشته باشید چون به هر حال مسئله شغل بسیار اهمیت دارد .بعد مادی در زندگی ملاک اصلی نیست ولی به هر حال برای ادامه و گذران زندگی حائز اهمیت است و باید توجه داشته باشید .اگر خودتون با بیکاری مشکلی ندارید عقد کنید و الا کمی صبر داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • رامبد , آوریل 2, 2017 @ 10:43 ق.ظ

    باسلام و تبریک سال نو
    من پسری هستم ۲۵ ساله.از بچگی دخترعموی من رو اسم ما رو گذاشته بودن روهم که بزرگ شدیم ازدواج کنیم
    ولی بزرگ که شدیم من هیچ علاقه ای به ایشون پیدانکردم و از طرفی با دختر عمه سر موضوع ازدواج صحبت کردیم که الان به سال سوم نامزدی مون نزدیک میشه.
    حالا مشکل اینجاست که توی این ۳ سال ما تقریبا دو سومش رو باهم قهر بودیم
    سر بهونه های الکی و انتظاراتی که داشتیم از هم مثلا من احساس می کردم ایشون مقصرن و ایشون هم احساس می کردن که من مقصرم و هر دو منتظر بودیم که اون یکی پا پیش بذاره
    همین جوری زمان قهرامون طول می کشید حتی بعضی مواقع تا ۶ ماه هم میشد که باهم قهر بودیم.
    الان من بهش می گم که همه این مشکلاتمون سوتفاهمی بوده که راحت همون موقع می تونسته هل بشه
    ولی ایشون میگه که دلسرد شده و ی جورایی احساس میکنم داره تحملم میکنه.
    میخاستم بدونم چطوری میتونم دلگرمش کنم که گذشته رو فراموش کنه

    • مشاور , آوریل 3, 2017 @ 8:45 ق.ظ

      با سلام شما اکنون در دوران شناخت هستید تا با خصوصیات و ویژگی های اخلاقی هم آشنا شوید و اینکه چقدر مشترکات وجود دارد ..این دوران اگر واقعا به شناخت بیشتر صرف شود ممکنه در بسیاری از موارد از ازدواج اشتباه جلوگیری شود.گاهی به فردی متمایل می شویم او را برای ازدواج دوست داریم ولی وقتی مدتی می گذرد تازه متوجه تفاوت های بین خودمون میشیم .بنابراین تنها دوست داشتن نمی تواند شرطی برای زندگی مشترک باشد .شما نباید خودتون رو به کسی تحمیل کنید اگر واقعا فکر می کنید اختلافات کمه و بیشتر سو تفاهم است میشه با رفتن پیش مشاور حلش کرد خب اقدام کنید.ولی اگر تفاوت ها و اختلاف نظرهای جدی دارید کمی با احتیاط برای اینده تصمیم بگیرید .اگر قرار باشه بعد از ازدواج ۶ ماه قهر باشید مطمئن باشید زندگی عذاب آوری خواهید داشت که هیچ کدام از طرفین لذت نمی برند.در زندگی باید کوتاه بیایید.تلاش کنید هر طرف انعطاف پذیری داشته باشید و با گذشت باشید تا زندگی موفقی را تجربه کنید .امیدوارم از جلسات مشاوره بهره ببرید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *