مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • پونه , دسامبر 8, 2014 @ 11:53 ب.ظ

    سلام ازدواج کردم و دو فرزند دارم خیلی حساس هستم طوری که دیگه شوهرم خسته شده خودم هم همینطور لطفاً منو راهنمایی کنید

    • Anonymous , دسامبر 9, 2014 @ 1:24 ق.ظ

      ۱- سطح توقع خود را از دیگران کاهش دهید.از هر کسی به اندازه ی ظرفیتش توقع داشته باشید.
      ۲- یادتان باشد که انسان ها موجوداتی غیر قابل پیش بینی هستند.پس همواره از هر کسی منتظر هر چیزی باشید.انسانها در شرایط مختلف واکنش های عجیبی از خود بروز می دهند.آمادگی قبلی شما باعث می شود که ناراحت و حساس نگردید.
      ۳- عمر ما کوتاه تر از آنی است که فکرش را می کنید.قدر لحظه های زندگی را بدانید و از هر ثانیه ی آن برای زندگی کردن با ارامش و خوشحالی استفاده کنید.به دنیا اعتباری نیست.دم غنیمت است.
      ۴- ملاک تشخیص اینکه یک طرز فکر یا روش در زندگی صحیح است یا خیر،توجه به نتایج اجرای آن روش یا طرز تفکر است.وقتی شما از وضعیت فعلی خود حاصلی جز رنج و ناراحتی نداشته اید،یعنی روش و منش زندگی شما مناسب نیست و باید تغییرش دهید.
      در ضمن هیپنوتیزم درمانی هم تونسته در مواردی این رفتار رو در فرد کاهش بده

  • روزبه , دسامبر 11, 2014 @ 5:14 ب.ظ

    باسلام ضمن فدردانی ازخدمات شایسته مسولین ومشاوران محترم به استحضارمیرساندپس ازشکست ومتارکه زندگی اولم متاسفانه بدلیل عدم امکان ادامه حیات( مجردی) زندگی دوم وجدید اختیارکردم .همسرم رفتارهایی دارد که با هیچ منطقی قابل درک نمیباشد مهمترین عاملی که جهنم ساخته اینکه با قبل ازعقدزمین تا اسمان تغییرکردهوووووو…
    اشاره به مواردی:هیچ گونه صحبتی وگفتی نداریم-سلام خداحافظی هیچ-تنها خوابیدن دراتاق های جداگانه-رفت وامد ازخانواده راقطع کرده- تا امروزهیچ یک ازبستگانش را ندیدم وکلی مسایل ومعضلاتی که کم کم خودم هم نمیشناسم.چندین مرتبه خاهان طلاق شدم ولی تمسخر پاسخم بوده ممنون لطفا رهنمودطریق فرمایید

    • Anonymous , دسامبر 12, 2014 @ 2:00 ق.ظ

      خب شرایط عجیبیه ولی هر چیزی دلیلی داره و میتونید در این مورد با خانواده ایشون ویا از ریش سفیدانی که در فامیل هست کمک بگیرید … به هرحال تا در این مورد از ایشون پرسشی نشه و ندونید دلیلش چیه نمیتونید برای رفع اون قدمی بردارید ….
      و گزینه آخر میشه همون طلاقی که شما در موردش صحبت کردید

  • مسعود ک , دسامبر 15, 2014 @ 3:53 ب.ظ

    سلام مشکله من اینه که از همه چیز و همه کس بدم میاد و دلیلش نمیدونم به هیچ کس اعتماد ندارم زندگیم جهنمه نامزد کردم بعد از یک سال بدم اومد ازش اون مشکلی نداشت مشکل از من بود و هر جا که بودم و میرم مث گاو پیشانی سفید شدم

    • Anonymous , دسامبر 16, 2014 @ 9:38 ق.ظ

      خب دوست عزیز شاید به خاطر کمالگرایی شما باشه …چون دلیلی نداره که این حالت در فردی وجود داشته باشه و مسلما” ریشه ای در گذشته داره و میتونید با مشاوره کردن ریشه این اختلال رو پیدا کنید …چیزی در گذشته شما وجود داره که میتونه روی امروز و حال شما تاثیر بگذاره

  • فاطمه ازشیراز , دسامبر 17, 2014 @ 9:34 ب.ظ

    سلام من پسر ۱۴ساله دارم هروقت به شوخی بهش میگم بزرگ شدی باید بازنت خوب رفتارکنی بعداون میگه من هیچوقت زن نمیگیرم لطفاراهنمای کنید

    • Anonymous , دسامبر 18, 2014 @ 1:23 ب.ظ

      خب دوست عزیز شما ایشون رو با کلامتون در وادی رها میکنید که جوابی بهتر از این نباید به شما بدهد … از طرفی میتونه نشونه ای از دیدن مشکلات خانوادگی بین وشوهرها باشه که ایشون رو نسبت به این مسئله حساس کرده … اگر در این مورد مشکلاتی وجود داشت میتونید با مشاوران کودک در این مورد مشورت کنید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ازاده , دسامبر 19, 2014 @ 3:53 ب.ظ

    سلام. دختری هستم ۲۶ ساله و لیسانس. همیشه بیشتر ازسنم و اطرافیانم فهمیدم هم واقعیت و هم حقیقت . حقیقتم خیلی با عظمت تر از واقعیتم هست. طوری که همیشه حرفهام واسه حتی پدر و مادر های فامیل هم با ارزشند. و وقتی حرفهام رو می شنوند به این اعتراف می کنند که هیچ وقت این جوری فکر نکرده بودیم و خوب فکریهو از این جور موارد یا حتی در مورد حقیقت حرف هایی که می زنم اول به نظر همه خیلی بده تا این که بعد از این که همون حرف ها رو از زبان ادم دیگری با موقعیت دکترو استاد دانشگاه و ایت الله و … می شنوند تازه به حرفهام اعتقاد پیدا می کنند.کلا خدا رو شکر قدرت فکری خوبی دارم و اما ظاهرم خیلی عالی نیست که برای ازدواج خیلی به چشم بیادو تمام خواستگارام با درک و موقعیت خیلی پایین تری نسبت به خودم هستندو حتی بعضی ها دیپلم هستندو خانواده اصرار به قبول کردن دارند قبول دلرو انها ادم های خوبی هستند اما همیشه سطح بالاتری از زندگی و موقعیت و درک را از همسر ایندم انتظار داشتمو نمی دونم چه کار کنم. لطفا راهنماییم کنید. ممنون

    • Anonymous , دسامبر 20, 2014 @ 1:34 ق.ظ

      خب همینطور هم باید انتظار داشته باشید و نباید خودتون رو دست کم بگیرید … یکی از دلایلی که این خواستگاران به سمت شما جذب میشن … همین احساس و فکر منفی شماست … توصیه میکنم سی دی های راز رو تهیه کنید و ببینید و تفکر و احساستون رو اصلاح کنید تا معجزه قانون جذب رو ببینید

  • زینب , دسامبر 31, 2014 @ 1:14 ب.ظ

    سلام
    روزتون بخیر
    من نسبت به نامزدم خیلی حساس شدم،ایشون فردی با ایمان و درستکار هستن و من خیلی بهشون اعتماد دارم ولی خیلی اجتماعین،براشون دختر و پسر زیاد فرقی نداره،به فرندای فیسبوکش حساسم،االان که میدونم چندتا همکار خانم دارند حساس شدم،همش خودخوری میکنم،ایشون ازاین رفتار من خیلی ناراحت میشن و دعوا هم داشتیم و میگه با این طرز فکر و برخورت به من توهین میکنی،
    دلم نمیخواد به جز من اسم هیچ دختری بیاره
    لطفا کمکم کنید خیلی دارم اذیت میشم 🙁
    جوابشو به ایمیلم ارسال کنید ممنون میشم

    • Anonymous , ژانویه 1, 2015 @ 12:30 ق.ظ

      دوست عزیز متاسفانه امکان ارسال ایمیل وجود نداره … ولی در مورد سوالتون باید بگم دوست عزیز در حال حاضر این وسایل جزء زندگی قرار گرفتن و باید بپذیرید که مشکل از اموزش درست استفاده کردن ماست در این مواقع به جای نگرانی و ناراحتی در کنارش باشید تا اگر مشکلی پیش اومد بتونید اوضاع رو مدیریت کنید و واکنش درست نشون بدید به هرحال در این مورد باید بتونید حساسیت همدیگرو درک کنید و بهش احترام بذارید

  • زینب , ژانویه 1, 2015 @ 8:12 ب.ظ

    ممنونم
    الان مشکل فیسبوک یه جورایی کمتر شده،فقط گاهی به فیسبوک سر میزنه،
    متاسفانه فعلا از هم دوریم ،
    من کلا میخوام مشکل حساسیتم کم بشه خیلی اذیت میشم ،همین که فهمیدم چندتا همکار خانم داره برخوردم باهاش سرد شده،وقتی سر کاره همش تو فکرم 🙁
    خسته شدم از خودم …

    • Anonymous , ژانویه 2, 2015 @ 5:45 ب.ظ

      خب در این موارد باید خودتون تصمیم نهایی رو بگیرید که آیا دوست دارید همیشه نگران و مضطرب باشید و اتفاقات رخ نداده رو پیشگویی کنید و یا اینکه فردی باشید که آزاد و رها و همراه باشید و بتونید لااقل از این زندگی دو روزه لذت ببرید چون همین تفکرات منفی روی ضمیر ناخوداگاه شما اثر خواهد گذاشت …و ممکنه شما از چیزی که میترسید رو تجربه کنید

  • شهلا , ژانویه 5, 2015 @ 4:41 ب.ظ

    من نسبت ب شوهرم شکاک بودم امابه دلایلی شکم درست بودگ بادختری رابطه داره الانم توزندگی ماهرچی اون بگه منم نمیتونم تحمل کنم چهکار بایدبکنم

    • Anonymous , ژانویه 6, 2015 @ 9:17 ق.ظ

      خب اول باید به طور غیرمستقیم حدود و خط قرمزهای زندگی خودتون رو برای شوهرتون مسشخص کنید … طوری که فکر نکنه شما متوجه چیزی شدید … اگر تونست تغییری در روال ایجاد کنه که هیج وگرنه باید در این مورد اول با مشاوری متعهد مشورت کنید تا در این راه در کنار شما باشه … چون وقتی این رابطه علنی بشه ایشون دیگه از عنوان کردنش در حضور شما ابایی نخواهد داشت … و بعد از این مورد روند زندگی به شما بستگی پیدا میکنه

  • زهرا , ژانویه 31, 2015 @ 2:23 ق.ظ

    من یک دختر ۲۶ ساله دارم که داره لیسانس میگیره یک مشکل داره و آن هم اینکه خیلی دروغ میگه حتی بعضی وقتها این دروغ هاش به زندگی ماخیلی ضرر میرسانه تا حالا هیچ خواستگاری نداشته که رسما مراجعه کنه و و چند مدت پیش هم با ندانم کاری اش مبلغ ۲۰ میلیون تومان پول را که به اعتمادی که به اوداشتم را از دست داده و برای این موضوع هم خیلی دروغ سر هم و تحویل ما داده و ما هنوز نمیدانیم این پول را چگونه از دست داده هر بار یک سری دروغ سر هم میکنه و میگه و من از ترس پدرش مجبور هستم در خانه سکوت کنم چون پدرش نمی دانه اگر بفهمه او را میکشد تو را به خدا مرا راهنمایی کنید چگونه با او رفتار کنم که دیگر دروغ نگوید این از پول برای من بیشتر ارزش دارد متشکرم

    • Anonymous , ژانویه 31, 2015 @ 11:01 ق.ظ

      سیاری از روانپزشکان دروغگویی دایمی را همیشه به عنوان نشانه ای از وجود مشکل روانی در نظر می گیرند که می تواند شامل بیماری هایی مثل توهم و خیالپردازی ، انواعی از بیماری های روانی و یا خود شیفتگی روانی باشد …
      در بعضی موارد نیز افراد دروغگو نشانه ای از وجود بیماری نداشته و صرفاً به دروغ عادت کرده اند . این گونه اشخاص صبح از خواب بیدار می شوند و انگار مجبور هستند که تا شب دروغ بگویند . در این حالت باید نوع زندگی و کار آنها مورد بررسی قرار گیرد و شاید به دلیل نوعی اجبار کاری یا فشار در زندگی روزمره مجبور به دروغگویی می شوند …
      به هرحال این نشون میده ایشون به شما بی اعتماده و به همین خاطر با دروغگویی میخواد خودش رو از بازخواست های شما پنهان کنه …دروغگویی میتونه عوامل زیادی داشته باشه که بعضی اوقات همونطور که گفتیم زمینه عادت داشته باشه و اینکار برای فرد به صورتی عادت گونه درامده باشه
      بهتره در این مورد با توجه به نوع شخصیتی که دخترتون داره با مشاوری در این مورد مشورت کنید تا بتونید در برخورد با ایشون راهی درست رو در پیش بگیرید

  • ناشناس , ژانویه 31, 2015 @ 2:02 ب.ظ

    سلام یه پسر بیست ویک ساله دارم که دانشجو رفته سمت دود و مشروب چیکار کنم که رابطش باهامون خوب باشه از کاراش دست برداره و به درسش اهمیت بده

    • Anonymous , فوریه 1, 2015 @ 9:31 ق.ظ

      خب در این مورد تا با ایشون دوست نباشید و اعتمادش رو جلب نکنید حرفاتون بی اثره … در ضمن این رفتار فرزتدتون نشون میده که ایشون دوستانی داره که تونستن روی خلق و خوی ایشون تاثیرگذار باشه …پس برای دور کردنش از این سمت باید رابطه اش رو با این دوستان قطع کنید…واگر دوستی داره که میتونه روی ایشون تاثیرگذار باشه رو ازش استفاده کنید تا بتونه نصیحت شمارو با زبان خودش به ایشون برسونه در ضمن میتونید در این مورد مشاوره کنید و برخورد مناسب با ایشون رو یاد بگیرید

  • فهیمه , فوریه 11, 2015 @ 11:16 ب.ظ

    سلام من دختری ۲۴ساله هستم،هفت ساله ک باپسری دوست هستم،که ایرانی نیست،خانوادم مخالفت شدید دارن،من واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم لطفابامن تماس بگیرید مشکلم خیلی حاد و بزرگ هست،

    • Anonymous , فوریه 12, 2015 @ 12:45 ب.ظ

      خب در این مورد حق با خانواده شماست …چطور میشه به کسی که ازش هیچ شناختی ندارن اعتماد کنن؟؟؟
      امیدوارم در این مورد احساساتی نشده باشید و کمی هم معقول و عاقلانه به مووع نگاه کنید …باید گاهی خودتون رو جای خانواده قرار بدید تا متوجه بشید علت مخالفتشون فقط رساندن شما به ارامشه ….

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸

  • سارا , فوریه 12, 2015 @ 7:11 ق.ظ

    سلام.خسته نباشید
    من یک پسر۱۶ماهه دارم.پسرمن از۹ماهگی عینک دوربین باشماره۷و۸میزنه.الان داره دوره درمان روطی میکنه.چندسال طول میکشه تا دیدش طبیعی بشه و عینکش رو برداره
    باوجود اینکه دیدش کمه ولی خیلی باهوشه
    من کتابهای زیادی درزمینه تربیتش وبازی باهاش خریدم.امافکر میکنم چون پسر من فعلا مشکل بینایی داره نمیتونه درحدیک بچه سالم رفتار کنه
    مشکلی که باهاش دارم اینه که سرش رو به نشانه ی اعتراض روی زمین میکوبه.وقتی بغلش میکنم میدونه که توی هواست تو سر خودش میزنه.موقعی که گرسنه است و یا لج خواب داره یا یک جای شلوغه بیشتر اینکار رو میکنه
    مشکل بعدی من اینه که از جای شلوغ بدش میاد.با دخترداییش که ۶ماه از اون کوچیکتره بازی نمیکنه
    واقعا نمیدونم این رفتارها طبیعیه یا خیر
    آیا بخاطر ضعیفی چشمشه
    تازه که عینک زده بود ما به زور عینکش رو روی چشمش نگه میداشتیم.آیا این باعث لجبازیش نشده
    لطفا کمک کنید
    در ضمن واسه مشاوره کودکان شیراز کجا برم؟

    • Anonymous , فوریه 12, 2015 @ 1:07 ب.ظ

      خب در این مورد استفاده از مشاوران کودک بسیار لازمه و شما میتونید با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و آدرس مراکز معتبر مشاوره ای رو ازشون دریافت کنید …..
      به هر حال با توجه به شرایط فرزندتون و برای جلب نظرش در مقابل خواسته هاش مقاومتی نکردید …و وقتی این رفتارو میکنه شما سریع واکنش نشون میدید به همین خاطر از این روش برای پیشبرد خواست و نظرش استفاده میکنه …
      دوست عزیز در این مورد نگران نباشید و با راهکارهایکه مشاوران کودک در اختیارتون قرار میدن میتونید به ارام کردن فرزندتون کمک کنید

  • سارا , فوریه 12, 2015 @ 7:28 ق.ظ

    یادم رفت بگم
    حتی نسبت به سر زمین زدنش بی توجهی هم کردم
    تاثیری نداشت
    الانم بعضی وقتها سرش رو تا نزدیک زمین میاره استپ میکنه یعنی میخوام بزنم.وقتی میگم نه.مامان اینکاررو دوست نداره.چندبارسرش رو تانزدیک زمین میبره ولی نمیزنه.بعضی وقتها میزنه.بعضی وقتهاهم نمیزنه
    موندم باهاش چکارکنم
    خیلی هم شیطونه.انرژی زیادی داره.خسته نمیشه

    • Anonymous , فوریه 12, 2015 @ 1:10 ب.ظ

      خب همونطور که در پست قبلی گفتم از این کارش برای تحت فشار قرار دادن شما استفاده میکنه به همین خاطره که باید با مشاوران کودک این حالت رو تعدیل بدید
      چون داشتن هر خواسته ای رو در آینده با تهدید کردن شما آسان خواهد کرد

  • نجمه , فوریه 14, 2015 @ 9:52 ب.ظ

    با سلاممن هنوز ازدواج نکردم و دوست دارم ازدواج کنم ازمجردی خسته شدم و دوست دارم تشکیل خانواده بدهم لطفا راهنمایم کنید و چکارکنم دعایم به اجابت برسد وازدواج کنم

    • Anonymous , فوریه 15, 2015 @ 12:42 ب.ظ

      اینو مطمئن باشید وقتی وقتش برسه شما هم ازدواج خواهید کرد … ولی امیدوارم برای خلاص شدن از تنهایی تصمیم به ازدواج نگرفته باشید …چون این نوع ازدواج بدترین نوع ازدواجه …سعی کنید شخصیت خودتون رو بهتر بشناسید تا بهتر بتونید در این رابطه انتخاب و تصمیم گیری کنید …و در این بین توکلتون به خدا باشه وقتی بهش اعتماد داشته باشید مسلما” کمکتون خواهد کرد

  • مریم , فوریه 16, 2015 @ 6:02 ب.ظ

    با سلام.دختری بیست وپنج ساله هستم که سه سال پیش در خلال سفر با آقایی آشنا شدم که مکان زندگیشون با من هزار کیلومتر فاصله داره.توی این سه سال هر روز با همدیگه بصورت تلفنی در مورد شناخت همدیگه صحبت کردیم وتقریبا ۸۰درصد معیار هامون با همدیگه همخونی داره.طی جلسه ای که برای اولین بار خونواده هامون با هم آشنا شدن تقریبا از همدیگه خوششون اومد.ولی پدر داماد حضور نداشتن وبه کرات از ایشون میشنیدم که میگفتن پدرم با این رابطه مخالفن ومیگن فاصله دو شهر خیلی زیاده.یکبار هم پدرشون با بنده تماس گرفتن واصرار داشتن که این رابطه رو تموم کنیم چون به درد هم نمیخوریم واز اونجایی که من فرد خانواده دوستی هستم وخیلی برام مهمه که خانواده همسرم دوستم داشته باشن وچون اگه قراره ازدواج کنم وبه شهر اونا برم این ارتباط بیشتر خودشو نشون بده نگرانم.هفته پیش مادر داماد تماس گرفتن وقرار خواستگاری گذاشتن.همه جیز خوب بود ولی همه خانوادم احساس کردن که پدر داماد کانلا سرد برخورد میکنن.وقتی که مهمونی تموم شد مدرم گفتن دوماه پیش پدر داماد با من تماس گرفتن وگفتن اگه ما بیایم خواستگاری شما بگید نه.چون پسر من دختر شما رو خوشبخت نخواهد کرد.پدرم به اصرار من با ایشون تماس گرفتن وگفتن همچنان شما مخالف این ازدواجید وگفتند که من نبخوام رابطمون به عنوان یه دوست ادامه داشته باشه ولی من با این فاصله مخالفم والا شما خیلی خوبید از همه نظر.من وآقای داماد خیلی همدیگه رو دوست داریم ومطمینیم که بهتر از همدیگه پیدا نمیکنیم.بنظرتون با این اوضاع باید جیکار کنیم ؟ لطفا راهنماییم کنید ومن و از این سر در گمی نجات بدید.ببخشید پستم طولانی شد.ممنونم

    • Anonymous , فوریه 17, 2015 @ 5:07 ب.ظ

      مخالفت خانواده پسر مسلما” باعث مخالفت خانواده خودتون خواهد شد و این تاثیر منفی در زندگی مشترک اینده شما هم تاثیرگذاره… به هر حال فاصله شهرهای شما زیاده و شناختی که خانواده ها باید در این مورد داشته باشند خیلی کمه و در نتیجه اعتمادی به وجود نیومده به همین خاطره مخالفت وجود داره چون زندگی هایی به این روش درآینده شاهد بودیم که به خاطر اختلاف فرهنگی به مشکلات برخورد کردن …بهترین گزینه اینه که شما و پسر برای مشاوره به مشاوری مجرب مراجعه کنید تا بهتر بتونید اختلافات رو ببینید و تصمیم گیری کنید
      وگرنه مخالفت پدر ایشون رو نمیتونید به زور تبدیل به رضایت کنید

  • m.zahmmatkesh m.zahmmatkesh , فوریه 18, 2015 @ 7:15 ب.ظ

    اگه فرزندما مشروب خور شد چکار کنیم

    • Anonymous , فوریه 19, 2015 @ 10:37 ق.ظ

      به هر حال ایشون یا از فردی در خانواده /فامیل / و یا دوستان الگو برداری کرده که باید به این مورد توجه کنید و فرزندتون رو ازش دور کنید
      در ضمن بیان مستقیم این موضوع به فرزندتون ایشون رو ترغیب میکنه تا کارشو در جایی و دور از چشم شما انجام بده و این خودش خطرناکه پس به طور غیر مستقیم در مورد عوارض و مشکلات مصرف باید صحبت کنید و در این مورد باید با مشاوری مجرب هم مشورت داشته باشید …
      چون از نظر روانکاوان افرادبرای فرار از اضطراب و فشارهای روانی به این سمت کشیده میشوند

      گاهی فرد برای جبران احساس حقارت به مصرف مشروب رو میاره و یا برای برای برطرف کردن احساس پوچی، محرومیت، یأس وسرخوردگی در زندگی این کارو انجام میده … میتونید در مورد شخصیت ایشون با مشاور صحبت کنید تا با راهکارهای عملی به شما در زمینه کمک کنن
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • شایان , فوریه 28, 2015 @ 11:42 ب.ظ

    خانم دکتر من ۱۷ سالمه ۳ سال مبتلا به خود ارضایی هستم تروخودا کمکم کنید

    • Anonymous , مارس 2, 2015 @ 10:35 ق.ظ

      قدم اول در ترک خودارضایی تحریک نشدنه …پس هر وقت چنین حالتی برای شما به وجود اومد باید موقعیت خودتون رو تغییر بدید …
      تمام تلاش برای ترک خودارضایی از کم کردن تعداد دفعات انجام دادن این عمله و اگر بتونید تعداد دفعات رو کاهش بدید در راه ترک اون قدم برداشتید … در قدم بعد ورزش کردن که بتونه انرژی شمارو در مسیر درستی مصرف کنه
      روانشناسان مى گویند: براى ترک یک عادت بد حتماً باید به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. یکی از بهترین راه ها در ترک عادت زشت استمنا ، راه ازدواج است؛ زیرا فرد جهت پیکان ارضای امیال جنسی خودش را که قبلاً به سمت خودش بوده، به سمت شریک جنسی اش تغییر می دهد و کاری را که قبلاً برای رسیدن به ارگاسم به تنهایی انجام می داده است را می تواند به وسیله همسرش و با کمک او انجام دهد و این عادت زشت را ترک کند. تمام تلاش خود را برای فراهم کردن زمینه ازدواج بکنید، زیرا بهترین راه برای ترک این عمل ازدواج است…
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • پگاه , مارس 6, 2015 @ 12:37 ب.ظ

    سلام دختری ٢۴ ساله هستم و مدت ٨ ماه هست با یک نفر که دندانپزشک و شرایط مالی بسیار خوبی دارد نامزد کردم ولی هیچ کششی به طرف مقابلم ندارم کلا از نظر ظاهری به دلم نمیشینه طوری که اصلا دوست ندارم به کسی معرفیش کنم نظر شما چیه؟

    • Anonymous , مارس 7, 2015 @ 1:40 ق.ظ

      پله اول در ازدواج اینه که به دل هم بشینید تا راه برای شناخت بعدی باز بشه … پس وقتی نظرتون از این جهت مثبت نیست بهتره کات کنید و هیچ ارتباطی رو برقرار نکنید حتی اگر معرفی اون به شخص دیگه باشه … چون این کار شما در این مرحله بسیار نامربوطه

  • علی , مارس 22, 2015 @ 2:22 ق.ظ

    سلام خانم دکتر
    من یک پسر بیست و سه ساله هستم ترم شش کارشناسی یک رشته تحصیلی عالی تا بحال کارهای خارق العاده ای انجام دادم و البته مخترع هم هستم از خانواده ای نچندان پولدار اما با ذهن تجاری عالی مشغول به کارم. اما یه رابطه طولانی با وابستگی شدید داشتم که به خیانت و صحنه های دلخراش ختم شد نتیجه ی اون رابطه شده حاکم زندگیم و نمیتونم با کسی باشم از این نظر هم که ذاتا احساساتی و طالب رابطه عاطفی ام هیچوقت نشده به کسی اعتماد کنم و چون دیگه فکر میکنم همه چیزو از دست دادم من مثل دیوانه ها تمام موقعیت های تجاری و تحصیلیم رو دارم با نا امیدی رد میکنم.موقعیت هایی که ارزوی هر جوانیه. تمام روش های مشاوره ای رو انجام دادم و اما روند بهبود نداشتم شنیدم که بهترین راه اینه که با روانکاوی باید خاطرات تلخ رو پاک کنم از ذهنم نظر شما چیه ایا جایی رو میشناسید؟ اگه راه حل بهتری سراغ دارید بگید لطفا یا شماره ای برای مشاوره ی حرفه ای تر

    • Anonymous , مارس 23, 2015 @ 5:09 ب.ظ

      دوست عزیز میتونید از اداره کل بهزیستی شیراز لیست مشاوران رو دریافت کنید
      ولی وقتی تمام روش ها رو انجام دادید و نتیجه نگرفتید نشون میده که خود شما نمیخوایت که از این مرحله و بحران عبور کنید

  • محمدی , مارس 26, 2015 @ 5:36 ب.ظ

    با سلام
    و خسته نباشید
    من پسری بیست و هفت ساله هستم شش سال با دختر خانمی که سه سال از خودم برزگتر بود رابطه عمیق عاطفی داشتم در نهایت این موضوع رو با خانواده در میون گذاشتم ولی به دلیل اختلاف سطح خانوادگی و دلایل دیگری که هیچوقت به من نگفتند با ازدواج ما شذیذاً مخالفت کردند.تا جایی که این خانوم که خیلی خواستگار داشت و به همه جواب منفی داده بود تا شاید من پا پیش بذارم ولی نتونستم به دلیل لجبازی با خانواده من به اولین خواستگار بدون میل قلبی جواب مثبت داد ولی الان بعد از ۵ ماه پشیمون شده نمی خوادش ما از نظر اخلاقی بسیار شبیه هم هستیم و الان هر دومون داریم بد بخت میشیم لطفاً راهنمایی کنید ممنون

    • Anonymous , مارس 28, 2015 @ 10:12 ق.ظ

      اولا” مخالفت خانواده شما توجیهی برای انجام اشتباه برای این خانم نیست که خودش رو از چاله به چاه بندازه …
      به هرحال ایشون زندگی مشترکی رو شروع کردن که اشتباه و درست بودنش رو خودش باید بدونه …
      در حال حاضر شما کاری نمیتونید بکنید مگر برای کاهش نارحتی خودتون که بهترین راه حل اینه که شما در این حالت شروع به نوشتن کنید و متن خودتون رو بخونید و پاره کنید و دور بریزید تا از آشفتگی ذهنی شما کاسته بشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *