مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • سلام , ژوئن 22, 2015 @ 12:25 ق.ظ

    همسر من دکترا دارد.من هم لیسانس.او ۳۱ ساله و من ۲۵٫شوهرم از خانواده ام بدش میاد.با زور و دعوا به اونها سر میرنه و وقتی میاد یه جا ساکت میشینه.من هر حرفی میزنم میگه خواهرت یادت داده.اگه خواهرم ماشین بخره فک میکنه دارن با اون رقابت میکنن چون خودش ماشین نداره.ولی من همیشه احترام خانواده اش رو داشتم.من الان به خاطر شوهرم شهر غریب اومدم ولی بازم ول کن نیست.من دوس دارن که شوهرم با خانوادم صمیمی باشه ولی فقط پشت سرشون بد میگه.کلا ادم ساکتی هست و فقط نق میزنه.و مثل هم سن و سالاش نیست.چه کنم؟

    • Anonymous , ژوئن 22, 2015 @ 2:03 ب.ظ

      دوست عزیز راستش چون ایشون دکتر هستن پس بعید میدونم صحبت های شما و یا هر کسی دیگه بتونه طرز فکرش رو عوض کنه …
      شما باید بدونید دلیل این همه تنفرش نسبت به خانواده شما در چی هست
      بعد میتونید نسبت به اون مشکل با مشاوری مجرب مشورت کنید
      ممکنه اتفاقی باعث کینه به دل گرفتن ایشون شده باشه اگر متوجه بشید میشه گفت راه درمان رو پیدا کردید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سلام , ژوئن 23, 2015 @ 11:49 ق.ظ

    ممنون از پاسخ شما.در جواب اینکه چرا بدش اومده از خانوادم :داماد اول ما کلا سر لج باهاش داره چون از اول از شوهرم خوشش نمیاومد.رابطه شوهرم با خواهرم اول خیلی خوب بود ولی چون خواهرم سیاست نداره حرفایی زد که شوهرم خوشش نیومد مثلا در مورد کاراش ازش سوال میکرد و شوهرم کلا بدش اومد.در مورد پدر و مادرم اینکه کلا داماد رو غریبه میدونن و چون پدرم اکثر اوقات خونه نیس و داماد اولمون هم نیس باعث شد که هر وقت شوهرم میاد خونه مادرم با مادرم فقط صحبت کنه و در این میون حرفی از دهن مادرم درمیومد که شوهر حساس من ناراحت میشد.پدر من هم اکثرا خونه نیستن که ما رو دور هم جمع کنن.من فک میکنم کمبود بزرگترهای با سیاست این مشکل رو بوجود اورده.حالا وظیفه من چیه؟چجوری کمبودهای خانوادم و حساسیت های شوهرم رو(که به خاطر تحصیلات بالاش ایجاد شده) جبران کنم؟

    • Anonymous , ژوئن 24, 2015 @ 1:22 ق.ظ

      دوست عزیز اگر ایشون به معنای واقعی کلمه تحصیل کرده باشه پس میتونه شرایط شمارو درک کنه ولی اگر بسیار حساس هست باید مشاوره روانشناسی داشته باشه … در ضمن شما هم باید با صحبت منطقی و استدلالی با ایشون وارد مذاکره و گفتگو بشید
      به هر حال درختی که پربارتره از همه افتاده تر و محجوب تر خواهد بود

      همسران حساس چطورند؟
      خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند. آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و… این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند. جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
      نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است. این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند. در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند. شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند. حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

      همسر حساس

      آیا می توان با او تند و خشن برخورد کرد؟
      افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

      حرف های انتقادی خود را چقدر به زبان آوریم؟
      البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

      چقدر رومانتیک باشیم؟
      افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

      به خط قرمزهایش …
      اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

      آیا حتما باید نشان دهیم که شنیده ایم؟
      بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود. اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

      حرف زدنمان چطور باشد؟
      در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید. با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.

  • عطا , ژوئن 30, 2015 @ 2:58 ب.ظ

    سلام , چند ساله دختری رو با خانوادشون میشناسم, حدود چهار ساله علاقه ای بینمون پیش اومده , و از اینکه منو واقعا دوست داره میگفت , و این رو ادعا داشت ک فقط تو و وهیچ, چند مدت پیش , حدود دو ماه , از رابطه تلفنی با کسی دیگه ک داشت مطلع شدم , جویا که شدم داستانی رو گفتن که مربوط به یکی از اعضای فامیل درجه دو بود که تو دردسری افتاده بودن و باید کمکشون میکردن , و میگفت هیچ رابطه ای هم نداشتن و ایشون رو هم برای یکبار هم کهشده ندین و فقط خواستن با دوستی با ایشون رفتاری کنن که کمکی شده باشه به فامیلشون , با پیگیری این مساله فهمیدم که یکبار همدیگرو دیدن از نزدیک و با توجه ب اینکه این دختر گفتن که دیگه به هیج وجه حتی برای یکبار هم که شده با ایشون تماس برقرارمیکنن و بعد از دو ماه فهمیدم ک تا یکماه پیش هنوز تماس تلفنی با خطی دیگه داشتن , و میگن که ایشون شماره م رو از جایی گیر اوردن ومن هیچ ارتباطی نداشتم , اما با پرینت خط از مخابرات معلوم شد که ساعتها از طریق پیامک صحبت داشتن , و برای بار دوم هم پنهان کردن, حالا میگن که از کرده خودم پشیمونم و بچگی و کم عقلی کردم و فقط تو تو زندگیمی و تو رو دوست دارم , و میخام کنارم باشی و بهم ارامش بدیو از این حرفها.
    ب نظر شما ,
    ایا میشه بهشون اعتماد کرد؟
    ایا حقیقت رو گفتن؟
    ایا میشه بعنوان گزینه ای برای ازدواج در نظر گرفت ,؟
    ایا ممکنه این ارتباط بین این دو نفر جدا از داستان گفته شده باشه ؟ و از همه مهمتر , ایا ادامه ارتباطم با این دختر درسته یا نه ,
    لطفا راهنماییم کنید .
    اگه نیاز به ی مشاوره کامل رو دارم مرکزی رو در شیراز معرفی کنید تا حضورا مراجعه کنم , ممنون

    • Anonymous , جولای 2, 2015 @ 1:52 ق.ظ

      دوست عزیز این سوالات رو فقط خدا میتونه جواب بده چون کسی از خلوت کسی خبر نداره … ولی اینکه بخوای کسی رو به صرف حرف زدن با کسی محکوم به خیانت کنید درست نیست … شاید شما هم اگر خودتون رو در این موقعیت قرار بدید چنین رفتاری رو انجام میدادید …
      تا وقتی که با کسی وارد یک رابطه قانونی و رسمی نشدید پس نمیتونید در مورد رفتارش تصمیم گیری و قضاوت کنید
      به همین خاطر نیاز دارید با مشاوری مجرب در این خصوص صحبت کنید که در شیراز وجود داره …
      در این مورد مشاوران مثل سایر متخصصین قابل مشاهده و دسترسی هستند
      میتونید از اداره کل بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی هم سوال کنید

  • مارال , جولای 11, 2015 @ 12:09 ق.ظ

    سلام.۳سال است که ازدواج کردم و یک دختر ۱ ساله دارم. شوهرم را از قبل میشناختم و همین رابطه سبب شده مدام با کلمات زشت به من بی احترامی کند.تا قبل از بجه دار شدن در کارش کمکش میکردم اما از زمان تولد فرزندم با این که درمنزل تا حد امکان به او کمک میکنم اما توقع بیشتر از این را داردو طوری رفتار میکند که من احساس می کنم بابت زندگی کردن در این خانه باید بهایش را بپردازم که همان کارکردن برای اوست.مدام با کلمات رکیک و زننده به من و خانواده ام بی حرمتی می کند خیلی راحت روی من دست بلند می کند. خیلی راحت میخواهد از خانه اش بروم و می گوید که حتی ریالی هم به تو نخواهم داد.به قدری خسته شده ام که دلم می خواهد تمام وسایلم را جمع کنم و بروم. نمی دانم چکارکنم اگر وقتی خانه نیست جهیزیه ام را جمع کنم و با فرزندم از خانه بروم ، خانواده من در شهر دیگری زندگی می کنند، ایا می تواند این مسئله را دست مایه قرار دهد و اذیتم کند؟ آیا مسئله ای از لحاظ نگه داشتن فرزندم خواهم داشت؟ واقعا در عذابم
    لطفا راهنمایی کنید. ممنون

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 12:39 ب.ظ

      دوست عزیز اگر لیست جهیزیه رو دارید و با امضاست پس مشکلی ندارید … حتی اگر شاهدانی در این مورد باشه شما میتونید اینکارو بکنید …
      و جهیزیه خودتون رو دریافت کنید … مشورت با وکلای حاضر در واحد ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری در این مورد میتونه به شما کمک کنه … چون شما باید دادخواست جهیزیه بدید و اجرای احکام با مامور بدون درگیری وسایل شمارو تحویل خواهند داد …
      این برای موردیه که شما پا در راه جدایی گذاشتید
      در مورد بچه باید بگم تا هفت سالگی با شماست و بعد باید به |پدرش تحویل بدید
      بعد از ۱۰ سالگی میتونید طبق قانون دختر خودش تعیین میکنه با کدومتون زندگی کنه

  • MEHRAN , جولای 11, 2015 @ 1:44 ب.ظ

    با سلام
    ۱۵ماه پیش توسط یکی از اقوام با همسرم ازدواج کردم و مدت ۱ ماهه بچه دار شدیم تقریبا از اوایل آشنایی مادرم روی خوشی نشون نداد طوریکه همسرم هم فهمید و هی میگفت مادرت از من خوشش نمیادمن باهاش صحبت کردم و تقریبا قانعش کردم که اینطور نیست البته اینو بگم که همسرم هم به نظر خیلی حساس میاد و کلا زود بهش بر میخوره.تا اینکه بعد از تولد فرزندم مادر خانمم اومد منزل ما و بعد از ۳ روز دیدم خیلی ناراحته علتش رو که پرسیدم گفت مادرت و خالت خیلی نیش و کنایه میزنن و من و دخترم تحمل نداریم حتی با اینکه من با همسرم قرار گذاشته بودیم یک ماه بعداز تولد فرزندمون واسش کادو بگیرم مادر خانمم همینو هم هی میگفت که واسه دخترم کادو نخریدی و …..
    من هم هرچی میگفتم اشتباه میکنید زیز بار نرفت تحملم تموم شد زنگ زدم به مادرم گفتم بیاد تا مشکلمون رو همگی حل کنیم ( میدونم اشتباه کردم) ولی همه چی به هم ریخت و دعوا شدو یه جورایی رابطه خونواده هامون کلا قطع شد.
    بعد از چند روز تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و قضیه رو حل کنیم اما اون شدیدا جبهه گرفت و شروع کرد به فحاشی و توهین کردن به مادر و خواهرم بعدشم مادرش اومد و گفت من تکلیف دخترمو با تو روشن میکنم و تا پای طلاق هم میرم- توقع چنین حرفی رو نداشتم و جواب دادم به تو مربوط نیست- اون هم قهر کرد و رفت من و همسرم هم یک روز بعدش با هم آشتی کردیم. ولی هر وقت در مورد این موضوع میخوام صحبت کنم بحثمون میشه و همسرم هم تصمیم داره با خانوادم قطع رابطه کامل کنه البته الان یک ماهی میشه قطع رابطه کرده.
    حاضر شدم برم خونه مادر زن تا از دلش در بیارم ولی خانمم نذاشت مثل اینکه مادرش گفته تا ابد نمیخوام قیافه داماد رو ببینم من هم این وسط گیر افتادم و اصلا شرایطم خوب نیست
    با خانوادم به هیچ عنوان قصد قطع رابطه ندارم ولی همسر و بچمو چکار کنم هر مهمونی و جشنی که باشه از اول خانمم نیومده و من تنها رفتم از الان به بعد هم نمیاد جوری شده که حتی کسایی رو که دو سه روز یک بار میدیدم الان دو ماهه ندیدم .
    راستی اینو هم بگم پدر هر دو تامون فوت کردن و خانمم با مادرش تنها زندگی میکرده .
    مرسی

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:55 ق.ظ

      دوست عزیز در این مواقع بهترین راه حل صبر کردن و گذشت زمانه تا این اتفاقات کمرنگ بشه
      بعد در زمانی مناسب و با استفاده از واسطه هایی که در خانواده ها همیشه هستند رابطه رو حسنه کنید
      شاید هیچوقت چنین اتفاقی نیفته ولی باید فعلاگ صبور باشید و هر کدوم در مراسم خانواده خودش شرکت کنه تا حساسیت ها کامل از بین بره

  • رضا , جولای 11, 2015 @ 11:15 ب.ظ

    پسری ۱۳ ساله ام و در اوقات فراغت تابستان هیچ کاری برای انجام دادن ندارم و وقتی به والدینم می گویم راهنمایی های خاصی که مد نظر من باشد برایم ندارند و باوجود اضافه وزنی که دارم دوستم مدتی است پیشنهاد کرده به کلاس بسکتبال با او بروم و انگیزه ی من از رفتن به بسکتبال اوست با این وجود هر بار ازش می پرسم ساعات و مکان های مختلفی می گوید لطفا مرا راهنمایی کنید

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 2:19 ق.ظ

      بهترین توصیه اینه که در گروه های کوهنوردی و پیاده روی ثبت نام کنید و در تورها و سفرهای نزدیکشون شرکت کنید هم دوستان جدیدی رو پیدا میکنید … هم از طبیعت لذت میبرید و هم در دور شدن از خانواده میتونید اعتماد به نفستون رو قویتر کنید

  • نگین , جولای 25, 2015 @ 4:36 ق.ظ

    سلام ممنون از این که به سوالات حواب میدید
    من دختری ۲۰ ساله هستم هنوز دارم در مورد شغل اینده ام تصمیم میگیرم من تست هوش دادم در یک مرکز مشاوره و من تیز هوش بودم رو حیه ای بی نهایت طلب دارم هر مشکلی که در ذهنم بهش فکر میکنم برای حل کردنش یه ایده میدم شغل ها و کار هایی در ذهن من هست که برای بار اول هست که راه اندازی میشود من از رشته های زیادی خوشم میاد مثل شیمی فیزیک پزشکی و … ولی الان مندسی معماری هستم و ازش هم خوشم میاد ولی نمیدونم باید برای اینده ام چه کار کنم من هر کاری بخواهم میتوانم انجام بدم برای همین نمیدونم استعداد به چی دادم و علاقه به خیلی از شغل ها و رشته ها و حتی رشته های ورزشی و کلا بینهایت طلب هستم استادی بهم گفت که همه رو امتحان کنم ولی از این که عمرم بگذره میترسم و دوست دارم زود تر به شغل مورد علاقه ام برسم و شغل و رشته ای رو انتخاب کنم که دوستش داشته باشم من از کتاب و مطالعه کردن خوشم میاد از کارهایی مثل طراحی و طرح ایده خوشم میاد از شیمی و ترکیب مواد و کلا از اختراع و ایده برای چیز های جدید خوشم میاد
    سوالم اینه که به نظر شما من چه کار کنم؟

    • ◄Responder► , جولای 27, 2015 @ 6:36 ب.ظ

      دوست عزیز اگر به خودتون رجوع کنید متوجه خواهید شد به یکی از این رشته ها علاقه بیشتری دارید .. یعنی اگر وارد کتابخونه ای بشید ناخوداگاه چشم شما روی این کتاب قفل میشه … طراحی رشته خوبیه و شما در شیمی و سنتز هم به نوعی طراحی مواد جدید میکنید … باید اول از همه ببینید دلتون به کدوم سمت گرایش داره … پیاده روی کنید و در این پیاده روی که ذهنتون آرامه فکر کنید

    • نگین , جولای 28, 2015 @ 3:34 ق.ظ

      با تشکر از این که پاسخ دادید
      من خیلی فکر کردم در مورد همه ی رشته ها ولی به نتیجه درست نرسیده ام مثلا بعد یه مدتی به خودم گفتم معماری تنها رشته ای هست که من بهش علاقه دارم اما بعد از دیدن یک مستند شیمی واقعا حس کردم شیمی بهترین رشته برای من هست و این برای تمام رشته های مورد علاقه برای من صدق میکنه و واقعا دیگه نمیدونم کدوم از رشته ها به من میخوره شاید یکی از دلایلی که من سردرگم هستم اینه که من در هر کار ی و هر رشته ای میخوام بهترین باشم و تلاشم رو میکنم تا خوب باشم حتی وقتی شکست میخورم یا موفق نمیشم تلاشم رو بیشتر میکنم و موفق میشم وقتی به کتابخانه میرم دوست دارم همه ی کتاب ها رو بخونم ولی بیشتر از همه که تا حالا فکر کردم دوست دارم در همه رشته ای مهارت داشته باشم و بیش تر از اون دوست دارم ایده های جدید بدم و چیز های جدید کشف کنم خلاقیت روخیلی دوست دارم و کلا دوست دارم خلاقیتم رو پرورش بدم اما من بلند پرواز هستم و راستش وقتی که فکر میکنم نمیدونم کدومش درسته یا غلط و با عقل جور در میاد و اگر کسی به من حرف های نا امید کننده بزنه من با اون مخالفت میکنم چون من با هر شکستی سعی میکنم بهتر بشم و خلاصه خیلی گیج شدم
      من سعی میکنم هر معمایی و هر مسئله ای رو حل کنم و راه حلش رو پیدا کنم دوست دارم مشکلات رو حل کنم خلاصه گرفتار این روحیه بینهایت طلب شدم اگر میشه منو بیشتر راهنمایی کنید و به نظر شما من چه شغلی با این روحیه برام بهتره ؟ من میترسم که شغلی انتخاب کنم که بعدا پشیمون بشم و به خودم بگم کاش که رشته ی دیگری رفته بودم

      • ◄Responder► , جولای 30, 2015 @ 11:41 ق.ظ

        فقط به علاقه خودتون توجه کنید
        به هر حال در وجود خودتون گرایش به سمتی بیشتر از سمت دیگه است

  • محمد , جولای 27, 2015 @ 2:49 ب.ظ

    سلام.دختری رو از اقوام حدودا از دوران دانشجویی(اوایل لیسانس)میخواستم وعاشقش بودم.ولی به دلیل مشکلات مالی تاهنوز که بعداز لیسانس و گذراندن خدمت والانم تقریبا دوران فوق لیسانسم تمومه،نگفتم که دوسش دارم.توی همین حین دوبار ازدواج ناموفق داشت،والان خونه پدرشون هست.من کار به ازدواج های قبلیش ندارم ونداشتم.تقریبا سه چهار ماهی از خودم کوچکتره.ولی با این وجود هنوزم دوستش دارم وعاشقشم.به نظر شما ازدواج من. با ایشون. مشکلی در رابطه با اقوام،خانواده خودم وخانواده ایشون پیش نمیاره.آیا بهشون بگم دوستشون دارم وبرم خواستگاری؟یا بخاطرازدواجهای ناموفقشون ازدواج با ایشون باعث حرف وحدیث مردم میشه.البته کاری به حرف مردم ندارم.خواهشا راهنماییم کنید.ممنون به خاطر اینکه به فکر ماهستید وخواهید بود.ایشونم لیسانس دارند.ایا بخاطر ازدواج ناموفق باید حق یه انسان رواز زندگی کردن گرفت؟

    • ◄Responder► , جولای 30, 2015 @ 11:35 ق.ظ

      دوست عزیز شما اگر ایشون رو واقعا” دوست داشته باشید سوالات شما بی مورده …
      هر کسی میتونه گذشته ای داشته باشه و ملاک زمان حاله پس ازدواج های قبلی ایشون هم به گذشته اش مربوطه و شما باید زمان حال رو در نظر بگیرید
      در خواسته اتون محترمامه برخورد کنید و قاطع باشید

  • محمد , جولای 30, 2015 @ 10:14 ق.ظ

    سلام
    بنده ۲۹ ساله هستم.و یکبار ازدواج ناموفق داشتم.ودر حال حاضر با خانمی(۲۱ ساله) آشنا شدم که ایشون هم مثل بنده ازدواج ناموفق داشتند.تحصیلات بنده کارشناسی ارشد و خانم فوق دیپلم.در این مقطع زمانی بشدت از اینده هراس داریم.شما چه راهکارهایی برای خلاصی از این استرس و اضطراب تجویز میفمایید.لازم بذکر است ادرس چندتا از مراکز مورد تاییدکانون مشاوران را ذکر بفرمایید.با سپاس فراوان

    • ◄Responder► , جولای 30, 2015 @ 6:30 ب.ظ

      دوست عزیز ترس شما ناشی از گذشته است و اگر بتونید با شناخت و آگاهی کامل وارد این ازدواج بشید مسلما” میتونید زندگی خوب و آرامی داشته باشید … پس اشنایی خودتون رو از مشاوره شروع کنید و زمانی رو برای معاشرت و مراوده قرار بدید در این دوران هست که شما میتونید از هم شناخت کامل بدست بیارید …

  • عطا , آگوست 3, 2015 @ 4:01 ب.ظ

    سلام , قبلا در مورد ی رابطه ای عاطفی گفته بودم ک چند سال با دختری داشتم , و…. گفتن که فقط یکبار ایشون رو ملاقات کردن, الان متوجه شدم ک چندین بار حدود ۱۳ بار طی حدود سه ماه همدیگر رو ملاقات کردن و رابطه ای صمیمانه داشتن , و حتی چندین بار هم طی این ملاقات ها بعنوان تفریح ب خارج از شهر رفتن و …. و این رفتار رو هم با قسمهایی از جمله شرافت مادرشون , ک میخوردن باز هم پنهون نگه داشتن , و هر بار که سوالی در این مورد پرسیده میشد , دروغ پشت دروغ , حالا بعد از کلی حرف ک چرا و چرا , ایشون میگن از کاری ک کردن خیلی پشیمون هستن و میگن ک اگه حقیقت رو نگفتم فقط ترس از دست دادن شما بود و تلاش برای دوباره بدست آوردن دل من رو دارن
    , بنظر شما کسی ک ادعای شرافت و دوست داشتن میکنه , میتونه چنین رفتاری رو داشته باشه و خیلی راحت بگه پشیمونم؟؟!!
    من ک دیگه نمیتونم بهشون اعتماد کتم , باید چطور فراموش کنم این موضوع رو , که در زندگیه آینده ام تاثیری نذاره؟؟
    عاقلانه ترین راهی که پیشنهاد میکنید چه راهیه؟؟
    و با وجود اینکه با ایشون در واقع ب نیت ازدواج رابطه عاطفی برقرار کرده بودم دیگه نمیخوام ادامه بدم و نمیخام مشکلی تو زندگی داشته باشم ,
    راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 11:29 ق.ظ

      دوست عزیز بخاطر کثرت سوالات.. سوال شمارو به خاطر نیاوردیم ولی برای ترک کردن و یا کات رابطه ای بهترین راه قطع کامل ارتباطه … همین

      قرار نیست اتفاق خاصی بیفته و همینکه تمام راه های ارتباطی رو قطع کنید بعد از مدتی روال عادی پیدا میکنه
      ولی قبلش باید رودررو با ایشون صحبت کنید و در این مورد صحبت کنید و محترمانه رابطه رو کات کنید

  • سارا , آگوست 5, 2015 @ 4:15 ب.ظ

    سلام.من دوساله با پسرخالم ازدواج کردم.پدر وعموش معتاد هستن. ومن موقع نامزدی فهمیدم که خودش قرص ترامادول مصرف میکنه و اثلا راضی نمیشد ازمایش بده.من به خاطر علاقه و حرف مردم هیچی نگفتم وازدواج کردیم.البته موقع نامزدی هم خیلی جروبحث ودعوا داشتیم.قبل ازازدواج شوهرم خیلی به خانودش وابسته نبود.ولی بعدا وابستگی شدید بهشون پیدا کرد مخصوصا مادرش.
    خانواده من تهران زندگی میکنن.من قبل از ازدواج براش شرط نذاشتم که تهران زندگی کنیم.ولی بعد از ازدواج قهمیدم واقعا نمیتونم اونجا زندگی کنم و به همسرم گفتم تهران زندگی کنیم.اول فبول کرد ولی بعدا منو بازی داد و زیر بار نرفت.کلا هر چیزی که من دوست داشته باشم رو ازم میگیره.بعضی وقتا خیلی خوبه و بعضی وقتا خیلی بد.کتک میرنه به خانوادم فحش میده.میخوام طلاف بگیرم ولی به خاطر ابروی خانوادم نمیتونم.چیکار کنم؟ تو رو خدا راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , آگوست 6, 2015 @ 12:10 ب.ظ

      وقتی از حرف و قضاوت دیگران ترس دارید پس دلیل سوال کردنتون چی هست ؟
      وقتی زندگی و عمرخودتون رو به خاطر حرف مردم اینطور به بازی گرفتید و زمانی که باید واکنش نشون میدادید کاری نکردید انتظار چه معجزه ای رو داری؟
      متاسفانه خانم چنان وابسته میشن و با احساسات وارد چنین روابطی میشن که اختلافات رو میبیین ولی واکنشی نشون نمیدن

      • جاوبدی , آگوست 8, 2015 @ 8:58 ق.ظ

        ببینید دوست عزیز شما هنوز فرصت خیلی زیادی دارید و به نظر می رسد همسر شما هم به شما خیلی علاقمند هستند، این طوری که از حرفاتون می شه استنباط کرد شما هم ایشون رو خیلی دوست دارید، شما فرصت زیادی دارید حتما حضورا پیش روان شناس بروید و مساله را کاملا ریشه یابی کنید ، واقعا مساله خیلی سختی نیست و به راحتی و با صبر و حوصله می شه حلش کرد فقط کافی شما یخواهید. به نظر من در مرحله آخر آخر بروید سراغ طلاق، چون واقعا طلاق کاملا به ضرر شما است و شما را خیلی از زندگی عقب می اندازد.

  • mahshid , آگوست 10, 2015 @ 11:50 ق.ظ

    سلام.دختری۲۴ ساله هستم پسر داییم منو دوست داره یکسان و هفت ماه از من کوچکتره منم اونو دوست دارم۵ ماه باهم صحبت کردیم با هم تفاهم داریم و کنار اومدم ولی خانوادش شدیدا مخالفت میکنن اول گفتن زن نباید بزرگتر باشه بهانه های دیگ هم میارن اینکه قبلا واسه برادرت خواستگاری رفتیم تو این خانواده دختر بهمون ندادن دوباره نمیریم وگرنه منو هم دوست دارن و همه چیز من قابل تاییدشون هست میگن بزرگتر هست خوب نیست راهنماییم کنید واقعا اشتباه هست یا چیکار کنه خانواده اش راضی بشن..

    • ◄Responder► , آگوست 11, 2015 @ 11:36 ق.ظ

      دوست عزیز در این موارد اگر واقعا ” خانواده ها راضی نباشن کار خاصی نمیشه کرد جز به اینکه صبور باشید و در نهایت از افرادی قابل اعتماد در خانواده و یا فامیل برای وساطت استفاده کنید …
      هر چند اختلاف سنی در ازدواج مهمه و میتونه در آینده جنسی افراد تاثیرگذار باشه
      ولی در مورد شما بیشتر لجبازی خانواده پسر و نگرانیشون از شنیدن جواب منفیه
      به همین خاطر باید از واسطه ای قابل اعتماد استفاده کنید

  • رضا , آگوست 20, 2015 @ 3:00 ق.ظ

    سلام ادرس دقیق مشاور خانواده در شیراز رو میخوهم ممنون

    • ◄Responder► , آگوست 20, 2015 @ 7:59 ق.ظ

      در این مورد با اداره بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی شیراز تماس بگیرید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • سارا , آگوست 23, 2015 @ 9:43 ق.ظ

    سلام
    من دختری ۲۴ساله ام که حدود ۲هفته ای میشه با پسرداییم نامزد کردم.اما این نامزدی به اصرار خانواده و با تحت فشارگذاشتن من بوده.من خودم با هم دانشگاهیم قصد ازدواج داشتم و دارم و اون رو خیلی دوس دارم…اصلا نمیتونم با پسرداییم ارتباط برقرار کنم به نظرتون چیکار کنم؟

    • ◄Responder► , آگوست 24, 2015 @ 11:12 ق.ظ

      دوست عزیز هر وقت به اندازه خرید یک شلوار برای یک عمر زندگیتون ارزش قایل شدید اونوقت میتونید از دیگران نظر بخوایت
      چون وقتی چیزی به دلتون نیست پس چطور واردش میشید و بعد درخواست کمک و راهنمایی میکنید ؟

  • الهام , آگوست 25, 2015 @ 10:41 ق.ظ

    سلام خسته نباشیدمن ۲ساله ازدواج کردم ولی توگوشی شوهرم پیام هایی دیدم ک نشون میدادباچن نفردرارتباط هست من بایدچیکارکنم چجور بهش ثابت کنم ک داره چنین کاری میکنه. ؟؟؟

    • ◄Responder► , آگوست 25, 2015 @ 4:11 ب.ظ

      شما قرار نیست چیزی رو ثابت کنید و شوهرتون رو از خونه فرای بدید .. شما باید بطور غیرمستقیم در مورد نگرانی و انزجارتون صحبت کنید .. در این مورد شوهرتون به خطوط قرمز زندگی با شما واقف میشه
      از طرفی به میزان توج و محبتتون بیفزایید تا بیشتر بتونید جذبش کنید
      در این مورد هم در کنارش هستید و هم کنترل خواهید کرد … اگر بطور مستقیم تذکر بدید اول انکار خواهد کرد و بعد راه فرار و دروغ رو براش باز کردید و از اون روز شما دیگر متوجه هیچ ارتباط مشکوکی از ایشون نخواهید بود

  • m , آگوست 31, 2015 @ 11:30 ب.ظ

    من ۲ سال و ۵ماه که ازدواج کردم من با شوهرم مشکلی ندارم فقط ی خانواده ای هست که شوهرش معتاد بوده از هم جدا شدن. ووضعی ندارن شوهرم به اینا کمک می کنه ولی حالو این مادرو بچه شوهرم رو ول نمی کنن طوری که شوهرم وقتی برای اینا چی می خره از من پنهان می کنه یا دروغ می گه خواهش می کنم کمکم کنید

    • ◄Responder► , سپتامبر 1, 2015 @ 12:21 ب.ظ

      بهتره در این مورد به جای غرغر کردن سعی کنید اعتماد همسرتون رو جلب کنید و در کنارش باشید …
      باید به ایشون اطمینان بدید که میخوایت کمکش کنید تا بتونید اعتمادش رو جلب کنید
      در غیر اینصورت باید مورد رو در خانواده و یا فامیل با افراد قابل اعتماد و اطمینان مطرح کنید

  • raha , سپتامبر 1, 2015 @ 10:43 ب.ظ

    با سلام
    من تازه ازدواج کردم و به مشکلاتی برخوردم که که نمی تونم باهاشون کنار بیام و نیاز به مشاوره دارم. می خواستم بپرسم برای گرفتن راهنمایی باید از همین قسمت نظر سوال بپرسم؟
    و این که چه کسی به سوالها پاسخ میده؟
    ممنون

    • ◄Responder► , سپتامبر 2, 2015 @ 11:12 ق.ظ

      بله میونید از همین قسمت طرح سوال کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • raha , سپتامبر 2, 2015 @ 8:18 ب.ظ

    با سلام
    ممنون از راهنمایی شما
    مشکلی دارم که نمیدونم چقدر جدی هست!
    از بعد از ازدواج به خاطر یکسری نارضایتی ها از رفتار شوهرم و این که قدرت زورگویی مردها خیلی زیاد هست،باعث شده مدام در ذهنم با شوهرم دعوا داشته باشم. این دعواها، یا ادامه دعواهایی هست که قبلا پیش آمده و من در آن لحظه عصبانیت حرفهایم را به درستی نتونستم بگم و چون از آخر دعوا راضی نبودم و همه کاسه کوزه ها سر من شکسته شده، اون ها رو توی ذهنم مرور می کنم. یا اینکه توی ذهنم دعوا می سازم و اینقدر دعوا می کنم که میشینم زار زار گریه می کنم و یا بیحوصله می شم و وقتی شوهرم میاد دلم می خواد داد و بیداد کنم و حتی بزنمش ولی مسلماً خودم رو کنترل میکنم و این کنترل کردنا دوباره منجر به بحث های درون ذهنی من می شه. نمیدونم چیکار کنم!!

    • ◄Responder► , سپتامبر 3, 2015 @ 11:48 ق.ظ

      بهترین راه حل برای کنترل افکار آشفته نوشتنه هم به فکرتون جهت میده و هم شمارو تخلیه میکنه … در ضمن با تاثیری که در مرور حوادث داره باعث میشه ذهنتون برای بحث های آینده اماده تر باشه
      در ضمن باید بدونید در بحث و جدل بهتره فقط و فقط در یک مورد بحث کنید
      تا از پراکنده گویی دور بشید و بتونید در مورد نگرانی هایی که دارید صحبت کنید
      در ضمن گاهی نمیتونید با شوهرتون رودررو صحبت کنید پس بهتره براش بنویسید

  • m , سپتامبر 2, 2015 @ 10:55 ب.ظ

    من
    Mهستم به نظرتون مبایلش یا حساب بانکیش چک میکنم خوب یا نه بهنظر تون برم با اون مادر و بچه حرف بزنم باهاش روبرو بشم یا شوهرم رو تعقیب کنم و دست شو رو کنم خواهش می کنم کمکم کنید

    • ◄Responder► , سپتامبر 3, 2015 @ 12:27 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره بطور غیر مستقیم اقدام کرد… و به نوعی نفرت و نگرانی خودتون رو از این رابطه عنوان کنید …
      هر کاری برای رو کردن کارش انجام بدید اون حریم رو خواهید شکست و دیگه ایشون از اینکه رابطه آشکار برقرار کنه واهمه ای نخواد داشت
      اگر در این مورد میخوایت کاری کنید از طریق فردی قابل اطمینان در فامیل و یا خانواده باشه …
      بطوری کهمثلا” شما بی اطلاع هستید

  • m , سپتامبر 3, 2015 @ 6:18 ب.ظ

    ممنون از راهنمایتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *