مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • ss , سپتامبر 19, 2015 @ 12:22 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من یکی ازبسرهای اقوام رودوست دارم ولی راهش دوره ومن خیلی به خانوادم وابسته ام وازطرفی دیگه جزاون کسی رونمیخوام چیکارکنم؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 20, 2015 @ 1:14 ب.ظ

      خب باید تصمیم گیری کنید و در این تصمیم گیری خانواده هم سهیم هستند تا انتخاب خوبی داشته باشید
      به هر حال وقتی ازدواج کنید مربوط به زندگی مشترکتون هستید وباید سازگاری به خرج بدید
      و هر جایی که شوهرتون ساکن هست زندگی کنید
      پس بهتره از امروز سازگاری به خرج بدید

  • m , سپتامبر 20, 2015 @ 9:30 ب.ظ

    سلام من داغونم چون بدرو مادرش هم بهش حرف زدن ولی مشکله من حل نشدچون دادبی داد کرد ماراحتی به بار امدمنو از خونه انداخت بیرون ی شب و ی روز خونه مادر شوهرم بودم ولی از بسکه دگریه کردم دیگه نه حال داشتم نه چشم فردا ش اسمس.خالی داد پدر شوهرم هم گفت پاشو برو خونتون وقتی رفتم اول باسردی برخورد کرد ولی بعد خوب شد ولی عذر خواهییم نکرد ولی چیزی عوض نشود بازم برای اون زنو وپسرش چی می خره ومی بینتشون چیکار کنم خواهش میکنم

    • ◄Responder► , سپتامبر 23, 2015 @ 10:39 ق.ظ

      دوست عزیز شما تمام راه ها رو انتخاب کردید و الان موقع تصمیم گیری درست و قاطعه
      این بستگی به خودتون داره اگر دوستش دارید پس باید با این سبک زندگیش بسازید و گرنه تا بچه ای بین شما به دنیا نیومده باید تصمیم سختی رو بگیرید

  • mh , سپتامبر 28, 2015 @ 9:36 ق.ظ

    سلام شوهر من خیلی راحت دروغ میگه و پنهان کاری میکنه حتی برا مسایل ساده و پیش پا افتاده باید چیکار کنم؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 29, 2015 @ 10:22 ب.ظ

      دوست عزیز تغییر افرادی که تمایلی به تغییر ندارن بسیار سخت و غیرممکنه
      هیچ‌ چیز بدتر از این نیست که نتوان به نزدیک‌ترین فرد در زندگی یعنی همسر، اطمینان کرد. مسلما زندگی کردن با یک همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ می‌گوید چندان عکس‌العمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کم‌کم نسبت به او بی‌اعتماد می‌شوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید. بسیاری از زنان نمی‌توانند متوجه شوند چرا همسرشان به آن‌ها دروغ می‌گوید درحالی‌که آن‌ها با او با صداقت و درستی تمام رفتار می‌کنند و تمام زندگی‌شان را وقف او کرده‌اند. آن‌ها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگی‌شان باشد. چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمی‌گوید وجود دارد . اگر می‌خواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگی‌تان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.

      خانم‌های زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آن‌ها دروغ می‌گوید احساس می‌کنند که دیگر در ذهن‌شان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم جزو همین افراد هستید می‌توانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید، «به راستی چرا بعضی افراد دروغ می‌گویند» تا بتوانید با واقع‌بینی بیشتری او را درک کنید. دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز می‌شود، حتی یک کودک ۲ ساله نیز می‌تواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرف‌ها و لغات پی می‌برد و می‌فهمد که بعضی از حرف‌ها می‌توانند چه تاثیر خارق‌العاده‌ای داشته باشند به‌طور آگاهانه شروع به دروغ گفتن می‌کنند. دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد می‌خواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ می‌گویند چون می‌خواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آن‌ها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه می‌شود که دروغ می‌تواند او را از بسیاری از عصبانیت‌هاو تنبیه‌های پدرو مادریا اطرافیان حفظ کند. به عبارتی دروغ راهی است که می‌تواند نظر مثبت اطرافیان را به‌دست بیاورد وعمل ناشایست و بد خود را پنهان کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛ با دروغ می‌توان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیش‌بینی غافلگیر کرد. همان‌طور که گفتیم دروغ گفتن از سنین خیلی کم شروع می‌شود و در همه ما وجود دارد، اینکه همه آدم‌بزرگ‌ها به نوعی دروغ می‌گویند چندان عجیب نیست و مهم است که این نکته را درنظر داشته باشیم بیشتر افراد وقتی دروغ می‌گویند به هیچ وجه دوست ندارند به فرد دیگری آسیبی برسانند. مثلا؛ ممکن است خیلی از ما درباره لباس دوست‌مان به دروغ بگوییم که زیباست درحالی‌که عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است. همچنین خیلی ازما در مصاحبه‌های شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخدام‌مان دروغ می‌گوییم. ما به فرزندان‌مان هم دروغ می‌گوییم به آن‌ها قول می‌دهیم که اگر شام‌شان را بخورند یک بستنی جایزه می‌گیرند اما سپس کاری می‌کنید که کودک‌مان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
      دروغ گفتن یاد گرفتنی است

      چگونگی شرایط و موقعیت در سال‌های کودکی می‌تواند روی رفتار ما در کل زندگی تاثیر بگذارد. ما تمایل داریم تا حدی همانند دیگران رفتار کنیم و وقتی در خانواده‌ای دروغ پذیرفته شده‌باشد و حتی در بعضی موارد، پنهان کردن واقعیت با تشویق همراه شود، کودکان آن خانواده یاد می‌گیرند که دروغ خیلی هم کار بدی نیست یا حتی می‌تواند عملی پذیرفته شده باشد.
      حتی ممکن است بعضی‌ها در طول زندگی این تجربه را به‌دست بیاورند که دروغ راهی برای بقا و صیانت از نفس است. مثلا گاهی بعضی از افراد برای پیدا کردن شغل یا حفظ آن مجبور می‌شوند حقیقت را به‌گونه‌ای مبهم یا آمیخته با دروغ بیان کنند و تا جایی که می‌توانند با لغات بازی کنند. بسیار از افراد مجبورند برای بالا بردن حقوق‌شان‌ پنهان‌کاری کنند و تا حد زیادی از لغات نادرست یا مبهم استفاده کنند. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم دنیای ما خیلی هم زیبا نیست و دروغ در واقع تبدیل شده ‌است به جزئی از کار و زندگی و گذشته ما. هرچند این رفتار در نظر اکثر افراد اصلا خوشایند و قبول‌شده نیست اما در زندگی تعدادی از زن و شوهرها وجود دارد. اگر چه ناپسنداست اما هستند همسرانی که نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ می‌گویند، حتی در موضوعات کوچک و بی‌اهمیت نیز حقیقت را نمی‌گویند مثلا درباره مکانی که هستند یا عقیده‌ای که دارند دروغ می‌گویند. همه ما در زندگی خود حد و حدودهایی داریم و خودمان هستیم که بسیاری از مسائل زندگی‌مان را تعیین می‌کنیم.
      شاید ۲ طرف مقصر هستند

      وابسته به ماست که مشخص کنیم در زندگی‌مان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا کجا نیست. مثلا یکی از حالت‌ها و اتفاق‌هایی که شاید در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش بیاید این است که مثلا شوهر می‌گوید تا یک ساعت دیگر خانه است ولی این یک ساعت کجا و خانه رسیدن او کجا! در این مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه می‌شود که زمان خانه ‌آمدن خود را خیلی درست نگفته اما از طرف دیگر او دوست دارد در همان زمانی که به شما گفته‌است به خانه برسد اما تلاش او برای عمل کردن به حرفش چندان کافی نیست و در نتیجه حرف و عمل او ۲ تا می‌شود. در این حالت شما می‌توانید به این موضوع از ۲ زاویه نگاه کنید و از یک نظر می‌توانید فکر کنید که همسر شما توانایی چندانی در برنامه‌ریزی ندارد و نمی‌تواند کارهای خود را به درستی تنظیم کند و از نظر دیگر می‌توانید این طور به موضوع نگاه کنید که همسرتان فردی دروغگو است که بیش از حد سرش به کار گرم است. شما کدام را بیشتر می‌پسندید ؟ به‌نظرتان کدام برخورد مناسب‌تر است؟ این امر بسیار مهم است که بدانید در به‌وجود آمدن رفتاری چون دروغ در یک زندگی زناشویی ممکن است ۲ طرف مقصر باشند.
      بعضی‌دروغ ها را می‌شود زیر سبیلی رد کرد

      اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته ‌باشد برای ورزش به باشگاه می‌رود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند اما احتمالا مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمی‌کند. زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ می‌تواند تنش کمتری در زندگی آن‌ها ایجاد کند و در نتیجه خانه آن‌ها آرامش بیشتری داشته ‌باشد. البته گاهی نیز این دروغ‌ها می‌تواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آن‌ها را از دست بدهد. در بعضی موارد دروغ گفتن می‌تواند تبدیل به یک مشکل کاملا پیچیده شود و طرفین را کاملا درگیرخود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ می‌شنوند احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آن‌ها کاملا از بین می‌رود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید به‌دنبال یک راه‌حل برای دروغگویی باشید. اینگونه راه‌حل‌ها به شما یاد می‌دهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.

      پیش‌بینی کنید، بعد شروع کنید

      قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخ‌های او را پیش‌بینی کنید. اگر به جواب‌های احتمالی او فکر نکنید به‌طور حتم نمی‌توانید به درستی با او صحبت کنید و گفت‌وگوی ثمربخشی نخواهید داشت. اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جواب‌های احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت می‌کنید و مثلا او در جواب شما می‌گوید الف، شما می‌دانید که در مقابل این جواب باید چه عکس‌العملی داشته‌باشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا… است شما می‌دانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست. خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برای‌تان سخت است. خودتان را آماده‌سازید که حتی بتوانید تصمیم‌های سخت نیز بگیرید. این را درنظر داشته‌باشید که یک همسر دروغگو می‌تواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید مثل این‌که او شغل دومی دارد که شما نمی‌دانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد یا. . . در انتهای صحبت نیز باید کاملا تمام حدها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلا مجاز نیست که دروغ بگوید. اگر بعضی از دلیل‌های همسرتان شما را قانع کرد، به‌طور روشن و واضح به او بگویید که‌حرف‌های او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.

      آیا شما همسرتان را دروغگو می‌کنید؟

      نمی‌توان گفت که یک شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بی‌اعتناست. در حقیقت ممکن است او به دلیل بعضی از رفتارهای همسرش تبدیل به یک فرد دروغگو شده. ممکن است برای یک مرد چند‌بار پیش بیاید که به خاطر گفتن یک جمله و کلمه یا به خاطر گفتن جایی که رفته یا به خاطر ملاقاتی که داشته مورد مواخذه قرار گرفته وکار به دعوا کشیده است. گاهی ممکن است وقتی مردی بعداز بیرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش برای یک یا ۲ ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسیارسرزنش شده است و زن گفته که چقدر از دوستان او بدش می‌آید. ابراز عقیده‌ای صادقانه و ساده درباره خانواده زن یا یکی از ایرادهای او می‌تواند باعث دعوا و گریه و گفتن کلمات تلخ شود و چند ساعت وقت ۲ طرف را بگیرد و. . . .
      در همین حالت‌هاست که دروغ گفتن برای مردان تبدیل می‌شود به راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی در خانواده. مرد می‌تواند اینگونه با خود فکر کند که من ترجیح می‌دهم، درباره کارهایم دروغ بگویم تا آنکه بخواهم کاری را که دوست دارم کنار بگذارم در همین حالت‌هاست که زن می‌تواند شوهرش را تبدیل به فردی دروغگو کند.
      بنابراین بهترین راه‌حل برای اینکه شوهرتان دیگر دروغ نگوید این است که شرایطی را در خانه فراهم کنید که دیگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند کمی یکدیگر را آزاد بگذارند و هر کدام به دیگری اجازه دهد که آن‌طور زندگی کند که دوست دارد، به مرور تبدیل به ۲ دوست می‌شوند و دیگر لزومی ندارد به هم دروغ بگویند. به‌طور کلی باید گفت، هر فردی احتیاج دارد تا فضایی برای نفس کشیدن داشته‌باشد و وقتی این فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف می‌شود.
      وقتی زنی به شوهرش اعتماد کامل دارد و مطمئن است که شوهر به او دروغ نمی‌گوید، مسلما رفتار دیگری خواهد داشت و در مقابل مردی هم که احساس کند همسرش به او اطمینان و اعتماد دارد از هر کاری که آرامش زندگی را به هم بزند، پرهیز می‌کند.
      اگر می‌خواهید رفتارتان را تغییر دهید باید بدانید، تغییر رفتار زمان‌بر و سخت است و تاثیربخشی این تغییر رفتارها نیز مدتی طول می‌کشد، شما نمی‌توانید در یک شب شوهر دروغگوی‌تان را تغییر دهید.

  • فرناز , اکتبر 4, 2015 @ 1:57 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    دختری هستم ۳۰ ساله.۶ ماه از عقدمون میگذره. خداروشکر همه چی عالیه اما تنها مسئله ای که خیلی منو عصبی میکنه (بحدی که هر روز معده ام بهم ریخته) شوهرم بیشتر مخارج خانوادشو میده.از اجاره خانه تا مخارج روزانه.خانوادش هم خیلی ولخرجی میکنند. همیشه تمام خریدهایشان درجه یک است.اصلا اهل پس انداز کردن نیستند.البته شوهرم برای من هم کم نذاشته اما با این ولخرجیهایی که برای خانواده میکند من را خیلی نگران کرده است. نمیدانم ایا بعد از زندگی مشترک این ولخرجیها برای خانواده اش ادامه دارد یا نه.نمیدانم چکار کنم که او بفهمد دیگر باید به به فکر زندگی خودش باشد.لطفا مرا راهنمایی کنید.ممنون

    • ◄Responder► , اکتبر 5, 2015 @ 11:49 ق.ظ

      به نظر اهل فن وقتی احساس میکنید که شوهرتان ولخرج است باید این مسیر راطی کنید:اول- تعاریف خود و همسرتان را از ولخرجی پیدا کنید.به نظر می رسد اولین مسئله خانمها اینست که در زمینه نحوه خرج کردن پول با همسرشان صحبت نمی کنند.اصولا دیدگاه خانمها کوتاه مدت و دیدگاه آقایان بلند مدت است. مثلا خانم میداند که برای این ماه ۵ بسته پودر لباسشویی کفایت میکند و ناگهان می بیند شوهرش یک کارتون ۲۴ تایی پودر خریده است! اینجاست که خانم شوکه می شود و دعوایی حسابی شکل می گیرد.
      در این مورد مرد متهم است به خرج غیرضروری و زن محکوم می شود که قدر شوهرش را نمی داند.ولی در بررسی عمیق تر می بینیم که مرد با دبدگاه کل نگرش تصمیم گرفته مصرف چند ماه را با قیمتی مناسب تر خریداری کند تا در مجموع صرفه جویی کرده باشند.پس بهتر است در زمینه خرید، اول با شوهرتان هم دیدگاه شوید و با کمی تعامل به نقطه ای مشترک برسید.
      دوم- همیشه ولخرجی نشانه “نگرش غیر مسئولانه” مرد نیست.یکی از نکات مهم اینست که بفهمید آیا شوهرتان از سر بی مسوولیتی ولخرجی می کند یا اینکه باوجود وظیفه شناسی بسیار، این اشتباهات را مرتکب می شود. در مورد شوهر بی مسوولیت گفتگویی طولانی لازم است که فعلا از آن رد می شویم.حالا می رسیم به شوهری که مرد خانواده دوستی است و ثابت کرده است که به وظائفش آگاه است ولی بازهم ولخرجی می کند و موجب آزار همسر و فرزندانش و حتی گاهی تحمل فشارهای مالی سنگین می شود.

  • ترنم , اکتبر 6, 2015 @ 12:11 ب.ظ

    سلام. خسته نباشید. تقریبا یک ماهی هست ک نامزدی کردم تا الان که همه چی خوب بوده خداروشکر. فقط سوالاتی در ذهنمه که مطرح میکنم. نامزدم معمولا واسه رفتن به بیرون یا مهمانی شبها وقت ازاد داره اونم در هفته مثلا دو سه بار. هر وقت گفتم ی وقت بذار از صب بریم بیرون مثل روزای جمعه که تعطیلی کار را ترجیح داده به بیرون رفتن که یکم باعث ناراحتی من میشه. دومین سوالم اینه که آیا در دوران نامزدی خرج و مخارج من به عهده نامزدم هست یا نه در صورتیکه عقد کنیم خرج من به عهده ایشون هست؟ سوم اینکه ایشون هر زمان که بخواد ی سر به خانواده من بزنه نیاز هست چیزی با خودش برا من یا خانوادم بیاره؟

    • ◄Responder► , اکتبر 7, 2015 @ 11:48 ق.ظ

      حق نفقه وقتی شامل شما میشه که عقد کرده باشید این دوران دوران طلایی شناخته وشما باید با مشاوری مجرب در این مورد صحبت کنید
      در مورد اینکه وقتی سراغتون میاد هدیه ای بخره ملاک برای خسیس بودنش نیست ولی شما میتونید از نشانه های زیادی که هست برای اینکار استفاده کنید … پس دوره نامزدی شما باید بین ۶ تا ۹ ماه باشه تا کاملا” از هم شناخت پیدا کنید

  • تلماه , اکتبر 6, 2015 @ 10:48 ب.ظ

    سلام نامزد من بهم خیانت میکنه نسبت بهم بی تفاوته اگه بحثمون بشه کتک میزنه و حرفای زشت میگه و بسیار خسیسه البته واسه من خسیسه واسه خودش خوب خرج میکنه جواب اس ام اس هامو نمیده خیلی هم کم زنگ میزنه منو تو خونه حبس کرده اگه جایی برم ابرو ریزی به پا میکنه به جنون رسوندتم نمیتونم ازش جدا بشم بخاطر ابروی خانوادم با هیچکی هم نمیتونم درد دل کنم دارم دیونه میشم ترو خدا کمکم کنید یه راهی پیش پام بزارید

    • ◄Responder► , اکتبر 7, 2015 @ 12:23 ب.ظ

      دوست عزیز دوران طلایی شناخت رو در نامزدی طی میکنید و بدونید اگر فردی در چین دوران شیرینی به شما تعرض داشته باشه در اینده نباید انتظار زیادی ازش داشت
      بهتره به جای اینکه از حرف مردم واهمه داشته باشید و بترسید قاطع در مورد زندگیتون تصمیم گیری کنید
      چنین زندگی با این تفاسیر مردوده
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • داوود , اکتبر 7, 2015 @ 8:47 ب.ظ

    سلام.لطفاکمک کنید.
    حدودده ساله که باخانمم ازدواج کردم ویه دختر۹ساله دارم.باخانمم۱۷سال تفاوت سنی داریم.قبلازن داشتم کهبراثرتصادف ازدنیارفت.درازدواج دومم بعضی وقتابحث وبگومگوبودکه گاهی خیلی شدیدمی شد.اخیراهمسرم باعمش ارتباط برقرارکرده.اونیزبیوه هست ویک پسر ۱۱ساله دارد.مدتیه همسرم به من میگویدازتومتنفرشده ام ونمیتونم توخونه بیام وباتوزندگی کنم وطلاق میخوام.به هردری زدم روزبه روزبدترمیشه وحدس میزنم عمش خیلی تواین جریان تاثیرمیذاره.مرتب کلمات وجملاتی که درطول زندگیمون توبحثهابهش میگفتم یادآوری میکنه.انگارازروزاول همشویادداشت یاضبظ کرده وحالاپخش میکنه.به هیچ صراطی هم ستقیم نیست وفقط میخوادباعمش زندگی کنه.ضمناعمش زندگی بسیاربدی باشوهرش داشته است.خواهش میکنم بدادم برسید.چگونه زندگیمودرست کنم؟

    • ◄Responder► , اکتبر 10, 2015 @ 4:16 ب.ظ

      خب اول با گفتگو و بعد با وساطت بزرگان و در نهایت مشاوره ای حضوری مورد رو پیگیری کنید
      در نهایت اگر ایشون واقعا” قصد جدایی داشته باشه چاره ای جر به این کار نیست

      پس صبور باشید چون بسیار از افراد در این مرحله ناگهان از خواب بیدار میشن و به زندگی برمیگردن

  • shadi , اکتبر 9, 2015 @ 11:27 ب.ظ

    ببخشید منم خیلی نگران همسرم هستم اون رو من خیلی حساسه یه حسی میگه داره نسبت به من میگه حتی وقتی با زنا میخندم حسودیش میشه که جرا پیش اون نیستم و کلی عذاب میکشه میشه کمکم کنید

    • ◄Responder► , اکتبر 10, 2015 @ 4:32 ب.ظ

      بهتره پیشگویی نکنید و به همسرتون محبت کنید … در زمانی مناسب با همسرتون قدم بزنید و صحبت کنید تا بتونید رابطه کلامی و عاطفی خودتون رو با ایشون حفظ کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • shadi , اکتبر 10, 2015 @ 7:34 ب.ظ

    اخه اون یه شهره دیگست میره سر کار ماهنوز نامزدیم و چند ماه یه بار هم دیگرو میبینیم میشه بیشتر راهنمایی کنید اها همسرم خیلی احساسیه
    من نمیخوام عذاب بکشه
    من فکر میکنم این حسش از دئست داشتنه زیادیه
    میشه بیش تر کمکم کنید ممنون میشم

    • ◄Responder► , اکتبر 11, 2015 @ 12:42 ب.ظ

      دوست عزیز موضوع گذشته شما فراموش شده بهتره خلاصه ای از اون رو بنویسید چون لود مطالب بالاست و در خاطر ما نخواهد ماند

  • مریم فلاح , اکتبر 10, 2015 @ 9:43 ب.ظ

    سوالی داشتم من دارای مدرک کارشناسی ارشد آمار زیستی هستم می خواستم ببینم در این مرکز به یک کاشناسآماربرای جمع بندی و تحلیل اقداماتی که انجام می دین نیاز نداین؟

    • ◄Responder► , اکتبر 11, 2015 @ 12:46 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • نجوا , اکتبر 10, 2015 @ 10:55 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید. من یه دختر ۸ ساله دارم که الان در کلاس دوم درس میخونه. مشکل من اینه که بسیار بی دقت و کم حافظه ست. جواب هر سوالی رو درباره فعالیت هایی که توی مدرسه انجام داده با یادم نیست و نمی دونم میده و من باید همه چیز رو از مادرهای دیگه بپرسم. توی یادگیری بعضی از درس ها مثل فارسی و علوم فوق العاده ست ولی توی درس های تفهیمی مثل ریاضی بسیار ضعیفه و من نمی دونم که علتش چیه؟ توانایی ذهنیش کمه یا بی دقتی باعث این موضوع شده. دوست دارم با یه مشاور کودک مشورت کنم ولی نمی دونم توی شیراز برای مشاوره کودک باید به کجا مراجعه کنم. ممنون از کمکتون.

    • ◄Responder► , اکتبر 11, 2015 @ 12:47 ب.ظ

      در این مورد باید با مشاوران کودک مشورت کنید تا از نزدیک در این مورد کودک شمارو تحت بررسی قرار بدهند
      در شیراز میتونید با دانشگاه علوم بهداشتی /اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و آدرس مراکز رو دریافت کنید

  • shadi , اکتبر 11, 2015 @ 3:46 ب.ظ

    گفتم من از نامزدم دورم یعنی اون سره کار میره و وقتی با همیم میگه وقتی با زنا میخندی من حسودیم میشه و کلی عذاب میکشم میشه بگید با چه کاری میتونم کمک همسرم کنم ممنونم

    • ◄Responder► , اکتبر 12, 2015 @ 10:40 ق.ظ

      تنها راه حلی که میتونم به شما بدم مشاوره ای حضوری و دو نفره است
      به هر حال در دوره نامزدی هستید و لازمه مشاوره ای رو حضورا” داشته باشید

  • مونا , اکتبر 13, 2015 @ 2:16 ق.ظ

    امشب ک اینارو نوشتم.باخبر شدم ک بخاطرم همین برخورد تندم .پیش یکی از بزرگای فامیلش رفته وازش خواسته از بابام.منو خواسگاری کنه.گفتم چون پدر نداره و باخانوادش بخاطر اینکه مخالفت کردن قهر کرده الان فامیاشه واسطه کردش.اما الانم نمیدونم باید خوشحال باشم یانه.باخواهرم هنوز قهره و رفتلرش عوض شده.نمازشم ک نمیخونه.برای اینکه ابجیمو بیشتر از این قاطی ماجرا نکنم نمیتونم بگم میدونم نماز نمیخونی…الان چی کار کنم.چ چوری خواسته هامو بگم.رفتار قهر امیزش با ابجیم منو ناراحت میکنه.چی بکنم.مشاور عزیز.اصلا این ادم قابل تکیه کردن هس.خیلی حساس و زودرنج

    • ◄Responder► , اکتبر 15, 2015 @ 3:42 ب.ظ

      متاسفانه به سوال شما دسترسی پیدا نکردیم … ولی یک اصل کلی وجود داره و انم اینه که هر رفتاری رو امروز از فردی میبینید در آینده هم میتونه تکرار بشه …
      به هر حال افراد خیلی از خطرات رو میبینن ولی به خاطر احساسات و عواطفشون سکوت میکنن و بعد وقتی به دردسر افتادن خواب و توهمشون میپره
      شما هم هر چه قدر تلاش کنید نمیتونید جای ایشون تصمیم گیری کنید مگر اینکه بتونید خطرات رو به ایشون نشون بدید و فقط امیدوار باشید که بتونه از راهنمایی شما استفاده کنه

  • masomh , اکتبر 16, 2015 @ 10:49 ب.ظ

    سلام من دختری هستم که با یه چیز کوچک فورا ناراحت میشم .یعنی اگه نامزدم بهم میگه تو دیونه ای یا عقل نداریذبهم بر میخوره وباهاش قهرمیکنم ویه اوضاعی به پا میشه نمیدونم چی کارکنم . الان که حدود هفت ماهه نامزد ی شدم بخاطر همین چیزا تواین هفت ماهه روز های خوب داشتن همون اوایل ازدواجمون بود بعد کم کم بخاطر این چیزا هرشب باهاش قهربودم.مادر ایشون زنی هستند که به عروساش دستور میده میگه فلان کاروبکن فلان کارو نکن بخاطر همین تصمیم گرفتمزیاد خونشون نرم والان حدود یک ماهه نرفتم وسر این موضوع که چرا خونه ما نمیای با نامزدم بحث دارم کمکم کنید وپدر ایشون فرد مذهبی هستند وچون من دختری بودم که تو خانواده هرکاری میکردم ومیپوشیدم ازم ایراد نمی گرفتند مکسی حق اینکه چیزی بهم بگه رو نداشت انا الان پدر نامزدم میگه این چیه پوشیدی چرا ناخنت بلنده منم بهم برمیخوره نمیدونم‌چی کارکنم چندبار که‌گفته به خاطر موی سفیدش چیزی نگفتم میترسم بگم وناراحت بشه.چون همسرم شغلش ازاده میخاد که خرج عروسیمونو باباش بده مجبورم چیزی نگم که نگه خرج عروسیتونو نمیدم البته بعدا با پول شاباش بهش برمیگردونیم اما بازم نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید

    • ◄Responder► , اکتبر 17, 2015 @ 1:13 ب.ظ

      کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت می‌شوند، معمولا تمام حرف‌ها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت می‌دهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت می‌کنند. برای همین، معمولا ترجیح می‌دهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر می‌پسندند. غافل از این‌که تنها ماندن و گوشه‌گیری، حساسیت‌شان را تشدید و احساسات منفی‌‌شان را بیشتر می‌کند. روان‌شناسان و متخصصان به این افراد توصیه می‌کنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیت‌های جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.

      می‌گویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بوده‌اند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند. بعضی‌ها هم درست برعکس فکر می‌کنند و باور دارند کمبود محبت و بی‌توجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچه‌ها می‌شود. علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی‌ که کودک در آن قرار می‌گیرد و رشد می‌کند و ده‌ها عامل دیگر می‌تواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.

      اما باید بدانید که حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگی‌هایی است که در اختلال‌های شخصیت مختلف و طی بیماری‌های روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماری‌ها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد. از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم می‌آید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.

      حساسیت رفتاری ، زودرنجی و درمان آن ، کمبود اعتماد به نفس

      این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی می‌کنند. بر همین اساس هم می‌گویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانه‌های وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری می‌تواند به این شکل خود را نشان دهد.

      در کنار این افراد، خیلی‌ها هم هستند که مشکل‌شان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج می‌برند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کم‌توجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که می‌تواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.

      اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد

      افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می‌کنند و در زندگی شرایط مناسب‌تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می‌رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می‌تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

      پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که می‌تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین‌تر از دیگران می‌دانند، نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می‌دهند.

      حساس‌ها مراقب باشند

      دوست ندارد این‌طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی‌آید. حساس است و خیلی زود از حرف‌های دیگران ناراحت می‌شود. تصمیم می‌گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی‌اش را حذف می‌کند و در خانه می‌ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این‌که این کناره ‌گیری‌ کردن فقط شرایطش را بدتر می‌کند و موجب تشدید حساسیت‌هایش می‌شود. البته خیلی وقت‌ها هم دست به کار می‌شود و سعی می‌کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می‌شود و دوباره به همان روال قبل برمی‌گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

      آن‌طور که این روان‌شناس توصیه می‌کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و هر کاری از دست‌شان برمی‌آید ـ مانند خود گویی‌های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت‌شان پیدا کنند.

      از جمع فرار نکنید

      کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می‌دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم‌کم از جمع دور ‌شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می‌گیرند، طرز فکر و نگرش منفی‌‌ که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می‌شود و در نتیجه نمی‌توانند با شرایط و موقعیت‌های جدید هماهنگ شوند.

      بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می‌گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات‌شان می‌شود.

      اولین و یکی از بهترین کارهایی که می‌توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می‌کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می‌شوید یا از حرف‌ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می‌شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت‌های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه‌ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می‌دهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می‌برند و نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات‌شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات‌ منفی‌شان بیشتر می‌شود و همین می‌تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف‌های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف‌ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی‌کند.

      دیگران هم باید به آنها کمک کنید

      کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می‌کنند، معمولا نمی‌دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده‌اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده‌اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

      لحن و نوع کلام و همین‌طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف‌ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

      اگر می‌خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

      بچه‌ها را درست تربیت کنیم

      همان‌طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت‌ها موثر است و می‌تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می‌کند فرزندان‌شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب‌های زندگی را داشته و واقع‌نگر باشند. به این معنی که بچه‌ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این‌طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • masomh , اکتبر 16, 2015 @ 10:56 ب.ظ

    سلام یه برنامه میخاستم برای اینکه چه جوری پولی که بدست میاریم خرج کنیم وپس انداز داشته باشیم برای اینده ممنون میشم

    • ◄Responder► , اکتبر 17, 2015 @ 12:11 ب.ظ

      فرض قانون بر اینه که افرادی که به سن ۱۸ سال میرسند حق رشد دارن و میتونن کارهارو تمیز بدن … شما هم باید در این محدوده سنی بتونید برای پس انداز خودتون برنامه ریزی کنید …
      تمام نیازهای خودتون رو بنویسید و اولویت بندی کنید بعد میتونید براساسش تصمیم گیری کنید

  • فرانک , اکتبر 17, 2015 @ 1:54 ق.ظ

    سلام من خانم ۴۵ ساله هستم شوهرم بهم خیانت میکنه با یه دختر ۲۰ ساله دوست شده و داره زندگیمو خراب میکنه شوهرم نمیدونه که من از این موضوع اطلاع دارم لطفا راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , اکتبر 17, 2015 @ 1:16 ب.ظ

      در مرحله اول به ایشون محبت کنید … دوم انزجارتون رو غیرمستقیم نشون بدید و با محبت کردن محیطی ارام رو برای ایشون مهیا کنید … اگر نتونستید نظرش رو تغییر بدید باید با افراد قابل اعتمادی که در خانواده وجود داره موضوع رو پیگیری کنید
      و باید انزجار و ناراحتی خودتون رو غیرمستقیم نشون بدید تا باز به شما اعتماد داشته باشه
      در آخر امیدوارم واقعا” مطمئن باشید که ایشون چنین کاری رو انجام میده
      در غیر اینصورت مشکلات بزرگی به وجود خواهد امد

  • Raha , اکتبر 18, 2015 @ 7:45 ق.ظ

    سلام.من ۶ ساله که با یه پسر دوستم.۱بار خواستگاری اومده ولی از طرف مامانم مخالفت شد.خیلی باهم خوب بودیم.هیچ مشکلی نداشتیم.تا اینکه یه خواستگار اومد و با نظر خانواده چند وقتی رو با هم صحبت کردیم.الان بین ۲راهیم.نمیدونم شرایط دوستم تا ۲سال دیگ اکی میشه؟و اگه نشه اونوقت چیکار کنم؟خییلی منو دوس داره.چندبار خواستم باهاش تموم کنم.ولی انقد اصرار کرد که باز نتوتستم.لطفا بهم بگید کدوم رو انتخاب کنم.عشق ۶سالمو یا خواستگارم؟؟؟؟؟

    • ◄Responder► , اکتبر 18, 2015 @ 12:59 ب.ظ

      دوست عزیز این سوال رو خود شما باید پاسخ بده چون هر دو طرف رو دیدید و با هر کدوم صحبتی داشتید و امروز بهتر میدونید کدوم یکی بهتره و با شما تفاهم در افکار و عقاید داره
      اگر نمیتونید انتخاب کنید لازمه مراجعه ای حضوری و مستقیم به مشاوری مجرب داشته باشید

  • masomh , اکتبر 18, 2015 @ 10:23 ق.ظ

    سلام ممنون از راهنماییتون

  • masomh , اکتبر 18, 2015 @ 10:32 ق.ظ

    من دوست دارم اعتماد به نفس بالایی داشته باشم امانمیدونم چی کار کنم وچع جور اعتماد به نفسمو بالا ببرم وحتی دوست دارم وقتی توجمع میرم به خوبی صحبت کنم.یا اگه پیش خانواده نامزدم رفتم بتونم ازحق خودم دفاع کنم ویتونم صحبت کنم وگلیم خودمو از اب بکشم بتونم خودی نشون بدم و مادر نامزدم وپدر نامزدم دیگه ازم ایراد نگرینو وبهم احترام بذارن و دستور ندن.کمکم کنید لطفا

    • ◄Responder► , اکتبر 18, 2015 @ 1:03 ب.ظ

      یکی از عوامل سازنده کیفیت بیان و تکلم، احساسات درونی است. معمولا افرادی که از درون دارای آرامش کافی نبوده و از تحریک پذیری بالا و عصبیت رنج می برند در کیفیت بیان آنها هم نمود خواهد داشت. آنها تند تر صحبت می کنند. گاه با حالتی از لکنت حرف می زنند. گاها حرف ها یادشان می رود و …
      بنابراین اگر می خواهد کیفیت حرف زدن و بیان خود را بالا ببرید باید درون خود را آرام نگه داشته و حتی الامکان در این مواقع به صورت مستمر آرامش را به خود القاء نمایید. تلاش شما برای ادای آرام کلمات، ایجاد طمأنینه در بیان، ایجاد احساس اعتماد به نفس و باور توانمندی های درونی و … می تواند نحوه صحبت کردن شما را ارتقا دهد. اگر در هنگام صحبت آرامش داشته بر کلمات تمرکز کنید، و به جای فکر کردن به کل موضوع و آخر جمله بر تک تک کلمه ها تمرکز و آنها را به آرامی بیان کنید به هدف خود خواهید رسید.
      یکی از عوامل سازنده کیفیت بیان و تکلم، احساسات درونی است. معمولا افرادی که از درون دارای آرامش کافی نبوده و از تحریک پذیری بالا و عصبیت رنج می برند در کیفیت بیان آنها هم نمود خواهد داشت.
      برای قوی شدن قدرت بیان و صحبت در مورد موضوعات مختلف چه باید کرد؟
      برای موفقیت در این مورد، توجهتان را به نکات زیر جلب می کنیم :
      ۱ – زیاد مطالعه کنید تا با واژه ها و کلمات و جمله بندی های مختلف بیشتر آشنا شده و هنگام نیاز از آن استفاده کنید و سطح قدرت و توان خود را بالا ببرید.
      ۲ – با دوستان و نزدیکان سر سخن را باز کنید و درباره یکی از موضوعات روز و عمومی صحبت کنید و یا درباره نقطه نظرات دیگران فعال برخورد کنید و اظهار نظر نمایید تا با روش و روحیه مواجهه با دیگران آشنا شوید و توان روانی و روحی شما بالا برود.
      ۳ – سعی کنید در کلاس درس درباره یکی از موضوعات رشته تحصیلی و مواد درسی خود، مطالعه بیشتری انجام داده و در قالب کنفرانس و یا سوال و جواب، مطالب گرد آوری شده را به دیگر دانشجویان منتقل کنید.
      ۴ – کتاب هایی که درباره سخن و سخنوری و فن ایراد سخنرانی، نوشته شده است مطالعه کنید. مانند ” آیین سخنرانی، دیل کارنگی ” انتشارات پیمان و نیز سخن و سخنوری، نوشته مرحوم فلسفی.
      ۵ – برای سخنرانی کردن و روان صحبت کردن با دیگران، سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید که لازمه آن تسلط داشتن بر موضوع سخن است. که باید این اهرم را در اختیار داشته باشید و بعد از آن در برابر هر ذهنیتی که به شما ناتوانی را القا می کند ایستادگی کرده و بلکه خود را کاملاً مسلط و توانا بشمارید و همین اوصاف را به خود تلقین کنید و با خود بگوئید من توانا، قادر، مسلط بر خود، سخنرانی ماهر و زبر دست هستم و تحت تائثیر جو و محیط و ایرادات دیگران و حتی مزاحمتهای شنوندگان قرار نمی گیرم و… .
      ۶ – کارهای نخستین را از اقدامات کوچک تر آغاز کنید و سنگ بزرگ بر ندارید پر واضح است که هر فعالیت را باید از کارهای کوچک شروع کرد تا جرائت و توانایی شما بالا برود.
      ۷ – به هنگام ارائه سخن به فعالیت های دیگران (چه پسندیده چه ناپسند) توجه نکنید و تمام اهتمام خود را متوجه انجام سخنرانی خود نمائید و در همین حال که خونسردی خود را حفظ می کنید به دیگران توجه نداشته و توجه خود را به عمل خود معطوف دارید.
      ۸ – سخنرانی خود را از موضوعات کوچک، کاملاً در دسترس، آسان، مورد علاقه و رغبت خود و با سابقه علمی قبلی انتخاب کنید تا از ادامه آن احساس غربت و بیگانگی نکنید.
      ۹ – قبل از پرداختن به سخنرانی مدتی با خود تمرین کنید و همان سخنان را در ذهن مرور کنید.
      ۱۰ – همیشه از راهنمایی علمی افراد آشنا با مطلب بهره بگیرید و قبلاً از آنها مشورت بگیرید.
      آدم هایی که از کودکی در خانواده هایی بزرگ شده اند که ابراز احساسات در آن رایج نبوده و افراد در ارتباط با یکدیگر در حیطه احساسات کلامی هزینه ای نداشته اند. در بروز درونیات خود دچار مشکل می شوند. این موضوع به این معنا نیست که آنان احساسات کمی هم داشته باشند. نه. بلکه آنها با شیوه های ابراز احساسات آشنا نبوده و از نوعی بازداری و کنترل شدید احساسات و عواطف برخوردارند.

      ابراز احساسات جنسیت نمی شناسد و می تواند سوپاپ اطمینانی برای سلامت روان اشخاص باشد. لذا برای بر طرف کردن این مشکل نیاز است تا فرد با پذیرشی که برای خود به وجود می آورد به تدریج مهارت های بازگویی درونیات و ذهنیات و رازهای شخصی را در حد عادی و معمول بیاموزد. افراد در اطراف خود دارای حریم های شخصی نامرئی هستند. ضخامت این حریم شخصی در افراد مختلف متفاوت است در برخی خیلی نازک و در برخی دیگر بسیار ضخیم است. افرادی که حریم های بسیار نازک دارند اسرار زیادی از خود را برای دیگران فاش می کنند و مسلماً گاهی نیز به دلیل این فاش سازی مورد سو استفاده قرار می گیرند و افرادی که حریم های ضخیمی دارند در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل می گردند.
      ابراز احساسات جنسیت نمی شناسد و می تواند سوپاپ اطمینانی برای سلامت روان اشخاص باشد.
      بنابراین حفظ تعادل در این حریم شخصی می تواند انسان را در سلامت بهینه نگه دارد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • Raha , اکتبر 18, 2015 @ 5:34 ب.ظ

    دنبال مشاوره هستم…اما پیدا نمیکنم.لطفا بهم معرفی کنید.شیراز

    • ◄Responder► , اکتبر 18, 2015 @ 11:59 ب.ظ

      با اداره کل بهریستی شیراز تماس بگیرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *