مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شیراز

مرکز مشاوره شیراز

بنیان خانواده و اعضای این نهاد همواره یکی از مهم ترین دارایی هایی است که هر فرد در زندگی دارد و برای آن ارزش و احترام بسیاری قائل است. اما برای حفظ این نهاد و صمیمانه تر شدن روابط و همینطور جلوگیری از فروپاشی آن باید چه کار کنیم؟ مسبب بسیاری از مشکلات خانوادگی ممکن است خودمان باشیم و به همین دلیل باید بر رفتار و کردار خود کنترل داشته باشیم تا از بروز ناراحتی و دلخوری در این نهاد مقدس جلوگیری کنیم و در برابر مشکلات بهترین راه حل را پیش گیریم.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره شیراز و مشاوره شیراز به منظور کمک به هموطنان شیرازی و با هدف ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج ستارخان، مشاوره خانواده ستارخان، مشاوره ازدواج عفیف آباد ، مشاوره خانواده عفیف آباد ، مشاوره خانواده چمران ، مشاوره خانواده ملاصدرا و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره شیراز آماده پاسخ گویی به شما شیرازیان عزیز می باشد.

مشاوران ما مستقر در نمایندگی های مشاوره شیراز در مرکز مشاوره در مرکز مشاوره ستارخان ، مرکز مشاوره چمران، مرکز مشاوره عفیف آباد، مرکز مشاوره ملاصدرا ، مرکز مشاوره زند و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش

سلام هدف من تحصیل کردن و شاغل شدن هستش..بنظرتون چطور میتونم رگ‌خواب همسرم دستم باشه ازهردری برم از در بعدی خارج میشه و نمیتونم به سمت خودم بکشونمش ..

پاسخ

با سلام اگر شما می خواهید ایشون قانع شوند که شما ادامه تحصیل بدهید و بعدا شاغل شویر بستگی به نوع صحبت های شما دارد که چطور مسائل را با ایشون مطرح کردید و چقدر حساسیت ایجاد شده است احتمالاو اینکه فرضا ایشون چه انتظاراتی از شما دارند و چرا نظر ایشون نسبت به کار منفی است شاید به هر حال ایشون ذهنیت بدی نسبت به ایشون دارند .

و یا فکر می کنند شاغل شدن شما ممکنه شما رو از زندگی دور کند و مشغولیت هایی ایجاد شود بهتره ابتدا از دلایل مطلع شوید و بعد کم کم عملی ایشون باید متوجه باشند درس خواندن لطمه ای به زندگی نمی زند که اگر واقعا دغدغه ایشون این مساله است خب خیلی راحت بفرمایید هر جایی لطمه ای وارد شد شما خودتون ادامه نخواهید داد .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن

سلام چطوربا خانواده شوهرم برخورد کنم منو دوست داشته باشن و دتوزندگیم دخالت نکنن ..چگونه از دخالتشون جلوگیری کنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز دخالت خانواده همسر حتما دلایلی دارد که خب قاعدتا یک طرف جریان هم شما هستید .

به هر حال بازخورد شما هم موثر است البته چون جزئیات مسائل را نمی دانیم شاید بهتر باشد حضوری بررسی شود .و مراجعه داشت۶ باشید تا مشخص شود که دقیقا جریان چیست ؟

گاهی از ابتدا خودمان اجازه دخالت هایی را می دهیم که درست نیست .در هر حال امیدوارم بتوانید مدیرست درستی داشته باشید و بدون اینکه ایجاد دلخوری کنید رفتارها را متناسب با شرایط پیش ببرید .

و خب متوجه کنید دیگران را که از بعضی دخالت ها رنجیده خاطر می شوید .امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

به برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم

سلام خانم‌مشاوره.ترانه هستم.خانم‌مشاوره من ازلحاظ برنامه ریزی اصلا تسلط ندارم و‌بهترت بگم بلد نیستم بزنامه بریزم..مخصوصا کتبی.توی ذهنم کلی هدف میچینم ولی وقتی بخام رو‌کاغذ پیادش کنم نمیتونم و‌نمیدونم از کجاشروع کنم..

برنامه ازهمه لحاظ.همسرداری بچه داری.ودر اخر برای خودم‌که کی و‌چطوری برخورد کنم لباس بپوشم .و غیره..

قصد دارم برم کلاس خیاطی.ب شوهرم سپردم برام پرسجوکنه ولی همیشه میکه یا کار دارم یا فراموش‌کردم.

بااینکه پولی دردستم‌نیست برام‌سخته بخام همینحوری دست رو‌دست بذارم.

میخام ی حرفه ای دردستم داشته باشم..

من نمیتونم تاوقتی که خونمون جدانشده همینجوری بمونم و‌کاری نکنم من دخترپرتحرکی هستم ازی نواختی بدم میاد.خب نمیتونم همش‌من درک کنم وبسوزم..

باید ی کاری کنم‌که موفق بشم تنها با فکرکردن نمیتونم ب چیزی که میخام‌ برسم.

ازتون راهنمایی میخام که‌ چطوری میتونم برنامه بریزم‌ که بهمه‌چیز برسم چون دخترشوهرمم وقت مدرسه اش هستش نمیخام‌ درسش لطمه ای وارد بشه…باتشکر

دوست عزیز در مورد بحث برنامه ریزی تقریبا اکثرا اینچنین هستند یعنی برنامه می ریزند ولی خب در عملی شدن با مشکل مواجه می شوند و یک دلیل ان برنامه ریزی غیر واقع بینانه و بلند پروازانه است که فرد می داند از پس ان بر نمی اید .

پس برنامه ریزی درست است که ساعات ان درست منطبق با واقعیت باشد و برنامه های طرح شده هم همین طور و امکان عملی ساختن ان برنامه ها وجود داشته باشد .

دقت داشته باشید که فرضا همسر شما در مورد کلاس خیاطی برای شما پیگیر نیست و خودتون هم تلاشی نداشتید پس گنجاندن ان در برنامه خیلی معقول نیست .

و اینکه تلاش کنید دنبال مهارتی باشید که با ساعت بیکاری و مسائل مادی شما هم خوانی داشته باشد البته اینکه بخواهید فعالیت و حرفه ای را بیاموزید بسیار پسندیده است منتهی می توانید از فنی -حرفه ای و کلاس های انجا بهره ببرید و بعد زمان ها را به تناسب تنظیم کنید که از امورات منزل هم غافل نشوید و مشکلی در منز ل پیش نیاید امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بادخترشوهرم چکارکنم دلش میخواد مادرش ببینه

سلام .من بادخترشوهرم چکارکنم یعنی اجازه بدم هروقت دلش خواست مادرش ببینه .یا برای دیدن مادرش وقت تعیین‌کنم که دختر هوایی نشه..ی جورایی دخترلوسی هستش.به محض گریه کردن باید خواسته اش براورده بشه ولی من اینکارنمیکنم چون میخام ازم حساب ببره..بنظرتون چکارکنم که حرف گوش بده

پاسخ

اینکه ایشون باید مادرشو ببینه براساس قانون حق این بچه است
ولی در مورد لوس بودنش باید همسرتون در کنار شما باشه وگرنه شما در این بین ممکنه بعنوان یک نامادری مورد سرزنش قرار بگیرید
چون این بچه متوجه شده با گریه کردن میتونه به خواسته اش برسه و به همین خاطر لازمه پدرش در کنار شما باشه تا بتونید اصلاح رفتاری کنید

لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند .البته اکثرا هم با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره کرد و ان اینکه همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می شود،تاحد ممکن اجتناب کنیم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!

هدف از دستور ما چیست؟آیا کودک واقعاًمی تواند کاری را از او خواسته ایم را یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟یادمان نرود که «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

رابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟

هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.

جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریشۀ حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.

بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.

هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

و حالا در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند،برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).

اما اگرجواب ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشنۀ دوست داشته شدن و محبت هستند.

و در یک کلام کودکان گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشنۀ محبت سازید!…

توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا نمی گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.

مشارکت دادن کودک در انجام امور، مشورت خواستن از وی بویژه در اموری که مستقیم به کودک مربوط می‌شود، برای مثال در چیدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سلیقه کودک، تشویق مناسب و به اندازه در صورت انجام کارهای خوب و درست، شناختن هدف وی از لجبازی و توجه کافی به کودک به نظر کارشناس علوم تربیتی مهم‌ترین روش‌های کاهش لجبازی در کودک است.

فراموش نشود لجبازی کودک یک‌ روزه شکل نمی‌گیرد و یک‌ روزه هم برطرف نمی‌شود.

لجبازی برای کودک به مرور به یک عادت و خصلت رفتاری و همچنین روشی برای پیشبرد کار، جلب توجه و اظهار وجود تبدیل می‌شود و رفع آن نیازمند زمان و توجه است. نکته اصلی درباره لجبازی کودک اجتناب از تنبیه وی است. لجبازی یک خصلت بد و پلید نیست و برای کودک هدف محسوب نمی‌شود. بر این اساس در مقابل لجبازی وی نباید از حربه تنبیه استفاده کرد.

تنبیه بدنی هم به کلی مطرود است و از نظر کارشناسان حتی نیشگون یا سیلی آرام نیز تنبیهی مخرب برای روان کودک محسوب می‌شود. تنبیه بدنی به جای جسم، روان کودک را نشانه می‌رود و تاثیری بسیار مخرب برجا می‌گذارد. تنبیه بدنی به مدت طولانی و حتی برای همیشه در یاد کودک می‌ماند و همین فراموش نکردن بخوبی گویای تاثیر مخرب آن بر روان کودک است.

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به نسل و جنس وی، مورد ارزیابی قرار دهیم و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهیم. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

وقتی با او صحبت می کنیم باید واضح، شفاف و ساده و دقیق انتظاراتمان را از کودک بیان کنیم. استفاده از جملاتی مثل «عرضه نداشتی این کار را انجام بدهی» در واقع تخریب شخصیت کودک است. بهتر است به او بگوییم که «اگر می خواهی این کار را انجام دهی، باید … این گونه انجام دهی».

به این ترتیب به او کمک کرده ایم تا بدون تحقیر و سرزنش به هدفش برسد. باید یاد بگیریم به کودک حق انتخاب دهیم. بهتر است بین چند گزینه موردنظر خودمان به او حق انتخاب دهیم. اگر به او حق انتخاب دادیم در واقع به نظرش احترام گذاشته ایم. مادری که از کودک می پرسد «غذا می خوری یا نه» و پس از پاسخ منفی کودکش به او تشر می زند که باید غذا بخوری، در واقع به او حق انتخاب نداده است.

انعطاف پذیری و دادن اختیار به کودک در انتخاب‌هایی که از طرف والدین پذیرفته شده است و باعث بروز مشکل نمی شود به کاهش لجبازی کمک می کند ولی در صورت بروز رفتارهای آسیب زا همراه با لجبازی، والدین باید با قاطعیت رفتار کنند البته منظوراز جدی بودن پرخاشگری و توهین نیست و والدین تنها باید روی کلام خود ایستادگی داشته باشند تا کودک متوجه شود با بد رفتاری چیزی را به دست نمی آورد.

معمولا ً خانواده ها در چند کار، کودک را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می کنند که بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها، دخالت مستقیم دارد از جمله چیزهایی که می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف – حمام کردن : در دوران طفولیت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرح هنگام استفاده از حمام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناک برای او تبدیل می کند. برای این کار بهتر است اجازه بدهیم کودک ابتدا خوب بازی کند و در همان حال با شعرها و قصه های کودکانه شروع به شستن او کنیم و ضمنا ً اجازه دهیم تا کودک حتی برخی از اسباب بازی های خود را به حمام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن: همان طور که ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده کنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند که آماده شوند. البته نیاز آن ها با نیاز ما اندکی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآورشویم تا بتواند با کمک بزرگ ترها آماده شود.

متاسفانه بعضی از والدین کمی قبل از حرکت به کودک می گویند آماده شود و این کار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذکر می دهیم که زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این که سرعت کودک را برای آماده شدن بیشتر کنیم،‌ باعث می شویم که مخالفت کند.

ج – غذا خوردن، خوابیدن و …: بهر حال کودک مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفکر و حرکت در یک زمان استفاده کند و والدین باید بدانند زمان تفکر و انجام کارها در کودکان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

اگر کودک برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی که به اصطلاح حوصله ندارند با دادن امتیاز (رشوه ) به کودک، او را ساکت می کنند، باعث پرورش لجبازی در او می شوند.

پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به کودک خوداری کند. البته تشویق برای کارهای خوب و مثبت کودک با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیک و حرکت به سوی ترقی می شود. اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور کار او باشد.

گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می کند خیلی خونسرد و بی توجه از کنار مسئله عبور کنیم به طوری که یا متوجه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمیت ندارد.

به هر حال در هر خانواده مسایل و مشکلاتی به وجود می آ ید که منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند که تمام مسایل گره هایی هستند که به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متهم کردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیت خانواده به خصوص کودکان ، مشکلات و مسایل را می توان به راحتی حل کرد، به طوری که هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذت ببرند.

هیچ کس از دخالت کردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی کند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حرکت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا کودک بتواند کم کم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست که :من می گویم این طور باش، من می گویم این جا نرو و… بلکه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و کمک گرفتن از خود کودک در مشکلات می تواند کمک بزرگی باشد.

آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچه ها با یک دیگر لجبازی کنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می کنند که در آن یکی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می کند و آنان متوجه می شوند که از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند. کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک .

اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد.

او با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

رباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

معاشقه بدون دخول

سلام،اگه زن با شوهرش معاشقه کند،دخول انجام نشود،زن کاملاذبرهنه،و مرد لباس پوشیده،اگه ترشح مرد با بدن زن تماس پیداذکند زن حامله میشود؟امکان حاملگی هست،بر عکس اگه مرد کاملا برهنه و زن ،پوشیده،اما بازرترشخ مرد با لباس زیر زن تماس پیدا کند و لبلسشو کاملا خیس کند،زن حامله میشود؟

پاسخ

ترشح مرد در حالت عادی ممکنه حاوی تعدادی اسپرم باشه ولی در حالت کلی و طبیعی باید دخول کامل و خروج منی صورت بگیره و زن هم در مرحله تخمک گذاری باشه تا بتونیم در مورد بارداری فردی صحبت کنیم
بعد از این رابطه علایمی به وجود میاد که میتونید به عنوان نشانه ای از بارداری استفاده کنید
ولی بهترین توصیه برای تست بارداری استفاده از تست خون بتای بارداریه

تعدد روابط زناشویی ضرری متوجه زوج نمی‌کند؟

به عنوان یک قاعده کلی، در صورتی که ممنوعیت پزشکی وجود نداشته باشد (که موارد آن بسیار محدود و تشخیص آن نیز فقط با پزشک معالج است)، دفعات برقراری رابطه زناشویی هیچ محدودیت خاصی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند برای آن عدد و رقم، تواتر یا کمیت خاصی تجویز کند اما در مواردی مثل الگوی رفتار جنسی وسواسی یا اعتیاد به روابط جنسی (که ماهیت مورد دوم هنوز هم مورد مناقشه است)، استثناء وجود دارد و باید به‌وسیله متخصصان، به‌خصوص روانپزشکان، بررسی و پیگیری شود.

پس این باور که یک زوج طبیعی باید هفته‌ای یکبار رابطه زناشویی داشته باشند، چندان درست نیست؟
تمایل به برقراری رابطه زناشویی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان گفت برقراری چه تعداد رابطه زناشویی در یک زمان معین نشانه طبیعی بودن همسران است.

گاهی همکاران زوج‌هایی را برای درمان به کلینیک ارجاع می‌دهند چون مثلا فقط ماهی یک بار رابطه دارند!

ولی در بررسی‌های انجام‌شده، معلوم می‌شود هیچ اختلال عملکردی وجود ندارد و هر دو طرف هم از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی هستند.

طبیعی است که ما هم جز دادن اطمینان به آنها که همه چیز عادی است، هیچ مداخله دیگری را صلاح نمی‌دانیم.

برخی مردها معتقدند رابطه زناشویی انرژی زیادی از آنها می‌گیرد، این تصور درست است؟

نه! درواقع یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود موضوع دفعات رابطه زناشویی در اذهان اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، باورهای غلط درخصوص انرژی لازم برای این فعالیت‌ها و احتمال ضعیف‌شدن بنیه و توان عمومی فرد است.

یکی از چیزهایی که افراد در مطب‌ها و کلینیک‌ها درخواست می‌کنند، تجویز دارو یا مکمل‌های غذایی برای تقویت بنیه عمومی یا جنسی برای خود یا شریک زندگی شان است.

به‌نظر می‌رسد باورهای قبلی رایج در جامعه، در کنار تبلیغات وسیع در خصوص محصولاتی با این ویژگی، به فراگیر شدن این تصور غلط کمک کرده‌اند، به‌خصوص در مورد مردان، چون فعالیت جنسی به خروج فرآورده‌ای از بدن منجر می‌شود که از دیرهنگام به مفاهیمی همچون انرژی حیاتی یا مایع حیات‌بخش و…

منتسب می‌شده است و این، باور اینکه روابط زناشویی توانایی جسمی بالایی می‌طلبد، بسیار تقویت کرده است.

درحالی که برخلاف تصور رایج، روابط زناشویی چندان فعالیت سنگینی محسوب نمی‌شود. اگرچه میزان مصرف انرژی در جریان این رابطه به عواملی همچون نوع، مدت و شدت فعالیت‌های مختلف و جثه فرد بستگی دارد ولی مطالعه‌های مختلف نشان می‌دهند با وجود تنوع روابط، دامنه مصرف انرژی در مراحل مختلف یک ارتباط ۳۰ دقیقه‌ای، بین ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوکالری است (از یک رابطه ملایم تا رابطه‌ای بسیار فعال).

آیا داشتن رابطه زناشویی کوتاه‌مدت، ناامیدکننده است؟

این مساله هم یک باور غلط دیگر است.

همانطور که گفته شد برای یک رابطه زناشویی موفق حداکثر یا حداقل زمان تعریف نشده است.

برخی افراد فقط زمان بین دخول تا انزال را درنظر می‌گیرند و در صورت کوتاه بودن این فاصله می‌گویند مرد دچار انزال زودرس است در حالی که نوازش و بوسه نیز جزیی از رابطه زناشویی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر این مدت زمان صرف شده نیست که اهمیت دارد بلکه میزان رضایت زوجین از رابطه مهم است. بنابراین اگر زوجی با «رضایت هر دو طرف» در تمام ایام هفته فعالیت جنسی دارند و از این رابطه لذت می‌برند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم آنها را از این الگوی رفتاری نهی کنیم.

گاهی فقط یکی از طرفین میل زیادی به داشتن رابطه زناشویی دارد یا در مورد زمان انجام رابطه اختلاف سلیقه دارند…چه توصیه‌ای به این زوج‌ها می‌توان داشت؟
اگر تمایل و نیاز جنسی یک طرف بیشتر است، شریک زندگی او می‌تواند با ارتقای دانش و مهارت‌های جنسی و حتی بدون نیاز به انجام نزدیکی، به این نیاز پاسخ دهد چون میزان میل و نیاز جنسی نیز مثل بسیاری از متغیرهای انسانی دیگر از یک فرد به فرد دیگر و حتی در مقاطع زمانی متفاوت در یک فرد متفاوت خواهد بود.

توصیه می‌شود دو نفر که کاندیدای ازدواج با یکدیگر هستند، در مورد بسیاری از مسائل از جمله دیدگاه خودشان درباره روابط زناشویی و اهمیتی که در زندگی مشترک برای این موضوع قائل هستند، صحبت کنند، ولی در بهترین حالت هم نیاز و تمایل جنسی زوج همیشه کاملا همخوانی ندارد.

در مواجهه با این مساله، همانند بسیاری از موضوعات دیگر، زن و شوهر باید به یک تعامل سازنده دست یابند؛ به‌نحوی که احساس نکنند مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و از سوی شریک زندگی، تحت‌فشار هستند. به‌علاوه درخصوص درخواست‌های جنسی، زن و شوهر باید صمیمانه گفت‌وگو کنند و خواسته‌های خود را با یکدیگر در میان بگذارند.

مثلا هنوز بسیاری از خانم‌ها از اینکه پیشنهاد دهنده شروع رابطه زناشویی باشند، اکراه دارند یا آن را صحیح نمی‌دانند در حالی که چنین تصوری اصلا درست نیست و برخی مردان توقع چنین رفتاری را دارند بدون آنکه به آن هیچ اشاره‌ای بکنند. چنین تعاملی در مورد سایر متغیرهای ممکن مثل زمان رابطه، مکان آن و نوع رفتارها و همچنین موقعیت‌های ممکن برای برقراری رابطه زناشویی باید وجود داشته باشد.

اتفاقا با بهره بردن از همین متغیرها می‌توان با وجود گذشتن سال‌ها از زندگی مشترک، از یکنواختی و سرد شدن رابطه پیشگیری کرد. زوجی که به دنبال خوشبختی هستند، باید برای رسیدن به آن هر کدام به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارند. در صورت محقق‌شدن این شرایط، عملا به نیازها و خواسته‌های خود نیز دست یافته‌اند. صدالبته چنین تعاملی همراه با حسن‌نیت با آنچه عده‌ای به شکل کاسبکارانه در زندگی به دنبال آن هستند، تفاوت دارد.

وسواس فکری داشتم و ثبات شخصیت نداشتم

من ۲۰ سالمه.من یه مدت وسواس فکری داشتم و یه مدت قبلش ثبات شخصیت نداشتم.یه مدت سرما خورده بودم یه کم ضعیف شده بودم و نمیدونم چرا برگشتم به ۴ یا ۵ سال پیش ناخودآگاه فکرا و وسواس های فکری اون موقع اومد تو نظرم واقعا برام سخت بود چون تازه حال روحیم خوب شده بود رفتم پیش یه مشاور گفت به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام پیش اومده بود این طور شده و چیز هایی گففتن که خودم میدونستم میدونم خیلی از مشکلاتم مربوط به همون موقع است و به خاطر این که اون اتفاقات رو گفتم حالم بد شد گفتن هر چیزی که میاد تو ذهنت رو بنویس حالت رو…ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم واقعا حالم بد میشه نمیتونم اون حال بدم رو تحمل کنم اون حال بد رو لطفا بگید من بابد چیکار کنم
پاسخ

با سلام دوست عزی شما دوره ای در گذشته وسواس فکری داشتید.

خب باید بدونید وسواس و یا هر بیماری روحیدیگر گاها به خاطر ضعف بدنی و یک سری مشکلات دیگر خودش را نشان می دهد و فرد دوباره فکر می کند در حالت اولیه قرار گرفته ریشه یابی مشکل و اینکه کودکی فرد تاثیر گذار بده که کاملا درست است.

منتهی باید توجه داشته باشید که بحثی که در این بین وجود دارد و مساله بسیار حاءز اهمیتی هم هست بحث درمان است که خوشبختاته امروزه این درمان در مورد وسواس موفیت امیز بوده است .

و لاید دقت داشته باشید که مراجعه حضوری پیگیری تکالیف درمانی و اراده برای تغییر و انگیزه بسیار اهمیت دارد .

ضمن اینکه قطعا بررسی گذشته و به اگاهی اوردم مواردی کمک کننده خواهد بود .در هر حال امیدوارم با نراجعه مسائل حل و شرایط مطلوبی را نسبت به قبل پیدا کنید .موفق باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از وقتی عقد کردم احساس پشیمونی دارم

سلام خسته نباشید.

من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده

از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو اذار میده.

خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟

پاسخ

با سلام دوست گرامی این افکار قطعا دلیل خاصی دارد که باید بررسی شود بارها هم گعته شد شما باید دنبال ریشه یابی این افکار باشید .

ممکنه مساله ای درگذشته بوده باشد که همان علت مشکلات است ولی شما توجهی به ان ندارید و در حال حاضر ان را بی اهمیت می دانید.

امکان ندارید بی دلیل در کنار فردی قرار بگیرید که به گفته خودتون شرایط مناسبی دارد ولی بی علاقه اید برخی چهره ها یاداور یک الگوی قدیمی و حتی منزجر کنتده در روابط فردی هستند که ما به ان توجهی نداریم .در هر حال به خاطر داشته باشید مراجعه حضوری از این همه اشفتگی کم خواهد کرد .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟

سلام برای درمان فوبیا باید چیکار کنیم ؟میشه یه روانشناس خوب درشیراز معرفی کنید همراه ادرس

پاسخ

دوست عزیز باید مشخص شود که چه نوع فوبی مد نظر شماست و بعد برای درمان ان اقدام کرد .

به طور کل برای فوبی ها درمان ها ی مشخصی وجود دارد منتهی باید در نظر داشته باشید که این درمان ها اغلب بسته به نوع فوبی و شخصیت طرف مقابل متغیر خواهد شد ضمن اینکه به هر حال گاهی فوبی ها سرپوشی هستند برای شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد.

یعنی در زندکی مشکلاتی ایجاد شده منتعی این مشکلات خودش را به شکل فوبی نشان می دهد ولی لایه زیرین مسال۶ ای است وه فرد نمی تواند در موردش صحبت کند و یا برای او حرف زدن در این باره بسیار سخت و طاقت فرسا است خب طبیعتا همین مسائل مشکلات را چند برابر می کند و باعث می شود فرد در غالیپب مشول کمتر خطرناک مثل فوبی پرواز و یا هر فوبی دیگری ان را نشان دهد در صورتی که اصل مساله چیز دیگری است که شاید فرد اصلا توجهی به ان نداردد
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و به زودی در جهت رفع مشکل شما به شما کمک شود در شیراز بهتره از مراکز دانشگاهی استفاده کنید چرا که کمک بزرگی است برای رفع مشکل شما که باعث می شود به هر حال با هزینه مناسب توسط اساتید این رشته درمان و دوره درمان روانشناختی اغاز شود
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

722 نظرات

  • پرستو , فوریه 17, 2016 @ 8:56 ب.ظ

    با سلام . لطفا آدرس و شماره تماس برای دفاتر شیراز رو درج کنید. با تشکر

    • راهنما , فوریه 18, 2016 @ 5:57 ب.ظ

      دفتری در شیراز نداریم
      ولی میتونید از اداره بهزیستی برای مراکز موجود کمک بگیرید

  • نادیا , فوریه 19, 2016 @ 12:12 ب.ظ

    شخصیت من جدی گرفته نمیشه اذیتم میکنه.و این حساسیت شده مزحکه دوستام.لظفا راهنمایی بفرمائد که چه کار کنم؟

    • راهنما , فوریه 20, 2016 @ 7:29 ب.ظ

      داشتن شخصیت کاریزماتیک می تواند نقش مثبتی در مدیریت موفق داشته باشد. اما برای داشتن چنین شخصیتی باید ویژگی هایی را داشت که در گزارش پیش رو به تعدادی از آنها اشاره می شود:

      ۱٫ صدا
      شاید تعجب آور باشد اما خیلی وقت ها بخصوص در برخورد اول صدای شما می تواند تاثیر زیادی بر مخاطب بگذارد و تا حدی به وی کمک کند تا شخصیت و کاراکتر شما را بشناسد. صدای قاطع و باصلابت یکی از رکن های کاریزماتیک بودن است، چراکه لحن صحبت شما و نوع ریتمی که به حرف زدن خود می دهید، می تواند مخاطب را جذب یا دفع کند. پر واضح است که در این میان هر چه صدا زیباتر باشد، تاثیرگذاری اش هم بیشتر خواهد بود.

      ۲٫ تجسم کردن
      قدرت تصویرسازی و تجسم کردن آنچه می خواهید انجام دهید به شما کمک می کند تا در کارتان موفق شوید و در نتیجه این امر در داشتن شخصیتی کاریزماتیک و الهام بخش به شما کمک می کند. تصور و تجسم کاری که قصد انجام آن در آینده را دارید، باعث می شود حساب شده تر هم پیش بروید و حساب شده پیش رفتن یک پای کاریزماتیک شدن است.

      ۳٫ ثبات کاریزماتیک ها
      هر باوری که داشته باشند در آن ثابت قدم هستند و به اصطلاح توپ هم باورشان را تکان نمی دهد! آنها از این شاخه به آن شاخه پریدن را نه دوست دارند و نه بلدند. برای آنها عقیده و باورشان و استواری و پافشاری بر آن از هر چیزی مهمتر و پررنگ تر است.

      ۴٫ اهمیت دادن به فناوری
      کاریزماتیک ها برای اینکه از دیگران جا نمانند، در کنار سه ویژگی دیگری که در بالا گفته شد، از فناوری و به روز بودن هم غافل نیستند. برای آنها مهم است که از تازه ترین پیشرفت های فناوری اطلاع پیدا کنند و حتی از آنها به طور کامل استفاده کنند.
      به روز بودن و با فناوری های روز پیش رفتن یکی از مهمترین اقداماتی است که در ایجاد شخصیت کاریزماتیک در روزگار ما نقش زیادی ایفا می کند.

      کاریزما سحر و جادو نیست، مجموعه ای از رفتارهای یادگرفتنی است

      بر خلاف نظر عموم مردم، هیچ کس به طور مادرزادی کاریزماتیک نیست. اگر کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، آدم های کاریزماتیک همیشه مسحورکننده بودند، ولی این طور نیست. حتی برای یک فوق ستاره هم، کاریزما می تواند یک لحظه حضور داشته باشد و لحظه ای بعد خیر. برخی از این افراد می توانند کاریزمای خودشان را به سادگی فشردن یک دکمه خاموش کنند و کاملاً از رادار محو شوند. برای روشن کردن آن نیز کافی است تغییراتی را در زبان بدن خود (Body Language) ایجاد کند.

      در سال های اخیر یک تحقیق گسترده انجام شده که نشان می دهد کاریزما نتیجهٔ رفتارهای خاص غیرشفاهی است، و نه منتج از کیفیت های ذاتی یا جادویی افراد. به همین خاطر است که سطوح کاریزما در نوسانند: حضور آن بستگی دارد به این که آیا فرد مورد نظر، آن رفتارهای خاص را از خود بروز می دهد یا خیر.

      آیا هرگز برای شما پیش آمده که کاملاً احساس اطمینان قلب داشته باشید و در یک وضعیت خاص، به اصطلاح «خدایی کنید؟» حالتی که افراد پیرامون تان (حتی اگر برای یک لحظه) کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند. ما لزوماً این لحظات را به عنوان کاریزما در نظر نمی گیریم و خودمان را هم برخوردار از آن نمی پنداریم. زیرا یک پیش فرض اشتباه داریم: «افراد کاریزماتیک در تمام لحظات و در تمام روزهای زندگی شان، مثل آهن ربا جذب کننده اند.» خیر، نیستند! لطفاً بیدار شوید.

      یکی از دلایل اینکه کاریزما به اشتباه پدیده ای ذاتی پنداشته می شود، این است که مثل خیلی از مهارت های اجتماعی دیگر، رفتارهای کاریزماتیک هم به طور کلی در سال های ابتدایی زندگی فرد، آموخته می شوند. در حقیقت، افراد معمولاً متوجه نیستند که دارند آن را می آموزند. بلکه فقط: رفتارهای جدید را امتحان می کنند، نتایج را می بینند، و سپس آنها را بهبود می بخشند. در نتیجه، این رفتارها حالت غریزی به خود می گیرند.

      آدم های کاریزماتیک بی شماری را می تواند نام برد که برای به دست آوردن این ویژگی مهم، سخت کار کرده اند و قدم به قدم آن را افزایش داده اند. ولی از آنجا که ما در اوج جذبهٔ فردی شان آنها را شناخته ایم، سخت است که باور کنیم این فوق ستاره ها همیشه به این خوبی نبوده اند. مدیر اجرایی اسبق اپل، استیو جابز، به عنوان یکی از کاریزماتیک ترین مدیران اجرایی دهه اخیر شناخته می شود، و البته که او از ابتدا اینگونه نبود. در حقیقت، اگر نخستین جلسات معرفی محصول او را دوباره تماشا کنید، خواهید دید که خجالتی و بی دست و پا روی صحنه می آمد و حالات رفتاریش، از «بیش از حد نمایشی» تا «کاملاً غیرجذاب» در نوسان بود. ولی او به مرور و در طول سال ها کاریزمای خودش را افزایش داد، و می توانید این پیشرفت تدریجی را در حضورهای بعدی اش به وضوح ببینید.

      کاریزما توسط جامعه شناسان، روان شناسان، و محققان علوم رفتاری و فرآیندشناختی، زیر ذره بین مطالعه و تحقیق قرار گرفته و به روش های علمی گوناگون (از تجربه های آزمایشگاهی و مرحله به مرحله گرفته تا پژوهش های زمینه یابی جغرافیایی و تحلیل های تفسیری) بررسی شده است. موضوع این مطالعات، رئیس جهورها، رهبران نظامی، دانشجویان و دانش آموزان، و مدیران تجاری -از سطوح پایین گرفته تا مدیران عامل- بوده اند. به لطف چنین تحقیقاتی، اکنون می دانیم که کاریزما در واقع مجموعه ای از رفتارها است.

      رفتار کاریزماتیک چگونه است؟

      وقتی که برای اولین بار کسی را ملاقات می کنیم، به طور غریزی بررسی می کنیم تا ببینیم که آیا او یک دوست بالقوه است یا یک دشمن، و اینکه آیا قدرت و قصد ابراز دوستی یا دشمنی خود را دارد یا خیر. قدرت و قصد، چیزهایی هستند که ما در دیگران ارزیابی می کنیم: «آیا می تواند کوه ها را برای من جا به جا کند؟ آیا اصلاً برایش مهم هست که چنین کند؟» اصلاً برای پاسخ دادن به پرسش نخست است که سعی می کنیم بفهمیم او چقدر ما را دوست دارد. به طور مشابه، وقتی یک آدم کاریزماتیک را ملاقات می کنیم، این حس به ما دست می دهد که او قدرت زیادی دارد و ما را هم بسیار دوست می دارد.

      معادله ای که کاریزما را برای شما به ارمغان می آورد، بسیار ساده است. تمام کاری که باید بکنید این است که اقتدار و اشتیاق زیادی در رفتارتان داشته باشید، زیرا رفتار کاریزماتیک متشکل از این دو مبحث است. «مبارزه یا فرار؟» مسئله ای از جنس اقتدار است. «دوست یا دشمن؟» نیز مسئله ای از جنس اشتیاق است.

      اما یک بعد مهم دیگر وجود دارد که زمینه ساز این دو کیفیت است: حضور فردی. وقتی مردم تجربهٔ دیدن رفتار یک فرد کاریزماتیک را توصیف می کنند، چه آن فرد کالین پاول باشد یا دالایی لاما، آنها اغلب به حضور فوق العادهٔ او اشاره می کنند. در بحث آموزش مدیران اجرایی، «حضور داشتن» مهم ترین جنبه کاریزمای فردی است. زیرا آنها می خواهند حضور اجرایی یا مدیریتی خود را تقویت کنند و این خواسته درستی است: «حضور شما» زیربنای اصلی کاریزمای شما است، زیربنایی که همه چیز بر روی آن سوار خواهد شد. وقتی شما با یکی از بزرگان کاریزماتیک دنیا هستید، نه تنها قدرت و تعهد مشتاقانه او را احساس می کنید، بلکه این حس را نیز دارید که او کاملاً در اتاق با شما است و به معنای واقعی کلمه «حضور» دارد.

      جادوی کاربردی

      بله، گفته شد که کاریزما یک ویژگی جادویی نیست، ولی دیگران را جادو می کند! بالا بردن کاریزمای فردی نیازمند تلاش زیادی است. تلاشی که گاهی سخت، ناخوشایند، و یا حتی ترسناک است. ولی نتیجه آن هم فوق العاده است؛ هم از نظر تعریفی که شما از خودتان دارید و هم از نظر تعریفی که دیگران از شما در سر دارند. این تلاش شامل مدیریت اکوسیستم ذهنی شما، درک و مراقبت از نیازهایتان، و همین طور آشنایی با رفتارهایی است که شما را نزد دیگران فردی کاریزماتیک جلوه می دهد (و نحوه هدایت این رفتارها).

      پرورش کاریزما، جادویی کاربردی است: شناختی بی همتا متشکل از چندین دانش گوناگون، که به شما نشان می دهد «کاریزما به راستی چیست و چگونه کار می کند». دنیا بدل به آزمایشگاه فردی شما خواهد شد، و هر بار که یک نفر را ملاقات می کنید، فرصت آزمودن اندوخته هایتان را به دست خواهید آورد. می آموزید که چگونه اثرگذارتر، مجاب کننده، و امیدبخش تر شوید.

      و خواهید آموخت که چگونه کاریزمای خود را به اطراف بگسترانید، طوری که وقتی وارد اتاق می شوید، مردم بگویند: «وآو، این دیگر کیست؟»

      آیا هنوز هم فکر می کنید که از کاریزما بی نیازید، یا توان پرورش آن را در خود ندارید؟

      آیا افراد کاریزماتیک مثبت نگر هستند؟
      اکثر افراد کاریزماتیک ، مدیران موفق و ثروتمند، موفقیت خود را بیشتر از هر عاملی مدیون خوشبنی و نگرش خوب خود می‌دانند. اگر نگرش درست و دیدگاه خوشبینانه نداشته باشید، چگونه می‌توانید الهام بخش دیگران شوید و بر روی آنها تأثیر بگذارید؟

      نگرش شما درباره باران در سفری به شمال کشور می‌توانید هم باعث خراب شدن تعطیلات شما شود و هم به گونه‌ای تعطیلاتتان را جالب‌تر و خاطره‌انگیزتر کند. خوشبینی به شما می‌گوید که مشکلات موقتی هستند و بدبینی مشکلات را دائمی انگاشته و راه خلاصی برای آنها نمی‌بیند. خوشبینی باعث می‌شود که دیگران جذب شما شوند.

      مطالعات نشان داده است که افراد خوشبین در مدرسه و در شغلشان افراد موفق‌تری هستند و زندگی طولانی‌تر دارند. بدبین‌ها با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنند و به راحتی تسلیم می‌شوند. خوشبینی و مثبت نگری واقعی چارچوبی ذهنی است که نگاه شما را به دنیا کنترل می‌کند. خوشبینی یعنی داشتن این دیدگاه و تفکر که همه چیز در نهایت خوب و درست خواهد شد (البته به شرطی که تلاش کنیم) اگر واقعاً خوشبین باشید، می‌توانید این حس را به دیگران نیز منتقل کنید و باعث تشویق آنها شوید. خوشبینی یعنی سعی کنید در هر موقعیتی به جنبه‌های مثبت متمایل باشید (و البته مطمئناً خوشبین و مثبت نگر با فرد بی خیال و احمق تفاوت دارد)‌ و به جای تمرکز بروی نکته‌های منفی به دنبال راه‌هایی برای حرکت رو به جلو باشید. مردم به کسانی که نگاهی مثبت به زندگی دارند بیشتر گرایش دارند.

      ۱۰ عادت افراد کاریزماتیک که باعث میشود دیگران تحت تاثیر قرار بگیرند :

      ۱٫ آنها بیشتر سکوت میکنند تا حرف بزنند :
      سوال بپرسید تماس چشمی برقرار کنید، لبخند بزنید، ناراحتی تان را در چهره تان نشان دهید، سرتان را تکان دهید و کارهای دیگری که بدون صحبت کردن بتوانید احساس درکتان را به طرف مقابل القا کنید. این تمام کارهایی است که نیاز دارید انجام دهید تا به طرف مقابلتان نشان دهید فرد مهمی است. زمانی که صحبت میکنید هرگز نصیحت نکنید!مگر آنکه از شما خواسته شده باشند که پیشنهاد یا نصیحت تان چیست.گوش دادن به صحبت های طرف مقابل تان بیشتر از نصیحت کردنتان برای او مهم است، زیرا زمانی که شروع به نصیحت میکنید اکثر مکالمات به سمت خودتان و درباره شما تغییر جهت میدهد. تنها زمانی صحبت کنید که گفته مهمی برای گفتن دارید و تنها زمانی آنرا اعلام کنید که احساس کنید برای طرف مقابل مهم است.

      ۲٫ آنها شنیدنی ها را گلچین نمیکنند :
      مطمئنا این افراد را در زندگی دارید یا دیدی : زمانی که صحبت میکنید سکوت میکنند و به صحبت های شما تا آخرین کلام گوش میدهند… تا وقتی که از آنها سوالی نپرسید هنوز در حال گوش دادن هستند ! اما کاملا ساکت، بدون حرکت و ثابت. احساس میکنید زمانی که شما در حال صحبت هستید این افراد در حال سفر رویاهایشان هستند… حتی با اینکه حرفی نمیزنند و گوش میدهند اما انگار فقط ادای گوش دادن را در می آورند. افراد کاریزماتیک به شدت با این رفتار مخالفند. آنها عادت دارند حتی به بی اهمیت ترین حرف های طرف مقابلشان گوش دهند. حتی اگر قرار است چندین ساعت به گفتگو بپردازند. افراد کاریزماتیک برایشان مهم نیست مرتبه اجتماعی، حساب بانکی و یا محل سکونت طرف مقابلشان کجاست، آنها به تمام صحبت های آنها گوش میدهند و چنان غرق در صحبت میشوند که انگار واقعا ویژگی های مشترک زیادی باهم دارند.

      ۳٫ آنها حواس پرتی ها را از خود دور میکنند :
      افراد کاریزماتیک به خوبی درک کرده اند که : شما اگر حواستان به وسایل ارتباطی و سرگرمی های خودتان باشد، هرگز نمیتوانید حواستان را به ارتباط با طرف مقابلتان متمرکز کنید. زمانی که طرف مقابلتان با شما حرف میزند یا شما با او در حال صحبت هستید به تلفن همراهتان خیره نشوید, به مانیتور لپ تاپ تان خیره نشوید، به افراد که در حال گذر هستند نگاه نکنید… فقط و فقط با حواستان را متمرکز کنید به صحبت های طرف مقابلتان. حداکثر تمرکز بر صحبت های طرف مقابلتان بهترین هدیه ای است که میتوانید به او بدهید. در این عصر از زندگی آنقدر وسایلی برای جذب تمرکز حواس وجود دارد که شما اگر غرق در صحبت های طرف مقابلتان شوید کار بزرگی برای او کردید… از خود گذشتگی. شما این هدیه را به طرف مقابلتان بدهید و خواهید دید چطور همیشه دوست خواهد داشت با شما هم صحبت شود یا فقط وقتش را با شما بگذراند.

      ۴٫ آنها قبل از گرفتن ،میدهند و معمولا هرگز هیچ چیز دریافت نمیکنند :
      اگر میخواهید ارتباطات موفق و بلند مدتی داشته باشید؛ همیشه به فکر این باشید که چطور میتوانید به دیگران کمک کنید تا از آنها چیزی دریافت کنید. باید بیشتر به فکر این باشید که چطور میتوانید دیگران را شاد کنید تا اینکه از دیگران استفاده کند. شما زمانی که فکر گرفتن هستید یا به قولی همیشه “دست بگیر” داشته باشید مردم بعد از دو سری معاشرت با شما به خوبی این را خواهند فهمید و به زودی شاهد قطع روابط خواهید بود.

      ۵٫ آنها طوری رفتار نمیکنند که انگار مهمترین فرد هستند :
      تنها افراد که از خودشیفتگی، خودپسندی و اعتماد به نفس کاذب شما خوششان می آید افراد خودشیفته، خودپسند و با اعتماد به نفس کاذب هستند. دیگران نه تنها خوششان نمی آید بلکه گذر وقت با چنین افراد برایشان خسته کننده و همراه با ناراحتی است. و زمانی که این افراد وارد جایی میشوند دیگران احساس خوبی نسبت به آن فرد ندارند…

      ۶٫ … چون فهمیده اند دیگران اهمیت بیشتری دارند :
      شما قبلا چیزهایی که باید میدانستید را میدونید. از طرزفکرتان اطلاع دارید, عقاید و اعتقاداتتان را میدانید، نگرشتان را نسبت به دنیا و مردم میدانید. تمام چیزهایی که میدونید مربوط به شما میشود و اصلا مهم نیستند چون برای شما هستند. شما نمیتوانید هیچ چیزی از خودتان یاد بگیرید. اما آیا میدانید دیگران چه چیزهایی میدانند؟ چه تجربیاتی دارند؟ چه ایدئولوژی دارند؟ چه نگرشی به دنیا و مردم دارند؟ عقاید و دانسته های طرف مقابلتان در هنگام گفتگو باید بیشتر از دانسته های خودتان اهمیت داشته باشد زیرا شما در حال یادگیری چیزهای جدیدی خواهید بود… پس دفعه بعد هنگام گفتگو با دوستان یا افراد غریبه بیشتر در مورد عقاید, نقطه نظر, تجربه هایشان سوال بپرسید تا بخواهید عقاید, نقطه نظر و تجربیات خودتان با به طرف مقابل بگویید.

      ۷٫ آنها نورافکن را بر روی طرف مقابل می اندازند :
      هیچکس در این دنیا به اندازه کافی تحسین نشده. نه من، نه شما و نه فردی که قرار است با او هم صحبت شوید. اما این وظیفه (و عادت) شماست که به عنوان یک فرد کاریزماتیک به دیگران بگویید چه کارهایی را به نحو احسن انجام دادند، چه ویژگی های خوبی دارند و چرا مهم هستند. چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمیدونید برای چی مهم هستند؟ نمیدونید چه کارهایی را به نحو احسن انجام دادند؟ یا چه ویژگی های خوبی دارند؟ واقعا شرم آوره… این وظیفه شماست جواب این سوال ها را پیدا کنید، مردم خودشان هم اکثر اوقات نمیدانند چه ویژگی های خوبی دارند. شما اگر این عادت را در خود نهادینه کنید، نه تنها مردم شروع به تحسین ویژگی ها و کارهای شما میکنند بلکه رفتار شما را نیز تحسین میکنند… با این رفتار میتوانید کاری کنید طرف مقابل احساس مهم بودن کند و بخواهد دستآورد های بیشتری داشته باشد (و هرگز شما را فراموش نکند)

      ۸٫ آنها کلماتشان را از قبل آماده می کنند :
      کلمات قدرت باور نکردنی دارند. شما باید به خوبی از این قدرت استفاده کنید زیرا مانند شمشیر دو لبه است. افراد کاریزماتیک به نحو احسن مهارت استفاده از کلمات را فرا گرفته اند. برای مثال شما نباید به قرار ملاقات بروید، شما میخواهید که به سر قرار ملاقات بروید. شما نباید یک ارائه خوب برای مشتری ها آماده کنید، شما میخواهید بهترین ارائه برای تاثیرگذاری بر رویمشتری تان را آماده کنید. شما نباید یک کارمند استخدام کنید، شما میخواهید بهترین فرد متقاضی شغل را وارد تیم کاری خود کنید. شما باید به عنوان یک فرد کاریزماتیک، جملاتتان و کلماتتان سرشار از انرژی، شادی و قدرت باشد. بهتره کلمات ناامید، خسته کننده و ناراحت را از فرهنگ لغات خود پاک کند.

      ۹٫ آنها در مورد شکست دیگران صحبت نمیکنند :
      اگر به شنیدن در مورد شکست دیگران یا پشت سر شخص دیگری حرف زدن برایتان جذاب هست باید بدانید که شاید جذاب باشد… اما لازم نیست. مشکل اینجاست، واقعا داستان شکست و ناکامی های دیگران موضوعی مهم نیست. افراد کاریزماتیک هرگز پای صحبت های افرادی که مدام در حال صحبت در مورد دیگرانند نمی نشینند. آنها میدانند وقتشان ارزش دارد و بهتر است بر روی ایده های نو و راه حل مسائل آنرا استفاده کرد تا گفتگو در مورد شخص سومی که ناکامی یا تجربه ای بد داشته است.
      نکته مهم دیگر : زمانی که فردی نزد شما از شخص دیگری بد میگویید بدون شک نزد شخص سومی نیز در مورد شما چنین صحبت هایی خواهد داشت. این اصل را بدانید و بدانید که دیگران هم میدانند…

      ۱۰٫ …اما شکست های خودشان را میپذیرند:
      معمولا هنگامی که از مردم عادی سوال میشود چرا شخصی را کاریزماتیک و تاثیرگذار مینامند جوابشان این است : زیرا اشتباهاتشان را با جرات و نهایت اعتماد می پذیرند…
      آنها فردی موفق به نظر میرسند.

      لغت کلیدی : به نظر میرسند.
      بله، افرادی که کاریزماتیک هستند از اشتباه کردن ترسی ندارند و میدانند که فرد کاملی نیستند و امکان دارد اشتباه کنند. آنها اشتباه شان را می پذیرند و برای آن دلیل و بهونه و … نمی آورند. شما نیز برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید نیاز نیست حتما موفق یا پولدار باشید.

      برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید نیاز نیست یک نابغه باشید و هیچ خطایی در کارتان نباشد. برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید تنها کاری که باید بکنید داشتن تواضع و قبول شکست هایتان است. اگر کاری را اشتباه انجام دادید آنرا اعلام کنید و بپذیرید که اشتباه کردید. نیاز نیست به کسی جواب پس دهید اما باید قبول کنید که اشتباه کردید.

      نکته مهم :

      شما هرگز نباید به اشتباهات دیگران بخندید، اما باید همیشه به اشتباهات خودتان بخندید. زیرا مردم نیز به شما نخواهند خندید، بلکه با شما خواهند خندید.

      حتما شما هم در زندگی چنین افرادی را می شناسید که نوعی خاص بودن و اعتماد در وجودشان نهفته است. این افراد کاریزماتیک هستند. اما متاسفانه ،کاریزمایی که فرد به طور مادرزادی با خود همراه دارد در گذر زمان قدرت خودش را از دست میدهد. اگر عادات صحیحی برای تقویت آن نداشته باشیم بدون شک در گذر زمان فراموش میشود و قدرت پیشین را نخواهد داشت.

  • مرضیه , مارس 1, 2016 @ 8:15 ب.ظ

    پسرم تصمیم گرفته با دختری که ۴سال از خودش بزرگترها ازدواج کنه،هر چه باهاش صحبت کردم فایده نداشته راهنمایی کنید لطفا

    • راهنما , مارس 2, 2016 @ 9:12 ق.ظ

      در این مورد از مشاوره مستقیم و حضوری استفاده کنید
      به هر حال درسته اختلاف سن میتونه سبب ساز مشکلاتی باشه ولی به درک دو طرف هم بستگی داره

  • masomh , مارس 12, 2016 @ 9:42 ب.ظ

    سلام
    میخاستم بگم که کمکم کنید
    چ جوری بگم اخه
    من الان نزدیک یک وسال ودوماه هست که نامزد دارشدم خانواده من با ازدواج با همسرم مخالف بودنداما من اولش خیلی دوست ش داشتم اون قبلا زن داشته وبرام گفته بخاطر اینکه تو دلش نبوده ازش جدا شده اخه نامزدم‌ منو از کوچکی میخاست اما در همون دوره بهش جواب رد دادند و بعد از چندسال زن گرفت و جدا شدند بخاطر اینکه تو دل همسرم نبوده بعد اومد دوباره هواستگاری من منم گفتم چون از کوچکی خاطر خوام بوده حتما خیلی دوستم داره وقبلا دوره اعتیاد داشته.وقتی اومد خواستگاریم خانواده‌ام بهش جواب رد دادند اما من از طزیق تلفنی باهاش در ارتباط بودم واو بهم گفت بخاطر من اعتیادو میزاره کنار ومیگفت کار من جوریه که من یه روز پول دارم یه روز ندارم منم گفتم اشکالی نداره تا جلو خانواده ام بخاطرش ایستادم وبا هاش ازدواج کردم روزای اول زندگیمون خوب بود بعدش فهمیدم که اشتباه کردم میتونستم بشم برا یه مرد ی که قبلا زن نداشته تازه ازش ایراد طلا نگرفتم خیلی پشیمون بودم شب ها گریه میکردم و نامزدم ناراحت میشد ودلیل گریه هامو میپرسید منم بهش دروغ میگفتم اما الان پشیمونم که چرا شدم برای مردی که قبلا زن داشته وپول نداره برام چیزی بخره شغلش ازاده.هروقت چیزی ازش میخام اونم میگه نه بهش میگم ازت جدا میشم طلاق میگیرم اونم میگه مهریه ات میدم ولی طلاق نه.هرچی ازش میخام یا چند روز با هاش قهرم یا هم انقدر گریه میکنم تا برام میخره هم دوستش دارم وهم ازش متنفرم او به من همه چیز میگه دلم‌ازش شکسته میخام راهنماییم کنید ازش جدا شم یا ادامه بدم بهم پول نمیدم دستم میترسه چون همسر قبلیش پول داده بود دستش واون پولا رو بهش نداد اما من الان میگم پول بده دست من اما نمیده برا زن قبلیش طلا خریده .لب تاپ .گوشی اما الان میگم برام بخر مگه پول ندارم.خانواد ه ای هستن که دست بزن دارن میترسم اگه بریم زیر یه سقف روم دست بلند کنه.وهم خانواده شون یعنی داداشاش اگه پولی چیزی گیریشون بیاد به زنشون میگه یا ندارم یا کم دارم همین کمکم کنید هم خیلی دوستش دارم وهم ازش متنفرم بخاطر این کاراش منم چند ماهی هست به خونه پدر شوهرم نمیرم اونم بخاطر همین اگه چیزی ازش بخام میگه نه حالا کمکم کنید جدا شم یا نه ادامه بدم میترسم اگه جدا شم خانواده خودم سرزنشم کنن بگن ما که گفتیم نشو کمکم کنید جدا شم یا ادامه بدم

    • راهنما , مارس 13, 2016 @ 1:40 ب.ظ

      در این مورد حتما ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • ....... , مارس 31, 2016 @ 4:56 ب.ظ

    سلام
    من یه مشکل خیلی بزرگ دارم و شدیدا نیاز دارم با یه مشاور حضوری تو شیراز صحبت کنم..میشه معرفی کنید؟

    • راهنما , آوریل 1, 2016 @ 7:55 ب.ظ

      در شیراز به اداره بهزیستی مراجعه کنید و لیست مراکز مهم مشاوره ای رو دریافت کنید

  • sisi0076 , آوریل 1, 2016 @ 9:50 ق.ظ

    سلام، من الان دوسال هستش که با پسری در ارتباط هستم خانواده اونا کامل در جریان هستند واینکه این پسر الان نزدیک پنج شیش دفعه به خواستگاری من آمده ولی پدر مادرم راضی نیستن میگویند چون سنت کمه و تک دختر هستی باید فعلا به تحصیل ادامه بدی راستش من الان ۱۹سالمه وپسره ۲۶لطفا کمکم کنید.

    • راهنما , آوریل 1, 2016 @ 7:28 ب.ظ

      پس بهتره در این مورد به حرفهای خانواده خودتون اهمیت و گوش بدید
      شما تازه بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ فکری و عاطفی میرسید پس اینقدر عجول نباشید تا بتونید انتخاب درستی رو انجام بدید

  • زهرا , آوریل 8, 2016 @ 11:15 ق.ظ

    سلام.من ۲۹ سالمه…مجردم من خیلی شکاک و بدبین هستم از سن کم چنین شخصیتی داشتم این شکاکی و بدبینی شدیدا تو رابطه هام با اطرافیان تاثیر گذاشته و هر روز بدتر میشم…لطفا کمکم کنید

    • راهنما , آوریل 8, 2016 @ 11:15 ب.ظ

      راه‌های کنار گذاشتن بدبینی و تقویت خوش‌بینی چیست؟

      قبل از پرداختن به جواب لازم است به تعریف بدگمان و خوش‌گمان بپردازیم و مراد از بدبینی و بدگمانی را توضیح دهیم، سپس به ریشه‌های بدبینی می‌پردازیم و از اقسام بدبینی سخن می‌گوییم. و در آخر راه‌کارهایی برای تقویت خوش‌بینی و حذف بدبینی ارائه می‌دهیم و از بحث خود نتیجه‌گیری کنیم.
      تعریف بدبین: کسی که در امری یا در همه امور به نظر سوء ظن بنگرد و چشم به عیوب دیگران می‌دوزد و فقط بدی‌ها را می‌بیند در اصطلاح فلسفه به فردی گفته می‌شود که آفرینش را پر از یأس، حرمان و بدبختی بداند[۱] و به حالتی که فرد بدبین دارد بدبینی گویند.
      تعریف خوش‌بین: آن که همیشه به همه کارها به نظر خوب بنگرد و جهت خوب امور و مردم را مورد توجه قرار دهد[۲] و به قول معروف همیشه به جای تمرکز به نیمه خالی لیوان (بدی‌ها) به نیمه دیگر پر لیوان (خوبی‌ها) توجه داشته باشد، حالتی که نتیجه این صفت است را خوش بینی گویند.
      در کل، ‌در روایات و آیات ما مستقیم و غیرمستقیم به این دو صفت اشاره شده و مضرات بدگمانی و آثار بد فردی و اجتماعی آن گوشزد شده است و نسبت به خوش گمانی ترغیب و تشویق شده و آثار خوب فردی و اجتماعی آن شمرده شده است.
      مراد از بدگمانی: گمان بد اگر تنها در دل خطور کند، گناه نیست. چون که یک امر غیرارادی است و انسان نسبت به چنین امور غیرارادی تکلیفی ندارد ولی اگر فرد به آن ترتیب اثر دهد و در دل میل به تغییر محبت به دشمنی و نفرت پیدا کند و در رفتار و معاشرت با دیگران برخلاف گذشته عمل کند، گناه و حرام است.[۳]
      سؤال: آیا بدگمانی همیشه ناپسند و حرام است؟
      در حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم اگر خیر و صلاح در جامعه‌ای غالب بود و کسی به دیگری که بدی از او آشکار نشده بدگمان شود ستم کرده است، ‌امّا اگر فساد و نادرستی بر روزگار و اهل آن چیره شود، پس با نیکو گرداندن گمان به دیگری خود را در معرض هلاکت انداخته است. پس به خاطر فساد، جرم، تقلب، جعل و خیانت‌های زیاد انسان می‌تواند در کارهای خود محکم کاری کند. یعنی بدبین نباشد ولی خوش‌بین هم نباشد و برای اینکه مشکلی پیش نیاید، برای وسایل خود مدرک تهیه کند. سند داشته باشد، بر پولی که می‌دهد گواه بگیرد و…[۴] گاهی همین احتمال‌ها (نگرش بد) باعث می‌شود که کسی نتواند سوء استفاده کند، مثلاً مأموری که وسوسه می‌شود تا خلافی کند خود را مقابل چشم بیدار و نقّاد جامعه (نظارت عمومی) می‌بیند، ‌البته کسی حق ندارد تا چیزی مشخص نشده مارک و برچسب به کسی بزند، امّا گاهی اوقات در جامعه به خاطر مصالح و منافع عموم مردم لازم است که پلیس دقیق باشد و افرادی را که در موضع تهمت قرار گرفته‌اند را تفتیش کند که این برای امنیت اکثر لازم می‌باشد.
      ریشه‌های بدبینی گاهی به عدم شناخت و درک صحیح است، مثلاً به خاطر اینکه صفات خدا، حکمت، علم و قدرت خدا را نمی‌شناسد به خالق هستی بدگمان می‌شود و دنیا، ‌آخرت و اعمال عبادی را بیهوده می‌شمارد گاهی به خاطر هوس و شهوات است که شیطان هم از فرصت استفاده می‌کند و به تزئین گناهان می‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطیع هوی و هوس و شیطان می‌شود و زمانی هم بدگمانی از ترس و جبن سرچشمه می‌گیرد. در روایات به برخی ریشه‌های این صفت خبیث اشاره شده مثل سوء تفاهم، در محل تهمت بودن فرد (که در روایات گفته شده که در موضع و محل تهمت واقع نشوید تا دیگران به شما بدگمان شوند و اگر این کار را مرتکب شدید خودتان را ملامت کنید نه بدگمان را). غلبه تباهی و فساد در جامعه سرشت بدفرد و مجالست با بدان. از طرف دیگر روایات با بیان ریشه‌های خوش‌بینی ما را تشویق می‌کنند تا به آن صفات خوب آراسته شویم مثل اینکه گفته‌اند خوش‌بینی ریشه در خوف و خشیت خدا، عبادت خوب و خالص، نیکی و احسان به مردم و تحمل دارد و از همه مهمتر اینکه خوش‌بین به خاطر قوت نفسی که دارد، در وسوسه را بر شیطان و هوس بسته است و به هر احتمالی جواب نمی‌دهد.
      اقسام بدگمانی و خوش‌گمانی: فرد به فرد،‌ فرد به جامعه، جامعه به فرد و جامعه به جامعه.
      و یا در تقسیم دیگر می‌توانیم چنین بگوئیم خوش گمانی و بدگمانی فرد یا جامعه نسبت به خالق هستی و یا خود هستی (بی‌هدف بودن) به عنوان مثال: بدگمانی جامعه به جامعه مثل بدگمانی برخی از اهل تسنن به شیعه که بدون تحقیق نسبت ناروا می‌دهند و می‌گویند آنها به خدا با ساختن حرم برای اهل بیت یا بوسیدن ضریح، یا سجده بر مهر شریک قائلند. این بدگمانی منشأ فساد، تفرقه، تجاوز و دشمنی است.
      درمان بدگمانی به خدا:[۵] ۱٫ تفکر در صفات و افعال خدا (نه در ذات خدا)؛ ۲٫ کمک گرفتن از اساتید عقائد و رشته کلام؛ ۳٫ تدبر در جهان آفرینش و قرآن؛ ۴٫ خود را بنده بداند، یعنی حق اعتراضی ندارد، خدا عالم و عادل و حکیم است و احاطه دارد؛ ۵٫ خود را غرق در انعام خدا ببیند و توجه به آن نعمت‌ها بکند؛ ۶٫ متوجه باشدکه خدا به مصالح او احاطه دارد و خلاف عدل و حکمت کاری نمی‌کند (تأخیر استجابت دعا به صلاح ماست، بلاها لازمه جهان مادی است)؛ ۷٫ آرزوهای خیالی را کوتاه کنیم؛ ۸٫ خدا را صادق بدانیم و اینکه به وعده‌ها و وعیدهایش عمل می‌کند (عقاب و پاداش)؛ ۹٫ یأس نسبت به رحمت خدا که بزرگ‌ترین گناه است را کنار بگذارد و بداندکه او توبه‌پذیر است و…
      راه‌های عملی تقویت خوش‌بینی و ترک بدبینی
      الف. توجه به روایاتی که بدگمانی را مذمت کرده و خوش گمانی را تشویق کرده است و تمرکز فکری و عملی پیدا کردن روی ریشه‌های خوش بینی (خوف و خشیت از خدا، عبودیت خالص، احسان و تکریم مردم، تحمل و…).
      ب. توجه به فوائد خوش بینی[۶] که در روایات به آن اشاره شده و علم پزشکی و روان شناسان روز هم مؤید آن است، برخی از فواید خوش‌بینی عبارتند از:
      ۱٫ سلامت و نشاط بدنی و روحی (افراد خوش‌بین به خلق، خدا و هستی از طول عمر بیشتری برخوردارند).
      ۲٫ جلب لطف خدا.
      ۳٫ خدا طبق ظن بنده خود با او عمل می‌کند. خوش بین به خالق باشد، برای او خیرمقدر می‌کند.
      ۴٫ استجابت دعا و دفع شر.
      ۵٫ جلب محبت و دوستی (خوش‌بینی مردم)
      ۶٫ کاهش غم و اندوه (افراد خوش بین در هر سختی و بحرانی، یک موقعیت مطلوب می‌بینند و آن را اقبال برای خود می‌دانند).
      ج. توجه به گناهانی که در بستر بدبینی می‌روید مثل حسد، غیبت، کینه، و گناهان دیگر.[۷]
      د. از جملات مثبت تأکیدی زیادی استفاده کنید، من خوش‌بین هستم، مردم دوست داشتنی‌اند. زندگانی زیباست، گاز باید زد با پوست.
      توجه به آثار بد سوء ظن و بدگمانی[۸] که مورد تأیید علم روز و روایات است و برخی از آنها عبارتند از:
      ۱٫ آفت دین (بدگمان شدن به مهربان‌ترین موجود یعنی خالق هستی).
      ۲٫ تشویق به بدیها (حسد، غیبت، کینه).
      ۳٫ بیماری روحی و جسمی (صفات بد اخلاقی باعث فرسایش و مسمومیت جسم می‌شوند).
      ۴٫ سلب اعتماد و زوال امنیت مردم.
      ۵٫ هلاکت، (مثلاً کسی که به خدا بدگمان باشد و جهان را بی‌هدف بداند می‌تواند دست به هر جنایتی بزند).
      ۶٫ ترس، بخل، ‌حرص.
      و. ریشه‌کن کردن علل بدبینی. عدم آگاهی و شناخت (با تفکر و مشورت) واقع شدن در محلی که در معرض تهمت هستیم، ترک امر به معروف و نهی از منکر، ترک مجالست با علما و خوبان و همنشینی با بدان و بدگمان‌ها.
      ز. گرامی‌داشتن و اطمینان به طرفی که به او بدگمان شده‌ایم (بیش‌تر از پیش). دعا کردن به او و مأیوس کردن شیطان از وسوسه (چون قوه خیال پذیرای هر احتمال است و شیطان دقیقاً از همین کانال وارد می‌شود و به احتمالات رنگ بد و وسوسه شیطانی می‌زند و با تکرار آن در ذهن سبب عملی شدن افکار بد می‌شود[۹] و با تکرار به شکل عادت در می‌آید.
      ح. تقویت نفس و اراده با انجام دستورات الهی و ترک محرمات تا حسن ظن به تدریج ملکه او شود و بدگمانی که عادت شده ریشه‌اش از بین برود.
      ط. باید به جنگ بدبینی زمانی برویم که هنوز فکر است و گمان، چون اگر به عمل آید و ریشه دواند سخت می‌شود با آن مبارزه کرد چون روان شناسان اعتقاد دارند که هر فکر و اندیشه‌ای تمایل دارد که به عمل تبدیل شود (هر چه از راه ذهن وارد شود از راه عضله خارج می‌شود).
      هـ . بدبین همیشه تنهاست، چون او مردم را خیانتکار و ناپایدار در دوستی می‌پندارد. امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدگمانی به هر کسی چیره شود صلح و صفائی که بین او و دوستانش بود به هم می‌زند، دیگر اینکه او از ترس اینکه شرّ دیگران به او می‌رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم می‌کند.[۱۰]
      س. به بدبینی دیگران کمک نکنیم و ترحم بر بندگان خداوند کنیم[۱۱]، ‌مثلاً در روایت داریم که از موضع تهمت دوری کنید تا زمینه بدبینی را برای مردم فراهم نکنید و آنها را بابدبینی در گناه نیندازید و دیگر اینکه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند هر که خود را در معرض تهمت( و بدبینی) قرار دهد کسی را جز خود ملامت نکند به همین جهت بود که وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با همسرش صفیه از محلی عبور می‌کردند مردی از کنار آنها گذشت، حضرت به او گفتند: این زن صفیه همسرم است. مرد گفت: نیازی نبود بگوئید من به شما بدگمان نیستم، حضرت فرمودند: شیطان در رگ و خون بنی‌آدم جا دارد، ترسیدم بر شما نفوذ کند و باعث هلاکت شما شود. اگر این امر در جامعه‌ای شیوع پیدا کند مردم به هم دلسوز شوند، در صد بدگمان خیلی پایین می‌آید.[۱۲]
      ح. برخی از بدگمانی‌ها ریشه در بیماری‌های شدید روانی دارند که نیاز است به مشاوره‌های روان شناسی و روان پزشکی رجوع شود. گاهی انسان متوجه این صفت زشت خود (بدبینی) شده و درصدد رفع آن است. در زیر برخی از راه‌های علاج را ذکر می‌کنیم:
      ۱٫ گاهی انسان به این حالت شرطی شده و به خاطر تکرار آن عادت کرده مثلاً وقتی که بدبینی خودش را به دیگران گفته آنها با حرف‌های خود، لبخند و تأیید فرد بدبین را تقویت و تشویق می‌کنند و او بر این کار گرم‌تر و مصّرتر شده است به گونه‌ای که از این کار لذت می‌برد. این فرد می‌تواند با چندین راه از این صفت بد فاصله بگیرد یک: بیشتر با افرادی بنشیند که او را تشویق به این کار نکنند. دو: ‌برای کار زشت خود جریمه در نظر بگیرد، ‌مثلاً می‌تواند به فردی که نسبت به او بدبینی کرده، رجوع کند و از او معذرت خواهی کند، چون عذرخواهی برای فرد سخت است سعی کند بار دیگر مرتکب نشود،‌ یا اینکه می‌تواند یک چیز باارزشی از خودش را در نظر بگیرد و عهد و یا نذر کند که اگر به او بدگمان و بدبین شدم این شیء باارزشم را به او می‌دهم (چون دل کندن از آن برایش سخت است سعی می‌کند از بدبینی فاصله بگیرد. از جملات مثبت زیاد استفاده کند. من دیگران را دوست دارم، من خوش‌بین هستم.
      ی. بدبینی و بدگمانی را مخالفت با امر خدا بدانیم، در قرآن آیاتی وجود دارد که به ما دستور داده از گمان‌های بد پرهیز کنیم چون باعث گناه می‌شوند. بدبینی گناه است و گناه زمانی انجام می‌گردد که انسان مؤمن غافل است، پس با ذکر خدا، ‌%

  • ناشناس , آوریل 11, 2016 @ 11:38 ق.ظ

    خانمی هستم ۲۴ ساله به علت کوتاهی قد شوهرم نمیتونم تحمل کنم راهنماییی کنید

    • راهنما , آوریل 11, 2016 @ 9:49 ب.ظ

      رصد زیادی از خانم‌ها یکی از معیارهای مهم خود برای انتخاب همسر را داشتن قدبلند عنوان می‌کنند. باور عموم جامعه این است که مرد باید از همسر خود بلندتر باشد و به همین دلیل بسیاری از دختران قدبلند برای یافتن همسر دچار مشکل می‌شوند. موارد زیادی پیش آمده که دو طرف با وجود داشتن تفاهم فقط به‌دلیل نامتناسب بودن قد از ازدواج صرف‌نظر کردند. اما یک مطالعه که چند وقت پیش منتشر شد تمام این باورها و ایده‌آل‌ها را زیر سؤال برد.

      دانشمندان با بررسی هزاران زوج متوجه شدند اگر دختران با مردان کوتاه‌تر از خود ازدواج کنند زندگی موفق‌تری خواهند داشت و احتمال جدایی آنها تا حد زیادی کاهش پیدا می‌کند. حال این سؤالات مطرح می‌شود که واقعا تفاوت قد ایده‌آل بین همسران چه میزان است؟ آیا قد می‌تواند روی ویژگی‌های اخلاقی یک فرد اثر بگذارد؟ آیا منطقی است که به‌دلیل نامتناسب بودن قد، از ازدواج با یک نفر منصرف شد؟

      معیار خیلی از خانم‌ها برای انتخاب همسر داشتن قدبلند است، اما برخلاف تصور آنها مردانی که قد کوتاه دارند به زندگی مشترک پایبندتر هستند. با اینکه مردان قدبلند زودتر اقدام به تشکیل خانواده می‌کنند، اما زندگی مشترک آنها دوام کمتری دارد. مطالعاتی که از ۴۰ سال پیش در ایالات‌متحده آغاز شده، نشان می‌دهد نرخ طلاق در میان مردانی که قدکوتاه دارند به طور باورنکردنی کمتر از مردان قدبلند است.

      با اینکه عجیب به‌نظر می‌رسد اما مردان کوتاه سعی می‌کنند کوتاهی قد خود را با درآمد بالاتر و توجه بیشتر به همسر خود جبران کنند. جذابیت‌های ظاهری نقش مهمی در شروع یک رابطه دارد، اما در طولانی‌مدت هیچ نقشی در حفظ زندگی مشترک ندارد. با اینکه مردان کوتاه‌قد معمولا دیر ازدواج می‌کنند، اما در عوض نرخ طلاق هم بین آنها بسیار کمتر از متوسط جامعه است. در عوض مردان بلندقد بیشتر در کار خانه به همسر خود کمک می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد میزان همکاری مردان قدبلند در کار خانه بین ۲۵ تا ۳۰درصد از کوتاه‌ها بیشتر است.

      مردان، کوتاه‌تر از خود را می‌پسندند
      درصد زیادی از مردان هستند که به هیچ عنوان برای خواستگاری از دختران بلندتر از خود پیشقدم نمی‌شوند و از اینکه مجبور شوند هنگام نگاه کردن به همسر خود سرشان را بالا بگیرند، بیزارند، اما چرا مردان ترجیح می‌دهند همسری کوتاه‌تر از خود انتخاب کنند. باید علت این موضوع را در طول هزاران سال تکامل انسان‌ها جست‌وجو کرد. در گذشته انسان‌ها برای انتخاب همسر به قدرت باروری زن‌ها توجه زیادی داشتند و معتقد بودند زنان قدبلند از توانایی کمتری در این زمینه برخوردار هستند. شاید به دلیل آنکه زنان قدبلند دیرتر به سن بلوغ می‌رسیدند، این عقیده در بین مردان آن زمان به وجود آمده است. البته جالب است بدانید بر اساس مطالعات ژنتیک قد مادر و پسر و قد دختر و پدر به هم مرتبط هستند. به این ترتیب مادران قدبلند با احتمال بیشتری صاحب پسر با قد متوسط یا کمتر می‌شوند.

      قدبلندها با چه کسانی ازدواج می‌کنند؟
      همان‌طور که گفتیم مردان قدکوتاه سعی می‌کنند کوچکی اندام خود را با درآمد بیشتر جبران کنند، به همین دلیل تمایل دارند با زنانی ازدواج کنند که درآمد کمتری دارند یا سطح تحصیلات‌شان پایین‌تر از خودشان است.

      در عوض مردان قدبلند سعی می‌کنند از جذابیت ظاهری خود استفاده کنند و به همین دلیل تمایل بیشتر با ازدواج با زنانی دارند که درآمد یا سطح اجتماعی بالاتری نسبت به خودشان دارند. آمارهایی که در مورد ازدواج زنان و مردان و اختلاف قد آنها به‌دست آمده واقعا جالب است. مردان قدکوتاه با احتمال ۲۶۹درصد بیشتر از مردان با قد متوسط ممکن است با یک زن هم‌قد خود ازدواج کنند. احتمال ازدواج آنها با یک زن بلندتر از خودشان ۱۴۵۰درصد بیشتر از یک مرد قدبلند است. اما احتمال آنکه یک مرد قدبلند با زنی هم‌قد خود ازدواج کند بسیار پایین است، چه برسد به اینکه آن زن بخواهد از همسرش بلندتر هم باشد.

      زنان چه قدی را می‌پسندند؟
      یکی از مهم‌ترین معیارهای زنان برای انتخاب همسر آینده، داشتن قدبلند است. اما واقعا چند سانتی‌متر بلندتر مطلوب زنان است؟

      محققان با مطالعه دقیق متوجه شدند زنان دوست دارند همسران‌شان تقریبا بین ۱۲ تا ۱۳ سانتی‌متر از آنها بلندتر باشند. این میزان درست برابر با اختلاف قد بین شاهزاده انگلستان و همسرش یعنی ویلیام آرتور و کیت میدلتون است. در مطالعاتی که روی دو هزار خانم انجام شده، نزدیک به ۷۰درصد اعلام کردند که دوست دارند همسران‌شان از آنها بلندتر باشند. تقریبا ۲۰درصد اختلاف بین ۱۰ تا ۱۵ سانتی‌متر را ایده‌آل دانستند و فقط ۱۰درصد اعلام کردند دوست دارند با همسران‌شان هم‌قد باشند.

      البته ۷درصد از خانم‌ها بیش از اندازه زیاده‌خواه هستند و دوست دارند همسران‌شان بین ۱۵ تا ۲۰ سانتی‌متر از آنها بلندتر باشند. با این حال این آمار چندان نگران کننده نیست و معمولا زنان و مردان به مرور زمان با قد همسر خود کنار می‌آیند. نزدیک به ۸۳درصد از زنان و ۸۹درصد از مردان از قد همسر خود راضی هستند و فقط ۱۴درصد از قد همسر خود ابراز ناخوشایندی کردند.

      درآمد بیشتر برای قدبلندها
      این یافته نتیجه تحقیقات دانشمندان استرالیایی است. آنها متوجه شدند مردانی که بالای ۱۸۰سانتی‌متر قد دارند، به طور متوسط در سال ۱۰۰۰ دلار درآمد بیشتر به‌دست می‌آورند. به طور کلی درنظر مردم افراد قدبلند، قدرت و هوش بیشتری دارند و برای مشاغل مدیریتی مناسب‌تر به‌نظر می‌رسند.

      مقایسه حقوق هزاران نفر در استرالیا، نشان می‌دهد ۵سانتی‌متر قد بیشتر می‌تواند تا ۹۵۰دلار درآمد سالانه یک فرد را افزایش دهد. دانشمندان انگلیسی و آمریکایی هم با انجام تحقیقات مشابه در کشورشان متوجه شدند یک شخص با قد ۱۸۲سانتی‌متر می‌تواند در سال تا چند هزار دلار درآمد بیشتری نسبت به یک شخص با قد ۱۷۲سانتی‌متر داشته باشد. افراد قدبلند اعتماد به نفس بیشتری دارند و با احتمال بالاتری برای انجام کارهای جدید ریسک می‌کنند. مدیریت این افراد در سازمان‌های مختلف هم مقبول‌تر است و درصد بیشتری از آنها در شغل خود ارتقا می‌گیرند.

      زنان قدبلند مدیر می‌شوند
      داشتن قدبلند در زنان تاثیر بیشتری روی درآمد بالا نسبت به مردان دارد. تقریبا در سراسر جهان کارمندان خانمی که بیش از ۱۷۲سانتی‌متر قد دارند در محیط کاری خود موفقیت بیشتری کسب می‌کنند. قدبلند می‌تواند احتمال درآمد بالای یک زن را تا دوبرابر افزایش دهد. احتمال اینکه یک زن با بالای ۱۸۲ سانتی‌متر قد به مشاغل مدیریتی برسد تا ۸۰درصد بیشتر از یک خانم با قد متوسط یا کوتاه است.۲۰درصد از زنان قدبلند معتقدند ظاهر فیزیکی آنها باعث می‌شود آنها قدرت و اعتبار بیشتری داشته باشند. همین مسئله باعث می‌شود بسیاری از زنان قدبلند تمایلی به ازدواج با مردان کوتاه‌تر از خود نداشته باشند. البته این ویژگی می‌تواند برای بعضی زوج‌ها دردسرساز باشد، چون معمولا مردان باید دارای اقتدار و توانایی بیشتری نسبت به همسر خود باشند.
      ازدواج با مردان کوتاه قد,انتخاب همسر,معیارهای انتخاب همسر

      تاثیر قد روی جذابیت صدا!
      همان‌طور که ممکن است حدس زده باشید، صدای مردان قدبلند طرفداران بیشتری بین خانم‌ها دارد. محققان متوجه شدند انسان‌ها در بسیاری از موارد می‌توانند فقط با گوش دادن به صدای یک فرد، قد او را تخمین بزنند.

      مردان قدبلند معمولا مسیر تنفسی و ریه‌های بزرگ‌تری دارند. همین موضوع باعث عمیق‌تر شدن تن صدای آنها می‌شود. به همین دلیل در ۷۰درصد موارد شما می‌توانید با گوش دادن به صدای یک فرد بلندی یا کوتاهی او را تخمین بزنید. زنان به‌طور ناخودآگاه صدای عمیق را ترجیح می‌دهند و به سمت مردان صاحب این صدا جذب می‌شوند. البته این تن صدا نشان دهنده بیشتر بودن قدرت باروری مردان هم هست، به همین دلیل مردانی که صدای بم‌تر دارند، بیشتر صاحب فرزند می‌شوند. صدای عمیق تاثیر بیشتری روی مردم می‌گذارد، به همین دلیل مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق انگلستان روی تن صدای خود کار می‌کرد تا آن را بم‌تر کند.

      حسادت در کوتاه‌قدها
      دانشمندان دانشگاه آکسفورد یکی دیگر از تاثیرات داشتن قد کوتاه روی رفتار را کشف کردند. آنها متوجه شدند در بسیاری از مردم که قد زیر متوسط دارند یک بیماری به نام «سندرم مرد قد کوتاه» وجود دارد. افرادی که قد کوتاهی دارند، ممکن است دچار این حالت شوند و احساس ترس، نگرانی و استرس داشته باشند. مبتلایان به این بیماری از دیگران می‌ترسند و همیشه تصور می‌کنند ممکن است فردی به آنها آسیب برساند. افراد کوتاه‌قد همچنین با احتمال ۵۰درصد بیشتر دچار حسادت می‌شوند و بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های روانی قرار دارند.

      صبر کدام بیشتر است؟
      از زمانی که ناپلئون بناپارت جنگ با اروپا را آغاز کرد، این باور در مردم به‌وجود آمد که صبر افراد قد کوتاه کمتر است، خشن‌تر هستند و زودتر عصبانی می‌شوند. برای فهمیدن حقیقت دانشمندان از دو گروه از مردان خواستند در یک بازی کامپیوتری شرکت کنند که باعث بروز رفتارهای خشن می‌شد. با انجام این کار مشخص شد برخلاف تصور عموم مردم، افراد قدبلند زودتر خشمگین می‌شوند و دست به رفتارهای پرخاشگرانه می‌زنند. در طول صدها سال این باور بین مردم به‌وجود آمده که افراد کوتاه‌قد سعی می‌کنند. کوچکی جثه خود را با نشان دادن خشونت بیشتر جبران کنند. اما حقیقت این است که معمولا افرادی که قد کوتاه دارند مهربان‌تر هستند و صبر بیشتری دارند.

      قدبلندها شادترند
      در حالت کلی افراد قدبلند در زندگی خود شادترند. براساس یافته‌های دانشمندان آمریکایی افراد قدبلند از زندگی خود رضایت بیشتری دارند، نسبت به خود دیدگاه مثبت‌تری دارند و از زندگی خود بیشتر لذت می‌برند. همچنین قدبلندها کمتر دچار استرس می‌شوند، دیرتر عصبانی می‌شوند و غم و اندوه در زندگی آنها نسبت به دیگران کمتر دیده می‌شود. معمولا افرادی که خود را بدبخت‌ترین گروه جامعه می‌دانند و همیشه خود را بسیار دست‌کم می‌گیرند به‌طور متوسط ۵/۲ سانتی‌متر نسبت به متوسط جامعه کوتاه‌ترند.

      قدبلند به اندازه پول زیاد می‌ارزد
      تقریبا همه مردان عاشق داشتن قدبلند هستند. این موضوع برای آنها آنقدر اهمیت دارد که اگر یک مرد دارای قد متوسط بتواند صاحب قدبلند شود همان‌قدر خوشحال می‌شود که حقوق ماهانه او ۳۰درصد بیشتر شود. به این ترتیب محققان محاسبه کردند به ازای هر دو سانتی‌متر که به قد فردی اضافه شود به همان میزان رضایت او از زندگی افزایش پیدا می‌کند که حقوق ماهانه او نزدیک به چهار درصد افزایش پیدا کند. این تحقیقات نشان داد که پول نقش بسیار مهمی در تلقی افراد از زندگی دارد و به عبارت دیگر بسیاری از افراد میزان رضایت خود از زندگی را با میزان درآمدشان می‌سنجند، به همین دلیل میزان رضایت افراد قدبلند به علت داشتن درآمد متوسط بیشتر نسبت به کوتاه‌قدها از زندگی بیشتر است.

      کدام گروه عمر طولانی‌تری دارند؟
      شاید خیلی از افرادی که قدبلند ندارند، با شنیدن این خبر نظر خود را در مورد ظاهرشان عوض کنند. تحقیقاتی که روی ۸هزار مرد انجام شده، نشان می‌دهد قد کوتاه یکی از نشانه‌های داشتن عمر طولانی است. افرادی که قدشان از ۱۵۷سانتی‌متر کمتر است، بیشترین طول عمر در بین همه گروه‌های سنی دارند. به‌نظر می‌رسد وجود یک ژن خاص در بدن که در دوره رشد مانع بلند شدن قد می‌شود، می‌تواند به افزایش طول عمر کمک کند. کوتاهی قد نه‌تنها عمر را طولانی می‌کند، بلکه احتمال ابتلا به انسولین و سرطان را هم کاهش می‌دهد. به‌طور متوسط کوتاه‌ها نزدیک به دو سال بیشتر از بلندقدها عمر می‌کنند.

      قدبلند در زنان هم خطرناک است
      خطرات قدبلند فقط محدود به مردان نیست و می‌تواند زنان را هم هدف قرار دهد. تحقیقات نشان می‌دهد زنان قدبلند بیشتر از خانم‌های دیگر به بیماری سرطان دچار می‌شوند. دانشمندان آمریکایی اعلام کردند زنان قدبلندی که به سن یائسگی رسیده‌اند با احتمال بیشتری ممکن است به بیماری سرطان مبتلا شوند. در حقیقت به ازای هر ۱۰ سانتی‌متر بلندتر بودن قد از میزان متوسط، احتمال دچار شدن به این بیماری تا ۱۳درصد افزایش پیدا می‌کند.

      نکته جالب اینجاست که محققان متوجه شدند ارتباط ابتلا به سرطان در زنان بیشتر از وزن است. به این ترتیب سرطان انسان‌های قدبلند را بیشتر از انسان‌های چاق تهدید می‌کند. همان‌طور که می‌دانید سرطان ارتباط زیادی به هورمون‌های رشد و فرآیندهایی مشابه با آن دارد، به همین دلیل است که قدبلندها بیشتر ممکن است این بیماری را تجربه کنند. بلندی قد ارتباط زیادی به سرطان سینه، کلیه، تخمدان، معده و تیروئید دارد.

      حمله قلبی سراغ قد کوتاه‌ها می‌آید
      اما افراد قدبلند در یک زمینه از دیگران سالم‌تر هستند و آن هم احتمال کمتر ابتلا به حمله قلبی است. احتمال سکته کردن در افراد قدبلند معمولا کمتر از دیگران است، چون خون کمتر در رگ‌های آنها لخته می‌شود. قدبلند بودن احتمال تشکیل پلاک‌های خونی در رگ‌ها را کاهش داده و به همین دلیل احتمال سکته قلبی را کمتر می‌کند. تصاویر سی‌تی‌اسکن نشان می‌دهد احتمال تشکیل پلاک در رگ‌های خونی افراد قدبلند ۳۰درصد کمتر از قدکوتاه‌هاست. معمولا افرادی که قدبلند دارند در دوران کودکی تغذیه خوبی داشته‌اند که همین عامل احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را هم کاهش می‌دهد.

      نتیجه ۵۲ تحقیق مختلف که در مجموع روی بیش از سه میلیون نفر انجام شده، نشان می‌دهد افراد دارای قد کوتاه با احتمال ۵/۱ برابر بیشتر از بلند قدها به بیماری‌ قلبی دچار شده و بر اثر آن جان خود را از دست می‌دهند. رگ‌های خونی در افراد کوتاه‌قد اندازه کوچک‌تری دارد و خون بیشتر در آنها لخته می‌شود.

      قدبلندها باهوش‌ترند
      مشکلات کوتاه‌قدها محدود به ویژگی‌های ظاهری نیست، زیرا بعضی دانشمندان ادعا کردند میزان ضریب هوشی این افراد هم کمتر از افراد قدبلند است. به نظر می‌رسد عوامل ژنتیک و محیطی که باعث بلند شدن قد یک فرد می‌شود، به همان اندازه هم می‌تواند ضریب هوشی او را افزایش دهد.

      یکی از موضوعات جالب دیگری که توجه محققان را به خود جلب کرد این بود افرادی که نتوانسته بودند تحصیلات دوران دبیرستان خود را به پایان برسانند نسبت به افراد دارای قد متوسط بیش از ۵/۲ سانتی‌متر و نسبت به فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیش از ۵ سانتی‌متر کوتاه‌تر بودند که این نشان می‌دهد افراد قدبلند در تحصیلات و ورود به دانشگاه نسبت به کوتاه‌قدها موفق‌تر عمل می‌کنند.

      کارلا برونی: ۱۷۵سانتی‌متر، نیکولا سارکوزی: ۱۶۵ سانتی‌متر
      اختلاف قد ۱۰سانتی‌متری این دو زوج مدت‌ها سوژه رسانه‌ها بود که البته دلیل آن هم اصرار سارکوزی برای سرپوش گذاشتن روی این موضوع بود. تصاویری که یکی از عکاسان تهیه کرده بود، نشان می‌داد سارکوزی کفش پاشنه‌بلند به پا کرده و همسرش را مجبور به پوشاندن یک کفش بدون پاشنه کرده تا اختلاف قد آنها به حداقل برسد.

      براد پیت: ۱۸۰سانتی‌متر ، آنجلینا جولی: ۱۶۹سانتی‌متر
      این اختلاف هم براساس نظرسنجی‌ها کاملا ایده‌آل است. یکی از دلایلی که زنان به‌دنبال همسر بلندتر از خود هستند، داشتن احساس امنیت در کنار آنهاست. البته این اختلاف احساس زنانگی خانم‌ها را هم بیشتر می‌کند.

      پرنس ویلیام: ۱۹۱سانتی‌متر، کیت میدلتون: ۱۷۵سانتی‌متر
      براساس نظرسنجی‌ها ایده‌آل‌ترین اختلاف قد برای همسران است. البته زنان نسبت به اختلاف قد حساسیت بیشتری دارند و با احتمال بیشتری نسبت به یک مرد ممکن است به این دلیل از ازدواج با یک شخص صرف‌نظر کنند.

      لیونل مسی: ۱۶۹، آنتونلا روکوزو: ۱۵۰ سانتی‌متر
      لیونل مسی در بین مردان قدبلندی ندارد. اما با وجود شهرت فوق‌العاده و داشتن درآمد چند میلیون دلاری، ترجیح داده همسری را انتخاب کند که ۱۹ سانتی‌متر از او کوتاه‌تر است.

      نیکول کیدمن: ۱۸۰سانتی‌متر، تام کروز: ۱۷۰سانتی‌متر
      اختلاف قد ۱۰ سانتی‌متری زوج سابق سینمای تجاری کاملا مشخص است. البته برخلاف نظر دانشمندان، ازدواج نیکول با یک مرد کوتاه‌تر از خودش نتوانست به داشتن یک زندگی موفق کمک کند و این دو در سال ۲۰۰۱ از هم جدا شدند. البته نیکول در سال ۲۰۰۶ باز هم با یک مرد کوتاه‌تر از خود ازدواج کرد. همسر فعلی او کیث اربان نام دارد که این بار فقط دو سانتی‌متر کوتاه‌تر از خانم کیدمن است. تام کروز هم بعد از آن با یک خانم بلندتر از خود ازدواج کرد و باز هم از او جدا شد.

      الیسانی دکروز سیلوا: ۲۰۳سانتی‌متر، فرانسینالدو کاروالو: ۱۶۴سانتی‌متر
      شاید همه تصور می‌کردند بلندترین دختر جهان هیچ‌وقت نتواند ازدواج کند. اما این دختر برزیلی به‌راحتی با مردی که ۴۰سانتی‌متر از خودش کوتاه‌تر بود، ازدواج کرد. معیار او برای این ازدواج شخصیت، اخلاق خوش و شیوه برخورد همسرش با دیگران بود. همان‌طور که گفته شد معمولا بعد از ازدواج زنان و مردان با اختلاف قد همسر خود کنار می‌آیند.

  • ندا , آوریل 13, 2016 @ 10:50 ق.ظ

    سلام من دختری ۲۶ ساله هستم لیسانس دارم و خیلی دچار ناامیدی و بی انگیزگی هستم از اینکه تا این سن نه کار کردم نه درسمو درست خوندم نه ازدواج کردم دچار مشکلات مالی هستم نمیدونم باید چکار کنم از این وضع در بیام همش تو خونه ام و دارم فکر میکنم نمیدونم چه راهی رو برای خودم انتخاب کنم چون محدودیت زیاد دارم من دختری بودم که همیشه در مدرسه جز رتبه های برتر و باهوش بودم ولی از وقتی لیسانسم تموم شد یه حس سرخوردگی دارم از اینکه رشتم بدردبخور نیست تو جامعه کار نیست براش و خانواده سطح پایینی دارم خیلی گیج و سردرگمم لطفا کمکم کنید

    • راهنما , آوریل 14, 2016 @ 5:19 ب.ظ

      حس سرماخوردگی شما به خاطر استرسیه که دارید
      میتونید حرفه ای رو در فنی و حرفه ای یاد بگیرید که البته باید با علاقه شما هماهنگ باشه
      و زیاد نگران نباشید چون هم وقتشو دارید و هم میتونید موقعیت خودتون رو تغییر بدید
      همینکه الان از خواب بیدار شدید یعنی اینکه نصف راهو رفتید
      رابطه معنوی خودتون رو با خدا زیاد کنید و با توکل به خدا حرکت کنید

  • Reza A , آوریل 14, 2016 @ 9:43 ق.ظ

    چرا کامنت من پاک شده ؟ مگه ایرادی داشته ؟
    توی نظرات سایت هم باید پارتی داشته باشی 🙁

    • راهنما , آوریل 14, 2016 @ 7:53 ب.ظ

      دوست عزیز گاهی ممکنه سوال شما به خاطر مشکلاتی ثبت نشه
      نگران نباشید پارتی بازی در کار نیست

  • جواد , می 1, 2016 @ 1:26 ق.ظ

    سلام من یه پسر ٢۴ساله هسم الان ۶ساله عاشق یه دختری هسم و چند ساله رابطه تلفنی بصورت پنهانی داریم و مطمئنم دختره واقعا عاشقمه ولی یه دو ماهی هس که دائم تو خواب و بیداری همش خیال میکنم داره بهم خیانت میکنه و با یکی رابطه داره تا حالا هیچ چیز مشکوکی هم ازش ندیدم بعضی روزا اگه نتونه بهم پیام بده دیگه همون روز اعصابم خیلی داغون میشه و ذهنم دائم مشغوله که داره بهم خیانت میکنه و با دوستم رابطه داره به امام حسین قسمتون میدم کمکم کنید؟؟؟

    • راهنما , می 1, 2016 @ 12:02 ب.ظ

      بهتره از فکر این ازدواج بیرون بیایت … با این شک و تردید هم زندگی خودتون و زندگی ایشون رو نابود خواهید کرد
      برای شک و تردید که تبدیل به وسواس فکری شده نیاز دارید مشاوره کنید

  • جواد , می 1, 2016 @ 5:20 ب.ظ

    سلام ممنون که به سوالم جواب دادین شما میگم من وسواس فکری پیدا کردم بنظرتون من چه کاری باید بکنم تا از شر ای فکرا راحت بشم من ساکن یکی از شهرستانای استان فارس هسم که متاسفانه مشاور ازدواج و خانواده وجود نداره ؟؟؟

    • راهنما , می 2, 2016 @ 6:28 ب.ظ

      تا در این مورد مشاوره نکنید نمیشه به طور قطع گفت …چون بیشتر به خاطر حساس بودنتون امکان داره دچار چنین حالتی بشید
      به هر حال میتونید از طریق تلفنی هم مشاوره بگیرید

  • حسن , می 7, 2016 @ 11:30 ب.ظ

    سلام من چهار ساله ازدواج کردم و پسر دو ساله ای دارم همسرم فکر میکنه پسرم را بیشتر از اون دوست دارم و زیادی به پسرم توجه میکنم ودر تربیتش نباید دخالت کنم ولی خودم اصلا اینجوری نمی بینم

    • راهنما , می 8, 2016 @ 7:53 ق.ظ

      به هر حال در رفتارتون باید تعادل برقرار کنید و در رفتار باید به همسرتون اثبات کنید

  • moloo , می 19, 2016 @ 10:28 ق.ظ

    چقدر نوشتم خذف شد

    • راهنما , می 19, 2016 @ 11:36 ب.ظ

      حذف نشده باید صبر کنید تا تایید و پاسخگویی بشه

  • moloo , می 19, 2016 @ 11:12 ق.ظ

    فکر کنم مجبورم باز شاهناممو بنویسم . بخ صورت خسته نباشید مجدد من ۲۰ساله و شوهرم ۲۵ هر دو لیسانس والبته شوهر نظانمی . شوهرم قبلا به شدت بیرون میرفت وتا دیر وقت بیرون بود اغلب چیزی نمیگفم چون واقعا میشناختمش میدونستم معتاد بودن و خیانت و… تو کارش نیست خیلیم به من اعتماد و اعتقاد داره حدود ۶ماهی بود که دچار مشکل شده بود ولی عادت داره در مورد مشکلش کلا با کسی صحبت نمیکنه تا دیشب بهم گفت که بریم بیرون باهات حرف دارم بهم گفت من یه مشکل بزرگ دارم اونم اینه که از دوران راهنمایی تا الان که ۲۵ سالمه یه اشتبلهی رو همش تکرار میکنم و اون اشتباه شده بخشی از وجودم و دوسش دارم البته میگفت میدونم اشتباه هست این اشتباهم ولی نمیتونم ترکش کنم گفت نه خیانته نه زنا نه یه چیزی بدتر ازاینه میگفت از قتلم بدتره نه اعتیاد نه چیزی اینجوری نمیگفت چیه تواین مدت خیلی میگفت تلاش کردم کنارش بزارم نشد میگفت تو دوران راهنملییم این عمل رو تکرار میکرد هو باباش متوجه شده ولی درست برخورد نکرده و سر لج این عمل رو تکرار میکنه تو بچگیش خیلی سختی دیده یعنی خواهرو برادری همشون زجر دیدن تو دست پدرشون . همش فکر خودکشیه و یه شیشه سم تو ماشینشه میگه هروقت میرم بیرون بع خودشکشی فکر میکنم از درد اشتباهم میگفت نذر کردم مکه رفتم بخاطر درست نشد و باز تکرار مجدد . میگه که اگه بهت بگم چیه این مشکل ولم میکنی بهش اطمینان دادم کمکش میکنم ولی نمیگه البته منم پافشاری نکردم کعه بگه چون حالشو میفهمیدم از خودش فیلم گرفته بود که تو یه بیلبون بود میگفت هروقت میرم بیرون میرم اونجا از یه مشت وسیلم فیلم گرفته بود تو اون بیابون. میگه اشتباهم ارومم میکنه حس خوبی بهم میده . الباع تو زندگی چیز کم نذلشته برام تا الان عشق علاقه توجه مالی هر چیزی دوبرابرش برام اماده میکنه . باهمم خوبیم . وقت دعوا که میشه البته کم د. میره تو اتاق خودزنی میکنه وقت دعوا که بدنش کبود میشع میگه از اشتباه دارم میسوزممیکنیم میگه ۶۰ درصد من مقصر بخاطر اشتباهمه ۴۰ درصد تو .ما دوتامون دوازده ساعت از همه خانواده تو شهر غریب دوریم . اون با دونفر سر کار حرف میزنه من که با مغازه دار غیر حرف بزن بخاطر شغلش رو کسیم رفت و امد نداریم حالا به نظر شما شوهر چه مشکلی داره راه حل پیذا کردن مشکلش چیه ؟؟؟ پیش مشاور نمیره میگه اگه بخواد کسی منو بفهمه تویی نهکسی دیگه . نظرتون مهمه برام یعنی چی شده ؟؟ بهش میگم حداقل بخاطر بیخوابی برو دکتر که فکر نکنه من میگم مریضی فایدده نداره

    • راهنما , می 21, 2016 @ 12:30 ب.ظ

      ایشون اگر علاقه ای به زندگی مشترکش داشت نمیبایست ذهن شمارو به خاطره ای تاریخ مصرف گذشته مسموم کنه
      به هر حال میتونید در این مورد شخصا” با مشاور مشورت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • شهرزاد ( زز) , می 21, 2016 @ 1:05 ب.ظ

    سلام
    برادر من چند سالی هست دست به اعتیاد زده و ماهم یک سالی هست متوجه شدیم…بعد از این که پدرم متوجه شد خیلی با خونسردی و آرامش باهاش حرف زد و برادرم قول داد که ترک کنه….اما بعد ااز چند مدت متوجه شدیم که برادرم ترک نکرده تا اینکه الان واقعا خانوامون دچار مشکل شده ..همه دلایل مشکلات خانوادگیمون بخاطر برادرم هست به نظر شما ما باید چی کار کنیم تا برادرم خودشو از این فساد جدا کنه؟؟؟؟ الان برادرم ۲۲سالش هست…لطفا جواب بدین ..

    • راهنما , می 21, 2016 @ 10:54 ب.ظ

      در این مورد با مشاوری مجرب در زمینه ترک اعتیاد مشورت کنید

  • خدیجه , می 21, 2016 @ 7:28 ب.ظ

    سلام من ۵ ساله ازدواج کردم به پسر ۳ ساله دارم شوهرم قبل از ازدواج سیگار میکشید و متنفر بودم شرط ازدواج من ترک سیگار بود او به شرافتش قسم خورد ترک میکند تا اینکه دیشب دستش سیگار دیدم اتفاقی خیلی به هم ریختم رفتم درخواست طلاق دادم لطفا راهنمایی کنید

    • راهنما , می 21, 2016 @ 11:21 ب.ظ

      پس نیازی به مشاوره ندارید چون شما با قاطعیت در این مورد صحبت کردید

  • خدیجه , می 22, 2016 @ 8:27 ق.ظ

    نه به خدا شک دارم اما میترسم کوتاه بیام بدتر بشه

  • خدیجه , می 22, 2016 @ 9:50 ق.ظ

    اولا دادگاه به خاطر سیگار حکم طلاق نمیده دوما شوهرم میگه به هیچ عنوان طلاق نمیدم میگه اگرم کار به دادگاه بکشه فقط بین قوم وخویش عابروریزی کردی مجبوری زندگی کنی میگه اگه توزندگی کم بزاری زن صیغه ای هم میگیرم میدانم دیگه علاقه به من نداره من باید چه کار کنم خواهش میکنم جواب بدین من سه روزه غذا نخوردم حالم خیلی بده فقط گریه میکنم

    • راهنما , می 22, 2016 @ 11:28 ق.ظ

      این خواست خود شماست و باید بدونید زن هم میتونه وارد طلاق بشه ولی پروسه کاری طولانی رو باید بگذرونه
      حالا ربطی به سیگار داشته باشه یا خیر …
      من توصیه اکید میکنم در این مورد حتما” با مشاوران حقوقی حاضر در واحد ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری مشورت کنید

  • Parisa , می 27, 2016 @ 3:02 ق.ظ

    خواستگاری دارم که ۹ سال از من بزرگ تر است.میخواستم بدونم امکانش هست این تفاوت سنی مشکلی ایجاد کنه؟

    • راهنما , می 27, 2016 @ 8:32 ب.ظ

      در این مورد بستگی به درک دو طرف داره باید در مشاوره این موضوع رو بررسی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *