مرکز مشاوره
  • July 8, 2022
  • اخرین بروزرسانی ژوئن 21, 2022 2:41 ب.ظ
  • تهران

مشاوره روانپزشکی- مرکز مشاوره آنلاین

روان درمانی بدن و ذهن

مشاوره روانپزشکی- مرکز مشاوره آنلاین شامل موارد مختلفی است.

در این بخش ویدیوهای مختلفی برای شما قرار داده شده است.

بخش اول شامل ویدیو موفقیت است.

مشاوره روانپزشکی به سوی موفقیت

چگونه می توان مسیر موفقیت را طی کنیم؟

موفق بر اساس اهداف هر شخص تعریف می شود.

می توانید برای مطالعه بیشتر به سایت مرکز مشاوره مراجعه کنید.

برخی موفق در کسب درآمد را موفق می دانند.

برخی داشتن زندگی شمترک را موفقیت می دانند.

برخی دیگر نگاه عمیقتری دارند و بودن در بالاترین سطح توانایی خود را موفق می یابند.

موفق می تواند تعاریف مختلفی داشته باشد و برای هر فرد متفاوت باشد.

ولی راه رسین به موفق معمولا یکسان است.

 

مرکز مشاوره آنلاین به سوی خودشناسی

درک ما در مورد زیبایی چیست؟

چه چیزهایی ما را شاید می کند؟

معیاهای ما برای انتخاب هایمان چیست؟

احساس ما از شادی چیست؟

احساس ما در مورد زیبایی چیست؟

 

مشاوره تغدیه مناسب کودک

چگونه به کودکانمان در مورد غذا خوردن آموزش دهیم؟

چه روش هایی برای تغذیه کودکان موثرتر است؟

مشکلات تغذیه چه نوع اختلالاتی است؟

راه درمان روانشناسان برای درمان این اختلال چیست؟

ویدیو زیر به بخشی از سوالات شما پاسخ خواهد دارد.

 

آرایش در مورد شما چه می گوید؟

چرا زنان آرایش می کنند؟

رفتار انسان پیچیده است.

و احتمالاً دلایلی دارد اما جای بحثی نیست که افزایش جذابیت می تواند مهم ترین دلیل پشت رفتارهای انسان باشد.

بسیاری از تحقیقات نشان داده اند زنانی که آرایش می کنند توسط هر دو ارزیابان زن و مرد جذاب تر قضاوت می شوند.

این مسئله به دلیل آن است که آرایش موجب اغراق در زنانگی چهره می شود (رنگ طبیعی لب در زنان نسبت به مردان، و چشمان نسبت به پوست اطراف آنها تیره تر است) و یا اینکه با آرایش چهره جوانتر به نظر می رسد (حتی رنگ پوست نیز نشان از جوانی دارد).

آرایش اثراتی دیگر بر نحوه ای که زنان فراتر از زیبایی درک می شوند دارد.

زنانی که آرایش می کنند به داشتن تمایل بیشتر به مردان و بی بند و بارتر و نیزمحدودیت کمتر در گرایش جنسی اجتماعی قضاوت می شوند (که دقیقاً لفظ عامیانه ای برای تمایل و تأیید کننده روابط جنسی کوتاه مدت و بدون تهعد است).

امروزه مهم است گفته شود که صحت داشتن این ادراکات از آرایش نباید مسئله ساز باشد.

شاید انتخاب افراد و یا روابط جنسی آنها امروزه شخصی تر شده و مسائل دیگری مهم باشند.

اما همینقدر نیز مهم است گفته شود که دانشمندان دریافتند که مردان به چیزی که ما آن را “سوگیری جنسی بیش ادراکی” می نامیم تمایل دارند: نوعی گرایش به تفسیر رفتارهای طبیعی دال بر تمایل و علاقه جنسی.

اگر مردی بفهمد زنی خواهان سکس است و آن درست باشد پس همه چیز محیا است. این وضع وقتی اتفاق می افتد که به فرض زنی تمایل دارد اما وقتی زن میلی نداشته باشد خود مسائل دیگری به دنبال دارد.

کارلوتا باتریز از دانشگاه گتیزبورگ پنیسیلوانیا حدود ۷۰ زن جوان را به آزمایشگاه خود دعوت کرد.

همه زنان به طور منظم آرایش می کردند و به طور متوسط هر ماه ۱۱ دلار را صرف خرید لوازم آرایش می کردند و حدود ۱۲دقیقه در هر روز را نیز صرف آرایش پاک کردن صورت می کردند.

از زنان دو مرتبه عکس گرفته شد: یکبار با آرایش معمول آنها درخلال روز و یکبار دیگر بدون هیچ آرایشی.

سپس، گروهی از داوطلبان زن و مرد جذابیت این زنان و میزان راحت بودن آنها برای لذت از سکس معمولی را ارزیابی کردند.
زنان زمانی که آرایش داشتند جذابتر و دارای راحتی بیشتر در یک سکس معمولی ارزیابی شدند نسبت به حالت بدون آرایش. این نتیجه درست بود خواه ارزیابی ها توسط مردان صورت می گرفت یا زنان.

اما آیا این ادراکات درست هستند؟

باتریز از زنانی که عکس گرفته شده بود خواست تا پرسشنامه ای در مورد نگرش های خود به سکس معمولی را تکمیل کنند.

زنان با تمایلات جنسی محدود، پول و زمان زیادی صرف آرایش نکرده بودند. عکس های زنان برای اطلاع از حد و حدود آرایش ارزیابی شد:

زنان بدون محدودیت جنسی آرایش بیشتری نکرده بودند.

همچنین، ارزیابی زنان از گرایش جنسی اجتماعی خود، با قضاوت های ارزیابان زن و مرد مطابقت نداشت:

رابطه ای بین ارزیابی از خود و ارزیابی های دیگر زنان وجود نداشت؛

حتی تخمین مردان نیز اشتباه از آب درآمد، محدودیت بیشتر زنان را محدودیت کمتر گزارش کردند.

تحلیل بیشتر نشان داد که اداراکات مردان کاملاً بر پیامدهای مثبت آرایش بر جذابیت مبتنی بود:

جذابیت بیشتر زنان به عنوان راحتی بیشتر در سکس معمولی تعبیر شد، اگرچه خودگزارش دهی های زنان این را غیرواقعی جلوه داد.

محققان گفتند که نتایج ما نشان می دهد که آرایش کردن سرنخ دهی درستی در گرایش جنسی اجتماعی نیست.

محققین این مطالعه می گویند:

پس، با آرایش زنان جذابتر به نظر می رسند اما شواهدی برای اینکه خودآرایی به معنای چیز مهمی اعم از انگیزه یا شهوات جنسی زنان باشد وجود ندارد.

اما نمی توان گفت که این مطالعه تنها زنانی کهبه طور منظم آرایش می کنند را بررسی کرده است،

ممکن است از نظر روانشناسی و رفتاری بین زنانی که به طور منظم آرایش می کنند و زنانی که اصلاً آرایش نمی کنند تفاوت وجود داشته باشد.

همچنین، لازم است تأثیر سبک های مختلف آرایش برای به دست آوردن همه چیز در مورد شخصیت شخص آرایش کننده، چه درست و چه نادرست، بررسی شود.
منبع:
Batres, C., Russell, R., Simpson, J. A., Campbell, L., Hansen, A. M., & Cronk, L.
(۲۰۱۸). Evidence that makeup is a false signal of sociosexuality. Personality and
Individual Differences, 122, 148–۱۵۴٫

2,426 نظرات

  • ناشناس , فوریه 15, 2017 @ 3:56 ب.ظ

    سلام ایا دندان در موفقعیت تحصیلی تاثیر دارد.

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 4:59 ب.ظ

      با سلام
      یکی از عوامل داشتن چهره زیبا ست و افزایش اعتماد به نفس و اگر شخصی اعتماد به نفس تحصیلی اش به ظاهرش وابسته باشد شاید موثر باشد ولی هیچ یز علمی و دقیقی نیست
      موفق باشید

  • اکرم , فوریه 15, 2017 @ 5:56 ب.ظ

    سلام من ذهنم همیشه خیلی درگیره بیشتر هم منفی گرا هستم در مورد کوچکترین چیزی خیلی حرص میخورم ذهنم درگیرش میشه خواستم ببینم آیا راه حلی هست که من از این وضعیت نجات پیدا کنم

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 6:05 ب.ظ

      با سلام
      تصمیم دارم شما را با مساله‏ای آشنا کنم که باعث شکست ملتها، جوامع، خانواده‏ها و مردم بزرگ و کوچک شده است. عارضه‏ای که می‏توان آنرا بزرگترین بیماری طول عمر جهان نام برد. این عارضه بسیار خطرناک و کشنده بوده و بسیار از نقشه‏ها و برنامه‏های مبتلایان به منفی‏گرایی را بهم ریخته است. حال به توضیحاتی در مورد آن میپردازم اگر چه خودتان شاید بهتر بدانید.

      تفکر منفی چیست؟
      منفی گرایی در فکر انسانها می‏روید و من آنرا چنین تعریف می‏کنم :
      ۱ – هر تفکری که باعث ناکارامد جلوه دادن امور می‏شود و آنها را عوامل شکست جلوه می‏دهد.
      ۲ – هر اندیشه ای که مانع موفقیت درانجام اموری است که به طور قطع از سرانجام آنها خبر نداریم.
      در فرهنگ لغت دهخدا آمده است : منفی باف آدمیست که همیشه آیه یاس می خواند و جنبه منفی کار را می بیند و می گیرد و حتی المقدور از انجام دادن کار یا اظهار امیدواری درباره آن خودداری می کند و بیشتر به شرح معایب و موانع و مشکلات آن می پردازد.
      جمع بندی : تفکر منفی در واقع برداشتی منفی از رویدادهای خوب و (به ظاهر) بد زندگی است.
      تفکر منفی چگونه است؟
      مثلا کسی که امروز پدرش فوت کرده است، این رویداد را نوعی بدبختی می‏داند و اینطور با خود تلقین می‏کند : با فوت پدرم من بدبخت می‏شوم، تنها می‏شوم، دیگر پشتیبانی ندارم و … و به این ترتیب باعث جذب این مواردی می‏شود که ناخودآگاه تلقین نموده است. و یا مستاجری که فردا زمان تخلیۀ منزل اوست و امروز دربدر به دنبال خانه می‏گردد ولی جایی را پیدا نمی‏کند، این حادثه را نوعی بیچارگی تلقی کرده و با خود اینطور می‏گوید : من بیچاره می‏شوم، فردا صاحبخانه وسایلم را از خانه بیرون می‏کند، دیگر خانه پیدا نمی‏کنم، مگر می‏شود فردا در عرض نصف روز خانه پیدا کنم؟ نه نمی‏توانم … یا نمونۀ جالب و خنده دار آن همان قوانین مورفی هستند که بسیار معروف شده‏اند و همه منفی گراها این قوانین را تحسین و تجلیل می‏کنند.
      و در شکل کوچک : سرم از درد دارد می‏ترکد، تا خرخره توی قرض فرو رفتم، من فردی بدرد بخور نیستم و …
      اینها نمونه‏هایی از تفکر + تلقین منفی بودند که معمولا در زندگی روزمره با آنها مواجه می‏شویم.
      چرا تفکر منفی؟
      به نظر می‏رسد که تفکر منفی بر پایۀ بی‏اطلاعی از موهبت‏ها و قوانین طبیعت و الطاف خداوند سرچشمه گرفته‏اند که به این شکل در زندگی بروز می‏کنند در صورتیکه اگر شخصی از قوانین طبیعت و بخصوص قانون جذب خبر داشته باشد، هرگز منفی‏بافی نکرده و افکار منفی را در مغز خود جای نمی‏دهد زیرا مطابق با قانون جذب ما به هرآنچه بیندیشیم و آن فکر را در ذهن خود بپروریم و تصور کنیم، نتیجتا آنرا تجسم یافته می‏بینیم.
      چرا افکار و تصورات منفی، اثر منفی در زندگی ما دارند؟
      ابتدا بدانیم که هر رویداد به نظر ناخوشایند، حتما در پشت آن اتفاقی خوب نهفته است. حال با این فکر اگر حوادث را به صورت منفی برداشت کنیم، در واقع به طبیعت و نهایتا به خالق آن یعنی خدا سوءظن نمو‏ده‏ایم. همچنین ما با تفکر منفی و منفی بافی، باعث جذب آن حادثه منفی شده‏ایم. این کاملا روشن است : ما فکر می‏کنیم، آنرا می‏پرورانیم، به آن پر و بال می‏دهیم، آنرا به زبان جاری می‏سازیم و سپس تلقین می‏کنیم و در نتیجه آنرا جذب می‏کنیم و آنرا در زندگی خود مشاهده می‏کنیم.
      حال شاید بهتر بتوان درک کرد که چرا افرادی که یکسره از زندگی نالان بوده و از روزگار شکایت می‏کنند، دقیقا همان کسانی هستند که همیشه در زندگی خود مشکل دارند یا بهتر بگویم همان کسانیکه همیشه افکار منفی را در ذهن خود می‏پرورانند، همانهایی هستند که حوادث زندگی برایشان به بدترین صورت جلوه می‏کند.
      نتایج تفکرات منفی چیست؟
      تفکرات منفی علاوه بر اینکه باعث ضعیف شدن قدرت تخیل انسان می‏شوند، نتایجی به دنبال دارند که در زیر عرض می‏نمایم :
      ۱ – دورکردن هر آنچه مثبت است از خود
      ۲ – زیر بار تفکرات منفی رفتن و خرد شدن
      ۳ – از دست دادن اعتماد بنفس (زیرا دیگر نمی‏توانیم وقایع را آنطور که می‏خواهیم تغییر دهیم)
      ۴ – قبول جبر و تفکر جبرگرایی
      ۵ – شکست خوردن در اموری که تصورشان را می‏کرده‏ایم
      ۶ – از دست دادن قدرت تصمیم‏گیری در شرایط حاد
      ۷ – پر شدن دایرۀ ذهنی از تفکرات منفی و در نتیجه از دست دادن توان تصمیم‏گیری در مسائل روزمره
      ۸ – ایجاد استرس
      ۹ – آسیب‏پذیری بدن نسبت به بیماریها

      اعتماد به نفستان را افزایش دهید

      برخی از ما استاد منفی جلوه دادن اتفاقات مثبت هستیم! بخشی از این کار به خاطر کمبود اعتماد به نفسمان است. ما حس می کنیم که شایستگی چیزی را نداریم در نتیجه مثلا وقتی یکی از اطرافیان یا همکاران از ما تعریف می کند سریعا در مقابل تعریفش گارد می گیریم و تصور می کنیم مشغول چاپلوسی است و یا قصد دارد به طور غیرمستقیم برخی از نقایص ما را به رخمان بکشد. از طرفی تعدادی از افراد با این تصور که «من دوست داشتنی نیستم»، بسیاری از رفتارهای همسرشان را به گونه دیگری تعبیر و تفسیر می کنند. این دسته از افراد حتی رفت و آمد همسر با خانواده پدری اش را این گونه تفسیر می کنند: او نسبت به من «بی اعتنا و بی تفاوت» است.

      – عیبجویی از خود را کنار بگذارید
      در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.

      -خودتان را درست آن طور که دوست دارید باشید، تصور کنید

      هر روز تصوری مثبت از خود داشته باشید مثلا تصور کنید در برنامه ریزی که کرده اید به نتیجه خوبی رسیده اید و موفق شده اید. به موفقیت ها و شادی های گذشته فکر کرده و آنها را دقیقا در ذهنتان دوباره مجسم کنید. این کار روحیه شما را بهتر می کند.

      – خود را با شرایط وفق دهید
      زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید. حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.

      – از جملات مثبت استفاده کنید
      صبح که از خواب بلند می شوید در آینه نگاه کنید و بگویید:( امروز من چقدر سرحال هستم. چهره ام زیباتر از قبل شده است. من آنقدر باهوش و باکفایت هستم که مطمئنا بیشتر مردم مرا دوست دارند.) در طول روز هم افکار مثبت و حتی اعمال مثبتی را که انجام داده اید بنویسید. این کار اعتماد به نفس شما را تقویت می کند.

      – از هم نشینی با افرادی که افکار منفی را به شما تزریق می کنند دوری کنید

      مطمئنا افرادی که نمی توانند درباره خودشان و توانایی هایشان به گونه ای مثبت بیندیشند و جملاتی از این قبیل استفاده می کنند که «من یک آدم بد شانسم و همیشه در زندگی یک بازنده بودم»، فکرهای فلج کننده خود را به شما نیز منتقل خواهند کرد. از طرفی دسته ای از افراد نیز وجود دارند که اگر چه همواره درباره خود مثبت اندیشند اما موفق نمی شوند افکار منفی خود را درباره دیگران متوقف کنند. همنشینی با این دسته از افراد نیز باعث می شود شما دیر یا زود تحت تاثیر افکار منفی آن ها حتی درباره اطرافیان خود قرار بگیرید.
      موفق باشید

  • محمدرضا , فوریه 15, 2017 @ 8:51 ب.ظ

    داستان چیه که ج سوالات مارو نمیدین مسخره ها

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 9:05 ب.ظ

      با سلام احتمالا سوالال حذف ده بهتره دوباره طرح سوال بفرمایید .البته در ادبیاتتون هم تجدید نظر کنید

  • ستاره , فوریه 15, 2017 @ 10:13 ب.ظ

    سلام،تا اونجایی که یادم میاد همیشه ی ذهن تلخ و سیاه داشتم ،هیچ شکی نیست که مقصر اصلی خودمم ولی شرایط زندگیم ،آدمای اطرافم هم نقش کمی نداشتند،حالا این تلخی و سیاهی روز به روز داره بدتر میشه،امیدی ندارم و مرگ رو خیلی نزدیک به خودم حس میکنم .

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 11:28 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز یعنی شما هیچ خاطره خوشایندی در زندگی نداشتید هر چند لحظه ای مثل محبت مادرتون .داشتن دوست خوب و خیلی چیزهای هر چند کوچک که گاهی مسائل روزگار باعث میشه فراموششون کنیم .بهتره با خودتون کنار بیاید و ببینید از زندگی چی می خواید .دنبال چی هستید .چرا میگید خودتون مقصر اصلی هستید همه ما خطا می کنیم و معصوم نیستیم ولی باید از یه جایی بلند بشیم و کمی به شرایطمون سرو سامان بدیم به جای اینکه فقط فکر کنیم و تلخی ها رو یاداور بشیم
      بهتره بدونید وقتی نمی دونیم تا یک دقیقه دیکه زنده هستیم یا نه قدر این لحظاتی رو که میره بدونید .این لحظات می تونه ارزشمندترین ها باشه برامون .قدرشون رو بدونید امید یعنی اینکه ورای همه گرفتاری ها خدا هست که همیشه در بدترین شرایط بالای سرمونه .شما باید با خودتون کنار بیاید .
      موفق و سلامت باشید

      • ستاره , فوریه 17, 2017 @ 5:42 ب.ظ

        سلام ،ممنونم
        ولی کلمه ی «محبت مادر»بدجوری دلمو سوزوند.

        • مشاور , فوریه 17, 2017 @ 7:57 ب.ظ

          با سلام
          اگر هستند قدرشون رو بدونید هر چند هم عقیده نباشید و شاید شرایط سختی ور تجربه کرده باشید و درکتون نکرده باشند و اگر نیستند خدا رحمتشون کنه .امیدوارم خداوند همیشه کنارتون باشه و همین کافیه
          موفق باشید

  • محمدرضا , فوریه 16, 2017 @ 12:35 ق.ظ

    سلام,من یک نوجوان ۱۶ ساله هستم,یه مدتی هست که مورد سرزنش اطرافیان هستم مخصوصا بعد از اینکه سه سال شاگرد شده بودم امسال توفیقی کسب نکردم,توی خانواده توی مدرسه بین دوستام توی هرکاری من مقضر دونسته میشم,حتی مادرم که نیاز به حمایتش دارم من رو”قد”تلقی میکنه,امروز تویه مدرسه ماجرایی پیش اومد که زنگ زدن و به والدینم اطلاع بدن,بعد از برگشت به خونه مادرم بلافاصله شروع به بازخواست من مرد و فهمیدم واقعا کاری که تو مدرسه به دست من انجام نشده به من اتهام زده شده,و فهمیدم که مادرم هم کمی پیاز داغ صحبت های معاون مدرسرو زیاد مرده تا دیدشون بیشتر از قبل به من بد بشه, تا اینو فهمیدم دیگه ارزشی برای زنده موندن ندیدم و تصمیم برای خودکشی گرفته ام,ولی منتظرم یکی کمکم کنه,یکی که ددرکم کنه,تنها امیدم مادرم بود که…..ترو خدا کمک کنید

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 12:51 ق.ظ

      با سلام
      حتما به صورت حضوری مراجعه کنید .

      شما اکنون در سن نوجوانی هستید به هر حال شارایط جشمی تغییرات هورمونی و مشائل روحی این دوره باعث احساس ضعف در افراد می شود و حتی فرد درزمینه هایی که قبلا بدون مشکل بوده است مثل درس که می فرمایید دچار بحران هایی می شود چون این دوره دوره دگرگونی دنبال هویت رفتن و بزرگ شدن و انتظارات خانواده است و برای همه افراد پیش می اید و جای نگرانی نیست .برای بعضی از افراد این دوره راحت تر می گذرد برای بعضی ها با سختی هایی همراه است ولی به هر حال گذراست و شما هم کم کم که بخه ثبات شخصیتی برسید قطعا مسائل برطر ف می شود و حانواده هم رفتارهای سازگار تری با روحیات شما نشان خواهند داد .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • شادی , فوریه 16, 2017 @ 4:58 ق.ظ

    همه جا انگار نامرئی هستم جالبه ک اینجام انگار نامرئیم جواب همه رو دادید الا من

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 11:07 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز چون سوالات به ترتیب پاسخگویی می شود شاید سوال شما حذف شده یا موقع ثبت در سامانه مشکلی داشته بهتره مجدد طرح سوال کنید تا پاسخگوی صورت گیرد
      موفق باشید

  • افسرده , فوریه 16, 2017 @ 5:24 ب.ظ

    سلا
    شما رو بخدا کمکم کنید دارم دیگه دیوونه میشم من چندین ساله ک بی دلیل حالم بده غمگین و نا امید و بی انگیزه و بی هدف.
    اصلا زندگی برام معنا نداره.
    دلم میخاست اصلا از اول نمی بودم. حدود ۱۰ساله ک همینم شاید هم بیشتر. بهترین سالهای زندگیم رو همینطور بی انگیزه و پراز غم بی دلیل گذروندم. دیگه کشش ندارم.۲۸سالمه دانشجوی ارشدم رشته ی مورد علاقه ام کلی دلم پیشرفت میخاد اما توان حرکت ندارم. خانواده ی خوبی دارم اما زندگی رو نمیفهمم درک نمیکنم. خسته ام خیلییییی. اگر جرات داشتم و از خدا نمیترسیدم خودم و راحت کرده بودم.حوصله هیچ کس رو هم ندارم. دلم نمیخاد کسی رو ببینم.شمارو بخدا کمک کنید. یا حداقل ی روانپزشک نسبتا خوب با هزینه متوسط معرفی کنید اگر سمت غرب باشه ک خیلی بهتره.اکثرا گرووونن و بی نتیجه.

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 5:57 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز علاوه بر اینکه حتما باید مراجعه حضوری داشته باشید البته بیشتر تاکیدم بر روانشناسه باید بدونید کسی معجزه نمی کنه این خود شما هستید که باید به خودتون کمک کنید همراه با اینکه از فرد متخصص نظرخواهی کنید
      و راهکارها و تکالیفی که بهتون میدن برای بهوبد شرایط انجام بدید .نباید بزارید مساله شدت پیدا کنه و انگیزتون اونقدر کم بشه که راکد بشید هر چیزی چاره ای داره و مشکل شما هم قطعا مرتفع می شود حالا اگر روانشناس فکر کنه به دارو احتیاج دارید قطعا به روانپزشک هم ارجاع می دهد قیمت کلینیک سلامت در میدان فلسطین تهران دولتی است و متخصصان خوبی دارند
      موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      • افسرده , فوریه 16, 2017 @ 6:45 ب.ظ

        خیلی ممنونم از پاسختون
        شماره یا ادرس دقیق کلینیک سلامت رو هم میشه لطف کنید. سرچ کردم مطلب دقیقی پیدا نکردم

        • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 7:20 ب.ظ

          با سلام

          میدان فلسطین -خیابان ایتالیا-جنب بیمارستان مصطفی خمینی -کاملا مشخص است
          موفق باشید

  • ععلیرصا , فوریه 17, 2017 @ 2:16 ب.ظ

    سلام وقت شما بخیر چند سالی است وسواس فکری ددارم وهرکاری می کنم تا این مشکل بر طرف شود نمی توانم دیگر ناامید شدم چکار باید بکنم؟

    • راهنما , فوریه 17, 2017 @ 8:33 ب.ظ

      دوست عزیز در کنار دارودرمانی باید رفتار درمانی هم داشته باشید
      پس لازمه با یک مشاورروانشناس در این مورد مشورت کنید

      وسواس فکری یعنی مدام تصور می‌کنید کاری را انجام نداده‌اید و مدام با خود تکرار می‌کنید که فلان کار را انجام دهید. این فکرها چنان فرد را پریشان می‌کند که دچار اضطراب و استرس می‌شود و از انجام کارهای روزمره باز می‌ماند.
      وسواس فکری فقط سوژه مورد علاقه روان‌شناس‌ها نیست و برای جامعه‌شناس‌ها و مدیران اقتصادی هم اهمیت دارد، چرا که فکرهای مسموم بازده کاری جامعه را پایین می‌آورد و فرد را خسته و ناتوان می‌کند در واقع تعادل فرد به هم می‌خورد و او را در سازگاری با محیط دچار مشکل می‌کند.
      معمولا کسانی که درگیر فکرهای مزاحم می‌شوند ترجیح می‌دهند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را به عنوان یک مساله خصوصی، پنهان نگه دارند و گاهی چند ساعت را دور از چشم دیگران صرف افکار یا کارهای مخفیانه خود کنند که این می‌تواند خطرناک باشد.
      تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا ۳ درصد جامعه به اختلال وسواس فکری ـ عملی مبتلا هستند. مبتلایان به این نکته واقفند که ترس و اضطراب آنان معنا ندارد و منطقی نیست، اما در عین حال آن را بسیار واقعی، شدید و جدی تجربه می‌کنند و به این ترتیب از عملکردشان کاسته می‌شود.
      آنها چه جور آدم‌هایی هستند؟
      وسواس‌ فکری موضوعات مختلفی را در بر می‌گیرد، مثلا ممکن است کسی این فکر به ذهنش برسد که نکند من تصادف کنم برای همین به خیابان نمی‌رود یا سوار ماشینش نمی‌شود یا این که مدام استرس دارد فرزندش که در مدرسه است دچار حادثه شود. این افراد به جزئیات توجه دقیق دارند و کارها را تکرار و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می‌کنند.
      آنها نمی‌توانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند و دائم اضطراب دارند کاری را که در ذهنشان است، انجام دهند. جالب است بدانید این افراد نمی‌توانند براحتی از اشیای قدیمی دل بکنند زیرا تصور می‌کنند شاید در آینده بتوانند از آنها استفاده کنند.
      من عاشق اول ‌شدنم!
      برخی از کسانی که دچار وسواس فکری هستند همیشه دوست دارند اول باشند؛ در مدرسه، در محیط کار و همه جا احساس رقابت می‌کنند و همین موضوع آنها را آزار می‌دهد چون برای اول‌شدن بسیار تلاش می‌کنند و آسیب می‌بینند.
      نمونه این موضوع، دختر بیست‌و‌هشت ساله‌ای است که به دکتر فریبرز صفی، روان‌شناس مراجعه کرده است. صفی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: دختر جوان بشدت دچار وسواس فکری بود و این موضوع سبب افسردگی او شده بود، چون نمی‌توانست هیچ کاری انجام دهد. این دختر از کودکی در خانواده آموخته بود باید نفر اول و الگو باشد و تا اتمام دوره دبیرستان این موضوع ادامه داشت. این موضوع سبب شده بود تا در کنکور هم دنبال رتبه تک‌رقمی باشد و برای همین با وجود شرایط نامناسب اقتصادی در کلاس‌های مختلف کنکور شرکت کرد و چند سال پشت کنکور ماند. سرانجام خسته شد و پس از پنج سال به یک رشته معمولی راضی شد، اما همیشه عذاب وجدان داشت و اعتماد به نفسش را از دست داد.
      صفی ادامه می‌دهد: متاسفانه خانواده در وسواس فکری این دختر نقش مهمی داشته و او را تشویق کرده است، لذا او تصور نمی‌کرده این وسواس فکری یک بیماری است تا این که این وسواس‌ها او را از زندگی روزمره جدا کرده و سبب‌ انزوای او شده بود. او نمی‌تواند براحتی وارد جامعه شود و ارتباط کلامی برقرار کند چون دائم در ذهن خود کار ناتمامی دارد که باید انجام دهد و دائم خود را در عرصه رقابت می‌بیند.
      باردارهایی با فکرهای عجیب
      به گفته صفی، مشکل اصلی بیماری وسواس فکری، وجود فکر و عملی مکرر است. گاهی این فکر و عمل به حدی شدید است که رنج و ناراحتی زیادی برای فرد بیمار و اطرافیان او به وجود می‌آورد و موجب اتلاف وقت می‌شود. زنان در دوران حاملگی بیشتر دچار این بیماری می‌شوند چون در این دوران نگرانی‌شان بیشتر است و ذهنشان مشغول به افکاری است که در آینده به آنها آسیب می‌رساند. این بیماران قادر به تصمیم‌گیری نبوده و مردد هستند؛ آنان در خرید مشکل دارند. به‌طور مثال چند بار به فروشگاه مراجعه می‌کنند تا جنسی را بخرند و ممکن است نخرند.
      مبتلایان دچار یک احساس یا اندیشه حکم‌کننده و مزاحم هستند؛ این افکار به مرحله عملی‌شدن نمی‌رسد و فقط احساس نگرانی دارند. همچنین این وسواس فکری سبب می‌شود فرد در محیط کار در انجام کارها مشکوک باشد و دائم تصور کند کاری را که به او محول‌شده به درستی انجام نداده است؛ بنابر این رفتارش به همکارانش هم آسیب می‌رساند و روابط او را با دیگران دچار خدشه می‌کند.
      خود و بقیه را گول می‌زنند
      گاهی برخی افراد دچار این بیماری هستند، اما آن را انکار می‌کنند و در توجیه کارشان عنوان می‌کنند فراموش می‌کنند در حالی که صفی در این باره می‌گوید: فراموش کردن تفاوت زیادی با وسواس فکری دارد، گاهی شما فراموش می‌کنید هنگام خروج از خانه پنجره را بسته‌اید یا نه، در این صورت قبل از بیرون رفتن دوباره پنجره را چک می‌کنید، اما این برای یک بار اتفاق می‌افتد نه این که بارها این کار را انجام دهید تا جایی که توان شما گرفته شود و دیگر از بیرون رفتن صرف نظر کنید یا این که بیرون از منزل دائم به این فکر باشید که آیا پنجره را بسته‌اید یا نه و نتوانید کارتان را بدرستی و با تمرکز انجام دهید.

      البته کسانی که در کودکی ناامنی را تجربه کرده باشند هم ممکن است دچار وسواس فکری شوند. آنها اضطراب جدایی دارند و در برابر تغییر مقاوم هستند. همچنین اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار، از دیگر ویژگی‌های این افراد است.
      فکرهای بد، دشمن زندگی خانوادگی
      وسواس فکری می‌تواند بشدت به خانواده آسیب برساند زیرا این وسواس به شک و تردید تبدیل می‌شود که برای خود فرد و اطرافیان او خطرناک است. مثلا گاهی در ذهن یکی از زوجین این افکار که نکند کارم را درست انجام نداده‌ام یا این که در بیرون از خانه ممکن است اتفاقی برای همسرم بیفتد، شکل می‌گیرد و او را آزار می‌دهد و از این رو روابط دچار خدشه می‌شود. البته گاهی این افکار دچار سوءظن و بدبینی هم می‌شود و مدام یکی از زوجین افکار وسواسی در مورد همسر خود دارد که او را مشکوک می‌کند.
      صفی اظهار می‌کند: اگر یکی از زوج‌ها دچار وسواس فکری است حتما باید پیش از بچه‌دارشدن آن را درمان کند چون تحقیقات نشان می‌دهد این بیماری می‌تواند ژنتیکی هم باشد.
      راه نجاتی هست؟
      کسانی که درگیر فکرهای مزاحم و تکرارشونده هستند از نظر ظاهر با سایر افراد هیچ تفاوتی ندارند، اما مشکل روحی‌شان کارکرد آنها را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود نتوانند مسئولیت‌هایشان را بدرستی انجام دهند، چون یک فکر چنان آنها را درگیر می‌کند که خسته می‌شوند و توانایی انجام کارهای روزمره خود را ندارند. شاید کسی که با شما کار می‌کند دچار این بیماری باشد، او با شما صحبت می‌کند و در کنار شماست، اما ذهن او درگیر کار دیگری است و درصدد فرصتی است تا آن را انجام دهد، برای همین تمرکز ندارد و به‌خوبی از عهده کاری که به او واگذار شده بخوبی بر نمی‌آید. آنها از زندگی لذت نمی‌برند و نمی‌توانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند.
      وی با بیان این که این افراد در اطراف ما زیاد هستند، می‌افزاید: البته این بیماری درجه دارد و اگر شدت یابد می‌تواند آسیب‌زا باشد.
      برای درمان این بیماری، روان‌شناسان دارودرمانی را هم تجویز می‌کنند، اما بهترین شیوه مراجعه به مشاوری است که با صحبت بتواند فرد را از شر وسواس فکری نجات دهد. این بیماری زمانی بهتر درمان می‌شود که فرد نسبت به وسواس فکری خود آگاهی داشته باشد و بداند در آینده این موضوع برای او خطرناک می‌شود.
      همچنین کاهش گوشه‌نشینی و اجتماعی‌بودن، افزایش اعتماد به نفس، اندیشیدن به زمان حال و فعالیت‌های بدنی و ورزش منظم می‌تواند چند راه پیشگیری این بیماری باشد. البته خانواده هم بی‌تاثیر نیست و اعمال حمایت بیش از حد، توقعات و حساسیت زیاد سبب می‌شود کودکان در این خانواده‌ها دچار اضطراب و وسواس فکری شوند.
      روان‌شناسان توصیه می‌کنند برای مقابله با این افکار خود را مشغول به کاری کنید مثلا وقتی این افکار وسواسی به سراغ شما می‌آید ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنید، مطالعه کنید یا این که فیلم ببینید که این کار نیاز به مهارت فراوانی دارد تا فرد دچار اضطراب نشود.
      راه‌حل‌هایی هم که صفی پیشنهاد می‌کند، می‌تواند برای درمان این بیماری موثر باشد: برنامه‌‏ریزی کنید که زمان فکرکردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد و در طول روز هرگاه افکار وسواسی به ذهنتان آمد، به خودتان بگویید زمان فکرکردن فلان ساعت مقرر است، به مرور از زمان فکر کردن به آن افکار بکاهید تا این که این زمان به صفر برسد و همچنین هر روز به خود تلقین کنید «من قادرم افکار وسواسی‌ام را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکی از راه‏های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز تکرار فکرهای منفی و مزاحم نیست.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

    • مشاور , فوریه 17, 2017 @ 8:55 ب.ظ

      با سلام
      برای درمان وسواس باید حتما به روانشناس به صورت حضوری مراجعه کنید
      و بدونید که وسواس فکری اگر شدید باشد باید در کنار دارو که زیر نظر روانپزشک تجویز خواهد شد حتما با روانشناسی که تخصص او این مساله باشد مشورت داشته باشید و به هر حال استفاده از تکنیک های رفتاری مختلف مشکل شما را مرتفع خواهد کرد منتهی باید صبور باشید و تکالیف ارائه شده را انجا دهید و بدونید که با استفاده از این تکنیک ها خیلی از بیماران مبتلا به وسواس بهبود پیدا کردند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • Maryam , فوریه 18, 2017 @ 1:26 ب.ظ

    با سلام یکی از بستگانم بینایی اش رو خیلی کم است و این باعث شده دچار توهم شود در نت سرچ کردم وبه سندرمی به نام چالرز بونت برخورد کردم ولی متوجه منظورش نشدم که نوشته بود مغز در نبود پیام ازچشم تصویر ایجاد میکند این یعنی چی ؟یعنی اینکه افراد چون دید کافی ندارند تصویرهای در ذهن برای خود میسازند وچون دید کافی ندارند احساس میکنند وجود خارجی دارد؟

    • مشاور , فوریه 18, 2017 @ 3:45 ب.ظ

      با سلام
      بله دقیقا درسته چون افراد مشکل بینایی دارند تصویر هایی می سازند که هم نماد بیرونی دارد و آشناست و هم ناآشاست
      و اصولا این افراد دچار توهماتی می شوند که با توهم بیماران اسکیزوفرن متفاوت است در علت مشکل متفاوت هستند
      و همیشه نگران هستند مشکل اونها که نادیده گرفته شود
      چون توهم است و برای بقیه قابل روئیت نیست
      موفق باشید

  • Maryam , فوریه 18, 2017 @ 1:28 ب.ظ

    با سلام یکی از بستگانم بینایی اش رو خیلی کم است و این باعث شده دچار توهم شود در نت سرچ کردم وبه سندرمی به نام چالرز بونت برخورد کردم ولی متوجه منظورش نشدم که نوشته بود مغز در نبود پیام ازچشم تصویر ایجاد میکند این یعنی چی ؟یعنی اینکه افراد چون دید کافی ندارند تصویرهای در ذهن برای خود میسازند وچون دید کافی ندارند احساس میکنند وجود خارجی دارد؟ وبرای این افراد. چه کار. باید انجام دهیم

    • مشاور , فوریه 18, 2017 @ 3:52 ب.ظ

      با سلام
      سندرم چارلز – بونت، یک تعریف شناخته شده است که در آن، توهمات بینایی واضح و پیچیده وجود دارد. این اختلال در بیمارانی که دچار اختلال بینایی هستند به خوبی شناخته شده است. در این گزارش یک خانم میانسال مهاجر افغانی با تشخیص افسردگی اساسی که دوره هایی از توهمات بینایی پیچیده و به خوبی شکل گرفته با چشمان باز را تجربه می نمود، توصیف شده است. وی به همراه توهمات بینایی، توهمات شنوایی و بویایی نیز داشته است. تجربیات توهمی که در سندرم چارلز – بونت گزارش شده است ممکن است توام با اختلالات روانی همراه نظیر افسردگی اساسی وجود داشته باشند. توهم بویایی به عنوان یک علامت از سندرم چارلز – بونت برای نخستین بار در این مقاله گزارش می گردد
      شما قرار نیست کار یانجام دهید باید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید
      موفق باشید

  • شادی , فوریه 18, 2017 @ 11:17 ب.ظ

    کل زندگیم مختل شده انقد غمگین و ناامیدم که هیچ کاری نمی تونم انجام بدم. ساعت خوابم و خوردن ناهار و شام رو همه چی بهم ریخته. مثلا ساعت شیش شب تازه پامیشم بعد هفت صبح میخابم ساعت هشت ناهار میخورم ساعت چهار صبح شام میخورم. تو خواب همش چرت و پرت می بینم انگار دارم با خودم حرف میزنم. از بچگی خیلی خجالتی و منزوی بودم الان بدترم شده. نمیخام هیچکسی منو از دنیای خودم بیرون بیاره همش مزاحمم میشن من نمیتونم تو دنیایی که بقیه آدما زندگی میکنن زندگی کنم بخدا خیلی اذیت میشم. تو جمع قدرت یک کلمه حرف زدن ندارم. جمع که میگم منظورم هر کسی غیر از خانواده ی چهار نفری خودمونه حتی با خانوادم هم تا حدی نمی تونم ارتباط برقرار کنم بقول بابام به آدمیزاد شبیه نیستم. نمیدونم این همه سال چطور دوام آوردم الان دیگه خیلی خسته شدم همه ی بچگیو و نوجوونیم زهرمارم شد حالا هم جوونیم اما اگه یه جایی باشم که فقط خودمو و مادرمو و خواهرم و خدا باشیم شکایتی ندارم اما زخم زبون مردم نگاه های تحقیر آمیزشون رو تحمل نمی تونم بکنم وقتی می بینم چقد با آدمای دیگه فرق دارم دیگه می فهمم که این دنیا جای من نیست. دلم تیمارستان میخاد یه جا که کسی باهام کاری نداشته باشه.

    • راهنما , فوریه 19, 2017 @ 9:53 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 10:27 ق.ظ

      با سلام
      وقتی این همه حس و حال منفی به شما غلبه پیدا کرده تا حدی که زندگیتون مختل شده بهتره حتما به روانشناس مراجعه کنید .دوست عزیز طان مرگ ما دست خودمون نیست که رها کنیم سلامت روح و روان رو و بگیم دوست داریم برین جایی که تنها باشیم هر چند با توصیفاتی که کردید حالتون قابل درکه ولی اکثر افرادی که در این شرایط بودند با پیگیری و درمان به موقع الان داره زندگی معمول و روتینشون رو می کنند
      این حس ها و رفتارها وقتی است که ادم خودش رو رها کنه و اولویت زندگیش خودش نباشه .این انزوا و خجالتی بودن قابل رفعه و جای نگرانی وجود نداره .شخصیت هایی که از کودکی همیشه خودشون رو دور از دیگران دیدند و اعتماد به نفس پاینی داشتند اگر همچنان تا بزرگسالی همین روال رو ادامه بدهند و دیگران هم توجهی به شرایطشون نداشته باشند به همین نقطه ای می رسند که شما رسیدید ولی همیشه راه چاره ای هست و راه برای دوباره شروع کردن بازه امیدوارم با صحبت های بنده قانع شده باشید که به مراجعه حضوری داشته باشید و به طور جدی پیگیر شرایط روحی خودتون باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق و سلامت باشید

  • Reza , فوریه 19, 2017 @ 12:32 ق.ظ

    سلام من ۲۱ سالمه و
    خیلی زود عصبانی میشم راه های پیشگیری رو نمیخوام فقط برای من قرص یا کپسول معرفی کنید که از آن استفاده کنم با تشکر.

    • راهنما , فوریه 19, 2017 @ 9:49 ق.ظ

      برای مصرف دارو باید حضورا به پزشک مراجعه کنید
      ولی بدونید پیشگیری تاثیرش بسیار بیشتر از مصرف قرص و دارو خواهد بود
      و شما باید آموزش ببینید که در این مواقع چیکار کنید … و گرنه در موقع عصبانیت که نمیتونید با خوردن قرص و دارو آرام بشید !
      به همین خاطر روشهایی برای کنترل وجود داره که لازمه رعایت کنید

      راههای کنترل خشم با الهام از راه کارهای پیشنهادی از سوی متخصصان و افراد خبره در این زمینه می تواند نتیجه ای بهتر و موفقیت امیز تر داشته باشد. در این بخش با برخی از انها آشنا می شوید.

      اینکه گاهی در زندگی عصبانی شویم، کاملا طبیعی و عادی است؛ چرا که در برخی مواقع حتی موارد کوچک هم می توانند ما را تحریک کنند. متاسفانه خشم و عصبانیت احساساتی هستند که به سختی می توان آنها را کنترل کرد اما با به کارگیری چند روش کارآمد می توان تلاشی سودمند در جهت کنترل این احساسات کرد.

      امافراموش نکنید سلامتی مهمترین بخش زندگی هر فرداست و فردی که مدام عصبانی می شود، باید در انتظار بیماری هایی نظیر افزایش فشار و قند خون باشد.

      در این مطلب قصد داریم با ارائه چند راهکار مفید به شما کمک کنیم تا به آسانی بتوانید خونسردی تان را حفظ کنید. این مطلب را تا انتها بخوانید.

      ۱- نفس عمیق

      بهترین حالت آن است که از روش های ۴-۶-۸ استفاده کنید؛ یعنی نفس عمیق بکشید و تا ۴ بشمارید و در نهایت نفس خود را بیرون بدهید و تا ۸ بشمارید. این تمرین را حداقل ۴ بار تکرار کنید. در کنار نفس عمیق، شمردن تا ۱۰ هم توصیه می شود. گرچه با انجام این کار خشم کاملا از بین نمی رود و مسئله برطرف نمی شود اما این روش می تواند شما را از هرگونه واکنش سریع و تصمیمات غیرمنطقی بازدارد.

      ۲- اهمیت ندادن به خشم

      مسلم است که خشم خود را به سادگی نمی توانید مهار کنید اما یاد بگیرید که با مهم جلوه دادن خشم، فریاد زدن و حتی کوبیدن در نمی توانید بر خشمتان غلبه کنید؛ پس به ای این کارها، بکوشید تا خشمتان را مانند یک ابر تصور کنید؛ یعنی احساس کنید که خشم الان اینجاست ولی همزمان و به سرعت در حال حرکت و گذر است.

      کنترل خشم

      روش های کنترل خشم

      ۳- گفتگو با دوستان

      وقتی به قدری عصبانی هستید که نمی دانید چگونه باید از این حالت بیرون بیایید، بهتر است با یکی از دوستان صمیمی تان تماس بگیرید و از ته دل درباره خشم خود صحبت کنید تا حالتان بهتر شود.

      ۴- فرونشاندن خشم

      در مواقعی که بسیار عصبانی هستید، لازم است خشمتان را تخلیه کنید. در این مواقع حرکت، بهترین وسیله برای رهایی سریع از عصبانیت است؛ زیرا با حرکت، هورمون استرس کاهش می یابد و هورمون اندروفین یا همان هورمون شادی آزاد می شود. یکی دیگر از راهکارهای مفید برای زدودن خشم، پیاده روی یا دویدن در اطراف منزل است.

      ۵- مراقبه و تعمق

      اگر دائما عصبانی می شوید، باید مراقبه کردن را تمرین کنید. روزانه ۱۰ دقیقه تمرین لازم است تا بتوانید ذهن تان را هنگام عصبانیت شدید در عرض چند ثانیه آرام کنید؛ برای این منظور جای راحتی را انتخاب کنید، چشم ها را ببندید و سپس آگاهانه بر روی تنفس خود متمرکز شوید و چگونگی ورود و خروج هوا را در بدنتان احساس کرده و بعد تمرکز کنید و حتی الامکان بکوشید تا از افکار خود خارج نشوید. این تمرین به شما کمک می کند تا در زمان عصبانیت به سرعت خود را آرام کنید!

      ۶- استفاده از وسیله ای برای تحریک

      اجازه بدهید با مثالی موضوع را روشن کنیم؛ مثلا نیش پشه را می توان از طریق خارش در مدت کوتاهی دفع کرد؛ پس برای اینکه خشم تان را بپوشانید، لازم است از یک محرک شدیدتر استفاده کنید؛ برای نمونه می توانید آب نبات زنجبیلی بمکید یا یک فلفل قرمز را چندین بار گاز بزنید؛ پس، از این به بعد برای کنترل خشم در کیف دستی یا در کشوی میزتان چندین آب نبات زنجبیلی یا خوراکی هایی از این قبیل قرار دهید.

      ۷- لبخند زدن

      در مواقعی که بسیار عصبانی هستید، سعی کنید یک بار لبخند بزنید؛ زیرا تنها وقتی که حال خوبی داریم، لبخند نمی زنیم؛ بلکه در زمانی که می خواهیم حال بهتری داشته باشیم نیز لبخند به لبانمان می نشیند؛ علاوه بر آن خنده استرس را کم می کند، فشار خون را کاهش می دهد و نیروهای دفاعی بدن را قوی تر می کند. فراموش نکنیددر هر صورت، لبخند ارزشمند است.
      عصبانیت

      کنترل خشم و عصبانیت

      ۸- مقایسه ممنوع

      گاهی اوقات علت عصبانیت افراد مقایسه خودشان با دیگران است؛ مثلا شخص می گوید که درآمد همکارم بیشتر از من است یا اتومبیل همسایه ام بهتر از اتومبیل من است و یا مواردی از این دست. خود را با دیگران مقایسه نکنید و تنها موقعیت خاص خود را در نظر بگیرید. اگر از موقعیت فعلی تان ناراضی هستید یا فکر می کنید موقعیت دیگران بهتر از وضعیت فعلی شماست، آستین تان را بالا بزنید و کمی اوضاع را تغییر دهید. در هر حال در هنگام مقایسه کردن خود با دیگران هرگز عصبانی نشوید و بیشتر به فکر خود باشید.

      ۹- اندیشیدن به مانترا

      «مان» به معنی فکر و «ترا» به معنی آزاد شدن است؛ در حقیقت مانترا مجموعه ای از کلمات و آواهایی است که با لحن خاص و به دفعات تکرار می شوند و به آن دلیل که مانترا تاثیر مثبتی بر جسم و روح می گذارد، در مراقبه کاربرددارد. مانترا به تعادل ذهنی کمک می کند و از این طریق باعث می شود عصبانیت ما سریع تر فروکش کند یا دیرتر ظاهر شود.

      به یک جمله یا یک شعار فکر کنید که بتواند شما را در چنین موقعیتی آرام کند. در مواقع خشم با جملاتی نظیر «آن ارزش ندارد»، «من کاملا آرام هستم»، مانترا را در خود ایجاد کنید و خود را از خشم برهانید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 10:04 ق.ظ

      با سلام
      اینکه قرص معرفی شود باید حتما پیش روانپزشک بروید
      تا بسته به تشخیصی که می دهد دارو تجویز کند سرخود دارو نمی شود خورد ضمن اینکه داروهای روانپزشکی قالبا بسته به وزن فرد داده می شود و دوز معینی دارد و چون احتمال اور دوز هست از طرف بیمار باید زیر نظر باشید .اگر روانپزشک تشخیص دهد که مشکل عصبی و جسمی وجود دارد و اون منشا این عصبانیته و حتما شما رو به متخصص مغز و اعصاب ارجاع می دهند و اگر هم مشکلی نبود برای ادامه درمان زیر نظر روانشناس متخصص خواهید رفت .این ها را مطرح کردم تا بدانید که چیزی که به نظر ما ساده انگارانه است بحث سلامت است و نباید خودسرانه اقدام شود و اگر بهبودی برای فردی حائز اهمیت باشد قطعا تلاش می کند پیگیر باشد و صبر در مسیر درمان حرف اصلی را می زندقطعا شما هم دغدغه سلامتی خودتون رو داشتید
      و الا دوست عزیز نیاز به طرح سوال در اینجا نبود
      الان هر داروخانه ای بروید یا حتی بقالی به شما قرص می دهند به اسم ارامبخش ها

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      موفق باشید

  • Atefe , فوریه 20, 2017 @ 9:04 ب.ظ

    سلام خسته نباشید…مادر شوهر من دچار اختلال شخصیت مرزی هستند…میخاستم بدونم چطور باید در مقابلشون رفتار کنم…ابشون مثلا ۱هفته منو دوست دارند و خوب هستند بعد ۱۰ روز تلفن کلا جواب نمیدن و از من بدشون میاد…من در جوابشون چطور رفتار کنم… یا میان خونه مادر من ۶ ماه میمونن ۱۰ روز اول خوبه…حتی تو خونه خودش با اینکه همسرش کارخانه دار بوده و وضع مالی خوبی داره هیییچ وسیله ای جز یه کاناپه که روش میخابه و تلویزیون مبینه نداره و به خاطر دسواس شدیدش روی گاز پلاستیک کشیده و کلا کسی را خونه دعوت نمیکنه.و خیلی مثال های دیگه..من بیشتر میخاستم نحوه برخورد در شرایط مختلف رابدونم چون واقعا نمیدونم رفتار درست در مقابلش چیه ممنون میشم راهنمایی کنید

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 11:24 ب.ظ

      با سلام اگر این اختلال رو متخصص تشخیص داده باید بدونید که

      آموزش خانواده بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
      ۱-به خاطر داشته باشید که تغییر به سختی صورت می گیرد وبرای بیمارهمیشه سرشار از ترس است. مراقب صحبت هایی که به بیمار می کنید باشید، از تلقینات حمایت کنند ای مثل این ها پرهیز کنید”تو خیلی پیشرفت کردی””تو می تونی احساساتتو کنترل کنی”.پیشرفت همیشه در بیمار ترس از طرد شدن را بر می انگیزاند.

      ۲-سطح انتظاراتان را کاهش دهید. اهداف قابل دسترس را مد نظر قرار دهید. مشکلات بزرگ را به اجزاء کوچک تقسیم کنید. در هر زمان روی یک موضوع کار کنید. اهداف بزرگ و دراز مدت منجر به احساس شکست می شود.

      ۳- سعی کنید با مسائل آرام و خونسرد برخورد کنید، همان طوری که قدر دانی و تشویق کردن یک امر عادی است، مخالفت کردن هم همین گونه است، با هر دو شرایط با تون کلام پائین مواجه شوید.

      ۴- تا حد امکان زندگی روزمره خانوادگی تان را انجام دهید، سعی کنید در تماس با سایر فامیل و دوستان باشید، سعی کنید بیشتر از آنکه درگیر مشکلات هستید درگیر زندگی باشید، بنابراین فرصت های خوب را از دست ندهید.

      ۵- زمان هایی را برای صحبت کردن مد نظر قرار دهید. صحبت در رابطه با موضوع هایی با بار احساسی کم یا خنثی مفید است.چنانچه لازم باشد زمان را در این خصوص برنامه ریزی کنید.

      ۶- بحران ها را مدیریت کنید، به مسائل توجه ئاشته باشید اما آرام باشید، در برخورد با انتقاد ها و اتهامات وجهه تدافعی اتخاذ نکنید. گرچه منصفانه نیست اما سعی کنید تا حد امکان با او نجنگید و کمتر صحبت کنید. اجازه دهید که آزار ببینید. در حین انتقاداتی که از شما می شود به هر آنچه درست است اعتراف کنید.

      ۷-تهدید ها و رفتار های خود تخریب گرانه نیاز به توجه دارد.نه انها را نادیده بگیرید و نه وحشت زده شوید. آنها را پنهان نگه ندارید و در خصوص آنها براحتی با سایر اعضاء خانواده صحبت کنید و درمانگر را نیز در جریان قرار دهید.

      ۸- به صحبت های او گوش دهید. آدم ها نیاز دارند که احساسات منفی یشان شنیده شود. به او نگوئید”این طوری نیست” سعی نکنید کاری کنید که این احساسات از بین برود.استفاده از واژه ها برای ابراز ترس، تنهایی، بی کفایتی،خشم و نیاز ها مفید است. بهتر است که او از کلام برای ابراز احساساتش استفاده کند، تا این که اعمالی را روی احساساتش برون ریزی کند.

      ۹- با همکاری او و همراه بااو به مشکلات بپردازید،به هنگام حل مشکل یکی از اعضاء خانواده همیشه به سه مسئله توجه داشته باشید الف- برای مشخص کردن آنچه که قرار است انجام شود وی را درگیر کنیدب- از وی بپرسید آیا او می تواند آنچه را که برای حل مشکل نیاز است را انجام دهد ج- از وی بپرسید که آیا او می خواهد که شما برای حل آن مشکل به او آنچه که نیاز است انحام دهد را بگوئید.

      ۱۰-اعضاء خانواده نیاز است که هماهنگ با یکدیگر عمل کنند. تناقضات والدین منجر به تعارضات شدید خانواگی می شود. استراتژی هایی را که هر فرد بایستی انجام دهد را مشخص کنید

      ۱۱- چنانچه شما در رابطه با مداخلات درمانی و دارویی نگران هستید، مطمئن شوید که هم بیمار و هم درمانگر از آن مطلع باشد. اگر مسئولیت مالی به عهده شماست این حق شماست که در رابطه با نگرانی هایتان با درمانگر وارد مذاکره شوید

      ۱۲- محدودیت ها را مشخص کنید، شفاف و رو راست و درعین حال مراقب باشید محدودیت ها با در نظر گرفتن میزان تحمل تان مشخص کنید. بیمار باید به زبان ساده و واضح انتظارات شما رابداند.

      ۱۳-بیمار را از تبعات و نتایج طبیعی اعمالش محافظت نکنید. به او اجازه دهید تا واقعیت را بداند.

      ۱۴- رفتار های توهین آمیز و آسیب رسان مثل تهدید، بد خلقی، حمله کردن و تف کردن را تحمل نکنید. در این مواقع بهتر است از او دور شوید و بحث را بعدا دنبال کنید.

      ۱۵-در رابطه با تهدید ها و اتمام حجت کردن هایتان هوشیار باشید. اینها تنها دست آویز های نهایی شما هستند. از این ها برای متقاعد کردن فرد برای تغییر استفاده نکنید. تنها در صورتی که می توانید آنها را بیان کنید. از دیگران بخصوص افراد متخصص برای این که چه هنگام و چگونه از این ابزار ها استفاده کنید کمک بگیرید.

      .موفق باشید

  • پری , فوریه 21, 2017 @ 9:17 ق.ظ

    سلام من دو تا دختر دارم ۱۸ ساله و ۸ ساله. دختر دومم در ۱۸ ماهگی بیماری سختی گرفت که الحمداا.خوب شد ومشکلش حل شد ولی از آن زمان به بعد اعصاب من خیلی ضعیف شده و هروقت دوباره مریض می شودحتی سرماخوردگی ساده دست و ÷ای من سرد و قلبم شروع به طپش زدن می کند و دلپیچیده و گویا در درونم رخت می شورند. تو ماشین هم اگر از سر بالایی بخواد همسرم برودهمین حالت ولی کمتر تا جایی که چشمانم را می بندم .خودم خیلی از این رفتارم ناراحتم .در مورد مریضی بچه هم با خودم از لحاظ روانی کلنجار میرم که هکه بچه ها مریض میشن و خوب میشن ، تو تلاشت را بکن و وظیفه ات را انجام بده ، ولی هیچ فایده ای ندارد و از لحاظ جسمی همان حالات را دارم
    لطفا راهنمایی ام کنید .ممنون از شما

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 7:03 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز

      دلشوره و اضطراب شاید به ظاهر ساده و بی ضرر باشد اما پنهانی تمامی اعضای بدن شما را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و ممکن است در یک لحظه شما را از پا در بیاورد.نحوه ی زندگی ، محیط اجتماع و شرایط اقتصادی در هر منطقه از عوامل مهم بروز استرس در افراد است.امروزه ماشینی شدن کار ها باعث شده است ، بیشتر فعالیت ها با نیروی فکری انجام شود و نیروی بدنی کاربرد کمتری پیدا کند. همین مسئله باعث می شود که افراد به مشکلات روحی زیادی برخورد کنند که از اصلی ترین این مشکلات ، مسئله ی دلشوره و فشار های روحی است.
      از جمله این عوارض ایجاد دل درد، دل پیچه، گرفتگی عضلات، مشکلات گوارشی، احساس سوزش سرمعده یا لرزش عضلات و خوردن ناخن نمونه ای از تاثیرات دلشوره است.

      علایم فیزیکی اضطراب و دلشوره
      لرزش و گرفتگی عضلات یا پرش عضلات
      احساس گرفتگی یا پری در ناحیه گلو یا قفسه سینه
      نفس تنگی و افزایش ضربان قلب
      سبکی سر یا گیجی
      عرق سرد و دستان مرطوب
      دردهای عضلانی
      خستگی مفرط
      مشکلات خواب (مشکل در به خواب رفتن یا بیدار ماندن به مدت طولانی یا احساس ناراحتی در به خواب رفتن)

      علایم احساسی اضطراب و دلشوره
      نداشتن احساس راحتی، بی قراری، احساس تحریک پذیری بیش از اندازه
      نگرانی بیش از حد
      ترس دایم از اینکه اتفاقی بد در حال وقوع است یا احساسی مبنی بر اینکه دنیا به آخر رسیده است
      عدم توانایی در تمرکز و احساس اینکه همه چیز را فراموش می کنی

      درمان قطعی برای رفع دلشوره وجود ندارد بلکه رفتار خود شخص است که می تواند بهترین درمان باشد. در زیر به برخی از این رفتارهای درمانی اشاره می کنیم.

      کنترل دلشوره ها با تغییر افکار خود
      همه چیز از یک فکر شروع می شود که نخستین نشانه اش این است که احساس می کنید همه عضلات بدنتان گرفته است اما کنترل کردن این حس در دست شماست.
      قبل از هر چیز مانع افکار منفی خود باشید و به آن ها شاخ و برگ اضافه ندهید آگاهانه افکارتان را تحت کنترل بگیرید و روی آن ها تمرکز کنید .
      می توانید برداشت های قابل قبول و مثبت تری را از شرایط بحرانی که برایتان پیش آمده برای خود ایجاد کنید وقتی توانستید فکر خود را به صورتی دیگر درآورید دلشوره شما هم به همان سرعت تغییر می کند.
      در شرایطی که دلشوره به سراغتان می آید اگر تنها باشید بیشتر به این حس دامن می زنید اما اگر این مواقع وقت خود را با دوستان و افراد خانواده تان بگذرانید و احساسات خود را با آن ها در میان بگذارید نگرانی هایتان را کم کرده اید و سعی کنید با شخصی مثبت اندیش و خونسرد دلشوره هایتان را در میان بگذارید.
      چرا که در این مواقع فرد خونسرد و مثبت اندیش می تواند با جملاتی مثبت آرام تان کند و دلشوره هایتان را کم کند.
      سعی نکنید در تنهایی بمانید و حتماً اطراف خود را در موقعیت های استرس زا شلوغ کنید تا خود را گرفتار افکار منفی نکنید.
      ورزش را از یاد نبرید که اگر اکسیژن و هوا ی تازه مدام به شما برسد تاثیر زیادی در بالا بردن روحیه و اعتماد به نفس شما دارد و افکار شما را قوی تر خواهد کرد.

      در وقت استرس زایی کنترل کلمات را از دست ندهید
      شاید تا به حال به این موضوع توجه نکرده اید اما به همان اندازه ای که داشتن فکر بد و منفی می تواند باعث به وجوه آمدن دلشوره شود استفاده نادرست کلمات می تواند به این موضوع شدت بیشتری ببخشد.
      در موقعیت استرس زا و شرایطی که دلشوره کسی یا چیزی را پیدا می کنید مراقب نوع کلماتی که به زبان می آورید باشید.
      باید از این جملات به مثل:می ترسم اتفاقی افتاده باشد و احساس بی تابی می کنم و … که دلشوره و نگرانی هایتان را شدت می بخشد دوری کنید.
      جایگزین کردن این جملات به جملاتی مثل هیچ اتفاقی پیش نیامده و … کمک زیادی به از بین بردن دلشوره شما می کند.
      روش درمان اضطراب و استرس
      ۱ ابتدا ترس و اضطراب خود را در رابطه با موقعیت خاص بشناسید و قبول کنید که شما دچار این اضطراب هستید و برای مواجهه با این موقعیت برنامه ریزی کنید. برای مثال اگر شما دایم در خصوص مسایل مالی اضطراب دارید، یک برنامه پس انداز طراحی کنید یا بودجه را به طور مجزا در نظر بگیرید.
      ۲ در مشکلات قبلی خود باقی نمانید. تغییراتی در شرایط ایجاد کنید که احساس راحتی بیشتری داشته باشید و اجازه دهید تا مشکلات را پشت سر بگذارید.
      ۳ با روح و جسم خود مهربان باشید.
      ۴ سعی کنید تنش ها را با ورزش سنگین و ماساژ رها کنید.
      ۵ از تکنیک های آرام سازی و رها سازی (Relaxation) استفاده کنید.
      ۶ به اندازه کافی استراحت کنید و اگر در خواب مشکل دارید به پزشک مراجعه کنید.
      ۷ از کافئین و شکلات و نیکوتین دوری جویید.
      ۸ فکر خود را مشغول مسایل مثبت و غیراضطراب زا کنید.
      ۹ برای لذت بردن برنامه ریزی کنید، مثلا به دیدن یک فیلم کمدی، پیاده روی یا کوهنوردی بروید.
      ۱۰ برنامه ریزی روزانه داشته باشید، داشتن کار بیش از حد یا بیکار بودن در طول روز می تواند به اضطراب شما بیفزاید.
      ۱۱ علایم اضطرابی خود را یادداشت کنید و گاهی به همسر یا دوست صمیمی خود آنها را بگویید، برخی مواقع گفت وگو با یک دوست از اضطراب شما می کاهد.
      ۱۲ در گروه های فعال اجتماعی یا خیریه شرکت کنید یا به طور داوطلبانه به دیگران کمک کنید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • Maryam , فوریه 21, 2017 @ 2:00 ب.ظ

    با سلام مجدد من سوالی پرسیدم ولی جوابی ندادید من چون کلا ادم خیلی استرسی بودم پیش روانپزشک رفتم قرص فلوکستین بهم داد که از اون موقع حالت تهوع واشتهام به کل کم شده البته یک هفته ست شروع کردم ایا میتونم خودم قرص وقطع کنم یا حتما دوباره باید برم پیش دکتر .چون دیروقت میده موندم چیکار کنم؟ ۲.دومین سوالم هم که قبلا پرسیده بودم در مورد یکی از بستگانم که به علت اختلال بینایی دچار سندرم چالرز بونت شده بود وجواب دادید چون دیدشان کم است تصاویر ذهنی میسازند که نماد بیرونی دارد ؟ منظورتون چی بوده ،لطفا به سوالاتم پاسخ دهید ممنون میشم

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 4:51 ب.ظ

      با سلام
      در مورد سوال اول باید بگم که خیر سرخود قرص رو کم و زیاد یا قطع نکنید و باید زیر نظر پزشکتون باشید همه داروها عوارض جانبی دارند منتهی اگر این دارو اثراتش آزارتون میده و کمتر از نفعشه و در بهوبد خلق شما خیلی موثر نبوده بهتره با مراجعه به روانپزشکتون بخواهید یا دوز قرص رو تغییر بده یا جایگزینی معرفی کنه که عوارض کمتری داشته باشه .در مورد سوال دوم گفتم برای خیلی از افراد کم بینا این اتفاق میفته که تصاویز ذهنی می سازند که شاید از دید بقیه توهم است ممکنه نماد بیرونی داشته باشه مثل یک شخصیت یا نداشته باشه مثل چهره یک غول یا هر چیزی و بهتره به پزشک مراجعه داشته باشند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • رضا , فوریه 21, 2017 @ 3:24 ب.ظ

    با سلام
    من برخی اوقات تو ذهنم یه صحنه هایی میاد.
    با یک آهنگ شروع میشه(مثل صدای پنبه زدن)

    (گییو گییو گَی گیو) این آهنگو یه نفری که میشناسم میزنه(خیلی ازش بدم میاد در حد تنفر).
    بعدش تو ذهنم چندنفر مجسم میشن که قیافه یکیشو هربار که این اتفاق برام میافته کامل میبینم.
    درباره بقیه فقط اینو میدونم که هستن.
    دور یک میز بزرگ بیضی شکل قهوه ای رنگ رو صندلی نشستن دارن بهم نگاه میکنن.
    تو این حالت سرگیجه دارم انگار وزن سرم تغییر میکنه.
    یکی دوبار در ماه اتفاق میافته
    لطفا راهنمایی کنید

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 4:40 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ابتدا باید بدونیم دقیقا از چه زمانی این حالت براتون ایجاد شده ؟اون فردی که می فرمایید متنفرید ازش به چه دلیل این بار هیجانی رو براتون داره ؟چقدر خودتون رو محو این شرایط می دونید و خارج از کنترل خودتون می دونید و اینکه باید حوادث زمینه ساز این مساله حتما بررسی بشه و ایا مثلا اتفاقی افتاده براتون و حتما باید مراجعه حضوری داشته باشید و قضیه رو جدی بگیرید و پیگیر رفع مساله به صورت حضوری باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • رضا , فوریه 26, 2017 @ 8:09 ق.ظ

        این حالت بعد از اختلافات مختلف در فامیل اتفاق افتاده. اون کسی که میگم خودشو تو فامیل از همه سرتر میدونه به خاطره اینکه فکر میکنه پولش از همه بیشتره. دومین فرزند و پسر بزرگ پدربزرگه (دایی بزرگ منه).به هیچ کس احترام نمیذاره ولی انتظار داره همه بهش احترام بزارن. فقط به پولدارای فامیل احترام میزاره. به بچه هاش ادب یاد نداده. مثل اون رفتار میکنن. بچه هاش از حداقل ۱۰ سال کوچکترن ولی خودوشون میرن بالای مجلس میشینن. یا باباشون میبردشون بالای مجلس.
        پدربزرگم هم که به نوه های پسر که از پسرای خودشه بیشتر ارزش قائله. مثل عهد جاهلیت.
        بالاخره ما هم نوه های پسر هستیم.
        داییم با ماها شوخی میکنه ولی ظرفیت همون شوخیارو نداره.
        وقتی بهش چیزی میگی میگه جایگاهتو بدون!!!!
        چرا باید ازش متنفر نباشم. اصلا شما بگین ماباید چه جوری باهاش رفتار کنیم. من خیلی حساسیت دارم به این چیزا و زود هم عصبانی میشم.

        • مشاور , فوریه 26, 2017 @ 8:33 ق.ظ

          با سلام
          شما به این مساله فکر کنید که چند تا راهکار دارید خودتون می فرمایید ایشون مثل تفکرات قدیم دارند و همون تعصب ها برای فردی د راین سن میشه بهش گفت که این ها تعصبه و باید کنار گذاشته شود ما همیشه نمی توانیم شرایط را تغییر دهیم پس برای کسب ارامش باید تغییر رفتاری بدیم اگر حساسیت شما زیاد است و زود عصبی میشوید بهتره روی خودتون کار کنید و خنثی رفتار کنید و بعد کم کم متوجه می شوید که این مسائل بسیار کم اهمیت است و فقط شما برای خودتون بزرگشون کردید .ما هر وقت به مسئله ای بها میدیم و بهش می پردازیم خیلی بزرگتر از اونچه واقعا هست در ذهن متصور میشه و روی سیستم اعصاب اثر منفی می گذارد .می تونید از این رفتارها حرص بخورید و عصبی بشید می تونید این راهکا رور انتخاب کنید که روی خودتون کار کنید تا حساسیت های اینچنین براتون کمرنگ بشن
          انتخاب بستگی به خواست خودتون داره و به نظر بنده مراجعه حضوری می تونه کمک کننده باشد

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
          موفق باشید

          • رضا , فوریه 26, 2017 @ 1:25 ب.ظ

            با سلام
            خیلی به پدربزرگ توسط سایر فرزندانش گفته شده ولی تو مغزش نمیره. یعنی این رفتار پدربزرگ شاید غیرقابل تغییر باشه.
            خوب راهکار شما اینه که من تغییر رفتار بدم.
            یعنی حساسیتی نسبت به این موضوع نداشته باشم.
            باشه اونا عزیزتر باشن به جهنم.
            درباره احترام متقابل دایی و بچه هاش با ما چی.
            آیا با اینکه داییم به ماها احترام نمیذاره خوبه که من بهش احترام بذارم. آیا این به معنی خنثی بودنه؟؟؟

          • مشاور , فوریه 26, 2017 @ 10:00 ب.ظ

            با سلام
            بله درست متوجه شدید نباید حساسیت نشون بدید .و در مورد

            داییتون وقتی به شما احترام نمی گذارند شما در حد یک سلام که رعایت ادب کنید ارتباط داشته باشید و قرار نیست خیلی خودتون رو درگیر کنید چون به هر حال دایی شما هستند و تحت هر شرایطی احترام واجبه منتهی سرد رفتار کنید که متوجه شوند.
            و این کار سختی نیست
            موفق باشید

  • زهرا اصفهانی , فوریه 21, 2017 @ 9:54 ب.ظ

    سلام. من چندین ساله که با جوش های صورتم ور میرم. پوستم خیلی صاف و شفاف بود ولی الان خ افتضاح شده. به محض اینه یکم اعصابم خورد میشه ناگهان خودمو جلوی اینه میبینم که دارم صورتمو داغون میکنم. برام مثل اعتیاد شده. دو ماه تونستم ترکش کنم اما دوباره بخاطر مشکلات خانوادگی شروع کردم. چیکار کنم. خواهش میکنم جوابمو بدین.یه مشکلی هم که دارم اینه که بعد ازون کار از خودم متنفر میشم و و از اینه ها فرار میکنم. چیکار کنم؟!

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 11:39 ب.ظ

      با سلام
      سعی کنید نسبت به علت رفتارتون اگاه بشید اکثرا ریشه عصبی داره
      شاید باورتان نشود اخیرا فشار دادن جوش‌ها و ترکاندن آن‌ها میان افراد بسیار رایج شده است و برای برخی حتی بیرون زدن ناگهانی محتویات داخل جوش‌ها بسیار لذت‌بخش است. در ابتدا این کار بسیار مشمئزکننده به نظر می‌آید اما برای برخی افراد بسیار هیجان‌انگیز است.
      ترکاندن جوش‌ها برای برخی افراد غیرقابل اجتناب است و به عادتی لذت‌بخش تبدیل شده است. به گفته طرفداران این کار، از این طریق احساسات منفی همچون خشم، ناراحتی و نگرانی آن‌ها کاهش می‌یابد. برخی دیگر برای بهبود سریع‌تر و رفع تورم و سرخی حاصل از جوش‌ها سعی می‌کنند با خارج کردن محتویات آن زیبایی صورت خود را تضمین کنند اما در واقع با این کار جوش‌ها را بیشتر تحریک کرده و اثر آن‌ها از روی پوست دیرتر برطرف می‌شود.
      برخی افراد با این کار فشار روحی خود را کاهش می‌دهند و نوعی حس آرامش به آن‌ها دست می‌دهد. آن‌ها صدای ترکیدن جوش‌های خود را آرامش‌بخش می‌دانند. علاوه بر این، بسیاری از افراد از ترکاندن جوش‌های دیگران لذت می‌برند به این علت که این حس به آن‌ها منتقل می‌شود که فرد دیگر این کار چندش‌آور را انجام می‌دهد و آن‌ها از آن مبرا هستند و از این طریق اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد.
      زیاده‌روی و عادت به این کار می تواند ناشی از برخی اختلالات روانی و عصبی همچون وسواس فکری باشد. افرادی که از این اختلال رنج می‌برند ناخودآگاه از تماشای ترکیدن جوش‌های دیگرن یا خود لذت می‌برند و احساس آرامش می‌کنند. این در حالی است که ترکاندن و فشار دادن جوش‌ها خود موجب توقف بهبود آن‌ها و بروز عوارض پوستی دیگر می‌شود. کندن جوش می‌تواند منجر به زخم، عفونت، تغییر رنگ پوست و به جا ماندن جای زخم و
      جوش بر روی صورت شود.
      اگر شما هم به عادت ناخوشایند کندن جوش‌ها هنگام ملال، اضطراب یا قرار گرفتن در جلوی آینه هستید و می‌خواهید پوست بهتری داشته باشید، حتما باید این عادت ناخوشایند را ترک کنید و راه‌هایی را پیدا کنید که به وسیله آن‌ها بتوانید حواستان را از این موضوع پرت کنید تا وضع را از این که هست بدتر نکنید.

      گام ۱: از رفتارهای خود یادداشت برداری کنید. روانپزشکان می‌گویند اولین گام برای متوقف کردن رفتارهایی مانند کندن جوش، شناسایی وضعیت کنون و زمان انجام این کار است. این کار به شما کمک می‌کند تا چیزهایی را که موجب به وجود آمدن این رفتار می‌شوند، بشناسید. شما می‌توانید از زمانی‌هایی که به این کار می‌پردازید، اطلاعات بیشتری گردآوری کنید چه زمانی که مشغول تماشای تلویزیون هستید و چه وقت‌هایی که در حال نگاه کردن به تلویزیون همه این اطلاعات به شما کمک خواهد کرد تا با نزدیک شدن به این زمان‌ها برای آن آماده باشید و حواس خود را از آن پرت کنید.

      گام ۲: وقتی دست‌های شما میل دارند جوش‌هایتان را بکنند، حواس خود را معطوف انجام کار دیگری کنید. از یک سرگرمی که دست را مشغول نگه می‌دارد مانند بازی‌های ویدئویی یا کار با مهره‌ها استفاده کنید. اطمینان از اشتغال دست‌ها هنگام میل به کندن جوش، به شما یادآوری می‌کنند که شما نیاز به اجتناب از این کار دارید.

      گام ۳: تصویر کندن یک جوش را در خیال تصور کنید بدون آنکه به‌طور واقعی آن را انجام دهید. حرکت کندن را در ذهن خود انجام دهید و نیروی آن را در دستان خود احساس کنید. این کار می‌تواند لذت کندن جوش بدون آسیب زدن بیشتر به پوست را به شما منتقل کند.

      گام ۴: به هر نحوی شده کنترل دستان خود را برای مقابله با وسوسه کندن جوش‌ها از کار بیندازید. برای مثال این کار را از طریق نشستن روی دست‌ها یا مشت کردن دست‌ها یا حتی استفاده از دستکش انجام دهید.

      گام ۵: یک تصویر از خودتان با پوستی روشن و بدون آسیب پیدا کنید و آن را با خود حمل کنید تا الهام بخش شما برای مقابله با کندن جوش‌هایتان باشد. از آنجایی که کندن جوش‌ها فقط وضعیت آن را بدتر می‌کند زمانی که احساس نیاز به این کار در شما بیدار شد، می‌توانید به این تصویر روی بیاورید و تا رفع زمان نیاز به این کار، آن را کنار خود داشته باشید.
      موفق باشید

  • Atefe , فوریه 21, 2017 @ 10:02 ب.ظ

    سلام …اگر براتون امکان داره من را دباره اختلال شخصیت مرزی یا BDP راهنمایی کنین…. ۱٫ایا زمانیکه تغییر در خلق و خو ایجاد میشه چه خوب چه بد بفیه رفتار دست خودشون است یا اونم نباید بهش توجه کرد؟… ۲٫مادر شوهر من نسبت به اشخاص خاصی عکس العمل نشون میده مثلا وقتی نسبت به من حس خوب یا بد داره تلفن جواب میده یا نمیده ولی در مقابل پسرش یا افرادیکه دوست داره اصلا همچینکاری تو هیچ زمانی نمیکنه…. میخاستم بیشتر ازلاعات داشته باشم تا حالاتشونو بیشتر درک کنم که در مقابل این تغییرات کلا باید فکر کرد مثل بچه میمونن و اصلا حرفهاشون را هم جدی نگرفت…. لطفا راهنمایی کنین چون گیج شدم

    • مشاور , فوریه 21, 2017 @ 10:29 ب.ظ

      با سلام

      سوال اولتون نامفهمومه که احتمالا در تایپش مشکلی پیش اومده و متوجه نشدم در مورد
      سوال سوال دوم به هر حال هر فردی شخصیتی داره ولی بعضی افراد کمی متغیر تر هستند نسبت به بقیه و برای شناخت خصوصیات اونها باید کمی محتاط تر رفتار کرد .ضمن اینکه نمی تونیم کاری کنیم که همه افراد مطابق میل ما پیش بروند بعضی ها نسبت به افراد خاصی موضعی دارند و ذهنیتی و همین باعث تفاوت رفتاری می شود .و بهتر نسبت به رفتارهاشون حساسیت نشون ندید و کاملا خنثی رفتار کنید گاهی اوقات هم هدف از برخی رفتارها تحریک و ایجاد حساسیت در طرف مقابل است که با عدم واکنش خاص علت ایجاد اون رفتار رو خنثی می کنید
      موفق باشید

      • Atefe , فوریه 21, 2017 @ 11:45 ب.ظ

        با سلام مجدد و تشکر فراوان از اینکه وقت بارزشتونو در اختیار ما میگذارین…. در ۲سوال منظورم مادر شوهرم بود و بیماری ایشون که اختلال شخصیت مرزی است…. میخاستم بدونم که بعد از اینکه طبق بیماریشون دچار تغییر خلقیات میشوند بعد از اون رفتارشون مثل ادم عادی با اگاهی است یا کلا همه رفتارشون طبق بیماریشون تحت تاثیره….. و چرا عکس العملهاشون تو هیچ زمانی نسبت به کساییکه دوست داره خوبه و این تغییر خلق فقط برای کساییکه که کم یا زیاد باهاشون مشکل داره…. ببیخشید وقتتونو میگیرم ولی ذهنمو مشغول کرده و حل نمیشه

  • راهنما , فوریه 22, 2017 @ 8:51 ق.ظ

    دوست عزیز در مورد مصرف حتما با پزشک معالجتون مشورت کنید

    اختلال نقص توجه و بیش¬فعالی (ADHD) الگویی از مشکلات است که معمولا در کودکی ایجاد می شوند. والدین و معلّم ها متوجه می شوند که کودک:
    • بیش از حد معمول فعالیت و تحرک دارد.
    • دائم حواسش پرت می شود. نمیتواند حتی برای مدت کوتاهی مشغول یک کار ثابت باشد.
    • تکانشی است یعنی بدون فکر و ناگهانی دست به کاری می زند.
    • تمرکز کردن برایش خیلی سخت و دشوار است.
    بسیاری از ما حداقل برخی از علائم بالا را در خود داریم ولی دچار اختلال نقص توجه و بیش فعالی نیستیم. زمانی می توان گفت فردی به ADHD مبتلاست که علائم بالا ارتباطش با سایر افراد یا وضعیت شغلی یا تحصیلی اش را دچار مشکل کند.

    با گذشت زمان چه اتفاقی می افتد؟

    این اختلال با افزایش سن بهتر میشود ولی ممکن است در بزرگسالی هم ادامه پیدا کند. در این صورت معمولا بیش فعالی تخفیف پیدا می کند ولی رفتارهای تکانشی، ضعف تمرکز و ریسک پذیری ممکن است بدتر شوند. این مسائل ممکن است با یادگیری، کار و نحوه ارتباط فرد با دیگران تداخل پیدا کنند. افسردگی، اضطراب، اعتماد به نفس پایین و سوءمصرف مواد در بزرگسالان مبتلا به ADHD شایع است.

    اختلال نقص توجه و بیش فعالی چطور تشخیص داده می شود؟

    اگر شما در سنین کودکی و نوجوانی هستید و احساس میکنید مشکلاتی که در بالا به آنها اشاره شد در شما وجود دارند، میتوانید به سرویسهای خدمات سلامت روان کودکان و نوجوانان[۱](CAMHS) یا سرویس خدمات کودکان[۲] مراجعه کنید. کارکنان متخصص برای شما یک مصاحبه تشخیصی ۲-۱ ساعته انجام میدهند. آنها راجع به اوایل کودکی و مشکلات فعلی شما از خانواده یا مدرسه تان اطلاعاتی می گیرند. با گذشت زمان و در صورتی که علائم اختلال تا بزرگسالی ادامه پیدا کند، فرد از سرویس های خدمات کودکان و نوجوانان به سرویس های خدمات بزرگسالان منتقل می شود.
    اگر شما در سنین بزرگسالی برای اولین بار جهت تشخیص اختلال مراجعه کنید، توسط یک روانپزشک که از اعضاء تیم منطقه ای سلامت روان است ارزیابی میشوید. این ارزیابیها شامل بررسی علامت های فوق و میزان مشکل ساز بودن آنها است. اغلب کودکانی که در انگلستان تشخیص ADHD می گیرند، به همراه مشکلات توجه دچار بیش فعالی و تکانش گری هم هستند.
    در ایالات متحده آمریکا، طبقه¬بندی تشخیصیDSM نوع « نقص توجه» بدون بیش فعالی را هم به عنوان یک اختلال در نظر میگیرد. گاهی به این حالت «اختلال نقص توجه»[۳] گقته میشود

    اختلال نقص توجه و بیش فعالی چقدر شایع است؟

    • به نظر میرسد که این اختلال در پسرها بیش از دخترها وجود داشته باشد.
    • حدود ۳ تا ۵ نفر از هر صد کودک دبستانی به ADHD مبتلا هستند.
    • بیش از دو نفر از هر سه کودک مبتلا به ADHD تا دوره نوجوانی همچنان علامت-دار باقی میمانند. این میزان در بزرگسالی به دو نفر از هر سه نفر می رسد.

    فرد مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه چه علائمی را تجربه می¬کند؟

    اگر به این اختلال مبتلا باشید متوجه می شوید که:
    بی­دقّت هستید، به جزئیات توجه نمی­کنید، خصوصا در مواردی که احساس می­کنید موضوع کسل­کننده است. حواستان به راحتی پرت می­شود.
    برایتان سخت است که به صحبت سایرین گوش کنید، به­ همین خاطر مرتب حرفشان را قطع می­کنید یا جمله­شان را برایشان تمام می­کنید. یا این­که در مواقعی که نباید چیزی بگوئید حرف می­زنید.
    برایتان مشکل است که از یک دستورالعمل پیروی کنید.
    به سختی می­توانید به کارهایتان نظم و ترتیب بدهید. کارهای زیادی را به طور همزمان شروع می­کنید بدون آن­که آنها را به پایان برسانید.
    تحمّل انتظار کشیدن را ندارید و مواقعی که اتفاق خاصی نمی­افتد احساس بی­حوصلگی می­کنید. بی­قرار هستید و نمی­توانید آرام بمانید.
    فراموشکار هستید. وسایلتان را گم می­کنید یا یادتان می­رود که آنها را کجا گذاشته­اید.
    به آسانی تحریک­پذیر، بی­طاقت یا سرخورده می­شوید یا این­که به سرعت از کوره در می­روید.
    احساس می­کنید ناآرام و عصبی هستید، غلبه بر افکارتان مشکل است و به سختی می­توانید استرس­هایتان را کنترل کنید.
    می­خواهید هر کاری را بدون فکر و تأمل و در همان لحظه انجام بدهید که باعث می­شود به دردسر بیافتید.

    علت ایجاد اختلال نقص توجه و بیش فعالی چیست؟

    به نظر می رسد که ژن ها در ایجاد آن نقش داشته باشند. در یک سوم موارد حداقل یکی از والدین فرد مبتلا علائم مشابهی را داشته است. به نظر می رسد در صورتی که مادر حین بارداری یا زایمان دچار مشکلاتی شده باشد، احتمال ایجاد ADHD در کودک بیشتر شود. این مشکلات شامل مصرف مواد یا دارو حین بارداری، وزن کم نوزاد حین تولد، عفونت های مغزی ، تماس با سموم یا برخی شرایط استرس زا برای مادر می باشد.
    شواهدی وجود دارد که نشان می¬دهند تفاوت¬هایی در ساختار مغز این افراد با سایرین وجود دارد، ولی عوامل محیطی در زندگی فرد نیز ممکن است باعث شوند که احتمال بروز اختلال در او بیشتر شود.
    چه کمک هایی برای بزرگسالان مبتلا به ADHD امکان پذیر است؟

    شما می توانید در این مورد با روانپزشکتان صحبت کنید. او می تواند سود و زیان های درمان های طبی و روان¬درمانی[۴] را مرور کند. هریک از این درمان ها به تنهایی یا توأم با هم قابل انجام هستند.
    روان درمانی

    درمان شناختی رفتاری[۵](CBT) می¬تواند به شما کمک کند تا:
    راه هایی پیدا کنید که مطمئن شوید که وظایف مهمی راکه باید انجام بدهید، انجام می-دهید.
    راه هایی پیدا کنید تا به زندگی¬تان بهتر نظم بدهید.
    راه هایی پیدا کنید که بتوانید احساس اضطراب خود را کاهش دهید.
    داروها

    روند. این داروها شامل متیل¬فنیدیت[۶] و دکسامفتامین[۷] هستند. ( به نام¬های ریتالین[۸]، کنسترا[۹]، اکوازیم[۱۰] و دکسدرین [۱۱]هم شناخته می¬شوند.) این داروها خیلی سریع اثر می کنند ولی اثرشان در طول شب از بین می رود. عجیب به نظر می رسد که چنین داروهایی بر ADHD موثر باشند ولی شواهد کافی به نفع این مطلب وجود دارد. انواع آهسته اثر این داروها نیز وجود دارند که فقط کافی است یک بار در روز استفاده شوند. این داروها قابل سوء مصرف هستند بنابراین در انگلستان از نظر قانونی جزو داروهای «تحت کنترل» هستند. عوراض جانبی این دسته از داروها شامل کاهش وزن و گاهی روان پریشی است.
    اتوموکستین[۱۲] ( به نام استراترا [۱۳]هم شناخته میشود.)
    این دارو یک داروی «غیر محرک» است و چند هفته طول می کشد تا اثرات آن آغاز شود. عوارض جانبی شامل دل پیچه و اسهال است. گزارش هایی نیز در مورد افزایش افکار آسیب به خود به دنبال مصرف این دارو وجود دارد.

    درمان ها چقدر موثر هستند؟

    تحقیقات اندکی در مورد درمان های دارویی اختلال نقص توجه و بیش فعالی بزرگسالان وجود دارد، بنابراین تنها داروهای معدودی مجوز مصرف برای این منظور را دارند. روانپزشک شما می تواند این داروها را برایتان تجویز کند ولی لازم است که مشخص شود که دارو به صورت ” غیرمتعارف”[۱۴] تجویز شده است.
    مقدار دارو معمولا از میزانی که برای کودکان تجویز می شود بیشتر است.

    چگونه می توانم به خودم کمک کنم؟

    ۱- ADHD و شما فکر کنید که ADHD چگونه می تواند بر موارد زیر اثر بگذارد؟
    • نحوه فکر کردن و احساسات شما
    • اطرافیانتان
    ۲- راجع به ADHD اطلاعات بیشتری کسب کنید مطالب فراوانی در این مورد در کتاب ها و اینترنت موجود است. گروه های حمایتی نیز وجود دارند که می توانید با کمک آنها مطالب بیشتری یاد بگیرید. (به قسمت پایین رجوع کنید.)
    ۳- با اطرافیانتان راجع به مشکلاتتان صحبت کنید دوستان، خانواده، معلم ها و همکارانتان شما را به خوبی می شناسند. بپرسید آنها مشکل شما را چطور می بینند و آیا متوجه نکاتی که شرایط را برای شما بهتر یا بدتر می کنند شده اند؟
    ۴- چه نکاتی شرایط را بهتر یا بدتر می کند؟ راجع به مواردی که در زندگیتان وجود دارند و می توانند شرایط را برایتان بهتر یا بدتر کنند فکر کنید.
    ۵- کارهایی را که می توانند به شما کمک کنند انجام دهید
    • ممکن است نظم بخشیدن به امور و کارهایتان برایتان سخت باشد پس کارهایی را که واقعا لازم هستند انجام دهید. لیست تهیه کنید، یادداشت روزانه بنویسید و مواردی را که باید یادتان بماند روی کاغذهای چسب دار نوشته در معرض دید خود قرار دهید . زمانی را برای برنامه ریزی کارهایتان اختصاص دهید.
    • راه هایی برای تخلیه انرژی خود پیدا کنید. مثل ورزش کردن
    • راه هایی برای آرامش یافتن پیدا کنید. مثل موسیقی یا تکنیک های آرمیدن[۱۵]
    • راجع به اهداف خود واقع بین باشید.
    • کارهایی را که می توانید به خوبی انجام دهید را مرتب به خود یادآوری کنید.
    • از مواردی که شرایط را برایتان سخت تر می کند اجتناب کنید. این موارد می تواند شامل بحث و مشاجره با دیگران، مصرف الکل و مواد و استرس های زیاد کاری باشد.
    • از معاشرت با افرادی که باعث می شوند الکل یا مواد مصرف کنید یا در شرایط استرس زا قرار بگیرید خودداری کنید.
    ۶- از دیگران کمک بگیرید
    • کارفرما، معلّم یا مربی شما می تواند برایتان تسهیلاتی قائل شوند.
    • به گروه های خودیار بپیوندید یا از چت روم های اینترنتی که به افراد ADHD اختصاص دارند استفاده کنید.
    • اگر به خاطر علائم اختلال تحت فشار هستید یا دچار افسردگی شده اید، پزشک عمومی تان می تواند شما را به تیم سلامت روان اجتماعی یا مشاور معرفی کند.
    ۱۵ نکته برای کمک به خودتان برگرفته از ۱۵ نکته از روانپزشک آمریکایی اد هالوول[۱۶] در« مستعد حواس پرتی»
    ۱- به سایرین در مورد این اختلال بگوئید: ولی از این تشخیص به عنوان« عذر وبهانه» استفاده نکنید.
    ۲- از دوستان و افراد خانواده خود کمک بخواهید: ولی دقیقا بگوئید که چه می خواهید.
    ۳- در مورد این که چه تاثیری بر دیگران می گذارید از آنها بازخورد بگیرید: همینطور زمانی که کارها را درست انجام می دهید از دیگران بازخورد بگیرید.
    ۴- از ساختار و چارچوب استفاده کنید و اولویت گذاری کنید:
    • لیست و یادداشت تهیه کنید.
    • از برگه های یادآور و کدگذاری با رنگ های مختلف استفاده کنید.
    • اهداف بزرگ را به هدف های کوچکتر و قابل انجام تقسیم کنید.
    ۵- وقتی اوضاع خوب پیش می رود به خودتان جایزه بدهید: خودتان را در مواقعی که کارها خیلی هم بد انجام نشده اند هم تشویق کنید.
    ۶- وظایف کسل کننده را زود انجام دهید: به یک باره این کارها را جمع و جور کنید.
    ۷- قبول کنید که برخی کارها فقط «سخت» هستند: با این باور این نوع کارها شما را از پا در نمی آورند.
    ۸- برای جلسات یا مکالمات مشکل برنامه ریزی کنید: مشکلات را پیش بینی کنید.
    ۹- راه هایی پیدا کنید که به شما کمک کنند تا بهتر تمرکز کنید: موسیقی حین انجام کار، سکوت یا این که شیء ای را انتخاب کنید که بتوانید با دستانتان با آن بازی کنید.
    ۱۰- برای خودتان اوقات فراغت و استراحت در نظر بگیرید: ورزش، رقص، دویدن
    ۱۱- خودتان را سرزنش نکنید: ( پدر و مادر خود را هم سرزنش نکنید.)
    ۱۲- به یک گروه حمایتی بپیوندید: یا خودتان یک گروه را راه اندازی کنید!
    ۱۳- یاد بگیرید که شرایط خلقی خود را تحمل کنید ( بدون این که دچار هول و اضطراب بشوید یا این که فاجعه سازی کنید.): به خودتان نگوئید:” ناامید هستم.” یا “هیچوقت نمی¬توانم که…”
    ۱۴- دوستانی پیدا کنید که برایتان مفید هستند: با آنها وقت بگذرانید.
    ۱۵- به خودتان افتخار کنید: بله، واقعا!..شما دارید تلاش می کنید تا شرایط و اوضاع را بهتر کنید!!

  • Atefe , فوریه 22, 2017 @ 9:38 ق.ظ

    لام
    حدود۹ماه است که از زندگی مشترکمون میگذره،شوهرم مرد خیلی مهربانی است و مرا بیش از اندازه دوست دارد.اما حدود دو ماه است که سر مسایل کوچکی متاسفانه خودزنی میکند و طبق گفته خودش اگر جلویش ظاهر شوم و یا نگذارم که این کار را بکند،مرا هم میزند.بعد از آرام شدنش ازش علت کارش را میپرسم، میگوید:طاقت بی محلی یا ناراحتی مرا ندارد.و از اینکه موقع ناراحتی به اتاق دیگر میروم و گریه میکنم عصبی میشود. اما من طبق عادت همیشه ناراحتی ام را این گونه ابراز میکنم.همچنین همیشه فکر میکند من دوس ندارم با پدر و مادرش رفت و آمد داشته باشم.در حالیکه بنده در خانواده بسیار کم جمعیت و البته کم رفت و آمد بزرگ شده ام.مسلما با خانواده خودم خیلی راحت ترم و از این رو دوس دارم،بیشتر با آن ها باشم چرا که به دلیل تحصیل خیلی کم کنارشان بودم.به نظرتان مشکل خودزنی شوهرم را با خانواده یا مادرش در میان بگذارم؟راه حل شما چیست؟من به شوهرم خیلی محبت میکنم و با یک نقد کوچک مثلا میوه نداریم،به هم میریزد و میگوید محبت هایت عتدی شده.البته وضعیت مالی نسبتا خوبی نداریم،هرچند که بنده هیچ خرجی نمیکنم

    • راهنما , فوریه 23, 2017 @ 1:05 ب.ظ

      هر دوی شما در این موضوع باید بپذیرید که وارد زندگی مشترک شدید و باید یک سری از کارهای خودتون رو کنار بگذارید
      تنها راهی هم که میتونید به این توافق برسید از راه گفتگوست
      و گرنه هر روز زندگی رو به خاطر یک سری رفتار های بچگانه به کام خودتون تلخ خواهید کرد

      تفاهم عبارت است از: همدیگر را فهمیدن و علّت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه ها و باورها و رفتارهای شخصی اش حق دادن. در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ادواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید به رذغم تفاوت های فردی خود (که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است) یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و در در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان گونه که هستند بپذیرند. از جلوه های تفاهم می توان به روحیه مهرورزی و گذشت، حُسن خلق، بردباری، گفتگو، انتقاد دلسوزانه و مُدارا اشاره کرد.

      ایمان باورهای مشترک: زن و مرد، یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند. پس تحت تأثیر عقاید و افکار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید، مرد یا زن معتقد و دیندار و پایبند به اخلاق، نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و پیشرفت تشویق می کند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن، با نشاط و دور از گناه یا درگیری و تنش، تبدیل کند.

      تحصیلات: کسانی که از نظر تحصیلی تناسب داشته باشند، یکدیگر را بهتر درک می کنند و بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. هر چند تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی در زندگی را تضمین کند، ولی به هر حال، نزدیک بودن تحصیلات زن و مرد، عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می اید، هر چند اندکی بالاتر بودن تحصیلات مرد، معمولاً مانعی برای تفاهم و درک متقابل، محسوب نمی شود.

      سن: تناسب سن میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیک تر می کند و بهتر می توانند به نیازهای طبیعی یکدیگر پاسخ دهند و انتظاراتشان نیز تشابه بیشتری به هم دارد. (در مورد تناسب سنّی، معمولاً توصیه می شود که زن، حدود دو تا چهار سال از مرد کوچک تر باشد)

      تناسب تربیتی ـ فرهنگی دو خانواده: بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد در زندگی در بستر خانواده آموخته می شود. بنا بر این، تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده دختر و پسر، از اهمیت برخوردار است و عدم تشابه و یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده می تواند منشأ بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی باشد.

      تناسب و ضعیت اقتصادی ـ اجتماعی دو خانواده: کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر، از نظر طبقه و وضع اقتصادی، نزدیک به هم یا مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند. در برخی موارد، (که البته عمومیت ندارد)، هستند افرادی که با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در کنار هم زندگی شاد و سعادتمندی را می گذرانند؛ امّا در اغلب این موارد، طبقه اجتماعی ـ اقتصادی خانواده زن، پایین تر از مرد است.

      تناسب طبیعی: روان شناسان و مشاوران خانواده، معتقدند که زنان و مردانی که از جهت عواطف، حجم فعالیت و انرژی، زشتی و زیبایی، درون گرایی و برون گرایی، سردی و گرمی مزاج و… وضعیتی معمولی دارند، هیچ گونه مشکل یا مانع خاصّی برای ازدواج با یکدیگر ندارند؛ امّا ازدواج فرد پرانرژی یا بیش فعّال با فرد کم تحرّک و سنگین، برون گرا و اجتماعی با درون گرا و مُنزوی، زیبا با زشت، گرم مزاج (پرهیجان) با سرد مزاج و… مشکلات فراوانی (از جمله: بدبینی، غرور، تحقیر، دلزدگی، افسردگی و… را موجب می شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

    • مشاور , فوریه 23, 2017 @ 2:11 ب.ظ

      با سلام
      اصلا مسئله را با مادر ایشون در میان نزارید چون حساسیت بیشتی ایجاد می کنید اینکه شما خانواده کم جمعیت داشتید و به خاطر شرایط تحصیلی دور بودید و خواهان گذاشتن وقت بیشتر با خانواده خودتون هستین درست ولی باید بدونید که زندگی مشترک الزاماتی رو می خواد و یکی تنظیم وقت هاست و دیدار هر دو خانواده و رسیدگی به هر دو و همون قدر که وقت گذاشتن همسرتون برای شما و خانواده اهمیت داره اون طرف قضیه رو هم در نظر داشته باشید و این خود زنی می تونه دلایل مختلف داشته باشه و باید ایشون پیگیر درمان باشند چون به هر حال این شرایط تا حدی قابل کنترل است و چون زن بیشتر به دنبال شخصیت حمایتگر است ممکنه بعدا دچار مشکل بشید وقتی سر هر مساله با رفتاری ایشون خود زنی داشته باشند .به هر حال در این زمانه همه چیز قابل درمان است و راه حلی وجود دارد

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.