مرکز مشاوره
  • July 14, 2022
  • اخرین بروزرسانی ژوئن 21, 2022 2:41 ب.ظ
  • تهران

بهترین های::مرکز مشاوره::مشاوره خانواده::مشاوره ازدواج

تست های روانشناسی رایگان
تلگرام کانون مشاوران
کانون مشاوران
مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

 

آموزش از طریق مشاوره پیش از ازدواج تا زوج درمانی و مشاوره خانواده

راهنمایی و مشاوره تلفنی ازدواج و خانواده

مرکز تهران و جنوب

۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴

مرکز مشاوره شمال و شرق

۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

شمال و غرب تهران

۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳

مشاوره ازدواج شامل آموزش مهارت های رفتار با همسر آینده خانواده همسر زوج درمانی شناسایی فرد مناسب و از همه مهمتر اطمینان پیش از ازدواج از  یک انتخاب درست است! عوامل زیادی در این امر دخیل هستند که باید مورد بررسی و دقت نظر هنگام همسریابی و یا حتی دوست یابی قبل ازدواج به آن توجه کرد.

 

مرکز مشاوره مراکز استانها

مرکز مشاوره اصفهانمرکز مشاوره شیرازمرکز مشاوره کرجمرکز مشاوره قممرکز مشاوره کاشانمرکز مشاوره یزدمرکز مشاوره ساریمرکز مشاوره رشتمرکز مشاوره بابلمرکز مشاوره اسلام شهرمرکز مشاوره تهرانمرکز مشاوره تبریزمرکز مشاوره منطقه بندرعباسمرکز مشاوره کرمانشاهمرکز مشاوره منطقه ارومیهمرکز مشاوره اراکمرکز مشاوره همدانمرکز مشاوره مشهدمرکز مشاوره کرمانمرکز مشاوره اردبیل

مرکز مشاوره تهران

مرکز مشاوره ازدواجمرکز مشاوره ازدواج تهرانمرکز مشاوره خوبمرکز مشاوره طلاقتست روانشناسیمراکز مشاورهمرکز مشاوره روانشناسیمرکز مشاوره دانشگاهمرکز مشاوره خانوادهتست هوشمرکز مشاوره شرق تهرانمرکز مشاوره خانواده تهراننوروفیدبک چیستمرکز مشاوره غرب تهرانتست ازدواجمرکز مشاوره پیش از ازدواجمرکز مشاوره جوانمرکز مشاوره قبل ازدواجمرکز مشاوره کودکانتست اضطراببهترین مرکز مشاورهمرکز مشاوره تلفنیآدرس مراکز مشاورهمرکز مشاوره شمال تهرانتست شخصیت

9,274 نظرات

  • Noname64 , آوریل 12, 2018 @ 4:04 ق.ظ

    ممنون از توضیحاتون.امادرکل رابطه حنسی کمی داریم چون بقول خودش دغدغه فکری زیادی داره عصبانیت وبدخلقیش هم از ردز اول ورشکستگی شروع شده بود.اگه موادپیداکنم میتونم بدون اطلاع دادنش پنهان کنم؟چون شاعل هستم مدت زیادی توخونه تنهاس واهل رفاقت هم نیست واسه همینه ک میگم توخونه مصرف میکنه.باخودش صحبت کنم بطورجدی ولی باز میترسم ازم پنهون کنه.میگه ازدوستامه بهش میگم اینقد دوستات ارزش دارن ک زندگیتو میزاری سراین ماجرا؟ ب پدر ومادرخودش گفتم ولی اونا بجز ناراحتی کاردیگه ای دستشون نیست خانواده خودم حتی با سیگارهم مخالفن بفهمن نمیزارن یه لحطه باهاش زندگی کنم همه اینها درحالیه ک اصلا مطمئن نیستم ولی تریاک وجود داشته.البته یکی از داییاش همیشه برا درمانش تشویق ب کشیدن تریاکش میکرد جون همسرم آسم داره.بازم ممنون

    • مشاور , آوریل 14, 2018 @ 2:23 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببنید در مورد اینکه تحت فشار هستید شرایط شما قابل درک است منتهی اصلا نباید با خانوادش در میون می گذاشتید چون اصولا خانواده ها پذیرشی به این مسائل ندارند از طرف دیگر این نکته حائز اهمیت است که به هر حال توجه داشته باشید که نباید خودتون رو گول بزنید اگر این فرد واقعا موادد مصرف می کند و حالا شما متوجه شدید به هر نحوی که شده و به خاطر علاقه مشترک و زندگیتون باید ایشون رو به پزشک ارجاع بدید و بسته به مدت مصرف و سابر مسائل حتما درمان صورت گیرد از طرفثی ممکن است اصلا مساله این نباشد و چیز دیگری مطرح باشد که خب اگر واقعا درگیری های خاص و سایر مسائل باعث شده به این سمت کشیده شود تلاش شود که کمی شرایط مرتفع شود به هر حال اصل انکار ناپذیر در ایشون مصرف موارد است که به هر نحوی که شده باید بتونید با این مسائل درست برخورد کنید .و مدیریت درستی داشته باشید اگر ایشون به شما و زندگیشون علاقه دارند باید این مساله رو بتوانند ترک کنند هر مقداری و در هر دوزی که مصرف می شود امروزه برای همه بیماری ها هم راه حل وجود دارد و اصلا نیازی به مصرف مواد و ..نیست به هر حال بهتره رک و صریح در این باره صحبت کنید و اینکه این شرایط بری شما سخت است ..اینکه شما پنهان کنید یا هر مساله دیگر هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد ..
      امیدوارم موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

  • المیرا , آوریل 12, 2018 @ 8:10 ق.ظ

    سلام
    من حدود دو سال پیش ازدواج کردیم و از دو فرهنگ مختلف
    متاسفانه با اینکه همدیگر خیلی دوس داریم متاسفانه همسرم گاها از رفتار خانواده من بشدت عصبانی میشن و بینمون دعوا میشه مثلا الان میگن نباید دیگه با کسی رفت و آمد کنبم
    بخاطر فرهنگهای متفاوتمون از رفتارها سو برداشت میکنن

    • مشاور , آوریل 14, 2018 @ 1:20 ب.ظ

      ممکن است زوجین تفاوت‌های فرهنگی داشته باشند ولی با در پیش گرفتن راهکارهایی می‌توان علیرغم وجود تفاوت، زندگی مشترک را به خوبی پیش برد.

      یکی از مشکلات همیشگی در زمان وجود تفاوت‌های فرهنگی بین زوجین، قضاوتی است که افراد در رابطه با میزان این تفاوت دارند. در چنین وضعیتی، شاید بهترین توصیه این باشد که در قدم اول و حتی در صورتی که می‌دانید تفاوت‌هایی بین شما و خانواده همسرتان وجود دارد، تلاش کنید قضاوت نهایی در رابطه با این موضوع را به آینده موکول و به خودتان یادآوری کنید که شاید برداشت شما تا به حال، دقیق نبوده است و در مواردی برخلاف تصور اولیه شما شباهت‌های قابل توجهی بین‌تان وجود دارد.

      یکی از مهم‌ترین ابعاد هر فرهنگی برای فرد تازه‌وارد، انتظاراتی است که افراد از او دارند. به صورت معمول نیز در غالب خرده فرهنگ‌ها، سنت‌های ویژه و البته انتظاراتی مشخص از عروس و یا داماد وجود دارد. گاهی اوقات افراد به دلیل ناآگاهی از انتظاراتی که خانواده همسر از آنها دارند، باعث دلخوری‌هایی می‌شوند که مدیریت تبعات آن بسیار دشوار است.

      از ابتدای ازدواج و حتی پیش از آن و در طول دوره آشنایی و خواستگاری سعی کنید با طرح سوالات، اطلاعات درستی از فرهنگ خانواده همسر خود به دست آورید. در زمان کسب اطلاعات، به صرف صحبت‌های همسرتان بسنده نکنید؛ سعی کنید از طریق خواهر، برادر، مادر و پدر همسرتان هم اطلاعاتی کسب کنید اما شاید در برخی حوزه‌ها اگر از دوستی که با فرهنگ آنها آشناست، صحبت کنید، گزینه مناسب‌تری باشد. به عنوان مثال عوارض زیرپا گذاشتن آداب و رسوم یک فرهنگ را فردی که خود او درگیر ماجرا نیست، بهتر می‌تواند توضیح بدهد.

      انصاف را فراموش نکنید

      عزیزی تصریح کرد: مشکل بسیاری از جوانان در ارتباط با اطرافیان خود این است که استانداردهای آنها درباره برخی رفتارهای دیگران و به ویژه نسل گذشته، نادرست، کلافه کننده و یا بیهوده است. چنین برداشت‌هایی بیشتر از همه می‌تواند نمایانگرناآشنایی با دیدگاه نسل قدیم در زمینه مسائل مختلف باشد. گاهی اوقات وقتی جوانان تلاش می‌کنند دنیا را از دریچه چشم اطرافیان ببینند، حداقل اتفاقی که برای آنها می‌افتد، این است که از نظر هیجانی کمتر از قبل برافروخته می‌شوند و می‌توانند در آرامش بیشتری با دیگران ارتباط برقرار کنند.

      همدلی را فراموش نکنید

      وی در ادامه گفت: بسیاری از فرایندهای روانی که شما این روزها تجربه می‌کنید، خانواده همسرتان هم به شکلی مشابه تجربه می‌کنند. پذیرفتن فردی متفاوت هیچ وقت کار آسانی نبوده و نخواهد بود. با توجه به این موضوع شاید بهتر باشد برای کسب محبوبیت اقداماتی انجام دهید. دادن هدیه یکی از ساده‌ترین کارهاست و البته نمایش احترام به فرهنگ متفاوت آنها.

      این مشاور افزود: یادتان باشد افراد با افزایش سن قابلیت تغییرشان به شدت کاهش می‌یابد. این موضوعی است که خود شما هم طی ۲۰ یا ۳۰ سال آینده بیشتر احساس خواهید کرد. پس انتظار زیادی از خانواده همسرتان و به ویژه والدین او نداشته باشید البته چندین برابر هر تغییری که تصور می‌کنید لازم است آنها داشته باشند، باید از خودتان انتظار تغییر داشته باشید.

      عزیزی در ادامه گفت: قرار گرفتن در موقعیتی که استانداردهای شما و حتی ارزش‌هایتان ممکن است زیر سوال برود، وضعیت ناخوشایندی است. تجربه اضطراب و تنش در این شرایط نه تنها عجیب نیست بکه امری طبیعی است. در زمان مواجه شدن با امری تنش‌زا به چند صورت می‌توان عمل کرد.

      وی با اشاره به نظریات لازاروس و فولکمن روانشناس- اظهارکرد: آنان معتقد هستند افراد به صورت معمول به دو صورت با استرس روبه‌رو می‌شوند؛ گاهی رویکردی مساله محور در پیش می‌گیرند و در پی برطرف کردن عامل تنش‌زا برمی‌آیند، اما گاهی هم افراد نه در پی برطرف کردن مساله که به دنبال مدیریت تنش خود هستند، چراکه امکان برطرف کردن اصل مساله وجود ندارد. شما امکان برطرف کردن اصل ماجرا را ندارید اما به طور قطع می‌توانید تنش خود را طوری مدیریت کنید که آسیب کمتری ببیند.

      این مشاور اضافه کرد:‌ سعی کنید از روش‌هایی که مناسب حال شماست استفاده کنید. برخی افکار و یا رفتارها، می‌تواند تنش شما را به شدت افزایش دهد. به عنوان مثال مرور چندباره رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر، کمال طلبی زیاد و یا مقایسه خانواده همسر با دیگران، تنها می‌تواند ناراحتی شما را تشدید کرده و سطح تنش شما را بالا نگه دارد. اما در مقابل برخی واکنش‌ها مانند استفاده به‌جا از شوخی و یا قاب‌بندی جدید (تعبیر کردن رفتار دیگران به صورتی متفاوت) می‌تواند به شما کمک کند تا استرس خود را کاهش دهید.

      مدیریت بر بیان احساسات را جدی بگیرید

      وی توصیه کرد: ‌از بدگویی زیاد پشت سر اقوام همسر به بهانه درددل تا حد امکان دوری کنید. گاهی با دوستی نزدیک حرف می‌زنید و مساله تمام می‌شود اما یادتان باشد اگر قرار به صحبت با افراد متعدد باشد، به احتمال زیاد بعد از مدتی متوجه خواهید شد که مشکلات شما نه تنها کم نشده که شما با مسائل جدیدی نیز مواجه شده‌اید؛ مانند اینکه گاهی بعد از گذر زمان و با توجه به برخی رفتارهای دلپذیر خانواده همسر، دلخوری شما از برخی رفتارهای آنها کاهش پیدا می‌کند، اما هنوز خانواده شما از بابت برخوردهای قبلی خانواده همسرتان، دلخورند؛ یا بعد از مدتی متوجه می شوید که دوستی که به زعم خودتان در گذشته با او مشورت کرده‌اید، برخوردش با همسر شما تغییر کرده است و یا در زمان مواجه شدن با خانواده همسرتان نیش و کنایه می‌زند. در غالب اوقات نیز این رفتارهای اطرافیان به پای شما نوشته شده و خود باعث پیچیده‌تر شدن مساله می‌شود.

      با احساس قربانی شدن مبارزه کنید

      این مشاور در ادامه گفت: اگر ناچار به زندگی در یک خانه ساختمان و یا در فاصله بسیار نزدیک با خانواده همسرتان هستید، سعی کنید در عین حفظ روابط نزدیک، حتما محدوده‌ای را به عنوان حریم خصوصی خود تعریف کنید و ساعتی را به فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازید.

      وی تاکید کرد: لازم نیست این موضوع پر سر و صدا برگزار شود بلکه تلاش کنید با پیگیری علایق یا پرورش استعدادهای خود با احساس قربانی بودن که متاسفانه در چنین شرایطی می‌تواند به سراغ شما بیاید و البته مشکلات زیادی هم ایجاد کند مبارزه کنید. در این زمینه می‌توانید از ورزش و باشگاه کمک بگیرید، عضو کتابخانه شوید، از خدمات فرهنگسرای نزدیک خانه و یا مسجد محل بهره ببرید و یا از طریق برنامه‌های ارتباطی گوشی تلفن عضو گروه‌هایی شده و فعالیت‌هایی را در این زمینه تجربه کنید.

      عزیزی تاکید کرد: تا پیش از بچه‌دار شدن، هرچند شما با مشکلاتی روبه‌رو می‌شوید اما می‌توان ادعا کرد با آنچه بعد از اضافه شدن عضو سوم به خانواده با آن روبه‌رو خواهید شد، قابل مقایسه نیست. اختلافات فرهنگی بعد از بچه‌دار شدن می‌تواند بسیار آزاردهنده و البته مدیریت آنها به ویژه زمانی که نزدیک خانواده همسر زندگی می‌کنید، بسیار دشوار و تنش‌آفرین باشد.

      وی افزود: اگر وضعیت ارتباطی بین شما و خانواده همسرتان به خاطر تفاوت‌های فرهنگی حاد است، شاید بهتر باشد حداقل تا مدتی بچه‌دار شدن را عقب بیندازید و زمانی اقدام کنید که حداقل شما و همسرتان به باور اینکه دیگر «ما» هستید، رسیده باشید.

      احساساتتان را بگویید

      عزیزی در پایان مطلب خود در مجله سپیده دانایی گفت: برخی مهارت‌ها، می‌توانند به صورتی ویژه در این شرایط به کمک شما بیایند. از جمله مهارت احساسات و بیان خواسته؛ البته دقت داشته باشید که در غالب اوقات مهم‌ترین کاربرد این مهارت‌ها نه خانواده همسر که خود همسر شما خواهد بود.

  • رها , آوریل 13, 2018 @ 12:27 ب.ظ

    سلام وقت بخیر.در زمان آشنایی با یک آقا برای ازدواج پرسیدن سوالاتی در زمینه جنسی برای بعد از ازدواج و نحوه رفع نیازهای جنسی قبل از ازدواج و سوالاتی از این قبیل صحیح است یا باید توسط مشاور پرسیده شود؟ با تشکر

    • مشاور , آوریل 14, 2018 @ 11:32 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز دقت داشته باشید که به هر حال مسائل جنسی نقش غیر قابل انکاری در زندگی زناشویی و تداوم ان دارد و به هیچ وجه نمی توانیم بگوییم تاثیری نخواهد داشت پس اگر واقعا برای فردی هم اهمیت دو چندان دارد سوال باید پرسیده شود منتهی نوع سوالات اهمیت دارد اینکه توجه داشته باشیم که به هر حال در زندگی مشکلات زیادی وجود دارد ..
      اگر این مساله درست مدیریت شود بسیاری از اختلافات کاهش می یاید اگر خود شما می دانید چگونه غیر مستقیم در مورد تمایلات جنسی و سر د یا گرممزاجی و این ها سوال کنید مثلا اینکه هدف از ازدواج چیست ؟؟داشتن فرزند رو می پذیرید یا خیر ؟طبعا چطور فردی هستید
      اگرخیر خب طبیعتا خود شما محدودیت هایی در این زمینه دارید که نمی توانید سوالانی را مطرح کنید خب بهتره حتما از روانشناس و مشاوره پیش از ازدواج بخواهید صحبت کنند و موارد را مطرح کنند .
      در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید ..و تصمیم سنجیده ای گرفته شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • مولود , آوریل 14, 2018 @ 6:43 ب.ظ

    دو ساله که زندگی مشترک زیر یک سقف رو شروع کردیم . مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتم از کتک زدنهای همسرم تا رفتارهای نابهنجار خانواده اش. اکثر مواقع هم بخاطر خانواده اش کتک خوردم ولی الان خودش متوجه شده اونا با قرض ورزی رفتارهای نامناسب داشتن . وقتی یکی از اعضای خانواده اش مشکلی پیدا میکنه ذهنش درگیر اونا میشه و این در حالیکه بخاطر شرایط جسمیش من همیشه سعی میکنم ناراحت نباشه، بدم میاد اینقدر روی خانواده اش حساسه در حالیکه اونا هیچ اهمیتی بهش نمیدن . چطوری باهاش رفتار کنم تا برای خودش شخصیت و ارزش بیشتری قائل بشه

    • مشاور , آوریل 14, 2018 @ 6:55 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی ببینید قبل از اینکه شما نگران ایشون باشید و حفظ شخصیا ایشوت با توجه به صحبت هایی که می فرمایید که به ایشون خیلی اهمیت نمیدن و البته ایشون با شما رفتار درستی نداره و کتک می زنه و خانوادشم رفتاری درستی ندارند شما باید حفظ شخصیت کنید اگر واقعا علاقه مشترکی وجود دارد ایشون باید بدونه که به هر حال در زندگی باید هر دو نفر مراعات هایی داشته باشند نه اینکه صرفا یک نفر همیشه مراقب باشد به هر حال افرادتوانایی دارند نمی شود که همیشه شما نگران باشید روزی خود شما هم محتاج توجه خواهید شد و ر از الان ایشون رفتارهاشون رو درست نکنند واقعا برای شما شرایط فرسایشی می شود.
      در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و زندگی خوبی در کنار هم داشته باشید ولی بهتره راجب مسائلی که ناراحتتون می کنه باهاشون صحبت کنید تا بیشتر قدرتون رو بدونند .
      موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , آوریل 14, 2018 @ 6:58 ب.ظ

      . پیش از اینکه انتظار داشته باشید شخص دیگری به شما ابراز عشق کند، به خودتان عشق بورزید.

      از همسرتان نخواهید نقش پدر را برای شما ایفا کند
      نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن از آن دسته احساساتی است که هیچ کسی از داشتن و خواستن آن دست نمی‌کشد و اینکه شما از همسرتان انتظار دارید به شما ابراز محبت کند امری کاملا طبیعی است. با این حال به یاد داشته باشید هر چند ماهیت ارتباطات ما در آینده تحت تاثیر رفتار خانواده با ما در دوران کودکی قرار می‌گیرد، اما نیاز‌ها و خواسته‌های فرد از پدر و همسر متفاوت است. از همسرتان نخواهید نقش پدر را برایتان ایفا کند چرا که با این کار نقش همسری هر دوی شما با تناقضات جدی روبرو خواهد شد.

      در گذشته متوقف نشوید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

      گاه افراد در طول زندگی متحمل زخم‌هایی می‌شوند که نه تنها توانایی کنترل آن‌ها را نداشته‌اند، بلکه تغییر آن‌ها نیز ناممکن بوده است. خصوصا زمانی که این زخم‌ها در دوران کودکی تجربه شده باشد. با این حال برای درمان این گونه زخم‌ها و آسیب‌ها که همه ما به نوعی با آن آشنایی داریم باید بتوانیم با عبور از آن‌ها و شناسایی موقعیت‌های کنونی که توان دستکاری و اعمال نظر روی آن داریم احساس بهتری را تجربه کنیم. با مرور خاطرات تلخ و آسیب‌هایی که در گذشته متحمل شده‌ایم، نه تنها حالمان بهتر نخواهد شد که باعث می‌شود از نظر فکری و احساسی بیشتر در آن غوطه ور شویم. هم اکنون نیز شما فرصت‌های بیشماری در اختیار دارید تا بتوانید عشق بورزید، دوست داشته شوید، قابلیت‌های خود را نشان دهید و از موفقیت‌هایتان لذت ببرید.

      مادر دوم همسرتان نباشید!
      نکته اساسی اینکه برای دریافت عشق متقابل، حمایت متقابل و احساساتی از این قبیل از همسرتان، باید نقش همسری را ایفا کنید. تا زمانی که شما وظایف خود را در حمایت بی‌حد و حصر از همسرتان بدانید، با فراهم کردن خدمات و مراقبت از او در واقع نقش مادر دوم را برای او ایفا کنید، همسرتان نیز نقش مقابل شما یعنی فرزند را ایفا خواهد کرد: «دریافت محبت و عدم احساس نیاز به ابراز آن به طور متقابل»؛ چرا که عشق بی‌اندازه شما در هر صورت پایانی ندارد.

      زمانی برای خلوت دونفره
      بار دیگر درباره نیاز‌ها و توقعات خود با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید شرایط را بررسی و تغییر دهد. هرچند فعالیت و تلاش بی‌شائبه مرد بیرون از خانه برای تامین معاش، خستگی مفرطی به همراه دارد، شما می‌توانید با ارج نهادن به این تلاش‌ها، اختصاص دادن زمان‌هایی برای گفت‌و‌گوی دونفره به دور از دغدغه فرزندان و وظایف روزمره و… احساسات جدیدی را با همسرتان تجربه کنید

  • elahe , آوریل 16, 2018 @ 8:33 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید.دوساله عروسی کردم. شوهرم دوست داره هر روز که تعطیلی هست پیش خانوادش بره. اگه چهار روز هم تعطیلی باشه همیشه اونجاست. از محبت کم نذاشتم رفتارم باهاش خوب بوده. ولی این موضوع واقعا منو نسبت به زندگیم سرد کرده. در رابطه با این موضوع با شوهرم حرف زدم وبهش گوشزد کردم از موندن یه جا خسته میشم وما خودمون زندگی جداگانه داریم. ولی تأثیری نداره.درواقع برای اینکه مادرش توقعی هست واگر نره ناراحت میشه. از طرفی من نمیتونم با این موضوع کنار بیام.همیشه فکر میکنم هیچ دلخوشی نسبت به زندگی نداره که همیشه میخواد بره. بحث وجدل هم نداربم که بخواد از خونه فراری باشه. فقط میگه بخاطر اینکه مامانم ناراحت میشه واینکه دوست داره. وقتی میگم منم از این وضعیت خسته شدم وناراحتم براش مهم نیست.و کارشو ادامه میده.دیگه نمیدونم چیکارکنم خواهشا راهنمایی کنید.هرچی زمان بگذره محبتم کمرنگ تر میشه و نمیخوام کار به اونجا بکشه

    • مشاور , آوریل 20, 2018 @ 8:01 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید شما می فرمایید باهم مشکلی ندارید و بخث و حدلی هم نیست و درست می فرمایید که به هر حال سخته دو نفر بخواهند مدام با هم درگیری داشته باشند که قراره کجا باشند و اینکه همه تعطیلات اونجا باشید خسته میشید ولیرببینید وقتی علنا و حالا با لحن تند مخالفت داشته باشید ممکنه طرف مقابل به این مساله فکر کند که شما اصلا به خانواده و ماددداو که جز خطوط قرمز است ظاهرا بی توجه هستید و نمی توانید بپذیرید که اصلا ایشونوبعد از ازدواج هم باز خانواده ای دارند ..در هر صورت امیدوارم بتوانید با مراجعه حضوری مساله رو به درستی مدیریت و حل کنید
      موفق باشید و نگران این مساله نشوید که فکر کنید چیزی غیر قابل حل است

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , آوریل 20, 2018 @ 9:35 ق.ظ

      اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده‌ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که معمولا با دیگران رفت‌و‌آمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده‌اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می‌شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره‌های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می‌شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟

      به گزارش سلامت نیوز به نقل از چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم، هشت سال‌ است ازدواج کرده‌ام، اما هنوز دائما بر سر رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی با همسرم مشاجره داریم. وقتی به او می‌گویم به یک مهمانی رسمی دعوت شده‌ایم و لازم است تو هم آنجا باشی، هزار بهانه می‌آورد که مهمانی را کنسل کند. من هم که دیگر خسته شده‌ام؛ نمی‌توانم تنها به مهمانی‌هایی که دعوت می‌شوم، بروم. دوستان و آشنایان مدام سوال پیچم می‌کنند که شوهرت کجاست؟ چرا او نمی‌آید؟ نکند با هم مشکلی دارید؟ از ما خوشش نمی‌آید؟ و…

      اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده‌ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که معمولا با دیگران رفت‌و‌آمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده‌اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می‌شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره‌های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می‌شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟

      دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه

      دیدارهای خانوادگی‌شان مرا خسته کرده است. از صبح تا شب خانه پدرش است که هیچ، در طول هفته هم به خانه دایی، خاله، عمه و عمو و… سر می‌زنند، همسرم انتظار دارد من با تمام خستگی طول روز همراه او باشم و مهمانی‌های عصرانه و شبانه‌اش را با او گز کنم، اوایل ازدواج‌مان گوش به فرمان بودم، اما حالا دیگر به خاطر مشغله کاری بسیار نمی‌توانم از عهده انجام این کار برآیم، این مساله باعث ناراحتی همسرم شده است، من هم خسته از رفت و آمد‌های زیاد شمشیر را از رو بسته و مدتی است با خانواده همسر و خویشاوندانش قطع مراوده کرده‌ام.

      گاهی ارتباط یکی از زوجین با خانواده پدری یا خویشاوندان خارج از حد معقول است، تا جایی که ممکن است زوج آنچنان خود را مقید به تبعیت از این الگوی رفت و آمد کند که حل مشکلات خانوادگی و خویشاوندی را بر حل مشکلات زناشویی خود ترجیح دهد. بی‌تردید دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه، در نهایت روزی باعث می‌شود عنان صبر همسر گسسته شود یا زبان به اعتراض بگشاید یا با سرسختی بسیار، مانع از رفت‌و‌آمدهای خانوادگی و فامیلی شود.

      راه‌حل: برخی زوجین، نابلد راه هستند و متمایلند مسیر دنیای متاهلی را مانند دوران مجردی طی کنند، کار عبثی که نتیجه‌ای جز اختلاف نخواهد داشت. اگر شما هم چنین مشکلی دارید، بهتر است تا دیرتر از این نشده فکری برای احوال نامساعدتان کنید، طی گفت‌وگویی صمیمانه با همسر، میزان علاقه‌مندی‌ به رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی، چرایی و چگونگی آن را مورد توجه قرار دهید و با توجه به شرایط زندگی‌تان، برای آن برنامه‌ریزی کنید و با تنظیم قراردادی دونفره، برای اجرای آن، تمامی تلاش‌تان را به کار گیرید.

      مکالمات تلفنی که پایانی ندارد

      تا فرصتی به دست می‌آید، گوشی تلفن را برمی‌دارد و ساعت‌ها با مادر و خواهر یا اقوامش به گفت‌وگو می‌نشیند، بارها به او متذکر شده‌ام که این رفتارش را ترک کند، اما یک گوشش در است و گوش دیگرش دروازه! بکرات شنیده‌ام برخی از رازهای مگوی زندگی‌مان را به طور کاملا سهوی، پیش آنها فاش کرده است، همسرم متوجه حریم خصوصی زندگی من و خود نیست، به خاطر این رفتار اشتباه همسرم، نسبت به اقوامش حساسیت خاصی پیدا کرده‌ام تا آنجا که دوست ندارم با هیچ‌یک از آنها رفت و آمد کنم.

      مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدین یا خویشاوندان دور و نزدیک، از جمله دلایل دیگری است که به بروز کینه و کدورت و همچنین کاهش رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی منجر می‌شود.

      برخی زوجین، آن‌قدر وابسته به خانواده هستند که حریم خصوصی زندگی مشترک‌شان را فراموش می‌کنند، گاه حتی‌ هنگام حضور درکنار همسر، مشغول مکالمات تلفنی طولانی‌مدت می‌شوند، اگرچه بی‌شک موضوع صحبت چیزی فراتر از بازگو کردن مسائل روزمره زندگی نیست، اما همین گفت‌وگوهای ساده یا حتی پیش‌پا افتاده باعث می‌شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر نیز فکر کند در تصمیم‌گیری‌های زندگی مشترکش همیشه ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد، حال آن که ممکن است هیچ دخالت مبرهن و واضحی بر این امر موجود نباشد، اما به صرف همین مکالمات بی‌پایه و اساس است که گاهی دودمان ارتباطی بین خانواده‌ها بر باد می‌رود.

      البته ناگفته نماند تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان، این امر را طبیعی می‌نمایاند که دیگران دستی بر آتش داشته باشند و این خود عاملی است که به شکل‌گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر می‌شود.

      راه‌حل: لازم است شما و همسرتان در نوع و نحوه ارتباط خود با خویشاوندان تجدید‌نظر کنید، چه‌بسا رعایت نکردن حریم شخصی می‌تواند زندگی زوج را با مصائب چندی مواجه کند. گفت‌وگوهای باری به هر جهت در نهایت به دخالت و کنجکاوی‌هایی می‌رسد که معمولا راهکارهایی شخصی هم به دنبال خواهد داشت و این همان عاملی است که موجب بروز اختلاف و کینه زوجین نسبت به هم و اطرافیانشان می‌شود. زوجین باید به دنبال کسب اعتماد و امنیت به یکدیگر باشند، نه آن که همدیگر را نسبت به این مهم نگران و حساس کنند. اگر شما خاطی این ماجرا هستید، با اندکی تفکر به عواقب کارتان بیندیشید یا اثرات منفی برخی از این گفت‌وگو‌های پیشین‌تان را در زندگی امروز مورد توجه قرار دهید، بی‌شک به این نتیجه می‌رسید که برای تماس‌های تلفنی غیر‌ضروری خود باید به فکر چاره‌ای اساسی باشید!

      امان از حسادت و مقایسه‌های فامیلی

      راست می‌گویند: «ژیان ماشین نمی‌شه، باجناق فامیل نمی‌شه»، از زمانی که خواهر همسرم ازدواج کرده، روزگار به کام من سیاه شده است، پیش از این ارج و قربی داشتم، اما حالا با ورود این تازه داماد، پدر خانمم، آن‌قدر آقای مهندس می‌گوید و تعارف‌های رنگارنگ به او می‌کند که انگار من مهمان خانه آنها نیستم، طاقت این رفتارها را ندارم، حالا من چون نتوانسته‌ام تحصیلات آکادمیک داشته باشم، قابل ارزش و احترام نیستم، باجناق گرامی هم که مدام از گوشه چشمان خود مرا نظاره می‌کنند و میلی به سخن گفتن با من نشان نمی‌دهند و… من برای خودم ارزش قایل هستیم، تصمیم گرفته‌ام رفت و آمدم را کمتر کنم تا بیش از این تحقیر نشوم!

      در برخی خانواده‌ها یک خواهر و برادر یا یک عروس و داماد وجود دارد که از ابعاد مختلفی ممکن است بر دیگر اعضای خانواده برتری و ارجحیت داشته باشد، معمولا این فرد نیز بسیار مورد تعریف و تمجید و ستایش خانواده قرار می‌گیرد؛ به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه بوده، اما دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی مناسبی برخوردار نیست، یقینا در چنین شرایطی، فردی که در ابعاد مختلف در جایگاه پایین‌تری قرار دارد، چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت‌ها و برداشت‌های شخصی خویش، احساس حسادت و حقارت بسیار می‌کند و به موجب آن نیز ممکن است علاقه و تمایلی به تعامل با اعضای خانواده همسر نداشته باشد، چه‌بسا این فکر و احساس که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می‌شوند، موجب تکدر خاطر و ناراحتی‌اش می‌شود.

      راه‌حل: اگر چه نمی‌توان منکر برخی رفتارهای ناپخته اطرافیان نسبت به برخی عزیز کرده‌ها شد، اما به یقین ترک معاشرت هم چاره کار نیست. از سوی دیگر، گاهی احساس حسادت و حقارت باعث می‌شود که فرد مبتلا به آن در تفسیر رفتار‌ها و گفته‌های اطرافیان دچار سوء‌تفاهم شده و برداشت‌های شخصی که گاه کاملا برخاسته از آن احساس ضعف است، به گونه‌ای کاملا اغراق شده، نمایان شود. علت هر چه باشد، این شما هستید که باید برای رهایی و خلاصی خود کاری کنید، بهتر است خود را آن‌گونه که هستید بپذیرید و برای بروز توانایی‌ها و استعدادهای خود تلاش کنید، زیرا شما هم دارای نقاط قوتی هستید که دیگران از آن بی‌نصیب هستند، با شناسایی آنها، مسیر دیگری از ارتباط با خویشاوندان همسرتان تجربه کنید.

      زخم زبان‌های همیشگی

      زبان که نیست، صد رحمت به نیش مار؛ هر بار که با خویشاوندان همسرم مواجه می‌شوم، اضطرابی تمام وجودم را فرامی‌گیرد که مدام با خودم می‌گویم کاش می‌شد به این مهمانی نیایم و با این افراد مواجه نشوم. در هر لحظه مهمانی، نگاه‌های معنادار، حرف کنایه‌دار و نیشدارشان چون نیشتری قلبم را به درد می‌آورد، واقعا آن‌قدر از این مساله مستاصل هستم که گاه فکر می‌کنم این بار آخر است، دیگر نمی‌خواهم آنها را ببینم!

      خودشیفتگی و زخم زبان‌های اعضای خانواده همسر یا یکی از خویشاوندان، نقش بسزا و مبرهنی در شروع یا تداوم مشکلات رفت و آمدهای فامیلی دارد. برخی افراد عفت کلام ندارند و نمی‌دانند در چه زمان، چه سخنی را به زبان بیاورند یا حریم نمی‌شناسند و ناپخته فکرشان را به زبان جاری می‌سازند اگر چه گاهی هم در قالب شوخی، نیش بر روح و روان دیگری می‌زنند و گاهی اوقات حتی بدون توجه به مسند طرف مقابل و چگونگی شخصیت وی، ناگفتنی‌ها را می‌گویند و به تبع آن نیز خواهان ادامه گفت‌وگو می‌شوند. از سوی دیگر، برخی خویشاوندان جز کنجکاوی در زندگی دیگران کاری ندارند، دائم به دنبال حرف و حدیث هستند و از کوچک‌ترین کلام و رفتار سوء استفاده کرده و کوهی از کاه می‌سازند که ممکن است زمینه‌ای برای شروع اختلافات و مشاجرات خانوادگی و فامیلی شود.

      راه‌حل: تفاوت‌های رفتاری، گفتاری و منشی از‌جمله خصیصه‌هایی است که از هر فرد به فردی با توجه به اصالت خانوادگی، تربیتی، موقعیت اجتماعی و فرهنگی متغیر است، به همین دلیل همه افراد در برخوردهای خانوادگی و اجتماعی ممکن است با افرادی مواجه شوند که رفتار و کلامشان چندان مطابق با میل و چارچوب آنها نباشد، حال اگر این مساله در خانواده همسر اتفاق بیفتد، عده‌ای از همسران، به گونه‌ای ناشایست وارد میدان عمل می‌شوند؛ مثلا ممکن است از موضع برتری خود با آن مقابله کنند یا این مشکل را همچون پتکی، دائم بر سر همسرشان فرود آورند؛ اگر چه می‌توان به گونه‌ای کاملا مدبرانه هم این مساله را مورد توجه قرار داد، بی‌تردید شایسته نیست همسر شما تاوان اشتباهات اطرافیانش را بدهد، پس او را نباید باعث این امر بدانید و اوقات تلخی کنید، از طرفی می‌توانید با جلب رضایت و توافق با همسرتان، شیوه ارتباطی خود با افراد خاطی را تغییر دهید، البته منظورمان مانند آنها رفتار کردن نیست، بلکه رفتار به طریقی است که بتوانید اعاده حیثیت کنید و زیر بار حرف‌های ناشایست آنها کمر خم نکنید؛ مثلا در مقابل شوخی‌هایی که به گونه‌ای حالت تمسخر دارند، به آنها بگویید: «نگاه جالبی به مسائل دور و بر‌تان دارید، اما قطعا مورد پسند خیلی‌ها نیست!» در بیان این عبارت تلاش کنید بر خودتان مسلط باشید، چه بسا آنان نباید متوجه میزان ناراحتی شما از این قضیه شوند، زبان بدنتان را هماهنگ با لحن کلامتان کنید، گویی که فقط ابراز عقیده می‌کنید.

      و اما ماجرای از دماغ فیل افتاده‌های فامیل

      آن‌قدر از خود متشکر هستند که هیچ‌کس را نمی‌بینند و نمی‌شنوند، از این که مهمان خانه‌شان باشم یا میزبانشان، احساس خوشایندی ندارم، مدام باید خودم را چک کنم، طوری سخن نگویم یا رفتار نکنم که باب دل آنها نباشد! برای همین تصمیم گرفته‌ام اصلا رفت و آمدی نکنم.

      از همان نخستین لحظه دیدار به جای سلام و احوالپرسی گرم و صمیمانه، آنچنان خانه و زندگی، خورد و خوراک، مسافرت‌ها و تفریح‌ها یا نوع پوشش‌شان را به رخ‌تان می‌کشند که نسبت فامیلی‌تان را به کل فراموش می‌کنید. هر‌یک از ما از خانواده‌های پر افاده و تجملگرایی که با نحوه کلام و رفتارشان توانسته‌اند‌ شان و شرافت والای انسانی را به دون‌ترین حالات تنزل دهند، شنیده‌ایم. گذشت و فداکاری، ابراز عشق و محبت، احساس نگرانی نسبت به احوالات هم، دلسوزی و مهربانی، کمک‌حال هم بودن و… حلقه گمشده ارتباطات خویشاوندی و خانوادگی امروز است، و شاید به همین دلیل اساسی است که یکی از همسران تاب تحمل چنین رفتارهای ناپخته و کودکانه را نداشته و فرار را بر‌ قرار ترجیح می‌دهد، اگر چه حتی همسرش موافق با این مدل معاشرت‌ها و مراوده‌های خانوادگی و خویشاوندی باشد.

      راه‌حل: برای مواجهه با این مساله، لازم است مشکل را در خود جست‌وجو کرد، آیا تا کنون درستی یا نادرستی روش و سبک زندگی خویشاوندان تجملگرایتان را مورد تفحص قرار داده‌اید؟ به راستی چرا چنین رفتار می‌کنند؟ آیا منزلت آدمی به فخر‌فروشی است؟ نتیجه آن چیست؟ اصلا چرا باید تجملگرایی کرد؟ و… پاسخ به سوالات فوق می‌تواند نظرگاه واقعی شما را نسبت به این مدل معاشرت‌های خانوادگی مشخص کند، اگر شما هم مانند آنها فکر و رفتار کنید، بی‌گمان دلایلی دارید که از نظر شما مساعد است، اما تائید و عدم تائید آن، حقیقتی است که نیاز به بررسی و کنکاش دارد، اما اگر مخالف سیاق آنان در زندگی هستید، چه لزومی دارد به خاطر خوشایندی احوال آنان، خود را فراموش کنید و ‌‌خود و خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. بهتر است واقعیت وجودتان را آن‌گونه که هست، بشناسید و مطابق با آن عمل کنید.

      نگاه‌های سنتی گاه کار دستمان می‌دهد

      من از قوم شوهر هراس دارم، پیش از ازدواج شنیده بودم مادرشوهر و خواهرشوهر، هر لحظه به دنبال بر پا کردن فتنه‌ای در زندگی هستند، اما امروز به حقیقت آن را در زندگی خودم تجربه می‌کنم. مادر شوهرم، گوش پسرش را با حرف‌هایی که معمولا دروغ است، پر می‌کند و او را به جان من و خانواده‌ام می‌اندازد، من هم تصمیم گرفته‌ام با آنها کمتر رفت و آمد کنم!

      گاه نگاه‌های متعصبانه و سنتی که پیش درآمد نیاکان به زندگی مشترک است، بر نحوه معاشرت زوجین با خانواده‌ها و خویشاوندانشان تاثیر می‌گذارد. برخی زوج‌ها با نگاهی کاملا سنتی و گاه حتی پیشداورانه، پا به زندگی مشترک می‌گذارند و کوچک‌ترین حرکت یکی از اعضای خانواده شوهر یا زن را به معنای خاصی تعبیر می‌کنند و به دنبال آن نیز با یافتن بهانه‌ای قطع ارتباط می‌کنند یا موجب بروز تنش در خانه و زندگی می‌شوند. چه بسا بسیاری از آقایان به تصوری اشتباه می‌گویند: «مادر‌زنم دوست دارد من عبد و عبید خانواده‌‌اش باشم، اما من هرگز اجازه نمی‌دهم او به خواسته‌اش برسد» یا «باید گربه را دم حجله بکشم ، وگرنه باید یک عمر عنوان سنگین زن ذلیلی را یدک بکشم» یا خانم‌ها معتقدند: «باید حساب زندگی را به دست بگیرم ، و گرنه هر لحظه باید منتظر پیغام‌های مادر‌شوهر و خواهر‌شوهرم در زندگی‌ام باشم»، «گاهی لازم است خودی نشان دهم تا خانواده همسرم بفهمند دنیا دست کیست؟ اگر چند وقتی قطع ارتباط کنم حساب کار دستشان می‌آید» و…

      راه‌حل: جور دیگر به سنت‌ها و ضرب‌المثل‌های قدیمی نگاه کنید، چه بسا همیشه مصداق حقیقی ندارند و گاه حتی لازم است بر حسب زمانه در کمیت و کیفیت آنها دخل و تصرف کرد، آیا
      به‌راستی همه اقوام همسر این‌گونه هستند؟ آیا همه آنها به دنبال تفرقه و فتنه هستند؟ و… اصلا سوالی دیگر از شما بپرسیم، چرا شما عنان اداره زندگی‌تان را به دست آنها سپرده‌اید؟ کدام ضعف‌تان باعث شده آنان مدیریت همسرتان را به دست بگیرند؟ چرا همسرتان گوش به فرمان آنان است یا اجازه فرمانداری به آنها می‌دهد؟ و…

      بهتر است چشمانتان را بشویید و جور دیگر به این مساله نگاه کنید، قطعا ضعف‌های شخصیتی و اخلاقی شما یا همسرتان، باب حضور دیگران بر عرصه زندگی‌تان را باز کرده است. از سوی دیگر، با به‌کار گرفتن سیاست و زیرکی مردانه و زنانه است که می‌توانید زمام امور مشترکتان را به کام خود و همسرتان شیرین کنید، به همین دلیل توصیه می‌شود هرگز در مسند تقابل با همسرتان قرار نگیرید، بلکه با اتخاذ تدابیری مفید، او را به جبهه‌ای که خود در آن حضور دارید، سوق دهید، اینجاست که با یک تیر دو نشان می‌زنید؛ هم جلب رضایت همسر و اطرافیانش را برقرار کرده‌اید و هم این‌که خود سکان اداره زندگی‌تان را به دست گرفته‌اید.

      زندگی با رنگ و بوی دخالت

      با همسرم هیچ مشکلی ندارم، اما امان از دخالت‌های بیجای مادر همسرم. نشست و برخاستمان، خورد و خوراک‌مان، خریدمان و همه‌چیز را زیر ذره‌بین می‌گذارد و به هر حال حرفی برای گفتن‌ پیدا می‌کند. چند وقتی است آن‌قدر به ستوه آمده‌ام که رفت و آمدم را با آنها کم کرده‌ام اگر چه بابت این مساله، با همسرم به مشکل برخورده‌ام، اما عطای آن را به لقایش بخشیده‌ام و کمتر رفت و آمد می‌کنم .

      برخی افراد عادت کرده‌اند‌ در هر زمینه مساعد و نامساعدی، در مواقع لزوم یا غیر‌ضروری پا را فراتر از حد خود بگذارند و برای اصلاح ارکان زندگی اطرافیانشان تلاش کنند، اگر‌چه در بسیاری از مواقع، این رفتار بسیار ارزشمند و ستودنی است، اما اگر به وقت مقتضی انجام نشود، قطعا جلوه و معنایی جز دخالت نخواهد داشت. اندک نیستند زوجینی که از دخالت‌های بیجای خانواده‌های پدری و خویشاوندان همسرشان به ستوه آمدند و گاه حتی به این علت نیز، به فکر خاتمه زندگی مشترکشان افتاده‌اند؛ اگر‌چه عده‌ای از زوجین، دخالت را بهانه کرده‌اند تا با دستاویز کردن آن، راه معاشرت را ببندند.

      راه‌حل: در نخستین گام، معنای حقیقی دخالت را برای خود و همسرتان تعریف کنید، چرا که ممکن است دچار اشتباه شده باشید و هر حرکت اطرافیان دور و نزدیک همسرتان را به عنوان دخالت قلمداد کنید، چه بسا بسیاری از صحبت‌ها، بخصوص نصیحت‌های پدرانه یا مادرانه هریک از زوجین، از سر خیرخواهی و دلسوزی است، چرا که آنها سرد و گرم دنیا را چشیده‌اند و تجاربی بس شگرف دارند که بیان آنها بخصوص هنگام بیراهه رفتن عروس و داماد تنها از سر سازش و سازگاری بسیار است، نه سنگ انداختن و دخالت کردن. زوجین گاه رعایت اعتدال و انصاف نمی‌کنند و با بریدن ترمز در جاده زندگی، آنچنان تخت گاز حرکت می‌کنند که هیچ مانعی جلودارشان نخواهد بود. بسیاری از زوجین به جای از بین بردن زمینه دخالت‌های بیجا به دنبال قطع همیشگی دخالت‌هایی هستند که فقط به تصور شخصی خودشان دخالت است، در هر حالی که هیچ اثری از دخالت بیجا در آن یافت نمی‌شود. بی‌شک اگر شما در جاده رانندگی کنید و راننده‌ای بگوید که آب رادیاتور می‌ریزد یا در ماشین باز است، نه‌تنها به او نمی‌گویید شما در کار من دخالت کرده‌اید ‌، بلکه بسیار قدردان و سپاسگزار هم خواهید بود. در صورت مبرهن شدن دخالت باید تلاش کنید همسرتان را همگام و متقاعد با خود بسازید، چرا که با همکاری یکدیگر می‌توانید حدود زندگی مشترکتان را تعیین کرده‌اید و به هیچ‌کس اجازه تخطی از آن خطوط را ندهید و به هنگام تجاوز هم همراه با یکدیگر، سریعا برای رفع آن همفکری و مشورت کنید.

      کینه‌های پنهان، اما همیشه زنده

      از شب عروسی کینه‌ای از مادر همسرم به دل گرفته‌ام که نگو! جلوی مهمانان رو به من کرد و گفت: تا امروز، هر چه کردید سکوت کردیم، از این پس خودتان هستید و زندگی‌تان، مراقب باشید کار به طلاق نکشد! اگرچه به همسرم نمی‌گویم: اما یکی از دلایل مخالفتم برای معاشرت با خانواده‌اش، همین کدورت است.

      کینه‌های پنهان، ازجمله عوامل اساسی در تیرگی روابط زوجین با خویشاوندان دور و نزدیک است. ریشه‌یابی کینه‌ها ما را متوجه عقده‌ها، حسادت‌ها و حقارت‌هایی در درونمان می‌کند که به گونه‌ای کاملا ناهشیار، رفتار و کلام‌مان را هدایت می‌کند. اگر از درون از چیزی رنج نبریم یا آن که از کودکی احساسات و ادراکات منفی و دردناکی نسبت به خود نداشته باشیم، هرگز از کلام و عمل دیگران، هر چند تحقیر‌آمیز و ناراحت‌کننده، آن‌قدر رنجیده خاطر نشده و احساس ناراحتی نمی‌کنیم که دچار کینه‌توزی شویم. خودپنداره و اعتماد به‌نفس پایین ازجمله عوامل اصلی کینه‌ورزی محسوب می‌شود.

      راه‌حل: حس بخشش را تمرین کنید، برای یک‌بار هم که شده چشم بر بدی‌های اطرافیان ببندید و برای مواجهه با ناراحتی‌، شروع به گرفتن ارتباط کنید، یقینا با آغاز رابطه، احساس خوشایندی نسبت به خود خواهید داشت و از این که بار سنگینی را از دوشتان رها کردید، احساس خلاصی خواهید کرد. به خودتان ایمان داشته باشید که بزرگ‌تر از آن هستید که خود می‌اندیشید یا دیگران درباره شما قضاوت می‌کنند.

      شخصیت‌های درونگرای دوست‌داشتنی

      همسرم مرد ساکت و گوشه‌نشینی است و بشدت از رفت و آمدهای خانوادگی بیزار است، در هیچ مهمانی‌ای شرکت نمی‌کند و هر بار به بهانه‌ای رد دعوت می‌کند، جالب است بدانید به خانه پدر و مادر من هم کم می‌آید و اگر با اصرار بسیار در مهمانی شرکت کند، گوشه‌ای از اتاق می‌نشیند و با هیچ‌کس هم گفت‌وگو نمی‌کند!

      برخی زوجین علت تمایل نداشتن همسر برای برقراری ارتباط را به چگونگی رفتارهای خود و خانواده نسبت می‌دهند این در حالی است که بسیاری از اوقات مشکل از خود همسر است. برای پی بردن به این موضوع باید بدانید آیا همسرتان برای ارتباط با دیگران از جمله خانواده و دوستان شما بی‌انگیزه است یا از انجام هر رفت و آمدی حتی ارتباط با اقوام خویش هم امتناع می‌کند؟! اگر همسرتان به طور کلی فرد منزوی و گوشه‌گیری است و از برقراری هر ارتباطی اجتناب می‌کند، باید بدانید همسر شما فردی درونگراست.

      راه‌حل: کسانی که همسر درونگرا دارند، معمولا همیشه در عذاب و ناراحتی این مساله هستند که چرا همسرشان در مهمانی‌ها و رفت و آمدهای خانوادگی مشایعت‌شان نمی‌کند،
      اگر‌چه شاید زندگی با همسر درونگرا سخت و مشکل باشد، اما شما با علم بر چگونگی شخصیت همسرتان می‌توانید تبعات اخلاقی و رفتاری او را بپذیرید، بهتر است او را همان‌گونه که هست بپذیرید و هرگز از این لحاظ او را تحت فشار قرار ندهید، بی‌گمان عطوفت، مهربانی و کلام نرم می‌تواند ایشان را از لاک تنهایی در بیاورد و به سمت ارتباطاتی هر‌چند کوتاه و مختصر سوق دهد. اگر خود درونگرا هستید، بهتر است از نگاه همسرتان هم به نظاره این موضوع بنشینید، گاهی لازم است برخلاف میل باطنی‌تان همراه او شوید و اجازه دهید همسرتان هم لحظات شیرینی را از با هم بودنتان تجربه کند، چرا که شما همسر او هستید و باید برای برآورده‌کردن حداقل نیازهای همسرتان، نهایت تلاش‌تان را داشته باشید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , آوریل 20, 2018 @ 9:35 ق.ظ

      اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده‌ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که معمولا با دیگران رفت‌و‌آمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده‌اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می‌شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره‌های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می‌شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟

      به گزارش سلامت نیوز به نقل از چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم، هشت سال‌ است ازدواج کرده‌ام، اما هنوز دائما بر سر رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی با همسرم مشاجره داریم. وقتی به او می‌گویم به یک مهمانی رسمی دعوت شده‌ایم و لازم است تو هم آنجا باشی، هزار بهانه می‌آورد که مهمانی را کنسل کند. من هم که دیگر خسته شده‌ام؛ نمی‌توانم تنها به مهمانی‌هایی که دعوت می‌شوم، بروم. دوستان و آشنایان مدام سوال پیچم می‌کنند که شوهرت کجاست؟ چرا او نمی‌آید؟ نکند با هم مشکلی دارید؟ از ما خوشش نمی‌آید؟ و…

      اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده‌ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که معمولا با دیگران رفت‌و‌آمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده‌اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می‌شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره‌های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می‌شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟

      دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه

      دیدارهای خانوادگی‌شان مرا خسته کرده است. از صبح تا شب خانه پدرش است که هیچ، در طول هفته هم به خانه دایی، خاله، عمه و عمو و… سر می‌زنند، همسرم انتظار دارد من با تمام خستگی طول روز همراه او باشم و مهمانی‌های عصرانه و شبانه‌اش را با او گز کنم، اوایل ازدواج‌مان گوش به فرمان بودم، اما حالا دیگر به خاطر مشغله کاری بسیار نمی‌توانم از عهده انجام این کار برآیم، این مساله باعث ناراحتی همسرم شده است، من هم خسته از رفت و آمد‌های زیاد شمشیر را از رو بسته و مدتی است با خانواده همسر و خویشاوندانش قطع مراوده کرده‌ام.

      گاهی ارتباط یکی از زوجین با خانواده پدری یا خویشاوندان خارج از حد معقول است، تا جایی که ممکن است زوج آنچنان خود را مقید به تبعیت از این الگوی رفت و آمد کند که حل مشکلات خانوادگی و خویشاوندی را بر حل مشکلات زناشویی خود ترجیح دهد. بی‌تردید دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه، در نهایت روزی باعث می‌شود عنان صبر همسر گسسته شود یا زبان به اعتراض بگشاید یا با سرسختی بسیار، مانع از رفت‌و‌آمدهای خانوادگی و فامیلی شود.

      راه‌حل: برخی زوجین، نابلد راه هستند و متمایلند مسیر دنیای متاهلی را مانند دوران مجردی طی کنند، کار عبثی که نتیجه‌ای جز اختلاف نخواهد داشت. اگر شما هم چنین مشکلی دارید، بهتر است تا دیرتر از این نشده فکری برای احوال نامساعدتان کنید، طی گفت‌وگویی صمیمانه با همسر، میزان علاقه‌مندی‌ به رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی، چرایی و چگونگی آن را مورد توجه قرار دهید و با توجه به شرایط زندگی‌تان، برای آن برنامه‌ریزی کنید و با تنظیم قراردادی دونفره، برای اجرای آن، تمامی تلاش‌تان را به کار گیرید.

      مکالمات تلفنی که پایانی ندارد

      تا فرصتی به دست می‌آید، گوشی تلفن را برمی‌دارد و ساعت‌ها با مادر و خواهر یا اقوامش به گفت‌وگو می‌نشیند، بارها به او متذکر شده‌ام که این رفتارش را ترک کند، اما یک گوشش در است و گوش دیگرش دروازه! بکرات شنیده‌ام برخی از رازهای مگوی زندگی‌مان را به طور کاملا سهوی، پیش آنها فاش کرده است، همسرم متوجه حریم خصوصی زندگی من و خود نیست، به خاطر این رفتار اشتباه همسرم، نسبت به اقوامش حساسیت خاصی پیدا کرده‌ام تا آنجا که دوست ندارم با هیچ‌یک از آنها رفت و آمد کنم.

      مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدین یا خویشاوندان دور و نزدیک، از جمله دلایل دیگری است که به بروز کینه و کدورت و همچنین کاهش رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی منجر می‌شود.

      برخی زوجین، آن‌قدر وابسته به خانواده هستند که حریم خصوصی زندگی مشترک‌شان را فراموش می‌کنند، گاه حتی‌ هنگام حضور درکنار همسر، مشغول مکالمات تلفنی طولانی‌مدت می‌شوند، اگرچه بی‌شک موضوع صحبت چیزی فراتر از بازگو کردن مسائل روزمره زندگی نیست، اما همین گفت‌وگوهای ساده یا حتی پیش‌پا افتاده باعث می‌شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر نیز فکر کند در تصمیم‌گیری‌های زندگی مشترکش همیشه ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد، حال آن که ممکن است هیچ دخالت مبرهن و واضحی بر این امر موجود نباشد، اما به صرف همین مکالمات بی‌پایه و اساس است که گاهی دودمان ارتباطی بین خانواده‌ها بر باد می‌رود.

      البته ناگفته نماند تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان، این امر را طبیعی می‌نمایاند که دیگران دستی بر آتش داشته باشند و این خود عاملی است که به شکل‌گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر می‌شود.

      راه‌حل: لازم است شما و همسرتان در نوع و نحوه ارتباط خود با خویشاوندان تجدید‌نظر کنید، چه‌بسا رعایت نکردن حریم شخصی می‌تواند زندگی زوج را با مصائب چندی مواجه کند. گفت‌وگوهای باری به هر جهت در نهایت به دخالت و کنجکاوی‌هایی می‌رسد که معمولا راهکارهایی شخصی هم به دنبال خواهد داشت و این همان عاملی است که موجب بروز اختلاف و کینه زوجین نسبت به هم و اطرافیانشان می‌شود. زوجین باید به دنبال کسب اعتماد و امنیت به یکدیگر باشند، نه آن که همدیگر را نسبت به این مهم نگران و حساس کنند. اگر شما خاطی این ماجرا هستید، با اندکی تفکر به عواقب کارتان بیندیشید یا اثرات منفی برخی از این گفت‌وگو‌های پیشین‌تان را در زندگی امروز مورد توجه قرار دهید، بی‌شک به این نتیجه می‌رسید که برای تماس‌های تلفنی غیر‌ضروری خود باید به فکر چاره‌ای اساسی باشید!

      امان از حسادت و مقایسه‌های فامیلی

      راست می‌گویند: «ژیان ماشین نمی‌شه، باجناق فامیل نمی‌شه»، از زمانی که خواهر همسرم ازدواج کرده، روزگار به کام من سیاه شده است، پیش از این ارج و قربی داشتم، اما حالا با ورود این تازه داماد، پدر خانمم، آن‌قدر آقای مهندس می‌گوید و تعارف‌های رنگارنگ به او می‌کند که انگار من مهمان خانه آنها نیستم، طاقت این رفتارها را ندارم، حالا من چون نتوانسته‌ام تحصیلات آکادمیک داشته باشم، قابل ارزش و احترام نیستم، باجناق گرامی هم که مدام از گوشه چشمان خود مرا نظاره می‌کنند و میلی به سخن گفتن با من نشان نمی‌دهند و… من برای خودم ارزش قایل هستیم، تصمیم گرفته‌ام رفت و آمدم را کمتر کنم تا بیش از این تحقیر نشوم!

      در برخی خانواده‌ها یک خواهر و برادر یا یک عروس و داماد وجود دارد که از ابعاد مختلفی ممکن است بر دیگر اعضای خانواده برتری و ارجحیت داشته باشد، معمولا این فرد نیز بسیار مورد تعریف و تمجید و ستایش خانواده قرار می‌گیرد؛ به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه بوده، اما دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی مناسبی برخوردار نیست، یقینا در چنین شرایطی، فردی که در ابعاد مختلف در جایگاه پایین‌تری قرار دارد، چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت‌ها و برداشت‌های شخصی خویش، احساس حسادت و حقارت بسیار می‌کند و به موجب آن نیز ممکن است علاقه و تمایلی به تعامل با اعضای خانواده همسر نداشته باشد، چه‌بسا این فکر و احساس که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می‌شوند، موجب تکدر خاطر و ناراحتی‌اش می‌شود.

      راه‌حل: اگر چه نمی‌توان منکر برخی رفتارهای ناپخته اطرافیان نسبت به برخی عزیز کرده‌ها شد، اما به یقین ترک معاشرت هم چاره کار نیست. از سوی دیگر، گاهی احساس حسادت و حقارت باعث می‌شود که فرد مبتلا به آن در تفسیر رفتار‌ها و گفته‌های اطرافیان دچار سوء‌تفاهم شده و برداشت‌های شخصی که گاه کاملا برخاسته از آن احساس ضعف است، به گونه‌ای کاملا اغراق شده، نمایان شود. علت هر چه باشد، این شما هستید که باید برای رهایی و خلاصی خود کاری کنید، بهتر است خود را آن‌گونه که هستید بپذیرید و برای بروز توانایی‌ها و استعدادهای خود تلاش کنید، زیرا شما هم دارای نقاط قوتی هستید که دیگران از آن بی‌نصیب هستند، با شناسایی آنها، مسیر دیگری از ارتباط با خویشاوندان همسرتان تجربه کنید.

      زخم زبان‌های همیشگی

      زبان که نیست، صد رحمت به نیش مار؛ هر بار که با خویشاوندان همسرم مواجه می‌شوم، اضطرابی تمام وجودم را فرامی‌گیرد که مدام با خودم می‌گویم کاش می‌شد به این مهمانی نیایم و با این افراد مواجه نشوم. در هر لحظه مهمانی، نگاه‌های معنادار، حرف کنایه‌دار و نیشدارشان چون نیشتری قلبم را به درد می‌آورد، واقعا آن‌قدر از این مساله مستاصل هستم که گاه فکر می‌کنم این بار آخر است، دیگر نمی‌خواهم آنها را ببینم!

      خودشیفتگی و زخم زبان‌های اعضای خانواده همسر یا یکی از خویشاوندان، نقش بسزا و مبرهنی در شروع یا تداوم مشکلات رفت و آمدهای فامیلی دارد. برخی افراد عفت کلام ندارند و نمی‌دانند در چه زمان، چه سخنی را به زبان بیاورند یا حریم نمی‌شناسند و ناپخته فکرشان را به زبان جاری می‌سازند اگر چه گاهی هم در قالب شوخی، نیش بر روح و روان دیگری می‌زنند و گاهی اوقات حتی بدون توجه به مسند طرف مقابل و چگونگی شخصیت وی، ناگفتنی‌ها را می‌گویند و به تبع آن نیز خواهان ادامه گفت‌وگو می‌شوند. از سوی دیگر، برخی خویشاوندان جز کنجکاوی در زندگی دیگران کاری ندارند، دائم به دنبال حرف و حدیث هستند و از کوچک‌ترین کلام و رفتار سوء استفاده کرده و کوهی از کاه می‌سازند که ممکن است زمینه‌ای برای شروع اختلافات و مشاجرات خانوادگی و فامیلی شود.

      راه‌حل: تفاوت‌های رفتاری، گفتاری و منشی از‌جمله خصیصه‌هایی است که از هر فرد به فردی با توجه به اصالت خانوادگی، تربیتی، موقعیت اجتماعی و فرهنگی متغیر است، به همین دلیل همه افراد در برخوردهای خانوادگی و اجتماعی ممکن است با افرادی مواجه شوند که رفتار و کلامشان چندان مطابق با میل و چارچوب آنها نباشد، حال اگر این مساله در خانواده همسر اتفاق بیفتد، عده‌ای از همسران، به گونه‌ای ناشایست وارد میدان عمل می‌شوند؛ مثلا ممکن است از موضع برتری خود با آن مقابله کنند یا این مشکل را همچون پتکی، دائم بر سر همسرشان فرود آورند؛ اگر چه می‌توان به گونه‌ای کاملا مدبرانه هم این مساله را مورد توجه قرار داد، بی‌تردید شایسته نیست همسر شما تاوان اشتباهات اطرافیانش را بدهد، پس او را نباید باعث این امر بدانید و اوقات تلخی کنید، از طرفی می‌توانید با جلب رضایت و توافق با همسرتان، شیوه ارتباطی خود با افراد خاطی را تغییر دهید، البته منظورمان مانند آنها رفتار کردن نیست، بلکه رفتار به طریقی است که بتوانید اعاده حیثیت کنید و زیر بار حرف‌های ناشایست آنها کمر خم نکنید؛ مثلا در مقابل شوخی‌هایی که به گونه‌ای حالت تمسخر دارند، به آنها بگویید: «نگاه جالبی به مسائل دور و بر‌تان دارید، اما قطعا مورد پسند خیلی‌ها نیست!» در بیان این عبارت تلاش کنید بر خودتان مسلط باشید، چه بسا آنان نباید متوجه میزان ناراحتی شما از این قضیه شوند، زبان بدنتان را هماهنگ با لحن کلامتان کنید، گویی که فقط ابراز عقیده می‌کنید.

      و اما ماجرای از دماغ فیل افتاده‌های فامیل

      آن‌قدر از خود متشکر هستند که هیچ‌کس را نمی‌بینند و نمی‌شنوند، از این که مهمان خانه‌شان باشم یا میزبانشان، احساس خوشایندی ندارم، مدام باید خودم را چک کنم، طوری سخن نگویم یا رفتار نکنم که باب دل آنها نباشد! برای همین تصمیم گرفته‌ام اصلا رفت و آمدی نکنم.

      از همان نخستین لحظه دیدار به جای سلام و احوالپرسی گرم و صمیمانه، آنچنان خانه و زندگی، خورد و خوراک، مسافرت‌ها و تفریح‌ها یا نوع پوشش‌شان را به رخ‌تان می‌کشند که نسبت فامیلی‌تان را به کل فراموش می‌کنید. هر‌یک از ما از خانواده‌های پر افاده و تجملگرایی که با نحوه کلام و رفتارشان توانسته‌اند‌ شان و شرافت والای انسانی را به دون‌ترین حالات تنزل دهند، شنیده‌ایم. گذشت و فداکاری، ابراز عشق و محبت، احساس نگرانی نسبت به احوالات هم، دلسوزی و مهربانی، کمک‌حال هم بودن و… حلقه گمشده ارتباطات خویشاوندی و خانوادگی امروز است، و شاید به همین دلیل اساسی است که یکی از همسران تاب تحمل چنین رفتارهای ناپخته و کودکانه را نداشته و فرار را بر‌ قرار ترجیح می‌دهد، اگر چه حتی همسرش موافق با این مدل معاشرت‌ها و مراوده‌های خانوادگی و خویشاوندی باشد.

      راه‌حل: برای مواجهه با این مساله، لازم است مشکل را در خود جست‌وجو کرد، آیا تا کنون درستی یا نادرستی روش و سبک زندگی خویشاوندان تجملگرایتان را مورد تفحص قرار داده‌اید؟ به راستی چرا چنین رفتار می‌کنند؟ آیا منزلت آدمی به فخر‌فروشی است؟ نتیجه آن چیست؟ اصلا چرا باید تجملگرایی کرد؟ و… پاسخ به سوالات فوق می‌تواند نظرگاه واقعی شما را نسبت به این مدل معاشرت‌های خانوادگی مشخص کند، اگر شما هم مانند آنها فکر و رفتار کنید، بی‌گمان دلایلی دارید که از نظر شما مساعد است، اما تائید و عدم تائید آن، حقیقتی است که نیاز به بررسی و کنکاش دارد، اما اگر مخالف سیاق آنان در زندگی هستید، چه لزومی دارد به خاطر خوشایندی احوال آنان، خود را فراموش کنید و ‌‌خود و خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. بهتر است واقعیت وجودتان را آن‌گونه که هست، بشناسید و مطابق با آن عمل کنید.

      نگاه‌های سنتی گاه کار دستمان می‌دهد

      من از قوم شوهر هراس دارم، پیش از ازدواج شنیده بودم مادرشوهر و خواهرشوهر، هر لحظه به دنبال بر پا کردن فتنه‌ای در زندگی هستند، اما امروز به حقیقت آن را در زندگی خودم تجربه می‌کنم. مادر شوهرم، گوش پسرش را با حرف‌هایی که معمولا دروغ است، پر می‌کند و او را به جان من و خانواده‌ام می‌اندازد، من هم تصمیم گرفته‌ام با آنها کمتر رفت و آمد کنم!

      گاه نگاه‌های متعصبانه و سنتی که پیش درآمد نیاکان به زندگی مشترک است، بر نحوه معاشرت زوجین با خانواده‌ها و خویشاوندانشان تاثیر می‌گذارد. برخی زوج‌ها با نگاهی کاملا سنتی و گاه حتی پیشداورانه، پا به زندگی مشترک می‌گذارند و کوچک‌ترین حرکت یکی از اعضای خانواده شوهر یا زن را به معنای خاصی تعبیر می‌کنند و به دنبال آن نیز با یافتن بهانه‌ای قطع ارتباط می‌کنند یا موجب بروز تنش در خانه و زندگی می‌شوند. چه بسا بسیاری از آقایان به تصوری اشتباه می‌گویند: «مادر‌زنم دوست دارد من عبد و عبید خانواده‌‌اش باشم، اما من هرگز اجازه نمی‌دهم او به خواسته‌اش برسد» یا «باید گربه را دم حجله بکشم ، وگرنه باید یک عمر عنوان سنگین زن ذلیلی را یدک بکشم» یا خانم‌ها معتقدند: «باید حساب زندگی را به دست بگیرم ، و گرنه هر لحظه باید منتظر پیغام‌های مادر‌شوهر و خواهر‌شوهرم در زندگی‌ام باشم»، «گاهی لازم است خودی نشان دهم تا خانواده همسرم بفهمند دنیا دست کیست؟ اگر چند وقتی قطع ارتباط کنم حساب کار دستشان می‌آید» و…

      راه‌حل: جور دیگر به سنت‌ها و ضرب‌المثل‌های قدیمی نگاه کنید، چه بسا همیشه مصداق حقیقی ندارند و گاه حتی لازم است بر حسب زمانه در کمیت و کیفیت آنها دخل و تصرف کرد، آیا
      به‌راستی همه اقوام همسر این‌گونه هستند؟ آیا همه آنها به دنبال تفرقه و فتنه هستند؟ و… اصلا سوالی دیگر از شما بپرسیم، چرا شما عنان اداره زندگی‌تان را به دست آنها سپرده‌اید؟ کدام ضعف‌تان باعث شده آنان مدیریت همسرتان را به دست بگیرند؟ چرا همسرتان گوش به فرمان آنان است یا اجازه فرمانداری به آنها می‌دهد؟ و…

      بهتر است چشمانتان را بشویید و جور دیگر به این مساله نگاه کنید، قطعا ضعف‌های شخصیتی و اخلاقی شما یا همسرتان، باب حضور دیگران بر عرصه زندگی‌تان را باز کرده است. از سوی دیگر، با به‌کار گرفتن سیاست و زیرکی مردانه و زنانه است که می‌توانید زمام امور مشترکتان را به کام خود و همسرتان شیرین کنید، به همین دلیل توصیه می‌شود هرگز در مسند تقابل با همسرتان قرار نگیرید، بلکه با اتخاذ تدابیری مفید، او را به جبهه‌ای که خود در آن حضور دارید، سوق دهید، اینجاست که با یک تیر دو نشان می‌زنید؛ هم جلب رضایت همسر و اطرافیانش را برقرار کرده‌اید و هم این‌که خود سکان اداره زندگی‌تان را به دست گرفته‌اید.

      زندگی با رنگ و بوی دخالت

      با همسرم هیچ مشکلی ندارم، اما امان از دخالت‌های بیجای مادر همسرم. نشست و برخاستمان، خورد و خوراک‌مان، خریدمان و همه‌چیز را زیر ذره‌بین می‌گذارد و به هر حال حرفی برای گفتن‌ پیدا می‌کند. چند وقتی است آن‌قدر به ستوه آمده‌ام که رفت و آمدم را با آنها کم کرده‌ام اگر چه بابت این مساله، با همسرم به مشکل برخورده‌ام، اما عطای آن را به لقایش بخشیده‌ام و کمتر رفت و آمد می‌کنم .

      برخی افراد عادت کرده‌اند‌ در هر زمینه مساعد و نامساعدی، در مواقع لزوم یا غیر‌ضروری پا را فراتر از حد خود بگذارند و برای اصلاح ارکان زندگی اطرافیانشان تلاش کنند، اگر‌چه در بسیاری از مواقع، این رفتار بسیار ارزشمند و ستودنی است، اما اگر به وقت مقتضی انجام نشود، قطعا جلوه و معنایی جز دخالت نخواهد داشت. اندک نیستند زوجینی که از دخالت‌های بیجای خانواده‌های پدری و خویشاوندان همسرشان به ستوه آمدند و گاه حتی به این علت نیز، به فکر خاتمه زندگی مشترکشان افتاده‌اند؛ اگر‌چه عده‌ای از زوجین، دخالت را بهانه کرده‌اند تا با دستاویز کردن آن، راه معاشرت را ببندند.

      راه‌حل: در نخستین گام، معنای حقیقی دخالت را برای خود و همسرتان تعریف کنید، چرا که ممکن است دچار اشتباه شده باشید و هر حرکت اطرافیان دور و نزدیک همسرتان را به عنوان دخالت قلمداد کنید، چه بسا بسیاری از صحبت‌ها، بخصوص نصیحت‌های پدرانه یا مادرانه هریک از زوجین، از سر خیرخواهی و دلسوزی است، چرا که آنها سرد و گرم دنیا را چشیده‌اند و تجاربی بس شگرف دارند که بیان آنها بخصوص هنگام بیراهه رفتن عروس و داماد تنها از سر سازش و سازگاری بسیار است، نه سنگ انداختن و دخالت کردن. زوجین گاه رعایت اعتدال و انصاف نمی‌کنند و با بریدن ترمز در جاده زندگی، آنچنان تخت گاز حرکت می‌کنند که هیچ مانعی جلودارشان نخواهد بود. بسیاری از زوجین به جای از بین بردن زمینه دخالت‌های بیجا به دنبال قطع همیشگی دخالت‌هایی هستند که فقط به تصور شخصی خودشان دخالت است، در هر حالی که هیچ اثری از دخالت بیجا در آن یافت نمی‌شود. بی‌شک اگر شما در جاده رانندگی کنید و راننده‌ای بگوید که آب رادیاتور می‌ریزد یا در ماشین باز است، نه‌تنها به او نمی‌گویید شما در کار من دخالت کرده‌اید ‌، بلکه بسیار قدردان و سپاسگزار هم خواهید بود. در صورت مبرهن شدن دخالت باید تلاش کنید همسرتان را همگام و متقاعد با خود بسازید، چرا که با همکاری یکدیگر می‌توانید حدود زندگی مشترکتان را تعیین کرده‌اید و به هیچ‌کس اجازه تخطی از آن خطوط را ندهید و به هنگام تجاوز هم همراه با یکدیگر، سریعا برای رفع آن همفکری و مشورت کنید.

      کینه‌های پنهان، اما همیشه زنده

      از شب عروسی کینه‌ای از مادر همسرم به دل گرفته‌ام که نگو! جلوی مهمانان رو به من کرد و گفت: تا امروز، هر چه کردید سکوت کردیم، از این پس خودتان هستید و زندگی‌تان، مراقب باشید کار به طلاق نکشد! اگرچه به همسرم نمی‌گویم: اما یکی از دلایل مخالفتم برای معاشرت با خانواده‌اش، همین کدورت است.

      کینه‌های پنهان، ازجمله عوامل اساسی در تیرگی روابط زوجین با خویشاوندان دور و نزدیک است. ریشه‌یابی کینه‌ها ما را متوجه عقده‌ها، حسادت‌ها و حقارت‌هایی در درونمان می‌کند که به گونه‌ای کاملا ناهشیار، رفتار و کلام‌مان را هدایت می‌کند. اگر از درون از چیزی رنج نبریم یا آن که از کودکی احساسات و ادراکات منفی و دردناکی نسبت به خود نداشته باشیم، هرگز از کلام و عمل دیگران، هر چند تحقیر‌آمیز و ناراحت‌کننده، آن‌قدر رنجیده خاطر نشده و احساس ناراحتی نمی‌کنیم که دچار کینه‌توزی شویم. خودپنداره و اعتماد به‌نفس پایین ازجمله عوامل اصلی کینه‌ورزی محسوب می‌شود.

      راه‌حل: حس بخشش را تمرین کنید، برای یک‌بار هم که شده چشم بر بدی‌های اطرافیان ببندید و برای مواجهه با ناراحتی‌، شروع به گرفتن ارتباط کنید، یقینا با آغاز رابطه، احساس خوشایندی نسبت به خود خواهید داشت و از این که بار سنگینی را از دوشتان رها کردید، احساس خلاصی خواهید کرد. به خودتان ایمان داشته باشید که بزرگ‌تر از آن هستید که خود می‌اندیشید یا دیگران درباره شما قضاوت می‌کنند.

      شخصیت‌های درونگرای دوست‌داشتنی

      همسرم مرد ساکت و گوشه‌نشینی است و بشدت از رفت و آمدهای خانوادگی بیزار است، در هیچ مهمانی‌ای شرکت نمی‌کند و هر بار به بهانه‌ای رد دعوت می‌کند، جالب است بدانید به خانه پدر و مادر من هم کم می‌آید و اگر با اصرار بسیار در مهمانی شرکت کند، گوشه‌ای از اتاق می‌نشیند و با هیچ‌کس هم گفت‌وگو نمی‌کند!

      برخی زوجین علت تمایل نداشتن همسر برای برقراری ارتباط را به چگونگی رفتارهای خود و خانواده نسبت می‌دهند این در حالی است که بسیاری از اوقات مشکل از خود همسر است. برای پی بردن به این موضوع باید بدانید آیا همسرتان برای ارتباط با دیگران از جمله خانواده و دوستان شما بی‌انگیزه است یا از انجام هر رفت و آمدی حتی ارتباط با اقوام خویش هم امتناع می‌کند؟! اگر همسرتان به طور کلی فرد منزوی و گوشه‌گیری است و از برقراری هر ارتباطی اجتناب می‌کند، باید بدانید همسر شما فردی درونگراست.

      راه‌حل: کسانی که همسر درونگرا دارند، معمولا همیشه در عذاب و ناراحتی این مساله هستند که چرا همسرشان در مهمانی‌ها و رفت و آمدهای خانوادگی مشایعت‌شان نمی‌کند،
      اگر‌چه شاید زندگی با همسر درونگرا سخت و مشکل باشد، اما شما با علم بر چگونگی شخصیت همسرتان می‌توانید تبعات اخلاقی و رفتاری او را بپذیرید، بهتر است او را همان‌گونه که هست بپذیرید و هرگز از این لحاظ او را تحت فشار قرار ندهید، بی‌گمان عطوفت، مهربانی و کلام نرم می‌تواند ایشان را از لاک تنهایی در بیاورد و به سمت ارتباطاتی هر‌چند کوتاه و مختصر سوق دهد. اگر خود درونگرا هستید، بهتر است از نگاه همسرتان هم به نظاره این موضوع بنشینید، گاهی لازم است برخلاف میل باطنی‌تان همراه او شوید و اجازه دهید همسرتان هم لحظات شیرینی را از با هم بودنتان تجربه کند، چرا که شما همسر او هستید و باید برای برآورده‌کردن حداقل نیازهای همسرتان، نهایت تلاش‌تان را داشته باشید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

  • نيلوفر , آوریل 18, 2018 @ 4:59 ق.ظ

    سلام، ممنون از راهنمایهاتون، من قبلا هم پیام دادم، چهار ساله که ازدواج کردم و شوهرم یک هفته قبل از عقد و سفرمون به خارج از ایران بهم خیانت کرد و من نتونستم تو اون تایم کم تصمیم بگیرم و الان دیگه نمی تونم تحمل کنم، زندگیمو دوست دارم نمی خوام از هم بپاشه هر شب دارم تا صبح گریه میکنم من هفت سال این زندگی آرزوم بود ولی الان به خاطر کاری که شوهرم کرده باید زندگیمو از هم بپاشونم، خودشم راضیه با جدا شدنمون ولی برای هردومون خیلی سخته، مشکلم اینه اصلا احساس پشیمونی نمیکنه ترسم ازینه بچه دار شیم زندگیمونو ببریم جلو ولی دوباره اونکارو کنه اونوقت من با شرایط بدتری مجبورم جدا شم ازش ، میگه دیگه این کارو نمیکنه ولی من نمی تونم باور کنم ، می ترسم باهاش برم جلو، دلم نمی خواد بهم دست بزنه نمی تونم، من خیلی آروم بهش میگم که از دستش ناراحتم ولی اون سریع عصبی میشه و شروع میکنه داد زدن و همش میگه تو زندگی منو خراب کردی اگه نمی تونستی با این قضیه کنار بیای نباید عروسی میکردی ، اوکی راست میگه ولی من چطوری تو یه هفته میزدم زیر همه چی ؟ من خودم تو شوک بودم چطوری موضوعو به خانوادم میگفتم؟ الانم میگه به مامانم اینا نگو چرا داری جدا میشی منو خراب نکن بگو با هم نساختیم، اگه دادش کوچیکم نبود خودمو میکشتم، فقط دلم نمی خواد زندگی اونو خراب کنم ، شوهرم منو مسئول همه چی میدونه هر اتفاقی میفته میگه تقصیر توعه چون یسره با من در حال دعوا کردنی، همش منو تحقیر میکنه میگه همه ازت فرار میکنن هیچکی نمی تونه کنارت بمونه ، خیلی احساس تنهایی میکنم هم اینکه از خانوادم دورم هم اینکه نمی تونم یه کلمه به کسی چیزی بگم ، خیلی میترسم بعد طلاق چی میشه، خانوادم چطور برخورد میکنن؟ زندگی خودم به کجا میره؟ من الان سی سالمه دیگه کی زندگی کنم؟ شرایط رفتن پیش مشاورو ندارم چون زبانم دراون حد نیست، شوهرم هم اصلا به فکر درست کردن هیچی نیست هر وقت من ناراحتم بهم میگه ازم متنفره و آتیش منو تندتر میکنه، لطفا کمکم کنید،ممنون

    • مشاور , آوریل 20, 2018 @ 7:53 ق.ظ

      با سلام
      ببینید دوست گرامی کاملا حق با شماست و شرایط سختی است برای یک زن که شاهد خیانت باشد و باز هم بخواهددزندگی اش را بسازد ولی طرف مقابل به هیچ وجه با مساله کنار نیاید و نتواند مساله را بپذیرد ..به هر حال یک نکته اساسی همین مساله است ..که شما با همه شرایطی که فرمودید برادر کوچکتر و ابرو ریزی و هر چیزی بخواهید ادامه دهید یا خیر ؟؟درسته تصمیم بسیار سختی است ولی به این نکتهوهم توجهوداشته باشید که به ۶ر حال برای ایشون این روابط و این نوع زندگی کاملا حل شده است و ظاهرا هیچ ابایی هم ندارند که بخواهند دراینده وچنین رفتاری را تکرار کنند و کسی که اصلا درراین مسائل نگرانی ندارد اگر بعدا فرزندی داشته باشید که شرایط برای تصمیم گیری سخت تر شود وو از طرفی دررزندگی قرار بگیرید که این مسائل برای طرف مقابل حل شده باشد واقعا چه می کنید طبیعتا شرایط سختی خواهددبود ..پس اکنونوحتماوحضوری مراجعه داشت۶ باشید و امیدوارم مساله به درستی حل شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , آوریل 20, 2018 @ 9:33 ق.ظ

      رفتارهای مناسب بعد ازخیانت همسر

      خیلی فرقی نمی کند اسمش را چه بگذاریم، «خیانت»، «بی وفایی»، «کم مهری» یا «ظلم» اسمش هرچه باشد. پیامد ها و آسیب هایش یکی است. آسیبی به بزرگی کشتن یک زندگی. همان زندگی مشترکی که روزگاری نه چندان دور باامید به وفاداری و با آرزوی داشتن روزهایی شاد آغاز شد. متوجه می شوید که همسرتان خیانتکار و بی وفا است، این امر شما را واقعا ناراحت کرده و ضربه سختی به شما وارد می سازد. تصور می کردید که ازدواج سبب می شود تا همسرتان دیگر هیچ گاه به خود اجازه بد عهدی و خیانت ندهد، اما کارها مطابق میل شما پیـش نرفـت. هنوز هم زمانیکه یاد کارهایی که او انجام داده است، می افتید، احساس ناراحتی میکنید. چگونـه می تـوانید آزار و اذیت ها را به دست فراموشی سپرده، همسر بی وفای خود را ببخشید و زندگی مشترک خود را از خطر نابودی نجات دهید؟فال روزانه

      رفتار با همسر خیانتکار

      بعد از خیانت همسرم چه کنم؟

      برای برخورد مناسب به نسبت دشواری مسئله به زمان بیشتری نیاز دارید.مراحلی که برایتان خواهیم گفت شما را در این مسیر هدایت می کنند.
      ۱- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است.
      ۲- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است.
      ۳- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل:حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید.
      ۴- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف نکنید.

      همچنین بخوانید : تمام دانستنیها و اطلاعات مربوط به روابط زن و شوهر
      ۵- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.
      ۶- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید.
      ۷- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.
      ۸- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.
      ۹- به دنبال مشاوره بروید. سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید.
      ۱۰- حداقل یک روز به خود فرصت دهید.
      ۱۱- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید و به سرسپردگی خود ادامه دهید به راحتی از بین برود. از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.
      ۱۲- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد.
      ۱۳- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسایل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس بعد از ضربه روحی شده اید و باید هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
      ۱۴- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.

      ۱۵- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و همسرداری،آیین همسرداری ،ناگفته های مسایل زناشویی – درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.

      توجه:
      ۱) بی وفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشات گرفته از سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود داشته باشد و … به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آنرا متوجه نخواهید شد.
      ۲) نوع خیانت، معمولا فهم و درک آنرا راحت تر می کند. آیا به یک شب ختم می شود؟ به دلیل مشکلات زندگی بروز کرده؟ اعتیاد به برقراری رابطه جنسی بوده؟ آیا خیانت صرفا برای خاتمه دادن به زندگی مشترک بوده؟
      ۳) به خاطر داشته باشید که زندگیتان با گذشته فرق کرده و باید ناراحتی به وجود آمده را تسکین دهید.
      ۴) به طور مشابه می توان گفت که مرگ نزدیکان نیز باعث بروز غم و اندوه می شود (از عدم پذیرش از سوی فرد شروع می شود، بعد خشم، عصبانیت، کشمکش، افسردگی و در نهایت به پذیرش ختم می شود) پس چنین مسایلی بدین معنا نیستند که زندگی به پایان رسیده است و شما دیگر قادر به ادامه دادن آن نیستید، چرا که در اصل شما این توانایی را در وجود خود دارید و تنها مشکل به کارگیری ان است که کمی دشوار می باشد.
      ۵) پیش از اینکه خانواده خود و یا همسرتان را در جریان بد عهدی او قرار دهید، مجددا بر روی این امر فکر کنید. افراد خانواده می توانند کینه ها را برای مدت زمان بیشتری نگه دارند و شرایط را بدتر کنند.

      • نيلوفر , آوریل 21, 2018 @ 1:29 ب.ظ

        سلام، ممنون از جوابتون، من نمی تونم حضوری به مشاور رجوع کنم، اگر شما امکان آنلاین (اسکایپ یا ایمو) مشاوره کردن رو دارید لطفا اکانت یک مشاور رو برای من ارسال کنید، بازم ممنونم ازتون

  • علی , می 1, 2018 @ 12:30 ب.ظ

    باسلام خانم بنده باخانواده من مشکل پداکرده ودیگه اونجا نمیاد وپچهمونم نیمیزاره ببرم اونجا وازخانواده من متنفر شده باید چکار کرد ممنون میشم جواب بدین

    • مشاور , می 1, 2018 @ 1:48 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز نمیشه گفت که ایشون کلا مشکل دارند که …به هر حال ایا از ابتدا هم چنین بودند و چنین شرایطی رو داشتند ایا از ابتدا هم ایشون با خانوادتون این طور برخورد می کردند و تمایلی نداشتند به هر حال یک طرفه نمی شود قضاوت کرد شاید مشکل و مساله ای پیش اومده که باعث شده ایشون گله مند شوند ..
      به هر حال بهتره مسائل رو این طوری در نظر نگیرید ..و اگر اقعا مساله ای هم وجود دارد حتما به روانشناس مراجعه داشته باشید تا پیگیری و حل شود به هر حال داشتن روابط خانوادگی درست مساله بسیار حائز اهمیتی است که باید حتما در نظر بگیرید و اجازه ندهید که مشکل ساز شود ..
      شاید ایشون حرفی شنیدند و یا سو تفاهمی پیش امده که باعث شده بدبین شوند و کینه به دل بگیرند به هر حال نمی شود بدون هیچ شرایط خاصی به یک مرتبه افراد دچار مشکل شوند و حتی برخورد خود شما و رفتارتون هم بسیار اهمیت داره که چطور باشه
      امیدوارم با مراجعه و دو طرفه در نظر گرفتن مساله حل شود .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

      موفق باشید

  • مریم , می 4, 2018 @ 9:50 ب.ظ

    منو همسرم چندروز دیگه یکسال از عقدمون میگذره بعد از ۶ماه نامزدی
    ایشون اصلا گوشیشونا بمن نمیدن.میترسه و میگه چرا مشکوکی و دلخور میشه حتی اگه گالری ببینم.به تازگی متوجه شدم دختر خالشون بهش حس داره و پیام میده و مزاحمش میشه.من از محبت براش دریغ نکردم ایشون عاشق منه ولی بیشتر مواقع کم محلی و بی توجهی میکنه که طی این رفتارشون‌من هم تاثیر پذرفتم.خواهش میکنم کمکم کنید چیکار کنم.دخترخالش خیلی از زیر زبونم درمورد رابطمون میپرسیدکه الان متوجه شدم برای نزدیک شدن به شوهرم.ایشون توی زندگیه زناشوییش اصلا همسرش دوست نداره.و رفت و امد داریم که به تازگی محدود کردم ولی همسرم بخاطر دلسوزی دختر خالش دلخور از من چرا جایی نمیریم
    من بااین مزاحم چیکار کنم؟

    • مریم , می 5, 2018 @ 2:46 ب.ظ

      خواهش میکنم راهنماییم کنید.منتظرم

      • مشاور , می 5, 2018 @ 11:45 ب.ظ

        ، خیانت و روابط فرازناشویی به کلماتی آشنا در فرهنگ محاوره ای ما تبدیل شده اند. پدیده ای شوم که بنیان خانواده را تهدید و ساختارهای روانی فرد و جامعه را متزلزل می سازد.

        بخشی از این آشنایی متاسفانه به دلیل افزایش وقوع این روابط و بخشی دیگر به دلیل صحبت پذیر تر شدن این دسته از مباحث و حرکت جامعه به بررسی مطالبی است که تا پیش از این به دلیل ممنوع بودن صحبت پیرامون آن ، نقش چندان پررنگی در مکالمات روزمره لااقل به صورت آشکار و همگانی نداشت. عوامل متعددی می تواند زمینه ساز بروز خیانت در زندگی مشترک باشد. با توجه به پیچیدگی های انسان و متعاقبا ماهیت پیچیده روابط انسانی ، خیانت نیز ، دردی برخاسته از عوامل مختلف می تواند باشد که حتی گاه هیچ شباهتی بین این عوامل در افراد مختلف دیده نمی شود .

        علیرغم تعدد و تنوع عوامل زمینه ساز خیانت ، برخی از دلایل که در بسیاری از موارد مشاهده شده ، مشترک می باشد به شرح ذیل است :

        ۱- ازدواج نامناسب : بین عدم رضایت از زندگی زناشویی و خیانت ، رابطه ای معنی دار وجود دارد. این عدم رضایت می تواند گستره وسیعی از عوامل عاطفی تا جنسی را در بر بگیرد. از این رو ازدواج های ناخواسته ، آشنایی های ابتدایی و ناکافی به ویژه در شیوه های غیر منعطف ازدواج سنتی با تاکید بر انتخاب و تصمیم گیری محض توسط خانواده طرفین ،سن پایین در هنگام ازدواج ، عدم بلوغ فکری و اجتماعی طرفین ، عدم آشنایی با مهارت های جنسی و شیوه برقراری ارتباط جنسی صحیح ، وجود معیارهای نامناسب در زمان خواستگاری و انتخاب همسر، عدم توجه به تفاوت های فرهنگی ، اعتقادی ، تحصیلی ، مالی و . . . . بسیاری عوامل دیگر می تواند منجر به نارضایتی از زندگی مشترک و در نتیجه افزایش احتمال بروز خیانت در زندگی مشترک شود.

        ۲- تغییر مسیر زندگی مشترک : ازدواج به عنوان یک مفهوم ،همچون کودکی است که اگر به حال خود رها شود آسیب خواهد دید. این کودک نیاز به آب ، غذا ، محبت و آموزش دارد. افرادی که پس از ازدواج ، رشد فردی و مشترک را فراموش کرده و شکل روابط خود را متناسب با تغییر شرایط اصلاح نمی کنند با خطر آسیب به این ساختار ظریف و افزایش احتمال مشکلاتی همچون خیانت مواجه خواهند شد. به عنوان مثال با گذر از سالهای ابتدایی ازدواج ، میل اولیه به برقراری رابطه جنسی با همسر در بسیاری از زوجین کاهش خواهد یافت. لازم است تا زن و شوهر ضمن آگاهی از طبیعی بودن بروز چنین پدیده ای ، تلاش کنند تا با شناخت بیشتر از نیازهای جنسی و عاطفی یکدیگر ، با ایجاد تغییراتی به افزایش نشاط زندگی جنسی خود کمک کنند.

        ۳- تغییر اهداف در زندگی مشترک
        زندگی یعنی تلاش برای رسیدن به هدف ! بدون هدف و تلاش برای رسیدن به آن ، زندگی ، بی معنی و تکرار مکرراتی کسالت بار خواهد بود. همه انسان ها برای ازدواج هدفی دارند : کسب منافع مالی ، تامین منابع عاطفی مورد نیاز،رفع نیاز جنسی و بسیاری عوامل دیگر ، گوشه ای از اهداف معقول و نامعقول اشخاص برای ازدواج است. اگر اهداف شما برای ازدواج نامعقول است ، به بند یک این متن مراجعه کنید ! اما اگر اهداف معقولی دارید نباید اجازه دهید تا چرخه تکراری زندگی و مواجه مکرر با آن چه که قبلا هدفتان بوده ، شما را از دیدن آنچه که به دست آورده اید و کسب لذت از آن منع کند. اکنون که به هدف خود رسیده اید از آن لذت برده و با بهره مندی از نیروی حاصل از آن به فکر دستیابی به سایر اهداف خود باشید. ازدواج و همسر مناسب ، نیرویی کمکی برای رسیدن به اهداف شماست و نه سدی در راه آن !

        ۴- تنوع طلبی
        اکثر انسان ها تنوع را دوست دارند. تنوع طلبی به خودی خود فاقد اشکال است اما فراموش نکنید این تنوع دوستی می تواند شامل روابط جنسی هم باشد به خصوص در آقایان ! نباید از یاد ببرید که با ایجاد روابط جنسی فرازناشویی ، شاید به تنوع جنسی که برای شما لذت بخش است دست یابید اما داشته های بسیار بزرگ تری را از دست خواهید داد. همانگونه که به فکر سلامتی جسم خود هستید و کالری غذاهایی را که میخورید میشمارید ، نگران سلامت روان خود نیز باشید.

        ۵- محرک های محیطی
        میل جنسی ، غریزه ای خدادادی است و همچون سایر غرایز ، اگر مدیریت و کنترل نشود می تواند خاستگاه آفت های بزرگی در زندگی فردی یا مشترک شود. قرار گرفتن در معرض عوامل محرک می تواند منجر به تحریک نامناسب فرد و گاهی بروز خیانت شود. استفاده از البسه و آرایش های تحریک کننده در زنان و مردان ، رفتار و سلوک اغواگرانه ، معاشرت با افراد نامناسب یا در زمان و مکان نامناسب، عدم رعایت حدود عرفی و اخلاقی در رابطه با جنس مخالف در محیط خیابان ، دانشگاه ، محل کار و . . . همگی در تحریک بیش از حد و افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر بعدی که تسهیل کننده روابط فرازناشویی خواهد بود موثر است.

        ۶- گرایش به پورنوگرافی
        گسترده شدن تکنولوژی و استفاده از امکاناتی همچون شبکه های ماهواره ای ، دستگاه های پخش تصویر و اینترنت ، در کنار مزایای متعدد ، دسترسی به تصاویر و مطالب مرتبط با پورن را نیز افزایش داده است. جذابیت این مطالب و گرایش فرد به پورنوگرافی می تواند با تغییر در میزان و شکل نیازهای جنسی فرد و همچنین تغییر نگاه فرد به ویژگیهای همسرو تغییر سطح انتظارات و ایجاد انتظارات غیرمنطبق با واقعیت ، زمینه ساز خیانت در زندگی مشترک شود.

        آن چه بیان شد بخش کوچکی از طیف وسیع عوامل زمینه ساز خیانت در زوجین است. چه خیانت کار باشید چه قربانی خیانت ، تلاش شما برای بازگرداندن زندگی مشترکتان به مسیر صحیح ، اقدامی ستودنی است. در این راه لازم است تا نخست عوامل زمینه ساز بروز خیانت در زندگی مشترکتان را که ممکن است فردی یا رابطه ای باشد شناسایی و ضمن اصلاح آن ، به درمان زخم های ناشی از خیانت رخ داده نیز اقدام کنید.زخم هایی که درد ناشی از آن گاهی تا پایان عمر می تواند همراه شما باشد !
        در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
        ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
        موفق باشید

    • مشاور , می 5, 2018 @ 11:39 ب.ظ

      با سلام
      ببینید وقتی شما بیان کنید مزاحم توی ذهنتون این مساله شکل می گیره که ایشون مزاحمت داره و همین مساله باعث ایجاد حساسیت میشه و خب وقتی همسرتون دوست دارند رابطه داشته باشند شاید رفتار شما شرایط را بدتر می کند ..
      و خب همسر شما حالت لجبازی بگیره و شما اذیت بشید …بهتره بدونید که در این مواقه اولا اصلا نباید در مورد روابطتتون به دیگران توضیح بدید چون ممکنه افرادی از نقطع ضعفه ها سو استفاده کنند و مشکل ایجاد شود ..
      اگر واقعا فکر می کنید ایشون با همسرشون مشکل دارند و می خواهد بنا به دلایلی به همسر شما نزدیک شود شما باید بتونید مدیریت درستی روی زندگیتون داشته باشید
      اگر مطمئن تیستید هیچ وقت راجبش صحبت نکنید ولی اگر مطمئن شدید ممکنه ارتباطی باشد
      با خود همسرتون در فرصت مناسبی صحبت کنید و در مورد نگرانی هاتون صحبت کنید ..
      چون بهتره در مورد این مسائل زوجین با هم صحبت کنند …
      تا مسائل بر طرف شوند ….و نگذارید چیزی در ذهنتون بمونه …امیدوارم همیشه خوشبخت باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

      • مریم , می 5, 2018 @ 11:48 ب.ظ

        من مطمین هستم.همسرم رفته به دوستش گفته دخترخالم ول نمیکنه و همچنان پیام میده بهشم گفتم پیام نده هردو ازدواج کردیم و خانومم مشکوک شده.خانوم دوست همسرم برام تعریف کرده.از حرفشون کاملا مطمینم دروغ نیست چون تا اسم دختر خاله همسرم بی هوا از زبون خانوم دوستش،دوستش شنید ناراحت و تعجب کرد.خانوم دوستمون هم به من یواشکی و اززیر زبونش با اصرار فهمیدم.همچنین از روی رفتار همسرم و دخترخالش فهمیدم.دختر خالش از رابطش برام میگه تا از زبونم درمورد رابطمون بفهمید متاسفانه

        • مشاور , می 8, 2018 @ 1:56 ب.ظ

          با سلام
          دوست عزیز حالا که اطمینان خاطر پیدا کردید که همسر شما به خاطر اینکه دختر خالشون پیام می دهند درگیر شدند این نکته رو به خاطزر داشته باشید که ایشون می تونستند طور دیگری رفتار کنند ولی خب تذگر دادند که به هر حال ازدواج کردند و ممکنه اسباب ناراحتی شما فراهم بشه و همین مساله باعث به وجود امدن سختی هایی در زندگی شود ..به هر حال توجه داشته باشید که وقتی مطمئن هستید فردی این طوری قراره زندگی شما رو خراب کنه بحث کردن با همسرتون و یا حساس کردنش هیچ مشکلی رو حل نخواهد کر د و بهترین کار اینه که اگر دختر خالشون رو دید در موردزندگیتون و اینکه رضایت دارید صحبت کنید و غیر مستقیم هم بفرمایید که به هر حال خیلی ها این روزها تلاش می کنند وارد زندگی دیگران شوند ولی مهم اینه که دو نفر تفاهم داشته باشند و همه مسائلشون رو بهم بگن که ایشون متوجه شوند از مساله خبر دارید و به همسرتون اطمینان دارید که دچار خطا نمی شود و به زندگیش علاقه داره
          چون همینکه شما بخواهید نقطع ضعفی رو نشون بدید خیلی راحت ایشون می تونه از این نقطعه ضعف به نفع خودش استفاده کنه البته طبق گفته های خود شما که می فرمایید .ایشون وارد زندگی شما شدند به هر حال این طرف هم از زندگی خودش ناراضیه و شاید فکر کنه بتونه ارتباطی رو با پسر خالش داشته باشه .اگر فرصتی فراهم شد با همسرتون صحبت کنید در مورد اینکه این مساله رو می دونید ولی به ایشون اطمینان کامل دارید
          تا ایشون هم متوجه شوند که روابط عااطفی برقرار است
          امیدوارم خوشبخت باشید
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
          موفق باشید

  • دخترسردرگم , می 6, 2018 @ 9:32 ق.ظ

    سلام.من یه دختر ۱۹سالم و ی سالی هست که وارد دانشگاه شدم..تو خانوادم اصلا کمبود محبت ندارم و از وقتی ک وارد دانشگاه شدم با خودم عهد بستم که با هیچ پسری رابطه اشناییت برقرار نکنم چون تو خانوادم یک بار ازین رابطه ها شکست خوردیم…یکی از همکلاسیام اوایل قصد اینو داشت که باهام طرح دوستی بریزه ولی غیرمستقیم متوجه این قضیه شد که من اهل این کارا نیستم..خیلی بهم پیام میداد درحد یه چت معمولی و درمورد کلاس و این حرفا..منم خیلی معمولی جوابش رو میدادم و میدونم ک تاحالا با هیچ دختری رابطه دوستی نداشته…حالا این آقا اگه چند روز در حد همین چت معمولی ب من پیام نده من ی حس عصبی و ناراحتی بهم دست میده و همش گوشبمو چک میکنم و مدام منتظرم تا یه پیامی بده…این باعث میشه نتونم راحت تمرکز کنم رو درسم و همش فکر این باشم که چرا پیام نمیده چرا چن روز گذشته و هیچ خبری نمیگیره با اینکه این خودم هستم که میخوام با پسری دوست نشم ولی خب ی جورایی حس میکنم از ایشون خوشم اومده و نمیتونم پیام ندادنش رو تحمل کنم
    ازتون میخوام تا کمکم کنید چجوری به این قضایا فک نکنم و بتونم تمرکزمو تا تموم شدم دانشگام رو درسم بزارم..

    • مشاور , می 6, 2018 @ 11:12 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید این تناقضی که شما می فرمایید به این خاطره که نتونستید با شرایط کنار بیاید و شرایط رو در نظر بگیرید ..
      به هر صورت اینکه خود شما تصمیم دارید ارتباطی نداشته باشید باید بپذیرید که به هر حال وقتی فردی با هدف دوستی وارد می شود و در نهایت می بیند شرایط ان طور که باید پیش نمی رود ناخوداگاه چون به هدفش نزدیک نمی شود کنار می کشد و طبیعز است
      منتهی دلبستگی که برای شما ایجاد می شود که به عنوان یک دختر در سن حساس حق دارید خب مساله طبیعی است و اینکه تمایل دارید شاید فردی وجود داشته باشد منتهی اینکه حتما فیزیکا حضور داشته باشد یا نه اهمیتی ندارد صرف ابراز احساسات هم خودش وابستگی می اورد و حتی صحبت های معمول چون کم کم نظر شما رو به خودش جلب می کنه و اگر توجه نکنید خب اگر دیگر تداوم نداشته باشه تمرکز کم میشه شما برای اینوه شخصیت محکمی داشته باشید و در موارد اینچنینی کمتر دچار اسیب شوید باید حتما حضورا مراجعه داشته باشید
      در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و موفق و بتوانید شرایط را درست مدیریت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

    • مشاور , می 6, 2018 @ 11:15 ق.ظ

      ممکن است یک حادثه ی غم انگیز یا یک شخص فکر شما را به خود مشغول کرده باشد. شما نمی توانید از فکر کردن به یک حادثه ی خجالت آور یا یک شخص خاص دست بردارید. چنین افکاری رایج هستند، ولی اگر به گونه ای باشند که زیاد حواس شما را پرت کنند، راه هایی وجود دارد که خودتان را از شر افکار ناخواسته خلاص کنید. برای شروع تمام حواس تان را به این مقاله متمرکز کنید.

      در این مقاله سه روش عملی را به شما معرفی می کنیم. هر روش، دارای چند مرحله می باشد.

      روش اول: از مغزتان استفاده کنید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۱ – سعی کنید افکارتان را بپذیرید. اگر شما تلاش کرده اید که به یک موضوع یا یک شخص فکر نکنید، حتما میدانید که این کار واقعا ممکن نیست (چرا که اگر به این آسانی بود، هیچ وقت این مقاله رو نمی خواندید.)

      در واقع تحقیقات نشان داده که بهتر است افکار ناخواسته تان را قبول کنید نه این که آن ها را از خود دور کنید. در یکی از مطالعات، شرکت کنندگانی که قبول کردن افکارشان را تمرین کرده بودند، نسبت به کسانی که سعی در دور کردن افکار داشتند، وسواس کمتری داشتند، میزان افسردگی کمتری را تجربه کردند و کمتر نگران بودند.

      قبول کردن افکارتان، یا به عبارت دیگر متفکر بودن، به این معنی نیست که شما می بایست افکارتان را دوست داشته باشید یا حتی آن ها را قبول داشته باشید. شما فقط باید به سادگی افکارتان را به عنوان بخشی از واقعیت فعلی تان بپذیرید. به افکارتان اجازه دهید که وجود داشته باشند و هیچ تلاشی برای کنترل کردن یا تغییر آن ها نکنید. با این کار شما قدرت را از آنها میگیرید و باعث میشود که افکارتان کمتر در ذهن تان تکرار شوند.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۲ – حواس پرتی متمرکز. احتمالا شما تاکنون سعی کرده اید که حواس تان را به چیز دیگری پرت کنید تا افکار ناخواسته را از ذهن تان بیرون کنید. اما آیا تا کنون حواس پرتی متمرکز را امتحان کرده اید؟ مطالعات نشان می دهد که بهتر است حواس تان را فقط به یک چیز پرت کنید نه این که مرتبا از یک موضوع به موضوع دیگر جهش کنید تا تمرکز تان را از افکار ناخواسته منحرف کنید. ذهن سرگردان به صورت ناخواسته و غیر ارادی با ناراحتی همراه خواهد بود. پس یک کار خاص یا یک کتاب یا یک قطعه موسیقی را برای تمرکز انتخاب کنید و تمام حواس تان را روی آن جمع کنید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۳ – افکارتان را به بیرون پرت کنید. در یک مقاله که در مجله ی علوم روانشناسی منتشر شد، محققان به این نتیجه رسیدند که وقتی مردم افکارشان را روی یک قطعه کاغذ می نویسند و سپس آن کاغذ را دور می اندازند، به صورت ذهنی افکارشان هم با کاغذ دور انداخته میشود.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۴ – دنبال درس بگردید. اگر افکار سمج شما به خاطر اشتباهی است که مرتکب شده اید، و شما آن اشتباه را داخل ذهن تان دائما تکرار میکنید، سعی کنید که با آن به مشابه یک درس برخورد کنید. از خودتان سوال کنید که از این اشتباه تان چه درسی می توانید بگیرید؟ سعی کنید آن را در حد یک جمله یا کمتر خلاصه کنید و سپس آن را بنویسید.

      روش دوم: خود را مشغول نگه دارید

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۱ – فعالیت کنید. مشغول شدن به یک ورزشی که مستلزم تمرکز روی بدن تان است و یا نیازمند هماهنگی بین دست و چشم هایتان است، یک راه خوب برای پاک کردن ذهن می باشد. علاوه بر این، تمرین کردن فایده ی دیگری هم دارد و سبب تولید انتقال دهنده های عصبی مربوط به احساسات خوب، و اندورفین ها می شود. که حال تان را بهتر خواهد کرد.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۲ – یک فعالیت ذهنی درگیر کننده را انجام دهید. با حل کردن یک جدول سودوکو، جدول کلمات متقاطع، یا حل مسائل پیچیده ی ریاضی و یا پیگیری کردن یک سری مراحل پیچیده برای انجام یک پروژه، خودتان را درگیر یک چالش ذهنی کنید. تمرکز ذهنی که برای انجام این گونه فعالیت ها لازم است، سبب می شود که شما دیگر فرصت و انرژی ذهنی برای فکر کردن به افکار ناخواسته تان نداشته باشید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۳ – بخندید. خندیدن می تواند ذهن شما را از نگرانی ها رها کند. زمانی که ما می خندیم، مغز ما درگیر می شود — مغز به بدن فرمان میدهد تا یک سری از ژست ها و صداها را تولید کند.

      خندیدن به کاهش استرس کمک میکند. بنابراین اگر افکار مکرر شما باعث پریشانی تان میشوند، خنده واقعا یک درمان موثر است. با دوستانی که شما را به شدت می خندانند همصحبت شوید، یک فیلم خنده دار ببینید یا در یک کلاس یوگای خنده شرکت کنید. حتی می توانید درمانگرانی را بیابید که تخصص شان “درمان با خنده” است. در این تخصص، به مردم یاد داده می شود که آزادانه به چیزهایی بخندند که در حالت معمول خنده دار نیستند و همچنین یاد داده می شود که چگونه میتوان برای مقابله با وضعیت های دشوار، از شوخ طبعی استفاده کرد.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۴ – از افکارتان صحبت کنید. اغلب بهترین راه برای اینکه یک فکر را از سرتان بیرون کنید، این است که آن را با یک نفر دیگر به اشتراک بگذارید. نزد یک دوست یا یکی از اعضای خانواده تان که شنونده ی خوبی است بروید و آنچه در سرتان میگذرد را برایش بیان کنید. اگر گمان میکنید درگیر شدن با افکارتان پیچیده تر از آن است که یک دوست بتواند به شما کمک کند، نزد یک درمانگر متخصص یا یک مشاور بروید تا به شما کمک کند.

      روش سوم: افکار تان را متوقف کنید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۱ – افکارتان را بنویسید.

      افکارتان شما را از فعالیت های روزمره تان باز میدارند و سبب ناراحتی، اضطراب، و نگرانی شما می شوند. پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که آن ها را روی کاغذ بنویسید. تمام افکار ناراحت کننده تان را به ترتیب بنویسید. ابتدا مواردی که بیشترین استرس را دارند و در انتها آنهایی که کمترین میزان استرس را دارند.

      برای مثال، اگر شما دائما فکر میکنید که ممکن است شغل تان را از دست بدهید، فهرست شما می تواند چنین چیزی باشد: ۱ – چگونه میتوانم بدهی هایم را پرداخت کنم و از فرزندم مراقبت کنم؟ ۲ – اگر کار جدیدی پیدا نکنم چه میشود؟ ۳ – اگر همراه وسایلم در یک جعبه، خارج از اداره تحت تعقیب قرار بگیرم، خیلی خجالت زده خواهم شد.
      شما باید تمرین تان را از موردی که کمترین استرس را دارد شروع کنید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۲ – فکرتان را مجسم کنید. در یک مکان خصوصی، بنشینید یا دراز بکشید. چشمان تان را ببندید. وضعیتی را تصور کنید که ممکن است دچار این فکر استرس زا شوید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۳ – فکر را متوقف کنید. یک زمان سنج، یا ساعت یا آلارم را برای مدت سه دقیقه تنظیم کنید. سپس بر روی افکر ناخواسته تان تمرکز کنید. هنگامی که زمان سنج یا آلارم به پایان رسید، فریاد بزنید. “بسه!”. این اشاره ی شما برای خالی کردن ذهن شما از آن فکر خواهد بود. آگاهانه به یک فکر دیگر فرو بروید (مثلا به تصویر ساحل دریا فکر کنید یا …) و ذهن تان را برای مدت سی ثانیه روی آن فکر یا تصور ثابت کنید. اگر فکر ناراحت کننده در طی این مدت بازگشت، مجددا فریاد بزنید “بسه!”.

      اگر بخواهید، می توانید وقتی میگویید “بسه” از جای خود برخیزید و یا با انگشتانتان ضربه بزنید یا دستانتان را به هم بکوبید. این کارها فرمان “بسه!” را تقویت میکنند و بیشتر افکارتان را متوقف میکنند.
      به جای استفاده از زمان سنج، می توانید صدای خودتان را که در فواصل یک، دو، و سه دقیقه، فریاد میزنید “بسه!” روی نوار ضبط کنید. و سپس از نوار ضبط شده برای انجام تمرین متوقف کردن افکار استفاده کنید. وقتی که صدای خود را که میگویید “بسه” می شنوید، ذهن تان را برای سی ثانیه خالی کنید.

      چگونه از فکر کردن به یک چیز یا یک شخص دست برداریم؟

      ۴ – تمرین کنید. این تمرین را آنقدر تکرار کنید تا به مرحله ای برسید که آن فکر با یک فرمان از ذهن تان دور شود. سپس تمرین را مجددا تکرار کنید و این بار فکرتان را با گفتن “بسه” با صدای آرام (نه با فریاد) متوقف کنید. هنگامی که صدای آرام شما بتواند فکر را متوقف کند، سعی کنید که “بسه” را زمزمه کنید. به مرور زمان، شما خواهید توانست که فقط شنیدن کلمه ی “بسه” را در ذهن تان تصور کنید.
      در این مرحله، شما باید قادر باشید آن فکر را در هر زمانی و هر کجا که رخ دهد متوقف کنید.
      وقتی شما به این مرحله از کنترل و تسلط رسیدید، فکر بعدی را از روی لیست تان انتخاب کنید و تمرین متوقف کردن افکار را با فکر جدید ادامه دهید.

      چند نکته:

      با خود نگویید “من موفق شدم دیگر به فلان مسئله فکر نکنم” یا “من نمی توانم به فلان مسئله فکر کنم”
      زیرا این کار فقط باهث می شود که شما بیشتر به آن شخص یا آن چیز فکر کنید.
      انتظار نداشته باشید که نتایج فورا حاصل شوند. کاملا ممکن است که حتی پس از اینکه همه ی این کارها را انجام دادید، هنوز افکار ناخواسته در مورد آن شخص یا آن موقعیت گهگاه به ذهن شما خطور کند. این را به عنوان یک بخش طبیعی از هدف تان برای ادامه دادن در نظر بگیرید. با خودتان صبورانه برخورد کنید. و تمرین را ادامه دهید و بدانید که بالاخره فکر این شخص یا وضعیت با گذر زمان در ذهن شما کمرنگ و محو خواهد شد.
      اگر به آن فکر میکنید، سعی کنید با یک نفر یک مکالمه را آغاز کنید. به این ترتیب، به صحبت هایی که طرف مقابل تان میکند توجه خواهید کرد نه به آن وضعیت بد.
      اگر آن شخص را روزانه میبینید، او را در ذهن تان به عنوان یک شخص دیگر تصور کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • سمیرا , می 8, 2018 @ 11:33 ب.ظ

    باسلام. من مدتی هست که عقد کردم و اکنون بعد از چند ماه متوجه شدم که همسرم با خانمی در ارتباط هست و این ارتباط از قبل از ازدواج بامن بوده و چند سال دوست بودن. وقتی موضوع بهش گفتم ابراز پشیمانی کرد و کلی گریه کرد و گفت تکرار نمیکنه ومن بخشیدمش. ولی کسی که چند سال با کسی دوست بوده ممکنه به این راحتی اونو ترک کنه؟ میترسم باز دویاره بره سمتش. از این بابت خیلی نگرانم.اگه قرار به طلاق گرفتن باشه الان تو عقد طلاق بگیرم خیلی بهتره ازینکه بعد ها با چند تا بچه ناچار به طلاف بشم. کمکم کنین تصمیم درست بگیرم.

    • مشاور , می 9, 2018 @ 12:44 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز چرا فاجعه سازی می کنید درسته حال شما کاملا قابل درکه و نگرانی هایی که برای ایندهددارید و اینکه نکنه دوباره اتفاق تکرار شود ولی مگر نمی فرمایید همسر شپا ابراز ناراحتی کرده و توضیح داده ایشون که به هر حال اشتباه کرده البته اینکه ارتباط بعد عقد هم بوده یا نه اهمیت خودش را دارد ولی به طور کل ایشون گفتند که به هر حال نگران زندگیشون هستند و تکرار نمی شود
      پس بهتره شما هم درگیری ذهنی نسبت به مساله نداشته باشید مگر اینکه متوجه شوید هنوز هم ارتباطی وجود دارد که طبیعتا در این شرایط نمی توانید به همسرتون اطمینان پیدا کنید که مشکل خاصی وجود ندارد و خب طبیعیه که بخواهید برای اینده زندگیتون نگران باشید و تصمیم مناسبی بگیرید ..
      به هر حال هر فرد دیکری هم جای شما باشد نگرانی های خاص خودش را پیدا می کند و نمی تواند درست تصمیم بگیرید که بهتره حتما حضورا به روانشناس مراجعه داشته بتشید به هر حال با همسرتون هم صحبت کنید در شرایط مناسب و کاملا دوستانه و بفرمایید که اگر چنین شرایطی به وجود اید اصلا برای شما قابل پذیرش نیست و نمی توانید ادامه بدهید اجازه بدید ایشون مت جه باشند که مساله برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

      در هر صورت امیدوارم خوشبخت و موفق باشید

  • سمیرا , می 8, 2018 @ 11:38 ب.ظ

    حتی تا سرکوچه میره بهش شک دارم و نگرانم با کسی آشنا نشه. من اصلا آدم بی اعتمادی نبودم ولی بعد از اون ماجرا بهش بی اعتماد شدم. حالم ازش بهم میخوره دیگه از زندگی بدم میاد حالم خیلی بده.

    • مشاور , می 9, 2018 @ 12:48 ب.ظ

      ۱۰ گام برای جلوگیری از خیانت همسر

      جلوگیری از خیانت همسر راه و روش هایی دارد که از زبان یکی از جامعه شناسان مطرح جهان برایتان عنوان خواهیم کرد.جلوگیری از خیانت همسر

      بهترین محافظ برابر خیانت و روابط نامشروع این است که اطمینان حاصل کنید که رابطه شمابسیار باحرمت تر از آن است که کسی وارد آن شود. هر روز جذاب بودن برای همسر خود بسیار کارآمدتر از ترس، احساس گناه یا تهدید برای حفظ تعهد به رابطه شما خواهدبود.

      با همسرتان توافق داشته باشید

      دکتر استن تاتکین، نویسنده کتاب خلق شده برای عشق، درباره اهمیت توافق صریح و روشن می نویسد. او می گوید:«هر آنچه فرض می شود، الزاما وجود ندارد.» توافقات باید شفاف بوده و باید موضوعات دربر گیرنده این موارد باشد که چگونه با پیشرفت های دیگران برخورد کنیم، چه اطلاعاتی به اشتراک گذاشته می شوند (جذابیت برای دیگران) و اینکه تا چه حد سریع به یکدیگر درباره تجربیات عاشقانه خود می گویید.

      از آنجایی که در ابتدا همسران ممکن است اتفاق نظر نداشته باشند، باید درباره هر آنچه خیانت محسوب می شود با یکدیگر گفت و گو کنند. ممکن است یکی از همسران بیرون رفتن با همکار جنس مخالف خود و صرف شام را با وی عادی بداند ولی برای طرف مقابل این قبیل رفتارها جزئی از خطوط قرمز باشند. همسران می توانند عقاید بسیار متفاوتی داشته باشند و این نظرات درباره خیانت هم می تواند متفاوت باشد.

      خیانت به همسر

      نیازهایش را برآورده کنید

      برایش ستاره باشید

      وقتی که نیازهای احساسی و جسمانی ما به بهترین وجه برآورده شوند، تمایلی به جست و جوی آنها در مکان های دیگر نداریم. برآورده سازی نیازها و خواسته های همسر و نیازهای خود را بررسی کنید. اطمینان حاصل کنید که نقاط ضعف را مرتفع ساخته و درباره آنچه برای احساس رضایت و شادمانی نیاز دارید، صادقانه رفتار کنید.

      به کارهای خود توجه ویژه داشته باشید

      کارهایی که هم به رشد خود و هم همسرتان کمک می کند را با هم انجام دهید. همگی ما با افزایش سن، تغییر می کنیم. پس کنترل رابطه برای طولانی مدت کافی نخواهدبود؛ بنابراین چگونه می خواهید با نظرات، تفکرات، عقاید و تمایلات رو به تغییر همسران خود رو به رو شوید؟ با هم کتاب بخوانید، در سمینارهای آموزشی شرکت کنید یا یک برنامه آموزش روابط زناشویی آنلاین مناسب پیدا کنید تا رابطه خود را رو به پیشرفت و بهبودی قرار دهید چون به این ترتیب به طور مستمر در حال شناخت بهتر یکدیگر خواهیدبود.

      خیانت همسر

      همسر خود را در هر شرایطی درک کنید

      باید همسر خود را درک کنید

      ساده به نظر می رسد ولی اصلا ساده نیست. همسر شما انواع تفکرات مخفی و احساسات پنهان را در خود دارد که از آنها نه با شما و نه با هیچ کس دیگری صحبت نمی کند. آن قدر باید ایمن باشید که بتوانید کاملا به این افکار و احساسات نفوذ کنید، اما چگونه؟ صداقت را با محبت و بدون هیچ قضاوتی تبلیغ و ترویج کنید.

      مواردی را درباره همسر خود پیدا کنید که کسی درباره آنها چیزی نمی داند. از این اطلاعات برای هر روز «نزدیک شدن» در تجربیات او در روابط، در محل کار و با خود او استفاده کنید.چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیک ترین دوستان او هم نمی دانند. دانستن این اطلاعات، شما را آن قدر ارزشمند می سازد که شاید تعداد اندکی بتوانند با شما برابری کنند.

      حسادت ممنوع، بهتر عمل کنید

      اگر ظنین شده اید که توجه همسر شما به جای دیگری معطوف شده است، اگر عصبانی شوید و از او خرده بگیرید، این توجه عمیق تر خواهدشد. حسادت حسی طبیعی است، اما تلاش کنید که توجه همسرتان را بیشتر به استعدادها و توانایی های خود جلب کنید. به همسرتان چیزی بیشتر از یک دلیل برای دوست داشتن و ارزش گذاشتن به خود بدهید. ناراحت بودن از آنها، شاید کمی آنها را به صورت مقطعی بترساند و محتاط تر شوند ولی یک راهبرد طولانی مدت نبوده و گاهی حتی در کوتاه مدت نیز کارایی ندارد. شما نمی توانید همسر خود را با شادمانی و حس اعتماد با استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید. تنها دلایل مثبت برای باهم بودن مانند چسب عمل می کند که شما را از ورود فرد دیگر در صحنه زندگی تان محافظت خواهندکرد.

      همچنین بخوانید : تمامی مطالب مرتبط به نکات همسرداری

      به سراغ مشاوره های دوره ای بروید

      اکنون در قرن بیست و یکم به سر می بریم. تابوی ملاقات با مشاوران و روان شناسان سال هاست که از بین رفته است. یک مشاور خوب و توانا پیدا کرده و با آنها برای بهره برداری از حمایت های «مثبت و فعالانه» در روابط خود دیدار و ملاقات داشته باشید. به تعویق انداختن این امر، اغلب برای کاملا موثربودن این مشاوره ها دیر خواهدبود.

      همگی ما در برخورد با دیگران دچار نقاط کوری هستیم. بعضی از این نقاط کور از سابقه خانوادگی ما نشأت می گیرند، مانند کارهایی که والدین ما در روابط خود با دیگران انجام داده اند یا مهم تر کارهایی که آنها در خلال این روابط انجام نداده اند. نقشه رابطه ایمن و سلامت ما اغلب به خوبی همان چیزی است که برای بار اول آن را دیده و تجربه کرده ایم. چندین جلسه مشاوره می تواند در تدوین نقشه ای جامع تر از چگونگی حفظ رابطه با همسر خود و تقسیم شادمانه تر زندگی با یکدیگر کمک رسان باشد.

      حضور خود را اثبات کنید

      شما باید کسی باشید که همسر شما به او مراجعه می کند. اگر نیازهای عاطفی، جسمانی و معنوی او را به خوبی برآورده سازید، همسر شما هرگز به دنبال آنها نزد دیگران نخواهدرفت؛ به عبارت دیگر، همگی ما به دنبال تامین نیازهای خود هستیم و اگر همسر ما آنها را برآورده سازد، ما تمام خواسته ها و رویاهایمان را تنها با او شریک خواهیم شد.

      این دیگران گاهی پایه ای برای آغاز یک پیوند عاطفی می شوند که جایگزین رابطه سالم ما شده یا انرژی را از رابطه زناشویی مان که نیاز به رشد دارد، می گیرد. فرض کنید که به عنوان یک همسر، مانند شخصی هستید که می خواهید برای کاری پذیرفته شود؛ دارای ویژگی های برتری هستید که باید همسرتان شما را نگه دارد و اخراج تان نکند؟ چه کاری انجام می دهید که دیگران نمی توانند به راحتی آن را به جای شما انجام دهند؟ شما آن قدر باید خوب باشید که کسی نتواند با شما برابری کند. این مهم ترین رازی است که از جدایی ها و به پایان رسیدن رابطه ها جلوگیری می کند و بسیار بیشتر از ترس و احساس گناه کارایی دار

      خیانت همسر

      اصل تعهد را فراموش نکنید

      چرا نباید خیانت کنیم؟

      باید صادق و وفادار بمانیم. باید دلایل عالی و محکمی برای متعهد ماندن وجود داشته باشد. این دلایل چه چیزهای هستند؟ به فواید تعهد فکر کنید. یک همسر که بهتر از هر کس دیگر شما را می شناسد؛ کسی که با وی خاطرات و گذشته زندگی خود را سهیم می شوید؛ کسی که می توانید روی او تکیه کنید؛ کسی که زمانی که زیبایی، جوانی، سلامتی و توانایی های شما از بین رفت، همچنان می خواهد با شما باشد و زندگی اش را با شما به اشتراک بگذارد؛ کسی که با او پیر می شوید. تمامی همسران باید دلایل تعهد را به خود گوشزد کنند که بخش حیوانی مغز بدون کنترل عمل نکند.

      فرصت ها را محدود سازید

      خیانت و داشتن روابط نامشروع، مسئله است که در اصل با قدرت و رضایت ما از روابط فعلی مان ارتباط دارد، پس بهتر است پیش از سرزنش شرایط و افراد به آن نگاهی بیندازیم، اما در جایگاه دوم، فرصت، یک مقصر مساعدت کننده است. خیانت و داشتن روابط نامشروع معلول یک فرصت هستند. سفر با یک همکار تا دیروقت در مهمانی ها بودن بدون حضور همسر، گذراندن زمان های تنهایی بسیار، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، یا داشتن فعالیت ها و روابط اجتماعی فراوان مستقل می توانند ایجادکننده این فرصت ها باشند، پس چه باید کرد؟ توجه ویژه به این گونه موقعیت ها داشته باشید. سعی کنید کارها را با همسرتان انجام دهید تا دیگران فرصت حضور پیدا نکنند. در طول روز با هم در ارتباط باشید و اگر یکی از شما تا دیروقت بیرون منزل است، به او پیامک بزنید.

      بهتر است به فراتر از استانداردها فکر کنید

      با همسر خود درباره مسائل جنسی، شادی ها و تمایلات خود راحت و صمیمی صحبت کنید. سرگرمی های جدید را با هم امتحان کنید تا همه چیز را شاد و هیجان انگیز حفظ کنید. با هم بخندید و شاد باشید. به یک کلاس ورزشی و هنری بروید. برنامه های جدید تلویزیونی را انتخاب کنید که تا به حال با هم آنها را تماشا نکرده اید. از دوستان خود درباره تجربیات سفر و مکان های سیاحتی بپرسید که آنها از آن لذت برده اند. تجربه هایی را امتحان کنید که کمی برایتان دشوار هستند. فعالیت های هیجان انگیز جدید را در حوزه های جسمی و احساسی تجربه کنید که به هیجانات و تقویت پیوند شما کمک می کنند.

      تازه و جدید نگه داشتن همه چیز در دوستی و زندگی عاشقانه شما، به طور فزاینده ای مغز فرد را به سمت حفظ توجه در مورد رابطه اصل اش با شما ترغیب می کند و اگر به این امر ظنین هستید که همسر شما دنبال رابطه ای عاشقانه در جای دیگر است، به جای آنکه به سرزنش و تهدید بپردازید، فعالانه و موثر در این بازی وارد شوید. گاهی لحظات مورد علاقه در دیگر افراد و تجربیات به شما ایده می دهند که در کدام نقطه باید موتورهای جت خود را به عنوان یک همسر روشن کنید. برای ارتقا و بهبود روابط خود باید ثابت قدم باشید. تمرکز خود را روی قوی تر ساختن خود قرار دهید و خیلی نگران دیگران و جهان خارج نباشید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

  • شاهزاده , می 12, 2018 @ 9:59 ق.ظ

    سلام
    من همیشه در مواردی که دچار مشکل میشم از شما راهنمایی گرفتم ، اینبار هم احتیاج به همفکری شما دارم
    ۲۷ سالمه ، یکساله عقدیم ، همسرم همکارمه
    به هم خیلی علاقه مندیم و روحیاتمون خیلی به هم نزدیکه اما اختلاف فکری و عقیده ای بی اندازه ای مابین همسرم و خانوادش وجود داره ، خوده همسرم اصلا به لحاظ فکری ، عقیدتی و رفتاری شبیه به اونا نیست و چون با هم همکار بودیم از قبل از ازدواجمون من این مسئله رو میدونستم ،اینو میخوام بگم که همسرم از مجرد بودنش کلا فرق میکرد با خانوادش و این مسئله ربطی به من و تاهلش نداره ، منهی مشکل من اینه که برخوردای خانوادش و تفاوت زیادشون با ما دو تا منو اذیت میکنه اما همسرمو نه ، توقع داره منم بیخیال باشم ..نادیده بگیرم ..و ناراحت نشم .. میدونید همسرم انگار خیلی ساله زده به تبل بی عاری و انگار کوه سکوته در مقابل رفتارهای خانوادش و براش عادی شده و کلا مسیرش و جدا کرده ، اما این تصمیمش تو مجردیش جواب میداده بهش لابد اما حالا که متاهله باعث مشکل تو زندگیمون شده ، مثلا تو مجردیش خانواده اصرار به شرکت تو جلسات مذهبی داشتن شوهرم نمیرفته ، بجاش میرفته والیبال ، یا مثلا موسیقی رو حرام میدونستن شوهرم ولی تو ماشینش ، موبایلش و … گوش میداده
    یا مثلا فقط ازدواج رو سنتی و فامیلی میخواستن و عروسی که مذهبی باشه و چادری ولی شوهرم توی محل کارم به واسطه ی مدیر عامل از من خاستگاری کرد و دوره ی شناخت و با من که چادری نبودم و مذهبیه دو آتیشه هم نبودم شروع کرد .یا مثلا شوهر من کلا ارتباط با آدمای موفق و معتبر رو دوست داره اما خانوادش میگن فقط و فقط ارتباط با فامیل و بستگان و افرادی که به لحاظ طبقه ی اجتماعی بهمون بخورن در حالیکه من و شوهرم معتقدیم رفت و آمد با دوستان موفق ، تحصیل کرده و ثروتمند ناخودآگاه مدار زندگی ما رو هم تحت تاثیر قرار میده
    خلاصه شوهرم با خانوادش خیلی فرق داره و خودش از این بابت اذیت نمیشه
    کسی که اذیت میشه منم ، چون شوهرم دوست نداره تو جلساتشون بره اما به من زنگ میزنن
    یا اینکه من همیشه آرزو داشتم بهترین روابط رو با خانواده همسر آیندم داشته باشم اما توی اونجا اصلا جایگاهی ندارم ، خیلی رسمین و هیچ هم صحبتی ندارم با اینکه همسن و سال من دختر تو خانوادشون هست اما اصلا نشده بشینیم پای تعریف و خوش و بش و بگیم و بخندیم یا حتی نشده درد دل کنیم یا اصلا نشده راجع به یه موضوع خاص حرف بزنیم فقط یه احوال پرسیه رسمی و بعدشم غذا و جمع کردن سفره
    خیلی دیر به دیر میرم خونشون( دلیل اصلیش مشغلمه خیلی کار میکنم و خیلی پشتیبان شوهرمم چون هیچ گونه کمکی از هیچ جایی نداره ، دوتایی داریم زندگی رو میسازیم و پدر خودم هم خیلی کمکمونه )و هربار اونجام بهترین پذیرایی رو میکنن ولی خیلی رسمین من بهترین پذیرایی رو نمیخوام حتی دوست دارم خودم برم اونجا غذا بپزم اما همه چی آمادس هر بار میرم و هیچ کاری نیست که منم یکم خودمو درگیر کنم و قاطیشون بشم اصلا مادر شوهرم تا بحال نشده با من حرفای خصوصی و شخصی داشته باشه ، پیش من کلا حرفای خانوادگیشونو نمیزنن ، کم حرفن با من و چیزی رو لو نمیدن
    اما دو تا عروس دیگه هم دارن که به لحاظ فکری و مذهبی عین خانواده شوهرمن با اونا عالین یکیشون ده سال قبل از من اومده و یکشون بعد از من
    قبلنا فکر میکرد با عروس بزرگه خوبن و صمیمی چون قدیمی تره خب طبیعیه اما عروس آخری که بعد از من اومده پس چرا با اون اینقدر رااحتن با من نه ؟؟؟
    خاطرات بدی برام ساخته شد روز نامزدیم ، عقد و …
    خدا شاهده با شوهرم عالی هستیم اما دعواهامون هر باری بوده که خانوادش کاری کردن و برای شوهرم عادی و برای من مملو از سوال بوده
    که چرا با من ؟؟ چرا خوشحال نیستن که عروسشون و پسرشون همفکر و همکار و هم عقیدن ؟؟چرا خوشحال نیستن که من تا این حد پشتیبان پسرشونم ؟؟عروس بزرگشون هم شاغله سالهاست اما تو زندگی اصلا پشتیبان شوهرش نیست و هنوز صاحب هیچ چی نشدن اما ما تازه یکساله عقد کردیم خونه خریدیم تویه منطقه خوب ، بخدا خیلی مرافب زندگیمم اما دوسم ندارن
    عقدمو خراب کردن وسط مراسم پاشدن رفتن بیرون بخاطر موسیقی یکسال افسرده بودم و تحت درمان
    ظاهرمو دوست ندارن در حالیکه خدا میدونه من اصلا بد حجاب نیستم شوهرم تمام لباسامو خودش میپسنده همیشه میگه عاشق پوششتم سنگین و با کلاس
    اما تو جمع اونا مثل گاو پیشونی سفیدم
    چندین بار شده بود از بس بهم زنگ زدن که بیاین جلسه فامیلی شوهرمو با اصرار بردم هر بار بدترین قضاوتها رو فامیلش راجعبم کردن
    من و همسرم دوران سختی رو سپری کردیم و الان به امید شروع زندگیمون بیخیاله بحرانا شدیم
    دو ماهه دیگه عروسیمونه
    عقد بدی داشتیم
    آرزوی جفتمونه عروسیمون آبرو مندانه و شبیه آرزوهامون برگزار بشه
    اما من حالم خیلی بده وحشت دارم ، اینکه اینهمه داریم کار میکنیم ، پول در میاریم به سختی به عشق عروسیممون بدون کمکشون ، یموقع شبه عروسی مشکل ایجاد نکنن ..پا نشن برن .. اصلا کیا رو میشه تو این فامیل عجیب غریب دعوت کرد
    به شدت حالم بده و تپش قلب شدید دارم
    تنهام خیلی .. حواشی خانواده ی شوهرم هم تمامی نداره
    و هر گونه تلاش من برای همسو شدن باهاشون هم اثری نداره
    شوهرم هم مرتب بهم میگه اونا و فامیل من و هر کسی که با ما در تضاده برات مهم نباشن ، ما کار خودمونو میکنیم
    منو راهنمایی کنید لطفا ضمنا منو شوهرم مشاجراتمون فقط بخاطر اونا بوده تا بحال و اینکه شوهرم با وجود تمام چیزایی که راجع بهش گفتم اما اولین واکنشش در هر باری که اتفاقی از جانب اونا میفته دفاع از اوناس
    طول میکشه تا متوجه بشه چی شده
    هیشه همین جوره بعدش میفهمه و دوباره میاد پیشم و با شر مندگی دلمو بدست میاره
    توی این دوران عقد ما همش سره کاریم و بعدش میریم خونه ی خانواده ی من
    بیشتر سمت ماست شوهرم و حتی اگه ده روزم نبیندشون خیلی براش مهم نیست اما تند تند دلش برای خواهر برادرای من تنگ میشه و مدام بینشونه
    .. تقریبا همه ی توضیحات و دادم … منتظر راهنمایی شمام .. سپاس

    • مشاور , می 15, 2018 @ 8:57 ب.ظ

      با سلام دوست عزیز ممنون از توضیحات مفصلی که بیان کردید ببینید اصولا در بین خانواده هایی که تفاوت فرهنگی محرز مثل خانواده شما وجود دارد یک مساله اساسی وجود دارد و ان هم این است که بدانید که به هر حال خود شما براساس گفته هاتون متوجه شدید که اختلاف نظرهایی در مورد پوشش و سایر مسائل با خانواده همسرتون دارید و خب طبیعیه هر خانواده ای هم برای خودشون قوانینی داشته باشند و برای انتحای همسر حتی متعصبانه مواردی را در نظر بگیرند که فرزندشون اصلا نمی پذیره و قبول نداره
      البته نمی شود صرفا یک طرفه قضاوت کرد ولی براساس صحبت های خود شما وقتی شرایط اینچنینی است و شما با همسرتون هیچ مشلی ندارید خود همسر شما نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند که بتوانند مطرح کنند با خانوادشون که خب شما از برخی رفتارها و واکنش ها به خودتون ناراحت هستید باید مطرح کنند که شما با انها مشکلی ندارید و عقاید هر فرد برای خودش محتر م است و اینکه در زمینه های مختلف که خب می دونند خانوادشون دوست دارند از شما تعریف کنند در مورد اینکه به هر حال تلاش و قناعت شما باعث شده که خانه دار شوید ..خودتون در زمان و شرایط مناسب باید با همسرتون صحبت کنید به هر حال شما قراره زیر یک سقف با هم زندگی کنید و ایشون باید حامی و همراه مناسبی باشند بهشون بگید که به هر حال اگر ایشون تلاش کنند دید خانواده رو مثبت کنند بحثی نخواهید داشت بهتره اصلا در مورد خانوادش او را حساس نکنید ئ مدام ایراد نگیرد که فکر کند مشکل سازگاری شما با ایشون است ..به هر حال ایشون باید بدونند که که شما دو نفر هستید که قراره با هم زیر یک سقف زندگی کنید و اگر مساله ای باعث مشاجره میشه باید منطقی حلش کنید البته در مواردی ممکنه شما زیاد حساس شده باشید ولی اصلا نگران عروسی نباشید به هر حال به خاطر فرزندشون که شده مشکلی ایجاد نمیشه البته اگر می تونید انعطاف به خر ج بدید خوبه که تا حدی هم نظرات اونها رو اعمال کنید و مراسم طوری باشه که اونها هم رضایت داشته باشند ..
      به هر حال خود شما قراره هزینه کنید ولی خب نمی شود خانواده ها را انکار کرد و کلا نادیده گرفت درهر صورت امیدوارم با مراجعه هر دو نفر مساله به درستی حل و مدیریت شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • مریم , می 14, 2018 @ 12:31 ق.ظ

    سلام برا غلبه بر احساسات چیکار کنم
    احساساتم در حد معمول و حتی از دخترای دیگه کمتره ولی همسرم خیلی سردو بی احساس .سعی کردم من رو اون اثر بزارم ولی هیچ فایده ای نداره و از اون دسته مردهاست که با دور بودن من جذبم میشه ولی من با دور بودن دفع میشم.از نظر شکل و قیافه به گفته دیگران زیبا هستم.خسته شدم از بی محبتی و سردبونای همسرم و شکست غرورم .ذره ذره خورد شدنم را ازنظر احساس حس میکنم
    حرف زدم ولی فایده ای نداره.چندبارم خواستم با کسی دوست بشم ولی وجدانم نمیزاره.من ۱۹ساله و ایشون ۲۷ساله ۱ساله عقد هستیم

    • مشاور , می 14, 2018 @ 9:25 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز در مورد مساله ابراز احساسات مخصوصا برای زنان بسیار حائز اهمیت است و بهتون حق میدم که درگیری ذهنی داشته باشید .. و خب بخو اهید که همسرتون به شما توجه داشته باشند ..منتهی در نظر داشته باشید که خودتون می فرمایید به لحاظ احساسی حتی نسبت به دخترهای دیگر کمتر ابراز می کنید خب شاید این مساله باعث شده که ایشونم هم توجه کمی داشته باشند ..
      به هر حال در زندگی مشترک مسائلی ایحادمی شود شما تازه یک ساله عقد کردید تا با خلق و خوی هم اشنا بشید کمی زمان می بره در مورد اینکه با ایشون صحبت کردید شاید بهتره باشه یک روانشناس با ایشون صحبت کنه و مسائل رو بررسی کنه و با ایشون صحبت کنه
      چون در هر صورت شاید صحبت های نفر سوم تاثیر بهتری داشته باشد ..به هر حال سریع تصمیم نگیرید و ذهنتون به این سمت نره که بخواهید رابطه ای رو شروع کنید چون اولین نفری که ضرر خواهد کرد دقیقا خود شما خواهید بود ..در هر صورت امیدوارم به این مساله فکر کنید که ابراز عواطف گاها به شکل متفاوت تری نسبت به خانم هاست که شاید شما توجهی به ان نداشته باشید ..
      در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید ..گاهی پیدا کردن زبان مشترک کمک بزرگی خواهد کرد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

    • مشاور , می 14, 2018 @ 9:37 ب.ظ

      راه دریافت محبت خود را مشخص کنید

      قدم اول برای رفع چنین نقیصه‌ای این است که زوجین راه دریافت محبت خود را مشخص کنند؛ یعنی زوجین به صراحت و بدون پرده پوشی بیان کنند که به کدام نوع توجه و دریافت محبت نیاز دارند و ترجیح می‌دهند چگونه نیاز به محبتشان برآورده شود که البته لازمه آن خودآگاهی زوجین است. اما اشتباه رایج این فکر است که «چون همسرم مرا دوست دارد پس باید بداند دوست دارم که الان به من توجه کند» یا «همسرم بدون اینکه من به او بگویم باید بداند که چه زمانی به محبت نیاز دارم».در صورتی که بسیاری از زوجینی که یکدیگر را دوست دارند در مواقع زیادی از نیاز هم بی‌خبر هستند. در پیامک شما مخاطب محترم هم، این گونه بیان شده است که شما هر روز از محل کار تماس می‌گیرید و به همسر خود ابراز محبت می‌کنید والبته انتظار دارید که متقابلا همسرتان نیز با این شیوه محبتش را به شما ابراز کند. در صورتی که طبیعی است که همسر شما نتواند ذهن خوانی کند و نیت ضمنی این رفتار را دریابد. در این موقعیت بیان شفاف این نیاز مفید‌تر است. اشتباه ذهنی ما این است که گمان می‌بریم اگر این نیاز خویش را بیان کنیم بی‌ارزش می‌شویم.

      مهر طلبی همسرتان را بشناسید

      قدم دوم مشخص کردن میزان مهرطلبی زوجین است. میزان مهرطلبی و نوازش جویی افراد متفاوت و بسیار محتمل است که زوجین به یک میزان مهرطلب نباشند. افراد مهرطلب معمولا در صورت دریافت نکردن محبت مورد نیاز، احساس ناامنی می‌کنند و در برخی موارد دچار سوءظن و بدگمانی می‌شوند. چاره این مسئله نیز‌‌ همان بیان و شفاف سازی است.

      خلاق باشید

      قدم سوم استفاده از روش‌های متنوع در ابراز محبت است؛ توصیه می‌شود زوجین خلاقیت به خرج دهند و ابراز محبت را به شکل‌های متنوعی انجام دهند، روش‌هایی همچون نوشتن نامه، ارسال پیامک، یادداشت گذاشتن روی اشیای منزل و اتاق خواب، ارسال ایمیل و… می‌تواند نیاز به دریافت محبت را بیشتر ارضا کند.

      ضمنا افرادی که مانند شما مخاطب محترم احساس بی‌مهری و کم توجهی بیشتری می‌کنند می‌توانند انتظارات و نیازهای خود را به صورت مکتوب نیز بیان کنند.

      قدردان محبت همسرتان باشید

      قدم چهارم قدردانی و تشکر از محبت و توجه همسر است. یکی از راه‌های شکل دادن رفتار اطرافیانمان قدردانی و تشکر از رفتارهای مثبت آن‌ها (هرچند که مقدار آن کم باشد) است. با این روش همسر شما کم کم متوجه می‌شود کدام یک از رفتار‌هایش چنین پاسخ مثبتی ایجاد می‌کند و آن رفتار را افزایش خواهد داد.

      یک طرفه به میدان محبت نروید

      قدم پنجم که مکمل قدم قبل است خودداری از مهرورزی یک جانبه و یک سویه (آن چنان که در پرسش شما دیدیم) است. معمولا این تصور اشتباه وجود دارد که «من محبت می‌کنم تا همسرم تغییر کند» یا «عشق من بالاخره او را عوض می‌کند». این باور نادرست است. محبت یکسویه و همیشگی کم کم نادیده گرفته می‌شود چرا که خاصیت سیستم روانی انسان این است که محرک‌های یکنواخت و تکراری را نادیده می‌گیرد.

      در روزهای خاص بیشتر محبت کنید

      قدم ششم و آخر نیز شناخت موقعیت‌ها و روزهای خاص نیاز به محبت و توجه بیشتر است. هر فردی در روزهایی از هفته و ماه به توجه و محبت بیشتری نیاز دارد. به عنوان مثال برخی مردان در شرایط کاری سخت، آسیب پذیر می‌شوند و یا برخی خانم‌ها در اوایل دوران قاعدگی نیاز به توجه و محبت بیشتر دارند. زوجین باید در خصوص این دوره‌ها و ایام خاص به یکدیگر آموزش و آگاهی بدهند و درباره انتظاراتشان از یکدیگر به توافق برسند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

  • عباس , می 15, 2018 @ 2:19 ب.ظ

    همسرم بخاطر اینکه از خانواده من زیاد خوبی ندیده احساس خوبی نسبت به آنها نداره . من همیشه بهش میگم تو چهره اش معلومه .کارهای خانوادم رو بزرگ جلوه میدم واگر حرفی بزنه جوابش فحاشی به خانوادش و سیلی هست و حقش میدونم که فحش و کتک بخوره چون بخاطر حرف اضافیه که به خانوادم میزنه البته هرگز فحش نمیده بلکه به کارهایی که من براشون انجام میدم اعتراض میکنه .

    • مشاور , می 15, 2018 @ 4:01 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیر ببینید وقتی شما به این راحتی میگید ایشون فحش نمیده فقط اعتراض می کنه در پاسخ به اعتراض شما به راحتی حق خودتون می دونید که ایشون رو کتک بزنید و فحش بدهید دقیقا متوجه نمیشم چرا سوال مطرح کردید ؟؟
      همسر شما یک زنه و طبیعتا احتیاج به حمایت داره اگر هم نسبت به خانواده شما بدبینه یا هر چیز دیگه ای این خود شما هستید که باید در شرایط مناسب با ایشون صحبت کنید و تلاش کنید مسائل رفع و رجوع بشه .
      ایشون هم حتما نظراتی دارند هیچ چیز یک طرفه نبست طبیعتا شما باید همه مسائل رو با هم در نظر بگیرید ..
      ایشون همسر شما هستند ..نباید احترام ها زیر سوال برود باید با صحبت مسائل حل شود ..شما نمیشه روی خانوادتون حساس باشید ولی اصلا ایشون رو به حساب نیارید
      در هر صورت امیدوادم مسائل رو درست حل کنید این طور احساس اگرضایت از زندگی کاهش پیدا می کنه و کیفیت زندگی زناشویی کم می شود وقتی زن دلخوشی از زندگی نداشنه باشد و در پاسخ اعتراض مورد ضرب و شتم و کتک وتحقیر قرار بگیرید ..نسل عوض شده بهتره کمی مراعات هم رو داشته باشید ر می خواهید زندگی موفقی داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

    • مشاور , می 15, 2018 @ 4:11 ب.ظ

      اگر زود‌تر این رویه را تغییر ندهید به شما این اطمینان را می‌دهم که زندگی شما خیلی سریع‌تر نابود خواهد شد. من نمی‌دانم که آیا در محیط کار هم، همین طور زود عصبانی می‌شوید یا این حالات فقط مختص خانه است. استنباط من این است که سعی می‌کنید همسرتان را دوست داشته باشید، اما گاهی اوقات نمی‌توانید و از طرف دیگر همسرتان هم احتمالا گاهی رفتارهایی را ناخواسته انجام می‌دهد که خشم شدید شما را در پی دارد.
      در همین ابتدا توصیه می‌کنم که هر چه زود‌تر به یک متخصص خانواده مراجعه کنید تا به صورت ریشه‌ای این تعارض‌ها و پرخاشگری‌ها مورد بررسی و درمان قرار گیرد. با این حال، توجه به چند نکته می‌تواند به شما در کنترل شرایط فعلیتان کمک کند.

      مهارت کنترل خشم را فرا بگیرید
      شما باید با مهارت کنترل خشم بیشتر آشنا شوید. خوشبختانه کتاب‌ها و سی دی‌های آموزشی متعددی در بازار وجود دارد که به شما در کنترل خشم کمک می‌کند. با خریداری آن‌ها و عمل به نکات و دستور العمل‌هایی که در آن‌ها درج شده است، می‌توانید تا حدی کنترل هیجانات خود را در دست بگیرید.
      نکته مهم این است که نباید جلوی عصبانی شدنتان را بگیرید چراکه وجود این هیجان در انسان ضروری است. کاری که شما باید انجام دهید آموختن شیوه کنترل عصبانیت و پرهیز از خشم کنترل نشده است؛ به عنوان مثال، برای کنترل خشمتان در زمان عصبانیت، محل را ترک کنید.

      ریشه‌های پرخاشگریتان را بیابید
      زمان‌هایی را که عصبی می‌شوید مورد بررسی قرار دهید. چه رخدادی باعث عصبانیت شما می‌شود؟ آیا این مسئله به تازگی اتفاق افتاده یا قبلا هم تکرار شده است؟ اشتباه کاملا از سوی همسرتان بوده است، یا شما هم در آن نقش داشته‌اید؟ در هنگام عصبانیت چه گزینه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌توانید آن‌ها را جایگزین برون ریزی خشمتان کنید.

      هیچ‌گاه در حضور فرزند دعوا نکنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

  • شاهزاده , می 15, 2018 @ 4:20 ب.ظ

    من همچنان منتظر پاسخ شمام۲۲ مرداد براتون پیام گذاشتم

    • مشاور , می 15, 2018 @ 8:27 ب.ظ

      در دو مقاله ی قبلی در مورد انتخاب نادرست همسر بر اساس احساسات و رویاها و لزوم مشورت قبل از ازدواج پرداختیم. در این مقاله می خواهیم به اختلافات فکری، رفتاری و فرهنگی که دختر یا پسر با خانواده ی همسر آینده اش دارد و مشکلات ناشی از اختلاف فرهنگی با خانواده همسر بپردازیم.
      دختر و پسرى که از کودکى در دامن خانواده اى رشد یافته است، نمى تواند و نباید خانواده خود را به راحتى و سادگى فراموش کند. فرض کنید جوانی شهرستانی که فقط خودش تحصیلات خوبی دارد، از دختری که خانواده‌ای تحصیل‌کرده دارد خواستگاری می‌کند.

      در این صورت، خانوادۀ عروس که می‌دانند با خانوادۀ داماد، تفاوت‌های فاحشی دارند چه باید بکنند؟ آیا باید فقط به داماد آیندۀ خود فکر کنند؟ یا باید در این فکر باشند که دو خانواده می‌بایستی در یک تراز باشند و یا لااقل خیلی باهم تفاوت فکری و اجتماعی نداشته باشند؟

      بعضی از خانواده‌ها به‌ظاهر مرد، سرووضعش و یا طرز صحبت او توجه می‌کنند و می‌گویند: گرچه پدر و مادرش بی‌سوادند، یا خیلی قدیمی فکر می‌کنند، ولی خود جوان از طبقۀ خودمان است؛ پس عیبی در این کار و این وصلت، وجود ندارد. آن‌ها می‌گویند همین‌قدر که شخص تحصیل‌کرده‌ای به خواستگاری دخترشان آمده کافی است. پیش خود می‌گویند: «ما که کاری به کار خانواده‌اش نداریم»! ولی غافل‌اند از این‌که مگر می‌شود پسر و دختری باهم ازدواج کنند و خانواده‌هایشان کاری به کار هم نداشته باشند؟ لااقل در ایام و دوره‌ نامزدی، یا عقد و عروسی که باید دربارۀ خیلی از مسائل و مناسبات، باهم به تفاهم برسند؛ درحالی‌که در همین ابتدای کار، اختلاف عقیده و سلیقۀ دور خانواده، به‌ناچار چهرۀ خود را نشان خواهد داد.

      تفاوت فرهنگی با خانواده همسر
      داستان جمشید

      جمشید که یکی از مراجعینم بود می‌گفت: «اختلافات ما، در دوره نامزدی شروع و در عقد و ازدواج به اوج خود رسید». جمشید گاهی با خجالت و زمانی باشهامت، در دفاع از خانواده‌اش حرف‌هایی می‌زد که کم‌وبیش شنیدنی است. او می‌گفت: «نامزدم اعتقاد داشت که برای خرید عروسی یکی از خواهرهایم کافی است که بیاید، ولی مادرم می‌گفت: «ما برای عروسی خواهرت همگی رفتیم خرید!» و اعتقاد داشت که سه خواهرم همراه با دو برادرهایم به‌علاوه خودش، همگی حتماً باید هنگام خرید حضورداشته باشند!

      نامزدم، سهیلا می‌گفت: «اینها چادری هستند و من حاضر نیستم با اونها به طلافروشی‌های بالای شهر بروم. به آنها بگو به جای چادر، مانتو بپوشند؛ یکی دو نفر هم بیشتر نیایند.»‌وقتی بااحتیاط، چنین پیشنهادی را به خواهرهایم گفتم، مادرم با صراحت گفت: «نامزدت بیخود کرده که چنین پیشنهادی کرده؛ به او بگو ما همینیم که هستیم!» من ازیک‌طرف، شرایط مادرم که می‌خواست همه را راضی کند درک می‌کردم و از طرفی هم به سهیلا حق می‌دادم که دلش نمی‌خواست بااین‌همه آدم به خرید برود.

      خانوادۀ ما می‌گفتند: «بازار، بهترین جای خرید طلاست» ولی سهیلا می‌گفت: «یا خیابان کریم خان، یا میرداماد.» خانوادۀ ما می‌گفتند: «شب خواستگاری باید یک دست لباس برای عروس ببریم» ولی سهیلا می‌گفت: «ما از این رسم‌ها نداریم». در هنگام عقد، مادرم می‌گفت: «از ۲۰۰ سکۀ طلا بالاتر نرو!» ولی دایی سهیلا عقیده داشت: «کمتر از ۵۰۰ سکه ممکن نیست!» شب عروسی، ما می‌خواستیم زن و مرد، جدا از هم باشند؛ آن‌ها می‌گفتند: «نخیر! باید زن و مرد با هم باشند»! ما عقیده‌ای به تشریفات نداشتیم، زیرا این کارها را اسراف می‌دانستیم؛ ولی پدر عروس می‌گفت: «من حاضرم به تو کمک کنم که عروسی آبرومندی بگیری».

      دایی عروس می‌گفت: «ما یک عاقد می‌شناسیم که روحانی نیست»، ولی مادرم می‌گفت: «عاقد باید روحانی محلۀ خودمان باشد که محضر هم دارد». بالاخره، هنگام عقد هم، چون چند نفر مرد آمده بودند توی مجلس زنانه و داشتند می‌رقصیدند، زن‌دایی‌ام قهر کرد و به همراه دو سه نفر دیگر، مجلس را ترک کرد! خلاصه، نمی‌دانید آن شب چه مشکلاتی داشتم؛ دائم نگران اوضاع‌واحوال بودم. خانوادۀ عروس دائماً از کارهای پدر و مادرم ایراد می‌گفتند و با گوشه و کنایه به من می‌فهمانیدند که آن‌ها «اُمُل»‌ و قدیمی‌اند. من ازیک‌طرف نمی‌خواستم با آن‌ها جروبحث کنم، اما از طرف دیگر چون آن‌ها والدینم بودند، خوشم نمی‌آمد که از آن‌ها ایراد بگیرند.

      … و تازه همۀ این‌ها، حوادثی بود که در مراسم عقد و عروسی اتفاق افتاده بود.

      حالا اجازه بدهید تا از دوران پس از عروسی برایتان بگویم که چه اتفاق‌هایی افتاد. هر وقت با سهیلا به خانۀ مادرم می‌رفتیم، مادرم برای او اسپند دود می‌کرد. همسر جوانم که از بوی اسپند به سرفه می‌افتاد، شروع به غُرغُر می‌کرد و نه‌تنها روی خوشی به این کار نشان نمی‌داد بلکه اخم‌وتخم هم می‌کرد. ناچار، به مادرم می‌گفتم: «مادر جان! احتیاج به این کارها نیست»؛ ولی مادرم با تشر به من می‌گفت: «حرف نزن! تو بچه هستی و از چشم زخم و چشم شور و ناپاک دیگران خبر نداری!» پس‌ازاین که از خانۀ مادرم خارج می‌شدیم همسرم به کنایه می‌گفت: «اسپند دود کردن یعنی چه؟! یعنی من دیگه مریض نمی‌شم؟!» این‌ها را می‌گفت و می‌زد زیر خنده!

      یکی دیگر از تفاوت‌های فرهنگی و رفتاری ما، چگونگی صرف غذاست. لطفاً خوب توجه کنید! ما عادت داریم که غذا را روی زمین بخوریم؛ بنابراین مادرم روی زمین سفره پهن می‌کند؛ ولی سهیلا عادت ندارد که روی زمین غذا بخورد. هر وقت که ناهار یا شام، آنجا هستیم، سهیلا غذایش را می‌کشد و می‌برد روی مبل می‌نشیند؛ او غذایش‌ را روی مبل می‌خورد. مادر من هم خیلی تمیز و پاکیزه است و دلش نمی‌خواهد کسی با کفش بیاید روی فرش‌های منزل؛ ولی سهیلا می‌گوید: «من با کفش راحت‌ترم»!

      همچنین، مادرم خیلی به پدرم می‌رسد و به او توجه می‌کند؛ ولی سهیلا اهل این کارها نیست؛ درحالی‌که مادرم انتظار دارد که سهیلا هم مثل خودش به من برسد. هر وقت که مادرم به‌اصطلاح «پُز» مرا می‌دهد و از من تعریفی می‌کند، به‌جای اینکه سهیلا هم حرف مادر را – ولو به‌ظاهر – تصدیق کند، برعکس می‌گوید: «مادر جون! مثل این که شما غیر از این پسرتون کس دیگه‌ای رو ندیدین»!

      خلاصه این‌که، اوضاع‌واحوال خوبی ندارم؛ نه سهیلا شرایط مادر من را درک می‌کند، و نه مادرم از انتظاراتش دست برمی‌دارد؛ فقط این من هستم که دارم این وسط، ضایع می‌شوم و عاقبت هم نمی‌دانم که حال‌وروز زندگی من به کجا می‌کشد!»

      خُب! این‌ها درد دل جمشید بود. معلوم است که اگر پای حرفه‌ای همسرش، سهیلا و یا حتی خانوادۀ سهیلا بنشینیم، «مثنوی هفتاد من کاغذ شود». حال اگر از من بپرسید که جوان حق داشته که از چنین دختری خواستگاری کند یا نه؟ به شما خواهم گفت: «خیر! او نمی‌بایست با خانواده‌ای که تا این اندازه با هم تفاوت فرهنگی دارند ازدواج می‌کرد». آن‌وقت بپرسید: «پس تضاد فرهنگی خودش با والدینش را چگونه باید حل می‌کرد؟» در پاسخ شما می‌گویم: «او باید با دختری تحصیل کرده و تقریباً از طبقۀ خودش ازدواج می‌کرد، تا دیدگاههای خانواده‌هایشان به زندگی، در یک سطح باشد؛ زیرا حق اوست با دختری ازدواج و زندگی کند که او هم مثل خودش تحصیل کرده است و سلیقه‌های مشابهی دارند، و نه با خانوادۀ دختری که به قول جمشید، دائم به پدر و مادرش گوشه و کنایه می‌زند. وقتی پدر و مادر دختر و پسر در یک سطح باشند، آن وقت کسی بر دیگری ترجیحی ندارد و مقایسه‌ای هم پیش نمی‌آید».

      درد دل الهه خانم

      حالا خوب است کمی هم پای حرفه‌ای الهه خانم بنشینیم که ازدواجش تقریباً شبیه ازدواج سهیلا و جمشید بوده است. الهه خانم می‌گفت: «شوهرم از طبقه‌ای بود که با ما خیلی فرق داشتند. پدرم وقتی او را دید گفت: «جوان برازنده‌ای است و آیندۀ خوبی دارد؛ ما که نمی‌خواهیم با پدر و مادرش زندگی کنیم». گرچه شوهرم را خیلی دوست دارم و حالا هم او را می‌پرستم، ولی هرگز نمی‌توانم از رفتارهای مادرش چشم‌پوشی کنم». به الهه گفتم: «اگر از شوهرتان راضی هستید باید مادرش را هم تحمل کنید». الهه جواب داد: «بله! این که می‌گویید درست است و من سالهاست که دارم او را تحمل می‌کنم، ولی باور بفرمایید که دیگر طاقتم طاق شده است؛، زیرا هم مجبورم که با مادرشوهرم به توافق برسم و معاشرت کنم، چون شوهرم خیلی به مادرش علاقه‌مند است و همیشه نسبت به او احساس دین می‌کند، و هم باید سخت‌گیری‌هایش را تحمل کنم؛ ولی آخر شما نمی‌دانید که این پیرزن، که از اول با ازدواج پسرش با من، مخالف بود چه زبان تندی دارد!» به او گفتم: «بسیار خب! حالا یکی از سخت‌گیری‌هایش را بگویید.» الهه سکوتی کرد و سپس با آه و ناله گفت: هر وقت که می‌خواهیم از خانۀ آن‌ها به منزل خودمان برگردیم، می‌گوید: «این زن قرتی را برای چی گرفتی که یک جا بند نمی‌شه؟! چرا نرفتی از درودهات خودمان یک زن حسابی بگیری؟!» آنگاه الهه رو به من کرد و گفت: خب! شما می‌گویید من با این زبان تند و پر نیش و کنایۀ این پیرزن که همه‌‌اش متلک است چکار کنم؟! اگر به خانه‌اش نروم شوهرم ناراحت می‌شود؛ اگر هم بروم که باید این زخم‌زبان‌ها را بشنوم. به او گفتم: «بسیار خب! ولی فکر می‌کنید تمام این ناملایمات را به خاطر شوهر خوبی که دارید می‌توانید تحمل کنید؟» در جوابم متفکرانه گفت: «آخر از آنچه که می‌ترسیدم، دارد به سرم می‌آید!» گفتم: مگر چه شده؟! الهه جواب داد: «همیشه پیش خودم فکر می‌کردم، درسته که شوهرم فردی تحصیل کرده است، ولی بالاخره خون این خانواده در رگهایش جاری است و همین پدر و مادر او را بزرگ کرده‌اند؛ بنابراین آنچه را که در کودکی به او آموخته‌اند ممکن است موقتاً فراموش شان کند، ولی در میانسالی تدریجاً به سراغش خواهند آمد!» پرسیدم: مگر تغییر کرده است؟ الهه بازگفت: «او در تربیت بچه‌ها عیناً روش پدرش را به کار می‌برد و می‌گوید، مگر من که زیردست پدرم بار آمده‌ام، آدم بدی شده‌ام.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • سحر , می 16, 2018 @ 2:40 ب.ظ

    با سلام. من مدتی هست که عقد کردم به تازگی متوجه خیانت همسرم شدم. وقتی گوشیشو چک کردم پیامهای یک خانم دیدم حرفای عاشقانه زده بودن. روی گوشیش نرم افزار ضبط تماس نصب کردم ولی متوجه شد و نرم افزارو پیامهارو کامل پاک کرد. نمیدونم چکارکنم؟ آیا نرم افزار یا راهی هست که پیامها و تماساشو چک کنم بدون اینکه متوجه بشه؟ لطفا کمکم کنین خیلی ضروریه. با تشکر.

    • مشاور , می 17, 2018 @ 11:35 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز واقعا فکر می کنید مساله پیدا کردن نرم افزاریه که تماس ها رو چک کنه ؟؟فکر می کنید مساله دقیقا اینه ..شما متوجه پیام های عاشقانه ای شدید حال روحی شما کاملا قابل درکه ولی به هر حال بهتر بنود همون موقعی که مت جه می شدید با همسرت ن صحبت کنسد شما هنوز عقد هستید به هر حال حتما اجباری هم در ازدواج نبوده و دو نفر قطعا به هم علاقه داشتید و درست انتخاب کردید
      خب نباید شرایط به نحوی پیش می رفت که فکر کنند که دارید زیر نظر می گیرید ایشون رو و خب بیشتر حالت لح و لجبازی نیشه به هر حال به فرض اینکه نرم افزاری باشه به هر حال حداقلی وحود داشته که متوجه شدید شاید با نرم افزار فقط شدت مساله رو متوجه شوید به نظرم همینکه اکنون در دوران عقد هستید خودش بهترین فرصته برای اینکه به درستی تلاش کنید مساله مدیریت بشه و با ایشون صحبت کنید اگر واقعا جیزی هست که مایل نبودند بدونید و یا انکاری نشد خب شما تکلیفتون رو برای ادامه زتدگی خواهید دانست ببیتید این خیلی سخته که در شرایط و روندی قرار بگیرید که مدام اضطراب و شک داشته باشید و ذهنی سازی کنید
      این طور در واقع دیگه زندگی نخواهید کرد
      در هر صورت امیدوارم موفق باشید ..و زندگی موفقی داشته باشید و مساله حاد نباشد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , می 17, 2018 @ 11:37 ق.ظ

      زندگی با یک همسر خیانتکار شاید یکی از سخت ترین کارهایی باشد که تا به حال مجبور به انجام آن بوده اید. موقع تصمیم گیری در مورد اینکه می خواهید چه بکنید و چه نکنید، هیچ پاسخ صحیحی وجود ندارد. همه کاری که می توانید انجام دهید این است که با همسر خود ارتباط برقرار کنید، به ندای دلتان گوش بدهید، و تصمیم بگیرید آیا این رابطه ارزش حفظ کردن دارد یا نه.

      ۱
      خودتان را سرزنش نکنید. دلایلی که همسرتان به شما خیانت کرده همیشه آشکار نیست، و ممکن است احساس کنید سرزنش کردن خودتان امری طبیعی است. شاید فکر می کنید که از هم دور شده اید، یا که در اتاق خواب خیلی بهم نزدیک نشده اید. شاید اجازه داده اید کار، تمام وقت شما را بگیرد و زمان کافی برای رابطه تان اختصاص نداده اید. با این حال، ممکن است اینها دلایلی باشند که باید بیشتر بر روی رابطه تان کار کنید، اما باید بدانید که هر کاری که انجام دهید هرگز نباید باعث شود همسر تان به شما خیانت کند ، و شما هرگز نباید خود را بخاطر اشتباهات همسرتان مقصر بدانید.

      ۲
      مطمئنا، ممکن است در رابطه دچار اشتباهاتی شده باشید، و مهم این است که به آن اذعان کنید. با این حال، هرگز فکر نکنید که برخی از اشتباهات از جانب شما، باعث شده همسرتان به شما خیانت کند. اگر بیش از حد بر روی سرزنش کردن خود تمرکز کنید، به شریک زندگی خود اجازه داده اید از این ماجرا قصر در برود. مهم این است که بر رفتار شریک زندگی خود نیز تمرکز کنید.

      ۳
      بیش از حد بر روی نفر سوم حساس نشوید. اگر می خواهید به سرعت دیوانه شوید، پس می توانید یک میلیون سوال در مورد آن مرد یا زن بپرسید، ساعتها پروفایل فیس بوک او را دنبال کنید، و یا حتی سعی کنید یک نظر آن شخص را ببینید. ممکن است فکر کنید که دانستن همه چیز در مورد این فرد می تواند به شما کمک کند کشف کنید چه چیزی در رابطه شما اشتباه بوده است، اما در واقعیت، این کار هیچ پاسخی به شما نمی دهد، چه بسا که درد و غم شما را هم اضافه خواهد کرد.

      ۴
      هنگامی که همسرتان رابطه دیگری دارد، آن رابطه به ندرت به شخص سوم مربوط می شود. مگر در مواردی که همسرتان فکر می کند واقعا ارتباط معنی داری را با شخص سوم آغاز کرده باشد. بیشتر اوقات، این کار نشانه ای برای بیان نارضایتی فرد خیانتکار از خود یا ازدواج است. اگر بیش از حد بر روی آن مرد یا زن تمرکز کنید، دیگر نمی توانید در مورد همسر و یا رابطه تان فکر کنید.

      ۵
      اگر چه دانستن برخی از چیزها در مورد این رابطه می تواند برای شما آرامش به ارمغان آورد، ولی داشتن اطلاعات بیش از حد در مورد آن فرد، شغلش، و یا هر گونه اطلاعات دیگر به احتمال زیاد شما را از مسیر اصلی منحرف می کند و یا باعث می شود احساس بدی نسبت به خود داشته باشید. این کار اصلا ارزش ندارد.

      ۶
      سعی نکنید دنبال توجیه منطقی بگردید. اگر چه ممکن است فکر کنید با پیدا کردن توضیح منطقی می توانید پیش بروید، مثل این واقعیت که از زمانی که شوهرتان کار خود را از دست داده، احساس ناتوانی می کرده، یا اینکه شخص سوم زیاد پیش همسرتان می آمده تا جایی که او احتمالا نتوانسته در برابر او مقاومت کند، اصلا فایده ای ندارد، سعی نکنید از یک چیز بی معنی چیز معناداری پیدا کنید. قبول کنید که شما صدمه دیده اید و نیاز دارید راهی پیدا کنید تا بتوانید به حرکت ادامه دهید، اما فکر نکنید که پیدا کردن بهانه برای همسرتان راه درستی است.

      ۷
      آنچه درهنگام خیانت از ذهن همسرتان گذر کرده، ممکن است منطق را به چالش بکشد. سعی نکنید زمان زیادی را صرف تلاش برای آوردن یک دلیل مناسب برای این اتفاق بکنید و در عوض، تلاش کنید رو به جلو حرکت کنید.

      ۸
      با همه راجع به این اتفاق صحبت نکنید. ممکن است فوق العاده صدمه دیده و عصبانی باشید، و ممکن است نیاز داشته باشید این موضوع را با همه اعضای خانواده، نزدیکترین دوستان، و یا حتی رسانه های اجتماعی در میان بگذارید تا احساساتتان را بروز دهید. با این حال، اگر شانسی برای آشتی وجود داشته باشد، باید دنبال افرادی باشید که برای بقیه زندگیتان، به همسر و ارتباط تان دید متفاوتی داشته باشند. به جای اینکه به همه بگویید، تنها با افراد نزدیکی که واقعا می توانند به شما کمک کنند این موضوع را در میان بگذارید.

      ۹
      هنگامی که همه چیز را در مورد آنچه اتفاق افتاده است بگویید، ممکن است اول احساس تسکین کنید، اما در ادامه چیزی جز درد و پشیمانی نخواهد بود. ممکن است متوجه نشوید که آماده دریافت مشاوره و یا قضاوت دیگران نیستید. اگر دوستان نزدیک خود را در مورد خیانت شریک زندگی تان مطلع میسازید، مطمئن شوید که این کار را با احتیاط انجام می دهید. اگر دوستان تان فکر می کنند که شما قطعا شریک زندگی خود را ترک خواهید کرد، سپس ممکن است ۱،۰۰۰ چیز که هرگز در مورد او دوست نداشتند را بگویند، و در واقع این به شما کمک نمی کند که حس بهتری داشته باشید و اگر بخواهید باز هم با او در این رابطه بمانید، حس بدی خواهید داشت.

      در برابر خیانت همسر
      دلایلی که همسرتان به شما خیانت کرده همیشه آشکار نیست‎

      ۱۰
      خیلی نگران نباشید که دوستان و خانواده تان چه فکری در این باره خواهند کرد. اگرچه افراد نزدیک شما می توانند توصیه های مفیدی به شما بکنند، در پایان، خودتان باید ببینید چه چیزی برای شما بهتر است، و شما نباید از خودتان بپرسید که دیگران در این رابطه چه فکری می کنند. در پایان ، مهم نیست دیگران چه فکری می کنند و شما نباید اجازه دهید قضاوت دیگران بر فرایند تصمیم گیری شما سایه اندازد. گفتگو با افراد نزدیک قطعا می تواند به شما کمک کند قدرت و یک چشم انداز جدید در مورد وضعیت تان به دست آورید. اما در نهایت، بدانید که نظرات آنها هرگز نمی توانند جایگزین نظرات شما شوند.

      ۱۱
      قبل از فکر کردن، هرگز اقدامات مهم را انجام ندهید. اگر چه ممکن است فکر کنید که به محض آگاهی یافتن از خیانت همسرتان، چمدانتان را می بندید و خانه را ترک می کنید، یا همسرتان را از خانه بیرون می کنید، ولی شما برای تصمیم گیری به زمان بیشتری احتیاج دارید. مطمئنا می توانید مدتی را دور از همسرتان سپری کنید، اماهرگز نگویید طلاق می خواهید یا هیچ گونه اقدامات شدیدی را فورا انجام ندهید. خوب فکر کنید بعد تصمیم بگیرید و کاری نکنید که بعدا موجب پشیمانی شود.

      ۱۲
      همسرتان را مجازات نکنید. هر چند ممکن است با بی رحمی رفتار کردن با همسرتان، دور کردن او از چیزهایی که دوست دارد، و یا حتی داشتن رابطه برای تلافی کردن احساس خوبی داشته باشید. این نوع رفتارها شما را به جایی نمی رساند. هر چند آسیب دیده اید، احساس سردی می کنید، و برای مدتی فاصله خود را با او حفظ می کنید، ولی نباید فعالانه کاری بکنید که او احساس بدتری بکند، و یا هر دو شما احساس وحشتناکی داشته باشید.

      ۱۳
      با مجازات همسر خود تنها اوقات تلخی بیشتری درست می کنید و باعث می شوید رابطه تان حتی بدتر هم بشود. خوب است که مدتی از هم دور بمانید و سردتر و دورتر از قبل باشید، اما بی رحمی کردن هیچ چیز را بهتر نخواهد کرد.

      ۱۴
      خواسته های خود را طلب کنید. قبل از صحبت کردن با همسرتان، ببینید چه می خواهید به او بگویید. زود شروع نکنید به صحبت در مورد خیانت و گریه. در عوض، زمان صرف کنید تا بازی ترتیب دهید که در صورت ادامه رابطه، همسرتان بداند که از او چه انتظاری دارید. این به منزله یک مجازات نیست، بلکه مانند یک برنامه برای حرکت رو به جلو با همدیگر است. بگذارید همسرتان بداند برای ادامه رابطه چه باید بکند. این می تواند شامل موارد زیر باشد: رفتن نزد مشاوره با هم و احتمالا جدا از هم، برداشتن گام های ملموس برای کشف چیزهایی که دوست دارید با هم انجام دهید، اختصاص زمان برای برقراری ارتباط هر شب، و یا خوابیدن در اتاق های جداگانه تا وقتی که احساس کنید می توانید به راحتی دوباره یک فضای مشترک داشته باشید.

      ۱۵
      اگر به فکر گرفتن طلاق هستید، ممکن است بخواهید هر چه سریعتر یک وکیل بگیرید. هر چه زودتر این کار را انجام دهید، موقعیت چانه زنی بهتری خواهید داشت.

      ۱۶
      سوالاتی که دنبال جوابهای آن هستید را بپرسید. ممکن است به دنبال جواب واضح باشید که چرا همسرتان به شما خیانت کرده است. می توانید راجع به جزییات سوال کنید. ولی قبل از پرسیدن هر سوالی دوبار فکر کنید. سوالاتی بپرسید که فکر می کنید کمک خواهند کرد درک بهتری از رابطه خود پیدا کنید. با این حال، از پرسیدن سوالات برای ارضای حس کنجکاوی تان اجتناب کنید؛ چراکه پاسخ ممکن است در نهایت بیش از حد به شما صدمه بزند.

      ۱۷
      آزمایش بدهید. هر چند شرم آور است، به محضی که مطلع شدید که همسرتان به شما خیانت کرده است، باید هر دوی شما بلافاصله آزمایش بدهید. شما نمی دانید که شخص سوم ممکن است چه بیماری هایی داشته باشد، و شما نمی دانید آیا این بیماری ها به شما منتقل شده یا نه. هر چند همسرتان اصرار کند که این کار لازم نیست، ولی شما باید مطمئن شوید که هر دوی شما در خطر نیستید. ضمنا با این کار همسرتان سنگینی اعمال خود را نیز درک خواهد کرد.

      ۱۸
      به همسرتان گوش بدهید. هر چند شما احساس می کنید در این رابطه صدمه دیده اید، به شما خیانت شده است، عصبانی هستید، ولی مهم این است که بنشینید و به همسر خود گوش دهید. شاید این آخرین کاری است که دوست دارید انجام دهید ولی برای دریافت حقایق، باید داستان را از جانب او هم بشنوید تا از احساسات جدید و یا سرخوردگی اش که از آن بی خبر بودید، آگاه شوید. این عادلانه نیست که فکر کنید او سزاوار نیست داستان را به روایت خودش بازگو کند و احساساتش را در این باره آشکار سازد. هر چند ممکن است شما آماده مواجهه با احساسات همسرتان نباشید، ولی باید به او اجازه دهید حرفهای خودش را بزند.

      ۱۹
      ارتباطات خود را هر روز بهبود بخشید. هنگامی که شما و همسرتان در مورد خیانت شروع به صحبت می کنید، می توانید ارتباطات تان را بهبود بخشید. صادق باشید، منظم صحبت کنید، و تا جایی که امکان دارد از غیر فعال بودن و تهاجم بپرهیزید. هر چند ظاهرا پس از آنچه همسرتان انجام داده، این کار غیر ممکن است، ولی اگر می خواهید اوضاع به سامان شود، مهم این است که تا جایی که ممکن است خوب ارتباط برقرار کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

  • zahra , می 18, 2018 @ 10:17 ق.ظ

    سلام وقتتون بخیر
    من و شوهرم نزدیک دوساله عقد کردیم و تودوران عقدیم شغل ایشون جوریه که سه هفته الی چهار هفته نیستن و یه شهر دیگه ان من خودمم دانشجوی یه شهر دیگه ام و فقط پنج شنبه ها وجمعه ها خونه ام تو مدتی که همیرم نیستن من هر موقع تو این دوروز وقت میکنم به خونشون سر میزنم
    روز اول ماه رمضون یعنی دیشب نادرشورهرم افطار همه رو دعوت کرده بود و همسر منم که میست ایشون دو ساعت قبل اذان مغرب با من تماس گرفتند و من رو دعوت کردن منم اون لحظه آماده بودم که با مامانم برای انجام کاری برم بیرون و کارمون هم تا بعد اذان طول کشید و از طرفی هم اون وقت شب تنها رفتن خونه اونا یا زنگ بزنم اونا بیان دنبالم رو دوست نداشتم حالا اگه ایشون از صبح تماس گرفته بودن و من رو در جریان مهمونی میذاشتن طوری برنامه ریزی میکردم که برم نه اینکه گذاشتن دقیقا نود من رو خبر کردن به هر حال از مادرشوهرم از معذرت خواهی کردم همین نرفتن باعث بحث بین من و شوهرم شد که ایشون گلایه و شکایت چرا نزفتی و فلان این در حالی است که خود ایشون وقتایی که من دانشگاهم و نیستم و ایشون خونشون هستن چه دو هفته بشه من نیام چه سه هفته نه زنگ میزنن به خونه ما نه یه سر میزنن ولی از من توقع دارن و واقعا من وقتایی که برسم میرم و سر میزنم و در طی بحث نرفتن دیشب من خونشون همسرم شروع به کنایه و متلک زدن کردن و من رو هم تهدید که از این به بعد تو خونه میمونی حق بیرون رفتن نداری منم باهاشون قهر کردم و تصمیم دارم تو این دو هفته ای که ایشون نیستن بهشون نه زنگ بزنم نه پیام بدم
    اینم بگم که از حرف های شوهرم تو بعضی دعواها که از زبون خود همسرم شنیدم مادر شوهرم بعضی اوقات به جایی که گلایه هاش رو مستقیم به خودم بگم به شوهرم(شوهرم فرزند آخر خانواده است) میگه و همسرمم میفته به جون من و شروع میکنه به بحث و دعوا و کنایه که من شدیدا از کنایه زدن متنفرم
    دیگه خسته شدم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • مشاور , می 20, 2018 @ 9:25 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید شما دو نفر که با هم درگیری خاصی ندارید و خب علاقه مبنای زندگی بوده درسته ؟؟به این مساله فکر کردید که چرا باید بله خاطر برخی مسائل کم اهمیت خودتون رو اذیت کنید ..واقعا مهم ترین مساله اینه که شما بتوانید خودتون مسائل زندگی رو درست مدیریت کنید البته که قطعا همسر شما هم نقش بسیار مهمی در این مساله دارند ..
      اینکه شما دو نفر دور از هم هستید و ممکنه طبیعتا سو تفاهماتی داشته باشید یک مساله است ..ولی اینکه
      به خاطر برخی رفتارهای مادر همسرتون بحث کنید و همسر شما رفتاری که شما دوست ندارید داشته باشند بخث دیگر است اصلا اصول ارتباطی بین زوحین را چقدر فرا گرفتید
      چقد دو نفر قائل به این مساله هستید که باید د زندگی انعطاف داشته باشید و خب مسائل مهم دیگری که همه از اهمیت خاصی برخوردارند ..
      اگر اقعا شما حساسیت های مربوط به مادر ایشون رو مطلع هستید خود ایشون رو بهتر نیست برای لذت بردن از زندگی کمی مراعات کنید و طبیعتا همسر شما وقتی می دانند از کنایه زدن خوشتون نمیاد و این باعث یاس و دلسردی می شود حداقل رفتار درستی داشته باشند و ایجاد مشکل نکنند
      ببینید بهتره اگر شرایط دارید زودتر ازدواج کنید چون خود دوری و وابستگی ها مشکلات و سو تفاهم هایی را ایجاد می کند
      از طرفی دقت داشته باشید که مساله مهم این است که بتوانید هر دو به روانشناس مراجعه داشته باشید به هر حال قطعا مراجعه حضوری کمک زیادی به شما خواهد کرد
      امیدوارم موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

    • مشاور , می 20, 2018 @ 9:28 ق.ظ

      (روابط، برخوردها، رفتارها ،دیدو بازدیدها، خانواده ها )
      http://www.asheghi4u.net

      دوران عقد چه دورانیست ؟
      معمولا در ازدواجهای امروزی مدت کمی را به دوران نامزدی اختصاص میدهند و اکثر خانواده ها به خصوص خانواده طرف دختر ترجیح میدهند هر چه زودتر صیغه عقد دائم جاری شود حال با یک مراسم و تشریفات خاص یا در محضر و یا … به هر حال نکته ای که خانواده ها باید مدنظر داشته باشند اینکه دوران عقد مربوط به دوران شناخت نیست چرا که مرحله شناخت در دوران نامزدی باید سپری شود نه در دوران عقد و تا زمانی که اینمرحله ( مرحله شناخت) تا حد مطلوبی سپری نشده نباید صیغه عقد دائم جاری شود چرا که به محض جاری شدن این صیغه عرفا و شرعا دو طرف زن و شوهر محسوب میشوند و دیگر فرصت شناخت گذشته است . در دوران عقد باید به اصلاح اخلاق و رفتارهای منفی از دید طرفین پرداخته شود بعنوان مثال زوجی در دوران نامزدی شاهد برخی رفتراهای نادرست هستند که این رفتارها در حدی نیست که به خاطر آنها بشه یک رابطه رو زیر سوال برد در دوران عقد دو طرف باید سعی کنند این رفتارهای شناخته شده را اگر منفیست برطرف سازند تا برای آغاز زندگی این رفتارها مشکل ساز نشوند . اکثر مواقع دوران عقد به علت عدم آمادگی به لحاظ شرایط خانوادگی طرف دختر یا وضعیت اقتصادی طرف پسر و یا اتفاقات غیر منتظره کمی طولانی میشود طولانی تر شدن رابطه عقد چنانچه با مدیریت رابطه همراه نباشد خود مشکل آفرین میشود .
      رابطه جنسی در دوران عقد ؟
      اگر چه پس از جاری شدن صیغه عقد دائمی دو طرف عرفا و شرعا زن و شوهر محسوب میشوند اما نکته ای که مهم تلقی میشود اینکه دو طرف برخی روابط و رفتارهای خود را تا زمانی که زیر یک سقف نرفته اند باید کنترل کنند . اولا هرگز توصیه نمی شود رابطه جنسی به صورت دخول (hard) را در این دوران تجربه کنند چرا که عطش جنسی دو طرف باید در این زمینه محفوظ مانده تا در جایگاه خود بتواند تاثیر گذار باشد زوجهای جوانی که در دوران عقد به سر میبرند اگر میخواهند رابطه انها تکرای نشده و شکل عادت به خود نگیرد سعی کنند از دخول اجتناب بورزند اما در مورد نیازهای جنسی خود ازادانه صحبت کنند و در این صحبتها سعی در تحریک یکدیگر نداشته باشند معاشقه در دوران نامزدی توصیه می شود در دوران عقد نیز معاشقه و در صورتیکه دو طرف نتوانند خویشتن داری کنند و یا جهت آشنایی با امیال جنسی خود رابطه جنسی تا مرز دخول را ،به صورت محدود، تاکید می شود، محدود تجربه کنند اما دخول هرگز. ممکن است در این تجربه با مشکلاتی روبرو شوند دوران عقد دوران مناسبی برای رفع سایر اختلالات جنسی و یا احیانا اگر برخی از خانمها نیاز به درمان و رفع مشکلاتی نظیر کیست رحم ، چرخش دهانه رحم ،دردهای واژن خشکی دهانه واژن و … هستند بپردازند .
      رفت و آمدها در دوران عقد ؟
      پس از عقد رسمی مسلما رابطه شکل جدی تر به خودش میگیره در عین حال که یکسری از محدودیتها برداشته می شود عدم مدیریت رابطه میتواند باعث بروز مشکلات و بحثهای خانوادگی شود تا جایی که متاسفانه کار به طلاق برسد . مسلما هر دو طرف علاقه مند هستند بیشتر در کنار هم باشند بیشتر رفت و آمد داشته باشند بیشتر کنار هم بخوابند و حتی مسافرت بروند بله ایندو زن و شوهر هستند پس از سالها خلاء احساسی و جنسی حال فرصتی برای بر طرف کردن این خلاء یافته اند شخصی مورد نظر خود را یافته اند هم دیگر و دوست دارند اما فاکتورهای مهم و اساسی عموما خانواده ها با رفت و آمد و اینکه دو طرف شب کنار هم بخوابند و با هم باشند مشکل دارند علت اصلی این مشکل عدم جلوگیری و کنترل غریزه جنسی از سوی دو طرف است که ممکن است باعث پیدایش مشکلاتی نظیر باردار شدن یا از بین رفتن باکرگی دختر شود عموما خانواده ها ترجیح می دهد قبل از ازدواج باکرگی حفظ شود به خصوص خانواده دختر توصیه می شود دو طرف به این خواست هها احترام بگذارند نکته مهم بعدی به لحاظ وضعیت اقتصادی اکثر خانواده ها و معذب بودن خانواده ها در ابتدای رابطه جهت پذیرش عضو جدید عروس خانم یا آقا داماد و رودرواسیهایی که دارند مسلما هر دیدو بازدید مستلزم خرج و مخارجیست که بریابرخی از خانواده ها دشوار است دو طرف خود باید قبل ازاینکه بحثی پیش بیاید رفت و امدهای خود به منزل دو خانواده را کنترل کنند . جدای از این مسائل متاسفانه در این رفت و آمدها ممکن است حرفهایی ردو بدل شود که به علت عدم شناخت باعث پیدایش کدورتهایی بین خانواده ها بشود پس بحثهایی که در این خانواده پیش می اید نباید توسط عروس خانم یا اقای دامان به اون یکی خانواده منتقل شود . کلا دوران عقد دوران حساسیست . به جای انکه بیشتر به منل یکدیگر بروید قرار های خود را بیرون تنظیم کنید و رفت وآمدهی منل را در حد یک ناهار یا شام و در صورتی که خانواد هها مشکلی نداشتند شب را اطراق کنید . حفظ حرمت بسیار اهمیت دارد . کاری نکنید ک هبه خاطر لحظاتی لذت دوران شیرین عقد خود را تلخ کنید . اما در مورد مسافرت رفتن ، سفر کردن روش مناسبی بریا شناخت خیلی از کنشها و واکنشهای اخلاقی و رفترای یک فرد محسوب میشود اگر خانواد ه ها با این قضایا مشکلی ندارند یک سفر حتما در این دوران توصیه می شود البته از اعتماد خانواده ها نباید سو استفاده شود و اگر خانواد هها راضی نشدند که دو نفره به سفر بروید میتوانید با همراهی خانواد هها یک سفر ترتیب دهید . اگر چه دوران عقد دوران شناخت نیست چرا که به عبارت عام کار از کار گذشته .
      مناسبتها ، رسم و رسومات
      برخی از رسم و رسومات ما زیبا میباشد اما چون در هر دوره هر خانواده این رسم و رسومات را به نفع خود تغییر داده متاسفانه برخی از رسم و رسومات بیشتر دست و پا گیر شده و باعث شکل گیری مشکلاتی در دوران عقد میشود بعنوان مثال گروهی رسم بر این دارند که به مناسبت اعیاد مختلف هم خانواده پسر و هم خانواده دختر هدایایی ردو بدل کنند اگر سطح طبقاتی دو خانواده یکسان باشد که خب کتر مشکل پیش می اید اما چنانچه سطح طبقاتی یکی از خانواد هها نسبت به خانواده مقابل کمتر باشد جرقه بحث و مشکلات زده می شود و به جای آنکه قبل از فرا رسیدن عید یا مناسبت خاصی اسباب خوشحالی فراهم شود بالعکس غم خرید هدیه ای که در خور هدیه دریافتی از خانواده مقابل باشد جایگزین شادی میشود توصیه می شود در همان ابتدای رابطه هر دو خانواده توافقی صورت دهند که پیرامون ان کلا هدیه ای رد و بدل نشود و یا اینکه هدیه سنگین نباشد . این رسم و رسومات در جهیزه نیز تاثیر گذار بوده متاسفانه فرهنگ غلط جامعه در این است که اگر هر کسی تجملاتی تر باشد آبرو دار تر است و عموما این مشکلات همانطور که عرض شد در صورتی که دو خانواده از نظر سطح اقتصادی مطابقت نداشته باشند پیش می آید . و همینطور چشم روی چشم بندی ، از همان ابتدای رابطه سعی کنید یا رسم و رسومات دست و پاگیر را توافقی کنار بگذراید یا اینکه رسم های یرا اجرا کنید که هر دو خانواده به یک میزان از عهده آنها برایند . وگرنه هدف چیزه دیگریست که ممکن است این رسومات دو طرف را از هدف اصلی دور کند .
      مدت دوران عقد ؟
      چنانچه مدیریت رابطه حفظ شود دوران عقد تا آماده شدن شرایط دو طرف حداکثر ۲ سال ، هر چه این دوران کوتاه ترباشد هم برای طرفین و هم برای خانواده ها بهتر است بالعکس توصیه می شود دوران نامزدی کوتاه نباشد تا دو طرف همدیگر را بهتر بشناسند با نظارت خانواده ها .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

  • شادی , می 20, 2018 @ 11:16 ق.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید. خیلی خیلی به کمک شما انسانهای وارسته احتیاج دارم ولی نمیتونم نوشته هام رو اینجا ارسال کنم . ایمیل هم ندارم لطفا راهنماییم کنید. سپاسگزارم

    • مشاور , می 21, 2018 @ 9:19 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اینجا ثبت کنید و کسی شما رو قضاوت نخ اهد کرد نگران نبتشبد

  • سمیه , می 22, 2018 @ 1:20 ب.ظ

    من نزدیک چهار ماهه ازدواج کردم وقتی عقد بودم هر سری که خونه مادرشوهرمینا میومدم چون معذب بودم خیلی خجالت میکشیدم بعد اون مادر شوهرم دوبار گفت غذا درست کن ووقتی غذا درست کردم ازم ایراد گرفت از همون اول بهم گفت پسرم خیلی ایراد گیره و به همه چی ایراد میگیره بخاطر همین من بهت میگم که زندگیت خوب شه و با این حالا نمیدونم از نظر خودش هر چی که هست شروع کرد به نیش و کنایه و ایراد که تو از خانواده پایین هستی و اینا و چون عروس دومیشو بزور برا پسرش گرفته بود با اون رفتارشو خوب میکرد و میگفت اگه از هردو طرف سخت بگیرم اون بدتر میشه و نمیتونه زندگی کنه ولی برا تو سخت میگیرم چون پسرم خوبه و هر روز کلی از خودش تعریف میکنه در حالی که زیاد خوب نیست جز ی کم غذا درست کردنش که اونم مادر منم بلد.نزدیک ی ماهه ازدواج کردم هر وقت مادرم میاد اوضاع من اینه و بعدش دعوای اون.دیروز فهمیده حالم بهم میخوره کلی دعوام کرده در حالی که مشخص نیست که حامله ام یا نه میگه هنوز تازه اومدی برای چی حامله شدی.و البته مادرشوهرم خیلی به خودش میباله و البته پولدارم هستن و دیروز بهم میگه وای به حال پسرم بخاطر تو. عروسای مردم چقد زرنگن .پسر من نمونس .واقعا موندم چیکار کنم تورو خدا کمکم کنید نه میتونم جدا شم و نه میتونم بمونم

    • مشاور , می 26, 2018 @ 1:25 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید با این مساله که نباید …به فکر طلاق بیفتید و فکر کنید سریع باید همه چیز رو تموم کنید به هر حال اگر روابط شما با همسرتون خوبه بهتر در این باره در شرایط مناسب با هاشون صحبت کنید و بفرمایید از برخی برخوردها ناراحت میشید و خب طبیعتا این روابط بین شما دو تنا رو سرد می کنه ..به هر حال خود این تیکه ها و طعنه ها در زندگی اثرات خودش رو میزاره و مشکلات رو چند برابر می کنه ..البته ممکنه همسرتون هم با صحبت های مادرش موافق باشه که اون یک مساله دیگس .طبیعتا باید توجه داشته باشید که در زندگی مشکلات غیر قابل پیش بینی زیادی اتفاق می افتد حالا اگر این مسائل هم در کنار ش باشه شرایط رو به شدت سخت می کنه ..پس دقت داشته باشید که اگر حس کردید همسرتون هم همون نظرات رو داره خب باید با هم به روانشناس مراجعه کنید تا بشه مساله حل و مدیریت بشه و سریع تصمیم طلاق و جدایی به ذهنتون خطور نکنه
      به هر حال قابل درکه که برای یک زن که دوست داره مورد توجه و حمایت باشه شنیدن این جمله که همسر مناسبی نیستی و هر چیز دیگری واقعا شرایط رو سخت می کنه
      به هر حال همرهی همسرتون می تونه نقش مهمی داشته باشه امیدوارم این مساله به درستی مدیریت و حل شود .و بهتره در مقابل مادر همسرتون خودتون رو دست کم نگیرید و زیادبه حرفاشون توجه نکنید به هر حال ایشون حس کرده روی شما تسلط داشته باشه و عموما وقتی اعتماد به نفس ادم ها پایینه این مسائل پیش میاد .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • نیلوفر , می 22, 2018 @ 1:21 ب.ظ

    سلام وخسته نباشد
    همسر من خیلی مادی گرا و خودخواه هست دوران عقد میخواستیم باهم خونه بخریم من یه آپارتمان کوچیک داشتم گفتم بفروشم ایشون هم نه مراسم عروسی بگیرن با پول عروسی که یه ملیغ کمی بود خونه بخریم ایشون اول قبول کردن بعد با خانواده ش صحبت کرد به من گفتن پول میدن به شرط اینکه بابت اون مبلغ با مادرشون قولنامه بنویسیم .من قبول نکردم بعد از مدتی گفتم بیا من پول جهزیه مو میدم توهم پولتو بذار یه خونه بگیرم ۴ دانگ ایشون دو دانگ اینجا من تا دم بنگاه حرفی نزدن رسیدیم بنگاه برای معامله زدن زیر همه حرف ها و آبروی منو بردن جلوی خانواده بعد گفتم دیگه نمی خوام خودت هروقت تونستی اقدام به خرید کن به نام خودت من هیچ کمکمی نمی کنم حالا ایشون بانک مسکن سپرده کردن وامش آماده اس ولی خونه مناسب پیدانمی کنیم اصرار دارن روی خونه من این وامو بگیرن و در عوض یک دونگ خونه خریداری شده رو بدن به من و این درصورتی امکان پذیره که من خونه رو به شخصی غیر همنام واگذار کنم بعد درخواست وام کنیم بعد از گرفتن سپرده دوباره سند بنام من برگرده واون کسی نیست جز مادرش
    ومن تهت هیچ شرایطی نمی خوام خونه رو وام دارش کنم و به کسی حتی با تمام کارهای وکالتنامه محضری برای موقت بابت اینکار کنم و اینکه با توجه به اینکه ایشون در قدیم به من بد رفتاری کردن و هیچ اعتمادی بهشون ندارم می ترسم .م حتی به این فکر کردم که چک ضمانت بدون تاریخ ازش بگیرم بابت مبلغ وام ولی میدونم عنوان ایم موضوع بحث شدیدی پیش میاره واگر هم نکنم بایدغرغر کردن هاشو تحمل کنم ..و نمی خوام اصلا اینکارو انجام بدم شما کمکم کنید چیکار کنم ؟

    • مشاور , می 26, 2018 @ 12:00 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز
      ببینید در مورد این مسائل مالی خودتون دو نفر باید به توافق برسید شما از همسرتون شناخت دارید .. به هر حال اگر واقعا مساله خرید خونه برای شما اهمی ت دارد شاید بهتر باشد با شرایطی که همسرتون میگن موافقت کنید ولی اگر بعدا خودتون دچار مشکل می شوید و نمی خواهید مادر همسرتون هم وارد جریان شوند خب بهتره منصرف شوید به هر حال برای بدست اوردن برخی شرایط باید برخی شرایط رو از دست بدهید و این بدیهی است که در زندگی اگر حالت معامله و شرایط بد و بستان شکل بگیرد شاید به همه شرایط مادی برسید ولی کم کم روابط عاطفی کاهش می یابد هر چند همسرتون مادی گرا باشند ولی به هر حال ببیتنید خود شما هم دارید وارد این جریان می شوید و طبیعتا مشکلات گسترش پیدا می کند که شاید اصلا نتوانید در نظر بگیرید ..
      شاید فکر نکنید وقتی روابط برمبنای این شود که ایشون چقدر و شما چقدر شرایط سخت شود ..به هر حال با شناختی که از خودتون و ایشون دارید اگر واقعا بخواهید خانه دار شوید و یک دانگ را به نام شما بزند پس باید وام رو روی خونه شما بگیرند و خب اگر این شرایط رو تمایل تدارید به راحتی حرفتون رو بزنید و اقدامی در این جهت نداشته باشید
      امیدوارم موفق باشید ..
      و مدیریت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

    • مشاور , می 26, 2018 @ 12:07 ب.ظ

      امتیاز جمع کردن در رابطه ی زناشویی به سود کسی تمام نمی شود. در شرایط رقابت و چشم و هم چشمی فضای رابطه ی زناشویی مکدّر و منفی می شود و مانع از آن می شود که زن و شوهر به شادی و نشاط ناشی از زندگی زناشوی …

      رابطه ی سالم مبتنی بر مشارکت است. زن و شوهر با هم همکاری می کنند، در مقام حمایت از یکدیگر هستند، به هم وابستگی دارند، اما رقابت……

      ممکن است کسی بپرسد، یعنی اگر من اهل رقابت و چشم و هم چشمی باشم اشکالی دارد؟ بله اشکال دارد. البته واقعاً چیزی بهتر از این نیست که زن و شوهر با هم شوخی کنند، سر به سر هم بگذارند ولی تا کجا و به چه منظوری؟ اگر این شوخی ها به قصد رقابت باشد، می تواند خیلی زود تبدیل به مبارزه ای برای برتری طلبی شود و حالت زشتی پیدا کند.رقابت میان زن و شوهر یعنی امتیاز جمع کردن علیه دیگری.

      اگر قرار باشد زندگی به این شکل در آید که “چون تو این کار را کردی، من هم این کار را می کنم” ، خطری ایجاد می شود که براساس آن رابطه ی زناشویی به جای اینکه مبتنی بر حمایت از هم باشد ، به جنگ و ستیز برای برتری یافتن منجر می گردد.

      صمیمیت و توجه داشتن با بازی و مسابقه فرق دارد. در ازدواج و رابطه زناشویی زن و شوهر باید دست بده داشته باشند و حال آنکه در رقابت و مسابقه دست بگیر مطرح است. در هر رابطه ای دهنده و یا گیرنده هستید می دانید که گیرنده برای توجیه گرفتن خود به نفع خود امتیاز جمع می کند. وقتی عنصر رقابت هم به این جریان اضافه شود، فضای ازدواج به” این به آن در” تبدیل می شود و روحیه ی ” تو به من مدیون هستی” حاکم می گردد.

      در ازدواج و رابطه زناشویی زن و شوهر باید دست بده داشته باشند و حال آنکه در رقابت و مسابقه دست بگیر مطرح است.

      به این موضوع فکرکنید، رقابت به حکم ماهیت خود فرض را بر این می گذارد که شما رقیب و یا دشمنی دارید. چگونه می توانید خودتان را برنده بدانید، حال آنکه برنده شدن شما به زیان کسی تمام شده که او را دوست دارید. چگونه ممکن است زن و شوهری برای کسب قدرت، رقابت کنند و با این حال رابطه ی هماهنگ داشته باشند؟

      یک رابطه ی محکم و برقرار ، بر پایه ی از خودگذشتگی و بذل توجه است و نه بر اساس جدال برای کسب قدرت و مسلط شدن.

      اغلب اوقات این حسابگری و این امتیاز جمع کردن به نوعی به بدبینی تبدیل می شود که در آن طرفین رابطه از قبول یک هدیه و یا یک اقدام مهرانگیز از جانب یکدیگر نگران می شوند زیرا احساس می کنند دریافت آن هدیه برایشان گران تمام می شود.

      در یک رابطه ی رقابت آمیز، نواقص و اشکالات، صادقانه تصدیق نمی شوند. زیرا هر اعتراف به اشتباه، طرف مقابل را در شرایط دریافت امتیاز قرار می دهد و سازنده ترین انتقادها تولید مقاومت و واکنش انفعالی می کند.

      جان کلام آنکه وجود روحیه ی رقابت میان زن و شوهر، توفانی است که می تواند پایه های یک رابطه ی سالم را از هم فرو پاشد. برای حفظ موقعیت بالا و برتر باید پیوسته همسرتان را پایین و پایین تر بیاورید تا خودتان بالاتر بروید.

      یک رابطه ی محکم و برقرار بر اساس، از خودگذشتگی و بذل توجه است و نه بر اساس جدال برای کسب قدرت و مسلط شدن.

      طرز تلقی و نگرش شما همیشه این است که ” برای من هورا بکشید” . اگر فرزندانتان جایی موفق می شوند علتش این است که شما آن ها را خوب تربیت کرده اید . اگر خانه ی خوبی خریدید علتش به شما بر می گردد و به همین ترتیب در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید نظرات همسر خود را بپذیرید یا آن را رد کنید و مشکلی هم بروز نکند. از آنجا که قصد جمع آوری امتیاز را دارید، به سود شماست ثابت کنید که همسرتان اشتباه کرده است.

      رقابت

      وقتی چنین روحیه ای بر روابط زناشویی حاکم می شود هرگز معنا و مفهوم دوست داشتن و دوست داشتنی بودن را لمس نمی کنید. هرگز به مفهوم همکاری و همیاری نزدیک نمی شوید. با رابطه ی زناشویی خود چون یک بازار کالا رفتار می کنید. چیزی می دهید و چیزی می گیرید.

      با توجه به آنچه در ادامه خواهیم گفت متوجه خواهید شد که آیا در رابطه ی شما و همسرتان رقابت جای همکاری و همیاری را گرفته یا نگرفته است:

      – سعی می کنید در برابر فعالیت های همسرتان کسب امتیاز کنید. مثلاً اگر همسر شما اوقات فراغتی برای خود در نظر می گیر به اتفاق دوستانش شما اقدام به محاسبه ی امتیاز می کنید.

      – برای امتیاز دادن به شیوه ی مذاکره روی می آورید و هرگز چیزی را به عنوان یک اقدام حمایتی به همسرتان نمی دهید.

      – به ندرت بدون اینکه به روی همسرتان بیاورید، برای او کاری صورت می دهید، اگر کاری در مقام حمایت از همسرتان صورت دهید، جزئیات آن را با آب و تاب شرح می دهید و به زحمتی که در این مورد متقبل شده اید اشاره می کنید.

      – در هر مشاجره یا مواجهه با همسرتان، از اشخاص بیرونی، یعنی از بستگان، دوستان و آشنایان کمک می گیرید تا تعادل را به سود خود برقرار سازید. به قولی یار گیری می کنید.

      – به اصرار می خواهید که حرف آخر را شما بزنید.

      اگر این روحیه ی رقابت طلبی زندگی شما را مختل کرده است چه بهتر که آن را انکار نکنید. درست به همان شکل که انکار بیماری هایی از قبیل سرطان یا بیماری های ویروسی شرایط را از آنچه هست بدتر می کند. اصولاً امتیاز جمع کردن در رابطه ی زناشویی به سود کسی تمام نمی شود. در شرایط رقابت و چشم و هم چشمی فضای رابطه ی زناشویی مکدّر و منفی می شود و مانع از آن می شود که زن و شوهر به شادی و نشاط ناشی از زندگی زناشویی دست پیدا کنند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.