کودکان و والدینی که از هر نظر کامل باشند، وجود ندارند و ما تا به حال والدینی را که دست کم گاهی نسبت به تواناییها و آگاهیهای خودشان به عنوان مادر یا پدر شک نداشته باشند، ملاقات نکردهایم. کودکان، همیشه آنطور که والدین میخواهند، رفتار نمیکنند و وقتی والدین احساس میکنند که نمیتوانند عادات و رفتار فرزندان خود را تغییر دهند، درمانده و آشفته میشوند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند.
اگرچه والدین امروزی، از نظر تحصیلات و اطلاعات، در تاریخ نمونهاند، ولی هنوز پرسشهای بسیاری وجود دارد. وقتی کارولین در مورد این که برای رفتن به مدرسه چه بپوشد، پانزده بار نظرش را تغییر میدهد و مثل همیشه از سرویس مدرسه جا میماند، شما به عنوان پدر یا مادرش چه باید بکنید؟
بهبود رفتار کودک با کمک مشاور خوب
پیش از هر اقدامی باید رفتارهایی را که میخواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کنید. این که به یک کودک برچسب شیطان، وحشی، لجباز یا حرفنشنو بزنیم، کمکی به حل مسأله نخواهد کرد؛ زیرا این برچسبها کلی و مبهماند و شما نمیتوانید چیزی بدین مبهمی را عوض کنید. پس بهطور اختصاصی عمل کنید، از احساسات مایه نگذارید، مشکل را تشریح کرده، آن را از سایر موارد جدا کنید. دقیقا به چه علت فرزند شما دست به رفتار ناپسند میزند؛ یا از انجام کاری طفره میرود؟
از سوی دیگر، چیزی که شما از او میخواهید، دقیقا چیست؟ کاری که کودکتان انجام میدهد و شما را عصبانی میکند، به دقت زیرنر بگیرید. اگر فکر میکنید که لوسی هرگز کاری را که شروع میکند به پایان نمیرساند، تجزیه و تحلیل کنید که او چه رفتاری میکند که شما به ناچار اینطور فکر میکنید. رفتار را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنید: لوسی تکالیفش را تمام نمیکند و هرگز لباسهایش را مرتب نمیکند.
شما نمیتوانید بگویید که او هیچ وقت کارهایش را درست انجام نمیدهد، ولی میتوانید کوشش کنید مشکلی را که در مورد تکالیف و لباسهایش دارد حل و رفع کنید.
یک تکه کاغذ بردارید و آن را از طول به دو بخش تقسیم کنید. در بالای یکی از بخشها بنویسید به ندرت و در بالای بخش دیگر بنویسید اغلب. در ستون اول، رفتارها یا عادتهای خاصی را که دوست دارید کودکتان کمتر آنها را انجام دهد، بنویسید و در مقابل آن (در ستون دوم) رفتاری را بنویسید که دوست دارید فرزندتان آنها را در بیشتر مواقع انجام دهد.
در هر زمان بر روی یک مشکل تمرکز کنید
وقتی مواردی از رفتار کودکتان را که میخواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کردید، ممکن است وسوسه شوید همه مواردی را که در جدول نوشتهاید با هم تغییر دهید. اما در برابر این احساس مقاومت کنید و ابتدا یک مشکل را در نظر بگیرید، آن را حل کنید و سپس به مورد بعدی بپردازید. ما به والدینی که با فهرست رفتارهای ناشایست کودکشان پیش ما میآیند کمک میکنیم تا موارد را برحسب اهمیت بنویسیند.
سپس یکی از آنها را که لزوما مهمترین مشکل نیست، برای کار انتخاب میکنیم. وقتی شما میخواهید اولین مورد را برای شروع انتخاب کنید، ممکن است یک رفتار سخت یا رفتاری را که بیش از بقیه شما را آزار میدهد انتخاب کنید. این بد نیست. ولی گاهی بهتر است کار را با یک مشکل کم اهمیتتر که سریعتر حل میشود، آغاز کنید، تا در شروع احساس موفقیت کنید.
در هفتهها یا ماههای بعد، همانطور که به سمت پایین فهرستی که تهیه کردهاید پیش میروید، احتمالا احساس میکنید که اولویتهای شما در فهرست در حال تغییرند. مشکلات جدیدی ایجاد و موارد قبلی ناپدید شدهاند یا به نظر کم اهمیتتر میآیند. هر تغییر، یک تاثیر کلی بر رفتار فرزندتان خواهد داشت و روند بهبود را تسریع خواهد کرد. هر تغییر به منزله گامی است که در مسیر تربیت فرزند خود برمیدارید. رفته رفته الگوهای قدیمی عوض خواهند شد و خواهید دید که شما و فرزندتان خیلی زود احساس بهتری نسبت به خود و یکدیگر پیدا خواهید کرد.
به کودکان سخت نگیرید
معمولا مشکلات یک کودک یک شبه حل نمیشود. تغییرات در کودکان و همچنین افراد بالغ به آرامی و مرحله به مرحله ایجاد میشوند. اگر کودکی که قبلا به هیچ وجه پیانو تمرین نمیکرد، حالا روزی ده دقیقه تمرین میکند، راضی باشید و این رضایت را نشان دهید. زیرا این نشانه یک پیشرفت واقعی است. فرزند شما به تدریج احساس خوبی نسبت به خودش پیدا خواهد کرد و تشویق خواهد شد که بیشتر تمرین کند.
اگر پسرتان قبلا برای رفتن به مدرسه دچار مشکل بوده دو سه روزی است که این مشکل برطرف شده است، انتظار نداشته باشید که قبل از خارج شدن از منزل رختخوابش را هم جمع کند. صبر کنید و حوصله به خرج دهید، آن هم به تدریج درست خواهد شد. برای هر دو شما این خیلی مفیدتر است که به جای مأیوس شدن از دستنیافتن بهانتظارات بیشازحد،از پیشرفتهای کوچکوتدریجی خوشحال باشید.
هماهنگ و ثابت قدم باشید
موفقیت قطعی شما در تغییر رفتارهای فرزندتان نیازمند هماهنگی و ثابت قدمی است: در مورد چیزی که میگویید جدی باشید، چیزی را بگویید که منظوری از آن دارید و مطمئن شوید که هر دو یک چیز را میگویید. شما و همسرتان باید در مورد مشکل و راهحل، پیش از دست زدن به هر کاری، اتفاقنظر داشته باشید. به علاوه، اگر بتوانید با پرستار بچه، معلمها، سایر اعضاء خانواده وهر فرد دیگری نیز که بهطور منظم با کودک شما ارتباط دارد هماهنگی پیدا کنید، نتیجه کار شما بسیار بهتر خواهد بود.
همیشه یک راهحل را به اندازه کافی به کار ببرید تا فرصت دستیابی به نتیجه دلخواه را داشته باشید. طبق تجربههای ما، والدین خیلی زود خسته میشوند و بچهها این را میدانند. اگر والدین مقاوم و استوار نباشند، بچهها به خواستههای آنها احترام نمیگذارند و خود را موظف به انجام آنها نمیدانند. چون مطمئن هستند که با کمی گریه و اندکی سماجت به هدفشان میرسند.
وقتی شما تصمیم خود را در مورد این که چگونه با یک مشکل روبهرو شوید گرفتید، تردید به خرج ندهید. برای مثال اگر تصمیم گرفتهاید که از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید، وقتی فرزند شما در سوپر مارکت، برای مشکلات گریه میکند، اگر پس از چند دقیقه نتوانید در برابر گریه، التماس یا نگاههیا شماتتبار دوستتان که با شما به خرید آمده است بایستید و در نتیجه تسلیم شوید، نه تنها مشکل را حل نکردهاید بلکه در واقع آن را تقویت نیز کردهاید.
برای کمک کردن به خود در ثابت قدم بودن، تغییرات را اندازه بگیرید و ثبت کنید. در اغلب موارد، این تغییرات به آن اندازه که شما انتظار دارید آشکار نیستند، ولی به هر حال وجود دارند. اگر کودک شما بدخلقی میکند، تعداد و فواصل زمانی بدخلقیها را بررسی و آنها را ثبت کنید. ما اینطور فکر میکنیم که پس از چند روز پایداری در استفاده از یک روش، از کمتر شدن عصبانیت فرزندتان متعجب خواهید شد. وقتی شما دریابید که در حال پیشرفت هستید، ادامه دادن راه برایتان آسانتر خواهد بود. بررسی موارد ثبت شده از یک نظر دیگر هم اهمیت دارد و آن این که اگر راهحل انتخاب شده در مورد شما پاسخ نمیدهد، یکی دیگر از روشهای پیشنهادی را به کار ببندید.
با دید مثبت نگاه کنید
سعی کنید رفتار عمومی فرزندتان را با دید مثبت نگاه کنید. بجز رفتارهایی که شما را آزرده و مأیوس میکنند، از همه رفتارهای او ناراضی نیستید. پس در حالی که روی یک رفتار ناپسند او کار میکنید و در حال اصلاح آن هستید، به او اطمینان دهید که دوستش دارید و به او احترام میگذارید. اگر جانی در رستوران شلوغ میکند و سپس ساکت میشود، به او بگویید که شما رفتار اخیرش را میپسندید. یک نظر مثبت بسیار بیشتر از خیل انتقادات موثر واقع میشود. هرگز تحسین را به خصوص در مورد کودکان، کمارزش نپندارید. کودکان در هر مرحله سنی که باشند، تمایل شدیدی دارند که والدینشان آنها را بپسندند. (اگرچه ما آنها را میپذیریم اما گاهی درک آن برای کودکان مشکل است)
بگذارید بچهها بدانند منتظر چه باید باشند
پس از آن که رفتاری را که میخواهید تغییر دهید، انتخاب کردید و همینطور راهبرد (استراتژی) یا راهحلهایی را که ما پیشنهاد کردهایم برگزیدید، دنبال یک موقعیت مناسب باشید تا به کودک توضیح دهید چه اتفاقی قرار است بیفتد. با دیدی مثبت به قضیه بنگرید و آن را به سادگی تشریح کنید. هدفهایتان را با کلمات سادهای که کودک به راحتی آنها را میفهمد، توضیح دهید. اغلبِ والدین، با زبان بزرگسالان با کودکانشان صحبت میکنند؛
به آنها میگویند که باید مسئولیتپذیرتر، قابل اعتمادتر یا خوش خلقتر باشند. بچهها معمولا مفهوم این کلمات را نمیدانند. به کودک بگویید که دقیقا چه میخواهید بکنید و چه انتظاری از او دارید: «جولی همین حالا ما میخوایم لباسهای چرک تو رو جمع کنیم و توی سبد لباس چرک بذاریم.» در مورد آنچه از او میخواهید انجام بدهد یا نه صحبت کنید.
اهداف کلی خود را آشکار نکنید ولی با حالتی دوستانه و سرشار از محبت و عاری از هرگونه تهدید، اجازه دهید هدفی را که هر دو برای رسیدن به آن کار میکنید، بداند. بسته به راهبردهایی که انتخاب کردهاید و همینطور سن کودک، ممکن است اطلاعات بیشتری نیز برای گفتن به او داشته باشید. (نظیر جایزهها)
روشهای اصلی تربیت کودک
تربیت در نظر بیشتر والدین چیزی جز تنبیه نیست؛ ولی واژه تربیت، در واقع به معنای تعلیم دادن یا پرورش، شامل مجموعهای از روشهای مثبت و منفی است. وقتی کودکان خود را تربیت میکنید، به آنها میآموزید که چطور رفتار کنند. پیش از آن که انجام کاری را از آنها بخواهید، به آنها آموزش میدهید. شما برای آنها قالبهای رفتاری میسازید تا آنچه را که از آنها انتظار دارید، ببینند.
پیوسته به آنها میگویید که انجام چه کاری درست است و در صورت لزوم به آنها یادآور میشوید که کدام عملشان شابیسته نیست. تربیت موثر آن است که وقتی فرزند شما نیم نگاهی به شما میاندازد تا مطمئن شود عملی که انجام میدهد درست است یا نه، بگوییم: «درسته، خوبه». واکنش تربیتی در قبال کودکی که تازه راه افتاده و دارد به طرف پریز برق میرود، یک «نه» قاطع و محکم است.
آموزش مکالمه به کودک
وقتی در حال تلفن زدن، فرزند خردسالتان میخواهد مکالمه تلفنی شما را قطع کرده با شما صحبت کند، تربیت صحیح آن است که به او توجه نکنید. اما اگر خود طفل تصمیم گرفت منتظر تمام شدن تلفن شما بشود، بهتر آن است که به او توجه کنید و نگاهی از سر لطف به او بیندازید. وقتی به کودک بزرگتری که روی موضوعی خاص پافشاری میکند، میفهمانید که قصد لجبازی دارد، درست عمل کردهاید.
گاهی هم برای آن که به کودک بیاموزیم که رفتاری غلط و مخالف میل شما انجام میدهد، روش مفید آن است که اجازه دهیم پیامدهای منفی آن را شخصا تجربه کند. «بله»ها اغلب از «نه»ها موثرترند؛ زیرا یک پاسخ مثبت به کودک میفهماند که رفتارش مورد پسند شماست. تربیت کودک، وظیفهای یک روزه نیست و انضباط، با یک بار آموزش دادن حاصل نمیشود. پدر و مادر باید پایدار و جدی باشند تا روشهای تربیتیشان موثر واقع شود.
حوصله بخرج دادن برای تربیت کودک
چیزهای زیادی برای یاد دادن به فرزندتان وجود دارد که مستلزم وقت و حوصله است (مانند ارزشها، اعتقادات و مهارتها). به علاوه، کودک شما همیشه برای آموختن درس آماده نیست. بنابراین، پیشنهاد میکنیم که اول خودتان کسب آموزش را بیاموزید. در آن صورت، با خونسردی بیشتر و موثرتر با حوادث غیر مترقبه و تلاشهای ناموفق برخورد میکنید. پس از آموختن روشهای کسب آرامش، باید اهدافی را که در سر دارید و نیازهای کودکتان را ارزیابی کنید.
اگر به این نصیحت عمل کنید، درمییابید که باید منتظر چه عوقبی باشید. بعد باید عزمتان را جزم کنید و ثابت قدم باشید، با هدف سخن بگویید و گفتههای خود را جدی بگیرید و آنها را رها نکنید. در نهایت باید با دیدی مثبت به تربیت فرزندانتان اقدام کنید. در ذهن خود تصویری از آنچه میخواهید فرزندتان انجام دهد، بسازید و آن را به خاطر بسپارید تا چنانچه آن را انجام داد، به او بگویید که از کارش راضی هستید. وقتی کودک با انجام کارهایی که موافق میل شماست، رضایت شما را به دست آورد، به آن عادت میکند. حال اگر در شرایط خاصی بخواهید نارضایتی خود را از رفتارش نشان دهید، تاثیر آن به مراتب بیشتر از زمانی خواهد بود که به خاطر رفتارهای خوبش تشویق نشده است.
برای والدین آسان است که فقط به رفتارهای نادرست کودکان خود توجه کنند و اعمال درست آنها را در نظر نگیرند. برای مثال مایک و لیزا بدون سروصدا در اتاق مشغول بازی کردن هستند و هیچ کس به خاطر آن که بسیار دوستانه اسباب بازیها را تقسیم میکنند، آنها را تحسین نمیکند. اما چند دقیقه بعد که بین بچهها دعوا میشود، پدر عصبانی شده، سر آنها داد میکشد.
دام انتقاد والدین
والدین آنچنان در تعلیم و مراقبت از فرزندانشان غرق هستند که وقتی عمل خوبی از آنها سر میزند، آن را به سادگی بدیهی تلقی میکنند؛ اما وقتی اشکالی در رفتار آنها رخ میدهد، همه اشتباهاتشان را به رخشان میکشند. در نتیجه کودکان در توری از انتقاد به دام میافتند.
انتقاد همراه با کمی ستایش، نتایج بهتری به بار میآورد. کودک شما میخواهد که به او توجه کنید و میخواهد این توجه را از هر طریقی که میتواند، به دست آورد. اگر دیدگاه شما منفی باشد، او از راههای منفی به هدف خود میرسد. اما اگر شما روی نکات مثبت تمرکز کنید، در مقابل، رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد؛ زیرا در این حالت کودک با رفتارهای مثبت خود، سعی در جلب توجه شما خواهد داشت.
اگر به تشویق و تحسین کودکان عادت ندارید، ممکن است انجام آن برای اولین بار دشوار باشد. اما هرچه بیشتر آن را انجام دهید، برایتان طبیعیتر و آسانتر خواهد شد. شما به زودی درمییابید که تعریف و تمجید تاثیر قدرتمندی دارد که فقط شماری از آن میتواند یک رفتار جدید را شکل دهد و با مقداری کمتر، تغییر ایجاد شده را حفظ کند.
بعضی پدر و مادرها از وابسته شدن کودکان خود به تحسین، نگرانند. در مورد کودکی که بسیار کم مورد توجه والدین قرار میگیرد و یا همیشه در کانون توجه آنها بوده است، نوع نادرستی از ستایش میتواند به چنین مشکلی (وابستگی) بینجامد، ولی ما به تجربه دریافتهایم که بیشتر کودکان، مابین دو وضعیت ذکر شده قرار دارند و در نتیجه، همان تحسین مختصر میتواند معجزه کند.
منبع: کودک و نوجوان
تغییر دادن رفتار کودکان مراکز مشاوره کودکان کانون مشاوران ایران
6 نظرات