مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تبریز

مرکز مشاوره تبریز

ویژگی مرکز مشاوره تبریز

تحقیقات بعمل آمده به وسیله کادر ما در مرکز مشاوره تبریز دراکثر خانواده ها این موضوع رانمایان میکند. که بیش ازهرزمان دیگه ای خانواده های ایرانی نیازمند یک بررسی و تغییر درنگرش خود درمباحث مربوط به آن میباشند. مشکلات و فرازونشیب های موجود در زندگی هرانسانی میتواند به عاملی برای پسرفت وعدم پیشرفت آن فرد تبدیل شده واو را ازجریان درست زندگی خارج سازد.

شماره های تماس 01

به همین منظور وبه دلیل اهمیت بسیاری که بحث مشاوره در زندگی هرفرد دارد کانون مشاوران ایران اقدام به راه اندازی یکی از شعب خود درشهر تبریز کرده است.مرکزمشاوره تبریز با استفاده ازبهترین مشاوران در امر مشاوره خانواده بستری را فراهم نموده است تا جوانان و خانواده های تبریزی بتوانند باآسودگی خاطر به مرکز مشاوره تبریز مراجعه کرده و مشکلات خود را با یک مشاور خوب تبریز در میان بگذارند. مرکز مشاوره تبریز بااستفاده از بهترین مشاور تبریز در زمینه های مختلف مثل ازدواج و خانواده میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات شما باشد کافیست با مشاوره تبریز تماس بگیرید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

746 نظرات

  • سما , سپتامبر 8, 2016 @ 5:11 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من ی زن ۲۲ ساله هستم ک دوبار تا حالا ازدواج کردم اولین ازدواجم وقتی ۱۸ سال داشتم و بعده چهار سال طلاق گرفتم و ی پسر بچه ۴ ساله نیز دارم ک الان مجدد با ی پسر ازدواج کردم ک ۶ ماهه ک بهم خیانت میکنه و اینکار خیلی هم علنی شده باید بگم ک قبله اینکه ازدواج کنم با این شخص ۶ ماه دوست بودم و هیچی جز محبت از ایشون ندیدم ولی الان کاملا در راه خیانت هس این انتخاب خودم بوده و الان راهی ندارم و حس میکنم کدیگه نمیتونم از اینم طلاق بگیرم باید چیکار کنم تو رو خدا راهنماییم کنین

    • راهنما , سپتامبر 10, 2016 @ 4:19 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • سهند , سپتامبر 26, 2016 @ 4:06 ب.ظ

    سلام.من پسری۲۵ساله هستم که شرایط ازدواج دارم ولی پدرمادرم میگن اول داداشت بعد تو.داداشم۳۰سالشه و علاقه ای به ازدواج نداره منم بشدت نیاز جنسی دارم و نمیتونم کنترلش کنم توروخدا کمکم کنید

    • راهنما , سپتامبر 27, 2016 @ 11:12 ق.ظ

      پس در بیان نیازتون قاطع باشید و از طریق فردی قابل اعتماد در خانواده این موضوع رو بیان کنید
      البته باید شرایط لازم برای ازدواج کردن رو از جمله داشتن کاری مشخص و قابل اعتمادرو داشته باشید

  • Omid , سپتامبر 29, 2016 @ 7:51 ب.ظ

    Ali Ala:
    باسلام و عرض خسته نباشید
    پسری هستم۲۶ساله شاغل و درآمد متوسط
    ترم۳دانشگاه باهمکلاسی خودم علی رغم مخالفت خانواده هایمان ازدواج کردیم
    همسرم دختر خوب و سر به زیر بود منتها پرتوقع و بعضی اوقات یک دنده
    به دلیل شرایط شغلی مجبور به ترک محل زندگی که کنار خانواده همسرم بودیم شدیم
    در محل زندگی جدید که به دلیل هزینه بالا باید شیفت اضافه میدادم مجبور به تنها گذاشتن خانمم شدم،البته ایشون هم شاغل بودند شدم تقریبا ماهی۱۲شب به دور از ایشون بودم،خانه ای هم ازطریق اداره به من داده شد،زندگی خوبی داشتیم تا اینکه همسرم اخلاقش فرق کرد.بعد از مدتی به صورت ناگهانی تمام داراییمان را جمع کرد و به همراه پدر و مادرش به شهرستان برگشت!من مشکوک شدم وپرینت تلفن ایشون رو در اوردم و متاسفانه متوجه رابطه پیامک شان با یک همکار آقای محل کارشان شدم،بعد از کلی تماس با پدر و مادرشان و خودشان ابراز کردند که به دلیل تنها بودن مبادرت به ارتباط نمودند،والبته کفتند که این اقا گفته که شما با یک دختر ارتباط داری و من رو به شما مشکوک کردن.البته ایشون با پرینتی که من گرفتم نزدیک۵ماه شبانه روز تا ساعت۴صبح با ایشون در ارتباط بودن.این در حالیه که نن در زندکی هرچه در توان داشتم انجام دادم و حتی درآمد ماهانه خودم رو به حسابشون ریختم.الان احساس ندامت میکنن!اما با توجه به فهمیدن قضیه از طرف خانواده من و همینطور اداره بنده به دلیل شکایتی که از اونها کردم و همینطور آشناها متاسفانه علی رغم علاقه شدیدم به همسرم در دوراهی گیر کردم!!هم ناراحت از خیانت و رفتن آبرویم و هم از ترس از دست دادن او!!البته ایشون الانم مهریشون رو اجرا گذاشتن
    ممنون میشم راهنماییم کنین

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:38 ق.ظ

      اینکه ابراز میکنید ترس از دست دادنش رو دارید نوعی گمراه کردن خودتونه چون ایشون با به اجرا گذاشتن مهریه اش نشون میده در تصمیمش جدی هست
      توصیه اکید میکنم از خواب بیدار بشید و مشاوره حقوقی انجام بدید
      چون شما باید در صورت صدور حکم قادر به پرداخت مهریه باشید وگرنه تبعات بدی در انتظار شماست
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • علی , سپتامبر 30, 2016 @ 4:14 ب.ظ

    سلام پسری ۲۸ ساله ام که با دختری ۲۱ساله نامزد کردم که بعد یک هفته میگه ازت خوشم نمیاد خیلی فرق کرده اخلاق و رفتارش قبله عقد خیلی صمیمی و شاد وبشاش بود هرچی میگم آخه چرا مشکلی در من دیدی میگه نه تو.هیچ مشکلی نداری من نمیتونم تورو قبول کنم مشکل از منه که نمیتونم هضم کنم خودش هم اذعان میکنه که بعد عقد اینجوری شده قبل از عقد موردی نداشت قبل عقد یک هفته برای آشنایی و بقیه کارا یه صیغه محرمیت موقت خونده بودیم

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 1:02 ق.ظ

      خب این دوره رو برای شناخت قرار دادند
      حالا هر دلیلی داشته باش ایشون به ادامه این رابطه علاقه ای نداره…
      بهتره در این مرحله حتما” از وساطت بزرگان فامیل استفاده کنید
      و با مشوری مجرب هم مشورت کنید

  • طوبی , اکتبر 1, 2016 @ 6:05 ب.ظ

    سلام توروخداکمکم کنیدخسته شدم اززندگی بریدم شوهرم مهریه ای که اقساطی داده بودروگرفته ازم والان بیرونم کرده پدرم هم نوخونش راه داده ولی هرروزبرسرم منت میذاره حرفای رکیک بهم میگه تحملشوندارم نمیدونم ازخونش برم آخه فکرم میکنم نمیدونم کجابرم برم یابمونم جایی هم ندارم روح وروانم به آرامش ابدی نیازداره خستم خیلی خواهشاکمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 1:01 ق.ظ

      در این مورد حتما”با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • علی , اکتبر 8, 2016 @ 7:56 ق.ظ

    من علی هستم
    ۲۲ ساله
    از اصفهان
    من امسال که رفتم دانشگاه مجبور شدم با دوست های جدید آشنا بشم. ومحیط شبانه روزی هم بود و یکی از این دوستام خیلی برای من مهربان بود و چهره معصومی داشت و از نظر دینی خیلی مذهبی (نمازخوان،دعاوزیارت و..) بود و من هم خیلی مذهبی شدم و الان با اون دوستم برای نماز اول وقت میرم و کلا فکر وذکرم شده اون پسر و با ناراحتی اون ناراحت می شوم و با خوشحالی اون خوشحال میشم.تو را خدا کمکم کنید چیکار کنم.

    • راهنما , اکتبر 9, 2016 @ 12:12 ق.ظ

      خب الان مشکلتون چیه ؟ بهتر نیست کمی از دوران بچگانه فاصله بگیرید و کمی وابستگی های عاطفی رو کم کنید ؟
      به هر حال شما از خانواده دور هستید ولی باید بتونید براساس مرد بودنتون کمی محکمتر و استوارتر قدم بردارید

      وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را «تخریب می‌کند» و نمی‌گذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به‌خود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدم‌امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.فردی که از وابستگی عاطفی رنج می‌برد، فقط برای دیگران زندگی می‌کند و خودش را نادیده می‌گیرد: زمانی‌که با دوستانش است، خودش را فراموش می‌کند، زمانی‌که مشغول کاری می‌شود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار می‌کند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذره‌ای از او قدردانی کنند.

      آیا جملاتی از این دست به گوشتان نخورده است:
      «تو همه چیز من هستی.» (عدم ‌عزت ‌نفس).
      «بدون تو، من هیچی نیستم.» (پایین‌آوردن ارزش خود).
      «باشه، باشه قبول»(ترس از مورد پسند واقع نشدن).
      «منو ترک نکن.»(ترس از تنهایی).
      «ببین برات چی کار کردم.» (نادیده‌گرفتن نیازهای خودتان).
      «اگه تو بخواهی….»(ترس از تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری).

      این جملات در حقیقت بیانگر این هستند «من هیچ ارزشی ندارم یا اگر تو من را دوست داشته باشی، در آن‌صورت من هم خودم را دوست خواهم داشت… .»اما خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع دیگران از کجا ناشی می‌شود؟ مطمئنا آن‌را از جایی یاد گرفته‌ایم، اینطور نیست؟شاید یکی از دلایل آن والدینی هستند که محبت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان نداده‌اند و یا هیجانات و احساسات آنها را سرکوب کرده‌اند.

      زمانی‌که کودک جمله‌ای تأثیرگذار به پدر یا مادرش می‌گوید:« دوستت دارم» به او می‌گوییم «دست از سرم بردار، خسته‌ام می‌کنی.»«مامان بیا می‌خوام بغلت کنم… .» «نه، نه، عجله دارم! کار دارم!باید به کارهای خونه برسم! عجله دارم، عجله دارم!»کودک احساس می‌کند که طرد شده است؛ حس رها شدن، حس آزردگی. از آن گذشته، مطالعه‌ای حاکی از آن است که برخی از کودکان از سن ۴سالگی عزت نفس خود را از دست می‌دهند و احساس آزردگی خاطر می‌کنند. تصور کنید نتیجه آن در سنین بزرگسالی چه خواهد شد!

      مهم نیست چه مدتی را با فرزندتان سپری می‌کنید بلکه مهم کیفیت زمانی است که با آنها می‌گذرانید. ازاین‌رو، برخی از دلایل وابستگی‌های شدید عاطفی به دوران کودکی بازمی‌گردد. دلایل دیگری هم وجود دارند مثلا می‌توان از ناهنجاری‌های خانوادگی و خانه‌هایی که خشونت، اعتیاد، بی‌توجهی و عدم‌برقراری ارتباط در آن حکمفرماست نام برد که بستر مناسبی برای وابستگی‌های عاطفی را به‌وجود می‌آورد. همچنین درصورت نبود پدر یا مادر نیز احتمال آنکه فرد به‌طور ناخودآگاه در طول زندگی‌‌اش به‌دنبال پر کردن خلأ زندگی‌‌اش باشد زیاد است.برای آنکه سرنوشتتان را در دست گیرید و از نظر عاطفی و احساسی فرزندانی مستقل پرورش دهید، شادی بیشتری را به زندگی خود فرا خوانید و احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید، ارتباط بهتری با خودتان و با دیگران برقرار کنید و ترس‌هایتان را کنارگذارید.

      ۸ ترفند برای پشت سرگذاشتن وابستگی‌های شدید عاطفی

      ۱-متوجه مشکل باشید.

      انسان زمانی‌که دشمنش را نمی‌شناسد به میدان جنگ نمی‌رود! آگاهی نسبت به‌وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی‌دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس‌ها و نگرانی‌هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می‌ایستید. شما قوی هستید و هم‌اکنون با استفاده از این قدرت ترس‌هایتان را پشت سر می‌گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می‌نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به‌سر خواهید برد.

      ۲-احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید.

      زمانی‌که مشکلی برایتان پیش می‌آید در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. همسرتان نزدیک‌ترین فرد به شماست؛ فردی که می‌توانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما به‌شمار می‌رود.همچنین می‌توانید احساسات‌تان را روی یک کاغذ آورید؛ تشویش‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها. به راحتی تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می‌شوند را روی کاغذ آورید این عمل باعث می‌شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می‌شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می‌کنید و روشی است تا از طریق آن زباله‌های فکری‌تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه‌های ذهنی شما می‌شود. این تمرین را به فردا موکول نکنید، هم‌اکنون آن‌را انجام دهید و اثر آن‌را خواهید دید.

      ۳-سطح عزت نفستان را افزایش دهید.

      وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی‌های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به‌خودتان عشق بورزید.

      برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می‌توانند مفید باشند:
      هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
      روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید.
      «نه» گفتن را یاد بگیرید.
      به خواسته هایتان توجه کنید .
      برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
      به‌نظر خودتان اهمیت دهید.
      در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
      با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
      از خودتان مواظبت کنید.

      ۴-از تنها ماندن لذت ببرید

      درست است که دوست دارید دوستانتان دور و برتان باشند و به امید آن هستید که دوستان و اعضای فامیل را ببینید اما زمانی‌که آنها پیش شما نیستند یا نمی‌توانید آنها را ببینید احساس غم و تنهایی و همچنین احساس فقدان عشق و محبت می‌کنید. به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می‌تواند شادی‌آفرین باشد! می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید: کتاب‌خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند… .اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می‌گذرانید، می‌توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

      ۵-چگونه بحران وحشت را به‌طور مؤثر اداره کنید.

      برای آنکه به‌طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشم‌هایتان را ببندید و نفس‌های عمیقی بکشید. در واقع، زمانی‌که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی‌تان کاهش می‌یابد و بدن آرام می‌شود. غیرممکن است زمانی‌که آرام و عمیق نفس می‌کشید، عصبانی شوید.با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.«خشم و اضطراب دارای نیرو هستند اما نیروی آرامش از آنها بیشتر است.»

      ۶-بر ترس مورد پسند واقع‌نشدن غلبه کنید.

      جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
      «حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم.
      «هر روز که می‌گذرد برایم آسان‌تر می‌شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می‌کنند.»
      «نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
      «حق دارم که تصمیم‌گیری کنم.»
      «می‌دانم چه می‌خواهم و آن‌را به‌وضوح بیان می‌کنم.»

      ۷-خود را از احساس گناه رها کنید.

      خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود احساس می‌کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است، به‌طورناخودآگاه از خودش می‌پرسد «چه‌کار کرده‌ام؟» زمانی‌که پیش دوستانش می‌رود و آنها روی خوش نشان نمی‌دهند، احساس می‌کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب می‌شود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.

      همچنین احساس گناه همانند دور باطل عمل می‌کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می‌پرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می‌شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده‌ایم و بعد در وجودمان به‌دنبال نقص‌ها و خطاهای خیالی می‌گردیم و باز هم احساس گناه بیشتری می‌کنیم… .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد به‌طور پیوسته از شما یک گناهکار می‌سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می‌شوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
      در عوض، احساس گناه خوب، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط می‌شود که وجدانتان به شما ندا می‌دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان… . ویژگی احساس گناه خوب آن است که می‌توانید به آن خاتمه دهید. ازاین‌رو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.

      ۸-از افراد موفق و قوی الگو بگیرید.

      چنانچه مشکل‌تان را با افرادی که مثل شما دچار وابستگی شدید عاطفی هستند درمیان بگذارید، هیچ دردی از شما دوا نمی‌شود. احتمالا افرادی را در دور و برتان می‌شناسید که دچار این مشکل بوده‌اند اما موفق شده‌اند از پس آن برآیند. آنها را از نزدیک زیرنظر بگیرید و از آنها به‌عنوان یک راهنما استفاده کنید. به آنها نزدیک شوید و از آنان بپرسید معیارها، دستورالعمل‌ها و انگیزه، رفتار و رمز و راز موفقیت آنها چیست. این ارزش‌ها را وارد ذهنتان کنید و آنها را به‌کار گیرید.

  • tanhaei , اکتبر 14, 2016 @ 11:11 ق.ظ

    با سلام من دختری ۳۲ ساله و مجرد هستم که در دفتر خدمات مالی که برای استادم بود در واقع شریک بودیم به آن مجموعه جهت ار اموزی و انجام برخی کارها رفت آمد داشتم ولی در ان موسسه با بسری آشنا شدم که بعد از مدتی به بنده بیشنهاد ازدواج داد در سال ۹۱٫ ولی از ان زمان تا اوایل ۹۴ هرچه میگفتند من اعلام بی نظری می کردم و میگفتم لطفا با خانواده ام صحبت شود جون هم خواهری بزرگتر از خودم داشتمو هم شرایط کاری این اقا اصلا ثابت نیست و با حقوق ماهیانه ۴۰۰ تومن کار می کرد ومهمتر از همه قبلا ازدواج کرده و میگوید بعلت خیانت همسر اولش طلاق داده ولی خانمش از قبل باکره نبوده و بدرش نیز به مادرش خیانت کرده و مادرشنیز از بدرش جدا شده اند. ولی با این همه این آقا اصرار به ازدواجمان دارند بنده دودل هستمو از عاقبت اینکار میترسم و اینکه خانواده ام هم علاقه ای به این قضیه ندارند وبدرم نیز میگوید چون خودت میخواهی ما قبول می کنیم و لی الان بعد از گذشت یکسال و نیم که خوانواده این اقا موضوع را به خانواده من مطرح کردند می گذرد ولی ای اقا رفتار درست و برخورد ملایمی و درستی ندارد هم در شوخی هایش فحش دارد هم در اعصابانیتش تند خو است و من هرچه میگویمکه اینکار شدنی نیست و دلایل را به شمیگویم میگه درست میشه همه چی ولی من به علت این نوع شناخ از ایشان دلم راضی به اینموضوع نمی شود ودر ضمن ما از اول سال ۹۴ بعلت جمع آوری موسسه توسط استادم خودمان اقدام به ثبت تاسیس موسسه کردیم و در حال حاظر کارمیکنیم ولی با همه اینها وقتی برخوردو رفتار این شخص و نحوه گفتار این شخص را یادآوری میکنمدلم راضی نمی شود لطفا بنده را راهنمایی کنید با توجه به شرایط گذشته این فردو رفتار و برخورد و گفتار این آقا بنده چگونه بهش بفهمانم که دست از سر من بردارد

    • راهنما , اکتبر 15, 2016 @ 10:13 ب.ظ

      با چنین شرایط مالی که شما گفتید مسلما” زندگی مشترک با مشکل برخورد خواهد کرد
      پس در اظهار نظرتون قاطع باشید

  • S.sh , اکتبر 15, 2016 @ 10:58 ق.ظ

    با عرض سلام خدمت شما:
    من آدرس مرکز مشاوره میخام اگه لطف کنین هم برا خودمون هم کودک ممنون میشم مننظرم

    • راهنما , اکتبر 15, 2016 @ 10:05 ب.ظ

      در تبریز باید با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • مهسا , اکتبر 16, 2016 @ 3:45 ب.ظ

    باعرض سلام خسته نباشید
    من یک خانم ۲۲ساله هشت ساله که ازدواج کردم فرزندی ندارم موقیت شوهرم شش ماه بیکار خیلی قرض داره خرج منوخونمونو نمیتونه دربیارشش ماه که خانواده ی من خرج منو میدن الان هم هی میگم برو کارکن نمیره میگم باشه توکار نمیکنی حداقل بزار من برم کار کنم خرج خونه رو بیارم اونم قبول نمیکنه اخلاقشم خیلی گنده سن شوهرم ۳۴ اصلا باهم تفاهم نداریم منم قصط جدایی دارم دیقه نمیتونم تحمل کنم شوهرم زندگیش فقط گوشی منواصلا به حساب نمیزاره که زن داره یا نه لطفا راهنمایی کنید که من جدا بشم یا نه

    • راهنما , اکتبر 17, 2016 @ 5:25 ب.ظ

      در این مورد بهتر از هر کسی میتونید مشکلتون رو بررسی کنید …
      اینکه بیکاری در کشور زیاده مشکل اکثر افراده ولی میتونید با کارهایی گذران زندگی کنید ..فقط باید در این مورد با هم همراه باشید
      به همین خاطر با ایشون در زمانی مناسب صحبت کنید و از افراد قابل اعتماد کمک بگیرید تا راهکاری مناسب پیدا کنید
      این مشکلات با گفتگو حل و فصل میشه

  • طوبی , اکتبر 17, 2016 @ 3:16 ب.ظ

    باسلام توروخدا اینجا جوابمو بدین شوهرم مدت دوسال قهر بودیم بعدان ازطریق دادگاه آشتی کردیم الان حدود دوماهه باز قهریم ولی اینبار شکایتی انجام نشده باتلفن درارتباطیم اون میگه درصورت کم کردن مهریه ام حاضر به زندگی بامنه وگرنه نمیتونه من نمیتونم بدون اون جتی زندگی کنم چون خیلی دوسش دارم درکم کردن مهریه رضایت پدرم زوجه لازمه پدرم راضی نمیشه هرکاری میکنم اینم میدونم اگا طلاق بگیرم من بدون شوهرم میمرم چون خیلی دوسش دارم توروخدابگین چیکارکنم عاجزانه ازتون خواهش میکنم کمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 18, 2016 @ 12:01 ق.ظ

      پس وقتی نمیتونید بدون ایشون زندگی کنید دلیل قهرتون چیه ؟
      در این مورد باید نظر خانواده رو هم لحاظ کنید چون شما بسیار احساساتی برخورد میکنید

  • samira , اکتبر 17, 2016 @ 4:27 ب.ظ

    باسلام
    من ادرس مشاور خانواده میخوام که حضوری مشکلم رو بگم به کدام مشاور مراجعه کنم بهتر میتونم راهنمایی بگیرم

    • راهنما , اکتبر 17, 2016 @ 4:34 ب.ظ

      در تبریز با سازمان بهزیستی تماس بگیرید

  • سجاد , اکتبر 18, 2016 @ 11:44 ب.ظ

    سلام با دختری با مشخصات زیر اشنا شدم که :
    ۱- از خانواده فقیر هستند
    ۲- پدرش بیمار هست
    ۳- برادرش مواد فروش و سابقه زندان دارد
    و خانواده من با گزینه ۳ مخالفت می کنند و راضی نمیشن ولی من دختر خانمو واقعا دوسش دارم چون با معیارهای اخلاقی من سازگار ه و به خانوداه میگم من که نمیخوام با برادرش ازدواج کنم که خانواده قبول نمکنند ..راهنمایی کنید متشکرم
    دو دل هستم
    از طرفی نمیتونم از دختر خانم بگذرم از طرفی هم برادرش نگرانم کرده

    • راهنما , اکتبر 19, 2016 @ 4:04 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • طوبی , اکتبر 19, 2016 @ 12:00 ق.ظ

    سلام حق. باشماست مشاورخانواده وکیل روانشناس دوست آشنامیگن توازروی احساسات تصمیم میگیری شوهرت اگه توروبخوادنمیگه مهریه روکم کن یا ازخونه بیرونت نمیکنه ولی اون الان تلفنی باهام رابطه داره میگه دوست دارم مبگم دوست داشتن به گفتن نیست به ثابت کردنه ولی ازته دلم نمیگم چون واقعا دوسش دارم ببخشبد بقیه فکرمیکنن من بخاطر چی کنارش موندم ولی واقعا اوایل ازدواجمون چون مرد خوب وایده آلم بود الان باورنمیکنم باحرف دیگران زندگبم نابود میشه بعدشم ار طلاق خیلی خیلی مبترسم چون ازدوست بیشتردشمن دارم که نیش وکنایه میزنن ومن تحمل شنیدنشو ندارم حتی خانواده خودمم هم. حتی بعضیاشون ازجداییم خوشحال میشن چون بهترین زندگی رو داشتم که هیچ کمبودی نداشت مهرومحبت ازنظر مادی ومعنوی ولی الان وضیعت بحرانیه همه میگن طلاق بگیر ولی من نمیدونم چبکارکنم شوهرم توروم یه چیزی میگه که به زندگی امیدوارشم پشت سرم بدگویی میکنه واقعانمیدونم هدفش ازاینکاراچیه بنظرتون چیکار میتونم بکنم

  • ترنم , اکتبر 19, 2016 @ 7:23 ق.ظ

    باسلام.بعدازاینکه شوهرم ده روزی قهرکرده بود و بامن حرف نمیزد جداغذامیخورد و جدا میخوابید و حتی صبحها برام نون نمیخرید که بببرم اداره ومن تحمل کردم و موندم.برای مراسمی به همراهش خونه مادرم رفتم و بعد اون دنبالم نیومد.میگه یا زندگی به روال همیشه یعنی باقهرودعوا یا جدایی اما جلو هم نمیاد که حرفشو بزنه نمیدونم چیکار میخاد بکنه الان ۱۰روزه بلاتکلیف با یه بچه خونه مادرم هستم از خودش و خانوادش خبری نیست نه زنگی نه تماسی.بهش گفتم بیا تکلیف منو روشن کن میگه روشنه تکلیفت .من از خونه با یه دست لباس تنم اومدم هیچی ندارم اما جرات رفتن به خونه و برداشتن لباس هم ندارم.نمیدونم چیکارکنم و چیکارنکنم بلاتکلیف موندم.درضمن شوهرم خیلی خیلی لجبازه.با اینکه جونش برادخترش درمیره اما توی این ۱۰روزه حتی نیومده اونو ببره و ببینه.نمیدونم خودش چه تصمیمی داره موندم.

    • راهنما , اکتبر 19, 2016 @ 3:52 ب.ظ

      از بزرگان فامیل برای وساطت و روشن شدن وضعیت خودتون کمک بگیرید

  • ترنم , اکتبر 22, 2016 @ 7:22 ق.ظ

    پدرم بهش زنگ زد برگشته گفته من دیگه نمیخوامش .پدرم گفته بزرگترتو بیار حرفامونو بزنیم نمیخام کاربه دادگاه بکشه طول میکشه اجباری به خواستنش نیست .گفت من بزرگتر ندارم حرفمو زدم نمیخوامش .ولی اقدامی هم نمیکنه یا اگه میکنه ماخبرنداریم ازنظر حقوقی من چه کاری بکنم که بعدا به ضررم نباشه حتی خانوادش هم تماس نمیگیرن.

  • ترنم , اکتبر 25, 2016 @ 6:21 ب.ظ

    با سلام دختری متولد ۶۸هستم ۱۰ ماه پیش پسری که متولد ۶۵ بود بدون هیچ آشنایی قبلی صرفا از طریق یک آشنا به خواستگاریم اومد بعد شماره منو خانوادش گرفتن که باهم بیشتر آشنا بشیم همدیگه رو دوست داریم کاملا همو می شناسیم اما دوتا مشکل داریم من دختر مذهبی و پایبندی هستم اما ایشون قبلا دوتا دوست دختر داشته البته خودش گفته که با اولی حتی دست هم ندادن اما با دومی رابطه جنسی هم داشتن همه ی زندگیش رو خودش برام تعریف کرده البته بعضی چیزا رو به اصرار من ،ازم خواسته فراموش کنم.مسئله من رابطه گذشته این فرد نیست اما در رابطه با من هم پروایی نداره علارغم میل من یکبار بغلم کرد و چند بار هم ازم خواسته اجازه بدم منو ببوسه اما من اجازه ندادم.می گه چون دوست دارم و زمان طولانی شده نمی تونم تحمل کنم و فقط به تو همچین حسی دارم اما من نمی تونم تشخیص بدم که به ایشون می تونم تو زندگی زناشویی اعتماد کنم؟ مشکل دیگه هم درآمد ایشون هست سخت کار می کنه اما هنوز درآمدی که بتونه یه زندگی رو اداره کنه نداره البته پدرش قول حمایت رو داده و خونه هم بهش داده. خیلی دوسش دارم از هر لحاظ بهم می خوریم اما این اشتیاق شدید جنسی ایشون منو می ترسونه که نکنه به مشکل بربخوریم درسته بهش اعتماد کنم؟

    • راهنما , اکتبر 27, 2016 @ 9:29 ق.ظ

      پس خوب ایشون رو با معیارهای خودتون بسنجید و در وهله اول اگر ایشون به دل شما نتونسته بشینه رابطه رو کات کنید
      پس اگر به متن و نوشته خودتون دقت کنید علاقه ای در این رابطه نیست و تکلیف شما مشخصه

      • ترنم , اکتبر 30, 2016 @ 2:57 ب.ظ

        چرا فکر کردین به دلم ننشسته اتفاقا شدید دوسش دارم فقط سوال من اینکه به همچین کسی به لحاظ جنسی می تونم اعتماد کنم؟

        • راهنما , نوامبر 1, 2016 @ 12:10 ق.ظ

          خب وقتی تونستید به ایشون اعتماد کنید …این اعتماد کلی هست و شامل روابط جنسی هم میشه
          و خود شما بهتر میدونید تا با ایشون مراوده و معاشرت نداشته باشید نمیتونید شناخت خوبی از ایشون بدست بیارید

  • تتها , اکتبر 25, 2016 @ 10:33 ب.ظ

    سلام من مشکلات فراوان دارم باسن کمی که دارم بلایی نمانده که سرم نیامده باشد از زندگی بریدم از خانواده خودم نزدیکترین کسم میگوید خودت را خلاص کن واقعا نمیدانم چه کنم توروخداکمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 27, 2016 @ 9:53 ق.ظ

      در این مورد حتما با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • m , اکتبر 26, 2016 @ 9:58 ق.ظ

    با سلام بنده دختر۳۹ ساله ای هستم ودانشجوی دکتری هستم ومجرد. تاچندی پیش اصلا علاقه ای به ازدواج نداشتم وهر کس اظهار علاقه ویا درخواست خواستگاری میکرد رد میکردم. ولی مدتی است که به فکر ازدواج افتاده ام. حدود یکسال است که یکی از همکارانم ازطریق دوستان همکارم از من خواستگاری کرده و بنده با توجه به اینکه هیچ تعلق خاطر واحساسی نسبت به این فرد در خودم احساس نمی کنم او را رد کرده ام ولی ایشان برای چندمین بار اصرار پشت اصرار که من خودم باید با ایشان صحبت کنم .واقعیت این است که من در خودم هیچ علاقه وحسی نسبت به ایشان ندارم .از طرفی سن ازدواجم هم بالا رفته ونمی دانم چه تصمیمی بگیرم . بنده رو راهنمایی کنید

    • راهنما , اکتبر 27, 2016 @ 10:28 ق.ظ

      قدم اول در ازدواج به دل هم نشستنه پس وقتی حسی به ایشون ندارید دلیلی برای ادامه رابطه هم نیست

  • عسل , اکتبر 30, 2016 @ 11:26 ب.ظ

    سلام. دختری هستم ۲۲ ساله که یه مدته زندگی مشترک رو شروع کردم. من و همسرم فعلا هیچ علاقه ای به داشتن فرزند نداریم. من در زمان پریودم با همسرم رابطه داشتم. دقیقا ۳ روز بعد پریود. بعد رابطه مون پریود من قطع شده و من نگرانم و الان ۳ روز از رابطمون میگذره. لطفا بگید میتونم از قرص ال دی استفاده کنم یا نه؟؟؟ اگه ضرر داره بجای اون چی استفاده کنم؟؟؟
    ممنون از شما

    • راهنما , نوامبر 1, 2016 @ 12:28 ق.ظ

      اول تست خون بارداری بدید چون ۱۰۰ درصد به شمادر مورد حاملگی جواب خواهد داد

  • ایلمان , نوامبر 2, 2016 @ 8:32 ق.ظ

    سلام. پسری ۸ ساله دارم کلاس دوم ابتدایی است. چند روز پیش در مدرسه به دوستش حرف خیلی زشتی زده است. در صورتی که در خانه اصلا و ابدا سخنان نامربوط نمی زند و پسر مودبی است. این موضوع مرا خیلی خیلی ناراحت کرده. احتیاج خیلی زیادی به مشاوره فرزندم با مشاوران آن مرکز محترم دارم. لطفا لطفا لطفا راهنمایی ام کنید. با تشکر.

    • راهنما , نوامبر 6, 2016 @ 11:57 ق.ظ

      جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سۆال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که………

      فحش دادن در کودکان
      امروزه‌ بسیاری‌ از والدین‌ نگران‌ بددهانی‌ یا بدزبانی‌ فرزندانشان هستند و از خود می ‌پرسند که‌ آنها این‌ صحبت ها را چگونه‌ یاد گرفته ‌اند؟ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان‌ مقصر بوده‌ایم؟ جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سۆال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که‌ چه‌ باید کرد تا کودک‌ فحش دادن ,این‌ عادت‌ ناپسند را ترک‌ کند. در این‌ نوشتار به‌ علل‌ اصلی‌ بدزبانی‌ و فحش دادن در کودکان و راه‌ حل هایی‌ برای‌ رفع‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است.

      علت‌های فحش دادن در کودکان
      بسیاری‌ از اعمال‌ بچه‌ها از عملکرد والدین‌ نشأت‌ می‌ گیرد. کودکان‌ رفتارهای‌ پدر و مادر را به‌ طور ناخودآگاه‌ درونی‌ می‌ کنند. رفتارهای‌ درون ‌فکنی‌ شده‌ جزو معیارهای‌ نهادینه ‌شده‌ کودک‌ قرار می‌ گیرند و سپس‌ او مطابق‌ این‌ معیارها عمل‌ می‌ کند؛ به‌ این‌ فرآیند همانند سازی‌ می‌ گویند. کودک‌ والدین‌ خود را به‌ عنوان‌ اولین‌ الگوهای‌ زندگی‌ می ‌پذیرد و چون‌ به‌ آنها عشق‌ می‌ ورزد و آنان‌ را سمبل هایی‌ قوی‌ می ‌داند، رفتار والدین‌ برای‌ او شاخص‌ و الگو قرار می‌ گیرد.

      گاهی‌ بین‌ درون‌ فکنی‌ یک‌ رفتار و بروز آن‌ فاصله‌ زمانی‌ وجود دارد؛ برای‌ مثال، کودک‌ گفتاری‌ ناپسند را ماهها قبل‌ از زبان‌ پدر یا مادر شنیده، اما برون‌ ریزی‌ آن‌ امروز صورت‌ می ‌گیرد. این‌ مدت‌ به‌ تشخیص‌ کودک‌ و شرایط‌ او بستگی‌ دارد که‌ چه‌ زمان، چگونه‌ و در برابر چه‌ کسی‌ کلام‌ زشت‌ را به‌ کار برد.

      در بعضی‌ خانواده‌ها، والدین‌ با فرزندان‌ خود بسیار خصمانه‌ رفتار می‌ کنند و در عین‌ حال‌ آنان‌ را آزاد می ‌گذارند. به‌ این‌ گروه‌ از پدر و مادرها، والدین‌ خصمانه‌ آزاد گذارنده‌ می ‌گویند؛ آنها خود از حرف های‌ زشت‌ استفاده‌ می ‌کنند و فرزندان‌ نیز آزادند که‌ این‌ گونه‌ عبارات‌ را به‌ کار برند. یعنی‌ هیچ‌ اقدامی‌ در جهت‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتار به‌ عمل‌ نمی‌ آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ‌ گونه‌ تدبیری‌ از طرف‌ والدین‌ برای‌ ترک‌ فحش دادن در بچه‌ ها صورت‌ نمی‌ گیرد.

      ذکر این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ چه‌ والدین‌ حرف های‌ زشت‌ را به‌ فرزند خود بگویند و چه‌ در حضور او در برابر فرد دیگری‌ این‌ گونه‌ گفتار را به‌ کار ببرند، کودک ، آنها را می‌آموزد و به‌ وقت‌ نیاز بر زبان‌ می‌آورد.
      فحش دادن در کودکان و ارتباط آن با اطرافیان
      از دیگر علت های‌ یادگیری‌ کلام‌ زشت و فحش، ارتباط‌ کودکان‌ با دوستان‌ و با بچه ‌های‌ دیگر است. بسیاری‌ اوقات‌ کودکان‌ عامل‌ فحش یا بدزبانی‌ یکدیگرند. در مهد کودک ، مدرسه ، کوچه‌ و هر جای‌ دیگری‌ که‌ بچه‌ ها فرصت‌ بازی و به ‌خصوص‌ درگیری‌ با هم‌ را پیدا کنند، ممکن‌ است‌ این‌ بدآموزی‌ صورت‌ بگیرد.

      از دیگر عوامل‌ بروز فحش یا بدزبانی‌ در بچه‌ها ، به کارگیری‌ کلام‌ زشت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ است. کودک‌ با بر زبان ‌آوردن‌ این‌ گونه‌ حرف ها اعتراض‌ خود را نشان‌ می‌دهد؛ این‌ نوعی‌ رفتار تلافی‌ جویانه‌ است‌ که‌ بعضی‌ کودکان‌ در پیش‌ می‌ گیرند. آنها احساس‌ می‌ کنند، فقط‌ با ادای‌ این‌ گونه‌ کلمات‌ است‌ که‌ تخلیه‌ می‌ شوند و می ‌توانند نارضایتی‌ خود را نشان‌ دهند.
      فحش دادن در کودکان و ارتباط آن با خنده اطرافیان
      گاهی‌ که‌ کودک‌ خردسال‌ برای‌ اولین ‌بار از کلمات‌ زشت‌ استفاده‌ می‌ کند، موجب‌ خنده‌ و مزاح‌ اطرافیان‌ می‌ شود. این‌ گونه‌ برخورد از همان‌ ابتدا برای‌ او حکم‌ تشویق‌ به‌ انجام‌ این‌ رفتار را خواهد داشت‌ و به ‌تدریج‌ به‌ آن‌ عادت‌ می‌ کند.

      در پاره‌ای‌ از موارد نیز کودکان‌ با بر زبان ‌آوردن‌ حرف های‌ زشت‌ می توانند به‌ خواسته‌ های‌ خود برسند. بنابراین‌ بدزبانی‌ را راهی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود تلقی‌ می ‌کنند و در درازمدت‌ جزو رفتار آنان‌ خواهد شد.
      بدزبانی‌ فرزندان,فحش دادن در کودکان,رفتارهای‌ پدر و مادر

      راه‌ حل‌های پیشنهادی برای جلوگیری از فحش دادن در کودکان
      در این بخش برای کودکانی که فحش می دهند ، روشهای درمانی را مورد بحث قرار می دهیم، که معمولا این کودکان بسیار لجباز و خشن هستند:

      ** والدین باید به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنین به کودک توضیح دهند که رفتار قبلی آن ها صحیح نبوده است.

      ** کنترل محیط و تعاملات کودک بسیار حائز اهمیت است باید با دور کردن کودک از محیط های ناسالم، دوستان و رفت و آمدهای مناسبی را نیز جایگزین کرد. مناسب تر است که والدین به طور ویژه از ۲ سالگی یعنی زمانی که کودک تقلید کلامی رو به پیشرفتی را نشان می دهد به این نکته توجه داشته باشند.

      ** والدین با دقت بیشتری کارتون ها، فیلم ها و بازی های رایانه ای را برای کودکانشان انتخاب کنند.

      ** روش های سختگیرانه والدین، رفتارهای پرخاشگرانه به خصوص ناسزاگویی کودک را افزایش می دهد، تغییر شیوه های تعامل با کودک از تثبیت این رفتار جلوگیری می کند.
      کودک

      ** در مقابل فحاشی کودک هیچ گونه واکنشی نشان ندهید و کاملا حرکات او را نادیده بگیرید تا حس کنترل کردن دیگران در او تقویت نشود.

      ** با شنیدن حرف های زشت کودک نخندید، بلکه با او صحبت کنید و برایش توضیح دهید هر روزی که حرف های ناپسند نزند یا درمهمانی ها این رفتار را نداشته باشد پاداش خواهد گرفت.

      ** باید در پی ایجاد کردن موقعیت هایی باشید که کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنین مواردی باید به درمان حالات افسرده وار او نیز بپردازیم. این حس را باید در تمامی تعاملات بگنجانید تا از افسردگی و اضطراب او بکاهید.

      یک نکته قابل تامل در باب فحش دادن کودکان
      چنان چه ناسزاگویی همراه با لجبازی یا تحرک بیش از حد باشد و کودک خشونت زیادی را نیز ابراز کند مراجعه به روان پزشک کودکان توصیه می شود زیرا ممکن است استفاده از الفاظ ناپسند تنها بخشی از یک مشکل عمده تر باشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.