مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تبریز

مرکز مشاوره تبریز

ویژگی مرکز مشاوره تبریز

تحقیقات بعمل آمده به وسیله کادر ما در مرکز مشاوره تبریز دراکثر خانواده ها این موضوع رانمایان میکند. که بیش ازهرزمان دیگه ای خانواده های ایرانی نیازمند یک بررسی و تغییر درنگرش خود درمباحث مربوط به آن میباشند. مشکلات و فرازونشیب های موجود در زندگی هرانسانی میتواند به عاملی برای پسرفت وعدم پیشرفت آن فرد تبدیل شده واو را ازجریان درست زندگی خارج سازد.

شماره های تماس 01

به همین منظور وبه دلیل اهمیت بسیاری که بحث مشاوره در زندگی هرفرد دارد کانون مشاوران ایران اقدام به راه اندازی یکی از شعب خود درشهر تبریز کرده است.مرکزمشاوره تبریز با استفاده ازبهترین مشاوران در امر مشاوره خانواده بستری را فراهم نموده است تا جوانان و خانواده های تبریزی بتوانند باآسودگی خاطر به مرکز مشاوره تبریز مراجعه کرده و مشکلات خود را با یک مشاور خوب تبریز در میان بگذارند. مرکز مشاوره تبریز بااستفاده از بهترین مشاور تبریز در زمینه های مختلف مثل ازدواج و خانواده میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات شما باشد کافیست با مشاوره تبریز تماس بگیرید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

746 نظرات

  • الهام , آگوست 12, 2015 @ 10:03 ق.ظ

    یه سوال صبرکردن من درموردشوهرم عاقلانه است یانه?

    • ◄Responder► , آگوست 13, 2015 @ 1:51 ب.ظ

      به نظر و تصمیم خودتون بستگی داره
      میتونه نتیجه بده و یا میتونه بی نتیجه باشه
      بسته به نظر و تصمیم شما داره

  • izi , آگوست 14, 2015 @ 5:16 ب.ظ

    همسرم راضی نیست بریم پیش مشاور چونکه اون خودش مشکل روح و روان داره واین مشکل اون باعث شد که تو زندگی خودمونم مشکل ایجاد کرد میگه بریم پیش مشاور میگه طلاق بگرین من یه مدتی با استاد مشاورمو در ارتباط بودم ولی جونکه حق بیرون رفتن ندارم تلفنی در ارتباط بودم که اونم هزینه تلفنم بیشتر اومد وباعث شد که اختلاف بینمون بیوفته و به خواوادم تو هین کردکه باادنا حرف میزنی منم پول تلفن باید بدم و منم اون ارتباط رو قطع کرد.ولی حالا دیگه خودم افسردگی شدید گرفتم اگه خودکشی گناه نبود یه ثانیه هم صبر نمیکردم.نمیدونم جیکارکنم.

    • ◄Responder► , آگوست 15, 2015 @ 1:27 ب.ظ

      دوست عزیز خود شما تمایل دارید در این زندگی باقی بمونید وگرنه با مطرح کردنش با خانواده و یا افرادی قابل اعتماد در خانواده و یا فامیل میتونید راهی برای برون رفت از این مشکل پیدا کنید
      در ضمن در زمان لازم میتونید با شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تماس بگیرید

  • ناشناس , آگوست 15, 2015 @ 2:56 ب.ظ

    یعنی میتونم کمی امیدوارباشم

  • الهام , آگوست 15, 2015 @ 11:09 ب.ظ

    واقعادلم واسه زندگیم تنگ شده خیلی دارم خودمونفرین میکنم قبول دارم خودکرده یاتدبیرنیست ولی اشتباه کردم بایدتاوانشوتاکی پس بدم بنظرشماجه کنم

    • ◄Responder► , آگوست 16, 2015 @ 12:30 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره صبور باشید … اگر مشکلی بین شما باشه اگر دوباره رجوع کنید بعد از مدتی کوتاه سرباز خواهد کرد
      پس فعلا” آرامش خودتون رو حفظ کنید

  • پينار , آگوست 17, 2015 @ 10:17 ق.ظ

    سلام . من یک مادر هستم . دخترم ۷ سالش هست . دختر آرمان گرایی هست و اصلاا دوست نداره بهش بگن چرا این کار رو انجام دادی ؟

    • ◄Responder► , آگوست 18, 2015 @ 12:25 ب.ظ

      کودکان در مرحله عملیات ذهنی یا عینی (۷ تا ۱۱ سال) با اشیا و امور عینی آشنا می شوند. وقتی در این مرحله مسئله ای برای کودکان مطرح شود که در آن فرضیه هایی وجود دارد ، کودکان از حل آن باز می مانند، اما اگر همان مسئله را برای آنان با کلمات و تعابیر عینی و واقعی شرح دهیم آن را حل خواهند کرد
      – حساسیت آن ها از ۷ سالگی به بعد نسبت به احساسات دیگران بیشتر می شود و احساسات دیگران رادر شرایط مختلف می فهمند
      – یکی از ویژگی های شناختی این سنین، خودمحوری سال های قبل از دبستان است که در این سنین کم تر می شود
      – این ویژگی (خودمحوری) در سنین دبستان نسبت به قبل کم تر می شود
      – حساسیت آن ها نسبت به احساسات دیگران بیشتر می شود و احساسات دیگران رادر شرایط مختلف می فهمند مثلاً غم، شادی و… و آثار خودمحوری کلام (زبان) هم در این سنین کم تر می شود
      – ویژگی دیگر بازگشت پذیری است. کودک می تواند در این سنین عملیات ها را به شکل معکوس انجام دهد. مثلاً یک گلوله خمیر را دوباره به شکل یک کرم دراز در می آورد و سپس می تواند این عملیات را معکوس کند و کرم دراز را به شکل گلوله خمیر درآورد. مثلا یک کودک ۶ ساله که یاد گرفته عدد سه به علاوه دو می شود پنج. اگر از او بپرسید عدد دو به علاوه سه چند می شود خواهد گفت نمی دانم اما کودکان دبستانی متوجه بازگشت پذیری این مسئله می شوند و در این مورد مشکلی ندارند
      دگرگونی کودک بعد از ۶ سالگی (کتاب تغذیه، تربیت و نگهداری کودک/دکتر بنیامین اسپاک)
      – رفتار کودک به صورت چشمگیری تغییر می کند
      – احساس استقلال بیشتری می کند
      – نسبت به گفتار و رفتار سایر کودکان تمایل بیشتری نشان می دهند
      – به یادگیری علوم مجرد مانند ریاضیات یا فراگیری اصول مکانیک و برق، اظهار علاقه می کنند
      – رهایی از پیوندهای خانواده آغاز می شود و کودک به عنوان فردی مستقل راه تازه ای را در پیش می گیرد
      – کودک ۶ سال به بالا به اندازه کودک ۳ تا ۵ ساله از والدین خویش حرف شنوی ندارند
      – کودک باید بفهمد که تنها به نیروها و غریزه های جسمانی اش تکیه نکند و رفتار با سایر افراد را یادبگیرد و قواعد و مهارتهای زندگی جمع را بیاموزد.
      – کودک زیر ۶ سال به تقلید از والدین می پردازند اما کودکان بالای ۶ سال به دلیل رهایی از خانواده بیشتر تقلید از دوستان و یا آموزگار مورد علاقه خود می پردازند و ممکن است رفتارهای اشتباه آنان را نیز یاد بگیرند
      – بعد از ۶ سالگی نیز بدون شک والدین شان را دوست دارند اما از آشکار ساختن این محبت پرهیز می کنند
      – نسبت به دیگران سردی نشان می دهند مگر آنکه اطمینان پیدا کنند که آنها را افراز برجسته ای به حساب می آورند
      – می خواهند با آنان مانند افرادی مهم و با شخصیت رفتار شود
      – با وجودی که افکار درست و نادرست والدین به صورت جزیی از شخصیت کودک درآمده است، اما فرزند نسبت به تذکرات پدر و مادر کم حوصلگی نشان می دهد و میل دارد مسئولیت کارها را خود بر عهده گیرد.
      رفتار ناپسند
      – در این مرحله برخی واژه های زاید مودبانه بزرگسالان را حذف می کنندو لحن خشن می گیرند
      بر خلاف میل والدین، آرایش مو و لباسی مشابه سایر همسالان خود می خواهد، این تقلید از اعضای غیر خانوداه بر شکل غذا خوردن و سایر فعالیت های کودک نیز اثر می گذارد.
      کودک در این دوره شروع به نشان دادن ناهنجاری هایی می کند، به عنوان مثال لباسهای خود را به گوشه ای پرتاب می کند و … این رفتار والدین را ناراحت کرده باعث می شود تصور کنند تربیت انها موثر نبوده، در صورتی که این عکس العمل کاملاً طبیعی بوده و زمانی که کودک به استقلال کامل برسد تمام تربیت صحیح پدر و مادر بروز می کند. بهتر است در این زمان با خشونت با او رفتار نکرده و با صحبتهای تحقیر آمیز آنها را سرزنش نکنیم. بهترین روش توضیح دادن در مورد عواقب این موارد است. به طور مثال زمانی که با دستهای کثیف به سر میز می آید می توان به جای جر و بحث خشونت او را از بیماریهایی که او را تهدید می کند آگاه ساخت تا خود او تصمیم بگیرد. اینگونه هم به او آزادی عمل برای تصمیم گیری و القای حس استقلال داده شده و هم از عمل زشت او جلوگیری شده.
      مشارکت در گروه ها
      – در این مرحله شروع مشارکت در گروه های همسالان و تشکیل دسته هاس گوناگون بازی، سرگرمس و رفاقت است
      – برای گروه خود آئین نامه و مقرراتی وضع می کنند
      – محلی بر ای گردهمایی های گروه معین می کنند
      – این مرحله، آموزش و تجربه ایست برای زندگی بزرگسالی و گزینش همفکرانی که راه و رسمی مشترک را دنبال می کنند
      – بعد از مدتی گروه کودکان تلاش می کنند افراد تازه ای را به عضویت بپذیرند و تبلیغ برای پذیرش افراد و رفتارشان با دیگر گروهان متفاوت از رفتاری است که بزرگسالان در همچین شرایطی دارند.
      رشد جسمانی در کودک ۷-۹ سال – کودکان ۶-۹ سال نیاز به فعالیت دارند و چون در مدرسه باید آرام و بی سرو صدا باشند ، انرژی موجود خود را به صورت عادت های عصبی مانند مداد و ناخن جویدن ، انگشت گاز گرفتن ، مو پیچاندن و بیقراری کلی نشان می دهند
      – کودک ۶-۹ ساله به هنگام نیاز به استراحت فراوان دارند و بر اثر فعالیت های ذهنی زود خسته می شود
      – کودک ۹-۱۲ سال بر ماهیچه های ظریف خود تسلط پیدا کرده و به نقاشی، موسیقی و کارهای دستی حرفه ای علاقه نشان می دهد.
      – تا کودک به سن ۸ سالگی نرسد چشمانش همسانی کامل ندارد در نتیجه حروف چاپی نباید ریز باشد.
      – فعالیت های بدنی زیادی دارند، به مهارت های خود اعتماد دارند و خطرات بدنی را ناچیز می شمارند
      – دختر ها در این دوره سنی از پسران همسن خود بلندتر و سنگین وزن ترند
      – پسران نسبت به دختران در نیروی بدنی و استقامت برتری دارند و از بازیهای خشن لذت میبرند
      – کودک به بازی های توأم با حرکت علاقمند است تا سرعت و قدرت و مهارت خود را نشان دهد
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سودابه , آگوست 25, 2015 @ 10:59 ب.ظ

    سلام باشوهرم اختلاف دارم راهی دادگاه وکلانتری شدم چه حرفهاکه به هم نزدیم چجوری میتونم بعازاین همه مدت پابه آشتی بذارم

    • ◄Responder► , آگوست 26, 2015 @ 10:28 ق.ظ

      خب هر دوی شما به یک اندازه در این مورد دخیل هستید پس باید با هم گفتگو کنید و در مورد گذشته از خودتون حساسیت نشون ندید تا به ارامی بتونید به هم نزدیک بشید
      هر چند پرده حرمت بین شما از بین رفته ولی بسته به درک و علاقه شما برای ادامه این زندگی میتونید زندگی رو با عشق و علاقه ای تازه بسازید

  • سودابه , آگوست 26, 2015 @ 10:08 ب.ظ

    مدتیه حتی سراغی ازم نگرفته نمیخوام مثل اوایل باشیم چون طول میکشه تا مثل قبل بشیم ولی نمیدونم چبکارکنم

    • ◄Responder► , آگوست 29, 2015 @ 9:55 ق.ظ

      بهتره در این مورد از وساطت افراد قابل اعتماد استفاده کنید
      اینطوری میتونید به آرامی به هم نزدیک بشید
      ولی نباید انتظار معجره داشت چون در چنین مراحلی زمان میبره تا اوضاع اروم بشه

  • 1369 , سپتامبر 4, 2015 @ 2:15 ب.ظ

    سلام من شوهرم خیلی بددهن و عصبی هست با اینکه ما دوس شدیم ازدواج کردیم ولی الان مثل سابق نیست احترام بینمان اازبین رفته خیلی دعوا میکنیم با هم تفاهم نداریم چون من به زور خونوادم و راضی به این ازدواج کردم مجبور اآشتی میکنم باهاش خجالت میکشم به خونوادم مشکل بگم از طرفی به خونوادش خیلی واوابسته هست یواشکی میره خونشون در مورد همه چی باهاشون مشورت میکنه حریم خصوصی نداریم من چیکار کنم؟چطور این مشکل بد دهنی و وابستگی شدید به خونوادش و حل کنم از طرفی من خودم دیگه اون احساس و ددوس داشتن رو نسبت بهش ندارم

    • ◄Responder► , سپتامبر 6, 2015 @ 10:35 ق.ظ

      اگر احساسی بهش ندارید که موضوع فرق میکنه و شما به هر حال در مسیری دیگه قرار گرفتید … ولی اگر میخوایت که برای نجات زندگی کاری بکنید بهتره در این مورد اول با گفتگو وارد عمل بشید
      باید حریم و حدود و خطوط قرمز در زندگی با ایشون رو بشناسید تا از ورود به این موارد دوری کنید و جلوی دعوی و تنش رو بگیرید … از طرفی مردان در دعوی کلامی هستند و باید در این مورد وقتی لب به حرف و شکایت باز میکنه سکوت کنید و موقعیت رو ترک کرد
      ایشون به خانواده اش وابسته است و شما میتونید با محبت کردن به خانواده اش نظرشون رو جلب کنید و اعتمادشون رو به سمت خودت هدایت کرده و بتونید بطور غیر مستقیم روی همسرتون اثرگذار باشید
      از این طریق خانواده خودش رو میتونید برای اصلاح رفتارش بکار بگیرید و مسلما” تاثیر بهتری خواهد داشت

  • saba , سپتامبر 7, 2015 @ 6:52 ب.ظ

    با سلام یه پسر پنج ساله داره که وقتی افردای به غیر از خودم رو می بینه به هر جور شولوغی دست می زنه نمی دونم چه کار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , سپتامبر 9, 2015 @ 10:39 ق.ظ

      کودکان تا حدود ۸ یا ۹ سالگی مهارت‌های شناختی کافی برای فهم همدلی را دارا نیستند. اما یک کودک پنج ساله معمولاً به شدت نسبت به رعایت انصاف حساس است، دغدغه این را دارد که نسبت به او رفتار درستی صورت گیرد و حتی می‌خواهد که همه با یکدیگر حتی با شخصیت‌های داستان‌ها خوب رفتار کنند. پس با اطمینان می‌توان گفت که جوانه‌های همدلی و مهربانی در کودک ایجاد شده و حالا این مائیم که می‌توانیم به پروراندن آن کمک کنیم. استفاده از برخی شیوه‌ها در این زمینه بسیار موثر است:
      ۱- احساسات را نام‌گذاری کنید. فرزند کودکستانی شما زمانی می‌تواند هیجانات خود را بهتر مدیریت کند که شما احساسات او را به رسمیت شناخته‌باشید. بنابر این تاجایی که می‌توانید سعی کنید برای رفتارهای او نام بگذارید. مثلاً «این مهربونی تورو نشون می‌ده که با اون پسر که توی پارک تنها روی تاب نشسته بود حرف زدی، او احتمالاً احساس تنهایی می‌کرد.» کودک تان با شنیدن این جمله متوجه می‌شود که شما به رفتار او توجه کرده‌اید و خواهد آموخت که شما به پاسخ او ارزش می‌گذارید و نیز خواهد فهمید که حالات آن پسر نشان از احساس تنهایی او دارد و رفتار او، مهربان تعبیر می‌شود. هم‌چنین او نیاز دارد که هیجانات منفی خود را بشناسد. بنابراین اگر رفتار نامهربانانه‌ای از سوی کودک ۵ ساله‌تان دیدید نترسید از این‌که به او بگویید «این کار تو که اسباب‌بازی رو از دست برادر کوچولوت قاب زدی واقعاً اونو غمگین کرد. چکار می‌تونی بکنی تا او احساس بهتری پیدا کنه؟»
      ۲- به رفتار همدلانه و مهربانی او پاداش دهید. وقتی کودک ۴ یا ۵ ساله شما یک کار مهربانانه انجام می‌دهد عملش را به او گوشزد کنید و سعی کنید در این مورد تا حد امکان دقیق و مشخص حرف بزنید «تو سخاوت به‌خرج دادی وقتی تمام عکس برگردوناتو با دوستت قسمت کردی. من اونو دیدم که لبخند زد، مطمئنم که خوشحال شد.»
      ۳- کودک را تشویق کنید تا درباره احساسات خود وشما حرف بزند. کاری کنید که او بداند شما به چگونگی احساس او اهمیت می‌دهید و تنها راه در این زمینه این است که به او به‌دقت گوش دهید. اگر او ماجرایی درباره فرد دیگری می‌گوید و در آن رابطه اظهارنظر می‌کند قبل از این که نظرات خود را مطرح سازید، به نظرات او گوش دهید. مثلاً وقتی او می‌گوید که عصبانی است آن‌چه او گفته با بیانی دیگر به او برگردانید «امروز احساس می‌کنی که بدخلقی. نه؟» به این ترتیب او می‌داند که شما به او گوش می‌دهید و تشویق می‌شود تا روشن‌تر حرف بزند. همین طور سعی کنید احساسات خود را نیز با او درمیان بگذارید مثلا‌ً «وقتی تو داد می‌زنی من احساس بدی پیدا می‌کنم. بذار فکر کنیم چه راه دیگه‌ای هست که تو می‌تونی به من بگی که عصبانی هستی» هم‌چنین می‌توانید برخی از احساسات خود را که به او هم ربطی ندارد مطرح کنید مثلاً «من خیلی ناراحتم که امروز نتونستم کارامو انجام بدم» یا «همان طور که تو از دست خواهرت عصبانی شدی من هم امروز از دست خاله عصبانی شدم ولی ما هنوز هم با هم دوستیم» به این ترتیب فرزند ۵ ساله شما هم خواهدآموخت که بزرگترها نیز احساسات و هیجانات مشابهی دارند و این بخش طبیعی زندگی است. او می‌فهمد که سازگار شدن با احساسات بخشی از رشد کردن و بزرگ‌شدن است.
      ۴- به کاوش سازنده در رفتار دیگران بپردازید. به بچه کوچک خود مهربانی‌های دیگران را یادآور شوید. مثلاً «یادت می‌یاد روز اول مدرسه معلم جدیدت چقدر دوستانه رفتار ‌کرد؟ او کمک کرد که احساس ترس تو کم بشه.» با این یادآوری شما به او کمک می‌کنید که بفهمد چگونه اعمال دیگران می‌تواند از نظر هیجانی روی او اثر بگذارد. کتاب نیز فرصت‌های عالی برای کاوش در هیجانات دیگران ایجاد می‌کند. مثلاً می‌توانید از کودکتان که در حال خواندن کتاب قصه‌ای برایش هستید بپرسید که فکر می‌کند اگر به‌جای شخصیت داستان بود در موقعیت خاص قصه می‌ترسید یا شجاعت داشت. در این زمینه شما هم می‌توانید احساسات خود را بیان کنید.
      ۵- نشانه‌های غیرکلامی هیجانات را آموزش دهید. به این منظور یک جای خلوت در پارک یا زمین بازی پیدا کنید، جایی که شما و فرزندتان می‌توانید بنشینید و شاهد دیگران باشید بدون این‌که آن‌ها شما را بی‌ادب تلقی کنند و احساس ناراحتی کنند. در این حال به بازی حدس زدن بپردازید و دلایل خود را هم برای حدستان بیان کنید. مثلاً «آن مرد را می‌بینی که بلوز زرد پوشیده؟ داره به‌سرعت راه می‌ره و شانه‌هاش به جلو خم شده و صورتش در هم کشیده‌شده. فکر می کنم به‌خاطر یک چیزی عصبانیه.»
      ۶- اصول اساسی رفتار مودبانه را به او بیاموزید. انجام رفتارهای خوب راه بزرگ و مهمی برای کودک ۵ یا ۶ ساله است که مهربانی واحترام به دیگران را نشان دهد. کلماتی مانند «لطفاً» یا «خواهش می‌کنم» یا «ممنون» باید از سوی کودک مثلاً ۵ ساله به طور خودکار استفاده شود. به او بگویید که مثلاً وقتی او مودبانه آن را درخواست می‌کند شما بیشتر خوشتان می‌آید که غذایش را به او بدهید و وقتی او به شما دستور می‌دهد شما دوست ندارید که این کار را بکنید. حتی اگر به نظر می‌رسد که کودک این نوع کلمات یا جملات را طوطی وار بیان می‌کند اما به کودکان آموزش می‌دهد که رفتار محترمانه با دیگران بسیار مهم است.
      البته باید گفت که مهربان بودن با خود کودک ارزش هزاران هزار توضیح و گفتن اصول را دارد. درصورتی که شما در رابطه با کودکتان و دیگران از کلمات فوق استفاده کنید، او خواهد آموخت که این عبارات و کلمات بخشی از روابط کلامی معمولی است که هم در خانه و هم بیرون از آن مورد استفاده زیاد دارد.
      ۷- از خشم خود برای کنترل فرزندتان استفاده نکنید. بسیار طبیعی است که شما به‌عنوان پدر یا مادر به خاطر رفتارهای متفاوت کودک خود ناراحت شوید و بخواهید از خشم به عنوان وسیله‌ای موثر برای مدیریت رفتار او استفاده کنید. آموزش کودکان با دستورالعمل و مثال بسیار موثرتر است. شما می‌توانید با کودک خود رفتار محکم داشته باشید بدون این‌که با خشم وعصبانیت با او برخورد کنید. مثلاً ممکن است علی‌رغم تذکر شما فرزندتان درست قبل از خوردن ناهار یک شیرینی برداشته و خورده‌باشد. به جای خشمگین شدن یک لحظه به‌خود مسلط شوید و سپس می‌توانید به او بگویید «من ناراحت شدم که تو آن‌چه به تو گفته بودم نادیده‌ گرفتی. حالا دیگه نمی‌تونی امروز شیرینی دیگه‌ای بعدازظهر یا شب بخوری»
      ۸- از کودکتان بخواهید که به دیگران فکر کند. هر روز فرصت‌های زیادی فراهم می‌شود که شما می‌توانید به کودکتان یادآور شوید درباره چگونگی احساس دیگران فکر کند. مثلاً شما با او برای خرید رفته‌اید و او می‌خواهد که برایش شکلات یا آب‌نبات بخرید. می توانید از او بپرسید «باشه. ولی فکر می‌کنی خواهر یا برادر کوچولوت دلش می خواد ما چی براش بخریم؟» یا «فکر می‌کنی برادرت که مدرسه هست یا بابا که سر کاره چی دوست داره براش بخریم؟»
      ۹- به زندگی اجتماعی کودکتان توجه کنید. پرسیدن سوالات خاص درباره مردم در زندگی روزمره کودک، اهمیت روابط اجتماعی و رفتار مناسب با دیگران را در او تقویت می‌کند. سوالاتی مانند «امروز ساعت تفریح در مدرسه با کی‌ بازی کردی؟» یا «امروز توی سرویس که برمی‌گشتی خونه با کی حرف زدی؟» یا «موقع غذا خوردن تو مدرسه، تو و دوستات چکار می‌کنید؟» پاسخ به این سوالات می‌تواند بحث‌هایی را درباره رفتار توام بامهربانی با دیگران و احترام را پیش بکشد.
      ۱۰- کودک کودکستانی خود را درگیر فعالیت‌های خیریه کوچک و بزرگ کنید. انجام عمل مهربانانه و خیر از سوی کودکان بهترین شیوه آموزش همدلی به آنان است. وقتی شما برای همسایه بیمار یا دوست خود که تازه بچه‌دار شده غذا درست می‌کنید از کودک خود بخواهید با شما همکاری کند. هم‌چنین می‌توانید از او بخواهید که لباس‌هایی که برایش کوچک شده برای خیریه کنار بگذارد و داخل جعبه قرار دهد. یا از او بخواهید اسباب‌بازی‌هایی که دیگر با آن‌ها بازی نمی‌کند جمع کند تا به کودکان فقیر بدهید. یا به او کمک کنید کارت تشکر برای دوستان یا اقوامی که برای تولد او هدیه آورده‌بودند تهیه کند. ضمناً در هر فرصتی می‌توانید برایش توضیح دهید که گاهی مردم نیاز اضافی دارند یا چیزهای ضروری زندگی را ندارند و اگر هر کس به آن‌ها کمک کند آن‌ها خوشحال می‌شوند.
      ۱۱- از دختر و پسر انتظار یکسان داشته‌باشید. جامعه معمولاً از مردها به نسبت زنان انتظار همدلی کمتری دارد. بنابراین گاهی حتی ما بدون این‌که متوجه باشیم کمتر انتظار رفتار توام با مهربانی و محبت از سوی پسران داریم تا دختران و کمتر هم به رفتارهای همدلانه پسران پاداش می دهیم. به این ترتیب پسرمان بزرگ می‌شود و تصورش این است که «من باید محکم باشم و نباید رفتار دخترانه از خود نشان دهم» اما اگر ما در این آموزش مراقب باشیم، پسران هم می‌توانند مانند دختران همدلی را بیاموزند و افرادی مهربان و دلسوز بار بیایند.

      همه مادران پس از گذشت دو سال از زندگی فرزند دلبندشان متوجه تغییرات چشمگیر در رفتار و حرکات او می شوند.بهتر است والدین با آشنایی با خصوصیات سنین ۳ تا ۵ سالگی به رشد و پیشرفت کودک کمک بیشتری کنند.
      کارشناسان می گویند در این سال ها کودک می تواند راحت تر احساس خود را با کلمات ابراز کند، توانایی کنترل هیجانات، خشم و ترس را پیدا می کند، کمتر به دیگران وابسته است و یاد می گیرد برای وابسته نبودن به دیگران بهتر است خودش کارهایش را انجام دهد. در این مطلب روش هایی که می تواند به بچه ها در این سن کمک شایانی کند، آمده است.

      ۱. به او یادآوری کنید که برای شما موجودی منحصر به فرد است. رشد شخصیت کودک شما به طرز نگرش و رفتارهای شما بر می گردد. رابطه عاطفی و محبت آمیز به تنهایی کافی نیست. باید بداند احترام فوق العاده ای نزد شما دارد تا بتواند با تکیه بر توانایی هایش پیش برود.
      ۲. با او بازی کنید. بازی در این سن نقش بسیار مهمی در تکامل شخصیت او بازی می کند. به او فرصت بازی بدهید و خود با او همبازی شوید، او در بازی از نظر فیزیکی، ذهنی و احساسی به بلوغ می رسد. یاد می گیرد در گروه فعال باشد، درگیری را پشت سر بگذارد، قوه تخیلش را به کار بیندازد و برای مشکلات مختلف راه حل پیدا کند. وقتی بچه ها بازی می کنند قدرت تصمیم گیری می یابند و این کار به آن ها در کشف دنیای پیرامونشان کمک زیادی می کند.
      ۳. از دادن لقب به او خودداری کنید. به او در شکل گیری شخصیتش کمک کنید بنابراین او را خجالتی، قلدر، خشن و یا هر چیز دیگری توصیف نکنید.
      ۴. الگو باشید. طبیعی است که او شما را الگوی خود قرار دهد، بنابراین الگوی خوبی برای او باشید.
      ۵٫کودکتان آینه شماست هر رفتاری که انجام دهید او با الگو گیری از شما همان عمل را تکرار خواهد کرد پس اگر می خواهید کودکتان صدایش رابلند نکند خودتان نیز در عمل صدایتان را در حد معقول نگه دارید.
      ۶٫احساس دست داده از رفتار او به خودتان را صادقانه به او نشان بدهید مثلا اگر با کاری ناراحتتان کرد این ناراحتی را پنهان نکنید بلکه به او نشان دهید که ناراحت شده اید.
      ۷٫فرزندتان را تشویق کنید،برای مثال اگر فرزند شما تکالیف خود را که قبلا به موقع انجام نمی داد اکنون درست و به موقع انجام داده به او بگوئید من از داشتن فرزندی مثل تو که تکالیفش را به وقت انجام میدهد افتخار می کنم.
      ۸٫به آسانی جلوی کودکتان زانو زده و مقابل او بنشینید بگذارید به واسطه حرفایتان توجه او به شما جلب شود نه اینکه به زور او را وادار به این امر کنید.این عمل یکی از مثبت ترین راههای ارتباطی با کودک است.
      ۹٫به سخنان او گوش دهید ،نقش یک شنونده خوب را برایش ایفا کنید با گفتن کلماتی همچون من درکت می کنم به او آرامش را هدیه بدهید.
      ۱۰٫به قولی که به کودکتان می دهید بیش از هر قولی پایبند باشید،چون باعث شده او به شما اطمینان کند و با شما راحتتر کنار بیاید.برای مثال اگر قول داده اید بعد از تمیز کردن اطاقش او را به پارک ببرید سر قولتان باشید و این کارا انجام دهید.
      ۱۱٫وسایل با ارزشی که کودکتان برا بازی به آنها توجه دارد برای آنکه به آنها صدمه ای نرسد از دسترس او دور کنید در این صورت هم خودتان در آرامشیدو هم او خرابکاری نمی کند.
      ۱۲٫حد و مرزی برای روابطتان با فرزند خود قائل شوید مثلا در هر کار شخصی او دخالت نکنید. دستورالعملها ،درخواستها و پاسخهای منفی را تا حد امکان کم کنید تا او دچار ناهنجاری فکری و ذهنی نشود.
      .۱۳با او بفهمانید که با داد و فریاد کاری از پیش نمی برد اگر شما به داد و فریاد او برای در خواست چیزی توجه کنید او تصور می کند که به این شیوه به آنچه می خواهد می رسد پس تمام خواست های نا معقول خود را اینگونه بیان می کند.
      ۱۴٫خواست هایتان را راحت و صریح و با ملایمت به گونه ای مثبت با او در میان بگزارید مطمئن باشید حتما انجام خواهد داد برای مثال به جای گفتن در را باز نگذار به او بگوئید عزیزم لطفا در راببند!
      ۱۵٫بگذارید مسئولیت کارهایش را خود به گردن بگیرد،به این ترتیب به او کمک کرده اید تا در مقابل بر خورد با مشکلات خود تصمیم بهتری بگیرد و در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت پذیر باشد.
      ۱۶٫زیاد انتقاد نکنید چون نتیجه ای جزخستگی خود را به دست نمی آورید .خواسته های خود را در قالب یک بازی ساده به او بگوئید تا او نیز حین انجام بازی به خواسته شما عمل کند.
      ۱۷٫به او ارزش دهید و به او نشان دهید که او نیز برای شما اهمیت دارد.او را در کارهائی که از پس آنها بر میاد سهیم کنید به این صورت هم اعتماد به نفس او را به کار انداخته اید هم به شما کمک کرده و هم مسئولیت پذیری در او پرورش می یابد.
      ۱۸٫موقعیت را فراهم کنید تا او خود از حقوقش دفاع کند چون شما همیشه کنار او نیستید که حق اور را بگیرید او باید خود قادر به این کار باشد.
      ۱۹٫لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید با او شوخی کنید با او بازی کنید و در بازی باعث خنده وی شوید.با یک شوخی ساده می توانید خنده را برای او به ارمغان بیاورید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • sajad , سپتامبر 9, 2015 @ 9:14 ب.ظ

    سلام میخواستم مشاوره درسی بگیرم آدرس و شماره تلفن

    • ◄Responder► , سپتامبر 10, 2015 @ 11:37 ق.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • ناشناس , سپتامبر 21, 2015 @ 11:10 ب.ظ

    من یه جوانم گرفتار یه عشق ممنوع شدم چی کار کنم

    • ◄Responder► , سپتامبر 23, 2015 @ 11:02 ق.ظ

      عشق ممنوع … از اسمش مشخصه که چه عشقی هست پس راه حل ترک کردن و فراموش کردن این عشق ممنوعه است
      و جایگزین کردن یک عشق جدید به جای اون عشق ممنوع
      و در حال حاضر چیز به جر عشق به خدا نمیتونه شما رو از این حالت رها کنه

  • سایه , سپتامبر 29, 2015 @ 10:46 ق.ظ

    من نه ماهه ابا یکی ازدواج کردم اوایل خیلی بهش اعتماد داشتم ولی بعد ی مدت پیاماشوتوواتس دیدم که توجیهشکرد ولی از اون موقع دیگه بهش اعتماد ندارم تازه هم ی شماره تلفن مشکوک تو تلفنش دیدم به نظرتون چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 30, 2015 @ 12:26 ق.ظ

      دوست عزیز شما نباید به طور مستقیم ایشون رو بازجویی کنید چون راه دروغ و فرار رو بهش نشون میدید
      باید به طور غیر مستقیم در این مورد صحبت کرد و حریم و خطوط قرمز رو برای ایشون روشن کنید
      باید برعکس از ایشون تعریف کنید که به خانواده اهمیت میده و با این تعریف و تمجید ایشون رو تغییر خواهید داد
      ولی نباید رفتار شما مصنوعی باشه در کنارش باشید و با محبت کردن اعتمادش رو جلب کنید

  • سایه , اکتبر 1, 2015 @ 11:46 ق.ظ

    ممنون از جوابتون من چون اون لحظه عصبی بودم اون شماره مربوط به کیه پرسیدم و اونم نام ی شخص دیگه ای رو داد هر چی هم خودم به اون ماره زنگ زدم خاموش بود ینی من مستقیم باهاش دعوا کردم و بازجعوعیعی کردم الان نمیدونم چکا کنم دیگه نمیدونم چی رو باور کنم میگه عاشقمه و خیلی دوسم داره نمیخوم با ی ندونم کاری زندگیمو خراب کنم خواهش میکنم بگید الان چکار کنم الان باهاش قهرم تو رو خدا کمکم کنید

    • ◄Responder► , اکتبر 3, 2015 @ 1:38 ب.ظ

      اگر میخوایت زندگیتون رو با دست خودتون نابود کنید پس به همین روال ادامه بدید و زیر ذره بین بذاریدش و بازخواستش کنید
      ولی اگر میخوایت زندگی رو نجات بدید و همسرتون رو دوباره به خودتون جلب کنید بهتره موضوع رو تا همین جا متوقف کنید و بیشتر از این ادامه ندید و بهش اعتماد کنید همین اتفاق باعث میشه ایشون در رفتارش تجدید نظر کنه و شما هم در این مورد کلامی حرف نمیزنید و به ایشون فرصت میدید تا بتونه جبران کنه

  • سایه , اکتبر 3, 2015 @ 3:29 ب.ظ

    واقعا خیلی ممنون از راهنمایی خوبتون خیلی خوشحالم ک با سایتتون اشنا شدم واقعا نمیدونستم چیکار کنم الان با راهناییتون حتما همین کارو میکنم تصمیم گرفتم به ی مشاور خانواده برم چون من خیلی بی تجربه هستم احتیاج ب ی مشاور خوب تو زندگیم دارم تا باحرفای خاله زنکی دیگران زندگیمو خراب نکنم میخوام هر قدمی که تو زندگیم بر میدارم عاقلانه باشه میشه آدرس بدید چون بعضی حرفا روفقط میشه حضوری بیان کرد

  • farnazzzz , اکتبر 11, 2015 @ 2:14 ق.ظ

    سلام…من و شوهرم از اول باهم اختلاف نظر و سلیقه داشتیم درمورده همه چی…از زمان دوستی دعواهای سختی باهام داشت!
    الان به نقطه ای رسیدم که افسردگی گرفتم و گریه!
    چطور میتونم بی دردسر از زندگی بگذرم!؟ واقعا میترسم.
    رو یه حرفی بند نیست

    • ◄Responder► , اکتبر 11, 2015 @ 12:53 ب.ظ

      تردید شما بستگی به خودتون داره که در این زندگی بمونید یا ازش گذر کنید در غیر اینصورت همین حس و حال رو همیشه خواهید داشت و گریزی هم ازش نیست …
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • سیما , اکتبر 31, 2015 @ 8:30 ب.ظ

    با سلام وخسته نباشید دختر هفت ساله خودش تنهایی کلاس نمیره باید لای در باز باشه تا منو ببینه یا اینکه من باید پامو دراز کنم تا از کلاس منو ببینه ووو لطفا راهنمایی کنید

    • ◄Responder► , نوامبر 1, 2015 @ 12:04 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • آیلار , نوامبر 1, 2015 @ 1:30 ق.ظ

    سلام من دختر۲۲ ساله لیسانس هستم مدت کوتاهی با پسرجوانی که ۱۰ ماه از بنده کوچیک هستن اشنا شدم ولی چون ایشون از نظر قیافه واخلاق از من بزرگتر دیده میشه و علاقه ای که ایشون دارم قبولشون کردم
    ولی

    از نظر سنی نگران هست بعدا درزندگی شخصی مشکلی پیش بیاید لطفا راهنمایی بکنید.ممنون

    • ◄Responder► , نوامبر 2, 2015 @ 11:05 ق.ظ

      دوست عزیز شرایط سنی در این محدوده به درک دو طرف بستگی داره …. و اگر در سایر موارد مشکلی وجود نداره میتونید وارد شناخت و ازدواج بشید
      بهتره قبل از هر تصمیمی مشاوره ای حضوری در این خصوص داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • مينو , نوامبر 4, 2015 @ 9:00 ب.ظ

    سلام دیشب همسرم ازم خیلی قیافه گرفت بهش گفتم چی شده گفت نمیخوام روتو ببینم و بددهنی کرد هرچقد قسمش دادم چی شده جواب نداد نمیدونم چیکار کنم میخوام منم بهش محل نذارم لطفا راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , نوامبر 5, 2015 @ 2:19 ب.ظ

      دوست عزیز زندگی با لجبازی به نتیجه ای نمیرسه … ولی در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید تا بدونید ریشه اینکارش چیه … در ضمن بهتره در این مورد با مشاروی مجرب مشورت کنید تا به راهکاری در این باره برسید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • مينو , نوامبر 5, 2015 @ 3:24 ب.ظ

    من خیلی سعی کردم حرف بزنم ولی اصلا حرف نزد هرچقدر التماسش کردم جوابمو نداد گفت نمیخوام روتو ببینم من سه بار حرف زدم ولی هربار گفت اعصابمو بهم نریز وچنتا فحش داد گوشیمو ازم گرفته و حق ندارم از خونه برم بیرون مادرم بهش زنگ زده بود وگفته بود امیر سرچی حرفتون شده گفته بود نه حرفمون نشده من فعلا به بابام چیزی نگفتم اگه بفهمه خیلی جدی باهاش برخورد میکنه

    • ◄Responder► , نوامبر 5, 2015 @ 3:47 ب.ظ

      خب دوست عزیز مدتی صبور باشید تا موضوع روشن بشه و بعد اگر نتونستید به نتیجه ای برسید باید در این مورد با خانواده صحبت کنید

  • مينو , نوامبر 5, 2015 @ 6:44 ب.ظ

    خیلی ممنونم از راهنماییتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.