مرکز مشاوره

مشاوره برای ازدواج

مشاوره برای ازدواج

ازدواج وانتخاب همسر همواره در زندگی هر خانواده ای وجود داشته است واین چرخه همواره ادامه دارد .به گونه ای که شما همسر خود را انتخاب میکنید وازدواج میکنید تشکیل خانواده میدهید و صاحب فرزند میشوید سپس نوبت به فرزند شما میرسدکه همسر خود راانتخاب کند واین چرخه ادامه دارد. اما دراین میان موضوعی که مورد اهمیت است این است که تاچه حد دراین انتخاب موفق عمل کرده وزندگی خوشبختی رادارید! درواقع همه چیزبه این انتخاب وابسته بوده وآینده شما وخانواده شما به آن بستگی دارد.پس باید برای این انتخاب اهمیت بسیاری قائل شده وبرای آن وقت کافی را صرف کرد.

انتخاب یک همسر مناسب باید طبق اصول ومعیارهای شما باشد تا زندگی درمسیر پیشرفت وخوشبختی قرار بگیرد.

بنابراین برای داشتن یک ازدواج خوب بایداز نظرات دیگران و مشاوره برای ازدواج نیزاستفاده نمود تابا اطمینان خاطر انتخاب کرد. یکی از بهترین روش ها برای این موضوع، مراجعه به یک مرکز مشاوره واستفاده از راهنمایی های یک مشاوره خوب ازدواج است. ازدواج امری حیاتی و موضوعی مهم در زندگی هرفرد میباشد. یک مشاور ازدواج وظیفه دارد تابا استفاده ازتجربیات خود بهترین راهنمایی رابه شما کرده وباعث شود تا شما یک انتخاب منطقی داشته وطعم زندگی خوب رابچشید.

مرکز مشاوره ازدواج بااستفاده از برترین مشاوران خود در بخش مشاوره برای ازدواج آماده است تا پاسخگوی شما جوانان عزیز بوده و راهنماییهای لازم را در راستای یک ازدواج موفق به شما بدهد.

شماره های تماس 01

منبع: com.مشاوره-ازواج


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

335 نظرات

  • arash , فوریه 6, 2014 @ 12:43 ق.ظ

    سلام
    من با دختر خانومی آشنا شدم که ۱ سال از من بزگتر است و از نظر هیکل هم خیلی درشت می باشد.
    می هواستم بدونم این دو مورد می تواند مشکل ساز باشه؟

    • Anonymous , فوریه 6, 2014 @ 10:09 ق.ظ

      شما باید با متخصصین در این زمینه صحبت کنید

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 1:00 ب.ظ

      آرش جان وقتی کسی رو نمیپسندی پس دیگه در موردش حرف زدن کار درستی نیست …
      وقتی کسی نمیتونه در مرحله اول نظرت رو جلب کنه و باهاش ارتباط روحی و عاطفی پیدا کنی پس در این مورد بحث کردن بیهوده است …ولی از نظر سن هیچ مشکلی ندارید و اگه از نظر شخصیتی در توازن کامل باشید میتونید زندگی خوبی رو داشته باشید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • مریم , فوریه 11, 2014 @ 5:42 ب.ظ

    سلام، جناب دکتر من دختری ۲۶ ساله هستم خواستگاری دارم که با وجود اینکه انسان خوبیه و خیلی از ایده آل های زندگی رو داره و به شدت به من علاقمنده ولی حس علاقمندی نسبت بهش ندارم و نمیدونم چیکار باید بکنم،حتی دقیقا نمیدونم چی میخوام،این حسو نسبت به خواستگارام دارم که هیچکدوم به دلم نمیشینن،لطفا اگه مقدوره یه راهنمایی کنید و جوابمو به میلم بفرستید.

    • Anonymous , فوریه 11, 2014 @ 6:48 ب.ظ

      سلام حس علاقه مندی چیزی نیست که در یک نگاه یا در چند جلسه به وجود بیاد شما باید بیشتر رفت و آمد کنید چرا که این حس به وجود میاد نظری که شما نسبت به خواستگارانتان دارید مربوط به ظاهرشون میباشد پس باید انا رو بیشتر بشناسید

      • Anonymous , فوریه 11, 2014 @ 6:48 ب.ظ

        به نظر من که سنت بالا میره و احتمال اینکه موقعیت های خوب برات پیش بیاد کم میشه پس یه خورده بیشتر منطقی باش

        • Anonymous , فوریه 11, 2014 @ 6:49 ب.ظ

          همیشه دوست داشتن قبل از ازدواج به وجود نمیاد شما باید به عشق بعد از ازدواج هم که ممکنه به وجود بیاد فکر کنید

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:52 ب.ظ

      مریم خانم در این مورد بهتره با مشاوره مشورت کنید … ولی در ازدواج اینکه شما دلتون با ایشون ۱۰۰راضی باشه و به اصطلاح دلتون گرفته باشه ، خیلی مهمه …
      درسته که بعد از ازدواج این عشق ممکنه به وجود بیاد ولی ممکنم هست هیچ اتفاقی نیفته و شما نتونید هیچ وقت با ایشون رابطه برقرار کنید …پس اگه ازدواج نکنید بهتره تا ازدواجی بد رو تجربه کنید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • علیرضا , فوریه 17, 2014 @ 12:17 ق.ظ

    سلام
    من ۲۸ سالمه و چند وقتیه با دختری آشنا شدم که ۴ سال از خودم بزرگتره
    از همه لحاظ خوبه فقط سنش بالاتره که یه مقدار خانوادم مخالفن رو مسئله بچه دار شدن و مشکلاتی که ممکنه پیش بیاره مثل عدم توانایی بچه ویا مشکل در هوش و … و یا اختلافات ناشی از اختلاف سنی در سالهای آینده
    اگر ممکنه نظرتون رو بدونم ممنون میشم

    • Anonymous , فوریه 17, 2014 @ 11:24 ق.ظ

      سلام به نظر من کاملأ حق با خانوادتونه شما باید به این اختلاف سنی توجه کنید و ممکنه که بعدأ از انتخابتون پشیمون بشید

      • Anonymous , فوریه 17, 2014 @ 11:28 ق.ظ

        شما چرا در حالی که میتونید انتخاب بهتری البته از نظر سنی ،داشته باشید به این انتخاب پافشاری میکنید

        • Anonymous , فوریه 17, 2014 @ 11:29 ق.ظ

          be nazare man ekhtelaf seniye 4 sal onam bozorgtar aslan monaseb nist

        • علیرضا , فوریه 24, 2014 @ 11:37 ب.ظ

          ممنون از راهنماییتون

          • Anonymous , مارس 4, 2014 @ 6:46 ب.ظ

            خواهش میکنم

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:47 ب.ظ

      علیرضا جان اینکه ایشون ممکنه در بچه دار شدن مشکل پیدا کنه رو کسی دیگه تشخیص میده ولی میتونید زندگی خوبی رو براساس گفته های خودتون داشته باشید … به هرحال خانواده ها فراموش کردن که زنها در قدیم تا ۴۵سالگی ام بچه میاوردن …
      پس از این افکار پوچ خودتو خلاص کن و با مشاور راهتو ادامه بده …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • مینا , مارس 4, 2014 @ 12:57 ق.ظ

    سلام منم تو جمعتون راه میدید؟

    • Anonymous , مارس 4, 2014 @ 7:44 ب.ظ

      بفرمایید

  • روژان , مارس 5, 2014 @ 12:23 ق.ظ

    سلام من۳ساله ک با پسری دوستم و قراره باهم ازدواج کنیم من۲۳سالمه دست بر قضا زدو پسره تصادف کرد و خیلی داغون و بدچهره شد طوریکه نمیتونم دستشو بگیرم باهاش اینور و اونور برم من دیگه بهش تمایلی ندارم ولی اون بدون من نابود میشه چیکارکنم باهاش ازدواج کنم یان؟

    • Anonymous , مارس 6, 2014 @ 2:05 ب.ظ

      اگه واقعأ نمیتونید تحملش کنید ازدواج نکنید بهتره چرا که ممکنه بعد از ازدواج مشکلات حاد تر به وجود بیاد

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:44 ب.ظ

      روژان عزیز هر کسی مسئول زندگی خودشه و شما که با ایشون ازدواج نکردید که الان بخوایت نسبت بهش احساس مسئولیت کنید …

      پس بهتره در این مورد به خودتون هیچ فکر و خیلی رو وارد نکنید و راحت و آسوده به زندگی ادامه بدید …چون زندگی شما جدای از ایشونه

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • mohsen , مارس 8, 2014 @ 10:38 ب.ظ

    با سلام ۲۵ سالمه قصد ازدواج دارم خانوادم دختری رو انتخاب کردن که من بهش علاقه ندارم هرچیم میگم میگن تو جوونی تجربه نداری
    پس علاقه چی میشه؟
    چجور با دختری زندگی کنم که بهش علاقه ندارم.

    • Anonymous , مارس 9, 2014 @ 9:27 ب.ظ

      هنوزم این اجبارها وجود داره؟

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:40 ب.ظ

      محسن جان در حال حاضر این موارد خیلی نادر شده و ازدواج ها از حالت سنتی خارج شده ان … بیشتر ازدواج ها از اشنایی خود پسر و دختر شروع میشه وشما بهتره در این مورد با خانواده صحبت کنید …ولی شما میتونید به خواستگاری ایشون هم برید ولی اگه واقعا” دلتون به این ازدواج نیست ،دیگه حرفی برای گفتن وجود نداره و شما اگر ازدواج نکنید بهتر است از اینکه ازدواجی بد رو انجام بدید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • eli , مارس 24, 2014 @ 7:15 ب.ظ

    سلام و خسته نباشید.
    من دختری ۲۲ساله هستم.یک سالی میشه ک تو یک شرکت مشغول به کار شدم.محیط کاری بسیار امن و صمیمانه است.این اواخر یکی از همکارام بهم ابراز علاقه کردن و منتظرن من جواب مثبت رو بدم تا با خانواده بیان خواستگاری.ولی این اقا ۱۲سال از من بزررگترن.درسته بزرگ هستن ولی از نظر روحیه و ظاهر عین پسر ۲۸ ۲۹ساله نشون میدن.در واقع منم ازشون خوشم اومده ولی این اختلاف سن منو ب شک انداخته.راهنماییم کنین ممنون میشم

    • Anonymous , مارس 26, 2014 @ 7:58 ب.ظ

      شما میتونید از یک مشاره خوب در زمینه ازدواج مشورت بگیرید

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:30 ب.ظ

      اختلاف سنی میتونه در روند ازدواج تاثیر داشته باشه ولی این به شخص مربوط میشه … در این مورد اگر به توازن روحی و تفاهم رسیده باشید میشه گفت مشکل خاصی به وجود نمیاد و البته شما میتونید در این مورد به مشاور هم مراجعه کنید …
      چون مشاور میتونه شما رو با ایشون ارزیابی کنه و تشخیص بده که برای ازدواج مناسب هستید یا خیر…

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • عفت علیزاده , آوریل 6, 2014 @ 4:15 ب.ظ

    سلام من یه دختر۲۶ساله هستم یک سال پیش یکی از همکارام ازم خواستگاری کرد اما چون شرایط مناسب رو نداشت من از اعلام این موضوع به خانواده ام خودداری کردم بعد از مدتی ایشون تغییر شغل دادن و از پیش ما رفتن ولی من از دوستانی که هنوز در محل کارم داشتن از پیشرفتهای کاری ایشون باخبر میشدم تا اینکه بهمن ۹۲مجدد از من خواستگاری کردن و من چون فهمیده بودم تغییرات زیادی پیدا کردن حاضر شدم به حرفاشون گوش بدم الان نزدیک به سه ماه از آشنایی ما میگذره من ایشون رو در موقعیت های مختلف سنجیدم و به این نتیجه رسیدم انتخاب خوبی برای ازدواج هستن فقط تنها مشکلی که داشتن یک ازدواج ناموفق داشتن که در اون خانم فرزندشونو از ایشون پنهان کرده بودن و فاش شدن این راز باعث جدایی شون میشه.وقتی در مورد ایشون با خانواده م صحبت کردم همه نظر منفی دارن و هیچکس حاضر نیست قبول کنه که در ازواج قبلی ایشون مقصر جداشدن نبودن و اینکه ازدواج قبلی هیچ تاثیری در زندگی ما نخواهد داشت.
    خواهش میکنم منو راهنمایی کنید که چطور با خانواده م صحبت کنم که قانع بشن.
    ممنون

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:27 ب.ظ

      خانم علیزاده اینکه کسی در قبل ازدواج کرده و با شکست مواجه شده رو نمیشه ملاک عمل قرار داد…
      چون هر زندگی اهنگ و سبک خودشو داره … پس در این موارد سعی کنید برای خانواده خودتون این موضوع رو روشن کنید … ولی بازم در این مورد بهتره مشورت کنید و بی گدار به آب نزنید …زندگی پیچ و خم زیادی داره و باید با چشمی باز به جلو رفت …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • زیبا , آوریل 14, 2014 @ 10:48 ب.ظ

    سلام شدیدا به راهنمایی نیاز دارم توروخدا کمکم کنید…حدود ۱سال با آقایی دوست بودم تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم خیلی همدیگه رو دوست داریم و از همه لحاظ باهم تفاهم داریم اون ۳۰ ساله و من ۲۷سالمه و هردو ارشد هستیم.ازنظر فرهنگی و سطح خانوادگی کاملا شبیه هستیم.ولی متاسفانه خانواده هامون روز خواستگاری سر مهریه به توافق نرسیدن و مامانش از مهریه ۱۴سکه شرو کرد و خانواده منو سر لج انداخت اونام همش میگفتن این زن قصد کوجک کردن تورو داره و چطور مهر دختر خودش بالاس یه عزت سر دختر مابذاره ولی بااین وجود هیچ بی احترامی نکردن وازشون اجازه خواستن تا بیشتر فک کنن(و دقیقا از فرداش با صحبتهای من خانواده من کاملا راضی شدن و تنها حرفشون این بود که پسر باید خانوادشو کاملا با این ازدواج موافق کنه تا راضی بیان خونه ما) یعنی اونا چون پسر خودش منو انتخاب کرده و معمولا ازدواجاشون فامیلی یا با آشنایان هست از اولم خیلی راضی نبودن و با بهونه های الکی سعی کردن مانعش بشن مثل اینکه جمعیت خانواده مازیاده و قراره دخالت کنن یا اینکه علاقه شدیدی به عروس پزشک دارن و اینکه همش فک میکنن به پسرشون تو یه خانواده شلوغ بها داده نمیشه و احترام لازم گذاشته نمیشه در حالیکه اینا همش زاییده افکار خودشونه و به هیچ وجه اینجوری نیست…خلاصه با یه وضع ناجور خونه مارو ترک کردن و دیگه هم باوجود تلاش زیاد پسر و حتی داماد ما که اونا قبولش داشتن واسه احوالپرسی و عذرخواهی به باباش زنگ زد ولی اونا روز به روز ناراضی تر شدن و فک میکنن اگه بامن ازدواج کنه تو چاه افتاده!!! درحالی که من عاشقشم و حاضرم واسش هرکاری کنم مطمینم اگه راضی میشدن ما خوشبخت میشدیم..حالا ازشما میخوام بگید باید جه کنم؟؟؟ بشینم و دست رو دست بذارم تا کسیو که دوس دارم از دست بدم؟؟اونم بخاطر اراجیفی که حقیقت ندارن؟؟ازطرفی پسر هم همش میگه اگه اینا راضی نباشن اذیتمون میکنن نمیذارن راحت زندگی کنیم توروخدا کمکم کنید زندگیم جهنم شده

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:23 ب.ظ

      خانم زیبا جلب رضایت دیگران دادن قرص و دارم نیست که بخوای با دادنش همه چی رو در یک چشم به هم زدن درست کنی …
      تا کسی دلش راضی نباشه نمیتونه در این مورد قدم از قدم برداره و خانواده پسر اصلا” راضی نیستن …
      در این مورد پسر باید تلاش کنه که خودتون بهتر میدونید با هر بار تلاش کردن کار بدتر و بدتر شده …
      در این مواقع وقتی چاره ای نیست پس باید به ناچار صبر کنید … چون اگه ازدواج نکنید خیلی بهتر ه تا یک ازدواج بد رو انجام بدید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • atoosa , آوریل 21, 2014 @ 1:43 ب.ظ

    سلام
    من ۲۶ سالمه و در محل کارم با آدم های زیادی سر و کار دارم. شخصیتم آدم شوخ و شادیه. حدود۶ ماه پیش یکی از همکاران خواستگاری کرد و از اونجاییکه که شناختی ازش نداشتم ترجیح دادم یه مدت رفت و آمد کنیم تا بشناسمش البته با اطلاع خانواده هامومن. خانوادش ورشکست شده و تازه تونستن روی پای خودشون وایسن و گاهی مجبور میشه کمک مالی کنه از اونجاییکه سنش از ۳۰ سال گذشته و هنوز خانه وماشین و حتی پس انداز نداره ولی تلاش داره میکنه طی ۱ سال بدست بیاره احساس میکنم آدم شکاک و بی اعتمادیه جون جند بار سر همکاران بحثمون شده و هر دفعه انکار می کنه که شکاک نیست و دلایل خوشو میاره. می خواستم راهنماییم کنین این آدم، قابل عوض شدن هست. میشه آدم شکاک بعد یه مدت اخلاقش درست شه؟؟؟

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 12:00 ب.ظ

      خانم آتوسا بهترین توصیه مراجعه به مشاوره است چون میتونه با تست هایی زوایای پنهان شخصیت ایشون و حتی شمارو مشخص کنه ، در این مورد این بهترین کار به حساب میاد…ولی بهتون این موضوع رو میگم که هیچ مردی بعد از ازدواجش تغییر نمیکنه مگر اینکه واقعا” خودش بخواد که تغییر کنه …پس در تصمیم گیری خوب دقت کنید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • فریبا , آوریل 26, 2014 @ 12:07 ب.ظ

    سلام من دختری۲۲ساله هستم و۲سال عقدکرده و نامزد اقایی هستم ک وکیله ولی بزرگ شده روستا است . و درتمام تصمیم گیری هاش مطیع پدر و مادرشه و ابدا توجهی به من نمیکنه.من الان شدیدا ب کمک احتیاج دارم چن چند مشکل اساسی دارم
    ۱ایشون اصلا قبلا ب من نگفته بود ک تا این حد خونشون نظام پدر سالاری حاکمه
    ۲کل سرمایه ی ما برای شروع زندگیمون۳۰میلیون تومنه ک با این پول هم باید جهاز بگیریم هم عروسی هم خونه اجاره کنیم هم دفتر وکالت کرایه و رهن کنیم.پدرشم نزول کرده و همش از نامزدم پول می گیره و اون هم میده.
    ۳تو این ۲سال چن ما محرم بودیم و نامزدم زیاذا صرار ب برقراری رابطه جنسی داشت من دیگر دوشیزه نیستم.با عرض پوزش بکارتم رو از دست دادم و خانوادم در جریان نیستن ـبخدا بحث عجله و پر رویی نیست خودداری من از میل جنسی ب نامزدم تا حدی بود ک چند بار بهم گفت لابد مشکلی داری ک نمیخای ازهم لذت ببریم
    ۴سه ماهی میشه ک از بالا پشتبام افتاده پایین و پاش ازناحیه مچ شکست و پلاتین خورد و لنگ میزنه و صورتش چن رو اسفالت کشیده شده بود کریه و داغون شده
    حالا من چکار کنم؟؟؟؟من نمیتونم با مردی ک اختیاری از خودش نداره و فقط الکی میگه دوسن داره ولی هیچکاری برام نمیکنه ازدواج کنم
    همه ی فامیلم منو مسخره میکنن بخاطر قیافش طوری ک دیگه نمیتونم باهاش بیرون برم کمکم کنید توروخدا.شرایط خونه پدریم هم طوری نیست ک بگم گور بابای ازدواج تا اخر عمر مجرد میمونم چن من۲ برادر اسکیزوفرنی دارم ک ازار و اذیت ها کتکاشون بخدا فقط عاید من میشه.شماره تون رو هم هرچقد تو سایتتون گشتم پیدا نکردم طفا در جواب شماره تلفنتون رو هم قید کنید باتشکر از زحماتتون

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 11:28 ق.ظ

      خانم فریبا …با تمام این بحث و گفتگو شما وقتی زندگی مشترکتونو شروع کنید این رابطه بین ایشون و خانواده اش کمتر میشه…ولی در این مدت شما در کنارش باشید و حضورتونو پررنگ کنید … به هرحال باید بپذیرید که شوهرتون با این نظام پدرسالاری بزرگ شده و برای تغییرش زمان زیادی لازمه و دوری از محیط زندگی قبلیش …در این مورد میتونید سر وقتی مناسب و در نهایت آرامش به مشاوره رجوع کنید و در این مورد ازش راهنمایی بخوایت …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • امین , می 9, 2014 @ 9:14 ق.ظ

    سلام خسته نباشی
    من یک جوان ۲۳ ساله هستم که دختری را انتخاب کرده ام و فرد مورد علاقه من اوست و چون سطح مالی دختر از خانواده من پایین تر است خانواده من لو را در شان خود نمیدانن و شدیدن مخالف هستن ولی من آن دختر را دوستدارم و میخواهم همسر آیندام کسی جز او نباشد و دلیل دیگر نارضایتی خانواده ام برادر دختر است که مقداری به دعواو شرارت میپرداخته.. و حالا من از شما کمک میخواهم چگونه خانواده ام را راضی کنم برای ازدواج با این دختر مورد علاقه ام ؟؟ ممنون میشم اگه راهنمایی تاثیر گذاری در جلوی راهم بگذارید.

    • Anonymous , آگوست 7, 2014 @ 11:22 ق.ظ

      دوست عزیز شاید در این حالت شما به هیچ نصیحتی گوش ندید ولی متاسفانه چشم انداز این ازدواج اصلا” خوب نیست …اینو براساس تجربه میگم …البته ممکنم هست ایشون خوب باشه ولی ما قالب کلی رو در نظر میگیریم …به هرحال ایمه خانواده ها در حد و شان همدیگه باشن شکی نیست …پس این موضوع رو خوب در نظر بگیر وگرنه اگر اینگونه نبود پیامبر تاکید نمیکرد که با هم کف خود ازدواج کنید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • هانیتا , جولای 15, 2014 @ 1:43 ب.ظ

    سلام وخسته نباشید من دختری ۲۲ساله ام که ۲ساله با آقای محترمی قرار ازدواج گذاشتیم ایشون دکترا و من ارشدم.هر دو از خونواده های خیلی اصیلیم اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن ایده آلی دارن وهموعاشقانه دوس داریم پدرمادرش فوت کردن و خواهر برادراش راضی به ازدواج با غیر همشهریشون نمیشن فقط به خاطر اینکه یکی از زنداداشاشون انگار اون طوری که میخوان نیست من بارها به نامزدم گفتم که من واسه خونوادت کم نمیذارم اونام خواهربرادرامن دوسشون دارم ولی هنوز جرات نکرده به خواهراش بگه مو دوس داره
    فقط مخالفت کرده با دخترایی که خواهرا بش پیشنهاد دادن.
    اونا حتی حاضرن برادرشون اصلا ازدواج نکنه تا با یه غریبه وصلت کنه من خیلی از خواستگارامو جواب کردم و به پاش میشینم هرچقدر لازم باشه صبر میکنم بم بگین چکار کنم که خواهراش راضی شن
    ممنونم

    • Anonymous , جولای 27, 2014 @ 1:18 ب.ظ

      خب جلب رضایت که یه حبه قند نیست که بخوایت اونو به خواهراش بدید و رضایتشون رو جلب کنید …
      من فکر میکنم شما دارید وقتتون رو با این آقا هدر میدید ، ایشون بخاطر وابستگی زیاد به خانواده نمیتونه تصمیم بگیره …راستش کسی که خواهراش بخوان براش تصمیم گیری بکنن خب نمیشه زیاد بهش امید داشت …ولی خب این نظر شماست …و اگه قراره برای ازدواج با شما بعد از ۲سال پا پیش بذاره ، ایشون باید نظر خانواده اش رو جلب کنه …و منطقی باهاشون صحبت کنه …در ضمن مراجع به مشاور میتونه مفید باشه …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • محدثه , جولای 20, 2014 @ 3:30 ب.ظ

    سلام
    من دختری ۲۴ ساله هستم که حدود شش ماه پیش یکی از دوستانم پسری از اقوامشون رو برای ازدواج بهم معرفی کردند.با مشورت و اجازه ی خانواده ام این پسر رو دو سه جلسه ملاقات کردم و صحبت های اولیه انجام شد و به توافق رسیدیم و تصمیم بر این شد که تماس بگیرن و با خانواده تشریف بیارن برای خواستگاری،مادرشون تماس گرفتند و با مادرم صحبت کردند و راجع به من سوال کردند و هیچ حرفی از خواستگاری اومدن نزدن،که بعد اقا پسر خودش به من گفت که با مادرش به یه مشکلی خورده و اون مشکل معرف هست که واسطه ی اشنایی ما بوده،چون برخلاف من و اقا پسر و هردو خانواده های مدهبی داریم و پایبند به موازین هستیم،معرف ظاهر مدهبی ای نداره و مادرشون هم با معرف خصومتی پیدا کردند
    قابل ذکره که مادر پسر داعیه ی مذهبی بودن و به شدت باخدا بودن میکنند و از نظر اونها هیچکس به اندازه ی ایشون خدا رو نمیشناسه،و ما رو خانواده ی غیر مدهبی میدونه و این در حالیه که ما خانواده مذهبی هستیم،من خودم چادری هستم و پدر و مادر به شدت مذهبی ای دارم و پدرم در جبهه های جنگ هم حضور داشتند
    بعد از تلاش های بسیار زیاد اقا پسر تونستن خانوادشون رو راضی کنند که برای خواستگاری به خانه ما بیان و مادرشون به سختی پدیرفت وگفت که استخاره کرده و ایه ی عذاب اومده و حاضر نیست بره خواستگاری و توی این عذاب شریک باشه اما بخاطر اصرارهای پسر پذیرفت و بهش گفت که فقط یکبار به خواستگاری میاد و دیگه نه خواستگاری میان و نه در مراسمی شزکت میکنن،به خواستگاری اومدند و فقط پدرشون یک ساعتی سعی در تخریب شخصیت پسرش نزد پدر من داشت تا از این طریق باعث بشه که پدر من جواب رد بده اما پدرم با خود پسر صحبت کردند و از ایشون خوششون اومد و جواب منفی ندادند،و طی این جلسه هیچ حرفی راجع به من زده نشد و حتی خواستار دیدن من هم نشدند و رفتند
    بعد از این ماجرا مادر دیگه حاضر به همراهی پسرشون نبودند و پسر همچنان تلاش میکنه برای ایجاد این همراهی ولو که قلبی نباشه و فقط ظاهری باشه
    این درگیری ها باعث شد که پسر ازخونه بره و تنها زندگی کنه و شرط برگشتنش به خونه رضایت پدرومادرش برای همراهی با اون در این راهه،اما متاسفانه مادرش ابراز میکنه که نبودن پسرش براش اهمیتی نداره و فکر میکنه داره جهاد میکنه که برای پسرش دختری رو که پسر میخواد نمی گیره و پاداش این جهاد رو از جانب خدا میگیره ،و این در حالیه که ما هیج قصد بدی نداریم و هدفمون فقط ازدواجه و بهم علاقه مندیم
    تو رو خداااااا راهنماییمون کنید که چکار کنیم؟

    • Anonymous , جولای 26, 2014 @ 7:40 ب.ظ

      خبدیگه از این افراد زیاد هستن که فکر میکنن ؛خدا و پیغمبر دین رو برای این افراد به ارث گذاشته ،چیزی شبیه داعش … بهتره در این مورد تصمیم نهایی رو بگیرید و اگه راهی برای رسیدن به هم نیست این رابطه رو قطع کنید تا روزیکه خدا بخواد در مورد ایشون قضاوت کنه .. ولی اگه مشکل مالی ندارید و میتونید یک زندگی رو بدون دخالت دیگران روبراه کنید ، میتونید با مشاور مشورت کنید و از طریق دادگاه زندگی مشترک رو شروع کنید …
      ولی در این بین باید احترام پدر و مادر حفظ بشه در هر حالتی

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • لیلا , آگوست 2, 2014 @ 11:09 ق.ظ

    متولد۶۹ هستم و دانشجوی کارشناسی ارشد و یک نامزدی ناموفق داشتم که در دوران عقد بهم خورد درحال حاضر پسری به خواستگاریم آمده که متولد۶۰ است و دیپلمه(قصد ادامه تحصیل در رشته عمران یا معماری را دارد)و۱۱سال است که در کار ساخت و ساز است و بعد از سه ماه زندگی جدا شده است.ایشان را یک جلسه ملاقات کردم ظاهر ایشان خوب بود تنها دندانهایشان هنگام خنده بسیار نمایان و روبجلو است.تردید دارم که جواب منفی دهم بخاطر اختلاف سنی و تحصیل،لطفا به ایمیل بنده پاسخ را ارسال کنید.باتشکر

    • Anonymous , آگوست 2, 2014 @ 2:56 ب.ظ

      خب دوست عزیز یکی از مهمترین فاکتورها برای ازدواج اینه که فرد بدل شما بشینه … یعنی از لحاظ ظاهری برای شما جذاب باشه … و از نظر روحی وقتی در کنارش هستید احساس آرامش کنید و وقتی ازش دورید احساس دلتنگی کنید … پس بهتره اگه قصد ازدواج دارید ۱۰۰درصد دلتون رو همراه کنید …
      در ضمن برای ازدواج باید مشاوره ازدواج رو در برنامه داشته باشید …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • بیتا , آگوست 10, 2014 @ 2:58 ب.ظ

    سلام,من به تازگی نامزد کردم و مشکلاتی در زندگی شخصی خودم وجود دارد وخیلی هم خواسته ام با مشاوره صحبت کنم ولی امکانش وجود نداشته من ونامزدم همدیگرو خیلی دوست داریم واز نظر خانواده هامون هم مشکلی برای ازدواجمون وجود نداره ولی من ۶ تا دایی دارم ک همشون با ازدواج من با نامزدم راضی هستن به جز یکی از دایی هام ک اصلا از موضوع نامزدی من خبر ندارد و این داییم به شدت آدم عصبی هست و میدونم ک اگه این موضوع رو به اطلاعش برسونن خیلی عصبانی می شود و الانم تصمیم خودم رو گرفتم ک بهش بگم فقط خیلی از واکنشش میترسم خواهشا بهم کمک کنین تا بتونم این موضوع رو به داییم بگویم میخواستم بهم کمک کنین ک چجوری این مسئله رو باهاش در میون بگذارم ک عصبانی نشود,در ضمن پدربزرگ ومادربزرگ من نیز به شدت از داییم حمایت میکنن ک این موضوع من رو بیشتر اذیت میکنه,خواهشا بهم کمک کنین

    • Anonymous , آگوست 10, 2014 @ 3:33 ب.ظ

      خانم بیتا … چرا در این مورد از پدر و مادرت حرفی نمیزنی ؟ چون اونا سرپرست شمان و نیازی به این همه تعصب دایی هاتون نیست …
      به هرحال باید بهش بگید و در این مورد بهتره حرفاتون خیلی ارام و منطقی باشه و از روی احساسات باهاش حرف نزنید…در این مورد میتونید مشاوره برید و باهاش مشورت هم بکنید … ولی در زندگی قوی و محکم باش و چیزی که تو رو داره اذیت میکنه رو در اولین گام از شرش خلاص شو …مثل الان که باید برای فرار از این ترس هرچه زودتر به دایی خودت بگی البته در این مورد میتونی از بقیه اونام نظر بخوای …

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • بیتا , آگوست 10, 2014 @ 6:29 ب.ظ

    مرسی بابت راهنمایی تون امشب قراره به داییم بگم هرجوری شده باید بهش بگم باید قبول کنه,درضمن گفتین چرا در این مورد از پدر ومادرم حرفی نمیزنم به خاطر اینه ک پدرم وقتی ۸ ماهم بوده از مادرم طلاق گرفته و به خاطر همین پدری نداشتم ک ازم حمایت کنه مادرمم ازم حمایت میکنه ولی حمایت پدر ی چیز دیگه اس,زیاد پشتیبان ندارم چون همون طور ک گفتم پدربزرگم و مادربزرگم هم از داییم به شدت حمایت میکنن امیدوارم به خیر بگذره

    • Anonymous , آگوست 11, 2014 @ 11:32 ق.ظ

      بیتا خانم
      در زندگی بهترین کار توکل بخداست … در روانشناسی جمله ای هست که ارامش داره و اونم در مواقع اضطراب …” بالاتر از سیاهی رنگی نیست ” …به هرحال شما باید از یک مرحله ای خودتو وارد در زندگی مشترک کنی و در این مورد خواهشا” با دید باز جلو برو چون همونطور که گفتم دیگه راهی برای اشتباه ندارید … پس اگه ازدواج نکنید بهتره از یک ازدواج بده …
      موفق باشید

  • anonymous , سپتامبر 2, 2014 @ 12:46 ب.ظ

    سلام. دختر ۲۵ ساله ای هستم. با تحصیلات فوق لیسانس. پارسال با برادر یکی از همکاران خانمم آشنا شدم به قصد ازدواج. این آقا ۱۰ سال از من بزرگتره و خارج از ایران دانشجوی دکتری ست. تقریبا یکسال هست که با اطلاع خانواده هامو به جز پدر ایشون با هم از راه اینترنت و تلفن در ارتباط هستیم. یکبار ایشون به ایران اومد و یکبار هم من در سفری ایشون و محل زندگی و کارشون رو دیدم. ارتباط خیلی خوبی داشتیم و خیلی همدیگه رو دوست داریم. گاهی بحث های کوجکی به خاطر دوری راه بین ما پیش اومد اما گذشت. این بار که ایشون به ایران اومد نسبتا بی خیالانه به ارتباط ما رفتار کرد و دلیلش رو بحث های گذشته و سنتی بودن خانواده اش و اینکه باید پدرش رو راضی کنه به ازدواج با دختری غیر از فامیل، اعلام کرد در نتیجه آشنایی خانواده های ما از طرف اونها به تاخیر افتاد و این باعث شد مخالفت شدیدی از طرف خانواده من ابراز بشه نسبت به ادامه ارتباط و اینکه اختلاف سنی ما زیاد هست و آشنایی ما کمه و نه من و نه این آقا ممکنه در آینده شرایط خوب و ثابتی در اون کشور خارجی داشته باشیم. چرا که من الان در ایران موقعیت خوبی دارم و اگر برم اونجا باید همه چیز رو رها کرده و از صفر شروع کنم و در ضمن رشته ی دلخواهم هم اونجا موجود نیست…
    الان هر دوی ما همدیگه رو دوست داریم . نمی تونیم تصمیم بگیریم که چه کاری درسته… از طرفی من هم اطمینان قبل رو از دست دادم و به همه چیز شک کردم… و فکر می کنم بعدا شاید دیگه نتونم هیچ مردی رو این قدر دوست داشته باشم.
    ممنون می شم اگه کمکم کنید تصمیم درستی بگیرم.

    • Anonymous , سپتامبر 2, 2014 @ 6:54 ب.ظ

      خب دوست عزیز یکی داشتن حمایت خانواده برای شروع زندگی یکی از الزاماته … و تا وقتی که نتونستید این رضایت رئ جلب کنید باید صبور باشید به هرحال خیلی از موارد در اینکه ایشون سرد و بی خیال شده ممکنه دخیل باشه … اینکه شرای محیط در خارج و یا اینکه مسایل دیگه ای در این بین وجود داره … چون شما از هم دورید و شرایطی برای شناخت بیشتر وجود نداره و تا وقتی شناخت نباشه پس اعتمادی هم وجود نداره …پس نظر من اینه که باید بیشتر و منطقی تر فکر کنید .. تمام مزیت ها و معایب این رابطه و … رو رو یک کاغذ بیارید و ببینید کدوم کفه سنگین تر خواهد شد …

      مشاوره تلفنی با شماره :
      ۰۲۱ – ۲۲۳۵۴۲۸۲

  • صنم , سپتامبر 2, 2014 @ 4:40 ب.ظ

    با سلام من کسی رو در زندگیم به مدت ۵ سال هست که واقعن دوست دارم. حالا در شرایطی هستیم که اون مجبوره بره انگلیس البته میتونه هم نره. من نمیخام جلوش رو بگیرم اما چه راهی وجود داره که متقاعدش کنم که باهم نامزد یا عقد کنیم و بعد بره

    • صنم , سپتامبر 2, 2014 @ 4:55 ب.ظ

      در ضمن یادم رفت به این نکته اشاره کنم که واقعن همدیگرو دوست داریم. اون فکر میکنه که اگه بره انگلیس میتونه حسابی پولدار بشه و زندگیمون رو ازین رو به اون رو کنه. متاسفانه فامیل هایی داره که از بچگیشون به انگلیس مهاجرت کردن. نمیدونم. خیلی باهاش صحبت کردم درباره ی اینکه امکان این هست که اونجا شرایط فراهم نباشه. حاضرنیست اینجا تلاش کنه میگه اون ور پوند میگیرم ووتسه ایندمون پول جمع میکنم. حالا من نمیتونم بزارم بدون تعهدی بره. بعد از این همه سال… میدونم که اونمم منو دوست داره فقط یکم از عقلش استفاده نمیکنه. زود هم حرف دیگران روش تاثیر میزاره. به هرحال ما فقط همدیگرو داریم.من دختر صبوری هستم اما ازینکه بدون اون زندگی کنم می ترسم نمیتووونم

      • Anonymous , سپتامبر 2, 2014 @ 7:00 ب.ظ

        صنم خانم به هرحال این رابطه های عاطفی روزی به این نقطه میرسن که باید براشون فداکاری کرد ..تا مشخص بشه واقعا” ارزشی بعد از این همه سال براش هست یا خیر…به هرحال اگه تصمیم گرفته از کشور خارج بشه پس مسلما” خواهد رفت ولی اینکه حاضر نیست تعهدی نسبت به شما بده خب معلومه چیزی از آینده مشخص نیست که بخواد این رفتارو بکنه … از طرفی هم برای شما بهتره که ایشون اسمشون رو شما نباشه چون واقعا” میگم معلوم نیست در کشور خارجی چه اتفاقی خواهد افتاد …پس بهتره برای وقتی مشخص با ایشون قرار بذارید و صبر کنید و توانایی خودتون رو هم در این مورد که ممکنه با جواب ” نه ” برخورد کنید رو بالا ببرید …
        و از چیزی نترسید چون خیر در چیزیه که اتفاق میفته پس به حکمت خداوند مطمئن باشید و توکل به خودش کنید و همه چی رو بدست خودش بسپارید چون کسی از آینده خبر نداره

  • مریم , سپتامبر 4, 2014 @ 7:45 ب.ظ

    دختری۲۶ساله و مذهبی هستم.خواستگاری۲۸ساله دارم که خیلی از شرایطی که من می خوام رو داره جزء…
    ۱٫اهل مطاله کتب مذهبی نیست
    ۲٫خوش سر وزبون نیست
    ۳٫کمروست و حدس میزنم مقتدر نباشد
    آیا اینها دلایل کافی برای نه گفتن هست یا خیر؟

    • Anonymous , سپتامبر 4, 2014 @ 9:40 ب.ظ

      خب مریم خانم شما برای همسر ایندتون معیار داری که ایشون در سه موردش نمره قبولی نمیگیره …
      پس بهتره در این مورد خوب فکر کنید و با مشاور مشورت کنید …چون در این موارد ممکنه بیشتر از سه مورد با هم اختلاف داشته باشید و اینو تست های ازدواج به شما نشون میده …

      مشاوره تلفنی با شماره :
      ۰۲۱ – ۲۲۳۵۴۲۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *