تجاوز و رویکرد روانشناسی و مشاوره ای
خبر همین است. نه بیشتر، نه کمتر. سراغ قصه دختر نرو. این که اهل کجا بوده و چه سنی داشته. دنبال جنایت هم نباش. این که قاتل یا قاتلان که بودهاند و چه کردهاند و الان کجایند. دنبال مقصر هم نگرد. فقط، همین جا بمان. ماجرا روایت کهنهای است… تو بمان و این درد را فریاد کن…
در پارک چیتگر دختری مورد تعرض قرار گرفت و در آتش سوخت.
پرده اول: نفس عمیق
لابهلای درختها راه میروم. سکوت سنگینی همه جا را در بر گرفته. سرم را پایین میاندازم و فکر میکنم. به کودکانی که با شادی میدوند و بازی میکنند. صدایشان گویی از همین نزدیکیها میآید. همهمه خنده و فریاد… فریاد؟ سرم را بالا میآورم، نفسم حبس میشود. صدای فریاد میآید. از همین نزدیکی، اما خیلی دور… صدای درد، صدای خشم و نفرت، صدای جیغهای فرو خوردهای که حتی شعلههای آتش نتوانست بغض هزاران سالهشان را به سیلابی بس خشمگین تبدیل کند…
پرده دوم: آن کس که بداند و…
شماره پارک چیتگر را از ۱۱۸ میگیرم. بوق آزاد میزند. اما هیچ کس جواب نمیدهد. دوباره میگیرم. باز هم انتظار. به ساعت نگاه میکنم. وقت نمار و ناهار نشده است. چند ساعت بعد این کار را تکرار میکنم. خبری نمیشود. دوباره به ۱۱۸ زنگ میزنم. میگویند شماره دیگری در کار نیست. روی تکه کاغذی مینویسم فردا اول وقت تماس با چیتگر. نفر اول گوش نکرده میگوید با قائم مقام صحبت کنید. نفر دوم اصلا نمیداند ماجرا چیست و میگوید با فضای سبز تماس بگیرید. نفر سوم اما، میداند و با تعجب همراه با خنده میگوید شما برای چی این قضیه را میدانید؟! از کجا فهمیدهاید؟!
پرده سوم: بودن یا نبودن
پارک چیتگر یکی از بزرگترین پارکهای تهران است. ۹۵۰ هکتار مساحت دارد و بیشتر بخشهای آن پوشیده از درختهای جنگلی است. به دلیل وسعت و اختلاف سطح و پوشش گیاهی این پارک، برقراری امنیت منطقه یکی از مهمترین کارهای مسئولان مربوطه است. در گذشته گشتهای حفاظتی و امنیتی پارک به صورت محدود توسط کلانتری ۱۴۱ شهرک راهآهن انجام میشده است. تقریبا از تمام دستگاههای خدماتی از جمله اورژانس و آتشنشانی گروههایی بهطور دائمی در سطح پارکهای جنگلی منطقه از جمله چیتگر مستقر هستند تا در صورت نیاز به شهروندان خدماترسانی کنند. گشتهای نیروی انتظامی و اکیپهای سیار واحد اجراییات شهرداری تا ساعت ۲۴ به طور دائمی در سطح پارکهای منطقه در حال گشتزنی هستند و پس از ساعت ۲۴ تمام درهای ورودی پارکها بسته میشود.
مسئول روابط عمومی شهرداری یکی از مناطق تهران درباره برقراری و حفظ امنیت این پارک چنین توضیح میدهد: «وظیفه این کار با شهرداری است. یگان ویژه اجراییات در پارک مستقر هستند و با کلانتری محدوده ارتباط دارند. گشتهای مرتب و منظمی از زمان تحویل دادن پارک به یکی از مناطق شهرداری تاکنون وجود داشته است. اما تا آنجا که من میدانم، اتفاق در محدوده پارک نیفتاده و ربطی به شهرداری نداشته اشت. فکر کنم درخبرگزاریها هم این طور نوشته بود، شما آنها را خواندهاید؟!»
اما مسئول اجراییات پارک با شنیدن قضیه مورد بحث صدایش بلند میشود و میگوید: «بنده هیچ جوابی به شما نمیدهم. نخیر، من با شما حرف نمیزنم. نخیر نمیگویم بوده یا نبوده. باشد، همین یک کلمه هم تا با معرفینامه نیایید و درخواست ندهید، نمیگویم. حالا بوده یا نبوده!»
پرده چهارم: خیلی دور، خیلی نزدیک
سال گذشته دو مورد تجاوز اتفاق افتاد که سر و صدای زیادی کرد. اولی آبان ماه در قیامدشت بود. شش مرد به یک زن تجاوز کردند. حرفهای ضد و نقیض زیادی بعد از آن زده شد و خیلیها خبر را رد کردند و گفتند خبر با عجله منتشر شده است. بعد اعلام شد در همان چند روز شش نفر مظنون دستگیر شدهاند. به فاصله کمی بعد از مورد قیامدشت اتفاق دیگری در لواسان روی داد. بعد از این حادثه موضوع به مجلس کشیده شد و دستورهایی برای پیگیری و بررسی داده شد.
پرده پنجم: فتح باب
خیلی از دولتمردان تا به حال به این سوال پاسخ دادهاند و راهکارهایی پیشنهاد کردهاند که مخالفتها و موافقتهای خودش را داشته است. از نظر رئیس پلیس سابق آگاهی ناجا برای کاهش آمار تجاوز به عنف باید «بهرهبرداری مشروع جنسی» در جامعه تسهیل شود. یک مسئول اعتقاد دارد که احکام اسلامی که زمینههای پیشگیرانه دارند، مثل تسهیل در بهرهبرداری جنسی که در شرع هم پیشبینی شده است، میتواند موجب کاهش تجاوز به عنف شود. و منظور از بهرهبرداری مشروع جنسی ناظر بر اجرای متعه یا همان ازدواج موقت در جامعه است. از نظر او آمار تجاوز به عنف کاهش یافته، اما شنیعتر شده است. و کشورمان با توجه به شرایط فرهنگی، اعتقادی و عرفی این گونه جنایات را تحمل نمیکند و نباید به راحتی از کنار این جنایات بگذریم و باید همه حساس باشیم.
نماینده مردم قصرشیرین در مجلس هم جایی گفته که خانوادهها و زنان باید برای وقوع چنین حوادث تلخی هوشیار باشند و نکات ایمنی را بیشتر رعایت کنند. اقدامات پیشگیرانه و فرهنگسازی در این عرصه از ملزوماتی است که باید به صورت جدی دنبال شود.
یک نفر دیگر بعد از حادثههای قیامدشت و لواسان درباره افزایش تجاوز به عنف این گونه گفت: «تجاوز به عنف در کشورهای اروپایی و غربی بیشتر از ایران است. تا وقتی که به سنتها، عقاید و ارزشهای دینی و فرهنگیمان پایبندیم، از خطرات اخلاقی به دور هستیم. تجاوز به محارم با استفاده از فضاهای مجازی ترویج میشود، هر چند تجاوز محارم در کشور افزایشی نداشته است.»
امنیت اخلاقی، بارزترین و امنترین کانال دشمن برای تهاجم فرهنگی فضای مجازی و ماهوارههاست که دشمن از طریق فضای مجازی اقدامات خود در بحث تهاجم فرهنگی را دنبال میکند و خیلیها این موضوع را درک نمیکنند.
شخصی دیگر هم درباره موضوع تسهیل در ارتباط مشروع جنسی از سوی پلیس گفت: «ما برنامهای نداریم، اما آسیب را مطرح میکنیم. اما وقتی ازدواج موقت را مطرح میکنیم، در حد کفر عنوان میشود، به طوری که در جامعه ارتباط نامشروع آنقدر قبح ندارد که ازدواج موقت قبح دارد. در اذهان مردم ازدواج موقت وسیلهای برای زیادهخواهی افرادی است که ازدواج کردهاند، در حالی که اینگونه نیست و رابطه نامشروع دختر و پسر میتواند در چهارچوب قانون و شرع ضابطهمند شود.»
پرده ششم: کهنه اما جدید
یک دکتر روانشناس میگوید: «بحث تجاوز مسئلهای بسیار کهنه و ریشهای است. علتهای بسیاز زیادی زمینهساز چنین اتفاقهایی هستند، ولی چیزی که واضح است، با ازدواج موقت تنها عشق را اقتصادی کردهایم و رابطه جنسی را با پول سنجیدهایم. بحث فرهنگی تربیتی و محدودیت ارتباطی این وسط مطرح میشود و اینکه جدایی تحریک آمیز بوده و هست. در واقع به دنبال هر تحریم، تحریک و سپس تحبیب وجود دارد. نقش ارتباطات و آموزشهای جنسی غلط و بلوغ زودرس این وسط پررنگ است. امروزه آمار نشان دهنده این است که تعداد این جرائم بیشتر شده است، با توجه به این مسئله که دیگر نمیتوان آن را تفکیکبندی کرد و در قشرهای مختلف جامعه با سطح اقتصادی و فرهنگی متفاوت این اتفاقها به نوعهای مختلفی روی میدهد. بالا رفتن سن ازدواج، فرهنگسازی غلط، نبودن امکانات برای تخلیه نیروهای جوانان از عاملهای تجاوز در یک جامعه هستند.»
پرده آخر:
لابهلای شمشادها راه میروم. صدای اتوبان و ماشینها لحظهای قطع نمیشود. عجله دارم و به همین خاطر از بوستان کوچکی میانبر زدهام. نیمکتهای پارک یکی در میان پر هستند. فقط یک مرد تنها وجود دارد که او هم روی چمنها خوابیده است. موبایلم زنگ میخورد. گوشهای مینشینم تا پیدایش کنم. باید دنبال شماره تلفنی بگردم و آن را به کسی که آن طرف خط است بدهم. دفترچهام را ورق میزنم. ناگهان از جا میپرم. صدای دختری از پشت سرم میآید که داد میزند: خوب تو هم یه چیزی بگو. این همه گفتم اصلا انگار که نه انگار. بابا من این وسط رفتم زیر سوال. اصلا انگار یادت رفته که کل ماجرا درباره منه. همه رو گفتی الا من! همتون مثل همید. آخرش هم میپرسی تو خودت یک کاری کردی!
خودکارم را درمیآورم و بزرگ کنار شماره تلفن مینویسم: قربانی!
منبع: فارس پاتوق