اگر گاهی اوقات بیشتر دقت کرده و گوشمان را تیزتر کرده باشیم، بارها از بعضی از محصلان شنیدهایم که به یکدیگر میگویند: مدیونی اگر فردا به من نرسانی! فصل دو و سه را من میخوانم، یک و چهار را تو بخوان! فرمولها با من، اثباتیها با تو! حواست به سرفههای من باشد، تا شنیدی کتاب را باز کن! یک ساعت اول را صبر میکنیم بعد برگهها را عوض میکنیم. نکند زود بلند شوی برویها… این جملهها خیلی آشنا هستند؛ حتی برای کسانی که مدتهاست از درس و امتحان فاصله گرفتهاند.
نمیدانم چه حکمتی در آنها وجود دارد که بیشتر از آن که آدم را به یاد روزهای پراضطراب امتحان بیندازند، لبخند بر لب آدم میآورند. امروزه اما دو کلمه آزمون و تقلب تبدیل به جفت جداناپذیری شدهاند که با شنیدن و تفکر در آنها هر روز بیشتر از قبل یادمان میافتد که تا چه حد از خود و خواستههایمان فاصله گرفتهایم…
تقلب چیست و راهکارها مقابله
هرگز انگشتم را توی سر پیچ لامپ فرو نخواهم کرد، چون برقگرفتگی درد دارد. وقتی به این آگاهی رسیدم که یک سکه یک ریالی را توی سرپیچ بدون لامپ یک آباژور انداختم. امروز به این حرکت یک کودک شش ساله کنجکاوی میگویند، اما آن موقع اسمش شیطنت بود و مستوجب تنبیه. بعید میدانم شما یک ریالی دیده باشید، سکهای بود به اندازه همین سکههای ۱۰۰ تومانی امروز و امیدوارم سکه ۱۰۰ تومانی دیده باشید، چون خودم خیلی وقت است که هیچ سکهای ندیدهام. داشتم تعریف میکردم، مشغول کنجکاوی بودم و یک سکه یک ریالی را توی سرپیچ لامپ یک آباژور انداختم که رفت و ته سرپیچ نشست.
در شش سالگی میدانستم که سکه یک ریالی ارزش دارد و میتوان با آن چیزکی خرید، در نتیجه انگشتم را توی سرپیچ فرو کردم تا سکه را بیرون بکشم… به محض اینکه انگشتم با سکه تماس پیدا کرد با جریان برق آشنا شدم که مثل روح خبیثی میخواست به زور وارد بدن من شود و راه خود را با گاز گرفتن و دستوپازدن باز میکرد… روح خبیث تا شانهام بالا آمده بود که لگد زد و به عقب پرتم کرد.
کنجکاوی یا تقلب
بزرگترها اسم کنجکاوی من را «حماقت» گذاشتند، اما به نظر من اسم درستش «تجربه» بود، حماقت را آنها مرتکب شده بودند که سرپیچ را بدون لامپ رها کردند تا کنجکاوی من تحریک شود. به هر حال، بعد از این تجربه دردناک هیچوقت دستم را توی سرپیچ خالی لامپ فرو نکردم.
میدانید فرق یک آدم میانسال، مثل من، با یک پسر یا دختر جوان فقط در تعداد تجربههایی است که دارند، آدم میانسال زمان بیشتری برای ارتکاب حماقت در اختیار داشته و امروز صاحب تجربه بیشتری است.
وقتی من از تجربههایم مینویسم، بعضی فکر میکنند از موضع آدمی که همه چیز میداند حرف میزنم و این یک سوءتفاهم بزرگ است. اتفاقا من از جمله معدود شهروندانی هستم که بدون فشار و اجبار اعتراف میکنند که هیچ نمیدانند. در جواب آنها که میپرسند «آخرش چی میشه؟» جواب میدهم «نمیدانم»، در جواب همسرم که میپرسد «حالا چهکار کنیم؟» جواب میدهم «من چه میدونم!»، حتی برای سادهترین سوالها از قبیل امشب شام چی بخوریم پاسخی ندارم، میگویم نمیدانم.
از تکنولوژی هیچ نمیدانم، از کارهای فنی هم سررشتهای ندارم، همین تازگی توانستهام یاد بگیرم که چطور تلویزیون و ملحقات آن را با دستگاه کنترل از راه دور روشن و خاموش کنم و این بزرگترین دستاوردی بوده که در حوزه فنآوری داشتهام. در دانشگاه معماری خواندهام، اما هنر قیروگونیکردن پی ساختمان را یاد نگرفتم، بسکه بیاستعداد هستم. اطلاعاتم در محدوده هنرهای تجسمی کم است. طراحی خوب را از بد تشخیص میدهم، اما چیز زیادی از نقاشی نمیدانم، مخصوصا نسل جدید نقاشها را بعد از دیوید هاکنی و لوسین فروید نمیشناسم و خیلی کمتر از آن درباره تئاتر و سینما و ادبیات و موسیقی میدانم…
دانستههای من بیشتر در محدوده شناختی است که از خودم دارم، مثلا میدانم چرا تماشای فیلمهای علمی- تخیلی را به تماشای فیلمهای عباس کیارستمی ترجیح میدهم یا میدانم که چرا داستانهای کورت ونهگوت را بیشتر از داستانهای اریک امانوئل اشمیت دوست دارم. میدانم که چرا موسیقی سنتی گوش نمیکنم، اما نمیدانم که چرا دیگران این موسیقی را دوست دارند یا ندارند. میدانم که چرا باید همراه با مردم بروم و میدانم کجا باید تنها بایستم.
میدانم که علم بهتر از ثروت است اگر محتاج پول نباشم. میدانم که خواستن همیشه توانستن نیست و میدانم چرا خوب است که استثنائا تظاهر کنیم خواستن همان توانستن است. میدانم که طبق آخرین اخبار واصله هنوز هیچ کیمیاگری به کام دل نرسیده و هیچ مسی به طلا تبدیل نشده و باز میدانم که «فعلا» کسی نمیتواند مس را به طلا تبدیل کند. به عمد روی کلمه فعلا تاکید کردم تا بگویم تجربه به من یاد داده که هر غیرممکنی میتواند روزی ممکن شود و نباید درباره هیچ چیز نظر قطعی داد. شاید روزی، در آیندهای دور، کسی مس را به طلا تبدیل کند… کسی چه میداند.
انواع تقلب
تقلب به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم میشود که منظور از تقلب مدرن یا امروزی، همان روشهایی است که به یمن وجود فنآوری و پیشرفت علم میسر شده است. در باب استفاده از این دو روش، دانشجویان به سه دسته تقسیم میشوند. آنهایی که هرگز حاضر نمیشوند از روشهای جدید استفاده کنند، آنهایی که اعتقاد دارند با تکنولوژی باید راه و رسم تقلب هم عوض شود و دستهای که هر دو را به تناسب موقعیت و فضا استفاده میکنند. البته به قول یکی از دانشجوها، آن کسی هم که مخالف روشهای جدید است اگر سر امتحان ببینید همه دارند به هم بلوتوث میکنند، او هم این کار را انجام میدهد. یعنی آن موقع همه حاضرند خودشان را به آب و آتش بزنند تا نمره بیاورند و کسی دیگر به این که چه روشی استفاده میکند، کاری ندارد!
تقلب سنتی و جدید
تقلبهای سنتی نوشتن روی کاغذ و لباس و دیوار، تعویض برگهها، رفتن به جای دیگری سر جلسه و باز کردن کتاب و جزوه و… هستند، اما تقلبهای جدید شامل استفاده از موبایل برای ضبط و یا عکس گرفتن و اساماس، Mp3 پلیرها و ماشینحساب و… میشوند که بازار استفاده از آنها به دلیل راحتی خیلی داغ شده است. مثلا به جای این که مطلب را ریز بنویسی یا از روی جزوه یادداشتبرداری کنی و با خودت بیاوری، کافی است از روی آن عکس بگیری. و یا این که فرمولها را در ماشین حساب وارد کنی و با خیال راحت از آنها استفاده کنی. البته پیش میآید که گیر استادی بیفتی که خودش هفت خط است و نتوانی با تکنولوژی سرش را کلاه بگذاری، آن وقت باید از روشهای قدیمی استفاده کنی که به جنم و استعداد خودت بستگی دارد. یکی دیگر از دانشجویان میگوید: سر ۹۰ درصد امتحانها تقلب کرده است و در بیشتر مواقع با تقلب نمرهاش تنها دو، سه نمره فرق کرده، چون بهطور کلی بچه درسخوانی است!
نظر به گفتههایی که در بالا خواندید، چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ فکر میکنید اصلی این تقلبها چیست و محصلان ما با این نوع تقلبها راه به کجا میبرند؟ آیا نباید تدبیری اندیشید و جلوی این کار زشت را گرفت؟ آیا نباید به این فکر کرد که چرا باید اصلا این موارد صورت بگیرد و دانشجو به جای نشستن و مطالعات مکرر و پی در پی، روی به تقلب بیاورد؟
کاش دختر بودم
یکی از معدود جاهایی که دانشجویان پسر آرزو میکردند ای کاش دختر بودند، سر جلسه امتحان است. چرا که اکثر پسرها اینطور فکر میکنند که دخترها به راحتی موبایل و یا آیپادشان را زیر مقنعه مخفی میکنند و یا کاغذهای نوشته شده را در مانتویشان جا میدهند. یکی از دانشجویان دختر که طرفدار پروپاقرص ضبط صدا و استفاده از آن سر جلسه امتحان است، درباره این مزیت دخترها اینطور میگوید: خب درست است که پسرها نمیتوانند راحت این کار را انجام بدهند، اما به همان نسبت هم جسارت بیشتری دارند و با خنده یا از مراقبها جواب میگیرند و یا از خود استاد با چاپلوسی نمره میگیرند. کاری که ما دخترها کمتر آن را انجام میدهیم. پس خیلی هم به نفع ما نمیشود! تازه بیشتر دخترها به محض این که کسی از آنها جواب بخواهد برگهشان را نشان میدهند، درست برعکس پسرها که جواب را نوشتهاند و از ترس چهارچنگولی روی آن افتادهاند تا مبادا یکی از دخترها از رویشان ببیند!
جالب است که بدانید که اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره خوبی بگیرد، دیگر نمیتواند با فکر خودش امتحان دهد و در مقابل وسوسه نوشتن از روی دست دیگران پایداری نکند.
بارها و در مقاطع مختلف شاهد بودهایم که بیشتر دانش آموزان در طول سالهای مدرسه حداقل یکی دو بار تقلب میکنند و در بیشتر این موارد بدون آن که مطلب درسی را فهمیده باشند ، با نمره غیر واقعی به کلاس بالا راه مییابند و این موضوع مشکلات بسیاری را به وجود میآورد. بیشتر والدین میخواهند فرزندان آنها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست، حتی اگر بدون تقلب نمره بالا تری را نگیرند. در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوییم فردی که تقلب میکند مانند کسی است که دزدی میکند، اما با شیوهای دیگر. همانطور که میدانید وقتی که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد، در تقلب هم وجود دارد. اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگویی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند، گر چه نتواند به همه سوالهای امتحانی پاسخ دهد.
رد موضوع تقلب
بعضی از روانشناسان موضوع تقلب را به کلی رد کردهاند و این مورد را یک بیماری روحی شخصیتی قلمداد میکنند و در پارهای مباحث میگویند در هنگامی یک پیام روشن و واضح در مورد نادرست بودن و اشتباه بودن تقلب به دانش آموزان نمیگوییم و به آنها پیامی در این مورد نمیدهیم و به مقدار کافی آن را آشکار نمیکنیم، چطور میشود از دانش آموز انتظار داشت که آنها در مدرسه دچار تقلب نشوند. در مورد همین موضوع برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند:
۱- مقدار زیادی از فشارها و انتظاراتی که از سوی والدین بر دانش آموزان برای کسب موفقیت بیشتر وارد میشود.
۲- تخمین زدن دانش آموزان از اینکه احتمال دارد در جریان تلقب گیر بیفتند. پس مسلم است که معلم برای اینکه تقلب را به به حداقل برساند، در برخی مواقع اقدامات متعددی را انجام دهد. ما در این متن خواهان این هستیم که علل گرایش دانش آموزان به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از این امر ناپسند را پیگیری کنیم و به شما بگوییم که این کار نه تنها درست نبوده، بلکه در بسیاری از جوامع و ملل مختلف رد شده و حتی خود والدین هم راضی به این امر نیستند، چرا که اگر دانش آموزی با تقلب درسش را ادامه دهد، قطع به یقین در سالهای بعدی با مشکلات جدی و اساسی روبرو میشود و مطمئنا به زودی زود خودش از درس و تحصیل صرفهنظر میکند و کنار میکشد.
بعضی از دانش آموزان تنبل در مورد تلقب میگویند: اگر تقلب نباشد که امتحان، امتحان نمیشود! الان این قدر راههای تقلب کردن زیاد شده که هیچ رقمه نمیتوان جلوی آن را گرفت. درست است که بعضی وقتها با تقلب میشود نمره قبولی آورد، ولی در کل نمیشود کارهای شد. فقط یک جورایی دل آدم را خوش میکند. البته همین که یک درس را نیفتی و دوباره مجبور نباشی سر کلاس بروی، خودش کلی مهم است. اما الان طوری شده که ۹۰ درصد تقلبها کشف نمیشوند. نوید از زاویه دیگری هم به بحث تقلب نگاه میکند و آن مشکل حفظکردن و پایه و اساس اشتباه آموزش در کشور است. استادها سهم بسزایی در تقلبکردن دانشجوها دارند. این که چگونه درس بدهند و چقدر بچهها را مشتاق کنند و حتی این که چه سوالهایی مطرح کنند که امکان بروز تقلب را کاهش دهد، همه و همه از وظایف اساتید و معلمهاست. مثلا وقتی خود من فرمولهای درسی ترم گذشته را به یاد ندارم، نمیفهمم اساتید چه اصراری دارند امتحانها اوپن بوک نباشد و یا فرمولها را به دانشجوها ندهند. آن هم زمانی که در رشتهای مثل رشته من بیشتر کارها با نرمافزارهاست و تنها باید بلد باشی با آنها چگونه کار کنی.
نظر برخی مراجع
بهتر است نظر بعضی از مراجع تقلید را در مورد تقلب بدانید:
حضرت آیت ا… فاضل لنکرانی:
مشکل است، شرعا نمی توانید از این مزایا استفاده کند.
حضرت آیت ا… بهجت:
باید جبران کند آن درس را.
حضرت آیت ا… تبریزی:
تقلب دروغ عملی است و جایز نیست و اگر کسی این کار را کرد و متصدی کاری شد که خبرویت نمیخواهد و مانند دیگران کار کرد مانعی ندارد و در صورتی که آن کار خبرویت میخواهد و شخص مذکور خبرویت ندارد.
تصدی آن جایز نیست.
حضرت آیت ا… صافی گلپایگانی:
تقلب در هر امری جایز نیست.
حضرت آیت ا… مکارم شیرازی:
در صورتی که در یکی دو ماده درسی تقلب کرده باشد، هر چند کار خلاف کرده، ولی مدرک گرفته شده و ادامه تحصیل و استخدام با آن مدرک اشکال ندارد.
پس همانطور که در سطرهای بالا خواندید و از قبل نیز مطلع شدید، تقلب در هر صورت کاری خطا بوده و از نظر قانون و شرع نیز رد شده است. چرا وقتی میتوان مقدار بیشتری زمان صرف کرد و نمرات بهتری گرفت، با این کار اشتباه هم به خودمان و هم خانواده و شخصیتمان صدمه وارد کنیم؟
در گفتوگو با متقلبها، بیشتر آنها اعتراف کردند که وقتی اهل تقلب کردن باشی باید تقلب هم برسانی، وگرنه ضرر میکنی و یا دوستت را از دست میدهی و یا نمره و دوستت را با هم! در واقع در بحث تقلبکردن یک جورهایی مرام و معرفت مطرح میشود و این که چقدر دانشجویان از آنهایی که نمیرسانند بدشان میآید و از آنها دوری میکنند. البته این وسط بحث دیگری هم به وجود میآید؛ آن هم وجود موجوداتی به نام آنتن سر جلسه امتحان است که باید به شدت از آنها حذر کرد. چرا که از صدتا مراقب بدترند و به محض این که بویی ببرند کسی تقلب کرده سراغ استاد میروند و آبرویش را میبرند. جالب اینجاست که خود آنتنها اکثرا دانشجوهای ممتاز نیستند و خودشان به زور نمره میآورند!
وقتی قرار باشد درسی را بیفتی، ترجیح میدهی تمام روشهای تقلب کردن را امتحان کنی. حتی اگر مراقب یا استاد متوجه شود. به قول معروف دیگر چه یک وجب چه صد وجب! از طرف دیگر تقلبکردن هم مثل هر کار دیگر دل میخواهد. یعنی هر کسی از پس آن بر نمیآید! خب این هم خودش یک استعداد و توانایی میخواهد دیگر!…
نداشتن اعتماد به نفس و تقلب
یکی از همکاران ما مهمترین دلیل تقلب کردن چه در مدرسه و چه در دانشگاهها را نداشتن اعتماد به نفس اشخاص میداند و اینکه کسانی که از تقلب برای رفتن به ترم بالا استفاده میکنند شخصیت ضعیفی دارند و به دانستههای خودشان شک دارند. یکی دیگران از عزیزان که دانشجوی فوق لیسانس IT است، بزرگترین دغدغه دانشجویان را دوست نداشتن رشته درسی و دانشگاه و افسردگی میداند و اینکه هیچکس از جایگاه و موقعیتش راضی نیست. خود من در دوران لیسانس که ریاضی میخواندم، در بیشتر امتحانها تقلب میکردم. وقتی میدیدم که درسها آنقدر سخت هستند که من نمیتوانم آنها را درک کنم و حتی وقتی میخوانم نمره قبولی نمیآورم، با وجدان راحت تقلب میکردم و هنوز که هنوز است از کار خودم خجل نیستم.
اما الان که در مقطع فوقلیسانس رشتهای میخوانم که مورد علاقهام است و به نسبت از دوران لیسانس راضیتر هستم، تقلب نمیکنم مگر در موارد خیلی جزئی. خب این مسئله نشان میدهد که مشکل دانشجویان نیستند، بلکه شرایط است که باعث همه گیر شدن چنین اتفاقی شده است. تا آنجایی که در یکی از امتحانهای میانترم که به تازگی برگزار شد شنیدم که یکی از مراقبها به دیگری میگفت توی این وضعیت کشور نبینم به بچهها گیر بدهی و از آنها تقلب بگیری! بنشین این کتاب را برای خودت بخوان و از جایت تکان نخور!
جالب است که همه ما به اندازه کافی با معنی و مفهوم تقلب آشنایی داریم و خوب میدانیم تقلب میتواند به مصداقهای زیادی تشبیه شود، ولی منظور اصلی ما تقلب در امتحانات درسی است. شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که تقلب نکرده و یا فکر تقلب به سرش نزده باشد، ولی این بزرگی و وسیع بودن باعث آن نمیشود که زشتی آن را از یاد ببریم و به دست فراموشی بسپاریم، بلکه باید تا جایی که میتوانیم با این پدیده زشت مبارزه کنیم و آن را به حد صفر برسانیم تا محصلان ما با رویکرد بهتری به دست و تعلیم و تعلم دست پیدا کنند.
آیا تا به حال به معنی تقلب فکر کردهایم و میدانیم که تقلب چیست؟ تقلب، دغلی یا دغلکاری و به معنایی در کاری به نفع خود و به ضرر دیگری تصرف کردن است و در بسیاری موارد دیگر چون: امتحان، بازی، خرید و فروش و در بسیاری موارد دیگر به کار گرفته میشود. ولی در مورد بحث تقلب در امتحانها، خیلی سوالهای بیشتری پیش میآید که ذهن ما را به خود مشغول میکند و باعث میشود که درباره این کار ناپسند مقدار بیشتری فکر کنیم و زمان بیشتری صرف کنیم تا زودتر بتوانیم این معضل را ریشهکن کنیم.
تاثیر تقلب بر رفتار فرد
تقلب رفتاری زشت و غیرصادقانهای است که به طور شیوه غیر شرافتمندانه و برای دست یافتن به واقعیت و حقیقتی است غیر از راه و طریق مشروع و سعی در نشان دادن خود با چهرهای وارونه و غیرصحیح که در بالا به اندازه کافی به این موضوع اشاره کردهایم.
تقلب کردن مدلی و یا روشی دزدی است، فرقش این است که این کار دزدی در مال نیست، بلکه میتوان این کار را دزدی رتبت و مقام و موقعیت و از این قبیل چیزها دانست و خوب میدانیم که به محض شنیدن این کلمه و یا این واژه، به شدت با این موضوع برخورد میشود و غالبا کسی این موضوع را نمیپسندد، مگر کسی که خواستار راحتطلبی است و بیشتر دوست دارد با راحتی به جایی رسیده و یا ثمر و نتیجه و دسترنج دیگران را استفاده کند که باز هم به این موضوع به چشم منفی مینگرند و در هر صورت این مسئله را رد میکنند.
بر اثر تقلب انسان سعی دارد چیزی را از آن خود کند که شرعا یا عرفا از آن او نیست و در به دست آوردن آن موقعیت و مقام راه شرافتمندانه را طی نخواهد کرد. اگر بخواهیم بحث تقلب را بیش از این باز کنیم، در حقیقت باید گفت که کوتاهترین و شاید بهترین راهی است که بعضیها برای طی کردن و رسیدن به مقصود اصلی خود انتخاب میکند و با این راه و روش سعی دارد با میان بُر زدن به نقطهای برسد که دیگران در سایه کوششها و تلاشهای مداوم به آن نقطه رسیدهاند. واقعا آیا درست که کسی ماهها وقت صرف کرده و مطالعه کرده و دارای درجات بالایی علمی است و به جای اینکه در خیلی از مواقع به تفریح و شادی و کارهای شخصی خودش برسد، زمانش را صرف درس خواندن کرده، کسی از راه برسد و نتیجه زحمات و دسترنج او را به یکباره استفاده کند و حتی به روی خود هم نیاورد؟ میدانیم که اگر این موضوع برای خودمان هم پیش بیاید و کسی این بلا را سر ما بیاورد، قطع به یقین از این کار لذتی نمیبریم و چه بسا که ناراحت هم میشویم و به طرفی که این کار را میکند هشدار میدهیم و به شدت از دستش ناراحت میشویم.
تاثیر تقلب کردن بر کودکان
بهتر است در این زمینه بدانید با تقلب حتی در بین کودکان، کودکان دیگر در سایه درس خواندن و رنج بردن به قبولی میرسند و فرد که تقلب میکند بدون کار و تلاش و زحمت و استفاده از دسترنج دیگران مدرک میگیرد، هرچند که این مدرک هیچ سودی نداشته و در پایههای بالاتر خود شخص تقلبکننده دچار مشکلات عدیدهای میشود. اساس موضوع این است که برخی از افراد در عین تنبلی و در عین احساس عقبماندگی ظرفیت تحمل محرومیت را ندارند و میخواهند هرچه زودتر و سریعتر به درجه و موقعیتی برسند که دیگر افراد عادی از آن برخوردارند. اینان خود را دوست دارند و نمیخواهند گرد و غباری بر چهرهشان از این بابت بنشیند. نمیخواهند سر و گردنی کوتاهتر از دیگران داشته باشند. اگرچه ظرفیت و تحمل روحی دیگران را ندارند.
نظر اصلی ما این است که در سالهای اخیر در مدارس رفتن به سمت تقلب به شدت افزایش یافته است و یکی از دلیلهای مهم در این موضوع این است که خیلی از مدارس دانش آموزان را تحت فشار قرار میدهند و از آنها توقع دارند با سطح نمرات بالا قبول شوند و به تبع آن به دانش آموزان نمرات بالاتر از حق خود داده شد و نظارت در سر جلسات امتحان با مسامحه کاری صورت گرفت و دانش آموزان هم برای درس نخواندن و تنبلی و گرفتن نمرات غیر واقعی عادت کردند و این واقعیت مخصوصا در مدارس ابتدایی و راهنمایی رخ داده است. متاسفانه باید در اینجا به این نکته اشاره کنیم که نه تنها این کار اشتباه محض است و ضرر و زیان زیادی به پیکره مدرسه، دانشگاه، خانواده، جامعه و… وارد میکند، بلکه به مرور زمان این موضوع فراگیر میشود و دارای ضررهای بیشتری در سطح جامعه و مملکت عزیزمان میشویم.
تقلب در میان جوانان
امروزه شاهد این هستیم که ترس و گناه از تقلب در نظر ما کمرنگ شده و متاسفانه این میتواند برای ما واقعا هشداردهنده باشد، چون فرزندان جامعه با تقلب کردن آسیب میبینند و تقلب میتواند این پیام را برای آنها داشته باشد که خطاهای دیگری را هم میتوان این چنین انجام داد و قوانین و مقررات دیگری را هم میتوان اینچنین زیر پا گذاشت. و ما هرگز نمیخواهیم چنین فرزندانی را تربیت کنیم، چون ما میخواهیم که فرزندان ما هم با اخلاق و هم تلاشگر و هم باسواد باشند.
در مورد این مسئله و با یک تعبیری خشن شاید بتوان گفت شخصی که تقلب میکند، همانند فردی است که دزدی میکند، اما این کار دزدی را با روشی دیگر انجام میدهد. همانطور که خودتان نیز میدانید در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد و این کار به شدت به پیکره اجتماع ضرر میزند، در تقلب نیز همین مسائل منفی وجود دارد، ولی در بسیاری از موارد گفته میشود که تقلب میتواند چیزی همانند دروغگویی باشد.
در بسیاری از مواقع به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند، گر چه نتواند به همه سوالهای امتحانی پاسخ دهد، چون او میداند تقلب از روی دست دیگران و یا به طریقهای مختلف اعم از نوشتاری، گفتاری، دیدنی و… میتواند چه تبعات بدی را بر روی ذهن خودش و چه بسا در آینده نهچندان دور بر روی دیگران هم داشته باشد و کم کم این موضوع به دیگران و اطرافیانش سرایت کند.
میدانید که اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره خوبی بگیرد، دیگر نمیتواند با فکر خودش امتحان دهد و در مقابل وسوسه نوشتن از روی دست دیگران تحمل بیاورد و این موضوع با او حرکت میکند و بعد از مدتها این کار تبدیل به یک عادت شده و ذهن او را به شدت درگیر میکند و او را وادار به این میکند که تقلب را سرلوحه کار خود قرار دهد. و چه بد است که محصلی که میتواند با وقت گذاشتن و صرف انرژی به خوبی مطالعه کند و خود را به درجات بالای تحصیلی برساند، با این کار اشتباه و بسیار زشت دست به گناهی بزرگ زده و خود را چنین درگیر مسائل اینچنینی کند.
مشکلات آموزشی و تقلب کردن
آمارها نشان میدهد که بیشتر دانش آموزان در طول سالهای مدرسه حداقل یکی دو بار تقلب کرده و در بسیاری این موارد بدون آن که مطلب درسی را فهمیده باشند، با نمره غیر واقعی به کلاس بالا راه مییابند و مطمئنا در مقاطع بالاتر این موضوع مشکلات فراوانی را این افراد به وجود میآورد و خودشان در کار خودشان میمانند و غبطه میخورند که ای کاش وقت و انرژیمان را بیشتر صرف میکردیم و با مطالعات خود به این سطح میرسیدیم، ولی آیا آب ریخته را میتوان جمع کرد، چرا که این کار متاسفانه برای آنها عادتی شده و برای برگشتن به پله درست و صحیح، باید زمان بیشتری صرف کنند و انرژی خیلی بیشتری بگذارند. در بسیاری از مواقع شاهد بودهایم که والدین میخواهند فرزندان آنها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست، حتی اگر بدون تقلب نمره بالاتری را نگیرند.
خاطرات دانش آموزی و دانشگاهی در مورد تقلب
جالب است که بدانید پای صحبت از تقلب که بنشینی، کلی خاطره میشنوی؛ از تجربیات خود دانشجوها و یا حتی تجربههای دوست دوستانشان که فقط نقل قول آن را شنیدهاند، اما با چنان آب و تابی تعریف میکنند که انگار چند بار انجام دادهاند. احسان بدترین خاطره مربوز به تقلبش را مربوط به ترم اول دانشگاه میداند که اتفاقا آن ترم را مشروط شده است! اینقدر از دانشگاهی که قبول شده بودم و بچههایش بدم آمده بود که اصلا حوصله درس خواندن نداشتم. حتی باورم نمیشد که برای به دست آوردن چنین چیزی دو سال خودم را زحمت داده بودم و روز و شب درس خوانده بودم.
این که خودم را زدم به بیغیرتی و تصمیم گرفتم با تقلب همه امتحانها را پاس کنم. اما از بدشانسی سر امتحان اول مراقب من را برای تنها یک فرمول که کف دستم نوشته بودم گرفت و از آن به بعد از کنار من تکان نخورد و من آن درس را افتادم. سر درس دیگری هم که توانستم کتاب را باز کنم، جواب هر سه قسمت الف و ب و ج را از روی آن نوشتم و کلی خوشحال بودم از این که جواب یک سوال ۱۰ نمرهای را دادهام. اما نگو که در امتحان فقط قسمت ب و ج آن مورد سوال بوده است و خرابکاری من باعث شد استاد متوجه تقلب کردن من بشود! اما شیرینترین اتفاق مال زمانی بود که برای امتحان یکی از درسهای عمومی، از جزوه با موبایل عکس گرفته بودم و مراقب آنقدر بیتوجه بود که سر جلسه در جواب به این سوال که با موبایل چه کار دارید، وقتی گفتم از ماشین حساب آن استفاده میکنم چیزی نگفت! تازه جواب یکی از سوالها هم که از جزوه نبود، بهطور تصادفی با بولوتوث برایم آمد و باعث شد نه تنها آن درس را نیفتم، بلکه ۱۹ شوم!
متاسفانه باید گفت که خواه یا ناخواه در بسیاری از موارد شاهد شنیدن این گفتمانها هستیم و نظر به اینکه میدانیم این کار خلاف مقررات است و اشتباه است، ولی باز هم محصلان این کار را میکنند و در پارهای از مواقع به تعریف کردن و بیان کردن این مطالب، آن را خاطرهای خوب تلقی میکنند و در بین جمع بیان میکنند و خود نیز میخندند. ای کار بیشتر فکر کنیم و بیشتر تحقیق کنیم و این زمینه را بیشتر درک کنیم و بدانیم که با تقلب فقط به خودمان ضرر وارد میکنیم و این کار بیشتر از هر کس دیگری، به خودمان لطمه وارد میکند.
جایگاه والدین در شکل گیری تقلب
ما والدین نیز بدانیم این نکته را بدانیم که هیچگاه با فشار آوردن به فرزندانمان، آنها را ترغیب نکنیم و به آنها فشار نیاوریم که حتما باید این امتحانی که پیش رو داری را با نمره بسیار بالا قبول شوی و حتما باید با دست پر از سر امتحان بازگردی، زیرا که همین ایجاد استرس و فشار در بین آنها باعث میشود که بیش از حد از خودشان توقع داشته باشند و دست به امر ردشده و غیراخلاقی تقلب بزنند. مسلما خوب میدانید که فشار بیش از حد به دانش آموزان و محصلان پای آنان را به این موضوعها و مسائل باز میکند و متاسفانه باعث بروز یک چنین مسائلی میشود که نه خودشان راضی به این اتفاق هستید و نه خود شما. پس بهتر است در این مسائل بسیار صبورانه برخورد کنیم و با صحبتهای دوستانه خودمان آنان را تشویق به درس خواندن و کسب علم در راه منطقی و درست آن کنیم.
یکی از نکاتی که غالبا فکر ما را به خود مشغول میکند، بحث تربیت صحیح و درست و رساندن فرزندانمان به درجات بالایی علمی از راه درست است. ولی آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهایم که چقدر در این زمینه موفق بودهایم؟ چقدر خود را در راه رسیدن این محصلان به درجات علمی بالاتر فعال نشان دادهایم و یا واقعا فعالیتهایی کردهایم که این عزیزان به تحصیلات بالا دست پیدا کنند؟ چقدر خواستهایم و بعد از خواستنهایمان وارد عمل شدهایم و تلاش کردهایم که این عزیزان بدون در نظر داشتن حتی فکر تقلب به تحصیلشان ادامه دهند و راه شیرین علمی را ادامه دهند؟
مطمئنا بعد از خواندن این سوالها، عده زیادی از شماها جوابهای زیادی برایشان دارید، ولی بهتر است بدانید که بهترین کار در این زمینهها، نشان راه درست به فرزندان و محصلان این مرز و بوم است و باید به آنها بیاموزیم که واقعا میتوان با صرف هزینه و وقت زیاد به سرمنزل مقصود رسید که قطع به یقین شما به خوبی از عهده آن بر آمدهاید. و باز هم خاطرنشان میکنیم که در اسرع وقت با این محصلان گرامی جلساتی را تشکیل دهید و با آنها به گفتگو بپردازید و از آنها بخواهید تا با مطالعات خودشان چراغ روشنایی را در دست بگیرند و با استعانت از خداوند متعال به سوی جلو حرکت کنند.
منبع: کودک و نوجوان