مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تبریز

مرکز مشاوره تبریز

ویژگی مرکز مشاوره تبریز

تحقیقات بعمل آمده به وسیله کادر ما در مرکز مشاوره تبریز دراکثر خانواده ها این موضوع رانمایان میکند. که بیش ازهرزمان دیگه ای خانواده های ایرانی نیازمند یک بررسی و تغییر درنگرش خود درمباحث مربوط به آن میباشند. مشکلات و فرازونشیب های موجود در زندگی هرانسانی میتواند به عاملی برای پسرفت وعدم پیشرفت آن فرد تبدیل شده واو را ازجریان درست زندگی خارج سازد.

شماره های تماس 01

به همین منظور وبه دلیل اهمیت بسیاری که بحث مشاوره در زندگی هرفرد دارد کانون مشاوران ایران اقدام به راه اندازی یکی از شعب خود درشهر تبریز کرده است.مرکزمشاوره تبریز با استفاده ازبهترین مشاوران در امر مشاوره خانواده بستری را فراهم نموده است تا جوانان و خانواده های تبریزی بتوانند باآسودگی خاطر به مرکز مشاوره تبریز مراجعه کرده و مشکلات خود را با یک مشاور خوب تبریز در میان بگذارند. مرکز مشاوره تبریز بااستفاده از بهترین مشاور تبریز در زمینه های مختلف مثل ازدواج و خانواده میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات شما باشد کافیست با مشاوره تبریز تماس بگیرید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

746 نظرات

  • مهسا , اکتبر 10, 2014 @ 9:31 ب.ظ

    اخه این اولین بار نیست که این اتفاق می افته دفعه قبل پیش همه قول داده بود که دیگه تکرار نمیشه پدرم هم گفته بود اگه یکبار دیگه اتفاق بیافته دیگه نمیذاره من باهاش زندگی کنم،ولی باز اتفاق افتاد!برای همین فکر نمیکنم دیگه نه خودش و نه خانوادش روشون بشه بیان صحبتی بکنند!

    • Anonymous , اکتبر 11, 2014 @ 9:33 ق.ظ

      خب مهساخانم در این شرایط مشکل شما به موارد مرتبط میشه و یکی اینکه شما بخوایت با ایشون زندگی کنید و یا نظر پدرتون در اینباره چی باشه … آیا قبول میکنه شما برگردید؟یا خیر؟ و موارد دیگه که خودتون بهتر میدونید ولی خب این اخلاق شوهرتونه و میونه درآینده هم باز تکرار بشه پس با مشاوره کردن و مشورت به تصمیم قطعی در این مورد باید برسید … پس فعلا” صبر کنید شاید کسی رو واسطه قرار بدن …

  • مهسا , اکتبر 11, 2014 @ 12:17 ب.ظ

    مرسی از راهنماییتون، به نظر شما رفتار درمانی چقدر میتونه تاثیر داشته باشه؟ آیا رفتارهای خشنی که ریشه در کودکی فرد داره با رفتار درمانی قابل درمان هست؟ به نظر من رفتارهای خشن همسرم به خانواده او خیلی مربوط میشه، چون پدر و مادرش زندگی خوبی نداشتند و الان هم دور از هم زندگی می کنند!!!

    • Anonymous , اکتبر 12, 2014 @ 9:16 ق.ظ

      خب در بسیاری از موارد این رفتار درمانی و روانکاوی میتونه مفید باشه و این بستگی داره که فردی تمایل داشته باشه که درمان برروی اون تاثیرگذار باشه یا خیر .به هرحال تمام این رفتارهای خشن از گذشته فرد تاثیر میگیره ولی گاهی به خاطر اتفاقاتی که در زندگی افراد رخ میده این خلق و خو رو بروز میدن …
      پس مشاوره با یک روانشناس متعهد میتونه در درمان و کمرنگ کردن این مشکلات مفید باشه

  • مهسا , اکتبر 12, 2014 @ 9:41 ق.ظ

    ممنونم از وقتی که برای پاسخ دادن به سوالم و راهنماییم گذاشتید

    • Anonymous , اکتبر 12, 2014 @ 10:02 ق.ظ

      چیزی جز انجام وظیفه نیست …
      در پناه حق باشید

  • سیما , اکتبر 14, 2014 @ 12:24 ب.ظ

    سلام من شماره تلفن مرکز مشاوره تبریز رو میخوام تو این سایت که هرچی میگردم نمیتونم پیداش کنم

    • Anonymous , اکتبر 14, 2014 @ 4:04 ب.ظ

      در این صورت میتونید با اداره کل بهزیستی تبریز تماس بگیرید و از لیست مراکز مشاوره ای موجود در شهرتون باخبر بشید

  • ساناز , اکتبر 19, 2014 @ 9:16 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید.
    من و نامزدم سه ماهی هست که باهم نامزد کردیم و ازدواج ما سنتی بوده.
    من شاغل هستم و لیسانس و همسرم هم دیپلم
    درضمن همسرم ۱/۵ سال از من کوچکتر هستند.
    ایشون فرزند ارشد و من فرزند کوچیکتر خانواده میباشم.
    من همسرم رو دوست دارم منتهی اون مغروره و خودش هم اذعان داره که نمیتونه احساساتشو بروز بده.
    من دختر احساساتی هستم و تازگیها شدیدا ریز بین شدم و سر چیزهای الکی با همسرم به مشکل برخورد میکنم.
    از این بابت بسیار ناراحتم و فکرم همیشه مشغوله و نگران که نکنه همیشه این اختلاف نظرها و بحثها باشه و منو از همسرم زده کنه و بالعکس…
    لطفا راهمنماییم کنید.
    اگر نیاز به مشاوره حضوری داریم لطفا بفرمایید.

    لطفا زمانیکه پاسخ دادید به منم اطلاع بدید چون بنده سرکارم

    • Anonymous , اکتبر 19, 2014 @ 9:57 ق.ظ

      دوست عزیز دوران نامزدی دوران بسیار مهمیه و در این دوران میتونید با مشاورازدواجی که فردی متعهد و مسئولیت پذیره مشورت کنید و دوره نامزدی شما باید بین ۶ تا ۹ ماه باشه تا همدیگرو خوب بشناسید ولی مشاور میتونه با انجام تست هایی زوایای پنهان شخصیت شمارو نمایان و بررسی کنه …پس در این مدت میتونید زیر نظر باشید تا دوران نامزدی تموم بشه و بعد دوباره مراجعه کنید و نتایج رو بررسی کنید مسلما” این ازدواج اگه به نتیجه برسه میتونه دوام و قوام خوبی داشته باشه …
      در ضمن امکان خبر دادن برای ما وجود نداره که جداگانه به شما خبر بدیم

  • راحله , اکتبر 21, 2014 @ 6:40 ب.ظ

    من ۳۶ سالمه و یک پسر ۱۶ساله دارم ۱۱ ساله که متارکه کردم و ۱۰ ساله با آقایی که ۳ سال از من بزرگتر هستن ازدواج موقت به صورت پنهانی کردیم.ایشون با دختری از خانواده شوهر خواهرشون نامزدی داشتن که ۱۱ سال قبل متارکه کردن.ما با هم از نظر رفتاری و نگرش زندگی سطح تحصیلات و سطح مالی و خانوادگی هیچ مشکلی نداریم هر دو شاغلیم و هردو کارشناسی ارشد مکانیک داریم ۹ سال قبل که به مادر ایشون پیشنهاد ازدواجمون دادیم مخالفت کردن چون من متارکه کرده هستم.ما شدیدا به هم علاقه داریم و نمی خوایم زندگیمون خراب بشه و از طرفی پدر آقا وقتی بچه بودن مرحوم شدن و وابستگی به مادرشون به خاطر فداکاری ایشون زیاده به همین خاطر نمی خوایم که ایشون ضربه ببینن در ضمن رابطه پسر من و آقا با هم خوبه ولی بعد از ازدواجمون به دلیل وابستگی که مامان و پسرم به هم دارن پیش من زندگی نخواهد کردخواهش می کنم راه حلی برای ما بگین تا بدون اینکه مادرشون اذیت بشن قانع کنیم که راضی به ازدواج ما بشن

    • Anonymous , اکتبر 22, 2014 @ 1:22 ب.ظ

      خب جز به صبر نمیشه کاری انجام داد…چون جلب رضایت در واقع یعنی اینکه به شما اعتماد کنه و مطمئن بشه که شما میتونید پسرشو خوشبخت کنید .. و این از مواردیه که صبر و حوصله زیادی میخواد تا با شرایط مانوس بشه … چون وابستگی زیادی به پسرش داره … ایشون میتونه از این طریق وارد بشه و سعی کنه اعتماد و نظر مادرشو جلب کنه … ولی درکل باید در این راه صبور باشید

  • آرزو , اکتبر 26, 2014 @ 12:03 ب.ظ

    باسلام و خسته نباشید.من دختر ۲۵ ساله ای هستم که جدیدا در یکی از شبکه های اجتماعی با فردی آشنا شدم که فکر میکنم با معیارهای من برای ازدواج زیاد مطابقت دارد.ولی نمیدونم اینجور آشناییا برای ازدواج درسته یا نه،به نظر من اشنایی هر جایی میتونه اتفاق بیفته.خواهش میکنم منو راهنمایی کنین و بگین چطور میتونم بیشتر بشناسمش.چند بار درخواست عکس و شماره کرده ولی چون فضا مجازیه اعتمادی ندارم عکسمو بدم بهش.میخام بدونم روش متمرکز شم یافراموشش کنم ولی نمیتونم شرایطشو نادیده بگیرم.خواهشا راهنمایی کنید.ممنون

    • Anonymous , اکتبر 28, 2014 @ 11:00 ق.ظ

      دوست عزیز در آشنایی شناخت اتفاق میفته ولی شناختی که در اثر مراوده و معاشرت باشه وگرنه هیچ تضمینی برای اینکه شما بتونید به طرف مقابلتون اعتماد کنید وجود نداره…بهتره روش آشنا شدن خودتونو تغییر بدید تا بتونید چشم انداز خوبی برای آینده زندگیتون بسازید … چون در آشنایی های چندین ساله هم نمیشه واقعا” اتفاقاتی میفته که فرد نمیتونه توجیهی براش داشته باشه …س خواهشا” از این روش آشنایی مجازی دست بردارید چون اعتمادکردنشم مجازی خواهد بود

  • shima , اکتبر 28, 2014 @ 4:30 ب.ظ

    سلام خسته نباشید! راستش من بدجوری نیاز به کمک دارم! سال ۸۸ عقد کردم همسکلاسی بودیم با نامزدم ایشون شهرستانی از خانواده عادی بودن ماهم شهر عادی و پدرم مهندس هستن و این چیزا اصلا ملاک نبود فقط همو دوس داشتیم سنمون هم کم بود عقد کردیم و خانوادشون فوق العاده آزار میدادن قرار بود ۴ سال عقد باشیم تا درس بخونه و سربازی بر اما سال دوم فهمیدم با کس دیگه دوست شده و از دانشگاه اخراج شده من درسمو میخوندم چندین بار دیگه با بقیه رابطه داشت و میرفت ۶ ماه یه بار میومد یا کسی رو واسطه میکردن و ما میگفتیم لااقل بره سربازی حتی بار اخر پدرم ۲۰ میلیون بهش داد که بره خونه بگیره اما بازم یه دعوا راه انداخت و همه چی بهم خورد منم خورد شدم هم خیانتاش هم سرکوفتا و خیلی وضع بدی داشتم افسردگی شدید گرفتم ۲سال پیش برای مهریه م اقدام کردم و از ایشونم هیچ خبری نبود دورادور خبر داشتم رفته سربازی حالا مهریه رسیده یه مرحله اخرش و چند روز پیش ایشون با خانواده ش اومدن به التماس که برگرد و این پشیمونه اما الانم باز هیچی نداره فقط سربازه و تازه میگن یا بیا شهرستان با خانوادم بمون تا من سربازیم تموم ش و کاری پیدا کنم و یا اگه چیز دیگه میخوای باید برام صبر کنی بازم یعنی میشه ۷ سال! در این بین من درسمو خوندم ترم اخر فوق لیسانسم طراحی رفتم کتاب خونم خیلی زیاد و کلا سعی کردم شخصیتمو بالا ببرم حالا با ایشونم چند بار حرف زدیم خواستم تمومش کنیم و فقط حق من از این چند سالو بهم بدن اما قبول نمیکنه میگه من طلاق نمیدم و با من باش منم نمیخوام توی این مدتم با کس دیگه اشنا شدم اما بخاطر اون ادم نیست که من این تصمیم رو گرفتم!الان نمیدونم چیکار کنم که بیخیال من بشن و مادرو خواهرم خیلی روم فشار میارن انگار اصلا اینده و زندگی من مهم نیست و میخوام به هر طریقی این رابطه که به هیچ دردی نمیخوره رو بهم گره بزنن خواهش میکنم بهم کمک کنید چند بار خواستم خودکشی کنم

    • Anonymous , اکتبر 29, 2014 @ 11:56 ق.ظ

      خب مشخصه که این رابطه چشم انداز خوبی نداره … بهتره در این مورد خوب فکر کنید چون کسی که تا الان این رفتارو داشته به هرحال در آینده همین رفتار رو هم خواهد داشت …
      بهتره با مشاروی مشورت کنید و تحت احساسات دیگران تصمیم غیرعاقلانه ای نگیرید

  • رضا , نوامبر 1, 2014 @ 3:14 ب.ظ

    سلام دنبال یه مشاور خوب میگردم تو شهر تبریز ولی هیچ ادرس یا تلفنی نذاشتین آخه اینجا

    البته مشاور خوب و معروف باشه البته اگه خانم هم باشه فک کنم بهتر بتونه راهنمایی کنه

    • Anonymous , نوامبر 2, 2014 @ 11:29 ق.ظ

      در این مورد میتونید با اداره کل بهزیستی تبریز تماس بگیرید و از لیست مراکز مشاوره ای مستقر در شهر تبریز با خبر بشید

  • حمید , نوامبر 1, 2014 @ 7:23 ب.ظ

    سلام وخسته نباشید.من سالمه و چند سالیه با یه دختری اشنا شدم و به شدت علاقه مندش شده اماما ایشان علاقه جندانی به من ندارد خیلی سعی کرد ولی نتونست با من بمونه چون قبل از من با یه نفر دیگه اشنا بود و رابطه داشته.میگه عشقی که به ان دارم را بهت ندارم یعنی اصلا عاشقت نیستم.موندم چیکار کنم راهنماییم کنین

    • Anonymous , نوامبر 2, 2014 @ 11:30 ق.ظ

      خب دیگه وقتی به شما علاقه نداره یعنی اینکه به دلشون نشستید و این اولین قدم در ازدواجه …پس بهتره خیلی محترمانه از این رابطه بیرون بیایت و از بلاتکلیفی خودتونو نجات بدید

  • علی , نوامبر 6, 2014 @ 10:41 ق.ظ

    سلام
    من علی ۲۶ساله هستم.سال ۸۶ با یه دختری هم سن خودم اشنا شدم و از اون مدت دوست شدیم.اما من زیاد به دل ایشان ننشستم و تو این مدت فقط میگفت دوست دارم اما هیچ وقت کلمه عاشق بودن را بکار نبرد.چون قبل از من با یکی دیگه دوست بوده.تازه فهمیدم که عاشق اون بوده و خودش رفته بود بهش پیشنهاد داده بود اما بعد از مدتی دوستی ایشان را ترک کرده بود.حالا بعده ۱۰ بعضی وقتا یاد اون میفته البته دلتنگ خودش نمیشه میگه من اون احساسی که به اون داشتم را به تو ندارم.خیلی عذاب میکشیم.من میخواستم برم خواستگاریش اما موندم برم یا نه.ازتون سوال داشتم که مگه میشه دختری تو ۱۶ سالگی عشق واقعی را تجربه کنه؟الان من چیکار باید بکنم؟هرکاری از دستم بر می امد کردم بخدا موندم تورو خدا کمکم کنید

    • Anonymous , نوامبر 6, 2014 @ 7:00 ب.ظ

      خب در اون سن و سال احساسات بسیار قویه و اون چیزی که روی دل ایشون حک شده زمان زیادی لازمه تا کمرنگ بشه … ولی واقعیت اینه که ایشون به شما علاقه واقعی نداره که بخواد در آینده در این مورد وارد یک زندگی خوب و موفق بشید .. میتونید در این مورد با ایشون صحبت کنید تا از این بلاتکلیفی بیرون بیایت …

  • Aya Tay , نوامبر 23, 2014 @ 5:49 ب.ظ

    سلام من یه دوست پسر دارم قراره باهم ازدواج کنیم , خیلی همدیگرو دوست داریم ولی شرایطش واسه ازدواج هنوز خوب نیست و قرار دو سال بعد ازدواج کنیم از این طرف یه پسر دیگه هست که شرایطش واسه ازدواج خیلی خوبه چندبار ردش کردم ولی اصلا ول کن نیست خانوادم هم به این خواستگار نظر مثبت دارن به نظرتون من چیکار کنم ؟ عشقو انتخاب کنم و منتظر بمونم؟ مامانم میگه اگه با این پسر ازدواج کنی هم میبینی که یواش یواش عاشقش میشی

    • Anonymous , نوامبر 23, 2014 @ 11:13 ب.ظ

      خب اینکه دو نفر به دل هم بشینن بسیار مهمه و شما در این مورد بهتر میتونید تصمیم گیری کنید …بهتره در این مورد با توجه به اینکه شناختی از هر دونفر دارید مشاوره ازدواج انجام بدید …ولی دوست عزیز برای یک زندگی خوب داشتن استقلال مالی و پشتوانه مالی هم بسیار مهمه …پس باید ببینی کفه کدوم طرف برای شما سنگینتره … چون هدف از ازدواج رسیدن به آرامشه و عشق یعنی اینکه حالت خوب باشه …

  • Aya Tay , دسامبر 2, 2014 @ 1:48 ب.ظ

    سلام من الان نظرتونو خوندم, ممنون که وقت گذاشتین و جواب دادین , تو این مدت خیلی فکر کردم خواستگارم بیشتر به دلم نشسته از همه نظر آدم مناسبی ولی با پسری که دوستم نمیدونم چه جوری باید تموم کنم چی بگم بهش؟

    • Anonymous , دسامبر 2, 2014 @ 9:30 ب.ظ

      خب دوست عزیز وقتی ایشون به دلتون نشسته پس تونستید باهاش رابطه فکری برقرار کنید …برای تموم کردن نیاز به کاری نیست خیلی محترمانه میگید که فکراتونو کردید و متوجه شدید که برای هم مناسب نیستید و رابطه به همون سرعتی که وصل شده قطع خواهد شد … ولی در این حالت بخاطر وابستگی که به وجود اومده برای هر دو نفرتون سخته ولی خب چاره ای نیست و این روابط یک روابط ساده دوستانه است که میتونست در هر لحظه شکسته بشه … منطقی فکر کنید و قاطعانه عمل کنید و احساسی رفتار نکنید …

  • النا , دسامبر 4, 2014 @ 8:03 ق.ظ

    سلام خدا قوت.من دختر ۳ساله ای دارم که به همه میگوید تو بدی.دوستت ندارم به من میگه مامان بد.دوستت ندارم این جملاتش واقعا کلافم کرده.هر بچه ای رو میبینه دوست داره نیشگون بگیره.مخصوصا دختر عموش. خیلی دیر با بچه ها قاطی میشه.حتی خودشم نیشگون میگیره.چیکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین.مرسی

    • Anonymous , دسامبر 4, 2014 @ 10:27 ق.ظ

      ۱ــ سکوت کنید و در مقابل آنچه دیگران فکر می کنند نگران نباشید.

      ۲ــ از خرده گیری و نزاع چشم پوشی کنید. تا جایی که ممکن است به کودک بی توجهی کنید.

      ۳ــ در صورت لزوم اگر کودک قصد مجروح یا صدمه زدن احتمالی را دارد، با نگهداشتن اجباری از این عمل خودداری کنید.

      ۴ــ اگر کج خلقی کودک ادامه پیدا کرد فروشگاه را ترک کنید.

      ۵ــ به رفتار خوب پاداش دهید.بعد از آن عمل خوب، زمان ویژه ای به کودک صرف کنید.

      زمانی که بچه ها جسور و رام نشدنی می شوند همه ما زمانی صداهای وحشتناک کودک را شنیده ایم. این عمل گهگاهی به چه علت رخ می دهد! اما بچه ها نیاز دارند تا این مرحله را بگذرانند. آنها نیاز دارند تا به توانایی های ما در مقابل آنها پی ببرند، تا خود را از والدین جدا کنند و کنترل خود را یاد بگیرند. ما می توانیم به بچه ها یاد دهیم رفتار شایسته و بجایی در مقابل پاداش رفتار خوب، چشم پوشی رفتار محرک و جلوگیری به خود یا دیگران داشته باشند…

      دوست عزیز این گوشه ای از روانشناسی کودک سه ساله است و برای حصول بهتر باید حضورا” کودک رو با مشاوران کودک روبرو کنید تا بر اساس نوع رفتار و شخصیت ایشون راهکار به شما ارائه بشه

  • النا , دسامبر 6, 2014 @ 8:26 ق.ظ

    سلام خیلی ممنونم که وقت گذاشتید برام فقط میخواستم بدونم اگه خودم با دخترم بریم پیش مشاور میتونه سازنده باشه یا باید همسرم هم بیاد؟

    • Anonymous , دسامبر 6, 2014 @ 11:11 ق.ظ

      دوست عزیز بله که میتونه مفید باشه … الان روش ها و درمان و رفتاردرمانی کودکان دسته بندی و تخصصی شده و بیشتر از گذشته به مشکلات کودکان اهمیت داه میشه …به هرحال اگر وقتش باشه میتونید هر سه نفر به مرکزی معتبر با مشاوران متعهد مراجعه کنید …

  • النا , دسامبر 6, 2014 @ 2:48 ب.ظ

    متشکرم .

  • افسون , دسامبر 6, 2014 @ 3:16 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشید.من یک ونیم ساله بامردی ازدوااج کرده ام که سی سال بزرگترازمن میباشدوسه بچه داردکه متاهلن.ولی من دوشیزه بودم واجازه نمیده بچه داربشم.مذهبش گوران هست وازنظرشرعی هم ازدواج ماحرام هست من بعدازعقدمذهبش رافهمیدم.الان دوماه هست مهرمرااجراگذاشته ام ولی باوجوددارایی نمیده.وقصدطلاق توافقی دارم.وخودم۳۶سال دارم.خودش هم شدیداتحت تاثیربچه هاش هست وبدون اجازه اوناکاری نمیکنه.حتی اجازه اموالش دست داماداشه .ازنظراخلاقی هم فکرش مسمومه وزنای فکری داره.من درطلاق اصراردارم چون واقعاتباه میشم.خواهشادرصورت امکان مراراهنمایی کنیدباتشکرفراوان

    • Anonymous , دسامبر 7, 2014 @ 9:51 ق.ظ

      خب روند مهریه و نفقه در قانون مشخصه و اگر بتونید مالی و ملکی از ایشون رو به دادگاه معرفی کنید دادگاه سریعا” اقدام خواهد کرد … در ضمن باید نوع دین ایشون رو ملاک طلاق قرار بدید و بگید که قبل از عقد در این مورد به شما چیزی نگفته … در کل اگر ملاک بر طلاق باشه زن میتونه در مقابل بخشش مهریه طلاق بگیره و در این مورد نگران نباشید … میتونید در دادگستری با وکلایی که در واحد ارشاد و معاضدت قضایی مستقر هستند مشورت کنید

  • افسون , دسامبر 8, 2014 @ 6:06 ب.ظ

    باسلام وتشکرازجنابعالی.میخواستم بدونم طلاق تصمیم درستی است که گرفته ام.؟چون واقعازندگی برایم جهنم شده.هرطورفکرمیکنم نمیتونم این شخص روتحمل کنم

    • Anonymous , دسامبر 9, 2014 @ 1:18 ق.ظ

      خب در این شرایط طلاق بهترین گزینه است چون شما در ازدواج باید به ارامش برسید و وقتی چنین اتفاقی در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد پس بهتره از این زندگی خارج بشید … به هرحال اینکه شما چطور حاضر شدید همسر این فرد با این اختلاف سن بشید جای سوال هست !!!!

  • افسون , دسامبر 9, 2014 @ 12:19 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشیدحضورشماسرورگرامی وتشکرازاینکه وقتتون روبرای حقیرگذاشتید.خواستم عرض کنم فقط ازروی احساسات جلورفتم ولی متاسفانه درحال غرق شدن هستم.ویکی هم گفتم خونش آماده است وجهبزیه نمیبرم.خلاصه اینکه فشارمالی واحساسات باعث این ازدواج شد.ولی حالادیددیگران برامن بعدطلاق مسله سازشده برای همین ازطلاق میترسم

    • Anonymous , دسامبر 10, 2014 @ 1:12 ق.ظ

      خب دوست عزیز برای انجان هر کاری خود شما باید تصمیم گیرنه اول و اخر باشید .. وقتی زندگی کردن برای شما با این شرایط سخته و تصمیم به طلاق گرفتید یعنی اینکه فکرتون رو کردید .. به هرحال اگه بخوایت زندگی خودتون رو بر اساس حرف مردم بنا کنید واقعا” چیزی جز حسرت و نگرانی نخواهید داشت ..بهتره تمام موارد از خوب و بد این رابطه و .. رو روی کاغذ بیارید تا ببنید کدوم سمت برای شما سنگینتره ..میتونید با مشاوران خانواده هم در این مورد مشورت کنید به هرحال باید منطقی فکر کنید و قاطع عمل کنید ..

  • حسین , دسامبر 14, 2014 @ 6:07 ق.ظ

    لطفا یه شماره تماس و ادرس هم اشاره کنین

    • Anonymous , دسامبر 14, 2014 @ 10:33 ق.ظ

      دوست عزیز شما میتونید با اداره کل بهزیستی تبریز تماس بگیرید و لیست و ادرس مراکز معتبر مشاوره ای رو ازشون دریافت کنید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *